تفاوتی به وسعت یک حرف!
17 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ
عبور باد از لای چتری های بلوندت را دیدم
و تار مویی را که پیشانی ام را قلقلک میدادبه زیر مقنعه هدایت کردم…
به آستین های کوتاه مانتویت خیره شدم
و ساق دست هایم را صاف کردم…
به مانتوی نازک و یقیناٌ خنک تو فکر کردم
و چادرم را روی سر مرتب کردم…
برای من همین بس که
راننده ی تاکسی مرا با احترام خانوم خطاب می کند
تو را خانوم"ی"!!