• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

بازخوانی پیام‌های نوروزی رهبرمعظم انقلاب از سال 90 تا ۹۲

28 اسفند 1392 توسط باران

پيام به ملت شريف ايران، به مناسبت حلول سال ۹۰
همین تحریمهائی كه دشمنان ملت ایران زمینه‌سازی كردند یا آن را بر علیه ملت ایران اعمال كردند، به قصد این بود كه یك ضربه‌ای بر پیشرفت كشور ما وارد كنند و آن را از این حركت شتابنده باز بدارند. البته خواسته‌ی آنها برآورده نشد و نتوانستند از تحریمها آن نتیجه‌ای را كه انتظار داشتند، بگیرند و تدابیر مسئولان و همراهی ملت بر ترفند دشمنان فائق آمد؛ اما دنبال میكنند. لذا این سال جاری را كه از این لحظه آغاز میشود، ما بایستی متوجه كنیم به اساسی‌ترین مسائل كشور، و محور همه‌ی اینها به نظر من مسائل اقتصادی است. لذا من این سال را “سال جهاد اقتصادی” نامگذاری میكنم و از مسئولان كشور، چه در دولت، چه در مجلس، چه در بخشهای دیگری كه مربوط به مسائل اقتصادی میشوند و همچنین از ملت عزیزمان انتظار دارم كه در عرصه‌ی اقتصادی با حركتِ جهادگونه كار كنند، مجاهدت كنند. حركت طبیعی كافی نیست؛ باید در این میدان، حركت جهشی و مجاهدانه داشته باشیم.
پيام به ملت شريف ايران، به مناسبت حلول سال ۹۱
اگر ما توانستيم توليد داخلى را رونق ببخشيم، مسئله‌ى تورم حل خواهد شد؛ مسئله‌ى اشتغال حل خواهد شد؛ اقتصاد داخلى به معناى حقيقى كلمه استحكام پيدا خواهد كرد. اينجاست كه دشمن با مشاهده‌ى اين وضعيت، مأيوس و نااميد خواهد شد. وقتى دشمن مأيوس شد، تلاش دشمن، توطئه‌ى دشمن، كيد دشمن هم تمام خواهد شد.
بنابراين همه‌ى مسئولين كشور، همه‌ى دست‌اندركاران عرصه‌ى اقتصادى و همه‌ى مردم عزيزمان را دعوت ميكنم به اين كه امسال را سال رونق توليد داخلى قرار بدهند. بنابراين شعار امسال، “توليد ملى، حمايت از كار و سرمايه‌ى ايرانى” است.

پيام به ملت شريف ايران، به مناسبت حلول سال ۹۲
كار بزرگ سال ۹۲، انتخابات ریاست‌جمهوری است كه درواقع مقدرات اجرائی و سیاسی و به یك معنا مقدرات عمومی كشور را برای چهار سال آینده برنامهریزی می‌كند. انشاءالله مردم با حضور خودشان در این میدان هم خواهند توانست آیندهی نیكی را برای كشور و برای خودشان رقم بزنند. البته لازم است هم در زمینهی اقتصاد، هم در زمینهی سیاست، حضور مردم حضور جهادی باشد. با حماسه و با شور باید وارد شد. با همت بلند و نگاه امیدوارانه باید وارد شد. با دل پرامید و پرنشاط باید وارد میدان‌ها شد و با حماسهآفرینی باید به اهداف خود رسید. سال ۹۲ را به عنوان “سال حماسهی سیاسی و حماسهی اقتصادی” نام‌گذاری می‌كنیم و امیدواریم به فضل پروردگار، حماسهی اقتصادی و حماسهی سیاسی در این سال به دست مردم عزیزمان و مسئولان دلسوز كشور تحقق پیدا كند.

 1 نظر

تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟

24 اسفند 1392 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه


هم سن و سال بچه های کلاسم که بودم -یعنی شانزده هفده ساله-، بزرگ ترین سرگرمی های زندگی ام خندیدن های توی خانه و کلاس و گوش دادن به شعرهای کوچه بازاری عاطفه و رمان خواندن و شعر خواندن و شب شعر رفتن و مهمانی های شلوغ فامیلی و خوابیدن و کارهایی از این قبیل بود. نه که فکر کنید بزرگ تر هم که شدم سرگرمی های بیشتری برای خودم دست و پا کردم. من راه دیگری برای لذت بردن از زندگی نمی شناختم.

صبح ها کمی زودتر از موعد قرارم با زهرا - که خانه شان چند کوچه آن طرف تر بود - از خانه بیرون می آمدم و سر کوچه می ایستادم و هوای تازه ی اول صبح را توی ریه هایم می دادم. درست یادم نیست ولی شاید به بچه های قد و نیم قد مدرسه ای هم لبخندی حواله می دادم و با آنها خوش و بشی می کردم. بعد هم به پسری که هر روز از کوچه ی کناری مان می آمد بیرون نگاهی می انداختم و توی دلم به کفش های کابویی سگک دار و شلوار بیتِلی اش می خندیدم. پسر را می شناختم. برادر دوست برادرم بود. رفت و آمد خانوادگی داشتیم و یادم می آید پیک نیک هم رفته بودیم با هم؛ من اما هرگز به او سلام نمی کردم. اصلا تا از کوچه شان می آمد بیرون مثل این آدم ندیده ها و مثل کسانی که آدم خواری، آدم دزدی چیزی دیده اند، خانه مان را نشانه می رفتم و تند تند خودم را می رساندم دم در و چون در را باز گذاشته بودم، توی خانه را نگاه می کردم و الکی با خودم حرف می زدم که یعنی اگر او نگاه کند، فکر کند من دارم با کسی حرف می زنم.

الان علت این کارم را نمی دانم و نمی دانم حتی چرا یک بار که سر کوچه وایستاده بودم و سرم توی کتابم بود و متوجه چیزی و کسی نبودم و صدای سلام او را شنیدم - چونان انسان های اولیه - سرم را بالا آوردم و اخم کردم و بدون اینکه جواب سلامش را بدهم به سمت خانه رفتم. چه بسا او در دلش من را انسانی به غایت پارادوکسیکال می دانست که رفتارم در نهایت تناقض به سر می برد. من البته این را تناقض نمی دانستم. اینکه در میان خانواده جواب سلامش را می دادم و خوش اخلاق بودم و به وقت تنهایی جواب سلامش را که نمی دادم هیچ، اخم و تَخم هم می کردم و رو برمی گرداندم و حالش را به هم می زدم.

احساس می کردم اگر جواب سلام پسر را بدهم، به خودم و خانواده ام پشت کرده ام. حس می کردم با همین جواب سلام دادن خشک و خالی در نگهداری امانتی که خانواده ام با مهربانی هرچه تمام تر به من تفویض کرده اند، خیانت کرده ام. امانتی که اسمش اطمینان بود و من فکر می کردم با جواب سلام ندادن به یک عنصر ذکور در محیطی غیر از محیط خانه و در جمعی غیر از جمع خانواده، به این اطمینان وفا کرده ام. بعد از آن همین را به یاد دارم که روزی وقتی با خانواده این جریان را در میان گذاشتم، نهی شدم از جواب سلام ندادن به کسی که می شناسیمش و نهی شدم از اخم کردن به کسی که می شناسیمش.

بچه های کلاسم سن انسان اولیه بودن من را دارند. اما دیگر انسان اولیه نیستند. آنها انسان های توسعه یافته ای! شده اند که جواب سلام را با پسوندهای مدرن “عزیزم” و “جانم”  می دهند. پا به فرار نمی گذارند. درعوض قرار می گذارند. دوست می شوند. دست می دهند. ناز می کنند. لوس می شوند… بچه های کلاسم با خانواده ی پسر پیک نیک نرفته، با خود پسر سفر می روند. عکس می گیرند. مهمانی می روند. با کفش دوازده سانتی با “پارتنر"شان می رقصند. رنگ مویشان را با سلیقه ی او تغییر می دهند. بچه های کلاس من می روند آتلیه و یک عالمه عکس می گیرند و چند تایش را به عنوان یادگاری به “او” می دهند. یا جفتی می روند آتلیه و جفتی عکس می گیرند.

بچه های کلاس من دیگر انسان اولیه نیستند. آنها مدرن شده اند، مثل روزگارشان. آنها سنخیتی عجیب با دنیایشان پیدا کرده اند و آن قدر لوازم مدرنیته برایشان درونی شده است که “گلابی” بودن من برایشان غیرقابل هضم است.

.

.

.

و من نمی دانم راه کداممان به کجاآباد و راه کداممان به ناکجاآباد می رسد.

به قلم: ف. اسلامی

 نظر دهید »

لحظه نزدیکی زن به خدا!

24 اسفند 1392 توسط صداقت...!

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم از یاران خود پرسید:
در کدام لحظه زن به خدا نزدیک تر است؟
هیچ کدام نمی دانستند تا اینکه
زهرا علیها سلام سوال پدر را شنید و در پاسخ فرمود:
«آن لحظه ای که زن در خانه خود می ماند(و به امور زندگی و تربیت فرزند مممممی پردازد)
به خدا نزدیک تر است.»

دردانه رسالت/ محمد رحمتی شهرضا/ص 106

 نظر دهید »

جمله روی دیوار مرا چادری کرد

22 اسفند 1392 توسط صدرارحامی

سلام من یک دختر چادری ام که خیلی به چادرم افتخار میکنم و خیلی خیلی دوستش دارم. عاشقشم ، وقتی خودمو تو آینه یا هر جایی که تصویرم می افته با چادر میبینم یه حس آرامشی بهم دست میده که اصلا قابل توصیف نیست .

اما ماجرای چادری شدنم:

من تو یه خانواده مذهبی بزرگ شدم و تک دختر هستم . برای چادری شدنم هیچ اجباری نداشتم . اولین چادرم رو تو سوم راهنمایی وقتی می خواستم برم مشهد برای رفتن به داخل حرم دوختم. بعد اونم دیگه چادر سر نمیکردم . مانتویی بودم اما حجابم متعادل بود .

یه عمو دارم که خیلی تو حجاب سخت گیر بود اصلا باهام نمی ساخت و خیلی اذیتم میکرد ، با تحقیر ، مسخره کردن لباسام و… .

منم از لجش بیشتر موهامو در می آوردم و لباسای رنگی و جین و …. می پوشیدم .شیطونی میکردم که حرصشو درآرم . اونم میشست زیر پای بابام که دخترت اینجور و اونجور . خلاصه کنم ولی بابام خیلی بهم سخت نمی گرفت .

البته منم خیلی دختر بدی نبودم ، اگه هم کاری میکردم از رو لجبازی با عموم بود ، بابامم اینو میدونست. به حجاب علاقه داشتم .بعضی وقتها هم واسه تغییر تیپ چادر سر میکردم .

به همین منوال تا دوم دبیرستان مانتویی بودم تا اینکه :

یه روز عصر که از مدرسه تعطیل شدیم دیدم رو دیوار روبه رویی مدرسه مون یه جمله تازه نوشتن . رنگها هنوز خشک نشده بود. وقتی اون جمله رو خوندم یه حالی شدم . شب تو خونه خیلی بهش فکر کردم . فردا که اومدم مدرسه با دوستام راجع بهش حرف زدیم . ما یه گروه ۶ نفری بودیم که تصمیم گرفتیم چادری بشیم برا همیشه . از اون روز تا حالا من چادری ام .

و اما اون جمله :

ادامه »

 نظر دهید »

میلاد با سعادت حضرت زینب علیها سلام بر تمامی رهروان راه حسین علیه السلام مبارک

15 اسفند 1392 توسط صداقت...!

عید بر همه دوستان مبارک!

 نظر دهید »

چ بی سپاس!

14 اسفند 1392 توسط صداقت...!

امام علی علیه السلام

لیس فی البدن شی ء اقل شکرا من العین
فلا تطعوها سولها فتشغلکم عن ذکر الله عزوجل

در بدن انسان چیزی کم سپاس تر از چشم نیست
پس به خواسته های آن اعتنا نکنید(و آن را کنترل کنید) که
اگر به خواسته های چشم پاسخ مثبت دهید
شما را از یاد خدای بزرگ باز می دارد.


بحار الانوار: 107/10 به نقل از حریم عفاف/ راضیه غلامی /ص 62


 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 21
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 25
  • ...
  • 26
  • 27
  • 28
  • ...
  • 78

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • بانک مقالات
  • کتاب
  • بانک احادیث و جملات بزرگان
  • سخنرانی ها
  • معرفی پایگاه ها
  • کلیپ ها صوتی و تصویری
  • دلنوشته و یادداشت های کوتاه
  • حوزه نقد و تحلیل
  • شعر و ادبیات غیر داستانی
  • مصاحبه ها و گزارش ها
  • جهت اطلاع
  • تصاویر و پوستر

آمار بازدید

  • امروز: 1764
  • دیروز: 1442
  • 7 روز قبل: 4351
  • 1 ماه قبل: 6376
  • کل بازدیدها: 177514

خبرنامه

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس