کنترل نگاه
یکی از بزرگان می فرمود؛ من گاهی به مزار حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی میرفتم، سلام می کردم، پاسخ سلام را مانند زمان حیات ایشان می شنیدم. در زندگینامه این مرد بزرگ(حاج آقا رحیم ارباب) نوشته اند که چهل سال با برادرش همخانه بوده اما در این چهل سال نگاهش به زن برادرش نیفتاد.
حضرت آیت الله بهجت وقتی که بطور مشترک با علی آقا(فرزندشان) زندگی می کردند، علی آقا به مرحوم آقای بهجت گفته بود، شما نهار را با مادر صرف کنید و بعد از آن برای صرف چای به اتاق ما بیایید تا نوه و عروس شما خوشحال شوند. آیت الله العظمی بهجت قبول کرده بودند، یکروز که برای صرف چای رفته بودند، هنوز نشسته و ننشسته بلند شده بودند. وقتی علی آقا علت را می پرسد، می فرمایند: دیدم دست دخترت یک عروسک بدون لباس است، نخواستم نگاهم به آن عروسک بیفتد. اینها شگفت و درس آموز است. روایت آمده کسانی که نگاه خودشان را از حرام پاس می دارند، شیرینی عبادت به آنها چشانده می شود. یعنی وقتی کسی مثل آیت الله العظمی بهجت شد، نگاه خود را حتی از عروسک برهنه نگه داشت، حلاوت عبادت را به او مینوشانند.
یکی از علما می فرمود؛ من رفتم ملایر، خدمت آیت الله فاضلیان امام جمعه محترم، پسر ایشان گفت؛ آقاجان، بیش از 80 سال سن دارند و 60 سال است ازدواج کرده اند، هنوز خواهر زن های خود را نمی شناسند.