• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

چادر نپوش ! عین هیولا می شی

25 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

یه مدتیه از گوشه وکنار می شنویم که هوا گرمه و تابستونه و نمی تونیم چادر بپوشیم به مادر خودم گفتم : گرمت میشه وقتی عبا می پوشی؟ گفت حتی اگه یخورده گرمم بشه مگه اتفاقی میافته یا بستنی ام که آب شم بعدش ادامه داد : این پوشش حتی اگه باعث افزایش چند درجه ای گرما بشه ارزش این رو نداره که جلوی بسیاری از مزاحمت ها رو بگیره ؟
چند وقت پیش نوشته ای در مورد چادر نوشتم . یه بنده خدایی کامنت گذاشت که یعنی چی چادر بپوشیم ؟ چادر بغیر از اینکه زن رو مثل هیولا کنه کار دیگه ای نمیکنه ! چندروزی به این حرفش فکر میکردم و به این نتیجه رسیدم که میشه زن چادری که در شب هست رو به قرص ماه تشبیه کرد که زیبایی آسمان سیاه اون رو قشنگ تر وجذاب تر میکنه والبته در عین حال اُبُهت زن چادری اونقدر بالا میره که باعث افزایش احترام به اون در جامعه میشه .
گاهی وقتا می بینم که می نویسن چه اشکالی داره که زن واسه نماز خوندن تو خونه خودش که نامحرم نیست بدون چادر ولی با بلوز ودامن نماز بخونه ! بله هیچ مشکلی نیست ولی ترسم از اینه که این پوشش رو به مرور زمان تغییر بدن یادمه ایامی که در مدرسه راهنمایی درس می خوندیم به مادر بزرگ فحش می دادن البته به شوخی و بعد پیشرفت کرد و به نوبت خاله ، عمه و فحش به مادر شوخی شد که پارسال تو سربازی که محیطی متشکل از بچه های چند شهر بود دیدم که راحت به خانواده و خواهر همدیگه فحش می دادن به شوخی!!!!!!!!!!!!!!!!
حالا هم حرفم اینه که امسال چادر رو برداشتن وبه ترتیب سال های دیگه شال رو بر میدارن ومانتو نازک وکم کم …. واما در مورد تحمل کردن گرمای چادر خواهر من جنسش که برزنت نیست که نتونی تحمل کنی یعنی تحمل شنیدن متلک آسون تر از تحمل گرمای یکی دو درجه ست؟ ولی اگه گرمت شه و خدا شاد بشه بهتر نیست دیشب تو قرآن خوندم خدا میگه به عهد من وفا کنید تا به عهدی که دادم عمل کنم راستی ترسم از آن روزیست که تو نماز خوندن بگیم خدا که میدونه زیر لباس چی به چیه چه اشکالی داره همونطور که مرد می تونه با یه لباس ساده نماز بخونه ما هم بخونیم غریبه که نیست تو خونه خودم نشستم می دونی که گذر زمان همه چی رو تغییر می ده حواسمون باشه که تغییر نکنیم با گذر زمان و با طوفان ها این ور اون ور نشیم
اما حرف آخر در مورد حجاب(البته از نگاه رهبر) اینه :
مثلاً بیاییم با خودمان فکر کنیم که حجاب داشته باشیم، اما چادر نباشد؛ این فکر غلطى است. نه این‌که من بخواهم بگویم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من مى‌گویم چادر بهترین نوع حجاب است؛ یک نشانه‌ى ملى ماست؛ هیچ اشکالى هم ندارد؛ هیچ منافاتى با هیچ نوع تحرکى هم در زن ندارد. اگر واقعاً بناى تحرک و کار اجتماعى و کار سیاسى و کار فکرى باشد، لباس رسمى زن مى‌تواند چادر باشد و - همان‌طور که عرض کردم - چادر بهترین نوع حجاب است.
البته مى‌توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همین‌جا هم بایستى آن مرز را پیدا کرد. بعضیها از چادر فرار مى‌کنند، به خاطر این‌که هجوم تبلیغاتى غرب دامنگیرشان نشود؛ منتها از چادر که فرار مى‌کنند، به آن حجاب واقعى بدون چادر هم رو نمى‌آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار مى‌دهد!
شما خیال کرده‌اید که اگر ما چادر را کنار گذاشتیم، فرضاً آن مقنعه‌ى کذایى و آن لباسهاى «و لیضربن بخمرهنّ على جیوبهنّ و همانهایى را که در قرآن هست، درست کردیم، دست از سر ما بر مى‌دارند؟ نه، آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها مى‌خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عیناً این‌جا عمل بشود.

 نظر دهید »

گرمت نمیشه با چادر؟!!

25 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

تابستون امسال با اون گرمای خفه کننده‌اش توی اتوبوس نشسته بودم.
یه دختر کوچولوی ۸-۹ ساله هم به خاطر نبود جا دور از مامانش نشسته بود رو صندلی ته اتوبوس.
دختر کوچولو روسری‌اش رو خیلی زیبا با رعایت حجاب همراه چادر عربی سرش کرده بود.
خانوم بدحجابی که پیش دختر کوچولو نشسته بود و خودشو باد می‌زد با افسوس گفت:
«توی این گرما اینا چیه پوشیدی؟ از دست اجبار این مامان باباهای خشک مقدس… تو گرمت نمی شه بچه؟».
همون موقع اتوبوس به ایستگاه رسید و ایستاد.
دختر کوچولو گرهٔ روسری‌اش رو سفت‌تر کرد و محکم و با اقتدار گفت:
«چرا گرممه… ولی آتیش جهنم از تابستون امسال خیلی خیلی گرم تره…».
دختر کوچولو پیاده شد و اون خانم بدحجاب سخت به فکر فرو رفت…

 نظر دهید »

جنس ضعیف!

24 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

رسم‌الخط نگارش این مطلب در جاهایی که نقل قول از کتاب است، به همان شکل و بدون تغییر استفاده شده است.

 

«جنس ضعیف» روایتی است از وضعیت زنان کشورهای مختلف جهان. «اوریانا فالاچی»، از بزرگ‌ترین روزنامه‌نگاران بین‌المللی است که به‌سبب مصاحبه­‌های خود با سران سیاسی کشورهای مختلف، جنگ‌ستیزی و هم‌چنین فعالیت در حوزه‌ی زنان شناخته شده است.


این کتاب، گزارشی از وضعیت زنان جهان است. البته عنوان اصلی این کتاب، «جنس بی‌فایده» یا «جنس بی‌مصرف» است، اما از آن­‌جا که سال­‌ها با نام «جنس ضعیف» برای خوانندگان فارسی‌زبان شناخته شده، از همان عنوان برای کتاب استفاده شده است. (۱)

فالاچی در مقدمه‌ی کتاب، هدف از مسافرت خود را دانستن و نوشتن از تابوهای اجتماعی کشورها که برای زنان پیش آمده بیان می­‌کند. وی به‌عنوان مأموریت برای تهیه‌ی گزارشی از وضعیت زنان کشورهای گوناگون، به نقاط مختلف سر می­‌زند و وضعیت زنان را روایت می­‌کند.

«جنس ضعیف» روایتی‌ست زنانه، از تفاوت فرهنگ­‌ها، افکار و دیدگاه­‌های زنان کشورهای مختلف. این کتاب حکایت­‌کننده‌ی وضعیت زندگی زنان در کشورهای پاکستان، هندوستان، مالزی، چین، ژاپن و جزایر هاوایی (در ایالات متحده‌ی آمریکا) است.

جذابیتِ خواندن این کتاب زمانی آشکار می­‌شود که میان گفتگوهای وی با مردم عادی شهرها و کشورهای مختلف می­‌رویم؛ این‌که افکار و عقیده­‌های گوناگون با هم روبه‌رو می­‌شوند و به اشتراک افکار و فرهنگ­‌های خود می­‌پردازند.

برای مثال، فالاچی در خلال سفر خود به پاکستان، به مراسم عروسی دختری برمی­‌خورد. همین موضوع توجه وی را جلب کرده، همراه آنان می­‌شود. با رفتن میان جمع زنانه‌ی عروسی، سر صحبت را درمورد نحوه‌ی ازدواج در پاکستان باز می­‌کند و هنگامی که متوجه می­‌شود که عروس، نمی­‌تواند داماد را تا هنگام عروسی ببیند، متعجب می­‌شود.

یکی از زنان پاکستانی نحوه‌ی رایج همسریابی را برای وی این‌گونه بیان می­‌کند:
“من که نمی­تونم واسه‌ی خودم شوهر پیدا کنم! دخترای جوون به قدر کافی عقل ندارن… این پدر مادرن که درست فکر می­کنن و شوهر خوبی رو واسه دخترشون نشون می­کنن!”

زن پاکستانی، از نحوه‌ی ازدواج در غرب از فالاچی سؤال می‌پرسد. وی در جوابش این‌گونه می­‌گوید:
- گاهی خودشون تصمیم می­گیرن و همسرشون رو انتخاب می­کنن… ما به این ازدواجا می­گیم ازدواج عاشقانه!
- اون وقت این عشق تا آخر زنده گی­شون ادامه داره؟
- گاهی آره… اما اغلب از هم خسته می­شن و کار به جدایی می­رسه و تنفر جای عشق رو می­گیره!
- چه قدر عجیب! اصلا چه نیازی هست که زن و شوهر عاشق هم باشن یا از هم متنفر؟ {ص ۲۶-۲۷}

در ادامه‌ی سفر، فالاچی سری به یکی از مدیران روزنامه­‌های کراچی می­‌زند و از وی درمورد زنان پاکستانی و وضعیت بی­‌سوادی آنان می­‌پرسد. مرد مدیر در پاسخ وی می­‌گوید:
“چه لزومی داره زنا خوندن و نوشتن یاد بگیرن؟ اصلا واسه کی می­خوان چیزی بنویسن؟ اونا فقط حق دارن واسه شوهراشون بنویسن و شوهراشون هم که کنارشونن! پس دیگه چه احتیاجی به نوشتن؟” {۲۹}

فالاچی به هند نیز سفر می­‌کند. زنی هندی در صحبت با وی اشاره می­‌کند که زنان هندی مثل اغلب زنان آسیایی به‌خاطر عشق ازدواج نمی­‌کنند، بلکه ازدواج می­‌کنند که بچه­‌دار شوند و هر زنی که تعداد بچه‌های بیش‌تری داشته باشد، شادتر و خوشبخت­‌تر است. در خلال سفر به هند، به بهبود قوانین این کشور و به این قانون که ازدواج دختر قبل از پانزده‌سالگی خلاف قانون است، اشاره می­‌کند. زمانی، دختران ۵-۶ ساله را به خانه‌ی شوهر می­‌فرستادند. {۴۸}

 

در ادامه‌ی سفر خود، به سنگاپور می­‌رود و به دنبال قبیله­‌ای از «مادرسالارها»، تا با آنان گفتگو کند. مادرسالارها قبیله­‌ای هستند که در آن، زن ارزشمند است و نه مرد؛ یعنی خانواده­‌ای که دختر دارد، خانواده‌ی خوشبختی است و بد به حال خانواده­‌ای که پسر داشته باشد! ازدواج در این قبایل با زن است و زن است که مرد را می‌پسندد و تنها با یک مرد ازدواج می­‌کند. نام خانوادگی مادر روی بچه­‌ها قرار می­‌گیرد. زنان بعد از ازدواج، با شوهران خود زندگی نمی­‌کنند و مثل دوران قبل از ازدواج، شوهر در خانه‌ی مادر خود زندگی می­‌کند. پدر هیچ دخالتی در تربیت فرزندان نمی­‌کند، و زمین که دارایی اصلی آنان به‌حساب می­‌آید، به زن ارث می­‌رسد و نه مرد.

اوریانا فالاچی درمورد این قبیله این‌گونه می­‌نویسد:
«مادرسالارای زیادی تو دنیا باقی نموندن اما هنوزم مثل کولیا وجود دارن و هنوز رسم و رسومشون رو -که یکی از قدیمی­ترین روشای زنده­‌گی تو دنیاس- نگه داشتن.»

در گفتگو با یکی از زنان این قبایل، زن محلی، به‌حق بودن روش و منش خود را این‌گونه بیان می­‌کند:
«از وقتی که زمین ناف دنیا به حساب می­‌اومد و آسمون هم چتر زمین خونده می­شد، از وقتی زمین قد یه دیس کوچیک بود و آسمون اندازه­‌ی سایه­‌ی خورشید، مرد، غلام بود و زن، ارباب! اسم زمین رو زمین گذاشت و اسم آسمون رو آسمون! زن قبول کرد مردم مساوی اون باشه اما زمین تا همیشه مال زنه! بچه­‌ها و جهیزیه مرد هم همین طور!» {۸۱}

در مسافرت به هنگ‌کنگ، موضوعی که بسیار جلب‌توجه می­‌کرد و ریشه در فرهنگ آن‌جا داشت، پاهای ۹ سانتی‌متری زنانی بود که پابه‌سن بودند! آنان معتقد بودند که اگر پاهای دختر از ۹ سانتی‌متر بزرگ­‌تر می‌شد، نمی‌توانست ازدواج کند و ازدواج سر نمی­‌گرفت. معتقد بودند که دهاتی­‌ها و کلفت­‌ها پاهای بزرگی دارند. این عقیده­‌ها را یکی از زنانی که پاهای ۹ سانتی‌متری دارد، برای فالاچی حکایت می­‌کند. او به ریشه­‌دار بودن و همین‌طور مؤثر بودن این فکر در بین مردم اشاره می­‌کند و می­‌گوید:
«وقتی یه مرد از طبقه­‌ی بالا می­خواست با یه دختر ازدواج کنه اولین سوالی که می­پرسید این بود که پاهای دختر چن سانته؟ اگه طول پاهاش از نُه سانتیمتر بیشتر بود، ازدواج سر نمی­گرفت.»

فالاچی هم‌چنین درمورد زنان چینی می­‌نویسد:
«خیلیا عقیده دارن تعهد زیاد به عفت و دوستی -که دوتا اصل اخلاقی زنای چینیه- توجه به زیبایی رو تو وجود اونا از بین برده.» {۹۷-۹۸}

علاوه بر نکات مثبت و منفی حاکم بر کتاب، واقع‌بینی و نوشتن واقعیت‌های موجود، از ویژگی­‌های شاخص آن محسوب می­‌شود. شایان ذکر است که از زمان نگارش این کتاب، سالیان درازی می­‌گذرد. از دیگر کتاب­‌های این خبرنگار می­‌توان به «مصاحبه­‌های اوریانا فالاچی» اشاره کرد؛ کتابی که در آن با حاکمان کشورهای مختلف به گفتگو پرداخته است.

امام خمینی (ره) رهبر انقلاب اسلامی ایران، مهندس مهدی بازرگان نخست‌وزیر موقت، محمدرضا پهلوی شاه ایران، معمر قذافی رییس‌جمهور سابق لیبی و یاسر عرفات رهبر جنبش حماس فلسطین، از جمله کسانی هستند که او با آن­‌ها مصاحبه نموده و در این کتاب جمع­‌آوری شده است.

«زندگی، مرگ و دیگر هیچ» روایتی از یک سال زندگی وی در شرایط جنگ ویتنام و مکزیک است. وی این کتاب را در پاسخ خواهر کوچکش که پرسیده بود: “زندگی یعنی چه؟” نوشته است.

«خشم و غرور» و «قدرت تعقل» دیگر کتاب­‌های وی هستند که در آن­‌ها انتقادهایی نسبت به اسلام و مسلمانان و روش برخورد کلیسا با رشد آن دارد. این کتاب­‌ها شکایت قضایی تشکل­‌های مسلمانان را در پی داشته و آن‌ها نویسنده را به برانگیختن خصومت علیه مسلمانان متهم کرده­‌اند. برخی از اظهارنظرهای اوریانا فالاچی در کتاب «خشم و غرور» که پس از حادثه‌ی ۱۱ سپتامبر به رشته تحریر درآمده، توهین مستقیم به مسلمانان محسوب شده است.

وی در «قدرت تعقل»، دولت‌های اروپایی را به‌خاطر آن‌چه تسلیم در برابر هجوم مسلمانان می‌خواند، مورد انتقاد شدید قرار می­‌دهد و کلیسای کاتولیک را متهم می­‌کند که در برابر جهان اسلام ضعف نشان می­‌دهد. واضح است که ۱۱ سپتامبر و مسائل مطرح‌شده‌ی پیرامون آن، عقاید و افکار فالاچی را بر ضد اسلام و مسلمانان تحریک نموده و موجب شده که بروز آن به‌صورت این کتاب­‌ها درآید.

وی در سال ۲۰۰۶ به علت ابتلا به سرطان سینه، در شهر فلورانس ایتالیا درگذشت.

—————————————————-

پانوشت:

[۱] به نقل از مقدمه‌ی کتاب
[۲] در نوشتن این مطلب و معرفی نویسنده‌ی کتاب، از مطالب ویکی‌پدیای فارسی نیز استفاده شده است.

 نظر دهید »

نقش حجاب در حفظ نشاط جنسی

24 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

حجاب در اسلام براي حفظ نشاط جنسي است، چون حجاب تخيل جنسي را تحريك مي‏كند و سبب مي‏شود كه مسئله جنسي معنادار شود و دچار بي‏معنايي نگردد.

1 . غريزه جنسي، قوي‏ترين غريزه انساني است كه زندگي انساني را از نظر كمي و كيفي مورد تاثير و تاثر قرار مي‏دهد . اين غريزه در كنار غريزه گرسنگي، بسترساز فرهنگ‏هاي انساني در طول تاريخ شده و دين با ورود در اين بستر، معنا بخش فرهنگ انساني مي‏شود; به همين دليل در تاريخ اديان كمتر ديني است كه درباره مسئله جنسي سخن نگفته باشد .

2 . غريزه جنسي در يك چارچوب، مورد توجه اديان قرار مي‏گيرد و در چارچوب جهان‏بيني آن دين، جايگاه مسئله جنسي را با توجه به انسان‏شناسي خود، و جهان‏شناسي و اخلاقيات مبتني بر آن، تشريح و تفسير مي‏كند كه اغلب دائر مدار آن، انسان واسطه‏اي و متعالي ديني، مثل پيامبران و يا بنيان‏گزاران دين مثل بودا قرار مي‏گيرد .

3 . در غرب مسيحي قرون وسطي كه انسان كامل مسيحي محور معرفت‏شناسي، جهان‏شناسي، انسان‏شناسي و سپس جامعه‏شناسي واقع شده بود، درباره مسئله جنسي، چه از بعد انسان‏شناسي و چه جامعه‏شناسي، به همان ميزان قضاوت مي‏شد و چون انسان‏هاي كامل مسيحي، حضرت مسيح و حضرت مريم و حضرت يحيي (ع)، هر سه ازدواج نكرده، در مسيحيت دوري از عمل جنسي، يك شرط براي انسان كامل شمرده شد و كم كم ترك عمل جنسي به ترك كلي عمل جسمي كشانده مي‏شود و در دوران قرون وسطي، انسان‏هايي اعم از زن و مرد، دور از شهرها در نقاط دور افتاده جنگل‏ها و كوه‏ها و بيابان زندگي مي‏كردند كه به دور از لذت‏هاي جسمي يك زندگي كاملا مجردانه داشتند . پس حجاب در همين جهت قلمداد مي‏شد; يعني دوري از لذت‏هاي جسماني بطور كامل .

4 . با شروع رنسانس، تفسيري ديگر از انسان كامل ارائه شد كه بر فرهنگ جنسي غرب به شدت اثر گذاشت; اين تفسير آن بود كه چون خدا در جسم انسان (عيسي) تجلي يافته است، پس جسم انسان تقدس مي‏يابد، به همين دليل سعي در زيباشناسي جسم انسان است و با يك نوع آناتومي جسم انسان و بدست آوردن رگ، پي، ماهيچه، استخوان و … به ترسيم جسم‏هاي زيبا پرداخته شود كه اين مهم به وسيله «لئوناردو داوينچي‏» و «ميكل آنژ» و «رافائل‏» ، بر روي ديواره‏هاي كليساهاي روم و فلورانس انجام مي‏شود . به طوري كه جسم‏هاي برهنه و بسيار موزون و هماهنگ بر روي ديوارها ترسيم و يا در مجسمه‏ها تجسم مي‏يابند . شرمگاه اناث حذف و ذكور بسيار كوچك ترسيم مي‏شود تا گفته شود خود جسم مطمح نظر است، نه مسائل جنسي آن، ولي با همين ترسيم انسان برهنه، اولين قدم برهنگي در غرب، توسط نوعي تفسير از انسان كامل رخ مي‏دهد .

5 . دو تفسير حجابي و برهنگي از انسان كامل در غرب، با همان حالت تضادگونه در غرب ادامه يافت تا تفسير يهودي دين مسيحيت در قالب پروتستانيزيم اتفاق افتاد و بر تفسير برهنگي انسان كامل بصورت شديدتر تاكيد شده است و كفه به طرف برهنگي در جامعه غربي سنگيني كرد تا آنكه بر برهنگي انسان به شدت تاكيد شد و اين زماني بود كه انقلاب صنعتي رخ داد و ماشين به صحنه زندگي انسان‏ها آمد .

6 . اين تاكيد از سوي فرويد صورت گرفت كه بر فرهنگ يهودي در باب جنسيت تاكيد مي‏كرد و نمونه‏هاي آن در نامه‏هاي خصوصي او مشاهده مي‏شود . فرهنگ يهودي يكي از جنسي‏ترين فرهنگ‏هاي ديني است كه بر رابطه‏هاي جنسي محارم مثل دختر و پدر، و پسر، و مادر، و برادر و خواهر با ديده اغماض نگريسته است و آنها را بي‏اشكال دانسته است . فرويد با فرهنگ يهودي بر فرهنگ جنسي مسيحيت هجوم برد و سعي كرد كه بر برهنگي جنسي، چه از نظر بدني و چه از نظر روحي تاكيد كند و ريشه تمامي عقده‏هاي انساني را در حجاب (به معناي عام) خلاصه كند كه مانع عمل جنسي، بطور برهنه، در طول زندگي انساني مي‏شود .

7 . انقلاب صنعتي در غرب و مهاجرت جغرافيايي انسان‏ها از مكان‏هاي كوچك به مكان‏هاي بزرگ و تماس‏هاي دو جنس در سطوح مختلف‏كاري، هنجارشكني جنسي را افزايش داد . حال اگر اين را به برهنگي اجباري زنان، به علت كار با دستگاه‏هاي خطرناك و كشانده شدن زنان به درون دستگاه، توسط لباس‏هاي زنانه اضافه كنيم، به خوبي برهنگي زنان در محيط كار ترسيم مي‏كند . تاثير صنعت تا جايي رسيد كه همسران، چه زن و چه مرد، به روابط جنسي فراتر از ازدواج روي آوردند و اين روابط جنسي خارج از عرف و قانون موجب شد كه برهنگي زنان در قالب فحشا و فاحشه‏هاي برهنه افزايش يابد (رابطه صنعت و برهنگي در دائره‏المعارف غرب مثل بريتانيكا آمده است) .

8 . ورود ماشين به زندگي عمومي انسان‏ها در غرب، برهنگي را افزايش داد، چرا كه ماشين‏ها انسان‏ها را از خانه و خانواده جدا مي‏كرد و حتي ماشين به عنوان جايگزين خانه مطرح شد و خانه‏هاي متحرك در ماشين ترسيم شدند . پس ماشين رقيب خانه و انسان‏هاي ماشين دار رقيب خانواده شدند . پس روابط جنسي غير معمول و غير عادي رواج يافت و روابط جنسي غير معمول، برهنگي را بيشتر رواج داد; مثل نقاشي‏هاي برهنه جنسي و تشويق براي برهنگي (فيلم تايتانيك و شكسپير عاشق به خوبي اين مسئله را نشان مي‏دهد) .

9 . ماشين و محيط كار صنعتي و نظريه مبتني بر فرهنگ يهودي جنسي فرويد، سه عاملي بودند كه انقلاب جنسي در غرب را به وجود آوردند . و غرب را از دوران ملكه ويكتوريا به دوران برهنگي وارد كرد و بر همين اساس، گروه‏هايي به وجود آمدند كه سخت‏بر برهنگي جمعي تاكيد كرده و برهنگي را نيز معيار گروهي قرار دادند، اين گروه‏ها هيپي‏ها، پانك‏ها، رپ‏ها و … بودند و سبب رواج برهنگي شديدتر شدند كه امروزه به Nake يا برهنه‏هاي مادرزاد مشهور شده‏اند .

10 . بنابراين، در غرب اگر حجاب مطرح شده است، يعني دوري شديد از عمل جنسي و غريزه جنسي (چه زن و مرد) و اگر برهنگي مطرح شده است، يعني آزادي عمل جنسي و رفتن در آن . پس حجاب در غرب، نقطه مقابل انسان و غريزه قرار گرفته است، بطوري كه اگر كسي حجاب داشته باشد، عليه انسانيت‏خود قدم برداشته است و بي‏حجابي، يعني برگشت و بازگشت‏به خويشتن خويش .

11 . ولي اين برهنگي به‏جاي بازگشت‏به خويشتن انساني، موجب شد كه انسان‏ها از خودشان بيشتر دورتر شوند، اول آنكه برهنگي وسيله‏اي شد كه بدن انساني طعمه مطامع اقتصادي شود . بدن فروشي، به صورت فحشا و به صورت مانكن تبليغاتي كالا و به صورت بازيگران فوتبال و ورزش‏هاي ديگر و به صورت هنرمندان سينمايي و تلويزيوني و … معمول شد; يعني به جاي كرامت انساني، ذلت و رذالت انساني نصيب او گرديد .

12 . انسان‏هاي معمولي‏اي كه برهنه شدند نيز به عنوان محل مصرف مد و «ابزارهاي اقتصادگردان سرمايه داري‏» در مصرف تعيين شدند و از لباس زير تا لباس رو، همه تابع مد روز واقع شدند (لباس گشاد يا لباس تنگ و يا تركيبي از آن دو و . .). ; در نتيجه مد به عنوان تنوع‏طلبي مطرح شد، ولي در واقع سبب غفلت‏زايي مداوم از خود و هم‏نوع خود و جهان اطراف گرديد; بنابراين برهنگي عمومي، از خودبيگانگي عمومي را براي انسان غربي به ارمغان آورد .

13 . برهنگي در غرب، بي‏رغبتي جنسي را براي غربي به ارمغان آورد، چرا كه برهنگي سبب تحريك اوليه انسان به طرف عمل جنسي در سنين اوليه بلوغ مي‏شود، ولي در نهايت‏به سرد مزاجي جنسي تبديل مي‏شود، چرا كه اسراف جنسي در دوران بلوغ، به بي‏رغبتي جنسي در سنين بالاتر منتهي مي‏شود، مگر آنكه كالاهاي رغبت افزاي جنسي به ميدان بيايد، مثل الكل و يا قرص‏هاي نشاط آور جنسي كه باز در دراز مدت سبب بي‏رغبتي جنسي بيشتر خواهد بود و چون غريزه جنسي كه نشاط آور زندگي است، به ركود كشانده شود، بنياد خانواده رو به سستي مي‏رود و فحشا جاي آن را پر مي‏كند و افسردگي فردي بر افراد حاكم مي‏شود كه به عنوان طاعون عصر غرب مطرح شده است; پس برهنگي بر افسردگي جنسي غرب، و ركود روحي و رواني افراد افزوده است .

14 . حجاب در اسلام براي حفظ نشاط جنسي است، چون حجاب تخيل جنسي را تحريك مي‏كند و سبب مي‏شود كه مسئله جنسي معنادار شود و دچار بي‏معنايي نگردد (مثل برهنگي) و چون اسلام بر طبيعت جنسي سخت تاكيد دارد و انسان كامل خود را نه فقط در معنويت انسان كامل، بلكه در مسائل دنيوي و جنسي او مي‏داند (چون نكاح و عمل جنسي از سنت انسان كامل در اسلام مي‏باشد و هر كس از اين سنت روي بر مي‏گرداند، از او نيست) . پس انسان كامل در اسلام الگوي جامع و كامل انسان در دنيا و آخرت و از جمله مسئله جنسي است كه بايد مورد تقليد قرار گيرد .

پس حجاب يك فرهنگ جنسي است كه سبب گرم واقع شدن غريزه جنسي در سطح يك جامعه و هدايت ارضاي آن در قالب خانواده مي‏شود به همين دليل امروزه شرق به علت محور قرار دادن ارضاي جنسي و حجاب، جنسي‏تر از غرب قرار داده شده است و تاريخ شرق و غرب نيز مؤيد مسئله است و شايد به همين دليل است كه عرفان شرقي در هند و عالم اسلام به زبان جنسي بيان مي‏شود; مثل شعر حافظ و ابن عربي كه فص محمديه را فص نكاحيه و جنسي ناميده است; به همين دليل است كه معنويت از جنسيت جدا نيست و حجاب علاوه بر حفظ كرامت انساني، سبب رشد انگيزه جنسي در جامعه و نيز رشد نشاط جامعه اسلامي مي‏شود، بدون آنكه به سستي و لهو و لعب دچار شود .

ابراهیم فیاض

 نظر دهید »

حجاب، در مسلخ تجارت سينمايي

24 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

عفاف و حجاب، يكي از عناصر اساسي و اصولي فرهنگ جامعه اسلامي ماست كه طي سال  هاي اخير محل مناقشات و چالش هاي فراواني بوده است. بحث بر سر اين موضوع  هرساله با آغاز فصل گرما، داغ تر مي شود، اما مسئله مهم اين است كه براي  تقويت عفت و حجاب، نوعي ناهماهنگي در بين اجزاي فرهنگي كشورمان ديده مي  شود. متأسفانه اين ناهماهنگي در بخش هايي كه در عرصه فرهنگ كارآمدتر و  تأثيرگذارتر هستند، بيشتر ديده مي شود.
يكي از اين حوزه ها كه  هارموني تقويت فرهنگ حجاب را بر هم زده است، سينماست. وجه غالب هنر هفتم در ايران، نه تنها در راستا و همداستان با بازسازي الگوهاي رفتار اسلامي و  انقلابي نيست، كه مسيري متعارض را طي حدوداً ۱۵ سال اخير در پيش گرفته است.
هرچند كه بايد تأكيد كرد، سينماي ايران حتي در بدترين حالات و  موقعيت هاي خود هم در تمام حيات يكصدساله خويش از سينماي غرب عفيف تر و  انساني تر بوده است و نمي توان ترديد كرد كه هيچ يك از سينماگران ايراني  حاضر نيست مانند آنچه در مغرب زمين معمول است زنان را به تصوير كشد، اما  اگر آرمان گرايانه به واقعيت بنگريم، وضع موجود با آنچه مطلوب و در شأن  مردم كشورمان است، خيلي فاصله دارد.
پرداختن به بحث حجاب و بدحجابي در سينما، بدون در نظر گرفتن چگونگي و كيفيت حضور و نمايش زن در فيلم ها  امكان پذير نيست. بدون شك هرچقدر اين حضور و نقش آفريني مبتني بر حرمت و  هويت انساني باشد، راه به ابتذال كشيده شدن تصوير بانوان بسته مي شود، اما  اگر سينما و سينماگران زن را از موضع نقش آفريني جنسي بنگرند، به طور خود  به خود نيز زن نمادي كالاگونه و تزئيني در فيلم ها خواهد يافت. همچنان كه  با بررسي تاريخ سينماي ايران از ابتدا تا كنون مي توان به اين نتيجه رسيد  كه سينماگران متدين و ارزش مدار، تصوير محترمانه تري را از زنان در فيلم  هاي شان نشان داده اند.

مروري بر كارنامه سينما در  تصوير حجاب
پيش از انقلاب اسلامي، حضور زنان در آثار سينمايي صرفاً  رويكردي ابزاري و جنسي داشت. به بياني ديگر، بانوان در آثار موسوم به فيلم فارسي  غالباً به عنوان تابلوي تبليغاتي و جلب توجه مخاطب به كار مي رفتند. عامل چنين  نگاهي بيش از آنكه به شخص و اعتقاد سينماگران مربوط شود، به كاركرد سينما در رژيم  سابق برمي گشت. در آن دوران، سينما يكي از ابزارهاي سركوب مردم و ممانعت از رشد و  آگاهي جامعه بود. سينما در كنار فضاهايي چون مراكز فساد و فحشا، كافه ها و كاباره  ها و جشن هاي هنري و سلطنتي، ابزاري براي تخدير و سرگرم كردن مردم و به ويژه جوانان  بودند. به همين دليل نيز تحقير زن و استفاده ابزاري از آن، يك روال عادي و بلكه  اجباري در سينماي رايج در عصر ستمشاهي بود.

با پيروزي انقلاب اسلامي اين جريان  دگرگون شد؛ به تبع، حضور انساني و اخلاقي زن در فيلم هاي پس از انقلاب، پوشش و نوع  ايفاي نقش بانوان در فيلم ها نيز تغيير شكل يافت. فضاي انقلابي و مبارزاتي برآمده  از فرهنگ اسلامي در سال هاي دهه 60 اين اجازه را به سينما نمي داد كه رويكردي نازل  و غيراخلاقي داشته باشد. ورود نسل جديد مسلمان و حزب اللهي به سينما و غالب شدن  فيلم هاي دفاع مقدسي و معنويت گرا در سينماي آن دوره ايران نيز مزيد بر علت شد تا  فضايي سالم و به دور از غوغاهاي غيرانساني، سينماي كشورمان را فراگيرد.
با اين  حال، ديري نپاييد كه باز هم درهاي سينماي ايران به روي ابتذال باز شد. از يك طرف با  سياست هاي اقتصادي دوره معروف به سازندگي، مصرف گرايي و ارزش هاي معطوف به سرمايه  داري در جامعه ايران رشد كرد كه سينما نيز به عنوان يكي از برايندهاي اجتماعي كشور،  از اين جريان بي نصيب نماند. به طوري كه رفته رفته حضور زنان نيز آميخته با پوشش  هاي ناهنجار و نامتناسب با ارزش ها ميل پيدا كرد. اين شرايط، زمينه را براي نوعي  انفجار ابتذال در دوران موسوم به دوم خرداد فراهم كرد.
در اين مقطع، با غلبه  يافتن فرهنگ و سياست ليبرالي در مديريت فرهنگي كشور، مصونيت اخلاقي سينما تضعيف و  در مقابل، فضا به روي افراد و جريان هاي مخرب و فرصت طلب باز شد. عناصر باقي مانده  از سينماي شاهنشاهي بار ديگر در سينما قدرت يافتند و حتي برخي از آنها در مراكز  تصميم گيري و سياستگذاري راه يافتند. به همين دليل از اين دوره به بعد، بار ديگر  موضوع هايي چون استفاده ابزاري از زن تبديل به مسئله شد. تصويري كه سينماي 15 سال  اخير كشورمان از زن نمايش مي دهد در اغلب موارد، كاريكاتوري و به دور از واقعيت  است.
يكي از مولفه هاي اصلي فرهنگ سرمايه محور، بهره بري از زن به عنوان ابزاري  زينتي و اغواگر است. بدحجابي نيز يكي از عواقب و عوارض گرايش به سرمايه داري در سال  هاي پس از جنگ بوده است. به مفهوم دقيق تر، در شرايطي كه بيشتر سينماگران ما از  مقام بازتوليدكننده فرهنگ به جايگاه تاجر و كاسب نزول پيدا كردند، نوع نگاه آنها  نيز به زن تغيير يافت كه يكي از تبعات اين نوع نگاه را مي توان در رواج بدحجابي در  فيلم هاي توليدي ديد.

بررسي چند  نمونه

دو جريان اصلي و حاكم بر سينماي ايران، يعني جريان فيلم هاي  تجارتي و جريان آثار شبه روشنفكرانه آوانگارد (جشنواره اي) بيشترين جفا را به زن و  همچنين حجاب داشته است. كافي است به نمونه هاي برجسته اين دو جريان در سال هاي اخير  نگاهي بيندازيم.
گل سرسبد سينماي شبه روشنفكري ايران يعني «جدايي نادر از سيمين» به كارگرداني اصغر فرهادي يك مصداق بارز تخريب فرهنگ حجاب است. در اين فيلم الگوي  كليشه اي زن بدحجاب و غربزده، متشخص و زن محجبه، مفلوك و بدبخت بازتوليد شده است. الگويي كه تقريباً در بيشتر فيلم هاي سينمايي و حتي سريال هاي تلويزيوني نيز  بازنمايي مي شود.
فيلم «نارنجي پوش» به كارگرداني داريوش مهرجويي نيز به چنين  وضعيتي مبتلا است. در اين فيلم نيز زنان بدحجاب و داراي پوشش سطح پايين، افراد با  شخصيت و داراي منزلت اجتماعي بالايي نشان داده مي شوند، اما زنان داراي پوشش كامل و  محجبه، عوامي بي فرهنگ و جاهل به نمايش درآمده اند.
فيلم هاي تجارتي و كمدي هم  اغلب داراي چنين مضموني هستند كه زن محترم و با شخصيت، يعني زني كه بزك و آرايش كند  و رفتارش موجب جلب توجه ديگران شود. شاخص ترين فيلم كمدي و تجاري يك سال اخير در  سينماي ايران، «ورود آقايان ممنوع» به كارگرداني «رامبد جوان» است كه تبرج جاهلي در  آن بروز يافته است. اين فيلم درباره مدير يك مدرسه دخترانه است كه تا زمان داشتن  پوشش و حجاب اسلامي فردي دافعه انگيز و غيرقابل تحمل است، اما همين كه روي به  بدحجابي و خودآرايي مي آورد، جايگاه متفاوت و ارزنده اي در جامعه پيدا مي  كند.
يكي از فيلم هاي شاخص سينماي بدنه ايران در ماه هاي اخير، «قصه پريا» به  كارگرداني «فريدون جيراني» است. اين فيلم نيز در راستاي القاي ناتواني زنان محجبه  ساخته شده است. فيلم تصويري عقب مانده و در پاره اي موارد متوحش از دختر محجبه  نمايش مي دهد. در فيلم «قصه پريا» مي بينيم درحالي كه يك دختر فاسد و بي بندوبار،  اعتياد خود را ترك مي كند، اما دختر محجبه و متدين در بن بست مي ماند و حتي اقدام  به خودكشي مي كند!
فيلم هاي فمينيستي نيز دچار چنين وضعيتي هستند، نمونه اخير  چنين آثاري؛ «يكي از ما دو نفر» است، فيلمي كه آشكارا روابط غيراخلاقي را نمايان مي  سازد و زنان را درحد طعمه هايي براي مردهاي فاسد نمايش مي دهد. اين فيلم ساخته شده  توسط تهمينه ميلاني، برخلاف ادعايش، بيش از آنكه مدافع حقوق زنان باشد، نوعي آموزش  تصويري براي استثمار جنسي زن محسوب مي شود.
دو فيلم جنجال برانگيز اكران نوروزي  امسال استفاده ابزاري از زن را به اوج رساندند. هم فيلم «گشت ارشاد» و به ويژه فيلم «خصوصي» نمونه آثاري هستند كه در آنها زنان درحد بازيچه هاي مردان فاسد و هوس باز  به تصوير درآمده اند. زن در اين دو فيلم، عروسك و مدل لباس به تصوير كشيده شده است  و هيچ نمايي از هويت و كرامت انساني زن در آنها ديده نمي شود.
نكته قابل تأمل  اين است كه نقش آفريني زنان در فضاي واقعي جامعه ما به مراتب درخشان تر از آن چيزي  است كه در فيلم هاي مان مشاهده مي شود. هدف قرار دادن گيشه و سود اقتصادي از يك طرف  و تلاش عده اي ديگر براي فتح جوايز جشنواره هاي خارجي، موجب انحراف سينماي ايران به  پرتگاه هاي ابتذال و تحريف وقايع و سطحي نمايي شد.

چه بايد  كرد؟

تا زماني كه اركان و اجزاي فرهنگ ساز جامعه با آرمان والاي اصلاح  اخلاق و فرهنگ، آشتي نكنند، نمي توان توقع چنداني در ارتقاي سطح حجاب داشت. در  شرايطي كه فيلم هاي سينمايي در حال بازتوليد و ترويج بدحجابي هستند، طبيعي است كه  بخشي از جامعه نيز به دليل تأثير پذيرفتن از سينما دچار چنين وضعيتي شوند.
ساده  ترين اقدام براي حل اين مسئله در گام نخست اين است كه نظارت بر آثار توليدي در  سينما نيز مانند توليدات تلويزيوني شود. در صداوسيما - البته درباره برنامه هاي  داخلي- نمايش بدحجابي ممنوع است. فيلم ها و سريال هاي ايراني تنها در شرايطي مي  توانند روي آنتن شبكه هاي سيما بروند كه در آنها حداقل پوشش و حجاب اسلامي رعايت  شده باشد. كاري كه مي توان براي اصلاح روند ترويج بدحجابي در سينما كرد اين است كه  فقط به فيلم هايي مجوز نمايش داده شود كه از نمايش پوشش هاي ناهنجار و بدحجابي در  آنها پرهيز شده باشد.
اما در گام بعدي، سينما بايد به سمت روند ايجابي براي همه  ارزش هاي فرهنگي و اجتماعي و از جمله حجاب حركت كند. براي تحقق اين آرمان، زماني  طولاني و كار مستمر نياز است. براي اين منظور نيز چاره اي نيست جز تغيير هويت  سينماي امروز ايران از سرمايه محوري و سودطلبي به ارزش مداري و فرهيختگي. چگونگي  وقوع اين مسئله نيز خودش بحث مفصل و مشروحي را مي طلبد، اما ابتدايي ترين كار براي  تغيير ريل سينما و هدايت آن به مسير درست و اصولي، اصلاح شيوه آموزش در دانشكده ها  و آموزشگاه ها است. متأسفانه آموزش سينما و به طور كلي هنر در مراكز آموزشي كشور ما  دچار نوعي عقب افتادگي و واپس گرايي است. آنچه در اين مراكز و موسسه ها تدريس مي  شود، تنها تاريخ سينما و تئوري هاي تاريخ مصرف گذشته است. با تحول در آموزش سينما و  روزآمد كردن شاخصه هاي آموزشي در آن مي توان به اصلاح سينما و از جمله هم راستا شدن  آن در ترويج سلوك اخلاقي صحيح اميدوار شد.

 نظر دهید »

آب دهان به صورتم پرت کردند، حجابم را حفظ کردم

24 تیر 1392 توسط امور اجرایی کوثر بلاگ

گفت‌وگو با «زهرا گونزالس»، مسلمان امریکایی
پرونده

سی‌وهفت سال دارد و اهل ایالت کالیفرنیای امریکاست. بیست‌وپنج سال پیش، با صحبت‌ها و راهنمایی‌های مادرش، از یک کاتولیک مسیحی، به مسلمانی آگاه تبدیل شده است. او در این گفت‌وگو برخی سختی‌ها را که مسلمان شدن‌ و محجبه شدن برایش ایجاد کرده بازگو کرده است.

صفحات: 1· 2

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 42
  • 43
  • 44
  • ...
  • 45
  • ...
  • 46
  • 47
  • 48
  • ...
  • 49
  • ...
  • 50
  • 51
  • 52
  • ...
  • 78

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • بانک مقالات
  • کتاب
  • بانک احادیث و جملات بزرگان
  • سخنرانی ها
  • معرفی پایگاه ها
  • کلیپ ها صوتی و تصویری
  • دلنوشته و یادداشت های کوتاه
  • حوزه نقد و تحلیل
  • شعر و ادبیات غیر داستانی
  • مصاحبه ها و گزارش ها
  • جهت اطلاع
  • تصاویر و پوستر

آمار بازدید

  • امروز: 1222
  • دیروز: 1442
  • 7 روز قبل: 4351
  • 1 ماه قبل: 6376
  • کل بازدیدها: 177514

خبرنامه

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس