• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

دریافت نرم افزار مرواريد عفاف (كاوشي در حيا ، غيرت و حجاب

02 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی
ديباچه؛ پيش‌گفتار؛ فصل اول: بايسته‌هاى پوشش و عوامل بى‌حجابى؛ فصل دوم: تأثير حيا بر پوشش بانوان؛ فصل سوم: ضرورت‌ها و بايسته‌هاى غيرتمدارى؛ فصل چهارم: عوامل مؤثر در سست شدن فرهنگ حجاب و پى‌آمدهاى …

• ویژه گوشی های جاوا (حجم فایل 354 مگابایت)

• ویژه گوشی های آندروید (حجم فایل 406 مگابایت)

عناوين اصلي كتاب شامل:
ديباچه؛ پيش‌گفتار؛ فصل اول: بايسته‌هاى پوشش و عوامل بى‌حجابى؛ فصل دوم: تأثير حيا بر پوشش بانوان؛ فصل سوم: ضرورت‌ها و بايسته‌هاى غيرتمدارى؛ فصل چهارم: عوامل مؤثر در سست شدن فرهنگ حجاب و پى‌آمدهاى آن؛ فصل پنجم: بايسته‌ها و راه‌كارهاى ترويج فرهنگ حجاب؛ فصل ششم: سخنى با زنان و دختران مسلمان؛ فرجام سخن؛ فهرست منابع

 نظر دهید »

مانکن روس: خدا به من فرصت زندگی کردن داد

31 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

«ماشا الیلیکینا»، نام مشهوری در روسیه و مناطق روسی‌زبان است. او حدود ۲ سال پیش به عنوان یک هنرپیشه جذاب و یک مدل زیبا مطرح بود و شهرت و محبوبیتش با اوج گرفتن “گروه رقص و موسیقی فابریک” در روسیه، به بالاترین حد رسید.

اما ماشا همانقدر که به سرعت در آسمان شهرت و محبوبیت طلوع کرد خیلی زود نیز از صحنه ناپدید شد. این امر نه به دلیل افول ستاره‌ی بخت وی بود و نه به علت از دست دادن “زیبایی چهره” یا “سحر صدا”؛ بلکه به این دلیل بود که ماشا مسلمان شد.

تفاوت بزرگ او با بسیاری از هنرمندان و خوانندگان دیگری که اسلام و حجاب را برگزیده‌اند در این است که وی در اوج شهرت، زیبایی و طراوت، و در زمانی که تازه پیشنهادهای اغواکننده به سویش رهسپار شده بود حجاب و عفاف را انتخاب کرد.



ماشا الیلیکینا، ستاره سابق سینما، رقص و موسیقی، اینک حجابی اسلامی در بر دارد و به تدریس در مدارس مشغول است. وی می‌گوید از جلوه‌های کاذب سابق متنفر است و اکنون احساس خوشبختی می‌کند.
خانم ماشا الیلیکینا، چطور شد که تمام موفقیت‌ها و درخشش‌های خود روی صحنه را زیر پا گذاشتید و به اسلام گرویدید؟
من به لطف خداوند به سوی او گام برداشتم. این اراده خدا بود.
در زمانی که یک خواننده بودید آیا فکر می‌کردید که روزی اسلام بیاورید، روزه بگیرید و به حج بروید؟
نه ؛ حتی به ذهنم خطور هم نمی‌کرد که روزی به حج بروم و از بهترین و گواراترین آب ـ یعنی آب زمزم ـ بنوشم.
آیا راهی که برای مسلمان‌شدن طی کردید، مسیری طولانی بود؟
من دو سال است که مسلمان شده‌ام. یک روز مطلع شدم که یکی از نزدیک‌ترین دوستانم بر اثر یک حادثه در شهری دیگر به حالت کما رفته است. من نمی‌دانستم که چطور می‌توانم به او کمک کنم. آن روز برای اولین بار نماز خواندم و دست به دعا برداشتم و از خدای بزرگ کمک خواستم. روز بعد همان دوستم با من تماس گرفت و گفت: «در آن حالات بیهوشی من تو را می‌دیدم و تو خیلی زیاد به من کمک کردی!»، من در آن لحظه بسیار گریستم؛ زیرا برای اولین بار در زندگی‌ام بود که چیزی از خدا می‌خواستم.

در حال حاضر به چه کاری مشغول هستید؟
من پنج زبان اروپایی بلد هستم و در حال حاضر در مدرسه و دانشگاه تدریس می‌کنم. ضمناً برخی از نت‌های مجاز شرعی را نیز می‌نویسم.

آیا موسیقی هم گوش می‌دهید؟
بله ؛ کارهای “گروه ریحان”، “گروه سامی یوسف” و “گروه کت استیونس” (که پس از اسلام آوردن نام خود را “یوسف اسلام” گذاشت) را گوش می‌کنم.

آیا چیزی از قرآن هم آموخته‌اید؟ آیا آمادگی دارید که زبان عربی را هم به آن پنج زبان اروپایی اضافه کنید؟
در ابتدا فکر می‌کردم که آموختن زبان عربی مشکل باشد؛ اما آن را شروع کرده‌ام و خیلی هم آن را دوست دارم و فکر می‌کنم کلیدی برای فهم دانش برتر باشد.

چرا گرایش به اسلام نسبت به ادیان دیگر بیشتر است؟ و چرا بیشتر کسانی که به اسلام می گروند از بین اهالی هنر و فعالان در کنسرت و موسیقی هستند؟
اسلام نسبت به ادیان دیگر، محکم‌ترین اساس را دارد. تمام قواعد اسلام در زندگی کاربرد دارند. راه اسلام سعادت‌بخش است.

از اینکه مسلمان شده‌اید چه احسای دارید؟
احساس خوشبختی. امروز من این فرصت را دارم که مقایسه کنم قبلاً چه بودم و حالا چه هستم. من اکنون با حیات واقعی آشنا شده‌ام، پس خوشبختم.

و چه تفاوتی با قبل دارید؟
ایمان به خدا زندگی مرا متحول کرد. میل به عبادت خداوند در فطرت و وجود همه انسان‌ها نهاده شده است. من اطمینان دارم که خداوند به ما تفکر و تعقل نداده است تا بیاییم، زندگی کنیم، بخوریم، بخوابیم و بمیریم. خدا به ما فرصت زندگی کردن داده است تا به او برسیم.

آیا گاهی به موفقیت‌ها و درآمد سابق خود فکر نمی‌کنی؟ حسرت آن دوران را نمی‌خوری؟!
آن جلوه‌ها، پس از مسلمان شدن، برایم بی‌ارزش و منفور هستند.

از اینکه آشکارا خود را مسلمان معرفی می‌کنی هراس نداری؟
نه نمی‌ترسم. برعکس، تکلیف و وظیفه خود می‌دانم که دیگران را از راه گمراهی باز دارم و به عنوان الگویی برای آنها باشم.

از اینکه عکس‌های سابقت در اینترنت هست ناراحت نیستی؟
من خودم دوست ندارم به این عکس‌ها نگاه کنم. اما اشکال ندارد که مردم آنها را ببینند تا برایشان عبرت شود و بدانند که انسان می‌تواند تولد دیگری داشته باشد و از نو به دنیا بیاید. انسان می‌تواند توبه کند و با انجام کارهای خوب، تمام سیاهی‌های گذشته‌اش را پاک کند، ان شاء الله.

اینک چه چیزی از “اسلام” می‌توانی به دیگران بگویی؟
اسلام می‌گوید: «اگر نمی‌توانی راجع به خدا بیاندیشی حداقل سعی کن از قید خودت رهایی یابی و پلیدی‌های نفست را مهار کنی؛ رذایلی مانند خودپسندی، تکبر، حسد، ظلم، دروغ، خودستایی و خودنمایی». اگر کسی می‌خواهد به سوی اسلام گام بردارد فقط باید اندیشه کند و از فطرت خود مدد بگیرد.

چه پیامی برای مسلمانان داری؟
آرزو می‌کنم که کارهای نیک و عبادات برادران و خواهران دینی من مورد قبول خداوند متعال قرار بگیرد و رحمت خدا بر خانه‌های آنان ببارد.

و برای غیر مسلمانان؟
امیدوارم کسانی که هنوز به دین اسلام مشرف نشده‌اند لحظه‌ای به خود بیایند و فارغ از انبوه اطلاعات پوچ و بیهوده‌ای که چشم و گوش مردم این عصر را فرا گرفته است کمی اندیشه کنند.

 نظر دهید »

بي حجابي و بدحجابي، زوال اخلاقي وانحطاط اجتماعي

31 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی
پايه واساس صفات عالي و رفتار انسان ، تنها ايمان ديني وتوحيدي است . بر اين اساس ،تأثير بي بند و باري هاي اجتماعي مانند خودنمايي و بدحجابي زنان جامعه که بسياري از آنها درحقيقت ، بي حجابي است، درتضعيف و سقوط عفت واخلاق نيکو، امري بديهي و روشن است؛ چرا که چشم و گوش وديگر اعضا، پل ارتباطي روح ما با جهان بيرون از ماست و اين يک حقيقت است:«که هرچه ديده بيند، دل کند ياد».
از اين رو، اگر درجامعه امور مربوط به عفاف و حيا رعايت نشود .فضاي معنوي ، جاي خود را به فضاي خودنمايي وشعله ور ساختن غرايز شهواني بدهد و بذر شهوت را در دل هاي جوانان و نوجوانان بروياند، فکر افراد جامعه به ويژه جوانان بدون همسر، از امور حياتي و ارزشي، به سمت شهوت ها کشيده مي شود.ازخداي خود که همواره حاضر و ناظر بر اعمال نيک و بد است، غافل مي مانند و زندگي موقت دنيا را برزندگاني حقيقي که آخرت است، مقدم مي دارند و به وادي وحشتناک روابط غير انساني وغير اخلاقي و شهوت هاي نامشروع کشيده مي شوند.
براين اساس، يگانه اساس ومبناي فضايل انساني- ايمان به خدا و قيامت- به دست فراموشي سپرده مي شود و در نتيجه،خطرهاي بزرگي فرد و جامعه را تهديد خواهد کرد که برخي از آنها عبارتند از:صفات پسنديده جاي خود را به صفات رذيله وناپسند مي دهند؛ اعمال ورفتار ناشايست مانند ستم، جنايت، خيانت، خشونت، فساد، بزهکاري، نا امني ومانند آن در جامعه افزايش مي يابد؛ استعداد اخلاقي و فضيلت خواهي فرزندان شکوفا نمي شود. چه بسا زنده به گور مي شوند و رفتارهاي ناسازگارانه و بزهکارانه در آنها رواج مي يابد.
درچنين شرايطي، آتش اين فتنه ها و خطرها، دامن خود زنان آسيب زا را نيز فرا خواهد گرفت و خود و خانواده آنان نيز در اين آتش خواهند سوخت، چنان که بسياري ازآنها گرفتار شدند. چه بسا دختراني که مورد تجاوز به عنف قرارگرفتند يا گرسنگان شهوت آنان را اغفال کردند و چه بسيار زنان خودنمايي که استعدادهاي عالي و اخلاقي خويش را مختل يا تباه ساختند و بر اثر تحول اخلاقي آنها يا همسرانشان يا فرزندانشان، زندگي شيرين آنها به دوزخ سوزان تبديل شد.
بر اين اساس، ديگر افراد جامعه نيز بايد منتظر باشند روزي قانون عکس العمل، دامن آنها را فرا گيرد. در آتش عقوبت رفتار خويش گرفتار شوند؛ مگر اينکه تا دير نشده، بيدار شوند و با توبه، گذشته خود را جبران کنند که خداوند، آمرزنده و با اهل ايمان، مهربان است:«والله غفور رحيم»(توبه:27)(1).

نمونه هايي از موفقيت زنان محجبه درعرصه هاي علمي، فرهنگي، ورزشي

-توانايي بانوان مسلمان و محجبه ايراني به جهانيان ثابت شد:الهه احمدي وکسب نخستين قهرماني براي تيراندازي ايران در خرداد1388.

-موفقيت بانوان ايراني در مسابقه هاي پومسه جهاني، حيرت همگان را برانگيخت . اين درحالي است که به گزار ش ايرنا، بانوان ايراني در حالي موفق به کسب پيروزي ارزشمند شدند که براي نخستين بار، در اين مسابقه ها شرکت کرده بودند(2).
-معصومه سعيدي با حمايت سازمان ورزش شهرداري تهران، قله 7546 متري در چين را به عنوان نخستين بانوي تهراني فتح کرد(3).
به گزارش مهر، نادره دروديان به عنوان داور اعزامي کشورمان به دومين مسابقات فوتبال غرب آسيا که در شهر امان پايتخت اردن برگزار شد، ديدار تيم هاي لبنان واردن را با پوشش و حجاب کامل قضاوت کرد(4).

پي نوشت:

1-محمد رضا کوهي، آسيب شناسي شخصيت و محبوبيت زن، صص66و67.
2-خبرگزاري ايراني ايرنا، 1387/9/28.
3-سايت پايگاه جامع زنان ايران،1388/6/23.
4-سايت روز، 1388/6/6.

 نظر دهید »

بي حجابي و بدحجابي، زوال اخلاقي وانحطاط اجتماعي

31 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی
پايه واساس صفات عالي و رفتار انسان ، تنها ايمان ديني وتوحيدي است . بر اين اساس ،تأثير بي بند و باري هاي اجتماعي مانند خودنمايي و بدحجابي زنان جامعه که بسياري از آنها درحقيقت ، بي حجابي است، درتضعيف و سقوط عفت واخلاق نيکو، امري بديهي و روشن است؛ چرا که چشم و گوش وديگر اعضا، پل ارتباطي روح ما با جهان بيرون از ماست و اين يک حقيقت است:«که هرچه ديده بيند، دل کند ياد».
از اين رو، اگر درجامعه امور مربوط به عفاف و حيا رعايت نشود .فضاي معنوي ، جاي خود را به فضاي خودنمايي وشعله ور ساختن غرايز شهواني بدهد و بذر شهوت را در دل هاي جوانان و نوجوانان بروياند، فکر افراد جامعه به ويژه جوانان بدون همسر، از امور حياتي و ارزشي، به سمت شهوت ها کشيده مي شود.ازخداي خود که همواره حاضر و ناظر بر اعمال نيک و بد است، غافل مي مانند و زندگي موقت دنيا را برزندگاني حقيقي که آخرت است، مقدم مي دارند و به وادي وحشتناک روابط غير انساني وغير اخلاقي و شهوت هاي نامشروع کشيده مي شوند.
براين اساس، يگانه اساس ومبناي فضايل انساني- ايمان به خدا و قيامت- به دست فراموشي سپرده مي شود و در نتيجه،خطرهاي بزرگي فرد و جامعه را تهديد خواهد کرد که برخي از آنها عبارتند از:صفات پسنديده جاي خود را به صفات رذيله وناپسند مي دهند؛ اعمال ورفتار ناشايست مانند ستم، جنايت، خيانت، خشونت، فساد، بزهکاري، نا امني ومانند آن در جامعه افزايش مي يابد؛ استعداد اخلاقي و فضيلت خواهي فرزندان شکوفا نمي شود. چه بسا زنده به گور مي شوند و رفتارهاي ناسازگارانه و بزهکارانه در آنها رواج مي يابد.
درچنين شرايطي، آتش اين فتنه ها و خطرها، دامن خود زنان آسيب زا را نيز فرا خواهد گرفت و خود و خانواده آنان نيز در اين آتش خواهند سوخت، چنان که بسياري ازآنها گرفتار شدند. چه بسا دختراني که مورد تجاوز به عنف قرارگرفتند يا گرسنگان شهوت آنان را اغفال کردند و چه بسيار زنان خودنمايي که استعدادهاي عالي و اخلاقي خويش را مختل يا تباه ساختند و بر اثر تحول اخلاقي آنها يا همسرانشان يا فرزندانشان، زندگي شيرين آنها به دوزخ سوزان تبديل شد.
بر اين اساس، ديگر افراد جامعه نيز بايد منتظر باشند روزي قانون عکس العمل، دامن آنها را فرا گيرد. در آتش عقوبت رفتار خويش گرفتار شوند؛ مگر اينکه تا دير نشده، بيدار شوند و با توبه، گذشته خود را جبران کنند که خداوند، آمرزنده و با اهل ايمان، مهربان است:«والله غفور رحيم»(توبه:27)(1).

نمونه هايي از موفقيت زنان محجبه درعرصه هاي علمي، فرهنگي، ورزشي

-توانايي بانوان مسلمان و محجبه ايراني به جهانيان ثابت شد:الهه احمدي وکسب نخستين قهرماني براي تيراندازي ايران در خرداد1388.

-موفقيت بانوان ايراني در مسابقه هاي پومسه جهاني، حيرت همگان را برانگيخت . اين درحالي است که به گزار ش ايرنا، بانوان ايراني در حالي موفق به کسب پيروزي ارزشمند شدند که براي نخستين بار، در اين مسابقه ها شرکت کرده بودند(2).
-معصومه سعيدي با حمايت سازمان ورزش شهرداري تهران، قله 7546 متري در چين را به عنوان نخستين بانوي تهراني فتح کرد(3).
به گزارش مهر، نادره دروديان به عنوان داور اعزامي کشورمان به دومين مسابقات فوتبال غرب آسيا که در شهر امان پايتخت اردن برگزار شد، ديدار تيم هاي لبنان واردن را با پوشش و حجاب کامل قضاوت کرد(4).

پي نوشت:

1-محمد رضا کوهي، آسيب شناسي شخصيت و محبوبيت زن، صص66و67.
2-خبرگزاري ايراني ايرنا، 1387/9/28.
3-سايت پايگاه جامع زنان ايران،1388/6/23.
4-سايت روز، 1388/6/6.

 نظر دهید »

فیلمی کوتاه در باب حجاب (ویژه)

30 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

گفتگوی خصوصی زنان غربی

فیلمی دیدنی و جذاب از

دلایل حجاب ،

آیا حجاب محدودیت است؟

آیا حجاب تحمیلی از جانب مردان بر زنان است؟ و…

برای مشاهده کلیک کنید.

 1 نظر

جايگاه حجاب از ديگاه روانشناسي

30 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

هر انساني، با هر نظام فكري، افعال اختياري‏اش را به منظور رسيدن به اهدافي كه آن‏ها را پسنديده و خوب تشخيص داده، انجام مي‏دهد؛ به عبارت ديگر، تمام افعال ارادي آدمي، تابع حسن و قبحي است كه تشخيص مي‏دهد. «حجاب و بي‏حجابي» نيز از اين چارچوب برون نيست. عده‏اي حجاب را نيك مي‏دانند و بدان پايبندند و در مقابل، بي‏حجابي را زشت مي‏شمارند و از آن بيزاري مي‏جويند؛ چنان كه گروهي بي‏حجابي را پسنديده، به آن اهتمام مي‏ورزند و حجاب را عملي زشت دانسته، دامن خود را از آن پاك مي‏سازند. اين نوشتار، فارغ از دليل‏هاي عقلي و نقلي و مقتضيات فطري در پي بررسي آثار اين دو پديده است و خوبي و بدي و زشتي و زيبايي هر يك را مي‏نماياند تا هر كس با تدبير در آثار آن دو، راه صواب پيش گيرد.

دامنه تأثير رفتارها

بي‏ترديد زندگي اجتماعي - خواه بر استدلال عقلي و خواه برخواسته فطري و خواه بر بنيان قراردادهاي اجتماعي و… بنا شده باشد - از تأثير و تأثّر متقابل افراد و عملكرد آن‏ها تهي نيست. خوبي‏ها و زيبايي‏ها براي فرد و خانواده و جامعه مفيدند و زشتي‏ها و بدي‏ها نيز به همه زيان مي‏رسانند. و تأثير خود را بر تمام اعضا و اركان جامعه به جا خواهند گذاشت.

همنوايي آهنگ تكوين و تشريع‏

مدبّر آفرينش كه خواهان تداوم نسل بشر است، خود، به قلم تدبير و تكوين، جاذبه‏هاي عقلي، اجتماعي، فطري و زيستي - جنسي را در آدميان و حتّي حيوانات و گياهان به وديعت نهاده تا در پرتو جذب و انجذاب دروني هميشگي شعله وجودشان را بر افروخته نگهدارند. خالق هستي براي بقاي ديگر موجودات تنها همين جذب و انجذاب را كافي دانسته، ولي براي بقاي نسل بشر مسؤوليت سپاري را نيز از نظر دور نداشته است؛ زيرا بشر چون جانوران و گياهان نيست كه نسل وي تنها با جاذبه‏هاي زيستي - جنسي و عشق ورزي آزاد پايدار ماند. نوزاد انسان پس از تولّد به تغذيه، نگهداري و پرورش درست نيازمند است و بدون مراقبت‏هاي بهداشتي، زيستي و… فرصت حيات نمي‏يابد. بر اين اساس، معمار هستي كه نهاد آدمي را آن گونه سرشت، برگنبد تشريع اين گونه نوشت كه ازدواج محبوب‏ترين بنيادها براي بنا نهادن كانون تولّد و مهد پرورش و رشد نوع انسان است‏1، تاهم جذب و انجذاب به محيط خانواده محدود گردد و هم نسلي سالم و متعادل پرورش يابد. چون جذب و انجذاب لجام گسيخته هرگز به بقاي نسل تن نمي‏دهد و آن را مزاحم عشق ورزي خود مي‏بيند؛ همان‏گونه كه نسل ناسالم، پدر و مادري نمي‏شناسد تا آن نژاد را استمرار بخشد2. به اين منظور، انتظار مي‏رود معمار نظام تكوين و تشريع در راه نيل به خواست خود، به تدبير و تشريع لازم دست يازد و اسباب رسيدن به آن هدف را تشريع فرمايد. «حجاب» در شمار اين اسباب جاي دارد. اينك در اين نوشتار، با پرداختن به برخي آثار تربيتي و روان شناختي اين دو پديده، سودمندي و ضرر آفريني هر يك را هويدا مي‏سازيم تا هر كس خود آگاهانه تصميم گيرد.

حجاب و رشد شخصيت‏

شخصيت؛ مجموعه افكار، عواطف، عادت‏ها و اخلاقيات يك انسان است كه به تمايز وي از ديگران مي‏انجامد3؛ به عبارت ديگر، مجموعه صفات و ويژگي‏هاي جسمي، رواني و رفتاري كه هر انسان را از انسان‏هاي ديگر متمايز مي‏سازد، شخصيت نام دارد4. بر اين اساس، هر كس شخصيتي دارد كه خود را با آن معرفي مي‏كند. و ديگران نيز او را به همان ويژگي‏ها مي‏شناسند. در، «روان‏شناسي كمال» انسان رشد يافته كه انسان خواستارِ تحققِ خود (actualizing person - The Self) معرفي مي‏گردد، اين گونه توصيف شده است: انساني كه نيازهاي سطوح پايين (نيازهاي جسماني، ايمني، تعلق، محبت و احترام) را پشت سر نهاده، در صدد استفاده از توانايي‏ها و قابليت‏هاي خود است و به دنبال به فعليّت رساندن خويشتن و تحقق خويش است‏5. اريك فروم انسان رشد يافته را انسان بارور (Productive person) معرفي مي‏كند و در تعريف او مي‏گويد: وي انساني است كه نيازهاي رواني‏اش را از راه‏هاي بارور و زايا و خلاق ارضا مي‏كند6. به عقيده اريك فروم مؤثرترين عامل در رشد شخصيت انسان برآوردن معقول نيازهاي رواني است كه حيوانات پست اين نوع نيازها را ندارند. انسان سالم نيازهاي رواني - نه نيازهاي جسماني مانند گرسنگي، تشنگي، جنسي و…- خود را از راه‏هاي خلاّق ارضا مي‏كند و اشخاص ناسالم از راه‏هاي نامعقول‏7. اكنون بايد ديد فرصت رشد شخصيت با رعايت حجاب بيش‏تر فراهم مي‏گردد يا با عدم رعايت آن؟ انساني كه پيوسته نگران زيبايي خود است و بيش‏تر در جهت معرفي پيكر خود مي‏كوشد، بهتر مي‏تواند قابليت‏هاي خود را بشناسد و به فعليت برساند يا آن كه سر در باغ انديشه دارد؟ آيا توجّه به نيازهاي جسماني و سطحي به انسان امكان رشد مي‏دهد يا توجّه به نيازهاي عالي و مخصوص انسان‏ها؟ آيا غرق شدن در خود نمايي و جلب توجّه ديگران مسير منتهي به يافتن خويشتن است؟ انساني كه زندگي‏اش تحت فرمان و اراده‏اش نيست، در حس هويّت يابي خود (of Identity A Sense) دچار شكست شده است‏8 تا چه رسد به آن كه هويّتش را به كمال رساند. زيرا سليقه و خواست ديگران در زندگي‏اش تأثير مي‏گذارد و چنان زندگي مي‏كند كه ديگران مي‏پسندند، نه آنگونه كه خود مي‏پسندد.
بي‏حجاب در انديشه نمايش خود و زيبايي خويش است. اين امر كه عقده حقارت (inferority complex) انسان را مي‏نماياند، زمينه رشد و تعالي وي را نابود مي‏سازد؛ در حالي كه زن مانند مرد يك انسان است و بايد از نظر انساني رشد و تكامل يابد. كسي كه با نمايش زيبايي خود و گزينش پوششي ويژه در انديشه جلب نظر ديگران به سر مي‏برد، در حقيقت مي‏خواهد با تكيه بر جذابيت‏هاي ظاهري خويش و نه اصالت‏ها و ارزش‏هاي متعالي خود، جايي در جامعه بيابد. در واقع او از اين طريق اعلام مي‏دارد، آنچه برايش اصل است و اهميّت دارد، «زن بودن» او است نه انسانيت و انديشه و لياقت و كارآيي‏اش. چنين فردي قبل از همه اسير خويش است و به مغازه‏داري شبيه است كه پيوسته در انديشه تزيين ظاهر و تغيير دكور خود به سر مي‏برد و فرصت پرداختن به آرزوهاي بزرگ‏تر را نمي‏يابد9.

حجاب و حرمت خود (احساس ارزشمندي)

از نظر روان‏شناسي، قطعي‏ترين عامل رشد انسان «ميزان ارزشي» است كه هر فرد براي خود قائل است‏10؛ به عبارت بهتر، نافذترين عامل رشد رواني و شخصيتيِ انسان، سطح حرمت خود (esteem - Self) او است. درجه ارزيابي فرد از خود، حرمت خود خوانده مي‏شود و در واقع باز خوردي از مورد قبول بودن و مورد قبول نبودن به شمار مي‏آيد. اين قضاوت در قالب رفتارهاي كلامي و غير كلامي بروز مي‏كند و گستره‏اي است كه فرد خود را در آن پهنه توانا، مهم، موفق و با ارزش و يا ناموفق و بي‏ارزش مي‏داند11.
چنان كه گذشت، «سطح حرمت خود» در سازش يافتگي هيجاني، اجتماعي و عاطفي تأثير بسيار دارد و از عوامل تعيين كننده اساسي در شكل‏دهي الگوهاي رفتاري و عاطفي است؛ به گونه‏اي كه ترديد افراد در ارزشمندي‏شان به ناتواني در رسيدن به زندگي عاطفي موزون مي‏انجامد. اين افراد همواره از آشكار شدن ناتواني‏هاشان هراسناكند و صحنه را ترك مي‏كنند. از طرفي خلاقيت با «سطح حرمت خود» رابطه كاملاً مستقيم دارد12.
به راستي آيا برهنه شدن و كشاندن رفتارهاي جنسي به كوچه و خيابان به آدمي ارزش مي‏دهد و انسان را از احساس ارزشمندي بهره‏مند مي‏سازد؟ البتّه شايد احساس رضايت آني و زود گذر پديد آورد، ولي كم‏تر كسي است كه بر خورداري از اين حالت و رفتار را ارزش تلقي كند و شخص برخوردار از اين روحيه را ارزشمند بداند. افزون بر اين، تأمين هر خواسته‏اي هميشه با احساس رضايت همراه نيست. در جامعه‏اي كه برهنگي تمام شريان‏هاي آن را پر كرده و زن و مرد همواره در حال مقايسه داشته‏ها و نداشته‏هاي خويشند، انسان‏ها در تشويش مستمر و دلهره هميشگي فرو مي‏روند؛ زيرا رقابت و مقايسه در ميداني رخ مي‏نمايد كه ظرفيت رقابت ندارد و بدين سبب، آدمي به تنوع طلبي حريصانه كشيده مي‏شود. بي‏ترديد تا وقتي اين انديشه فضاي ذهن آدمي را آكنده است، فرصتي براي بروز خلاقيت و ابتكار باقي نمي‏ماند. ذهنِ مشغول به تصاحب دل ديگران و جلب نظر مردان و پسنديده شدن، هرگز انديشه علمي را بر نمي‏تابد و نمي‏تواند يافته‏اي تازه عرضه كند. او در پي آن است كه در وضعيت موجود پسنديده شود نه آن كه وضعيت را تغيير دهد و با ابتكار و خلاقيت، طرحي نو در اندازد. از سوي ديگر، از آن‏جا كه احساس بي‏ارزش بودن تمام وجود اين افراد را پر كرده است، در پي جبران اين كمبود بر مي‏آيند و چون آسان‏ترين راه رسيدن به اين احساس، مقبول ديگران واقع شدن است، از طريق سكس و عرضه پيكر خود در اين مسير گام بر مي‏دارند تا به شكلي، احساس ارزشمنديِ از كف رفته خود رإ؛ ّّ جبران كنند. در حالي كه شخص بر خوردار از حجاب هرگز چنين نيازي را احساس نمي‏كند. در نگاه او بهترين راه جبرانِ احساسِ ارزشمندي آن است كه خود را از دسترس بيگانگان دور نگهدارد و مقام و موقعيت خود را پايين نياورد13. گويا از همين رو است كه ويل دورانت مي‏گويد: زنان دريافتند كه دست و دل بازي مايه طعن و تحقير است.
بنابراين، چنين افرادي هم ارزشمندي را از كف داده‏اند و هم در جبران آن به بيراهه رفته‏اند. راه رسيدن به احساس ارزشمندي پايدار، رفتن در پي كسب صفات ارزشمند و پايدار است.
انسان بر خوردار از حجاب، با دور نگهداشتن خود از دسترس ديگران، سطح ارزشمندي خود را ارتقا مي‏بخشد تا آن‏جا كه مرد، نيازمندانه به آستان وي روي مي‏آورد. بي‏ترديد اگر زنان اين مفهوم را به طور كامل درك كنند، به پوشيده داشتن و مخفي ساختن پيكر خويش بيش‏تر گرايش نشان مي‏دهند14 و پي خواهند برد كه راه احساس ارزشمندي در دسترس و مقبول بودن لحظه به لحظه نيست. راسل مي‏گويد: از لحاظ هنري، مايه تأسف است كه بتوان به آساني به زنان دست يافت. ويل دورانت نيز مي‏گويد: آنچه مي‏جوييم و نيابيم عزيز و گرانبها مي‏گردد15.
ويليام جيمز به صراحت توصيه مي‏كند: زنان عزّت و احترامشان به اين است كه به دنبال مردان نروند، خود را مبتذل نكنند و خود را از دسترس مردان، دور نگهدارند.
پس حجاب احساس ارزشمندي است؛ كه موقعيتي بلند مرتبه براي زنان پديد مي‏آورد و مردان را در محدوديت فرو مي‏برد. اگر چه در بيان به زنان گفته مي‏شود كه پوشيده بيرون آييد؛ ولي واقعيت آن است كه به مرد گفته مي‏شود، بهره برداري جنسي در همه جا ممنوع. چون راه چشم را كه نافذترين كانال حسيِ مردان است، نمي‏توان سد كرد.

حجاب و استحكام خانواده‏

خانواده با اهميّت‏ترين نهاد اجتماعي است. خانواده كانون عشق و اميد و تحقق آرزوهاي آدمي و مركز تولّد و پرورش نسل بشر است؛ به گونه‏اي كه هيچ جامعه‏اي نمي‏تواند بدون خانواده پايدار بماند. در معارف الاهي خانواده مهم‏ترين جايگاه پرورش انسان است. قرآن كريم همسران را «لباس» يكديگر مي‏داند و بدين ترتيب نقش هر يك را معيّن مي‏كند. زن و شوهر نزديك‏ترين افراد به يكديگرند و چون لباس، يكديگر را از آفات و آسيب‏هاي عفت سوز و ايمان برانداز حفظ مي‏كنند16. افزون بر اين، آن‏ها مانند لباس، مايه وقار و آراستگي يكديگرند. بي‏ترديد اين نقش در پرتو تفاوت زن و شوهر شكل مي‏گيرد. چنانچه زن و شوهر از تعهدات خانوادگي رها باشند، نمي‏توانند براي يكديگر چون لباس به شمار آيند و عفت و وقار و شخصيت هم را پاس دارند. حجاب از لوازم سامان يافتن چنين بنيادي است و بي‏حجابي با آن تعارض آشكار دارد؛ زيرا بي‏بند و باري در پوشش، بي‏بند و باري در تحريك و احساس نياز را در پي دارد و تأمين نيازهاي شعله‏ور بنياد خانواده را نشانه مي‏رود17.
غريزه جنسي يكي از علل مهم ازدواج و به وجود آمدن خانواده است؛ امّا براي پايداري‏اش كافي نيست. بعد از ازدواج به تدريج با گذر زمان اهداف جديد شكل مي‏گيرد؛ خواسته‏هاي زيستي و جنسي اندك اندك جاي خود را به نيازهاي رواني و امنيتي و عاطفي و شناختي مي‏دهد و ديگر سرمايه عشق ورزي به تنهايي براي تأمين اهداف خانواده و خواسته‏ها كافي نيست. نخستين شرط دستيابي بدين اهداف و تأمين خواست‏هاي جديد، آن است كه زن و شوهر از هويّت و خواست‏هاي فردي دست شويند و به سوي پي ريزي هويتي جمعي گام بردارند. چنانچه هر كس فقط خواهش خويش را پي گيرد؛ زن در جهت تجمل و خودنمايي و مورد پسند واقع شدن در اجتماع و جلب توجّه مردان گام بردارد؛ در دغدغه مقبوليت خويش فرو رود و نقش مادري را به فراموشي سپارد؛ و از آن سوي مرد در انديشه رسيدن به تمكين‏هاي نوتر و پر رونق‏تر به سر برد و نقش پدري را فراموش كند، بنيان خانواده بر باد مي‏رود. بي‏ترديد كانون خانواده با اموري چون توجّه به لباس و بدن و روي و موي و انگشت نما شدن و مشخص‏تر معرفي كردن خود، پيوند تنگاتنگ دارد و پرداختن بدين امور و فراموش كردن اهداف خانواده و نيازهاي برتر، پايه‏هاي خانواده را متزلزل مي‏سازد.

حجاب و مسؤوليت پذيري‏

هر كس در برابر خود و ديگران مسؤول است. انجام موفقيت‏ آميز مسؤوليت به استعداد و برخورداري از توانمندي‏هاي متناسب و ظرفيت‏هاي روان شناختي و جسمي نياز دارد. توفيق در پاره‏اي از مسؤوليت‏ها و حتّي سپردن برخي از مسؤوليت‏ها به حجاب تكيه دارد و افرادي كه بي‏حجابي پيشه مي‏كنند، توان انجام آن را ندارند. اين گروه ناگزير بايد به خويش پردازند و - چنان كه امروزه مشاهده مي‏كنيم - چاره‏اي ندارند جز آن كه انجام آن مسؤوليت‏ها را به ديگران و حتّي مردان بسپارند18. زناني كه در پي دلربايي و جلب نظر ديگرانند و جز عرضه پيكر خود به چيزي نمي‏انديشند، هرگز نمي‏توانند غمخوار همنوع خود باشند؛ در برابر خانواده و اجتماع احساس مسؤوليت كنند و به معنويت خود و اعضاي خانواده و جامعه بينديشند. اين افراد، افزون بر آن كه خود به دليل ناتواني يا شانه خالي كردن از انجام دادن مسؤوليت‏هاي فردي باز مي‏مانند، با روحيه و وضعيت بدني خاص خويش محيط را آلوده و موقعيت را براي فعاليت مسؤوليت پذيرانه نامساعد مي‏سازند. بر اين اساس، بازدهي فعاليت‏هاي خانوادگي و اجتماعي را كاهش مي‏دهند و حتّي دقّت عمل را دچار اختلال مي‏كنند؛ به عبارت ديگر، اين افراد خود ناتوان مي‏مانند و ديگران را نيز از انجام دادن تعهدات و مسئوليت‏هاشان باز مي‏دارند. تحقيقات گسترده و به ويژه پژوهش‏هاي ميداني، حاكي از افت توليد و كاهش سطح كيفيت در مراكز آلوده به افراد بي‏حجاب، بر درستي اين سخن گواهي مي‏دهد.
اسلام كه عاطل و باطل ماندن نيروهاي عظيم انساني و غير انساني را نمي‏پسندد، براي رسيدن به موفقيت در انجام تعهدات و مسؤوليت‏هاي فردي و اجتماعي، استعداد و شرايطي را لازم مي‏داند كه رعايت پوشش خاص يكي از آن‏ها به شمار مي‏آيد. فرد بي‏حجاب با رعايت نكردن اين شرط در واقع از قبول مسؤوليت خودداري ورزيده، در پي خواسته‏هاي خود مي‏رود و حتّي ديگران را از انجام تعهدهاي پذيرفته شده باز مي‏دارد. بنابراين، حجاب هرگز به معناي محدود كردن حوزه مسؤوليت زن نيست. حجاب شرط موفقيت در انجام دادن مسؤوليت‏ها و سپردن برخي مسؤوليت‏ها است. انسان، با انتخاب بي‏حجابي از قبول مسؤوليت‏هاي حساس و سنگين شانه خالي مي‏كند؛ آزاد از هر تعهدي سر بار ديگران مي‏شود و مسؤوليت‏ها را به ديگران وا مي‏گذارد.

پی نوشت ها :

1.الميزان، محمدحسين طباطبائي، ج 3.

2.فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، غلامعلي حداد عادل.
3.مجموعه مقالات كنفرانس زن، مقاله حجاب و آزادي.
4.روان‏شناسي شخصيت، يوسف كريمي،
5.روان‏شناسي كمال، دوان شولتس، گيتي خوشدل.
6.مكتب‏ها و نظريه‏هاي روان‏شناسي، سعيد شاملو.
7.روان‏شناسي كمال.
8.فلسفه حجاب، علي محمدي.
9.روان‏شناسي حرمت خود، ناتانيل براندل، هاشمي جمال.
11.بررسي حرمت خود در نوجوانان…، سيد حسن سليمي، مجله روان‏شناسي، شماره 2.
12.مسأله حجاب، مرتضي مطهري، صدرا.
13.نظام حقوق زن در اسلام، مرتضي مطهري، صدرا.
14.مسأله حجاب، مرتضي مطهري، صدرا.
15.نظام حقوق زن در اسلام، مرتضي مطهري، صدرا.
16.الميزان، محمدحسين طباطبائي، ج 3.
17.فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، غلامعلي حداد عادل.
18.مجموعه مقالات كنفرانس زن، مقاله حجاب و آزادي.

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 38
  • 39
  • 40
  • ...
  • 41
  • ...
  • 42
  • 43
  • 44
  • ...
  • 45
  • ...
  • 46
  • 47
  • 48
  • ...
  • 78

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • بانک مقالات
  • کتاب
  • بانک احادیث و جملات بزرگان
  • سخنرانی ها
  • معرفی پایگاه ها
  • کلیپ ها صوتی و تصویری
  • دلنوشته و یادداشت های کوتاه
  • حوزه نقد و تحلیل
  • شعر و ادبیات غیر داستانی
  • مصاحبه ها و گزارش ها
  • جهت اطلاع
  • تصاویر و پوستر

آمار بازدید

  • امروز: 1332
  • دیروز: 1291
  • 7 روز قبل: 2914
  • 1 ماه قبل: 5010
  • کل بازدیدها: 176072

خبرنامه

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس