• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

چرا زن بایدبه هنگام نماز حجاب داشته باشد؟

18 تیر 1392 توسط admin

چرا باید زن به هنگام نماز و ایستادن در مقابل کسی که او را آفریده و از او محرم‌تر وجود ندارد حجاب داشته باشد؟
hejabمشکل کار اینجاست که نوع ما مسلمانان نه به اهمیّت، جایگاه و نقش نماز پی برده‌ایم و نه حجاب. معمولاً هر دو را فقط به صورت یک تکلیف انجام می‌دهیم، تازه اگر عادت نشده باشد. چرا که هم نماز ممکن است عادت شده باشد و هم حجاب. از این رو شاهدیم که گاه تکلیف به نظرمان شاقّ می‌رسد. لذا برخی با کراهت انجام می‌دهند، برخی با اهمال انجام می‌دهند، برخی حتی خودشان نیز برای آن چه انجام می‌دهند ارزشی قائل نیستند تا انتظار داشته باشند خداوند منّان ارزشی قائل شود.
* نماز:
اگر چه نماز یومیّه یک تکلیف است، اما لابد حکمت، آثار و تبعات خود را دارد که از سوی حکیم تکلیف شده است و از آنجا که خداوند متعال غنی محض است و نیازی ندارد، معلوم می‌شود که انسان برای رشد، تکامل و قرب الی‌الله به این نماز نیازمند است. لذا فرمود: نماز ستون دین است و فرمود: نماز معراج مؤمن است و فرمود: نماز از فحشا و منکر باز می‌دارد، نماز گفتگو و راز و نیاز بنده با پروردگار خویش است و … .
* حضور در محضر و نماز:
عالم محضر خداست، جایی نیست که خالی از خدا باشد، پس بنده همیشه در محضر خدای خویش است، اما به هنگام نماز متفاوت است، چرا که مخلوق در مقابل خالق - مألوه در مقابل إله - عاشق در مقابل معشوق - محبّ در مقابل محبوب و خلاصه عبد در مقابل معبود می‌ایستد تا باو راز و نیاز کند.
وقتی حضرت موسی (علیه السلام) با اهل و عیالش در دشت و بیابان می‌رفت و شبانه از دور آتشی دید و به آنها گفت: همین جا بمانید، من آتشی می‌بینم، بروم ببینم چه خبر است … و خلاصه نزدیک شد، به ناگاه بر او وحی‌ای آمد که فرازهای آن بسیار قابل توجه است:ابتدا فرمود: ای موسی! من پرودرگار تو هستم، من تو را انتخاب کردم، نعلین خود را در بیاور که در وادی مقدسی قرار گرفته‌ای.
«فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِی یا مُوسَى * إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى»
ترجمه: پس چون بدان رسید ندا داده شد که اى موسى * این منم پروردگار تو، پاى‏ پوش خویش بیرون آور که تو در وادى مقدس طوى هستی.
«وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یوحَى * إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی»
ترجمه: و من تو را برگزیده ‏ام پس بدانچه وحى مى‏ شود گوش فرا ده * منم من خدایى که جز من خدایى نیست پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز برپا دار.
این خطاب اختصاص به حضرت موسی (علیه السلام) ندارد:
این خطاب اختصاص به حضرت موسی (علیه السلام) ندارد، به همه انسان‌هاست. گویی به من، به شما و به دیگران می‌فرماید که این بنده‌ی من، ای انسان، پروردگارت من هستم، الله و الهی جز من نیز وجود ندارد، تو را دوست داشتم که خلق کردم، ویژگی دادم و برگزیدم که انسانت آفریدم، پس تو نیز فقط من را بندگی کن. وقتی مقابل من می‌ایستی ادب کن، هر کجا مقابل من ایستادی که با من سخن بگویی، چون نظر خاص می‌کنم، آنجا مقدس می‌شود، پس اول کفش‌هایت را (به نشانه‌ی احترام) در بیاور و بعد به وحی توجه کن، چون من نیز با زبان وحی با تو حرف می‌زنم، پس گوش کن و سپس برو نماز بخوان برای یاد من.
* حجاب در نماز:
پس هم مخاطب مقدس است، هم زایر مقدس است و هم محل زیارت و هم خود نماز. لذا همه از حرمت‌های خاص خود بر خوردار هستند. پس ادب تقدس را نیز خودش یاد می‌دهد و می‌فرماید: نمازگزار باید کفش‌هایش را در بیاورد – بدنش پاک باشد – وضو بسازد - لباس نمازگزار باید پاک باشد – سجاده یا محل قیام، رکوع و سجده‌اش پاک باشد، مال غیر نباشد، جای غصبی نباشد و … .
از جمله فرمود: چه مرد و چه زن در بهترین صورت که نماد کمال اوست در مقابل من بایستد. مرد بهترین لباس‌هایش را بپوشد – بوی خوش استعمال کند – موها و محاسنش را آراسته کند – انگشتر به انگشت بزند و …، زن نیز آرایش کند و حجاب بگذارد.
بدیهی است که کامل‌ترین صورت انسان، صورت اجتماعی اوست و نه صورت فردی و خصوصی‌اش. مرد در خانه با پیژامه و پیراهن زیر نیز راه می‌رود، زن با لباس خواب نیز راه می‌رود، چه بسا دست و صورت‌شان تمیز و موهایشان آراسته نباشد و حتی کثیف هم شده باشند، اما بدیهی است که با این وضعیت در اجتماع حضور نمی‌یابند و صورت کامل و زیبای‌شان وقتی است که در اجتماع حضور می‌یابند، به ویژه‌ اجتماعی که برای آن حرمت و ارزش ویژه‌ای قایل هستند.
امام حسن مجتبی علیه السلام خود را برای نماز بسیار آراسته و خوشبو نمود و کسی پرسید حالا چرا این قدر خود را آراسته کردید؟ فرمود: خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد. فرمود: خدا دوست دارد بنده‌ی خود را زیبا ببیند.
بدیهی است که اگر منظور از حجاب زن در نماز پوشش از نامحرم بود، نمی‌فرمود که آرایش به هنگام نماز مستحب است. چرا که آرایش مقابل نامحرم حرام است و حرمت آن به این خاطر نیست که کار بدی است، بلکه به این خاطر است که زن زیباتر و جذاب‌تر می‌شود و مرد نامحرم را به خود جذب و تحریک می‌کند. اما خدا می‌فرماید چه مرد و چه زن، با کامل‌ترین صورت نزد من بایستند.
مخلوق و بنده‌ی برگزیده خدا، با اراده خود، با این شکل باطنی و ظاهری که در مقابل خدا می‌ایستد، در واقع خود را به خدایش عرضه می‌کند و نشان می‌دهد که قدردان و شاکر همه نعمات اوست. هم قدر عقل و قلب را می‌داند و با شناخت صحیح و خلوص نیت نماز می‌خواند و هم قدر مواهب دنیوی، سلامت جسم و نقش اجتماعی‌اش را در این کارگاه هستی می‌داند. نشان می‌دهد که حقوق الهی را می‌داند و مجری آنها در زمین است
* نماز و روابط اجتماعی:
هر چند به اقامه نماز به صورت جماعت توصیه‌های فراوان و مؤکدی شده است، اما مردم چون غالباً به تنهایی (فرادا) نماز می‌خوانند، گمان دارند که عبادتی کاملاً شخصی و فردی است. آری هر شخصی منفرداً نماز می‌خواند و نمازش چه مقبول و چه غیر مقبول شامل خودش می‌شود، اما نه فقط آثار نمازش در ساختارهای اجتماعی کوچک و بزرگ - چون خانواده یا ملت و امّت – نقش مستقیم دارد، بلکه اگر به فراز واجب و متحد الشکل نماز (قرائت سوره حمد) دقت کند، متوجه می‌شود که حتی اگر نیمه شب، در اتاقی تنها و حتی در محیطی غیر مسلمان نماز بخواند، مقابل خدای خود اشعار و اذعان می‌نماید که تنها نیست و خود را از جامعه‌ی موحدین، مؤمنین و نمازگزاران می‌داند و نه یک شخص منفرد و مجزا.
تمامی ضمایر سوره حمد، ضمیر جمع است، هر چند نماز به فرادا اقامه شود. می‌گوید: « إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» - یعنی: (ما) فقط تو را بندگی می‌کنیم و (ما) فقط از تو استعانت می‌طلبیم. و می‌گوید: «اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ» - یعنی» (ما) را به راه راست هدایت فرما.
پس انسان موجودی اجتماعی است و کمال در نقش اجتماعی اوست. «یدالله مع الجماعة – دست خدا با جماعت است». پس بهترین، کامل‌ترین و زیباترین صورت و شکل ظاهری انسان، صورت او در اجتماع است، و زن با حجاب در جامعه حضور یافته و نقش اجتماعی خود را ایفا می‌کند و با این صورت کامل مقابل خدا ایستاده و نماز می‌خواند و البته حکمت احکام الهی به یکی دو مورد محدود نمی‌باشد.
منبع : فرهنگ نیوز

