امروز حال خوبی نداشتم. گاهی از بعضی حرفها و بعضی رفتارها در اجتماع خسته می شوم آن قدر که دل تنگیم تا یکی دو روز همراهم است. در این حال و احوال من استثناء نیستم و خیلی ها آن را تجربه کردند. نشستم و فکر کردم به چه؟ به اینکه چرا مثلا فلان مشکل حل نمی شود با اینکه همه علمش را دارند و حرف و حدیث برای حل آن معضل بسیار است. به نتیجه ای رسیدم که به نظرم خیلی به آن توجه نکرده ایم. نمی تو انم ازآن مشکل اجتماعی اینجا و در دهکده جهانی حرفی بزنم و نتیجه را توضیح بدهم اما می شود از این نتیجه برای حل مشکل بی حجابی و بد حجابی هم استفاده کنیم. دوست دارم دو دقیقه به خاطر خدا با من و حرف هایم همراه باشید و بعد هم دو دقیقه به حرف هایم فکر کنید.
اگر سوال کنیم مشکل حجاب مربوط به چه شخص و ارگانی است چه جوابی می دهیم؟
باید بگویم با اینکه خط مشی همه ما دین اسلام است هر کس جوابی دارد
محجب ها شاید بگویند : خود شخص، چون یا نرفته است دنبال دانستن و نمی داند یا این قدر رشد اعتقادی نداشته که بتواند در برابر نفس و اجتماع مقاوت کند.
بی حجاب ها می گویند: کجای قرآن گفته و مردها چشمانشان را ببندند ما برای دل خود آرایش می کنیم و …
بعضی ها می گویند: مقصر مرد ها هستند که به بی حجابها توجه کردند و با نگاه و توجه شان آن ها را تشویق
بعضی ها می گویند: چرا نیروی انتظامی اقدام نمی کند؟
بعضی ها می گویند چرا دولت برنامه ای نمی دهد؟
وقتی هم بنشینیم و با هم بحث کنیم هر شخص و ارگانی کارش را توجیه می کند و می گوید من نبودم!
نمی خواهم بگویم تقصیر را می اندازیم گردن هم، اشتباه برداشت کردید می خواهم بگویم چون ما همه سنگ شدیم. و هدف را فراموش کردیم. همه می خواهیم خودمان و بی گناهیمان را به همدیگر ثابت کنیم .خوب پس هدف که حل معضل بود این وسط گم شد. حل مشکل بی حجابی فراموش شد چون من و تو و ما فقط خواستیم تبرئه بشویم و مدرک و .. رو می کنیم که بگوییم ما نبودیم.همه ما بی محبت شدیم. حس برادر دینی بودنمان تمام شده. اگر یکی در خانواده بیمار شود همه می گردند دنبال اینکه مقصر که بود؟ یا نه همه هر کاری از دستشان بر می آید انجام میدهند تا معضل حل شود و این حرف ها را می گذارند کنار؟ آنی که پول دارد پولش را می آورد. آنی که علم، علمش را. انی که یک دوست آشنا دارد دوستش، آنی که یه مکان مطمئن می شناسد مکانش را، آنی که یک دکتر خوب می شناسد دکتر خوب و … اما آنی که باعث بهبود حال این بیمار میشود هیچ کدام از این ها نیست.
این ها همه وسیله است و به او نیرو میدهد، امید و حس خوب با هم بودن و در کنار هم بودن نه مقابل هم بودن و حس خوب خدای مهربان داشتن که قانونش به گونه ای بوده که هیچ کس او را رها نکرده و بعد هم با همان حس با خدا بودن و لمس خدائیش، خدا او را شفا می دهد.
اسلام دین محبت است نه تبرئه شدن . با سرزنش و من و تو ما کردن هیچ مشکلی حل نمی شود. کار من و تو حل مشکل از این جهت نیست که کاری از ما ساخته است ما او را به اندیشیدن وادار می کنیم و او خود خود را اصلاح می کند و با همراهی خدایش.
باید بگویم خیلی از ما برای دیندار شدن و دیندار ماندن به هم کمک نکردیم. ما همه به اندازه بی تفاوتی نسبت به برادر و خواهر دینی که نزدیکتر از برادر و خواهر تنی هستند مقصریم و حالا وقت مقصر یافتن نیست وقت همیاری است بیمار ممکن است به مرحله حاد رسیده باشد و نزدیک کما و مرگ. پزشک نیستیم پرستار خوش رفتار باشیم. بگذار بیمار احساس کند با او همراهیم و مغبوض ما فعلش است و خودش برادر یا خواهر دینی و پاره تن ما و اجتماع ماست.
حق یارتان/ دل نوشته / صداقت