آیا حجاب، نگاه را جنسی تر میکند؟
حجاب در اسلام برای حفظ نشاط جنسی است، چون حجاب تخیل جنسی را تحریک میکند و سبب میشود که مسئله جنسی معنادار شود و دچار بیمعنایی نگردد (مثل برهنگی) و چون اسلام بر طبیعت جنسی سخت تاکید دارد و انسان کامل خود را نه فقط در معنویت انسان کامل، بلکه در مسائل دنیوی و جنسی او میداند (چون نکاح و عمل جنسی از سنت انسان کامل در اسلام میباشد و هر کس از این سنت روی بر میگرداند، از او نیست) . پس انسان کامل در اسلام الگوی جامع و کامل انسان در دنیا و آخرت و از جمله مسئله جنسی است که باید مورد تقلید قرار گیرد .
پس حجاب یک فرهنگ جنسی است که سبب گرم واقع شدن غریزه جنسی در سطح یک جامعه و هدایت ارضای آن در قالب خانواده میشود به همین دلیل امروزه شرق به علت محور قرار دادن ارضای جنسی و حجاب، جنسیتر از غرب قرار داده شده است
برهنگی در غرب، بیرغبتی جنسی را برای غربی به ارمغان آورد، چرا که برهنگی سبب تحریک اولیه انسان به طرف عمل جنسی در سنین اولیه بلوغ میشود، ولی در نهایتبه سرد مزاجی جنسی تبدیل میشود، چرا که اسراف جنسی در دوران بلوغ، به بیرغبتی جنسی در سنین بالاتر منتهی میشود، مگر آنکه کالاهای رغبت افزای جنسی به میدان بیاید، مثل الکل و یا قرصهای نشاط آور جنسی که باز در دراز مدت سبب بیرغبتی جنسی بیشتر خواهد بود و چون غریزه جنسی که نشاط آور زندگی است، به رکود کشانده شود، بنیاد خانواده رو به سستی میرود و فحشا جای آن را پر میکند و افسردگی فردی بر افراد حاکم میشود که به عنوان طاعون عصر غرب مطرح شده است; پس برهنگی بر افسردگی جنسی غرب، و رکود روحی و روانی افراد افزوده است .
حجتالاسلام و المسلمین زیبایینژاد، دانشآموخته و استاد حوزه، به عنوان محقق و پژوهشگر حوزه زنان و خانواده شناخته شده و هماکنون ریاست مرکز تحقیقات زن و خانواده را بر عهده دارد. در گفتگو با ایشان، این فرضیه را که «جامعه باحجاب، جامعه جنسیتری است.» و «حجاب، باعث بیشتر شدن نگاه جنسی به زن میشود.» را مورد بررسی قرار دادیم.
در حجاب فرضیهای مطرح میشود مبنی بر اینکه هرچه جامعه باحجاب تر باشد، جنسیتر است؛ یعنی طبع و ذات انسان از هر آنچه که از آن منع میشود، نسبت به آن حریصتر میگردد، نظر شما در خصوص این گزاره چیست؟ آیا با این گزاره موافقید؟
البته این امر یک قاعده کلی نیست؛ به خصوص در بسیاری از امور که طبع انسان با آنها منافرت و ناسازگاری دارد؛ مثلاً وقتی در احکام شرعی آمده است خوردن کثافات حرام است، این ممنوعیت باعث نمیشود فرد ترغیب شود آن کار را انجام دهد. لذا اغلب در جایی این بحث پیش میآید که در درون آدم زمینه و کشش طبیعی نسبت به چیزی وجود داشته باشد.
شما از طرح این پرسش چه نتیجهای میخواهید بگیرید؟ آیا از اینکه «النّاس حریص علی ما منع» میخواهید نتیجه بگیرید که هیچ قانون و ممنوعیتی نباید وجود داشته باشد؟ مثلاً چراغ راهنمایی ضوابط عبور و مرور از چهارراه را برای ما تعیین میکند و قانون گذار گفته که همه باید پشت چراغ قرمز بایستند. بعضی رانندگان وقتی به این چراغ قرمز میرسند برای نشان دادن خودشان و هویت نمایی، از چراغ قرمز عبور میکنند، اما آیا دلیلی است بر اینکه قانون گذاری نکنیم؟ اگر اینطور باشد که اصلاً نبایستی هیچ قانونی در اجتماع داشته باشیم.
آیا معتقد هستید که وقتی قانون گذار تجاوز به عنف را ممنوع میکند، مردم بیشتر تحریک میشوند و به همین دلیل تجاوز به عنف هم باید جایز باشد؟
ببینید انسان غریزهای دارد به نام غریزه جنسی. خداوند این نیاز جنسی را در وجود بشر قرار داده تا او را به سمت رابطه زناشویی و تشکیل خانواده هدایت کند. چون اگر قرار بود زندگی خانوادگی منشأ محاسباتی داشته باشد، بسیاری از افراد تشکیل خانواده نمیدادند؛ ولی وقتی نیاز جنسی و نیاز به آرامش روانی آدم را تسخیر میکند، خیلی به این پیامدهایش فکر نمیکند. پس کارکرد این غریزه دوام نسل بشر است.
این نیاز جنسی باید در حدی باشد که از یک طرف فرد را به زندگی زناشویی تشویق کند و از طرف دیگر آنقدر افسارگسیخته نشود که دیگر در خدمت عقل نباشد.
حال این پرسش پیش میآید که آیا جامعه جنسی شده خوب است؟ در جواب باید گفت جامعه جنسی شدهای که عقل در آن حاکم باشد خوب است، ولی نبایستی مهار از دست عقل خارج شده و رفتارهای احساسی جنسی در جامعه زیاد شود.
بحث دوم این است که در مباحث اقتصادی، امنیتی و جنسی یک خط فرضی داریم به نام آستانه رضایتمندی و آستانه امنیت؛
معادله احساس رضایتمندی از زندگی مساوی است با یک خط کسری که صورت آن امکانات و مخرجش توقعات و انتظارات است؛ اگر امکانات بیش از توقعات باشد، رضایتمندی از زندگی بالا میآید، ولی اگر امکانات را زیادتر کنیم و از طرفی توقعات بیشتر از امکانات رشد کرد، احساس رضایتمندی از زندگی کم میشود. در بحث رضایتمندی جنسی نیز به همین منوال است؛ زمانی که امکانات و انتظارات جنسی فرد به حد تعادل برسد، رضایتمندی جنسی حاصل میشود، اما اگر سطح توقعات جنسی را بالا آوردید و امکانات ثابت ماند یا به همان اندازه رشد نکرد، رضایتمندی جنسی کم میشود.
به تعبیر دیگر هر چه فضای جامعه بازتر شود، آستانه رضایتمندی جنسی بالاتر میآید و فرد بایستی انرژی بیشتری صرف کند تا به رضایتمندی جنسی برسد. یک زمانی شخص با رابطه عادی با همسرش احساس رضایت میکرد، اما الان بهانهگیری مرد نسبت به همسرش زیادتر میشود و دیگر همسرش برایش جذابیتی ندارد.
ما ادعایمان این است که بالا رفتن سطح تحریکپذیری در جامعه، امر مطلوبی نیست؛ چرا که در این شرایط شخص از رابطه جنسی با همسرش و در محیط خانواده احساس اقناع نمیکند. البته اسلام از یک سو حفظ حریمها را مطرح کرده و گفته حجاب داشته باشیم و از سوی دیگر به مردها توصیه میکند که غیرتمند باشند و به ناموس مردم نگاه نکنند و اجازه ندهند کسی به ناموسشان توجه کند.
همچنین بحث دیگری که در اسلام مطرح میشود، تسهیل گردانی جنسی است؛ یعنی شخص زمانی که از خانه خارج میشود، نبایستی تشنگی مفرط جنسی داشته باشد؛ یعنی اسلام در کنار ایجاد اینگونه محدودیتها، راههای حلال را تسهیل میکند؛ میگوید در سنین پایینتر ازدواج کنید، آداب ارتباط زناشویی را به همسران میآموزد.
حالا موقعی که میخواهیم در سطح کلان جامعه برنامهریزی اجتماعی داشته باشیم، اگر حکومت فقط بر محدودیتها برنامهریزی کند، یعنی مثلاً بگوید “حجاب لازم است"، “با نگاه نامشروع مقابله میکنیم"، و… ولی به تسهیل گردانی جنسی حلال در جامعه توجه نکند، جامعه تعادل خود را از دست میدهد و مقاومت اجتماعی تولید میشود،ایجاد این محدودیتها بدون در نظر گرفتن تسهیل گردانی ازدواج و سوپاپهای اطمینان، جامعه را در حالت انفجار قرار میدهد و این انفجار خود را به صورت روابط جنسی و مزاحمتهای جنسی و یا فشارهای عصبی و… نشان میدهد.
و به نظر شما این جامعه ایدهآلی که از نظر اسلام شما تصویر کردید کمک نمیکند نگاه جنسی به زن به تعبیر منفی آن زیاد شود؟
ببینید جامعهای که از نظر جنسی سیراب است، یعنی عطش جنسی آن کنترل شده و جامعهای که غیرت و قانونمداری در آن حکمفرماست، نگاه جنسی تعدیل شدهای به زن خواهد داشت، ولی هیچگاه نبایستی نگاه جنسی از بین برود. برخی هم میگویند نگاه زن و مرد به یکدیگر باید صرفاً انسانی باشد نه جنسی، بنده میگویم کسی این نگاه را دارد که حواسش نباشد زن و مرد در نهاد خود کشش جنسی نسبت به یکدیگر دارند و حتی اگر سیراب جنسی هم باشند و در محیط اجتماعی کنار هم قرار بگیرند، تحریک جنسی وجود دارد؛ مگر اینکه عرض کردم قدیس باشند یا بیمار. لذا در آموزههای دینی گفتهاند که تلاشتان در راستای کاستن از همنشینی غیرضروری باشد؛ نگفتند حرام است، ولی گفتهاند اگر ضرورتی ندارد، مستحب است مرد و زن نامحرم با یکدیگر حرف اضافه نزنند.
اتفاقاً اگر در جامعه جوانان به جای اینکه با بدن عریان زن تحریک شوند، با مانتو او تحریک شوند، نشانگر آن است که آستانه رضایتمندی پایین مانده است. استاد مطهری در این خصوص میفرمایند: «ازدواج در جامعه اسلامی آزادی از محرومیت جنسی است، ولی در کشورهای غربی تن دادن به محرومیت جنسی است.» در اسلام زمانی که فرد بالغ میشود، ممنوعیتها و محدودیتهای مختلفی برای او قرار داده و از طرفی او را به سمت ازدواج هدایت میکنند.
فراوری: کهتری