 نظر دهید »

شعر/پاکدامنی

18 تیر 1392 توسط admin

از نجابت گل درون غنچه پنهان می شود

صاحب شرم وحیا دارای ایمان می شود

در گلستان وجود آدمی کی خار وخس

زیور ارزنده ای در باغ رضوان می شود

ای زن آزاده ی ایرانی  ای مهد شرف

خواهرم پوشیدگی مصداق خوبان می شود

راه پویای والای فاطمه دخت نبی

در حریم ومحفل پاکیزه مهمان می شود

دخترم انسان اگر پوشیده باشد نیست عیب

آسمان چون چادری بر ماه تابان می شود

گل نقاب از چهره بگشاید به روی آفتاب

در بر نامحرم شب کی نمایان می شود

بعد از این دست من ودامان پاک فاطمه

جامه از پاکیزگی مقبول جان می شود

بار الها خرفه ی آلوده ای دارد « خموش »

گر نبخشایی ورای رسوای دوران می شود

شاعر: فریدون گمار

 نظر دهید »

ضرورت حجاب در اسلام

18 تیر 1392 توسط admin

حجاب هم به معناي پوشيدن است و هم به معناي پرده و حاجب ، اما بيش تر استعمالش به معناي پرده است . كلمه حجاب به اين دليل مفهوم پوشش مي دهد كه پرده وسيلة پوشش است و شايد بتوان گفت كه به حسب اصل لغت ، هر پوششي حجاب نيست ؛ آن پوششي حجاب ناميده مي شود كه از طريق پشت پرده واقع شدن صورت گيرد… . استعمال كلمة حجاب در پوشش زن ، اصطلاحي جديد است . در قديم و مخصوصاً در اصطلاح فقها كلمة « ستر»‌كه به معناي پوشش است ، به كار رفته است .
فقها- چه در كتاب الصلوه و چه در كتاب النكاح- كلمة ستر را به كار برده اند نه كلمة حجاب را . بهتر اين بود كه اين كلمه عوض نمي شد و ما هميشه همان كلمه «پوشش» را به كار مي برديم ، زيرا چنان كه گفتيم معناي شايع لغت حجاب ، پرده است و اگر در مورد پوشش به كار برده مي شود ، به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همين امر موجب شده كه عدة زيادي گمان كنند اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود . پوشش زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گري و خود نمايي نپردازد .
آيات مربوط به حجاب همين معنا را ذكر مي كند و فتواي فقها هم مؤيّد همين مطلب است.1 قرآن كريم در سورة نور آية 31 مي فرمايد: و نبايد زنان پاي خود را چنان به زمين بكوبند كه صداي زينت آلاتشان شنيده شود . دكتر احمد صبوري اردوبادي در اين باره مي گويد: «ممكن است حتي صداي به هم خوردن چند قطعه فلز كه زن به عنوان زينت آن را به خود بسته است ، سبب تحريك حالات جنسي در مرد شود . داشتن زينت ، حق زن است؛ اما حدود دارد . رعايت حجاب در همة حالات بر زن واجب شده است ؛در پوشش، در حرف زدن ، در راه رفتن و قرار گرفتن كنار مردان و در هر موردي كه موجب انحراف براي مردان است و در صورت انحراف مردان ، جامعه نيز به فساد و تباهي كشيده مي شود . »2
شايد بسياري از زنان اطلاعي از اين موارد نداشته باشند و اين گرسنگي نگاه به زن را از جانب مردان درك ننمايند و هم چون ماهي اي باشند كه تا از آب خارج نشوند ، قدر تشنگي را نمي دانند . علويّه ام الفخر مي گويد: بسياري از زنان نمي توانند احساسات واقعي مردان و گرسنگي آنان به زن را درك نمايند؛ به همين دليل نمي توانند فلسفة وجود پوشش ، علت وجوب وقار و طمأنينه براي زن در مجامع و محافل و سبب كراهت صميميت ورزيدن زن براي مردان اجنبي و… را در يابند.3 در جامعه و محيط متمدن زندگي ما چيزهاي با ارزش هميشه حفاظت شده و صاحبان اموال ارزش مند ، با انواع پوشش ايمني و حفاظتي آن را از دست هاي ناپاك و آلوده و از شر دشمنان حفظ مي كنند؛ به طور مثال: ‌شما در هيچ جاي جهان سراغ نداريد كه يك طلا فروش مغازه اش را بي حفاظ و بي كنترل گذاشته و به منزل برود .
بعضي از مالكان و صاحبان طلا به خاطر احتياط بيش تر ، اموال با ارزش خود را در صندوق هاي نسوز با جداره هاي فلزي وبسيار قوي نگه داري مي كنند تا از دست برد سارقين محفوظ بماند و حتي در مغازه هاي خود دوربين هاي مخفي و زنگ و سيستم هاي هشدار دهنده نصب مي كنند تا از خطرات احتمالي پيش گيري كنند ؛ با اين وصف اگر چنان چه كالاي وجود انسان را كه شريف و قيمتي است بخواهيم با پوشش مناسب حفظ نماييم ، آيا كاري عبث و بيهوده كرده ايم؟ جان وشرف وعفت و عزت انسان از هر قطعه طلا و مسكوك و لوازم مادي باارزش تر است ، سپس بحث حفظ آن نيز جدي تر مي باشد. اگر يك طلا فروش كالاي با ارزش خود را به دليل مسامحه و سهل انگاري محافظت نكرد و زمينة سرقت و از بين رفتن اموالش را فراهم كرد ، نبايد ديگران را ملامت كند . انسان نيز اگر از انسانيت و عزت و جان خود با بهترين وجه محافظت نكند و باعث صدمه به خود گردد، خويشتن را بايد تخطئه و ملامت كند نه ديگران را. 4
هيچ طلا فروشي طلاهايش را بر سر كوي و برزن فرياد نمي كند و هيچ دست فروشي بر سر چهار راه ، گوهر نمي فروشد. اين سيب و پياز و هندوانه است كه بر سر كوي و برزن فرياد مي شود و اين سيگار و آدامس و شكلات است كه برسر چهار راه ها و كنار خيابان ها عرضه مي شود . آي زنان و دختران جهان: در همة شما رگه هايي از طلاي معنويت هست ، جنس وجود شما از لبو و شلغم و شكلات نيست ، بگرديد گوهرهاي وجودتان را پيدا كنيد . هست ، حتماً هست ، گوهر فطرت ، بي ترديد در همة شما هست ؛ نه فقط گوهر فطرت ، كه جواهر نجابت ، حيا ، عفت ، صفا و مهر و صداقت ، همه وهمه در وجود شما هست و اندام شما ظرف اين جواهرات مي باشد. 5
حجاب ، اوج قدرت و كرامت است نه حضيض ذلت و كسر منزلت . پيام آور شهامت و شرافت است نه سقوط شوكت و شخصيت . حجاب مبيّن ارزش و حيثيت است نه هتك عظمت و هبوط حرمت و حميّت . حجاب جايگاه پاكي و تقوا و متانت است نه پرتگاهي براي عصمت و طهارت و سعادت . ملاك زيبايي ، انديشه و فكر و درايت رأي است و مميّز بندگي از آزادگي و حد فاصل عبوديّت و سبعيّت . حجاب ، نهايت تعالي و مأمن مناعت طبع بشر است نه جسارت و رذالت طبع و محبس زن .
پس آن گاه كه دل در پردة حجاب افتد ، جسم نيز بي پرده و عريان مي گردد. ليك چون جان به باور حكم جانان در آمد ، وجود نيز مطيع و منقاد و خاشع در امر مولا مي گردد. زن در پشت اين سنگر ، از بسياري خطرات جسمي و روحي در امان است . هم امنيت اجتماعي بيش تر و بهتر پيدا مي كند و هم عفت و شرفش از دست برد دزدان شرف محفوظ است . زن با حجاب ، عملاً دست رد بر سينة ناپاكان مي زند ، به همه اعلام مي كند كه براي پاكي و عفت خود ، حرمت قائل است و به هيچ كس اجازه نمي دهد كه به حريم عفاف او تعدّي كند . 6
زن با رعايت حجاب و وقار و متانت و حياي خود پاس دار حرم عزت ، شرف و انسانيت خانواده و اجتماع خويش است و با تربيتي كه در ساية آن كسب كرده مسئوليت علمي و تربيتي خود را به انجام مي رساند و خود مبلغ حيا و عفت مي گردد ، چرا كه مي داند حيا رمز موفقيت و پيروزي او است . امير مؤمنان( علیه السلام) مي فرمايد: « الحياء مفتاح كل خير… 7 حيا كليد هر خوبي است » . آن حضرت در بيان اهميت عفت مي فرمايد : «العفه رأس كل خير ؛ 8 عفت سرچشمة هر خيري است » .‌حيا و عفت نيز در پرتو نور الهي حجاب كه ثمره و ميوة آن است ، به دست مي آيد . فردي كه حجاب را براي خود يك اصل بالذت مي داند و آن را جزيي از وجود خود درك مي كند و با آن نه تنها بيگانه نيست بلكه رابطه اي مستحكم دارد و در كنار آن حيا مي كند ، ثمرة عفت را درو مي كند .
امير مؤمنان (علیه السلام) در روايتي به اين نكته اشاره فرموده است : «ثمره الحيا العفه ؛ 9 ميوة حيا عفت است . » زني كه با حيا و عفت زندگي مي كند ، شرط لازم تربيت اخلاق ديني را در خود ايجاد كرده و به پيام هاي باطني و اخلاق باطني گوش فرا داده و نفس خويش را از هوس هاي شيطاني دور ساخته و از افعال زشت مصون داشته و اين ها همه ثمره و نتيجة عفاف و عفت و حياي او است ، كه حضرت علي(علیه السلام) مي فرمايد : « ثمره العفه الصيانه؛ 10 ثمرة عفت ، صيانت است » . و اين صيانت چيزي نيست مگر نگه داري نفس از رذايل و پستي ها . آن حضرت در جايي ديگر مي فرمايد : « الحياء يصد عن فعل القبيح؛ 11 حيا شخص را از انجام كار زشت باز مي دارد و از تباهي ها كناره مي جويد » .‌اين ها همه نتيجه و ثمرة حيا است .
اساس كشف حجاب در ايران و در اروپا ، اين نبود كه فلاسفه و انديشه مندان بنشينند و بعد از بحث و گفت و گوهاي طولاني به اين نتيجه برسند ، بلكه بايد اذعان كرد كه اين مسئله رنگ سياسي ، اقتصادي و شهواني داشته است . يك عده افراد آلوده به شهوت كه براي آن ها حجاب ، به عنوان يك سد بسيار قدرت مند ، مانع شهواتشان بود و بي حجابي زمينه را براي شهواتشان به نحو احسن فراهم مي ساخت … ، آغاز گر اين پديدة شوم بودند . البته يك عده هم سرمايه داراني بودند كه بهترين وسيله براي به جريان انداختن سرمايه هايشان ، زن هايي بودند كه هر چه حجاب كمتري داشتند بهتر مي توانستند وسيله اي براي توليدات ، يا فروش فرآورده هاي آن ها و يا براي تبليغ اجناسشان باشند. 12
در داستان هاي موسي بن عمران علیهما السلام آمده است: او با تلاش هاي پي گير خود به تدريج بر ستم گران پيروز شد و پرچم توحيد و عدالت را در نقاط زمين به اهتزاز در آورد . حضرت موسي(علیه السلام) براي نجات ملت «انطاكيه» راهي جز سركوبي ستم گران وفتح آن شهر و حومه نمي ديد . براي اجراي اين امر ، سپاهي به فرماندهي «يوشع و كالب» تشكيل داد و آن سپاه را به انطاكيه رهسپار كرد. عده اي از مردم نادان و اغفال شدة انطاكيه به گرد دانشمند خود «بلعم باعورا» كه اسم اعظم را مي دانست ، جمع شده از او خواستند تا دربارة حضرت موسي(علیه السلام) و سپاهش نفرين كند. بلعم باعورا ابتدا اين پيش نهاد را رد كرد ولي بعد بر اثر هواپرستي و جاه طلبي جواب مثبت داد . سوار بر الاغ خود شد تا بر سر كوهي رود كه سپاه حضرت موسي(علیه السلام) از بالاي آن پيدا بودند و در آن جا نفرين كند .
در راه الاغش از حركت ايستاد ، هر چه تلاش كرد الاغ به پيش نرفت . آن قدر با ضربات تازيانه به اين حيوان زد تا كشته شد. سپس آن را رها كرد و پياده به بالاي كوه رفت . در آن جا هر چه فكر كرد اسم اعظم را به زبان آورد و نفرين كند ، به يادش نيامد . با كمال سر افكندگي برگشت و چون تيرش به هدف نخورده بود ، سخت مغلوب هوس هاي نفساني گشت ؛ براي سركوبي سپاه حضرت موسي (علیه السلام) راه عجيبي را به مردم انطاكيه پيش نهاد كرد كه همواره استعمارگران براي شكست ملت ها از آن استفاده مي كنند ؛ به اين طريق كه مردم انطاكيه را به اشاعة فحشا و انحراف جنسي و گرفتن پوشش از بدن لطيف زنان و دختران ترغيب كرد ؛ به اين معنا كه دختران و زنان زيبا چهره و خوش اندام را گفتند كه خود را با وسايل آرايش بيارايند و آن ها را همراه اجناس مورد نياز به عنوان خريد و فروش وارد سپاه حضرت موسي(علیه السلام) كنند. و سفارش كرد كه هرگاه كسي از سربازان سپاه موسي(علیه السلام) خواست قصد شهوتراني با آن دختران و زن ها را كند ، مانع او نشوند . آن ها همين كار را انجام دادند و طولي نكشيد كه سپاه موسي(علیه السلام) با نگاه هاي هوس آلود خود به پيكر نيمه عريان زنان آرايش كرده، رفته رفته در پرتگاه انحراف جنسي قرار گرفتند .
اين رسوايي تا بدان جا كشيد كه رئيس يك قسمت از سپاه حضرت موسي(علیه السلام) زني را به حضور آن حضرت(علیه السلام) آورد و گفت: خيال مي كنم نظر شما اين است كه هم بستر شدن با اين زن حرام است ؛ به خدا سوگند ، هرگز دستور تو را اجرا نخواهم كرد ؛ آن زن را به خيمه برد و با او آميزش كرد . كم كم بر اثر شهوت پرستي ، اراده ها سست شد ، بيماري مقاربتي و طاعون زياد گرديد ، لشكر موسي(علیه السلام) از هم پاشيد تا آن جا كه نوشته اند: بيست هزار نفراز سپاه موسي(علیه السلام) به خاك سياه افتادند و با وضع ننگيني سقوط كردند.13 «مستر همفر» در كتاب خاطراتش مي گويد: در مسئلة بي حجابي زنان بايد كوشش كرد تا زنان مسلمان به بي حجابي و رها كردن چادر مشتاق شوند … پس از آن كه حجاب زن با تبليغات و سعي ما از ميان رفت ، وظيفة مأموران ما آن است كه جوانان را به عشق بازي و روابط نا مشروع با زنان تشويق كنند و بدين وسيله فساد را در جوامع اسلامي بسط دهند. 14
در مخزن شرف گهري جز حجاب نيست
شمشير ديده را سپري جز حجاب نيست
اي ملتي كه يكسره در خواب غفلتيد
در كاستن ز فرّ نياكان شتاب چيست؟
« وقل للمؤمنات يَغضضن مِن ابصارهن و يحفظن فروجهن و لا يُبدين زينتهن الا ما ظهر منها وليضربن بخمرهن علي جيوبهن و لا يبدين زينتهن الا لبعولتهن… ؛(15) اي پيامبر! به زنان با ايمان بگو: ديدگان خويش را (از نگاه به نا محرم) فرو خوابانند و دامن عفت خود را حفظ كنند و زينت وآرايش خود را جز آن چه قهراً آشكار مي شود ، آشكار نسازند و سينه و گردن خود را با مقنعه و چادر بپوشانند و زينت خود را آشكار نكنند جز براي شوهر خود و… »
فلسفه اهميت حجاب
يكي از مسائل مهم اسلامي، وجوب پوشش براي زن است كه در قرآن كريم بدان اشاره شده است . در فقه اسلامي ما واژة «حجاب» وجود ندارد ، بلكه«ستر» و «پوشش» است و بعدها واژة حجاب جاي گزين «ستر» گرديد . حجاب زن ،ماية مباهات او و سند شخصيت انساني وي است ، نه وسيلة عقب ماندن او در اجتماع. حجاب ، حريم مقدس و قلعة آرامش زن است. اصولاً هر چيز با ارزش را پنهان مي كنند تا از دستبرد نا اهلان مصون باشد. حجاب زن نيز به منظور حفظ ارزش وجودي او است تا حقيقت وجودي اش را تهديد نكنند و آن را به فساد و تباهي نكشانند.
«باحجابي» يعني به نمايش گذاشتن شخصيت واقعي زن و محدود كردن جسم و آزاد گذاشتن روح و عقل ، و «بي حجابي» يعني پنهان شدن حقيقت زن در پوشش جاذبه هاي جنسي . فرد بد حجاب ، ميكروب جامعه است كه بر روح و افكار افراد رسوخ و آن را مشوش مي كند. حجاب به عنوان سرمايه اي عظيم براي زن اين نقش مهم را ايفا مي كند ، پردة سياهي بر چشم هوس بازان كشيده و به او اجازه مي دهد سرمايه هاي وجود خويش را در كانون گرم خانواده متمركز كرده و با عزمي استوار و خلل نا پذير اولين هستة اجتماعي را پي ريزي كند . اگر خداوند متعال حجاب را بر زن واجب كرد ، به اين دليل است كه زن موجودي زينتي و ظريف است و بايد محترم و ارزش مند باقي بماند ، نه اين كه فقط وسيله اي باشد براي دفع شهوت مرد . اگر گلي خوش بو و زيبا در معرض ره گذران قرار گيرد آن را چيده و گل برگ هايش را پرپر كرده روي زمين مي ريزند.
اگر انسان گوهري گران بها داشته باشد و بداند خريداران زيادي دارد كه هر كدام در فكر تصاحب و بهره جويي از آن هستند ، آيا آن را زير پا مي اندازد يا اين كه تحت شرايطي از آن حفاظت مي كند؟
مرواريد اگر درون صدف نباشد ، هيچ گاه نمي تواند در زير آب از خطرات مصون باشد . دختران همانند مرواريدند كه نياز به صدف و محافظي دارند تا آنان را در امان نگه دارد و كدام صدف زيبا تر از صدف حجاب !
كدام حفاظ مطمئن تر از از صدف نجابت و حيا !
آري ، حجاب بهترين وسيله براي حفظ امنيت دختران و زنان و بهترين پوشش براي جلوگيري از مزاحمت ها و خطرات است. پس حجاب نه مانع آزادي كه خود ماية آزادي و رشد و تعالي انسان است .
معناي واژگاني حجاب
كلمة «حجاب» هم به معناي «پوشيدن» است و هم به معناي «پرده و حجاب» ، اما بيش تر ، استعمالش به معناي پرده است . اين كلمه به اين دليل مفهوم پوشش مي دهد كه پرده وسيلة پوشش است و شايد بتوان گفت: كه به حسب اصل لغت ، هر پوششي حجاب نيست ، آن پوششي حجاب ناميده مي شود كه از طريق پشت پرده واقع شدن صورت گيرد . اما اين مطلب باعث شده افرادي گمان كنند كه اسلام براي زن چنين مقرر كرده كه هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود ، در حالي كه زنداني كردن و حبس در اسلام نيست ؛ پوشش زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت خود با مردان، بدن خود را بپوشاند و به خودنمايي نپردازد . وجوب حجاب وجوب حجاب زن مربوط به چند خبر و روايت نيست كه بشود در آن خدشه اي وارد كرد . قرآن صريحاً بر لزوم حجاب براي زنان دستور مي دهد .
يكي از آياتي كه دلالت بر وجوب حجاب مي كند ، آية 59 سورة احزاب است : «يا ايها النبي قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهن من جلا بيهن ذلك ادني ان يعرفن فلا يُؤذين… ؛ « اي پيامبر ! به زنان و دختران خود و به زنان مؤمن بگوكه: خويش را به جلباب و چادر و عبا بپوشانند، كه اين كار را به خاطر آن كه به عفت شناخته شوند و كسي معترض آن ها نشود ، براي آن ها بسيار بهتر است . » در اين آيه چند نكتة مهم وجود دارد . اولين نكته معناي جلباب است كه مفسران و اهل لغت در آن اختلاف نظر دارند. در قاموس آمده: « جلباب عبارت است از پيراهن و يك جامة گشاد و بزرگ، كوچك تر از ملحفه و يا ملحفه(چادر مانند) كه زن به وسيلة آن تمام جامه هاي خويش را مي پوشد ، يا چارقد. »
در لسان العرب مي خوانيم : « جلباب ، جامه اي است از چارقد بزرگ تر و از عبا كوچك تر كه زن به وسيلة آن سر و سينة خود را مي پوشاند . » علامة طبرسي در «مجمع البيان» ذيل آية فوق مي گويد: « جلباب ، عبارت است از روسري كه زن هنگام بيرون رفتن از خانه، به وسيلة آن سر و صورت خود را مي پوشاند. » در تفسير «ابن كثير» آمده : «ام سلمه روايت كرد: وقتي كه آية فوق (آية59 سورة احزاب) در لزوم حجاب نازل شد ، زنان طايفة انصار جامه هاي پشمي سياه به سر مي كردند و در سياهي مانند زاغ ها بودند و با همين وضع از كنار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عبور مي كردند و او به آن ها اعتراض نكرد . همين دليل، تقرير و امضاي آن حضرت است و تقرير او مانند قول او «حجت» مي باشد.(16)
در اين جا مراد از نزديك ساختن «جلباب» به خود مشخص مي شود و آن اين كه وقتي مي خواهيد از خانه بيرون برويد ، روسري بزرگ خود را با خود برداريد و خود را با آن بپوشانيد ؛ نه اين كه صرفاً جنبة تشريفاتي نداشته باشد هم چنان كه در عصر حاضر بعضي بانوان چادري را مي بينيم كه «چادر داشتن» آن ها، صرفاً جنبة‌تشريفاتي دارد ، با چادر هيچ جاي بدن خود را نمي پوشانند و از اين كه مورد بهره برداري چشم هوس بازان قرار گيرند ، امتناعي ندارند .
شهيد مرتضي مطهري در اين زمينه مي فرمايد:
«وقتي زن پوشيده و سنگين از خانه بيرون رود و جانب عفاف و پاك دامني را رعايت كند ، افراد فاسد و مزاحم جرأت نمي كنند معترض آن ها شوند . » بنا براين مسلمان بايد آن چنان در ميان مردم رفت و آمد كند كه علائم عفاف و وقار و سنگيني و پاكي از او هويدا باشد و با اين صفت شناخته شود تا بيمار دلان از آن ها مأيوس گردند. داستاني از زندگي يك زن پاك دامن انوشيروان بالاي كاخ بلند خود ايستاده بود و به هر جانب نگاه مي كرد كه ناگهان چشمش به زن زيبا و خوش اندامي افتاد . شاه با يكي از مقربين خود دربارة آن زن صحبت كرد و اطلاعاتي خواست.
او به شاه عرض كرد: شوهر او يكي از كارمندان دربار سلطنتي است. سلطان براي آن كه خود را به آن زن رسانده و كام جويي كند و شوهرش هم نداند ، او را به مأموريت فرستاد و خود را به خانة آن زن رسانيد . زن چون سلطان را ديد ، به خاك افتاد ، زمين ادب بوسيد و احترام كرد . سلطان پس از احوال پرسي كوتاهي دل باختگي و خواستة خود را اظهار كرد . زن كه عفيف و پاك دامن بود ، هرگز حاضر نشد . از اين رو با يك دنيا خجلت در جواب گفت: شاها ، اگر من اين كار را براي خود بپسندم ، براي شما هرگز نپسندم ، زيرا مقام سلطنت با اين عمل تناسب ندارد . انوشيروان از اين سخن متنبه نشد و خواستة خود را تكرار كرد . زن براي دومين بار اين شعر را خواند :
«تالله ما قال قائل ابداً ***** قد ياكل الليث فضله الذئب
سوگند به خدا هرگز كسي نگويد و باور نكند كه شير پس ماندة گرگ را مي خورد.»
انوشيروان را اين حرف تكان داد، از خانه بيرون آمد . شوهر آن زن پس از باز گشت از مأموريت ،از رفتن شاه به سراغ همسرش آگاه شد و زن را به منزل پدرش فرستاد . پدر زن با ناراحتي و كوبيدگي از اين پيش آمد ناگوار با دامادش براي حل اختلاف به نزد سلطان رفتند و گفت: شاها ، اين مرد از من بوستاني خريده، پس از تصرف و استفاده از ميوه و گل و بوي آن بي جهت آن را برگردانيده است . داماد گفت: اي سلطان ، من در اين بوستان جاي پاي شير ديدم، او را برگرداندم ، ترسيدم مرا هلاك كند . انوشيروان فهميد وگفت: بلي شير داخل بوستان تو شد ، ولي مأيوس برگشت. آن مرد خوشحال شد و زن خود را به منزلش برگرداند و با محبت بيش تري زندگي خود را سر گرفتند. (17)
پيامد هاي بي حجابي
همان گونه كه حجاب ماية عزت، شخصيت ، ارزشمندي و مصونيت زن از خطرات و نگاه هاي هوس آلود شهوترانان مي شود ، بي حجابي، زن را خوار و پست مي كند و تا سر حد يك موجودي كه گويي فقط براي دفع شهوت مرد آفريده شده او را تنزل داده و از ارزشمندي و متانت و وزانت دور مي كند . در اين جا به بعضي از آثار زيان بار بي حجابي به صورت گذرا اشاره مي كنيم :
الف) دين گريزي
در هر جامعه اي لباس هم چون«پرچمي» است كه مليّت و مذهب ، سنت و فرهنگ آن جامعه را مشخص مي كند .
جوامع مختلف متناسب با بينشي كه از هستي دارند و ارزشي كه براي زندگي قائلند ، سبك خاصي براي لباس پوشيدن انتخاب مي كنند ، چرا كه لباس پوشيدن شأن انسان است و در هر ملتي رابطة مستقيمي با معنا و تعريف انسان در آن ملت دارد . در تمدن غرب كه بينش مادي دارد و معنويات از آن جا رخت بر بسته است ، انسان نيز نوعي حيوان محسوب مي شود و زندگي او در همين چند سال خلاصه مي شود و ديگر هيچ! بديهي است كه هدف اصلي در غرب ، تنها« لذت طلبي» است و لباس وسيله اي براي پوشيدن تن نيست بلكه براي آرايش آن است ؛ اما در بينش اسلامي انسان تنها در «تن» خلاصه نشده ، بلكه به مراتب والاتر از آن است . انسان يك موجود «خداگونه» است كه هدفش تنها لذت طلبي نبوده ، بلكه كمال خواهي معنوي است . زنان و دختران متجدد و غرب زده كه چندان به دين و عقيده و فرهنگ خود پاي بند نيستند و مايلند آزادانه تر زندگي كنند و خود را ملزم به حجاب نكنند، ناچارند كه در مقابل دين خود بايستند و حتي به آن كينه ورزند .
مهاجمان فرهنگي نيز دقيقاً بر اين نكتة مهم دست مي گذارند و از طريق فرهنگ برهنگي و بي حجابي ، زنان را از دين و عقايد خود فراري مي دهند و عملاً آنان را غربي بار مي آورند.«مستر همفر» جاسوس معروف انگليس در بارة بي حجابي چنين آورده : «زنان مسلمان داراي حجابي محكم هستند كه نفوذ فساد در ميانشان ممكن نيست ، كه در اين صورت بايد زنان مسلمان را فريب داده از زير چادر بيرون كشيد ؛ با اين بيان كه حجاب يك عادت است ، از خلفاي بني عباس و يك برنامة اسلامي نيست و لذا مردم ، زنان پيامبر را مي ديدند كه با زنان صدر اسلام در هر كاري با مردان مشاركت مي كردند. پس از آن كه زنان را از چادر بيرون آورديم ، بايد جوانان را تحريك كنيم كه دنبال آنان بيفتد تا در ميان مسلمانان فساد رواج يابد.(18)
ب) تقابل سنت و تجدد
عمده ترين پيامد هاي بي حجابي ، ايجاد تضادها و تنش اجتماعي بود كه باعث فاصله بين قشر جوان غرب زده با كل جامعه مي شد. زنان و دختراني كه «روسري و چادر» رانفي مي كنند، در واقع بين خود و افراد نسل پيشين ديواري ايجاد مي كنند ؛ به اين معنا كه از يك سو نسل گذشته ، اين عده را منحرف ، و بي دين و لامذهب تلقي مي كنند و از سوي ديگر اين عده بزرگان خود را عقب افتاده ، مرتجع و خرافاتي مي پندارند. اين دو ديدگاه باعث مي شود فاصله نسل ها بيش تر و تنش هاي اجتماعي ميان جامعه زياد شود . در نتيجه دختران و زنان در برابر ارزش ها و شيوة زندگي بزرگان خود موضع مي گيرند و حتي عقده اي مي شوند و در نهايت ارزش هاي اجتماعي ، خانوادگي ، آداب و رسوم ملي و فرهنگ خود را به كناري نهاده و به دامان غرب پناه مي برند .
ج) سست شدن بنيان خانواده
از ديگر آثار و پيامد هاي بي حجابي در اجتماع، سست شدن پايه هاي خانواده و افزايش ميزان طلاق از يك سو و گسترش فساد و فحشا و بيماري هاي رواني و اخلاقي از سوي ديگر مي باشد. در رژيم پهلوي يكي از علل و عوامل عمدة افزايش طلاق و نابودي خانواده ، كشانده شدن استمتاعات والتذاذهاي جنسي زن و مرد به خارج از محيط خانواده و برداشته شدن حجاب و عفاف از زنان بود .
استاد شهيد مرتضي مطهري(ره) در اين باره مي گويد:
«كشانيدن تمتعات جنسي از محيط خانه به اجتماع ، نيروي كار و فعاليت اجتماع را ضعيف مي كند . برعكس آن چه كه مخالفين حجاب خرده گيري كرده اند و گفته اند: حجاب موجب فلج كردن نيروي نيمي از افراد اجتماع است ؛ بي حجابي و ترويج روابط آزاد جنسي ، موجب فلج كردن تمامي نيروي اجتماع است . » حجاب و عفاف براي دختران و زنان جوان ، حتي غير مسلمان ، به مثابة يك مانع ظاهري و سلاح مؤثر رعايت حجاب حتي قبل از ظهور اسلام در ميان قبايل ، طوايف و اديان مختلف مورد توجه بوده است . وظايف زنان امروز اما اينك كه زنان جامعة اسلامي ايران توانستند در پرتو انقلاب اسلامي مقام و منزلت و حريم واصالت خود را به دست آورند و از چنگال فتنه ها و دسيسه هاي دشمنان اسلام و غرب گرايان نجات يابند، بايد قدر اين نعمت بزرگ الهي را بدانند و بيش تر هوشيار و زيرك باشند ، چرا كه استكبار و استعمار جهاني از پاي ننشسته و براي رسيدن به اهداف خود يعني در بندكشيدن ملل مسلمان و تضعيف ارزش هاي اسلامي و ملي هم چنان تلاش مي كند.
امروز دشمن مسلح تر و هوشيارتر از ديروز وارد صحنةپيكار شده است ، زيرا علاوه بر شكستي كه از طريق انقلاب بر او وارد شد ، از طريق تهاجم نظامي كه به دست دولت عراق صورت گرفت نيز نتوانست به اهداف شوم خود برسد ؛ از اين رو با حربة تهاجم فرهنگي وارد ميدان كارزار شده است كه صدها برابر خطرناك تر از تهاجم نظامي است.
بر زنان واجب است كه نتايج شوم بي حجابي در دوران رضا خان را همواره به ياد داشته باشند و هم چنان كه در آن زمان در صحنه بودند و فريب دسيسه هاي استعمار را نخوردند و درمقابل آن ايستادگي و مقاومت نشان دادند ، اينك نيز، بيش تر از ديروز در صحنه باشند و از خود مقاومت نشان دهند .
در پايان سخني را از زبان مهاتما گاندي نقل مي كنم:
« اگر من زن بودم ، عليه دعوي مرد ، داير بر اين كه زن به دنيا آمد تا بازيچه اي براي او باشد ، سخت عصيان مي كردم . اي زنان ! اگر آرايش كردن شما تنها به خاطر جلب شهوت مردها است ، از اين كار خودداري كنيد و زير بار چنين ننگي نرويد.»

پي نوشت ها :
1- اقتباس از : مرتضي مطهري، مسئلة حجاب.
2- آيين بهزيستي اسلام، ج3 ، ص32 .
3- ياقوت و مرجان ، ص169 .
4- جواد محدثي ، از همدلي تا همراهي ، ص113-115 .
5- سيد مهدي شجاعي ، رايحة نجابت .
6- مجلة پيام زن ، شمارة10 ، سال 71 .
7- شرح غررالحكم و دررالكلم ،‌ج1 ، ص 93 .
8- همان ، ص306 .
9- همان ، ص 326 .
10- همان ، ج3 ، ص323 .
11- همان ، ج1 ، ص336 .
12- اقتباس از : دكتر احمد بهشتي ، حجاب و آزادي، ص177 .
13- آيت الله سيد عبد الله شيرازي، پوشش زن در اسلام ، ص31-33 .
14- خاطرات مستر همفر ، ترجمة محسن مؤيدي ص 84 .
15- نور (24) آية 31 .
16- تفسير ابن كثير ، ج1 ، ص175 .
17- كيفر كردار، ج20 ،ص238 .
18- خاطرات مستر همفر ، ص54

برگرفته از : مجله معارف اسلامی شماره 47

 نظر دهید »

گل حجاب، عطر عفاف

18 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ


قرآن هم مي گويد: زنان خودآرايي و خودنمايي و عشوه گري نكنند، تا مورد آزار بيماردلان قرار نگيرند*
هيچ باغباني را سرزنش نمي كنند كه چرا دور باغ خود حصار و پرچين كشيده است، چون باغ بي ديوار، از آسيب مصون نيست و ميوه و محصولي براي باغبان نمي ماند.
هيچ كس هم با نام و بهانه «آزادي» ديوار خانه خود را بر نمي دارد و شبها در حياطش را باز نمي گذارد، چون خطر رخنه دزد، جدي است.
هيچ صاحب گنج و گوهري هم، جواهرات خود را بدون حفاظ، در معرض ديد رهگذران نمي گذارد تا بدرخشد، جلوه كند و چشم و دل بربايد، چون خود جواهر ربوده مي شود.
هر چيز كه قيمتي تر باشد، درصد مراقبت از آن بالاتر مي رود.
هر چه كه نفيس تر باشد، بيم ربودن و غارت بيشتر است و مواظبت لازمتر.
مگر نه اينكه آثار نفيس خطي را در موزه ها و ويترينها مي گذارند، تا با لمس دستهاي اين و آن، خراب نشود و از ارزش نيفتد؟!
اينها همه، فرمان عقل است و اقتضاي تجربه.
اگر در شيشه عطر را باز بگذاري، عطرش مي پرد.
اگر رشته مرواريد را در كمد و صندوق نگذاري و در آن را نبندي، گم مي شود.
اگر در مقابل پنجره خانه ات، توري نزني، از نيش پشه ها و مزاحمت مگسها در امان نخواهي بود.
وقتي راه ورود پشه ها را مي بندي، خود را «مصون» ساخته اي، نه «محدود» و زنداني.
وقتي در خانه را مي بندي، يا پشت پنجره اتاقت پرده مي آويزي، خانه خود را از ورود بيگانه و نگاههاي مزاحم در پناه قرار داده اي، نه كه خود را در قيد و بند و حصار افكنده باشي.
اين را هم عقل و تجربه ات فرمان مي دهد.
قرآن هم مي گويد: زنان خودآرايي و خودنمايي و عشوه گري نكنند، تا مورد آزار بيماردلان قرار نگيرند. (ر.ك: «فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَيَطمَعَ الّذي في قلبهِ مرضٌ» (احزاب، آيه 32 و 33 ؛ نيز نور آيه 30 و 31)
اگر براي ايمني از خطرها و آسودگي از مزاحمان، خود را بپوشانيم، نه كسي ايراد مي گيرد، و نه اگر هم ايراد بگيرد، اعتنا مي كني چرا كه سخنش را بي منطق و ناآگاهانه مي داني و مي بيني.
اينكه: «دل بايد پاك باشد»، بهانه اي براي گريز جاهلانه از همين مصونيت است و آويختن به شاخه «لاقيدي»، وگرنه از دل پاك هم نبايد جز نگاه و رفتار پاك برخيزد.
ظاهر، آيينه باطن است و … «از كوزه همان برون تراود كه در اوست».
زن، به خاطر ارزش و كرامتي كه دارد، بايد محفوظ بماند و خود را حراج نكند و در بازار سوداگران شهوت خود را به بهاي چند نامه و نگاه و لبخند، نفروشد.
زن به خاطر لطافتي كه دارد، نبايد در دست هاي خشن كامجويان ديوسيرت، كه نقاب مهرباني و عشق به چهره دارند، پژمرده شود و پس از آنكه گل عصمتش را چيدند او را دور اندازند يا زير پايش له كنند.
زن به خاطر عصمتي كه دارد و ميراث دارِ پاكي مريم است، نبايد بازيچه هوس و آلوده به ويروس گناه شود.
گوهر عفاف و پاكي، كم ارزش تر از طلا و پول و محصول باغ و وسايل خانه نيست.
دزدان ايمان و غارتگران شرف نيز فراوانند.
سادگي و خامي است كه كسي خود را در معرض ديد و تماشاي نگاه هاي مسموم و چشم هاي ناپاك قرار دهد و به دلبري و جلوه گري بپردازد و خيال كند بيماردلان و رهزنان عفاف را به وسوسه نيم اندازد و از زهر نگاه ها و نيش پشه هاي شهوت در امان مي ماند.
هر شاخه كه از باغ برون آرد سر
در ميوه آن طمع كند راهگذر
بعضي از «نگاه»ها، ويروس «گناه» منتشر مي كنند و بعضي از چهره ها حشره مزاحمت جمع مي كنند.
تاريخچه اندلس و شكست مسلمانان و سقوط تمدن اسلامي در اسپانيا، مگر جز به خاطر هجوم فساد غربي به كانون عفاف و تقوي مسلمانان بود؟!
خراب كردن همه ديوارها و برداشتن همه پرده ها و بازگذاشتن همه پنجره ها نشانه تيره انديشي است، نه روشن فكري! علامت جاهليت است، نه تمدن.
مي گويي نه؟ به طومار كساني نگاه كن كه پس از رسوايي و بي آبرويي با دو دست پشيماني بر سر غفلت خويش مي زنند و بر جهالت خود لعنت مي فرستند.
كسي كه از «جماعت رسوا» نگريزد «رسواي جماعت» مي شود!
آنكه ايمان را به لقمه اي نان مي فروشد،
آنكه يوسف زيبايي را با چند سكه قلب عوض مي كند،
آنكه «كودك عفاف» را جلوي صدها گرگ گرسنه مي برد و به تماشا مي گذارد، روزي هم «پشت ديوار ندامت»، اشك حسرت بر دامن پشيماني خواهد ريخت، در آخرت هم به آتش بي پروايي خود خواهد سوخت.
از اول كه جامه عفاف، سفيد و شفاف است، نبايد گذاشت چرك آبه گناه بر آن بپاشد.
از اول بايد مواظب بود اين كاسه چيني نشكند و اين جام بلورين تَرَك برندارد.
از اول نبايد به پاي بيگانه، اجازه ورود به مزرعه نجابت داد، كه بوته هاي نورس عصمت را لگدمال كند.
ولي … گريه بي حاصل است و بي ثمر، وقتي شاخه شكست و گل چيده شد!!


* ر.ك: «فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَيَطمَعَ الّذي في قلبهِ مرضٌ» (احزاب، آيه 32 و 33 ؛ نيز نور آيه 30 و31 )
برگرفته از : كتاب «از همدلي تا همراهي» / جواد محدثي


 

 نظر دهید »

رعايت عفت عامل سعادت خانواده

18 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

نویسنده : علي داود زاده

همان گونه که زنان با رعايت حجاب درطريق سعادت خانواده گام برمي دارند ،مردان نيز بايد با رعايت عفت درتامين سعادت خانواده سهيم باشند . عفت ،صفتي است درانسان که او را ازغلبه شهوت بازمي دارد . رعايت عفت ، مرد رانسبت به زن وفرزندانش دلبسته مي سازد واو رااز شهوت پرستي که يکي ازعوامل بي توجهي نسبت به همسر وفرزندان است ، حفظ مي کند . شهوت پرستي عامل فروپاشي زندگي است . درحالي که عفت زندگي ها را حفظ مي کند وبه آنهااستحکام مي بخشد ونيازي به گفتن ندارد که هرعاملي که دراستحکام خانواده موثرباشد ، ازموجبات سعادتمندي آن نيز به حساب خواهد آمد.

ادامه »

 نظر دهید »

زمینه های تردید در ضرورت حجاب

18 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ


نویسنده : احمد ترابی
حجاب و پوشش زنان یکی از احکام شناخته شده و تردید ناپذیر اسلامی است که اصل آن مورد وفاق همة مذاهب اسلامی می باشد و در عصر حاضر، حجاب زنان از نگاه ملتهای مختلف، یکی از مشخصه ها و نمادهای زن مسلمان شناخته می‌شود. اگر اقامة نماز و یا حرمت شراب، درشمار ضروریات دین اسلام قرار دارد، حجاب زن نیز در همان سطح و اندازه به شمار می آید.
البته موضوع حجاب و پوشش ویژة زنان، اختصاص به آیین اسلام نداشته و ندارد، بلکه پوشش خاص زنان، در همة آیین‌های آسمانی مانند مسیحیت و یهودیت نیز مطرح بوده است؛ چنانکه درآئین زرتشتیان حجاب وجود داشته وهم اکنون نیز در میان زنان سنّتی که بر آیین پیشینیان زندگی می کنند و از فرهنگ مسلط زمان رنگ نگرفته اند، همچنان پوششی نزدیک به حجاب اسلامی رعایت می شود . آثار باقی مانده از ملتها و اقوام پیشین در آیین ها و فرهنگ های مختلف، حکایت از آن دارد که زنان معمولا پوشیده تر از مردان بوده اند. تصاویر حضرت مریم در نقاشی‌های کهن‌تر مسیحیان یا پوشش زنان راهبه که به تبعیت از حضرت مریم، خود را وقف مسایل معنوی و خدمت به بندگان خدا کرده اند، دقیقاً معیارهای حجاب رایج در میان مسلمانان را دارد و از نظر معیارهای قرآنی و روایی، حجابی کامل به حساب می آید.
در آیین یهود نیز حجاب مطرح بوده و در میان خانواده های مذهبی‌تر و سنتی‌تر آنان، هنوز موضوع حجاب زنان مورد توّجه است .
این واقعیت نشان می دهد که اصل حجاب زنان، پدیده ای جغرافیایی، تاریخمند و نشأت گرفته از شرایط آب و هوایی خاستگاه اسلام، یا علاقة شخصی پیامبر(ص) و مردم یا شرایط خاص مردم جزیره العرب نبوده است. بلکه دیدگاه اسلام در تأیید آموزه‌های ادیان آسمانی قبل از خود است.
«مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ» (مائده /48)
با این همه روند زندگی اجتماعی و فرهنگ و اقتضائات و مناسبات عصر مدرنیته در دو، سه قرن اخیر ـ و به ویژه قرن حاضر ـ باعث شده تا بسیاری از زنان یهودی، مسیحی و زرتشتی نه تنها از حجاب زنانه خود بکاهند، و به دلایل مختلف، به خود آرایی و برهنگی، فراتر از آنچه مردان همان جامعه انجام می دهند رو آوردند. تا آنجا که بسیاری از زنان در این آئین ها، اکنون حجاب و پوشش خاص زنان را، ضرورتی دینی یا حکم آسمانی نمی شناسند و آن را متأثر از آداب و رسوم ملّی و محیطی پیشینیان خود تلقی می کنند! و ارزشی برای آن قائل نشده، اثرسازنده و ثمربخشی را برآن مترتب نمی بینند. بلکه به عکس، آن را نشانه عقب ماندگی اجداد خود و یا سلطه و زورگویی مردان در جوامع پدرسالار و مرد سالار تلقی می کنند.
ماهیت رو به گسترش تجدد، هماهنگی آن با تمایلات و علاقه های غریزی، همپایی برهنگی و جلوه گری زنان با عوامل متعدد، اقتصادی، صنعتی، تبلیغی و اجتماعی و سیاسی در کشورهای اروپایی، سبب شد تا بخشی از زنان در کشورهای اسلامی نیز به تبعیت و تقلید از فرهنگ مسلط جهانی، علی رغم صراحت، و قطعیت ضرورت حجاب آن را کنار نهاده و یا به تدریج از آن بکاهند و در مواردی هم گوی سبقت را در برهنگی و جلوه گری از زنان اروپایی بربایند! ولی با این همه، بسیاری از زنان مسلمان، همچنان بر اصل حجاب استوارند و بدان معتقدند و آن را یک ضرورت و ارزش می شمارند و حتی آنان که گام از دایرة حجاب بیرون نهاده اند ولی خود را مسلمان می دانند، بر این باورند که به هرحال حجاب امری دینی و معنوی است و دستکم به هنگام نماز و عبادت حجاب را لازم می دانند.
حیات درونی آیین اسلام در مقایسه با آموزه ها، احکام و آداب مسحیت ویهودیت، سبب شده است تا حجاب، همانند نماز همچنان به عنوان نمادی اسلامی در میان ملت های مختلف شناخته شود .
چه بسا دوام و پایداری حجاب در میان جوامع اسلامی در مقایسه با سایر جوامع نمودی از مهیمن بودن آموزه های قرآن بر سایر کتابهای آسمانی باشد که فرمود: « مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ » (مائده /48)
یعنی گرچه اصل حجاب، ره آورد پیامبر خاتم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیست و اسلام در این قانون، امضا کنندة آموزه های ادیان آسمانی پیشین است، امّا هم در نوع نگاه به حجاب و ارائه الگوها و ضوابط و شرایط آن، و هم در سطح پایداری و دوام، بر سایر آموزه‌ها و قوانین برتری دارد.

ادامه »

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 66
  • 67
  • 68
  • ...
  • 69
  • ...
  • 70
  • 71
  • 72
  • ...
  • 73
  • ...
  • 74
  • 75
  • 76
  • ...
  • 78

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • بانک مقالات
  • کتاب
  • بانک احادیث و جملات بزرگان
  • سخنرانی ها
  • معرفی پایگاه ها
  • کلیپ ها صوتی و تصویری
  • دلنوشته و یادداشت های کوتاه
  • حوزه نقد و تحلیل
  • شعر و ادبیات غیر داستانی
  • مصاحبه ها و گزارش ها
  • جهت اطلاع
  • تصاویر و پوستر

آمار بازدید

  • امروز: 735
  • دیروز: 1442
  • 7 روز قبل: 4351
  • 1 ماه قبل: 6376
  • کل بازدیدها: 177514

خبرنامه

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس