دو چالش اصلی زنان و دختران
بررسی قوانین موجود، اعم از قانون اساسی و سایر قوانین، نشان می دهد که زنان ایران، مشکل اساسی ای از لحاظ قانونی ندارند؛ لکن عوامل اقتصادی، فرهنگی و سنّتی ویژهای، در قالب قوانین نانوشته، مانع مشارکت کامل زنان در روند توسعه و استفاده از مزایای توسعه اند.
در این نوشتار کوتاه، به دو مسئله مربوط به زنان و دختران در جوامع توسعه یافته و عقب مانده، اشاره می شود :
· اشتغال زنان
زنان، از اوّلین پگاه حیات جمعی بشر، در تمام عرصه های اجتماعی، نقشی مؤثّر و تعیین کننده داشته اند و براساس نظر بسیاری از محقّقان و مردم شناسان، سنگ بنای تمدّنهای مادی جوامع در پی فراگیری کشاورزی و زراعت توسط زنان نهاده شده است و شاید بتوان گفت که تداوم، پیشرفت و تکامل جامعه ی اولیه انسانی، بیشتر مدیون تلاشها، کوششها، مجاهدتها و زحمات بی دریغ زنان بوده است تا مردان!
در جوامع گوناگون و در بین افراد مختلف، انگیزه های بسیاری، زنان را به بازار کار می کشاند که در اینجا به مهمترین آنها (که بالاخص در جامعه ما می تواند مطرح باشد)، اشاره ای کوتاه خواهیم داشت:
۱) انگیزه های اقتصادی
یکی از شایعترین دلایل اشتغال زنان، نه تنها در ایران، بلکه در جوامع مختلف، کمک به وضعیت اقتصادی همسر و خانواده است. بالا بودن هزینه ها و تنوّع نیازها و خواسته های خانواده، معمولاً مانع از آن است که درآمد مرد به تنهایی از عهده ی اداره خانوار برآید. این نیاز، مخصوصاً در شرایط نابه سامانیِ اقتصادی، بیشتر ضرورت می یابد و موجب روی آوردن زنان، به انواع و اقسام کارهای دست پایین، با مزد بسیار کم می شود.
۲) انگیزه های روانی و استقلال طلبی
بسیاری از زنان، صرفاً به انگیزه ی نیل به استقلال مالی، راهی بازار کار می شوند. بدین معنا که حتی در صورت بی نیازی خانواده از درآمد آنها، به کار می پردازند و دستمزد خود را به دلخواه، پس انداز یا هزینه می نمایند. یکی از جنبه های مهم اشتغال با انگیزه مذکور، احساس نوعی هم آوردی با مرد در اداره امور خانه و در واقع، تقسیم مدیریت خانواده بین زن و مرد است.
میل به استقلال مالی در محیط ها و جوامعی که آمار طلاق بالایی دارند یا در آنها نرخ بیکاری و تلفات مردان بالاست و طبعاً زنان را با نوعی نگرانی و ترس از شرایط آینده مواجه می سازد، اهمیت بیشتری می یابد.
۳ ) انگیزه های اجتماعی
گاهی هم میل به کسب هوّیت و شخصیت اجتماعیِ مؤثر، افراد را وادار به حضور در جامعه می کند. محیط محدود خانه و کارهای تکراری آن، که تقریباً تمام وقت مفید فرد را به خود اختصاص می دهد، کمتر زمینه ای برای رشد ادراکی و شخصیتی فرد، باقی می گذارد و در چنین شرایطی، زن برای جلوگیری از رخوت و خُمود فکری و روحی، خروج چند ساعته از محیط خانه را انتخاب می کند. امّا در برخی از موارد، عامل اصلی شکلگیری انگیزه حضور فعال در اجتماع و ورود به بازار کار، عرصه تواناییها و تخصّص های به دست آمده است. این مورد، شخصاً در مورد زنان تحصیل کرده و واجد تخصّص های مورد نیاز جامعه، مصداق پیدا میکند.
اشتغال زنان، زمینه و مقدمه ای برای حضور اجتماعی آنان است و آثار اجتماعی این امر، دامنه وسیعی را در برمی گیرد. ضمن این که امروزه، اشتغال زنان به عنوان یکی از عوامل تحقّق توسعه پایدار و همه جانبه تلقی می گردد.
· فرار و خانه گریزی دختران
فرار از خانه، رفتاری است که در ابتدا به صورت یک اقدام ساده انجام می گیرد و سپس تا تکّدی، سرقت، خرید و فروش مواد مخدّر، اعتیاد، فحشا، قتل، و در نهایتْ خودکشی کشیده می شود.
پدیده «دختران فراری» با گسترش روز افزون خود، امروز به عنوان یک تهدید جدّی برای کانون گرم خانواده ها مطرح و عامل افزایش ناهنجاری های اجتماعی در کلانْشهرها شناخته شده است.
دختران فراری، اقدام خود را نوعی «اعتراض» میدانند و خود را قربانی روابط ناسالم خانواده ها و فراموش شدن خود در جامعه میدانند. به اعتراف پژوهشگران اجتماعی، فرار دختران، نتیجه یک فرایند روانی و ذهنی در نوجوانان است که برای رسیدن به امنیّت درونی و رهایی از سلطه ی والدین، زندگی خانه به دوشی را برمیگزینند.
در ایران، از حدود پنج سال پیش به دلیل افزایش فراریان از خانه، به این معضل توجه شده است و فرار کودکان و نوجوانان، به عنوان یک آسیب جدّی، مورد بررسی قرار گرفته است.
طبق آمارهای منتشر شده: در سال ۱۳۷۸، ۹۳۷ دختر فراری و ۷۳۵ پسر فراری توسط نیروی انتظامی در تهران دستگیر شده اند. به این ترتیب، تعداد فراریان از خانه ۳۰ درصد نسبت به سال قبل، افزایش داشته است. سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۷۹، ۵۴۵۰ دختر فراری و ۵۰۰۰ پسر فراری در تهران دستگیر شده اند که ۹۶% آنان بدون سابقه کیفری بوده اند.
تحقیقات نشان میدهد که سبب حدود ۷۰ درصد فرار فرزندان، والدین هستند، به طوری که از خرداد تا شهریور ماه، وقتی نوجوانان پس از فراغت از مدرسه نمی توانند محیط نامساعد خانواده را تحمّل کنند، به امید قرار گرفتن در فضای بهتر و مساعدتر، از خانه فرار می کنند و در فروردین ماه ـ که اعضای خانواده و فامیل به دید و بازدید و انجام دادن مراسم سال نو مشغول هستند ـ کمترین فرار را شاهد هستیم.
آمارها نشان میدهد افرادی که از خانه فرار می کنند، غالباً ۱۴ تا ۲۵ سال دارند و ۸۰ درصد آنها به دلیل ناسازگاری با والدین، ترجیح می دهند خانه ی خود را ترک کنند.
از مهمترین علتهای فرار دختران، طلاق و اعتیاد والدین است. طلاق، روابط عاطفی و ارتباطات سالم انسانی را سست میکند و این خلأ عاطفی، باعث میشود که دختران، از خانه بگریزند.
منابع
۱ . مباحثی پیرامون اشتغال زنان، حمید محمدی، تهران: اداره کل پژوهشهای سیما، ۱۳۸۰ .
۲ . زن و توسعه پایدار، گروه تدوین، تهران: انتشارات سازمان محیط زیست، ۱۳۷۸ .
۳ . فرار دختران، صادق برزگر، قم: نشر جمال، ۱۳۸۲.
۴ . روان شناسی فرار از خانه، مریم حیدری، قم: مهر قائم، ۱۳۸۱.
۵ . زنان، مشارکت و برنامهریزی برای توسعه پایدار (ج۲)، تهران: مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری