• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

حجاب، ارزش يا روش؟

02 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

ويژگي‏ هاي مفهوم عفاف:

عفاف و خويشتن‏داري، در برابر فزون خواهي شهواني و كشش نفساني، چه ويژگي‏هائي دارد:
1ـ خصلتي انساني است. 2ـ حالتي دروني است.
3ـ نشانه‏هاي بيروني دارد. 4ـ در رفتار و گفتار بروز مي‏كند.
5 ـ با رفتار و نشانه‏هاي متناقض، سازگار نيست.
6ـ نه از موضع ناتواني بل از بلنداي عزّت و اقتدار، صورت مي‏بندد.
عفاف، خويشتن‏داري با علائم و نشانه‏هاي رفتاري و گفتاري است و وجود آن بستگي به وجود نشانه‏هاي آن دارد پس حفظ عفاف بدون رعايت نشانه‏هاي آن ممكن نيست. عفّت نمي‏تواند يك امر صرفا دروني باشد و هيچ علامت بيروني نداشته باشد. بخشي از تفاوت در نشانه‏هاي خويشتن‏داري زن و مرد، از تفاوت در خلقت آنها سرچشمه مي‏گيرد و يكي از نشانه‏هاي عفاف، پوشش است. عفاف بدون رعايت پوشش، قابل تصوّر نيست. نمي‏توان به زن يا مردي، «عفيف» گفت در حالي كه عريان يا نيمه عريان در انظار عمومي ظاهر مي‏شود گرچه تفاوت رفتارهاي انساني و حيواني، ريشه در تفاوت خلقت و فطرت، گرايشها و منش‏ها دارد. در اسلام از نشانه‏هاي برجسته «عفاف» مي‏توان به پوشش اسلامي (حجاب) اشاره نمود.(16)
شهيد مطهري در مسئله حجاب مي‏نويسد:
«وقتي زن پوشيده و سنگين از خانه بيرون رود و جانب عفاف و پاكدامني را رعايت كند افراد فاسد و مزاحم جرأت نمي‏كنند متعرّض آنها شوند.(17)».
ايشان در ذيل آيه 61 سوره نور چنين مي‏نويسد:
«از جمله «ان يستعففن خيرٌ لهنّ» مي‏توان يك قانون كلّي را استنباط كرد و آن اينست كه از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و ستر (پوشش) را مراعات كند پسنديده‏تر است و رخصتهاي تسهيلي و ارفاقي كه به حكم ضرورت درباره وجه وكفين و غيره داده شده است، اين اصل كلي اخلاقي را نبايد از ياد برد.»(18)
نشانه بودن «حجاب» براي «عفاف» گريزناپذير است. پوشش، نشان عفاف است.
«عفّت و حيا، خصلتي انساني است كه تاريخ بر نمي‏تابد و مورد پذيرش تمامي انسانها بود، و هست. و انسانهاي بزرگ و اديان آسماني نيز بدان توصيه كرده‏اند. در شريعت اسلامي نيز بر آن تأكيد فراوان شده است. همين خصلت انساني يكي از فلسفه‏هاي اصلي پوشش آدمي بوده است»(19)
در خصوص اندازه وابستگي پوشش با حجاب، استاد مطهري مي‏نويسند:
«حيا و عفاف از ويژگيهاي دروني انسان است و حجاب به شكل و قالب و نوع و چگونگي پوشش بر مي‏گردد. تفاوت باطن و ظاهر يا روح و جسد و يا گوهر و صدف را مي‏توان به عنوان تمثيل در اين زمينه به كار برد. به گمان ما اينها دو حقيقت هستند و ميزان وابستگي اين دو نياز به تأمل دارد»(20)
استاد حجاب و پوشش را نشانه عفاف مي‏داند:
1ـ ايشان در تحليل آيه 59 سوره احزاب، خداوند به پيامبر دستور مي‏دهد كه به همسران و دختران و زنان مؤمن فرمان دهيد جلباب (پارچه‏اي كه تمام بدن را بپوشاند) به خود گيرند، مي‏نويسند:
«بنابراين در اين فراز قاعده‏اي كلّي بيان شده كه زن مسلمان چنان رفت و آمد كند كه علائم وقار و عفاف از او هويدا باشد.»(21)
2ـ و نيز: «حجاب و پوشش تنها يك تكليف است و نشانه يك خصلت انساني يعني عفاف»(22)
3ـ و: «حجاب و پوشش نشانگر عفت است»(23)»
4ـ و نيز: «قرآن عفت دختران شعيب را در حال چوپاني و آب دادن به گوسفندان در جمع مردان بازگو مي‏كند. عفت مريم را در معبدي كه همگان چه زن و چه مرد به پرستش مي‏آيند، مي‏ستايد».(24) آيا عفت دختران شعيب و عفت مريم(س) همان رعايت خويشتن‏داري و دارابودن نشانه‏هاي آن در كردار و گفتارنيست؟ 5 ـ و: «متانت در سلوك ظاهري و در انتخاب پوشش از عفاف دروني خبر مي‏دهد.»(25)
اگر وابستگي حجاب با عفاف قطعي نشود نمي‏توان در استدلال براي حجاب، از ارتباط «نشانه» و «واقعيّت» سخن گفت.

تفكيك “عفاف” از “حجاب"!

گفتيم كه پوشش، ارتباط بنيادي با عفاف داشته و نمي‏شود كسي طرفدار حيا و عفاف باشد ولي با اصل پوشش مخالف باشد. پوشش اسلامي كاملترين گونه رعايت عفاف است. اگر بين حجاب و عفاف، جدايي اندازيم دو مشكل عمده رخ مي‏نمايد:(26)
1ـ جدايي بين عفاف و حجاب تا كجا مي‏تواند پذيرفتني باشد؟ ملاك و معيار تبيين اين جدايي و اندازه و شكل رعايت پوشش براي حفظ عفاف چه چيزي خواهد بود؟ و نيز مي‏پذيريم كه ممكن است افرادي عفيف و پارسا باشند امّا حجاب را به گونه‏اي كه مورد توصيه شارع است دارا نباشد ولي به اين امر هم بايد توجه كرد كه اين جدايي تا كجا مي‏تواند ادامه يابد؟»(27)
2ـ با پذيرفتن جدايي عفاف از حجاب تنها دليل لزوم حجاب بر زنان هرزگي و هوسبازي مردان خواهد بود: «اگر زنان بدون حجاب، عفيف و پاك هستند، آيا مردان نيز چنين‏اند، و هوسبازي نمي‏كنند و از هرزگي دست برمي‏دارند.»(28)
قانونگذار ضمن توجه به حال و روانشناسي مردان، براي زنان در باب پوشش بدن، قانونگذاري مي‏كند و با همه‏جانبه‏نگري و نگاهي متعالي به زن و مرد، خويشتن‏داري را براي هردو توصيه مي‏كند حجاب از مسلّمات احكام اسلام است و با توجه به آيات و روايات، جدايي حجاب و عفاف، قابل تصوّر نيست.

خودنمائي و تحريك مردان (تبرّج)

آيا حضور زنانه زن در جمع مردان با تشديد ديدگاه جنسيّت‏مدار و تأكيد بر تفاوت جنسي از طريق آرايش و زينت نمايي مي‏تواند باعث نگاه انساني به زن باشد؟ آيا تمايل و گرايش به زيبا نمايي در جمع مردان و بي‏ميلي در زيبا نمايي در كانون گرم خانواده، مي‏تواندنشانه عفّت باشد؟! اين ديدگاه كه بدون حجاب و با آرايش و جلوه‏گري مي‏توان حضوري انساني (و نه جنسي) در جامعه داشت و عفيف بود، به شوخي بيشتر شبيه است تا سخني قابل دفاع.
امكان ندارد كسي با تمام توان، ديده ديگران را به زنانگي و صفات جنسي‏اش فرابخواند و در همان حال از آنها بخواهد كه به ظاهر من ننگريد و به درون من بنگريد كه انساني عفيف و خويشتن‏دار هستم!! خود او نيز اگر در وجدان خود لختي بيانديشد، خود را عفيف نخواهد دانست زيرا ظاهر، نشان باطن است و حق و باطل، نشانه‏هاي متفاوت دارند. نمي‏توان نشانه باطل بر پيشاني حقّ زد و يا حقّ را در باطل جست.

فريبكاري مردانه، بردگي زنانه

روزگاري نه چندان دور، زن را به جرم زن بودن در خانه حبس مي‏كردند و شايد سخت‏گيري آنچناني در گذشته، سهل‏انگاري اين چنين در روزگار جديد را فرا روي بشر قرار داده و زنان را در انظار عمومي به حراج گذارده است. در گذشته، جسم زن، دربند خشونت‏طلبي مرد بود و اين بار، روح زن در اسارت فريبكاري او است، مردان تمامت خواهي كه آزمندي و شهوت‏پرستي آنان غرب را فراگرفت و شرق را تهديد مي‏كند امروز اگر هم جسم زن، در حبس نباشد امّا در آغوش هوس بازي مردان تبه‏كار و آزمند اسير است و روح و فكر زن، زنداني زندانهاي بزرگتر براي التذاذ مردان فاسد.
چه طرفه حديثي كه اسارتي اين چنين را «آزادي زن» بناميم. فمينسيم، تهمتي است بر تارك رنج‏كشيده زن غربي كه زنان شرقي را نيز به خود فرا مي‏خواند. چه زماني مرد حاضر مي‏شود از همه مزاياي جنسي خود در طول تاريخ دست بردارد؟ مگر همين مرد مدرن نبود كه نيروي كار مردان را براي فن آوري و صنعت پيشرفته‏اش كافي نمي‏ديد و با فريب كاري و نيرنگ نيروي كار زنان و مصرف بي‏اندازه استعدادهاي زنانه آنان دست يافت.
«امروزه كه مردان موفق شده‏اند با نامهاي فريبنده آزادي و تساوي و غيره اين حائل را بردارند، زن را در خدمت كثيف‏ترين مقاصد خويش گرفته‏اند. بردگي زن امروز بيشتر به چشم مي‏خورد(29).»

بنيانهاي فلسفي “عفاف”

1ـ نگاهي انساني به انسان: انسان، موجودي آزاد و انتخاب‏گر است و قادر است با نيّت و اراده به اعمالي دست مي‏زند كه انگيزه آنها حسّ عشق و پرستش، خداخواهي و خداجويي فطري و حسّ‏اخلاقي و دگرخواهي مي‏باشد. اين موجود آزاد، تحت تأثير نيروهاي دروني و بروني قرار دارد كه در تصميم‏گيريهاي وي، نقش اساسي و حياتي بازي مي‏كند. در او، قوّه عاقله، قوّه شهواني و قوّه غضبيّه نهاده شده است كه با روشي هوشمندانه با ميانه روي و اعتدال مي‏تواند از همه نعمتهاي خدايي و استعدادهاي انساني نهفته در خود استفاده بهينه كند. انسان مي‏تواند تعالي پيدا كند و خردگراي فرهيخته شود يا سقوط كند و به لذّت‏گراي نابخرد، تبديل گردد و يا در نهايت به حيواني خشونت‏طلب، تغيير هويّت دهد. نگاه اسلام به انسان، نگاهي متعالي است و از منظر خردگرايي شرافت‏مندانه و خداجويي عزّت مدارانه، انسان را مي‏نگرد و مي‏خواهد كه نگاه من به تو، تحت تأثير مؤلّفه‏هاي ديگري، غير از برابري انساني و تقوا، قرار نگيرد. هرگز نبايد به ديگري (انسان ديگر) از زاويه جنسيّت، مليّت و رنگ و… نگريست. اسلام هر نوع ابزاري كه اغلب در خدمت منافع ديدگاه لذّت‏گرايانه افراطي يا خشونت‏طلبانه يا برتري نژادي قرار گيرد به چالش فرامي‏خواند و آن را غير انساني مي‏داند. عفاف، هوشمندانه‏ترين حالت كنترل نفس و اعمال قدرت در حوزه شخصيت خويش است كه تلاش در برجسته و شفاف كردن انسانيّت انسان دارد و از جلوه‏گري و عشوه‏گري جنسيّت‏مدار جلوگيري مي‏نمايد.

2ـ كمال‏گرايي انسان: خصلت انساني “خويشتن‏داري"، بايد حفاظت شود و اساسي‏ترين فلسفه معنوي “پوشش” در ميان اقوام، ملل، تمدّنها و اديان، حفظ همين خصلت انساني حيا و عفّت است. اسلام، طرفدار اين ويژگي انساني است و زن و مرد را به رعايت آن براي رسيدن به كمال و فضيلت فرامي‏خواند، در كانون خانواده نيز زن و شوهر را توصيه به رفتاري انساني مي‏كند و كُنِش جنسي ميان زن و شوهر و لذت‏گرايي مشروع و قانونمند را نيز در همين راستا توصيه مي‏كند. اسلام، از نگاه‏هاي غيرانساني، جلوگيري كرده و به زن و مرد مؤمن سفارش مي‏كند كه چشم‏چراني نكنند و نگاهي عفيفانه داشته‏باشند:
«قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم»(30)؛ (به مردان بگو ديدگان (از نظر بازي) فروگذارند) «و قل للمؤمنات يغضضن من ابصار هنّ»(31)؛ (به زنان مؤمن (هم) بگو ديدگانشان را فرو گذارند).

آثار “عفاف”

«خويشتن‏داري»، توانايي برجسته روحي به انسان مي‏دهد تا وي در برابر هجوم سركش هوي و هوس پايداري كند و در فراز و فرود زندگي، به كمال رسد. انساني كه اعتقاد به اصول و ارزشها دارد؛ در واقع، به سرچشمه همه مهرباني‏ها، لطافت‏ها، عاطفه‏ها، عشق‏ها، زيبائي‏ها و هنرمندي‏ها و ابداع‏ها ايمان دارد و چنين ايماني، چونان بنيان مرصوص است(32) كه هيچ تندبادي، از آزمندي، فزون خواهي و خشونت طلبي نمي‏تواند وي را آشفته سازد. وي را وقار و عزّت و بلنداي كوه ماند كه دلي شفاف، و پاك دارد چونان پاكي آب زلال در چشمه‏هاي رسته از دل كوهساران.
اين آرامش دروني و بروني، به خويشتن‏داري انساني مي‏انجامد. برخي ديگر از بركات عفاف عبارتند از:
1ـ آرامش روحي فرد و جامعه (بهداشت رواني): با عفاف و خويشتن‏داري مي‏توان از هرز رفتن استعدادها، توان‏ها و امكانات جلوگيري نمود و به بالندگي هنجارها و ارزشها ياري نمود:
«از نظر اسلام محدوديت كاميابي جنسي به محيط خانوادگي و همسران مشروع از جنبه رواني به بهداشت رواني اجتماع كمك مي‏كند(33)»

پايبند نبودن به حجاب، آرامش خانواده و جامعه را برهم زده و به التهاب دامن مي‏زند:

«فلسفه پوشش و منع كاميابي جنسي از غير همسر مشروع از نظر اجتماع خانوادگي اينست كه همسر قانوني شخص از لحاظ رواني عامل خوشبخت كردن او به شمار مي‏رود؛ در حالي كه در سيستم آزادي كاميابي، همسر قانوني از لحاظ رواني يك نفر رقيب و مزاحم و زندانبان به شمار مي‏رود. و درنتيجه كانون خانوادگي بر اساس دشمني و نفرت پايه‏گذاري مي‏شود.(34)»

2ـ پايداري نظام “خانواده": رعايت عفاف در رفتار و گفتار، خانواده را سالم و آسيب‏ناپذير نگه مي‏دارد. آيا آنان كه با فريب‏كاري، شعار آزادي زن را سر دادند و حجاب را از عفّت، تفكيك كردند، توانستند با ولنگاري زنان در غرب و تشويق مردان هوس‏باز، نظام خانواده را حفظ كنند؟
3ـ اصلاح زن “شيي‏ء شده": امام خميني، در توضيح نگرش غربي به زن را نگرش به يك كالا، تعبير زيبائي دارند: «در خصوص زنان، اسلام هيچگاه مخالف آزادي آنها نبوده است. به عكس، اسلام با مفهوم “زن شيئ شده” و به عنوان شيئ، مخالفت كرده است و شرافت و حيثيّت وي را به وي باز گردانده است.(35)»
4ـ عفاف، منشاءِ فرهنگ و ادبيات: همه زيبايي و شكوه تمدن و فرهنگ انسان را در يك كلمه مي‏توان خلاصه كرد و آن عشق است. استواري عشق به اسطوره‏هاي كمتر دست يافتني است. زبان عاشقان، زبان شعر است كه چون دل پرسوز عاشق، درون سوز است. زبان سرخ و آتشيني كه تن نمي‏شناسد و سر بر باد مي‏دهد ولي مهربان و ترحّم‏برانگيز است و حتّي دل معشوق سنگ دل را مي‏سوزاند و به تحسين واميدارد. اين بلنداي شكوهمند فرهنگ و ادب شرقي، عرفاني و ايراني، دست‏مايه يك نسل سرفراز اصيل، خويشتن‏دار و متمدن است كه از منظر عفاف به يكديگر مي‏نگريستند. زن در حشمت و جلال مي‏زيسته است و مرد همواره در پي اين حشمت و جلال مي‏رفته است كه به سادگي و آساني، دست يافتني نبوده است. كمتر بازيچه دست هوسران مردان بوده و بيشتر ارزش و اعتبار داشته است.
«آيا آنجا كه سلسله مقررات اخلاقي به نام عفت و تقوي بر روح مرد و زن حكومت مي‏كند و زن به عنوان چيزي گرانبها دور از دسترس مرد است اين استعداد بهتر به فعليت مي‏رسد يا آن‏جا كه احساس منعي به نام عفت و تقوي در روح آنها حكومت نمي‏كند و اساساً چنين مقرارتي وجود ندارد. وزن در نهايت ابتذال در اختيار مرد است.(36)»
اما زن بدون عفّت و پوشش، اين جمال مرموز و شاعرانه را نيز از كف مي‏دهد و به زباله‏دانيِ شهوت مردانِ بي‏اصول بَدَل مي‏گردد، مرداني كه نه شاعر، بلكه تبهكارند.

پي نوشت ها :

1ـ راغب اصفهاني ـ معجم مفردات الراغب ـ ص 350
2ـ طريحي ـ مجمع البحرين ـ جلد 5 ـ ص 101
3ـ اين منظور ـ لسان العرب ـ جلد 9 ـ ص 253
4ـ شرتوني لبناني ـ اقرب الموارد ـ جلد 2 ـ ص 803
5 ـ لغت نامه دهخدا ـ جلد 10 ـ ص 14081
6ـ معين ـ فرهنگ فارسي معين ـ جلد 2 ـ ص 2319
7ـ ترجمه بهاءالدين خرمشاهي از قرآن مجيد
8 ـ شيخ عباس قمي ـ سفينه البحار ـ جلد 2 ـ ص 207
9ـ ميزان الحكمه ـ جلد 6 ـ ص 359 ـ حديث 12824
10ـ ميزان الحكمه ـ جلد 6 ـ ص 363 ـ حديث 12861
11ـ راغب اصفهاني ـ معجم مفردات الراغب ـ ص 276
12ـ طريحي ـ مجمع البحرين ـ ج 1 ـ ص 252
13ـ لغت نامه دهخدا ـ جلد 9 ـ ص 13894
14ـ فريد وجدي ـ دائرة المعارف القرن العشرين ـ جلد 6 ـ ص 515
15ـ قرآن ـ سوره آل عمران ـ آيه 14
16ـ شهيد مطهري ـ تعليم و تربيت در اسلام ـ ص 106 ـ انتشارات الزهراء
17ـ شهيد مطهري ـ مسئله حجاب ـ ص 177
18ـ شهيد مطهري ـ مسئله حجاب ـ ص 168
19ـ حجاب ـ مهريزي ـ ص 39
20 الي 29 ـ شهيد مطهري ـ مسئله حجاب ـ ص 52 الي 57
30ـ سوره نور ـ 30 ـ ترجمه خرمشاهي
31ـ سوره نور ـ 31 ـ ترجمه خرمشاهي
32ـ سوره صف / 4
33ـ شهيد مطهري ـ مسئله حجاب ـ ص 83
34ـ شهيد مطهري ـ مسئله حجاب ـ ص 89
35ـ امام خميني ـ زن و آزادي در كلام امام خميني (قدس سره) ـ ص 32 ـ سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد
36ـ شهيد مطهري ـ اخلاق جنسي ـ ص 84

نويسنده:سادات فخر، سيد علي

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بانک مقالات لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • بانک مقالات
  • کتاب
  • بانک احادیث و جملات بزرگان
  • سخنرانی ها
  • معرفی پایگاه ها
  • کلیپ ها صوتی و تصویری
  • دلنوشته و یادداشت های کوتاه
  • حوزه نقد و تحلیل
  • شعر و ادبیات غیر داستانی
  • مصاحبه ها و گزارش ها
  • جهت اطلاع
  • تصاویر و پوستر

آمار بازدید

  • امروز: 1212
  • دیروز: 1442
  • 7 روز قبل: 4351
  • 1 ماه قبل: 6376
  • کل بازدیدها: 177514

خبرنامه

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس