• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نقش خانواده در توسعه فرهنگ حجاب

10 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

لزوم پوشيدگي زن در برابر نامحرم يكي از مسايل مهم اسلامي است و در قرآن كريم در اين خصوص تصريح شده است. به همين دليل در اصل مطلب از جنبه اسلامي نمي توان ترديد كرد. ولي اين كه بعضي از دختران جوان پوشش خود را به طور كامل رعايت نمي كنند، بيشتر به علت ناآگاهي آنان نسبت به فلسفه حجاب برمي گردد. اين گروه غالباً گمان مي كنند حجاب موجب سلب آزادي زنان مي شود و مي پرسند با توجه به اينكه خداوند زن و مرد را آزاد آفريده است، چرا بايد فقط زنان حجاب داشته باشند؟ شهيد مطهري در پاسخ به اين سؤال در كتاب «مسأله حجاب» آورده است: «فرق است بين زنداني كردن زن در خانه و موظف داشتن به اين كه وقتي مي خواهد با مرد نامحرم روبه رو شود پوشيده باشد. در اسلام محبوس ساختن و اسير كردن وجود ندارد. حجاب در اسلام وظيفه اي است كه بر عهده زن نهاده شده تا در معاشرت و برخورد با مرد كيفيت خاصي را در لباس پوشيدن مراعات كند. اين وظيفه نه از ناحيه مرد بر زن تحميل شده و نه چيزي است كه با حيثيت و كرامت او منافات داشته باشد و يا تجاوز به حقوق طبيعي او كه خداوند برايش تعيين فرموده، محسوب شود.
همچنين گفته است: «شرافت زن اقتضا مي كند هنگامي كه از خانه بيرون مي رود سنگين، متين و باوقار باشد و در طرز لباس پوشيدنش هيچ گونه عمدي كه باعث تحريك و تهييج شود به كار نبرد.»

توسعه فرهنگ حجاب در جامعه

زهرا سيدزاده، كارشناس ارشد روانشناسي باليني، مسأله حجاب را از ديدگاه روان شناختي مورد بررسي قرار داده، در اين مورد مي گويد: «براي دستيابي به اهداف تربيت ديني، توسعه فرهنگ تعالي بخش حجاب و عفاف اهميت ويژه اي دارد. در حقيقت پويايي تربيت ديني در شرايط كنوني به پويايي روشها، نگرشها و برنامه هايي وابسته است كه در سطح خانواده، نظامهاي آموزشي و سياستهاي حاكم بر جامعه مطرح مي شود و بايد از حالت كليشه اي و تحميلي خارج شده و با روشهاي علمي و صحيح ارايه شود.»
وي با بيان اين كه يكي از جلوه هاي رفتاري زن يا مرد مسلمان كه نشانه دينداري و عامل صيانت جامعه از فساد و آسيبهاي رواني- اجتماعي است، حجاب است، تأكيد مي كند؛ داشتن پوشش مناسب نه تنها سبب امنيت خود فرد از آسيبهاي مختلف است، بلكه سبب تحكيم خانواده، آرامش رواني افراد جامعه و افزايش امنيت در جامعه است.
وي مي افزايد: «براي توسعه فرهنگ حجاب در جامعه و اثربخشي شيوه هاي تربيتي مربوط به حجاب در دل و جان افراد، از يك سو بايد رغبت و نياز دروني نسبت به اين مسأله در آنان ايجاد شود تا انگيزه كافي براي بروز رفتار سالم را داشته باشند و از سوي ديگر بايد روشها و شيوه هاي تربيتي فعال و مناسب جانشين شيوه هاي غلط و منفعل تربيتي گردد.» اين روان شناس در ادامه مي گويد:
«در حال حاضر بعضي از خانواده ها از وضع پوشش ظاهري نوجوانان و جوانان خود رضايت ندارند و ظهور پديده ها و رفتارهاي نامناسبي در جامعه مانند بدحجابي و نداشتن پوشش مناسب زنان و مردان و يا رفتارهايي كه به دور از حيا و وقار هستند سبب آزردگي خاطر بسياري از افراد جامعه شده و به ثبات و استحكام خانواده ها لطمه وارد كرده است، بنابراين لازم است براي رفع اين معضل تمهيداتي انديشيده شود و از ديدگاههاي گوناگون و توسط نهادهاي مختلف جامعه كه عهده دار اين امر هستند برنامه ها و طرحهاي مؤثري اجرا شود.»
سيدزاده يادآور مي شود: « از ديدگاه روان شناختي شكل گيري هويت جنسي در كودكان از همان سالهاي اوليه كودكي آغاز مي شود. به همين دليل كودك حتي از دو سالگي بايد لباسهاي مناسب جنس خودش را بپوشد. اگر دختر است لباس و ظاهر دخترانه او حفظ شود و اگر پسر است پوشش و ظاهر پسرانه داشته باشد تا دچار اختلال در هويت جنسي نشود. در مورد مسأله حجاب و ايجاد روحيه عفت و حيا نيز از همان سالهاي اوليه كودكي بايد اين رفتارها با شيوه هاي مناسب آموزش داده شود تا در شخصيت كودك نهادينه شود و عادتهاي مناسب نسبت به حجاب بتدريج در شخصيت او شكل گيرد، در اين صورت در نوجواني و جواني تابع همان ارزشها عمل مي كند و از هنجارها و ارزشهاي سالم جامعه منحرف نخواهد شد.»

نقش الگوي خانواده

همین مشاور خانواده با اشاره به اين كه در شكل گيري هر عادت و رفتار مناسب نقش الگوي خانوادگي را نبايد از نظر دور داشت، مي افزايد: «كودكان آينه وار رفتارهاي والدين را تقليد مي كنند و الگوي عملي كه خانواده ارائه مي دهد مانند نحوه پوشش و حجاب مادر يا پدر، تأثير عميقي بر رفتار كودك دارد و در واقع پدر و مادر با ارائه اعمال و رفتار مناسب و به شكل غيركلامي ارزشها و هنجارهاي سالم را از همان ابتدا در شخصيت كودك ايجاد مي كنند.» به عنوان نمونه فريده مصطفوي فرزند حضرت امام خميني(ره) در خاطرات خود مي گويد: «امام(ره) ما را مقيد مي كردند معصيت نكنيم و مؤدب به آداب اسلامي باشيم. بخصوص مقيد بودند ما حجاب شرعي را حفظ كنيم و در منزل حق هيچ گونه گناهي از جمله غيبت، دروغ، بي احترامي به بزرگترها و توهين به مسلمانان را نداشتيم. ما عملاً اين درسها را از امام(ره) آموخته بوديم با اين شيوه و روش بود كه ما ارزشهاي اسلامي را فرا گرفتيم و از نظر تربيتي خود ايشان براي ما الگو بودند، چون وقتي كاري را به ما مي گفتند انجام ندهيد و ما مي ديديم كه خودشان آن كار را انجام نمي دهند، براي خانواده الگوي بسيار خوبي بودند.»
سيدزاده در پايان خاطرنشان مي كند: «از اصول مهمي كه در تربيت ديني كودكان و نوجوانان بايد مد نظر قرار گيرد، استفاده از شيوه هاي مناسب تغيير رفتار است كه در تشويق يا تنبيه فرزندان بخصوص در مورد حجاب افراط نشود. زيرا گاهي با يك نگاه يا كاهش مقداري از محبت و امتيازاتي كه قبلاً به آنان داده بودند، مي توان رفتار نوجوان را اصلاح كرد و به تذكرات و اصرارهاي مداوم نيازي نيست، زيرا ممكن است ملامت و سرزنش و تذكرات افراطي، لجبازي فرزندان را تحريك كند و در نتيجه رفتارهاي مناسب در آنان شكل نگيرد.

نويسنده:خجسته ناطق

 نظر دهید »

چرا زنان باید حجاب داشته باشند؟

10 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

برای روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذیل لازم است:
1- توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دینی.
بر اساس فرهنگ اسلامی، انسان موجودی است که برای رسیدن به کمال و معنویّت خلق گردیده است. اسلام با تنظیم و تعدیل غرایز به ویژه غریزه جنسی و توجه به هر یک از آن‏ها در حدّ نیاز طبیعی، سبب شکوفایی همه استعدادهای انسان شده و او را به سوی کمال سوق داده است. پوشش مناسب برای زن و مرد عامل مهمی در تعدیل و تنظیم این غریزه است.
2- توجه به ساختار فیزیولوژی انسان.‏
نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطه‏ای مستقیم با تفاوت‏های جسمی و روحی زن و مرد دارد.در تحقیقات علمی در مورد فیزیولوژی و نیز روان‏شناسی زن و مرد ثابت شده که مردان نسبت به محرّک‏های چشمیِ شهوت‏انگیز حساس ترند و چون تأثیر حس بینایی زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعی قادر به دیدن است، از سوی دیگر ترشّح هورمون‏ها در مرد صورتی یکنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتی گسترده تحت تأثیر محرّک‏های شهوانی قرار میگیرند اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس ترند و به محرّک‏های حسی پاسخ میدهند. حس لامسه بروز زیادی ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیک است.از این گذشته چون هورمون‏های جنسی زن به صورت دوره‏ای ترشخ میشوند و به طور متفاوت عمل میکنند، تأثیر محرّک‏های شهوانی بر زن صورتی بسیار محدود دارد و نسبت به مردان بسیار کمتر است.
با توجه به مطالب فوق میتوان گفت: حجاب در اسلام از یک مسئله کلّی و اساسی ریشه گرفته است. اسلام میخواهدد انواع التذاذهای جنسی (چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر) به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها برای کار و فعالیت باشد، بر خلاف سیستم غربی که حضور در جامعه را با لذت جویی جنسی به هم میآمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسی را به هم میریزد.اسلام قائل به تفکیک میان این دو محیط است و برای تأمین این هدف، پوشش و حجاب را توصیه نموده است، زیرا بی بند و باری در پوشش به معنای عدم ظابطه در تحریک غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسی است که آثار شوم آن بر کسی پوشیده نیست.
3- آثار و فواید رعایت حجاب و پوشش دینی.
1- بهداشت روانی اجتماع و کاهش هیجان‏ها و التهاب جنسی که سبب کاهش عطش سیری ناپذیری شهوت است.
2- تحکیم روابط خانوادگی و برقراری صمیمیت کامل زوجین.
با رواج بی حجابی و جلوه گری زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعی محدودیت و پایان آزادیهای جنسی خود تلقّی میکنند وافراد متأهل هر روز در مقایسه‏ای خطرناک میان آن چه دارند و ندارند، قرار میگیرند. این مقایسه‏ها، هوس را دامن زده و ریشه زندگی را میسوزاند.
3- استواری اجتماعی و استیفای نیروی کار و فعالیّت‏
دختر و پسری که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانی شوند، از تمرکز و کارآیی آن‏ها کاسته میشود و حکومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروی فکری و کاری است.
4- بالارفتن ارزش واقعیت زن و جبران ضعف جسمانی او
حیا، عفاف و حجاب زن میتواند در نقش عاطفی او و تأثیرگذاری بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیّل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یکی از وسائل مرموز برای حفظ مقام و موقعیّت زن در برابر مرد است.
اسلام حجاب را برای محدودیّت و حبس زن نیاورده، بلکه برای مصونیّت او توصیه کرده است، زیرا اسلام راضی به حبس، رکود و سرکوبی استعدادهای زن نیست، بلکه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را در اجتماع داده امّا از سوء استفاده شهوانی و تجاری منع کرده است.
در واقع حجاب موجب محدودیت، مردان هرزه میباشد که در صدد کام جوییهای آزاد و بی حد و حصر هستند و مصونیت زنان از دست این گروه از مردان منظور است.علاوه بر مطالب فوق استاد مطهری در بیان این که چرا حجاب به زنان اختصاص یافته می گوید: اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خود نمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها مرد شکار است و زن شکارچی، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خود آرایی از حس شکارچیگری او ناشی میشود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباس‏های بدن نما و آرایش‏های تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود میخواهد دلبری کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنابراین انحراف تبرّج و برهنگی، از انحراف‏های مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است".(1) به عبارت دیگر: جاذبه و کشش جنسی و زیبایی خاص زنانه و تحریک پذیری جنس مردانه، یکی از علت‏های این حکم است. توصیه و دستور الهی به پوشش و حجاب برای زنان، به منظور ایجاد محدودیت و محرومیت و چیزهایی از این قبیل که تنها فریب شیطانیاند نمیباشد، بلکه در واقع برای آگاهی دادن به گوهر ارزشمند در وجود زنان است که باید از آن مراقبت و شده و حفظ شود و به تاراج نرود. این کاملاً معقول است که هر چیزی ارزشمندتر باشد، مراقبت و محافظت بیشتری را میطلبد تا از دست راهزنان در امان باشد و به شکل یک ابزار برای مطامع سودپرستان در نیاید.
به یاد داشته باشیم که غریزه جنسی، نیرومند و عمیق است. هر چه بیشتر اطاعت شود، سرکش‏تر میگردد، همچون آتش که هر چه به آن بیشتر هیزم بدهند، شعله ورتر میشود، و شهوت خود را به صورت یک عطش روحی و خواست اشباع نشدنی در میآورد.(2) و وضعیت جهان معاصر و کشانده شدن عده‏ای به همجنس بازی نشانه آشکاری از این حالت است.بنابراین رعایت نکردن پوشش اسلامی توسط زنان نه تنها از بین رفتن حساسیت مردان را به دنبال ندارد، بلکه موجب طغیان غریزه جنسی آنان نیز میگردد و پس از مدتی باعث دلزدگی و بی معنایی آن خواهد شد.در مورد مردان نیز این گونه نیست که بتوانند با هر نوع لباسی از خانه بیرون آیند و نوع پوشش آنها می تواند به هر صورتی باشد بلکه مردان نیز در این جهت با محدودیت های خاص خود نسبت به پوشش مواجه هستند اما محدوده پوشش آنان به جهت حضور بیشتر در اجتماع و کارهای سخت و به جهاتی که در بالا ذکر شد با زنان متفاوت است.

پی نوشت‏ها:

1. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 19، ص 436، با تلخیص.
2. همان، ص 434.

 

 نظر دهید »

دیدار با امام عصر (عج)

10 مرداد 1392 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه

 

خیلی دلش می خواست امام زمان(عج) را ملاقات کند. برای همین نذر کرد چهل صبح جمعه برود و در چهل مسجد زیارت عاشورا بخواند.

در یکی از جمعه ها هنگامی که مشغول خواندن زیارت عاشورا بود که ناگهان شعاع نوری را دید.

نور از خانه ای در نزدیکی های مسجد بیرون می تابید. خوشحالی و شعف وجودش را فرا گرفت.

برخاست و به سمت نور حرکت کرد. مسیر نور تا درب خانه ی یک کلبه ی فقیرانه ادامه داشت. وارد خانه شد و با حیرت ولی عصر(عج) را در آن خانه دید. آقا در یکی از اتاق های خانه بر سر جنازه ای که پارچه سفیدی روی آن کشیده شده بود، حاضر شده بودند.

اشک ریزان وارد شد و بر حضرت سلام کرد. حضرت پاسخش را دادː<چرا اینگونه دنبال من می گردی و رنج ها متحمل می شوی! مثل این باشید تا من به دنبال شما بیایم. این بانویی است که در دوره بی حجابی هفت سال از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرمی او را ببیند!>

تا مدت ها بعد از ملاقات با امام زمان(عج) صدای آقا در گوشش بود.


شرح حالات (مرحوم آیت الله سید محمد باقرمجتهد سیستانی پدر آیت الله العظمی حاج سید سیستانی)
کتاب ملاقات بانوان با امام زمان (عج) تألیف سید جعفر رفیعی


هیچ کس نمی داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا (ص) مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.(حضرت زهرا(س), چهل حدیث از حجاب).

 نظر دهید »

روابطی به شیرینی زهرمار

08 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

ارتباط و برخورد پسران و دختران، امری اجتناب ناپذیر است زیرا بدیهی است که در جامعه، کوچه و خیابان، هنگام خرید و هنگام معاشرت ها و… نمی شود دیوار و حائلی بین دو جنس کشید. متاسفانه در دهه اخیر روابط نامتعارف میان دختر و پسر در كشور ما همواره به صورت یك مسأله و معضل اجتماعی مطرح بوده و والدین و مسؤولان مدارس پیوسته در این چالش قرار گرفته اند كه چگونه بایستی از ایجاد و گسترش روابط نامتعارف بین دختر و پسر تا رسیدن به زمان مناسب برای ازدواج جلوگیری كنند و همچنین برای والدین آنها به خصوص اولیاء دختران این سؤال دائم در ذهن آنها تداعی می كند كه چگونه بایستی بیندیشند تا نوجوانان به شكل غیرمتعارف با افراد غیر همجنس ارتباط برقرار ننمایند.

با این مقدمه ضرورت ارائه این بحث برای سلامت جامعه و خانواده ایرانی امری ضروری و لازم است ولی باید به این واقعیت اذعان كرد كه با توجه به پیچیدگی موضوع این بحث می تواند از زوایای گوناگون مورد نقد و بررسی قرار گیرد.

ابتدا اگر تعریفی از ارتباط داشته باشیم می توان ارتباط را فرآیندی دانست كه طی آن اطلاعات، معانی و احساسات از طریق پیام های كلامی و غیر كلامی با دیگران در میان گذارده می شود. قابل ذكر است كه در تمام انواع روابط انسانی مانند رابطه اقتصادی، خانوادگی و اجتماعی و غیره وجود عقد و پیمان امر ضروری است، زیرا طرفین را در مقابل یكدیگر متعهد و مسؤولیت پذیر می كند و از طرفی عقد و پیمان حد و مرز بین ارتباطات را معین و مشخص می سازد.

در تعریف ارتباط دختر و پسر این ارتباط از نوع ارتباطات بین فردی است و از منظر دیدگاه عقل و از دیدگاه عرفی و همچنین بر مبنای نظریه های جامعه شناختی و روان شناختی، سه دیدگاه در باره رابطه دختر و پسر وجود دارد:

1. دیدگاه افراطی؛ در این نگرش، هر گونه ارتباطی با جنس مخالف، آزاد و بدون مانع است(رویکرد لیبرالیستی).

2. دیدگاه تفریطی؛ بر پایه این رویکرد، هر گونه ارتباط و پیوند با جنس مخالف، مردود و مورد نکوهش می باشد. این دیدگاه، نقطه مقابل دیدگاه افراطی است.

راسل می گوید: «پدران کلیسا از ازدواج به زشت‌ ترین صورت یاد کرده اند. هدف ریاضت این بوده که مردان را متقی سازد. بنابراین، می‌گفتند: ازدواج که عمل پستی شمرده می شد، بایستی منحدم شود».

3. دیدگاه اعتدالی؛ بر اساس این دیدگاه، نه آزادی مطلق و رها پذیرفته شده است و نه محدودیت و منع هر گونه رابطه؛ بلکه ارتباط بین دو جنس مخالف، در یک چهارچوب مشخص، تعریف شده است.

ارتباط مجاز، ارتباطی است حداقلی و به دور از هر گونه انگیزه شهوی و عاطفی و رابطه ای است که در آن، نفس رابطه مقصود نباشد و نگاه دو جنس به هم، نگاه انسانی باشد و نه جنسیتی. دیدگاه اسلام، ناظر به نگرش سوم، یعنی دیدگاه اعتدالی است.

تعالیم انسان ساز اسلام، این نوع روابط  جنسیتی را نهی می کند نه اینکه زنان و دختران را از جامعه طرد نماید و از هر نوع حضور و فعالیت های آنان و برخورد و ارتباط زنان و مردان جلوگیری کند. اسلام، حفظ حریم میان زن و مرد، عفت و حیاء را مورد تأکید قرار می دهد.

هنگامی که از روابط دختران و پسران به عنوان معضل اجتماعی و آسیب زا یاد می شود، منظور رابطه ای است غیر عادی و ناپخته ،صمیمانه و گرم و اغلب پنهانی که  به دور از هرگونه شناخت کافی بوده و به صورت هیجانی، تخیلات و رؤیاهای غیرواقعی صورت می گیرد و نگاه آن دو به هم، نگاه جنسیتی باشد؛ نه نگاه پاک انسانی و اغلب از طریق دیدارهای مخفیانه، رد و بدل کردن نامه، تلفن و … ایجاد می گردد. تجربه نشان داده است این گونه ارتباطات به سمت توسعه پیش می روند و كمتر حد و مرز شخصی را دارا هستند پس نتیجه می توان گرفت این گونه ارتباطات بندرت در یك سطح متوقف می شوند و غالباً رو به توسعه و گسترش هستند و باعث ایجاد وابستگی متقابل در افراد می شوند و بهداشت روانی جوانان بخصوص سلامت روانی و سازگاری فرد خانوادگی و اجتماعی آنان را بشدت تهدید می كند.

دختر و  پسر

دختران و پسرانی که به منظور جلب توجه جنس مخالف و با هدف دوست یابی از بین آنان، ساعت ها در خیابان ها و اماکن عمومی از گوشه ای به گوشه دیگر می روند و بدون اینکه به روشنی بدانند به دنبال چه چیزی هستند، وقت و انرژی خود را تلف می کنند. گاهی اوقات افرادی مانند خود را می یابند و روابط نامتعادلی برقرار می کنند، لکن در نهایت با احساس سرخوردگی و بیهودگی و نیز احساس بیزاری از خود به خانه باز می گردند.

برخی از ماا ایرانیان، در این باب دچار افراط،  شده ایم و راه را خطا رفته، و متعاقب آن نا امنی های اجتماعی متعددی را فراهم آورده ایم که به نوعی هریک از اعضای جامعه با آن دست وپنجه نرم می کنند و در گردابی که هر روز بیش از پیش، شدید تر و مهلک تر می گردد فرو رفته و سرگردان می گردیم.

زمینه ها و راهکارهای پیشگیرانه:

-یک عامل بسیار مهم در ایجاد چنین روابطی، وجود زمینه ای اجتماعی و گاه پنهان در میان جوانان است. اگر در جامعه جوان چنین افکاری رایج شود که داشتن دوست پسر و یا دوست دختر، نشانه قدرت و جاذبه اجتماعی است و یا این اندیشه که داشتن چنین روابط، نشانه بزرگ شدن است و یا پیدا کردن دوست برای یکدیگر را بخشی از پیمان دوستی به شمار آورند، روز به روز بر میزان این روابط افزوده خواهد شد. برای رهایی از این زمینه فساد راهکارهایی وجود دارد که عبارتند از:

الف ـ اصلاح فرهنگ جامعه: اگر چنین افکاری در جامعه رسوخ کرده باشد بر مسئولین فرهنگی جامعه واجب است که تمام امکانات و تلاش خود را در اصلاح فرهنگ جامعه به کار بگیرند زیرا تا فرهنگ سازی درست صورت نگیرد خورده کارها نتیجه مطلوب را به همراه نخواهد داشت.

ب ـ دقت در انتخاب همنشین: باید راههای صحیح دوست یابی را آموزش داد تا جوانان با دید باز و اندیشمندانه همنشین و دوست خود را انتخاب نمایند زیرا رسول خدا(ص)می فرمایند: «دین و منش هر شخصی، متناسب با دوست و همراه است.»

- تفاوت جامعه ای که روابط جنسی را به محیط خانوادگی و کادر ازدواج قانونی محدود می کند با اجتماعی که روابط آزاد در آن اجازه داده می شود این است که ازدواج در اجتماع اول، پایان انتظار و محرومیت و در اجتماع دوم، آغاز محرومیت و محدودیت است. در سیستم روابط آزاد جنسی، پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می دهد و آن ها را ملزم می سازد که به یکدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامی به محرومیت و انتظار آنان پایان می بخشد. تا زمانی که دختر و پسر جوان این نیاز فطری را از راه ازدواج تأمین نکرده و به آرامش روانی نرسیده باشند در معرض خطر هستند لذا رسول خدا(ص)فرمود: آن کس که ازدواج کند نیمی از دینش را حفظ کرده است».

-آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماعی است، آلوده کردن محیط کار به لذت جویی های شهوانی است. زیرا از طرفی شخصیت و کرامت زن را در حد یک کالا برای کام جویی مردان تنزل می دهد و امنیت روانی لازم را برای فعالیت اجتماعی او از بین می برد، و از طرف دیگر مردان، تمرکز حواس و دقت کافی را برای کارهای خود ندارند. هر چه روابط دختر و پسر ضابطه مندتر شود و جامعه از تحریکات شهوانی و جلوه گری های جنسی دور گردد، اجتماع سالم تر خواهد شد و افراد جامعه بهتر به کار خود رسیدگی کرده، جوانان در محیط کار، درس و دانشگاه راحت تر خواهند بود و به پیشرفت های بیشتری خواهند رسید.

- جوانان به محبت، برقراری صمیمیت، تنوع، تفریح و هر چیزی که شور و نشاط آنان را حفظ کند، هستند. اگر والدین و جامعه  این نیازها را تأمین نکنند، خود او دست به کار می شود و از آنجا که معمولاً جوانان شتابزده و ناپخته عمل می کنند، از هر طریقی برای رفع نیاز خود اقدام می کنند. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت، پرهیز از بیکاری است. والدین باید برای اوقات فراغت جوانان خود برنامه داشته باشند. فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و تفریحی علاوه بر اینکه آنها را از بسیاری از فسادها حفظ می کنند، در رشد ابعاد مختلف جوان مؤثر است.

-یکی دیگر از عوامل زمینه ساز روابط دختر و پسر رسانه ها اعم از صدا و سیما، نشریات، اینترنت و ماهواره است که بررسی میزان تأثیر آنها و چگونگی مقابله با آنها به تدوین مقاله ای مستقل نیاز دارد.

نسرین صفری

 نظر دهید »

آیا حجاب، نگاه را جنسی تر می‌کند؟

08 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

حجاب در اسلام برای حفظ نشاط جنسی است، چون حجاب تخیل جنسی را تحریک می‏کند و سبب می‏شود که مسئله جنسی معنادار شود و دچار بی‏معنایی نگردد (مثل برهنگی) و چون اسلام بر طبیعت جنسی سخت تاکید دارد و انسان کامل خود را نه فقط در معنویت انسان کامل، بلکه در مسائل دنیوی و جنسی او می‏داند (چون نکاح و عمل جنسی از سنت انسان کامل در اسلام می‏باشد و هر کس از این سنت روی بر می‏گرداند، از او نیست) . پس انسان کامل در اسلام الگوی جامع و کامل انسان در دنیا و آخرت و از جمله مسئله جنسی است که باید مورد تقلید قرار گیرد .

پس حجاب یک فرهنگ جنسی است که سبب گرم واقع شدن غریزه جنسی در سطح یک جامعه و هدایت ارضای آن در قالب خانواده می‏شود به همین دلیل امروزه شرق به علت محور قرار دادن ارضای جنسی و حجاب، جنسی‏تر از غرب قرار داده شده است

برهنگی در غرب، بی‏رغبتی جنسی را برای غربی به ارمغان آورد، چرا که برهنگی سبب تحریک اولیه انسان به طرف عمل جنسی در سنین اولیه بلوغ می‏شود، ولی در نهایت‏به سرد مزاجی جنسی تبدیل می‏شود، چرا که اسراف جنسی در دوران بلوغ، به بی‏رغبتی جنسی در سنین بالاتر منتهی می‏شود، مگر آنکه کالاهای رغبت افزای جنسی به میدان بیاید، مثل الکل و یا قرص‏های نشاط آور جنسی که باز در دراز مدت سبب بی‏رغبتی جنسی بیشتر خواهد بود و چون غریزه جنسی که نشاط آور زندگی است، به رکود کشانده شود، بنیاد خانواده رو به سستی می‏رود و فحشا جای آن را پر می‏کند و افسردگی فردی بر افراد حاکم می‏شود که به عنوان طاعون عصر غرب مطرح شده است; پس برهنگی بر افسردگی جنسی غرب، و رکود روحی و روانی افراد افزوده است .

حجت‌الاسلام و المسلمین زیبایی‌نژاد، دانش‌آموخته و استاد حوزه، به عنوان محقق و پژوهشگر حوزه زنان و خانواده شناخته شده و هم‌اکنون ریاست مرکز تحقیقات زن و خانواده را بر عهده دارد. در گفتگو با ایشان، این فرضیه را که «جامعه باحجاب، جامعه جنسی‌تری است.» و «حجاب، باعث بیشتر شدن نگاه جنسی به زن می‌شود.» را مورد بررسی قرار دادیم.

در حجاب فرضیه‌ای مطرح می‌شود مبنی بر اینکه هرچه جامعه باحجاب تر باشد، جنسی‌تر است؛ یعنی طبع و ذات انسان از هر آنچه که از آن منع می‌شود، نسبت به آن حریص‌تر می‌گردد، نظر شما در خصوص این گزاره چیست؟ آیا با این گزاره موافقید؟

البته این امر یک قاعده کلی نیست؛ به خصوص در بسیاری از امور که طبع انسان با آن‌ها منافرت و ناسازگاری دارد؛ مثلاً وقتی در احکام شرعی آمده است خوردن کثافات حرام است، این ممنوعیت باعث نمی‌شود فرد ترغیب شود آن کار را انجام دهد. لذا اغلب در جایی این بحث پیش می‌آید که در درون آدم زمینه و کشش طبیعی نسبت به چیزی وجود داشته باشد.

شما از طرح این پرسش چه نتیجه‌ای می‌خواهید بگیرید؟ آیا از اینکه «النّاس حریص علی ما منع» می‌خواهید نتیجه بگیرید که هیچ قانون و ممنوعیتی نباید وجود داشته باشد؟ مثلاً چراغ راهنمایی ضوابط عبور و مرور از چهارراه را برای ما تعیین می‌کند و قانون گذار گفته که همه باید پشت چراغ قرمز بایستند. بعضی رانندگان وقتی به این چراغ قرمز می‌رسند برای نشان دادن خودشان و هویت نمایی، از چراغ قرمز عبور می‌کنند، اما آیا دلیلی است بر اینکه قانون گذاری نکنیم؟ اگر این‌طور باشد که اصلاً نبایستی هیچ قانونی در اجتماع داشته باشیم.

بدحجابی

آیا معتقد هستید که وقتی قانون گذار تجاوز به عنف را ممنوع می‌کند، مردم بیشتر تحریک می‌شوند و به همین دلیل تجاوز به عنف هم باید جایز باشد؟

ببینید انسان غریزه‌ای دارد به نام غریزه جنسی. خداوند این نیاز جنسی را در وجود بشر قرار داده تا او را به سمت رابطه زناشویی و تشکیل خانواده هدایت کند. چون اگر قرار بود زندگی خانوادگی منشأ محاسباتی داشته باشد، بسیاری از افراد تشکیل خانواده نمی‌دادند؛ ولی وقتی نیاز جنسی و نیاز به آرامش روانی آدم را تسخیر می‌کند، خیلی به این پیامدهایش فکر نمی‌کند. پس کارکرد این غریزه دوام نسل بشر است.

این نیاز جنسی باید در حدی باشد که از یک طرف فرد را به زندگی زناشویی تشویق کند و از طرف دیگر آنقدر افسارگسیخته نشود که دیگر در خدمت عقل نباشد.

حال این پرسش پیش می‌آید که آیا جامعه جنسی شده خوب است؟ در جواب باید گفت جامعه جنسی شده‌ای که عقل در آن حاکم باشد خوب است، ولی نبایستی مهار از دست عقل خارج شده و رفتارهای احساسی جنسی در جامعه زیاد شود.

بحث دوم این است که در مباحث اقتصادی، امنیتی و جنسی یک خط فرضی داریم به نام آستانه رضایتمندی و آستانه امنیت؛

معادله احساس رضایتمندی از زندگی مساوی است با یک خط کسری که صورت آن امکانات و مخرجش توقعات و انتظارات است؛ اگر امکانات بیش از توقعات باشد، رضایتمندی از زندگی بالا می‌آید، ولی اگر امکانات را زیادتر کنیم و از طرفی توقعات بیشتر از امکانات رشد کرد، احساس رضایتمندی از زندگی کم می‌شود. در بحث رضایتمندی جنسی نیز به همین منوال است؛ زمانی که امکانات و انتظارات جنسی فرد به حد تعادل برسد، رضایتمندی جنسی حاصل می‌شود، اما اگر سطح توقعات جنسی را بالا آوردید و امکانات ثابت ماند یا به همان اندازه رشد نکرد، رضایتمندی جنسی کم می‌شود.

به تعبیر دیگر هر چه فضای جامعه بازتر شود، آستانه رضایتمندی جنسی بالاتر می‌آید و فرد بایستی انرژی بیشتری صرف کند تا به رضایتمندی جنسی برسد. یک زمانی شخص با رابطه عادی با همسرش احساس رضایت می‌کرد، اما الان بهانه‌گیری مرد نسبت به همسرش زیادتر می‌شود و دیگر همسرش برایش جذابیتی ندارد.

ما ادعایمان این است که بالا رفتن سطح تحریک‌پذیری در جامعه، امر مطلوبی نیست؛ چرا که در این شرایط شخص از رابطه جنسی با همسرش و در محیط خانواده احساس اقناع نمی‌کند. البته اسلام از یک سو حفظ حریم‌ها را مطرح کرده و گفته حجاب داشته باشیم و از سوی دیگر به مردها توصیه می‌کند که غیرتمند باشند و به ناموس مردم نگاه نکنند و اجازه ندهند کسی به ناموسشان توجه کند.

همچنین بحث دیگری که در اسلام مطرح می‌شود، تسهیل گردانی جنسی است؛ یعنی شخص زمانی که از خانه خارج می‌شود، نبایستی تشنگی مفرط جنسی داشته باشد؛ یعنی اسلام در کنار ایجاد این‌گونه محدودیت‌ها، راه‌های حلال را تسهیل می‌کند؛ می‌گوید در سنین پایین‌تر ازدواج کنید، آداب ارتباط زناشویی را به همسران می‌آموزد.

حالا موقعی که می‌خواهیم در سطح کلان جامعه برنامه‌ریزی اجتماعی داشته باشیم، اگر حکومت فقط بر محدودیت‌ها برنامه‌ریزی کند، یعنی مثلاً بگوید “حجاب لازم است"، “با نگاه نامشروع مقابله می‌کنیم"،  و… ولی به تسهیل گردانی جنسی حلال در جامعه توجه نکند، جامعه تعادل خود را از دست می‌دهد و مقاومت اجتماعی تولید می‌شود،ایجاد این محدودیت‌ها بدون در نظر گرفتن تسهیل گردانی ازدواج و سوپاپ‌های اطمینان، جامعه را در حالت انفجار قرار می‌دهد و این انفجار خود را به صورت روابط جنسی و مزاحمت‌های جنسی و یا فشارهای عصبی و… نشان می‌دهد.

چادر مشکی

و به نظر شما این جامعه ایده‌آلی که از نظر اسلام شما تصویر کردید کمک نمی‌کند نگاه جنسی به زن به تعبیر منفی آن زیاد شود؟

ببینید جامعه‌ای که از نظر جنسی سیراب است، یعنی عطش جنسی آن کنترل شده و جامعه‌ای که غیرت و قانون‌مداری در آن حکم‌فرماست، نگاه جنسی تعدیل شده‌ای به زن خواهد داشت، ولی هیچ‌گاه نبایستی نگاه جنسی از بین برود. برخی هم می‌گویند نگاه زن و مرد به یکدیگر باید صرفاً انسانی باشد نه جنسی، بنده می‌گویم کسی این نگاه را دارد که حواسش نباشد زن و مرد در نهاد خود کشش جنسی نسبت به یکدیگر دارند و حتی اگر سیراب جنسی هم باشند و در محیط اجتماعی کنار هم قرار بگیرند، تحریک جنسی وجود دارد؛ مگر اینکه عرض کردم قدیس باشند یا بیمار. لذا در آموزه‌های دینی گفته‌اند که تلاشتان در راستای کاستن از هم‌نشینی غیرضروری باشد؛ نگفتند حرام است، ولی گفته‌اند اگر ضرورتی ندارد، مستحب است مرد و زن نامحرم با یکدیگر حرف اضافه نزنند.

اتفاقاً اگر در جامعه جوانان به جای اینکه با بدن عریان زن تحریک شوند، با مانتو او تحریک شوند، نشانگر آن است که آستانه رضایتمندی پایین مانده است. استاد مطهری در این خصوص می‌فرمایند: «ازدواج در جامعه اسلامی آزادی از محرومیت جنسی است، ولی در کشورهای غربی تن دادن به محرومیت جنسی است.» در اسلام زمانی که فرد بالغ می‌شود، ممنوعیت‌ها و محدودیت‌های مختلفی برای او قرار داده و از طرفی او را به سمت ازدواج هدایت می‌کنند.

فراوری: کهتری

 

 نظر دهید »

حجاب، عقبگرد زنان متمدن!!!

06 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

تاریخ بشر مؤید این نکته است که عفاف و حجاب به عنوان دو ارزش در جامعه بشری به ویژه جوامع توحیدی مطرح بوده است؛ زیرا یکی از امتیازات انسان، در مقایسه با موجودات دیگر، تهیه پوشش مناسب برای اندام خویش است. براین اساس، لباس پوشیدن یکی از شئون و ویژگی های انسان به شمار می آید. برای بشر دیروز و انسان متمدن امروزی لباس، افزون بر حفظ انسان از سرما و گرما، برف و باران و یاری دادن وی در حفظ عفت و شرف، در آراستگی و زیبایی آدمی نیز نقشی مهم ایفا می کند و می توان آن را نشان دهنده گرایش اعتقادی فرد و تعلق وی به فرهنگی خاص دانست.

بشر اولیه پوشش را انتخاب کرد تا حیا را وارد حریم های خود کند و حیا که معنا گرفت تمدن به وجود آمد. اما همین مسئله که قدمتی به طول حیات بشر در کره خاکی دارد چند صباحی است که به عنوان یکی از چالش های بزرگ فرهنگی جامعه ما مطرح شده است. مسئله ای که بررسی آن می تواند به بسیاری از شبهات در این زمینه پاسخ دهد.

حجاب رعایت حرمت زن مسلمان و حق الله است

حجاب از منظر قرآن؛ یعنی احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن تا نامحرمی او را از دید جنسی نگاه نکند. قرآن این حرمت را مخصوص زنان مسلمان دانسته؛ از این رو نگاه کردن به زنان غیرمسلمان را بدون قصد تباهی به علت اینکه آنان از این حرمت بی بهره هستند؛ جایز می داند.

 

قرآن کریم در سوره احزاب آیه 59 علت و فلسفه ضرورت حجاب را چنین بیان می کند «ذلک ادنی آن یعرفن فلا یوذین» (برای اینکه شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگیرند).

زهرا سادات طباطبایی کارشناس علوم دینی و قرآنی در تعریف مفهوم حجاب اسلامی می گوید: حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش است. ولی هر پوششی حجاب نیست؛ حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بعد ایجابی و سلبی است. بعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است و این دو بعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود. گاهی ممکن است بعد اول باشد، ولی بعد دوم نباشد، در این صورت نمی توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.

وی در ادامه حجاب زن را حق الهی دانسته و می افزاید: حرمت زن اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه خانواده، اگر همه اینها به عنوان زیرساخت های جامعه به بی حجابی و هنجارشکنی اسلامی رضایت بدهند، قرآن راضی نخواهد بود!

این کارشناس علوم قرآنی در ادامه اظهار می کند: تصور افراد جامعه این است که خداوند حجاب را تنها برای زنان ضروری دانسته است، در حالی که با استناد به آیات قرآنی درمی یابیم حجاب برای مردان نیز از ضروریات به شمار می رود در سوره نور خطاب به مردان آمده است: «این حجاب موجب پاکیزه تر ماندن روح و جسم آنهاست و خدا به آنچه خود می سازد، آگاه است.»

او حجاب و پوشش را، سنگر سعادت و پیروزی و رستگاری زنان در جامعه می خواند و می افزاید: اگر این سنگر آسیب ببیند و یا فرو ریزد، عوامل سعادت، پاک زیستی و شرافت آن ها فرو می ریزد. برای داشتن جامعه ای سالم توجه به این نکته که مراد از حجاب، پوشش اسلامی است بسیار ضروری است؛ با کمال تأسف دنیای غرب و دنباله روهای آنان این مسأله بسیار مهم اسلامی و اخلاقی را نادیده گرفته، بلکه به عکس با کمال گستاخی بر ضد آن، گام برمی دارند و حجاب و حفظ حریم عفاف را نشانه عقب گرد و واپس گرایی زن مخصوصاً زن مسلمان مطرح کرده اند.

بدحجابی ثمره عدم معرفت به جایگاه زن در نظام هستی است

بدون شک لزوم پوشیدگی زن در مقابل مردان نامحرم، یکی از مسائل مهم و ضروریات دین اسلام است که دستورات اسلامی، تنها برای آن مرز تعیین کرده است. تفاوت اساسی حجاب اسلامی با حجاب ادیان گذشته در تعدیل و نظم مناسب و به دور از افراط و تفریط، سهل انگاری مضر یا سختگیری بی مورد به جامعه بشری است.

 

میترا خسروبیک پژوهشگر مسائل اجتماعی؛ معتقد است: کسی که نتواند یا نخواهد که حجاب خود را حفظ کند در واقع از درک مفاهیم بلند عفت و عزت دور است. مفاهیمی که اگرچه تا حدی اکتسابی و مشروط به شرایط جامعه مدنی است اما نوع بشر بصورت فطری بدنبال آن است.

حجاب

وی مهم ترین ثمرات حجاب را آرامش روحی و دوری از التهابات درونی، استحکام پیوند خانواده، جلوگیری از تعدی به زنان، ایجاد امنیت اخلاقی و روانی در جامعه، حفظ سنت ها و روابط اجتماعی سالم و ارزش های انسانی و معنوی، حفظ عفت جامعه، راهی برای ورود بی دغدغه و بی خطر زن در عرصه های مختلف جامعه برمی شمارد و می گوید: رعایت حجاب در پیشرفت و ترقی یک ملت چنان مؤثر است که به صدق تاریخ هر زمان بدخواهان یک ملت درصدد ایجاد تزلزل در بنیان های اصلی جامعه باشند و واپس زدگی آن باشند، عفت و حجاب بانوان آن ملت را مورد سوء قصد قرار می دهند. سوءقصدی که فی الحال در جامعه ما با آن درگیر و از آن به نام تهاجم فرهنگی؛ شبیخون فرهنگی و اکنون متأسفانه غارت فرهنگی نام می برد.

این پژوهشگر با اشاره به اینکه حجاب برای زن ایرانی یک هویت است، می گوید: متأسفانه بانوان ما در مراکز عمومی و خیابان ها با فراموش کردن پیشینه تاریخی- اسلامی خود راهی را درپیش گرفته اند و الگوهایی را برای ورود به جامعه و جلب توجه انتخاب کرده اند که تاریخ مصرفشان برای سازندگان و طراحان آن گذشته است.

حجاب، ضرورت جامعه انسانی

یکی از فواید حجاب ایجاد امنیت روانی و اخلاقی در جامعه است. امنیتی که پایه و اساس همه امنیت ها محسوب می شود. اگر مرزهای امنیت اخلاقی از بین بروند پایبندی به کرامت، شرف و وجدان از بین رفته و راه تعرضات و تجاوزات و سایر ناامنی ها در جامعه به وجود می آید. از طرفی عدم احساس امنیت یکی از مهم ترین دلایل بروز بیماری های روانی درسطح جامعه است. خوب است که بدانیم جامعه بیمار هیچ گاه مسیر ترقی و پیشرفت را طی نخواهدکرد.

 

هاشم طالقانی، کارشناس ارشد روانشناسی حجاب را از ضرورت های اجتماعی جوامع انسانی برمی شمارد که با وجود آن منافع و تأثیرات شگرفی در جامعه پدیدار شده و رعایت نکردن آن، زیان ها و آثار مخربی در فرهنگ عمومی اجتماع و حتی بهداشت روانی، اقتصاد و سیاست بر جای می گذارد.

وی با اشاره به اینکه هسته تشکیل دهنده جامعه سالم؛ خانواده سالم است و عنصر اصلی تشکیل خانواده زن و مرد هستند، می گوید: از آثار اولیه رعایت حجاب در جوامع، استحکام خانواده به عنوان کوچک ترین و مهم ترین نهاد اجتماعی است. حال اگر زنان با خودآرایی و با پوشش مناسب در محیط اجتماع، زندگی خانوادگی خود و دیگر افراد جامعه را به خطر بیندازند و با کشاندن جاذبه های جنسی خود به کوچه و بازار، مردان را به مقایسه همسر خود با دیگر زنان هدایت کنند، نخستین ریشه های اختلاف و تزلزل روابط خانوادگی را بنیان گذاری می کنند. اگر کمی دقت کنیم نخستین کسانی که دراین تراژدی متضرر می شوند زنان هستند.

 

این کارشناس ارشد روانشناسی ادامه می دهد: عدم پوشیدگی اصولی و اسلامی زنان، هیجان ها و التهابات جنسی را افزایش می دهد. اگر پاسخگویی به این نیاز میسر نشود- که قطعا درسطح عمومی جامعه چنین چیزی ممکن نیست- احساس محرومیت و عقده های روانی، تعادل روحی فرد را برهم می زند و با تکرار آن، بیماری های روحی گسترش یافته و یا می تواند در درازمدت افسارگسیختگی در روابط جنسی را به وجود آورد. این خود نوعی ناامنی برای زنان در جامعه ایجاد می کند.

آزادی شخصی یا کسب این گونه آزادی های اجتماعی یکی دیگر از دلایل بدحجابی یا بی حجابی است انسان ها همیشه به دنبال استقلال و آزادی بوده اند. و آن را در سایه امنیت کسب می کنند. اگر رعایت نکردن حجاب برای برخی از افراد نوعی اعتراض به سلب آزادی های فردی آنهاست با اینکار رکن اولیه آزادی یعنی امنیت را از دست می دهند امنیتی که در عرصه های اجتماعی، فردی، بهداشتی و… از بین رفته است پیامدهای سختی را به جامعه تحمیل می کند در واقع می توان گفت: حجاب یک مسئله شخصی نیست و کسانی که به بهانه آزادی، حجاب را زیر پا می گذارند در حقیقت امنیت خود و آزادی دیگران را سلب کرده و نه تنها خود بلکه دیگران را نیز در زیان های آن شریک می کنند.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 35
  • 36
  • 37
  • ...
  • 38
  • ...
  • 39
  • 40
  • 41
  • ...
  • 42
  • ...
  • 43
  • 44
  • 45
  • ...
  • 78

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • بانک مقالات
  • کتاب
  • بانک احادیث و جملات بزرگان
  • سخنرانی ها
  • معرفی پایگاه ها
  • کلیپ ها صوتی و تصویری
  • دلنوشته و یادداشت های کوتاه
  • حوزه نقد و تحلیل
  • شعر و ادبیات غیر داستانی
  • مصاحبه ها و گزارش ها
  • جهت اطلاع
  • تصاویر و پوستر

آمار بازدید

  • امروز: 818
  • دیروز: 1442
  • 7 روز قبل: 4351
  • 1 ماه قبل: 6376
  • کل بازدیدها: 177514

خبرنامه

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس