• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اشتباه می کنی ...

06 آبان 1393 توسط صداقت...!

حجاب

ایجاد حصار بین زنان و مردان

یا جداسازی دختران و پسران

و یا خانه نشینی بانوان نیست بلکه

راز وجودی حجاب

«اجتماعی بودن»

و پذیرش نقش فعال در جامعه

همراه با «تنظیم روابط» و «تعدیل عواطف» است.

چگونه فرزندان ما با حجاب می شوند/ احمد لقمانی/ ص 11

 1 نظر

راست می گفت مادر!

25 مهر 1393 توسط صداقت...!

دبیرستانی بودم که به پیشنهاد مادرم کلاس خیاطی می رفتم با اینکه اصلا به این کار علاقه نداشتم و با مهارت مادرم از خیاط بی نیاز بودیم. اما حالا مزیت های این هنر را می دانم و از اینکه می توانم نیازهای اورژانسی خود را رفع کنم خوشحالم و هر گز مثل دختران امروزی آن را کسر شان نمی بینم.  چون شغلم نیست  وبیشتر مشغول درس و بحثم جز موارد اورژانسی معمولا کمتر برای کسی جز نیاز خانواده خیاطی می کنم. خانم همسایه صبح به منزلمان آمد و خواهش کرد برای مهمانی شب چادر رنگیش را  بدوزم.  کمتر از دو ماه است که چادری برایش دوخته بودم بدون  اینکه سوال کنم خودش توضیح داد که :  چادر زیاد دارد اما نمی شود چادر تکراری سرش کند مد عوض شده و بقیه نگاه تحقیر آمیز به او دارند و جمع نمی پذیردش. مشغول  دوخت بودم و در حال صحبت با مادرم. مادرم می گفت قدیم بهتر بود. هر کس در منزلش سه چهار تا چادر رنگی داشت و موقع جشن و عقد و … همه همسایه ها چادرها یشان را می دادند به همسایه ای که مراسم داشت. این چادرها را می گذاشتند کنار در ورودی و هر کسی یکی از آنها را سرش می کرد. گفتم: چه خوب فقیر و غنی در یک حد بودند، هیچ کس چادر خودش سرش نبوده که معلوم باشد و طبقه بندی شوند اینگونه دل ها به هم نزدیکتر بوده و اسراف کمتر. همه برای شادی می آمده اند نه برای فخر و … راست می گوید مادر خیلی هم قدیم نیست من هم کاملا  یادم می آید. ادامه دادم حیف چه سنت های زیبایی را شیطان به بهانه بهداشت و حق الناس و …  از ما گرفت و هر روز هم بدتر می شود به جایی رسیدیم که دو ماه یک بار به جای نیاز ده سال یک بار چادر می دوزیم و پارچه های انباشته و بی خاصیت روح آزار وعده ای گرسنه و کودک کار، چقدر غیر منطقی و خودخواهانه!. کاش می توانستیم دوباره سنت را برگردانیم. مادرم خندید و گفت: خیلی سخت است  دخترم. زنان و دخترانمان در کوچه و خیابان در دید نامحرم چادر را گذاشتند کنار چگونه می خواهی در مهمانی های زنانه  استفاده چیزی را که حضور ندارد اصلاح کنی؟! دخترم  چادر کجاست!!

 2 نظر

باز این دل من تنگ محرم شده ارباب !

14 مهر 1393 توسط صداقت...!

با حجاب نا مناسب وارد ماشین شد، کتاب دعایی از کیفش در آورد و  شروع کرد به خواندن .

راننده از او پرسید: زیارت عاشورا می خوانید؟ گفت: بله

راننده گفت: آیا امام حسین علیه السلام این نوع حجاب و پوشش را دوست دارد؟

یکه خورد و گفت: مرا به خانه برگردانید

به منزل رفت و با لباس مناسب پوشیده ای برگشت و از راننده تشکر کرد.

علاقه به امام حسین علیه السلام چه می کند و چه دلیل زیبایی؟!

چرا با حجاب شدم؟/ به قلم محمد رحمتی شهرضا/ ص 89/ دلیل 81/ با اندکی تصرف

 نظر دهید »

یکی از دلایلم!

04 مهر 1393 توسط صداقت...!

اگر بخواهید بدانید چرا با حجاب شدم یکی از دلایلم آن است که

در جامعه ای که برهنگی حاکم است زن و مرد همیشه

در حال مقایسه داشته ها و نداشته های خویشند و همین

باعث تشویش و دلهره و تنوع طلبی حریصانه انسان ها می شود و با این وضع

فرصتی برای خلاقیت و ابتکار باقی نخواهد ماند چرا که

فکر و ذکر همه تصاحب دل دیگران و جلب نظر است

همه می خواهند در وضعیت موجود پسندیده شوند

نه آنکه وضعیت را تغییر دهند و با ابتکار و خلاقیت طرح نو داشته باشند

دلیل من کور نشدن خلاقیت و ابتکار در جامعه است.

چرا با حجاب شدم/ محمد رحمتی شهرضا/ ص52

 نظر دهید »

کجا می رویم!

27 شهریور 1393 توسط صداقت...!

کنار تختش نشسته بودم. اورژانس مجهزترین بیمارستان شهرستان اما ، حتی یک دکتر متخصص در کل بیمارستان حضور ندارد. نگاه به قطره های سرم  گذر زمان را آسان تر می کرد. هر چند دقیقه بیماری جدید بستری می شد. کنار تختی که همراه بیمارش بودم. یک خانواده بستری بودند. مردی که  روی تخت دراز کشیده بود و یک خانم با آتل بندی گردن و … روی صندلی کنارتختش  و دختر بچه و پسر بچه ای هم دور و برشان بودند چرا همراه ندارند؟ بچه ها اینجا چه می کنند؟. فاصله ما بعد از قرار گرفتن بیمار ما روی تخت فقط یک پرده بود و به اندازه یک صندلی که روی آن نشسته بودم. دیگر تصویرشان را نمی دیدم اما صدایشان را نمی شد نشنوی. مرتب گوشی های همراهشان زنگ می خورد. از صحبت هایی که به گوشم می خورد و خودشان هم دوست داشتند برای بقیه تعریف کنند مسافر بودند و پس از انحراف از چاده و واژگون شدن ماشین و 50 60 متر حرکت با گردش ماشین به دور خود به نزدیکترین بیمارستان منتقل شده بودند. بچه ها کاملا سالم بودند حتی بدون کوفتگی،  ولی مرد پا و دست شکسته و جراحت و …. زن هم که فقط می توانست راه برود وضعیت گردنش زیاد خوب نبود. چه روحیه ای داشتند. زبانشان جز الحمدلله چیزی نمی گفت. لهجه یزدی داشتند با اینکه اصلا اینجا استان یزد نیست. تعجب کردم زن با آب و تاب تعریف می کرد بدون حزن و فقط خدا را شکر می کرد و می گفت ماشین را کسی ببیند حتما می گوید 4 سرنشینش کشته شده اند و باز شکر می کرد، ناگهان  بین حرف هایش  صدایش عجیب لرزید و به حالت گریه گفت: «می دونی زیبا از ماشین پرت شدم بیرون اونجا افتاده بودم  بدون روسری و مغنیه و چادر، هیچ چیز،  و سکوت کرد! ». سرم را بالا کردم نگاهم به پرستاری افتاد که با لباس برهنه اش که هیچ پوششی نداشت به دلیل تنگ بودن و البته  به نحو احسنت انجام وظیفه می کرد و با خودم گفتم کاش کمی هم خدمت به سلامت دینی اجتماعش را رعایت می کرد با پوششی مناسب تر و رنگ و روغنی کمتر و کاش دختران ما می فهمیدند ما از نسلی هستیم که نه برای تعریف غریبی اش ، نه برای همسر روی ویلچرش ،  نه برای کودکانی که مجبوربودند هر چند دقیقه صحنه های دلخراش را ببینند از غریبی ،  نه برای درد گردنش و نه برای مسافرتی که تبدیل به رنج چند ماهه شد گریه نکرد اما برای  بی حجابی ناخواسته اش گریه کرد.

خاطرات شخصی،  26 / 6/ 1393

(تمام نوشته هایی که با امضا  خاطرات شخصی از  صاحب این نوشتار منتشر می شود واقعی  و مربوط به همان تاریخ اعلام شده است.)

 نظر دهید »

معنا و حقیقت دحو الأرض

21 شهریور 1393 توسط نورالزهراء (س)

جناب استاد علاّمه ذو الفنون آیت الله شعرانی قدّس سرّه الشّریف، در بیان مفادّ آیه « وَ الأرضَ بَعدَ ذَلِکَ دَحَئهَا » (سوره نازعات، آیه 30 ) ، و اخباری که در موضوع یوم دحو الأرض روایت شده اند که زمین از زیر خانه ی کعبه گسترده شده است، فرموده است که :
کره ی زمین را از دو جانب قطب، اندکی تَطامُن است یعنی اندکی مسطّح است و فرو رفتگی دارد و آفاق استوایی و قریب بدان ها را چون مکّه مکرّمه تَقَبُّب است یعنی برآمدگی دارند. و آب همه ی زمین را فراگرفته بود و چون فرو نشست، قهراً جای برآمده ی زمین، که قُبّه ی آن است و تقبّب آن بیش از جاهای دیگر است، در نخستین بار نمودار شده است و آن مکّه مکرّمه است و چون آب کم کم فرو نشست و تقلیل یافت، قسم پدید آمده ی زمین به تدریج گسترش یافت که از آن تعبیر به دحو الأرض شده است.
… « دحو : گستردن . وَ الأرضَ بَعدَ ذَلِکَ دَحَئَهَا ؛ زمین را پس از آن بگسترد . چنان که در لغت ارض گذشتّ مراد از آن کره زمین نیست، بلکه سطح خشکی است مقابل دریا و کوه، کوه و آب از زمین نیستند و به مقتضای این آیه، خشکی زمین که (آن را) رُبع مسکون می نامند پس از خلقت اوّلین، پدید آمد.
چون سطح کره ی خاک را آب از همه جانب فرا گرفته بود، و این خشکی که برجسته و از آب بیرون آمده، مانند جزیره است که از قعر دریا برجهد و بالا آید و به تدریج پهن و گسترده و بزرگ شود.
طبیعیان امروز ( بیش تر منظور دانشمندان زمین شناسی ، زیست شناسی و جغرافیا می باشند ) ، هم می گویند : آب به همه ی زمین احاطه داشت و خشکی به عللی از قعر آب برآمد و بر سطح زمین چین ها و شکنج ها هویدا شد . »
از معرفت به معنای دحو الأرض دانسته می شود که این کلام دحو، از غُرَر معجزات قولی حضرت خاتم صلّی الله علیه و آله و سلّم است و نیز بنا بر دَحو، باید قُبّه « به معنی برآمده ترین جای ارض » مکّه مکرّمه بوده باشد که عرض آن 21 درجه و 25 دقیقه ی شمالی است.

برگرفته از کتاب دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی ، علاّمه حسن زاده آملی حفظه الله ، قم ، بوستان كتاب ، طبع سوم ، سال 1386 ، جلد 1 ، درس 50 ، صفحه ی 232 و 233

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 21
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 78

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • بانک مقالات
  • کتاب
  • بانک احادیث و جملات بزرگان
  • سخنرانی ها
  • معرفی پایگاه ها
  • کلیپ ها صوتی و تصویری
  • دلنوشته و یادداشت های کوتاه
  • حوزه نقد و تحلیل
  • شعر و ادبیات غیر داستانی
  • مصاحبه ها و گزارش ها
  • جهت اطلاع
  • تصاویر و پوستر

آمار بازدید

  • امروز: 1456
  • دیروز: 1442
  • 7 روز قبل: 4351
  • 1 ماه قبل: 6376
  • کل بازدیدها: 177514

خبرنامه

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس