آیات حجاب 32 و 59 و 53 و 33 سوره ی احزاب وآیه ی 60 و31 نور
اگر قراره برای تبرج بیاین ،تو خونه های خود بمونید بعضی ازخانم ها فقط برای خیابان گردی میان اگر برای طلب علم، درس دادن،کارمفید باشه اشکال نداره
تبرج از برج است یعنی یک خانمی انگشت نشون میشه همه همدیگرو خبر می کنند نوع آرایشش، نوع آمد ورفتش….وقتی می بینند فلانی اینجوری میاد بیرون…رفت وآمدش مدنظر دارن …همه همدیگرو خبرمی کنن از اومدنش…
.اگر ازخانم های پیامبر(صل الله علیه وآله وسلم) متاعی می خواهید بگیرید پشت درهم میتونید بگید، این برای دلهای شما بهتره چون شاید خانم درخانه نتونه درست حجابش رو بگیره وشما به گناه بیفتید..
جلباب پوشش سراسریه ،بهش میگیم کاور، یعنی امکان براندازکردنش نباشه، مانتو وچادرِ پوشیده..،مانتو سراسری که کارِ چادرو می کنه…تا شناخته بشوید ومورد اذیت قرار نگیرید…
بابا من به عنوان یک خانم علم دارم..فضیلت دارم…چرا فقط به جسم من به عنوان یک ابزار نگاه می کنید…
انسان های هرزه وهیز به جسم خانم ها به عنوان ابزار نگاه می کنند پس باید جسم را پوشانید…
برج شدن خوبی ها اشکال نداره …امر مطلوبی است…بعضی مراجع نظراتشان درمورد پوشیه متفاوت است… اگر توجه بفرمایید خانم هایی که حجاب شان حتی با چادر است وفقط گردی صورت مشخص است ممکنه یه جوری نگاش کنن اینجا دیگه نمیشه بگیم این همان برج شدن است وامر نامطلوبی است چون انگشت نما می شویم نه …برج شدن خوبی ها اشکال نداره
منم درلباس روحانیت وارد جایی میشم که روحانی نباشد آیا باید چون ممکن است انگشت نما شوم باید لباس روحانیت را کنار بگذارم…
تبرج وبرج شدن جاهلیت بده..اینکه منکری رومعروف ومعروفی رو منکر می کنم..لباس جلف و….
حجاب برای آقایون هم هست ولی علت تاکید بیشتر برای خانم ها ،این هست که آقایون بیشتر درمعرض رصد وجستجوگری خانم های زیبا هستند اما خانم ها بیشتر دنبال زیبایی باطنی آقایان هستد…همان زیبایی معنوی،علم وقار،سنجیده سخن گفتن،حکمت ورزی او…
وقتی خانم ها بدحجاب میشن آقایون هم بدحجاب میشن…مدیریت فضای عفاف خانواده دست خانم هاست…
در روایت ما آمده به خضراء به رنگ سبز نگاه کنید… به آب جاری نگاه کنید..اندوه را ازبین می برد…
منتهی پیام رنگ ها درجاهای مختلف متفاوته …یه جایی رنگ توهینه …رنگ جلف وسبکیه…
الجاهل اما مفرِط اما مفرِّط
بنابراین رنگ مشکی درجای خود کراهت ازش برداشته شده چون پیام وقار ومتانت وشخصیت هست.
ارسال شده توسط: وبلاگ لبخندها و گریه های یک طلبه