• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

قصه چادری شدنم

22 مرداد 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

دبستانی که من میرفتم دقیقا سر کوچمون بود. شاید یک و نیم دقیقه طول میکشید که برسم مدرسه.
قصه از اونجا شروع شد که اول ابتدایی بودم که مسئولین مدرسه اعلام کردند به هرکس که چادر سر کنه جایزه میدیم.
خدمت شما عارضم که ما هم ازین فرصت استفاده کردیم و چادر به سر ! رفتیم مدرسه .

جماعت دوستان و همکلاسیان به اتفاق ما را دست انداختند که دو قدم راه چادر سر کردن نداره ؛ جمع کن این چادر سر کردن رو و از این حرفا … یادمه فقط یک روز چادر رو کامل سر کردم . یعنی رفت و برگشت مسیر چادر سرم بود. بعدش یا رفتنی سر میکردم یا برگشتنی.


حجاب، چادر


القصه روز موعد فرا رسید خانم ناظم به کلاس ما امد و اسم بچه های چادری را نوشت. همین که خانم ناظم داشت از کلاس بیرون میرفت دوستم صدا زد خانم خانم بابایی هم چادر سر میکنه !!!!
من خودم در بهت فرو رفته بودم و شایدم اشتیاق اون جایزه مانع شده بود که من به زبون بیام و بگم یک روز چادر سر کردن که این حرفا رو نداره!
خلاصه که جایزه ان یک روز شد یک بُرس (شانه) مو که خیلی هم خاطره انگیز شد.

اما قصه به اینجا ختم نشد.یادمه از ده سالگی قرآن حفظ میکردم و حتما آن زمانها چادر سرم بود اما استمرارش یادم نیست
وقتی رفتم اول راهنمایی ، مدرسه ام راهش خیلی دور شد و با سرویس میرفتم. همان اوایل سال اسمم را برای مسابقات قران نوشته بودم. با خود مفکر کردم که خب این خیلی مسخره ست که من چادری نباشم و بروم مسابقه قرآن! و مسخره تر اینکه فقط برای مسابقه چادر سر کنم . پس شایسته است که ما هم کلا چادری شویم.
چادر سرکردنم به صورت دائمی از همان تفکر و همانجا شروع شد.

این بود انشای من؛ البته به اجمال ! :)

بابایی - مدرسه علمیه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام


مطلب قبلی
مطلب بعدی
 6 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(4)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
4 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

کلیدواژه ها: چادر، حجاب

موضوعات: دلنوشته و یادداشت های کوتاه لینک ثابت

نظر از: مرضیه [بازدید کننده]
مرضیه
5 stars

سلام خانم بابایی بسیار عالی بود انشاالله همیشه سالم وموفق باشید

1392/08/13 @ 16:25
نظر از: نجیب [بازدید کننده]
نجیب
5 stars

عالی بود

1392/05/27 @ 12:55
نظر از: ذره و آفتاب [عضو] 
  • معاونت پژوهش شاهین دژ
  • ذره و آفتاب
5 stars

سلام عالی بود. موفق باشید

1392/05/26 @ 11:02
نظر از: مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد [عضو] 
  • الزهرا(سلام الله علیها) محمود آباد
مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

سلام. قصه یا بهتر بگم خاطره عالی و زیبایی بود. خدا قوت دوست من.

1392/05/26 @ 10:06
نظر از: یادگاری [عضو] 
  • یادگاری
  • عطر چفیه ها
  • وبلاگ حضرت زینب سلام الله علیها یزد
5 stars

سلام علیکم!خدا قوت میگم به نویسنده ی توانا سر کار خانم بابایی عزیز و تمام کسانی که در این وبلاگ زیبا مشغول به فعالیت هستند.بهترین ها رو براتون آرزو می کنم. عالی بود قصه ی چادری شدنتون.سعادتمند باشید.

1392/05/22 @ 14:50
نظر از: گلپونه [عضو] 
  • نوبت پنجره هاست
  • مدرسه علمیه ریحانه الرسول(س)

سلام
جالب بود
به فکر افتادم من هم خاطره چادری شدنم را بنویسم
با رد تماس به روزم سر بزن نظر بده
ثواب داره

1392/05/22 @ 13:25


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • بانک مقالات
  • کتاب
  • بانک احادیث و جملات بزرگان
  • سخنرانی ها
  • معرفی پایگاه ها
  • کلیپ ها صوتی و تصویری
  • دلنوشته و یادداشت های کوتاه
  • حوزه نقد و تحلیل
  • شعر و ادبیات غیر داستانی
  • مصاحبه ها و گزارش ها
  • جهت اطلاع
  • تصاویر و پوستر

آمار بازدید

  • امروز: 1352
  • دیروز: 1291
  • 7 روز قبل: 2914
  • 1 ماه قبل: 5010
  • کل بازدیدها: 176072

خبرنامه

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس