• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

این راه حل صورت گرفته است!

02 مهر 1395 توسط پشتیبانی کوثر بلاگ

يکي از فوايد و آثار مهم حجاب در بُعد فردي، ايجاد آرامش رواني بين افراد جامعه است که يکي از عوامل ايجاد آن عدم تهييج و تحريک جنسي است؛ در مقابل، فقدان حجاب و آزادي معاشرت هاي بي بندوبار ميان زن و مرد، هيجان ها و التهاب هاي جنسي را فزوني مي بخشد

غريزه‌ي جنسي، غريزه اي نيرومند، عميق و دريا صفت است که هرچه بيش‌تر اطاعت شود بيش‌تر سرکش مي گردد؛ هم‌چون آتشي که هرچه هيزم آن زيادتر شود شعله ورتر مي گردد. همچنانکه در جهان غرب با رواج بي حيايي و برهنگي، اطاعت از غريزه‌ي جنسي بيش‌تر شده است،

اين مطلب پاسخ روشن و قاطع به افرادي است که قايل اند همه‌ي گرفتاري‌هايي که در کشورهاي اسلامي و شرقي بر سر غريزه‌ي جنسي وجود دارد، ناشي از محدوديت هاست؛ و اگر به کلي هرگونه محدوديتي برداشته شود و روابط جنسي آزاد شود، اين حرص و ولعي که وجود دارد، از بين مي رود.

البته از اين افراد بايد پرسيد؛ آيا غرب که محدوديت روابط زن و مرد و دختر و پسر را برداشته است، حرص و ولع جنسي در بين آنان فروکش کرده است يا افزايش يافته است؟!

پاسخ هر انسان واقع بين و منصفي به اين سؤال اين است که نه تنها حرص و ولع جنسي در غرب افزايش يافته است، بلکه هر روز شکل هاي جديدتري از تمتّعات و بهره برداري هاي جنسي در آنها رواج و رسميت مي يابد.

يکي از زنان غربي منصف، وضعيت جامعه ي غرب را در مواجهه با غريزه ي جنسي اين گونه توصيف کرده است:

کساني مي‌گويند مسئله‌ي غريزه‌ي جنسي و مشکل زن و حجاب در جوامع غربي حل شده است؛ آري، اگر از زن روي‌گرداندن و به بچه و سگ و يا هم‌جنس روي آوردن حل مسئله است، البته مدتي است اين راه حل صورت گرفته است!!

برگرفته از کتاب : حجاب شناسی ؛ کاوش ها و چالش های جدید نوشته حسین مهدی زاده

ارسال شده توسط: وبلاگ شمیم ولایت

 نظر دهید »

تفاوت حجاب دختران امروزی با مادرانشان!

02 مرداد 1395 توسط پشتیبانی کوثر بلاگ

حدیثه طالع زاری ، طلبه پایه دوم بهمن

چکیده :
در سالیان اخیر، حجاب و پوشش زنان به مثابه ی موضوعی دارای حساسیت اجتماعی مورد توجه اندیشمندان و متولیان فرهنگ در جوامع اسلامی بوده است بررسی ساختارهای فرهنگی ـ اجتماعی و اصول اخلاقی جامعه مدرن گسترش و پیچیدگی ارتباطات، سیاسی شدن موضوع حجاب، گره خوردن منافع نظامی سرمایه داری با مسئله پوشش و ارتباط حجاب با هویت و شخصیت فردی، همه نشانگر آن است که مسئله بدحجابی امروز به عنوان پدیده ای جدید و ارمغان عصر حاضر، قابلیت بررسی و پژوهش بیش تری دارد.
ضعف نظامی در ترسیم آرمان های خود برای نسل جوان، وجود زمینه های طبیعی میل به خودنمایی و ابراز رفتارهای جنسی در افراد، ضعف نقش هدایتگری و نظارتی خانواده، گسترش تکنولوژی های جدید رسانه ای ناآشنایی با حدود و فلسفه حجاب روش های غلط دفاع از حجاب و مقابله ی سیاسی نظامی که در شکل بدحجابی نمود پیدا می کند در این تحقیق یک مقایسه پیرامون حجاب زنان و دختران در زمان انقلاب جمهوری اسلامی ایران و تا حال که سی سال از آن گذشته داریم.

 

واژگان کلیدی: زن ـ اسلام ـ فرهنگ ـ استعمار

ادامه »

 نظر دهید »

واژه شناسی عفاف!

29 تیر 1395 توسط پشتیبانی کوثر بلاگ

عفاف ،حالتی درونی ونفسانی است که زمینه گرایش فردبه پوشش وحجاب را فراهم می سازد.در تعریف عفت آمده است :

عفاف ،به دست آوردن حالتی برای نفس است که از غلبه شهوت بر آن جلوگیری می کند.

این تعریف ،جامع ترین مفهومی است که برای عفت بیان شده است واز آن می توان نکات زیر را دریافت نمود:

*عفت ،اکتسابی است وباید از طرق متفاوت همچون مطالعه وتحقیق ،دعا ودرخواست از خداوند متعال ،اربتاط با آگاهان ،دقت در رفتار عفیفانه دیگران وبه ویژه با الگوگیری از مادر ومربیان ودیگر افراد عفیف آن را کسب نمود.

*عفت،حالت است نه ملکه که پس از حصول آن ،در معرض خطر قرار نگیرد.به این معنا که باید پیوسته مراقب عفت خویش باشیم وسطح آگاهی خود را بالابرده وبا عفیفان در ارتباط باشیم تا این حالت نفسانی از بین نرودویا کمرنگ نشود(حال در نقابل ملکه قرار داردوحیا ملکه است اما عفت حال وحالت است).

*در افراد عفیف نوعی نگاهداشت و بازدارندگی نسبت به غلبه شهوات وجود دارد و هرگز عفاف معنای سرکوبی غرایز و شهوات را نمی تابد .ظاهرا در تعریف فوق،چیرگی شهوت بر عقل مورد نظر است که عفت مانع آن می گردداز این رو در روایات می خوانیم «من عقل عف»کسی که عاقل است عفت دارد.

*عفاف از آنجا که حالتی درونی است و به نفس آدمی بر می گردد،جنسیت بردار نیست یعنی زن و مرد بودن دخالتی در این حالت نداردو در واقع فرا جنسیتی است و از طرفی فرامکانی و فرازمانی است چون زمان و مکان هم در مورد نفس که از مجردات است معنا ندارد،پس فرد عفیف_اعم از زن ومرد_در هر زمان و هر مکانی حالتی عفیفانه دارد.

واژه عفت به معنای قناعت و خودداری در امور مالی هم استفاده شده است چنان که در قرآن کریم می فرماید:آن کسی که توانگر است_از خوردن مال یتیمی که تحت سرپرستی اوست_خودداری ورزد.

بنابراین عفت به دو معنای خودنگهداری در مقابل حرام و قناعت به کار برده می شود و چنان که در کتب لغت ذکر شده عفت ،خود نگهداری از چیزی که حلال نیست

باز گفته شده :عفت خودداری از حرام ودرخواست از مردم است .می توان گفت :عفاف حالتی است درونی که انسان را از گناه حفظ کرده وباز می دارد وهدایتگر رفتارهای بیرونی آدمی همچون حجاب وپوشش ،پاکی نگاه وسخن ،طهارت فکر و…است .

علمای اخلاق سرکوبی شهوت را که امری غیر عقلایی است به «خمودی»تعبیر کرده اند وافراط ولاقیدی در امور جنسی وشهوت را به «شره»که هردوموردمذموم شمرده است .«عفت»در واقع حد اعتدال بین «خمودی»و«شره»است که تجویز علمای اخلاق وموجب جهت دهی به غریزه انسانی می باشد.

به عبارتی وقتی نیروی درونی عفاف در افرادانسانی _اعم از زن ومرد_ایجادشود،زمام امور به دست عقل می افتدوغریزه هایی مثل شهوت ،غضب ووهم در جایگاه خود اجازه بروز وظهور می یابندواینگونه میزان بزهکاری های اجتماعی وآسیب های روانی فردی واجتماعی کاهش می یابد

مشاهده شده در کتاب عطر عفاف،اثر ناهید طیبی ،صص21-22-23

حجاب

ارسال شده توسط: وبلاگ مدرسه علمیه حضرت زینب س میناب

 نظر دهید »

هدف از تشریع حجاب اسلامی!

29 تیر 1395 توسط پشتیبانی کوثر بلاگ

هدف از تشریع حجاب اسلامی چیست؟

‎از قرآن کریم استفاده می‎شود که هدف از تشریع حکم الهی وجوب حجاب اسلامی، دست‌یابی به تزکیه‌ی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی هم‎چون:

قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛[ سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 30.]

ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشم‎ها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.

وَ إِذا سَأَلُْتمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ؛[. سوره‌ی احزاب (33)، آیه‌ی 53.]

و هرگاه از زنان رسول متاعی می‎طلبید از پس پرده بطلبید، که حجاب برای آن که دل‌های شما و آنها پاک و پاکیزه بماند بهتر است.

چون نگاه به نامحرم توسط مردان، باعث تحریک و تهییج جنسی آنان و در نتیجه منجر به فساد می‎شود، خداوند در کنار دستور حجاب و پوشش بدن به بانوان، به مردان نیز دستور به حجاب و پوشش چشم داده و نگاه به نامحرم را بر آنان حرام کرده است؛ چنان‎که از امام رضا(ع) نقل شده است:

حُرّم النظر الی شعور النساء المحجوبات بالازواج و غیرهنّ من النساء لما فیه من تهییج الرجال و ما یدعوا التهییج الی الفساد و الدخول فیما لا یحلّ و لا یجمل؛[ مجلسی، بحارالانوار، ج 104، ص 34.]

نگاه به موهای زنان با حجاب ازدواج کرده و بانوان دیگر، از آن جهت حرام شده است که نگاه، مردان را برمی‎انگیزد و آنان را به فساد فرا می‎خواند در آنچه که ورود در آن نه حلال است و نه شایسته.

از مجموع آیات و حدیث فوق به خوبی استفاده می‎شود که هدف و فلسفه‌ی وجوب حجاب اسلامی، ایجاد تزکیه‌ی نفس، طهارت و عفت و پاکدامنی در بین افراد جامعه، و ایجاد صلاح و پیش‌گیری از فساد است.

آثار و فواید حجاب در ابعاد مختلف

‎ حجاب و پوشش، در ابعاد مختلف، دارای آثار و فواید زیادی است که بعضی از مهم‌ترین فواید آن عبارت‌اند از:

ادامه »

 نظر دهید »

امر به پاکدامنی!

22 تیر 1395 توسط پشتیبانی کوثر بلاگ

از جمله سفارشات اخلاقی قران به هر یک از زوجین كه آيه ی 32 سوره ی اسراء به آن اشاره مى‏ كند ،مساله ی پرهیز از زنا و عمل منافى عفت است

آیه  شریفه می فرماید :” نزديك زنا نشويد چرا كه عمل بسيار زشتى است و راه و روش بدى است” .

قرآن در اين بيان كوتاه به نكته ای مهم اشاره می کند؛

نمى‏ گويد زنا نكنيد، بلكه مى‏ گويد به اين عمل شرم‏ آور نزديك نشويد، اين تعبير علاوه بر تاكيدى كه در عمق آن نسبت به خود اين عمل نهفته شده، اشاره لطيفى به اين است كه آلودگى به زنا غالبا مقدماتى دارد كه انسان را تدريجا به آن نزديك مى‏ كند، چشم‏ چرانى يكى از مقدمات آن است، برهنگى و بى حجابى مقدمه ديگر، كتابهاى بدآموز و” فيلمهاى آلوده” و” نشريات فاسد” و” كانونهاى فساد” هر يك مقدمه‏اى براى اين كار محسوب مى‏شود. همچنين خلوت با اجنبيه (يعنى بودن مرد و زن نامحرم در يك مكان خالى و تنها) عامل وسوسه‏ انگيز ديگرى است.
بالآخره ترك ازدواج براى جوانان، و سختگيريهاى بى دليل طرفين در اين زمينه، همه از عوامل” قرب به زنا” است كه در آيه فوق با يك جمله كوتاه همه آنها را نهى مى‏ كند، و در روايات اسلامى نيز هر كدام جداگانه مورد نهى قرار گرفته است .1


قستی از پایان نامه خانم رضوان اكبري(طلبه مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها)

ارسال شده توسط: وبلاگ مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآن شاهین شهر

 نظر دهید »

نهادینه کردن حجاب و عفاف در کودکان و نوجوانان (2)

26 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

شیوه های مؤثر در نهادینه کردن حجاب

1ـ نقش تعلیم و تربیت:

در قرآن کریم آمده است: «هو الذی فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه» (جمعه 62/2) رسول الله (ص) فرموده اند (با لتعلیم ارسلت) من فرستاده شدم برای تعلیم و (بُعثت لاتمم مکارم الاخلاق) (من برای تکمیل مکرمت ها و فضائل اخلاقی (تربیت اخلاقی) مبعوث شده ام (مجلسی، ‌ج1 ص206) مرد در جایگاه مدیریت خانواده مسئول تعلیم و تربیت است و بایستی با برنامه ریزی و تدبیر زمینه های تعلیم و تربیت همسر و فرزندان را فراهم آورد.
در قرآن کریم آمده است: «یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس و الحجاره علیها.» ای کسانی که ایمان آورده اید خود و خانواده خود را از آتش دوزخ نگاه دارید، ‌آتشی که آتش افروزش انسان و سنگ است.(تحریم66/6)
دراین آیه مسئولیت سنگینی متوجّه سرپرست خانواده گردیده و آن تعلیم و تربیت همسر و فرزندان است شوهر بعنوان مدیر خانه و خانواده بایستی همسر و فرزند خود را با سوق دادن به توحید، ایمان به قیامت، ترساندن از عذاب الهی، آراستن به تقوا، مؤدب نمودن آنان به آداب و اخلاق اسلامی، ایجاد زمینه ی رشد و کمال و تعلیم و تربیت، از عذاب روز قیامت حفظ کند. سرپرست خانواده بایستی،‌ خانواده خود (زن و فرزند) خود را از چنان آتشی که محصول گناه و معصیت است حفظ کنید و تقوای الهی را در تمام زمینه های زندگی مراعات کند و خود و اهل بیت خود را برای چند روزه دنیا و لذّات تمام شدنی و ثروت از دست رفتنی دچار عذاب ابد الهی که آتش افروزش وجود خود انسان است ننماید. سرپرست خانواده وقتی به حفظ خود و خانواده اش از آتش جهنم اقدام کرد، یعنی آنان را از گناهان بدنی، مالی و اخلاقی بازداشت و به واجبات و انجام برنامه های خیر تشویق نمود، راه خود و خانواده اش را به بهشت هموار نموده است. قرآن به همه دستور می دهد با آراسته شدن به ایمان و عمل صالح و اخلاق حسنه به سوی بهشت بشتابید. (سارعوا الی مغفره من ربکم و جنه عرضها السموات و الارض اعدت للمتقین) (آل عمران133/3)
علامه مجلسی (ره) در تفسیر آیه ی شریفه ی (قوا انفسکم و اهلیکم ناراً) چهار وظیفه تعلیمی و تربیتی را برای مردان بر می شمارد.

1 ـ 1 دعوت به طاعت الهی

(بدعائهم الی طاعه الله):
بر سرپرست خانه است که تا زنده است خانواده خود را به طاعت خداوند و فرمانبرداری از دستورات حق که به صلاح دنیا و آخرت انسان است دعوت کند و دعوت به صورتی باشد که اجابتش از جانب آنان سخت نباشد، دعوت توأم با مهر و محبت،‌ زبان نرم و با خوشروئی و متانت و دعوت به زبان و عمل، ‌به صورتی که زن و فرزند عاشق و علاقه مند به طاعت حق شوند، ‌و آن را بر تمام وظائف خود مقدّم بدانند. اطفال چون به طاعت خدا روی آوردند آنان را تشویق کنید،‌ جایزه بدهید،‌ ببوسید و آنان را در آغوش بگیرید تا پای طاعت در فضای وجودتان ثابت و پا برجا شود. و زنان عنایت کنند که وقتی از جانب شوهرشان دعوت به طاعت رب شدند با شوق و رغبت بپذیرند، ‌تا اثر این پذیرش از مشرق وجود فرزندان آنها طلوع کند.

1ـ 2 تعلیم فرائض

(و تعلیمهم الفرائض)
تا جائی که برای سرپرست خانواده امکان دارد، ‌واجبات حق را که قسمتی از آن در رساله های عملیه و قسمتی در کتب اخلاقی و فقهی آمده به خانواده اش تعلیم دهد و اگر از عهده اش برنیامد، ‌زمینه فراگیری آنان را با بردن به مساجد و مجالس مذهبی فراهم نماید یا عالمی ربانی را به خانه دعوت کند تا فرائض حق را به آنان آموزش دهد.

1 ـ 3 نهی از منکر

(ونهیهم عن القبایح)
بر سرپرست خانواده وظیفه و فرض است که اهل خانه (زن و فرزند) را از زشتی ها نهی کند و از عواقب گناهان و معاصی بترساند و زمینه تولید گناه را در خانه از بین ببرد.

1ـ 4 امر به معروف

(و حثهم علی افعال الخیر):
بر سرپرست خانواده واجب است اهل بیت خود را به کلیه کارهای خیر و خوب از صدقه دادن در راه خدا، تواضع به افراد،‌ احترام به بزرگترها،‌رعایت کوچکتر، ایجاد صلح و مسالمت بین افراد، حق گوئی و حق جوئی، حق خواهی و خیر طلبی تشویق و ترغیب کند. بکارگیری این چهار وظیفه به فرموده علامه مجلسی (ره) تحقق آیه ی (قو انفسکم و اهلیکم نارا) است. (مجلسی، ج71، ص 86)

2ـ تفکر و آگاهی بخشی:

در اسلام استدلال و تعقل و انتخاب از روی آگاهی و بصیرت پایه ی اعتقادات افراد را تشکیل می دهد. بنابراین یکی از راههای اساسی در تربیت اعتقادی و التزام یافتن به ارزشهای دینی از جمله حجاب و عفاف در کودکان و نوجوانان، واداشتن آنها به اندیشه، ‌تفکر و کسب آگاهی های صحیح است. بایستی از طریق مهارت های رفتاری و گفتاری قوه عاقله و اندیشه ورزی کودکان و نوجوان تحریک و تقویت شود. و به آنها فرصت مواجهه با مسائل داده شود و روحیه کاوشگری و تفحص در حقایق دینی فراهم و تقویت شود. بدیهی است که کودکان و نوجوانان در این صورت از نظر فکری رشد یافته و در مسیر کمال و بندگی حق تعالی رشد خواهند کرد. احیاء قوه عاقله و تفکر و اندیشه ورزی در کودکان و نوجوانان موجب استقلال فکری و عدم توجه به وساوس و گرایش ها و حرفها و تحلیل های منحرف و باطل می گردد. گفتگوی علمی با کودکان و نوجوانان در حد فهم و درک آنها و تبیین فلسفه حجاب و ارزشها و پیامدهای مبارک حجاب و عفاف در خانه و خانواده و جامعه از طریق مهارت گفتگوی چهره به چهره یا قصه و فیلم یا شعر موجب می گردد آگاهی آنها از ارزش و فریضه قرآنی و الهی به کمال رسیده و انتخاب آگاهانه و مطلوب آنها شود بگونه ای که از آن به بهترین وجه دفاع و پاسداری خواهند کرد.(1)

3 ـ الگو آفرینی:
یکی از شیوه های مؤثر در نهادینه کردن حجاب و عفاف کودکان و نوجوانان روش الگو آفرینی است. در این روش فرد از فرد یا افراد دیگر به عنوان سرمشق و الگو استفاده می کند و تحت تأثیر مشاهده از حالات و رفتار دیگران آن را پیروی نموده و خود را با آنان همساز و همانند می کند. بنابراین می توان گفت: الگو پیروی عینی و مشهود از یک اندیشه و عمل در جنبه های گوناگون برای رسیدن به کمال است. تربیت ابتدائی انسان به طور طبیعی با روش الگوئی شکل می گیرد. کودکان در چند سال نخست زندگی خود،‌ همه ی کارهایشان را از افراد پیرامون خود که در درجه اول پدر و مادر اویند الگو برداری می کند و با تقلید از آنان رشد می کند و ساختار تربیتی اش سامان می یابد. از این رو،‌ روش الگوئی در سازمان دادن شخصیت و رفتار کودک و نوجوان، نقش بسزائی دارد. غریزه ی تقلید یکی از غرایز نیرومند و ریشه دار انسان است. به برکت وجود همین غریزه است که کودک بسیاری از رسوم زندگی، ‌آداب معاشرت، ‌غذا خوردن، ‌لباس پوشیدن، ‌طرز تکلّم ادای کلمات و جملات را از والدین و سایر معاشران در محیط خانه و خانواده فرا می گیرد و به کار می بندد. چشم و گوش کودکان و نوجوانان چون آئینه ای است که رفتارهای والدین را می بینند و می شنوند و تقلید می کنند و الگوهای عملی اش که خانواده ارائه می کند مانند نحوه پوشش و حجاب مادر یا پدر و نوع روابط عفیفانه آنها، ‌تأثیر عمیقی بر رفتار کودکان و نوجوانان دارد و در واقع پدر و مادر با ارائه اعمال و رفتار مناسب و به شکل غیر کلامی،‌ارزشها و هنجارهای سالم را از همان ابتداء در شخصیت کودک ایجاد می کنند و این آموزه های غیر کلامی همچون نقش روی سنگ بر ذهن آنها نقش می بندد و بنابراین والدین و مربیان می توانند فعالیت ها و رفتارهای دینی و مذهبی خود را به گونه ای هماهنگ کنند که فرزندان متوجه شوند و الگوی ذهنی و رفتاری خود را آنها بگیرند. کودکان (دختر و پسر) از سن شش سالگی از والدین خود تقلید می کنند و تحت تأثیر دیده ها و شنیده ها الگو می پذیرند آنها حتی از اطرافیان خود برادران و خواهران یا همبازی های خود تأثیر پذیرفته و به تکرار عملی که دیده اند می پردازند.
قرآن کریم بر این روش تربیتی تأکید فراوان داشته و رسول الله (ص) را به عنوان اسوه و الگو معرفی می نماید. حضرت علی (ع) فرموده اند: (به سیرت پیامبرتان اقتدا کنید که برترین سیرت است و به سنت او بگروید که راهنمای سنت است) امام کاظم (ع) فرموده اند: (یحفظ الاطفال بصلاح آبائهم)(2) رفتار کودکان در اثر خوبیهای رفتار والدین حفظ می شود.
بنابراین این الگوهای پاک و با فضیلت، انگیزه و میل به پاکی و آراستگی به فضائل را در کودکان و نوجوانان گسترش می دهند و الگوهای فاسد و ناپاک؛ میل به ناپاکی و منفی گرائی را ایجاد می نماید.

پدران و مادران الگوهای محسوس و در دسترس:

در محیط خانه و خانواده والدین برای فرزندان خود اسوه های معتبر و مورد توجه می باشند لذا پدران و مادران بایستی از حیث دیداری‌، شنیداری،‌ گفتاری و کرداری اسوه حسنه باشند. چشم های فرزندان دختر یا پسر همچون دوربین با حافظه ماندگار از کلیه حرکات و سکنات والدین فیلم برداری می کند و به ذهن می سپارد،‌ حساس می شود کنجکاو می گردد،‌ پرسش می کند و می خواهد در حد مطلوب آن رفتار یا گفتار را تکرار نماید، از جمله مسائلی که فرزندان از والدین خود یاد می گیرند و تبعیت می کنند نوع پوشش،‌ آرایش و پیرایش است و این امور والدین همواره با کنجکاوی تمام مورد توجه فرزندان می باشد.

اگر مادر و پدر لباس های غیر تحریک کننده و غیر جلف که مروج برهنگی در محیط خانه و خانواده نباشد بپوشند و لباس های خانه و بیرون خانه آنها در عین روشنی، سادگی ‌و بی آلایشی،‌ تمیز و طاهر و مرتّب باشد، فرزندان هم به همین صورت لباس می پوشند و عمل می کنند. نوع پوشش پدر و مادر مُروج حیا و عفاف و حجاب و پاکدامنی در محیط خانه و خانواده و سپس جامعه است پدر و مادری که بدون رعایت مسائل تربیتی با نوع پوشش خود حیا و عفاف را درون خانه سرکوب می کنند و عملاً‌ با رفتارشان بی عفتی را آموزش می دهند حاصل عملکرد آنها فرزندان عفیف و محبوب نخواهد بود. ولی پدر و مادری که با شکوفاسازی گوهر حیا و تقیّد به فریضه حجاب در محیط خانه و خانواده و جامعه عمل می کنند اینها سعادت و خوشبختی و رشد و تعالی را به فرزندان خویش هدیه می نمایند اینها همان خانواده هائی هستند که به اسوه حیا و حجاب حضرت فاطمه زهرا(س) به صورت شایسته تأسی جسته و اقتدا نموده اند.

4ـ عادت بخشی:
یکی از شیوه های تربیتی، ‌عادت بخشی کودکان و نوجوانان به انجام اعمال و فرایض دینی و اخلاقی است،‌ تا در پرتو انجام و تکرار، ‌عمل، ‌تبدیل به عادت شده و آنگاه این عادت آرام آرام همراه با آگاهی و شناخت گردد. تلقین، اثری شگرف و معجزه آسا در تربیت پذیری دینی و آماده سازی کودکان و نوجوانان برای انجام تکالیف دینی و عبادی دارد. تلقین و تکرار تلقینات مثبت و سازنده برای بچه ها تا پیدایش و تثبیت عادات و خصائل دینی و اخلاقی در آنها لازم و ضروری است. عمق بخشیدن و درونی کردن آموزه های دینی و اخلاقی و ملکه کردن فضائل در کودکان و نوجوانان نیازمند بهره گیری از شیوه عادت بخشی با تکنیک ها و مهارت رفتاری و گفتاری است.(3)

5ـ سالم سازی:
تأثیر محیط خانه و خانواده، مدرسه، همسایگان،‌ هم بازیان، ‌و دوستان و معاشران و برنامه های صدا و سیما محیط تربیتی فرزند شما را تشکیل می دهد. اگر این عناصر محیطی و رسانه ای سالم و پاک باشند تأثیر مطلوب تربیتی بر کودک و نوجوان ما خواهند داشت و بالعکس اگر این عناصر محیطی و رسانه ای آلوده و منحرف باشند کودک و نوجوان گرفتار خطرات اخلاقی و تربیتی خواهند شد.
امام علی (ع): «انما قلب الحدث کالارض الخالیه ما القی فیها من شیء قبلته)(4) ذهن و دل نونهال مانند زمین خالی است که هر تخمی در آن افشانده شود می پذیرد. امام صادق (ع) فرموده اند: (با دروا اولادکم بالحدیث قبل ان یسبقکم الیهم المرحبه)(5) ارزشها و آداب و فرائض دینی را به فرزندان خود بیاموزید و (آنها را با آموزه های دینی بیمه کنید) پیش از آنکه گروه ها و محیط های منحرف بر شما سبقت بگیرند. والدین در حکم مربیان دلسوز بایستی مراقب محل زندگی،‌ دوستان و همبازی ها، مدرسه و محل تحصیل و ورزش فرزند خود باشند و اگر این محیط ها عاری از فرهنگ حجاب و عفاف است از رفت و آمد فرزندان خود به این محیط ها جلوگیری کرده و بر اساس فریضه امر به معروف و نهی از منکر به سالم سازی محیط تربیتی فرزندان خود بپردازند و اگر توان تغییر و تحول این محیط ها را ندارند،‌ به مکانی بهتر که نوگلان آنها آسیب نبینند هجرت و نقل مکان نمایند. نابسامانی خانواده،‌ اختلاف و درگیری بین والدین، ‌عدم رابطه صمیمی میان اعضاء خانواده و به ویژه والدین، ‌در نتیجه فقدان امنیت و آرامش در خانواده، تربیت صحیح فرزند را تهدید و به مخاطره می اندازد و باعث گرفتاری فرزندان به بی حیائی، بی عفتی و بی حجابی می گردد.(6)

پی‌نوشت‌ها:

1ـ نگرشی نو به تربیت دین کودکان و نوجوانان، ‌اثر نگارنده مقاله،‌ ص 22
2 ـ بحارالانوار، ‌ج23،‌ ص 114
3 ـ نگرشی نو به تربیت دینی کودکان و نوجوانان اثر نگارنده مقاله، ص 110؛
4 و 5 ـ روضه المتقین، ‌ج8،‌ ص 651
6ـ نگرشی نو به تربیت دینی کودکان و نوجوانان (همان)

 نظر دهید »

توصیه‌‌‌های جالب امام رضا(ع) برای زیبایی

24 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

به نقل از قدس آنلاین، ائمه اطهار علیهم ‏السلام آراستگی ظاهر را یک اصل مهم در روابط زناشویی زن و مرد دانسته و سفارشات آموزنده ای درباره زینت‏های مناسب برای آراستن خود داشته اند و همواره تأکید کرده اند که در این امر کوتاهی نشود.
توصیه به شستن موی سر و محاسن، شانه زدن موی سر، خوش‏بو کردن بدن با عطر، اصلاح سر و صورت، کوتاه کردن ناخن انگشتان، خضاب و رنگ کردن موی سر و صورت، زایل کردن موهای زاید بدن، سرمه کشیدن، روغن زدن به مو و مسواک زدن در همین راستا است.
درباره آراستگی و توجه به مرتب بودن ظاهر، ابو عبّاد می گوید: «امام رضا علیه‏السلام تابستان روی بوریا و حصیر می‏نشست و زمستان روی گلیم. هم‏چنین جامه‏های درشت و زبر می‏پوشید، ولی وقتی در برابر مردم ظاهر می‏شد، خود را می‏آراست».
در روایات ائمه هدی بالاترین زینت و نهایت سعادت برای مرد، برخورداری از همسری شایسته، معرفی شده است. کلینی در فروع کافی این حدیث را از امام رضا(ع) نقل می کند: «عن ابی الحسن علی بن موسی الرضا قال ما افاد عبد و فائدة خیراً من زوجة صالحة اذا رآها سرّته و اذا غاب عنها حفظته فی نفسها وماله»(۲) یعنی از حضرت رضا روایت شده که ایشان فرمودند:هیچ فایده ای به کسی نمی رسد بهتر از این که برایش بانویی باشد که نگاه کردن به او و مصاحبت با او موجب شادمانی همسر باشد و در غیاب شوهر امانت دار و حافظ حریم خویش و خانواده و اموال شوهر است.
بر خلاف تصوری که اکثر مردم دارند اسلام آرایش را مخصوص زنان نمی داند و هر دو طرف یعنی هم زن و هم مرد را دستور داده است که خود را برای همسرشا ن آرایش کنند .البته باید دانست که مشی ائمه (علیهم السلام) بر اعتدال استوار است و همواره ما را از افراط و تفریط نهی کرده اند.
از نظر امام رضا علیه السلام نظافت و آراستگی ظاهر و ایجاد جذبه وظیفه ای متقابل برای زن و مرد دانسته شده است. امام رضا(ع) می فرمایند: «لقد ترک النساء العّفة لترک ازواجهن التهیة لهُنّ ؛(۳) چه بسا که بی توجهی مرد به آراستگی ظاهر سبب گردد که زن از پاکدامنی فاصله بگیرد.
در همین زمینه حسن بن جهم می گوید : دخلت علی ابی الحسن (علیه السلام) و هو مخضب بسواد. فقلت: جعلت فداک قد اختضبت بالسواد؟ قال: ان فی الخضاب اجراً . ان الخضاب و التهیئه مما یزید فی عفه النساء ولقد ترک النساءالعفه لترک ازواجهن التهیئه لهن ؛ ابن جهم می گوید: نزد امام رضا (علیه السلام) رفتم و او موهایش را رنگ سیاه زده بود. گفتم :فدایت شوم، با رنگ سیاه موهایت را رنگ کردی؟ فرمود: در رنگ آمیزی مو پاداش است. رنگ کردن موی و آمادگی (با آراستن ظاهر) از چیزهایی است که پاکدامنی زنان را افزون می سازد. زنان پاکدامنی ها را رها کردند چون همسرانشان خود را برای ایشان آماده نکردند.(۴)
امام رضا (ع) همچنین در بیانی راهگشا در این زمینه تأکید فرموده اند: «من اخلاق الانبیاء التّنظُفُ ؛(۵) پاکیزگی از خلق و خوی انبیاست» و ضمن آنکه گام نهادن در این قلمرو را توأم با ثواب می دانند، می فرمایند: زنان بنی اسرائیل از عفت و پاکی دست برداشتند و این مسئله هیچ سببی نداشت جز آن که شوهران آنان، خود را نمی آراستند. سپس آن حضرت افزودند: انّها تشتهی منک مثل الّذی تشتهی منها؛(۶) ؛ زن هم از مرد همان انتظاری را دارد که مرد از او دارد..
در همین راستا امام رضا (ع) استفاده از عطر را باعث انبساط روحی دانسته می فرماید: «چهار چیز است که دل را باز می کند و غم را از بین می برد: عطر زدن، عسل خوردن، سوارى کردن و به سبزه نظر کردن!» و نیز در توصیه ای دیگر به مردم می فرمایند: « برای مرد سزاوار نیست که استفادی هر روزه از بوی خوش را ترک کند پس اگر نتوانست، یک روز در میان و باز اگر نتوانست، در هر جمعه خود را خوشبو سازد و هیچ گاه این عمل را رها نکند».

 2 نظر

فرهنگ اسلامي و تبعيضات زنان

22 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

فرهنگ اسلامي و تبعيضات زنان

حرمت اشاعه فحشاء در اشكال مختلفش، حرمت تبرج و اصلاح پوشش زنان، حرمت نگاه و نظرهاي آلوده و فساد آميز در راستاي نفي زمينه‌هاي تهاجم آميز جنسي مردان عليه زنان، اصل كرامت انساني زنان و مردان، رشد و بالندگي علمي و عملي جامعه در سايه تصحيح رفتارهاي جنسي، حفظ و استحكام خانواده براي آنكه زنان نيروي جنسي موجود در جامعه را در الگوي طولاني مدت مهار نمايند. كنترل زبان و دست از آزار ديگران به عنوان مهم‌ترين آموزه ادب اسلامي و آموزش حقوق و تكاليف متقابل زنان و مردان،‌ در حالي كه اكثر مفاهيم فوق هيچ جايگاهي در دستگاه ارزشي فرهنگ مدرن ندارند.

در وهله اول بايد دانست كه تبعيض و مفاهيم جانبي آن مثل خشونت، در فرهنگ اسلامي مطرود و باطل بوده و پيشينه مبارزه با اين مفاهيم در اسناد ديني به جا مانده از 14 قرن پيش بسي طولاني‌تر از مبارزه غربيان در اسناد حقوقي‌شان است.

ره‌آورد نهضت قولي و فعلي پيامبر اسلام صلي‌الله عليه وآله مبارزه همه جانبه با جلوه‌هاي ستم، حمايت از ضعفا ، ارتقاي خودباوري در انسان‌ها و اهداء رحمت و دوستي به جامعه انساني بوده است. ليكن در اين ميان بايد دانست كه تبعيض و خشونت در اسناد بين‌المللي، هم از نظر مفهوم و هم از نظر مصداق، با آنچه در تفكر اسلامي وجود دارد متفاوت است.

تبعيض در اسناد بين‌المللي مختص زنان، به معناي هر گونه تمايز بين زنان و مردان است. تنها تفاوتي كه در اين اسناد به رسميت شناخته مي‌شود، تفاوت بين زنان و مردان در توليد مثل است. در تعريف آنان حتي مادري نقشي زنانه نيست بلكه چنانچه درجامعه شناسي فمينيستي به آن اشاره مي شود ، مادري نقشي اجتماعي قلمداد مي‌شود و زنان در نگاه آنان موجوداتي عاطفي‌ترند كه براي ايفاي نقش مادري مناسب تر به حساب نمي‌آيند.

بنابراين هر گاه از برابري در اين اسناد صحبت مي‌شود، نفي همه گونه‌ تفاوت است. زيرا همه تفاوت‌ها از نظر آنها تبعيض است. به همين دليل كميته رفع تبعيض عليه زنان در پيگيري منويات و اهداف سيدا، كشورهايي نظير چك و بلاروس را توبيخ كرده كه «چرا بزرگداشت روز مادر داشته اند »! بزرگداشت روز مادر از نظر طراحان سيدا، باعث نهادينه شدن نقش مادري براي زنان و پايداري خانواده‌ي سلسله مراتبي مي‌شود. كما اينكه تعريف خشونت نيز در اين اسناد اعم از تعريف خشونت در اسلام است. از نظر مصداق هم كه تكليف كاملاً روشن است.

ما با جامعه جهاني روبرو هستيم كه انواع ستم‌هاي جنسي و غير جنسي بر زنان مظلوم منطقه مانند زنان مظلوم عراق، فلسطين، لبنان، افغانستان را ناديده مي‌گيرد، جامعه اي كه چشم خود را بر بردگي جنسي دختران قاچاق شده از كشورهاي توسعه نيافته يا در حال توسعه به كشورهاي توسعه يافته براي شركت در تجارت كثيف هرزه‌نگاري و فحشا فرو مي‌بندد و در عين حال اندكي پارچه بر سر زنان مسلمان، كنترل اخلاقي فرزندان و يا هر گونه دستور ديني مبتني بر تنظيم روابط را خشونت …. مي‌داند.

به هر حال مراد ما اين است كه قطعاً تبعيض و خشونت اموري ناروايند ولي در عين حال كه اين دو واژه مصاديق معين و مشتركي در مفاهمه انسان‌ها در سرتاسر دنيا دارند، كشورهاي اسلامي مي‌توانند مدعي كمي تفاوت در تعريف اين دو واژه باشند.

به نظر مي‌رسد كه آنچه در اين باره مهم است تأكيد بر وجود رويه‌هاي تبعيض‌آميز و خشونت‌زا در متن جوامع اسلامي است. عرف مسلمين به تبع عوامل مختلف فرهنگي شاهد انواع تبعيض و خشونت عليه زنان است كه متأسفانه گاهي اين رويه‌هاي غلط به اسلام و آموزه‌هاي آن استناد داده مي‌شود.

بنابراين لازم است كه با استفاده از پژوهش‌هاي بنيادين موجود در اين زمينه در وهله اول عرصه‌هاي برابر و تساوي بين زنان و مردان از نظر دين، كاملاً شناخته شوند.

آموزش، اقتصاد، سياست، حقوق چهار عرصه مهم هستند كه لازم است در اين باره مورد دقت قرار گيرند. تعيين عرصه‌هاي برابر به ما كمك مي‌كند كه به صورتي سيستمي و نظام مند براي حفظ تفاوت‌هاي معقول و قابل دفاع بين زنان و مردان، برنامه‌ريزي كنيم.

برنامه‌ريزي مزبور از هيچ جهت ظالمانه نخواهد بود، به اين دليل كه اولاً نيازهاي برابر مردان و زنان را ملاحظه مي‌كند و ثانياً تفاوت‌ها را از قلم نيانداخته است.

نكته مهم در اين ميان آن است كه تلاش‌هاي مختلف دولتمردان در راستاي رفع تبعيض نبايد حقوق محور باشد. به عبارت ديگر براي رفع تبعيض، قطعاً كشورهاي مسلمان به اصلاحات حقوقي نيازمندند ولي اين اصلاحات كافي نيست. قانون به دليل نقص ذاتي‌اش نمي‌تواند عدالت همه جانبه را تضمين نمايد. براي مثال قانون هيچگاه نخواهد توانست به حمايت كافي از زني برخيزد كه ادعا مي‌كند روز گذشته در خلوت خانه‌اش مورد ضرب و شتم قرار گرفته و يا همسرش حقوق عاطفي او را مراعات نمي‌كند. زيرا ضوابط مورد نياز قانون مثل شهادت و گواهي در همه عرصه ها حضور ندارند. علاوه بر آنكه قانون همواره گريزپذير است. همواره مي‌توان با ابزار ناروا مانند رشوه، تزوير، خريد قضات و وكلاء حق را به جاي باطل و باطل را به صورتي قانوني به جاي حق نشاند.

بنابراين لازم است كه دولتمردان اسلامي به سازوكارهاي فرهنگي و تربيتي‌اي كه حقوق و پايبندي به آن را دروني مي‌كنند توجه كرده و تمايلات مردم را به سمت رعايت عدالت بكشانند. براي مثال اگر رسانه‌ها با ترويج سكس و بي‌بند و باري اخلاقي از يكسو و اشاعه طرق مختلف خشونت از سوي ديگر، پديده‌اي به نام خشونت جنسي را كه نقطه تلاقي خشونت و سكس رسانه‌اي است، دامن مي‌زنند، چگونه مي توان با اصلاحات حقوقي، حقوق دهها زني كه مورد تعرض قرار مي‌گيرند را استيفا كرد؟ چگونه مي توان پست انگاري نهادينه‌اي كه مبتني بر نگرش ابزاري به زنان است را پايان داد؟ فرهنگي كه كودكان ما در آن رشد مي‌كنند از ابتداء بر پايه تكريم به زنان بنا نهاده نمي‌شود حال گاهي سنت‌هاي جاهلي باعث اين معنا مي‌شوند و گاهي تبليغات مدرنيته. بنابراين اصلاح دو سويه جهت اصلاحات خود مقوله‌اي قابل توجه است.

در مرحله بعد بايد دانست كه ممكن است عرصه‌هاي تبعيض يا خشونت در كشورهاي مختلف متفاوت باشد و يا موضوعي در كشوري از كشورهاي اسلامي حايز اهميت بيشتري نسبت به سايركشورها باشد.

بنابراين مناسب است كه ما در مورد مسايل زنان و مشكلات آنها در وهله اول مسئله‌شناسي كنيم. ضرورت مسئله شناسي بخصوص در عصر حاضر كه مسايل داراي ابعاد متنوع و پيچيده شده‌اند كه حتي برخي روندهاي جاري را به چالش كشيده‌اند، امري بس مهم است. امروزه حل بسياري مسايل محتاج راه‌حل هاي سيستمي است اگر ما به دنبال راه حل ديني هم باشيم، اكثر مشكلات در فقه حكومتي و با نگاهي كلان و مهندسي،‌ حل خواهند شد، نه به كمك فقه فردي.

بنابراين خوب است كه در كنار دوائر مربوط به زنان، يك فراسازمان وجود داشته باشد كه مسايل و مشكلات مختلف زنان را در يك شبكة ارتباطي ببيند،‌تحليل كند،‌علت كاوي نمايند و اولويت گذاري كند. كما اينكه به دليل شرايط و مناسبات جغرافيايي، سياسي، فرهنگي و ديني موجود بين كشورهاي اسلامي، ما محتاج يك تمركز پژوهشي در منطقه هستيم كه از قدرت تصميم سازي كافي براي دولتمردان كشورهاي اسلامي برخوردار باشد. بنابراين پيشنهاد مي شود:

الف: اقدامات محلي وملي در راستاي حل بحران تبعيض و خشونت، اعم از اصلاحات حقوقي بوده و به طور جدي به اصلاح فرهنگ توده مردم كه مجريان اصلي و گسترده عدالت هستند بپردازد.

ب: در شناخت مسايل زنان با محوريت تبعيض و خشونت، مسئله شناسي و كاويدن ابعاد مسئله يك ضرورت است.

ج: حل مسايل زنان با محوريت تبعيض بدليل وجود ساختارهاي فرهنگي و سياسي و حقوقي مرتبط، نيازمند تشكيل يك فرا سازمان جهت حل نظام‌مند مسايل است.

د: براي حفظ اسلاميت در تحليل‌ها، تعليلها و اولويت گذاري‌ها مناسب است سازمان كنفرانس اسلامي واحدي در اين باره بنيان نهد تا بر مبناي نگرش ديني و مطابق علايق امت اسلامي تبعيض و خشونت از جامعه زنان مسلمان ريشه كن شود براي مثال رفع خشونت عليه زنان در نگرش اسلامي بر مباني ذيل استوار است:

حرمت اشاعه فحشاء در اشكال مختلفش، حرمت تبرج و اصلاح پوشش زنان، حرمت نگاه و نظرهاي آلوده و فساد آميز در راستاي نفي زمينه‌هاي تهاجم آميز جنسي مردان عليه زنان، اصل كرامت انساني زنان و مردان، رشد و بالندگي علمي و عملي جامعه در سايه تصحيح رفتارهاي جنسي، حفظ و استحكام خانواده براي آنكه زنان نيروي جنسي موجود در جامعه را در الگوي طولاني مدت مهار نمايند. كنترل زبان و دست از آزار ديگران به عنوان مهم‌ترين آموزه ادب اسلامي و آموزش حقوق و تكاليف متقابل زنان و مردان،‌ در حالي كه اكثر مفاهيم فوق هيچ جايگاهي در دستگاه ارزشي فرهنگ مدرن ندارند.

سركار خانم دكتر فريبا علاسوند

 نظر دهید »

نهادینه کردن حجاب و عفاف در کودکان و نوجوانان (1)

21 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

چکیده:

تربیت دینی و قرآنی فرزندان یک ضرورت است. کسانی که تربیت کودکان و نوجوانان خود را از وظائف خویش به حساب نمی آورند، عواقب این بی توجهی به صورت آسیب های ماندگار در فرزندان آنها پدیدار می گردد. عمق بخشیدن به آموزه های دینی در کودکان و نوجوانان، آنان را از آسیب های اخلاقی و اجتماعی مصون می دارد. آموزش صحیح از روی عطوفت و مهربانی باعث درونی شدن ارزشهای دینی همچون حجاب وعفاف می شود،‌ و همچون واکسنی آنها را از زهر خطرات و انحرافات همچون بی حیائی، ‌بی حجابی و برهنگی بیمه و مقاوم می سازد و تقید به حجاب برتر را در آنان نهادینه می سازد. عادت بخشی،‌ الگو سازی و شیرین سازی حجاب و عفاف برای کودکان و نوجوانان باید از سنین کودکی و نوجوانی شروع شود و نباید آن را به بعد از سن تکلیف موکول نمود. شناسائی و بررسی شیوه های صحیح و کاربردی و تأثیر گذار در نهادینه کردن حجاب و عفاف از جایگاه ویژه ای برخوردار است. شیوه ها و روش های الگو آفرینی، ‌عادت بخشی، سالم سازی، محبت،‌ تشویق،‌بصیرت بخشی و قصه گوئی از جمله شیوه های تربیتی در نهادینه کردن حجاب و عفاف برای کودکان و نوجوانان می باشد.
کلید واژه: کودک و نوجوان، تربیت دینی،‌ حجاب و عفاف، قرآن،‌ روایات

مقدمه:

خانواده نقش اساسی در تربیت اخلاقی و سلامت روحی و روانی کودک و نوجوان دارد. خانواده در مقام مربی باید سعی کند تا در کودک فضائل اخلاقی به ملکات اخلاقی مبدّل گردد. پیامبر اعظم (ص) در روایتی فرموده اند: (وای بر پدران دوران آخر الزمان از روش ناپسند آنها در مورد فرزندانشان،‌از حضرت سؤال نمودند: ای پیامبر خدا آیا آن پدران کافر یا مشرکند؟ حضرت فرمودند نه پدران مسلمانی هستند که به فرزندان خود مسائل مذهبی و دینی را یاد نمی دهند و چنانچه فرزندانشان بخواهند این مسائل را یاد بگیرند،‌ جلوگیری می کنند، من از آنان بیزارم و آنان نیز از من بدور می باشند.(1)
خانواده از منظر روایات معصومین (ع) به عنوان محملی جهت تربیت،‌مهد پرورش فکر،‌ اندیشه،‌ اخلاق تعالی و رشد انسان است. حضرت امام خمینی (ره) فرموده اند (دامن مادر بزرگترین مدرسه ای است که بچه در آنجا تربیت می شود و آنچه که بچه از مادر می شنود غیر از آن چیزی است که از معلم می شنود، ‌بچه از مادر بهتر می شنود و تبعیت می کند و در دامن مادر بهتر تربیت می شود تا در جوار پدر یا معلم).
امام خمینی (ره) فرموده اند: (خانه های شما باید خانه ی تربیت اولاد باشد و منزل تربیت علمی، ‌دینی و تهذیب اخلاقی باشد توجه به سرنوشت بچه ها به عهده پدران و مادران است و مادرها بیشتر مسئول هستند و مادرها اشرف هستند. شرافت مادری از شرافت پدری بیشتر است، تأثیر مادر هم در روحیه ی اطفال از تأثیر پدر بیشتر است. این مادر که بچه در دامن او بزرگ می شود، بزرگترین مسئولیت را دارد و شریفترین شغل را دارد. شغل بچه داری، شریفترین شغل در عالم بزرگ کردن یک بچه است و تحویل دادن یک انسان به جامعه، ‌بچه هائی که از دامن مادر جدا شده اند یا تربیت صحیح و محبت از مادر ندیده اند عقده پیدا می کنند، این عقده ها منشأ همه ی مفاسدی است یا اکثر مفاسدی است که در بشر حاصل می شود. کودک و نوجوان همه ی چشم و گوشش به قول و فعل شما هست، از شما دروغ نشنود وگرنه بعد دروغگو از کار در می آید. اگر دید مادر دروغ می گوید او هم دروغگو می شود. اگر دید مادر آدم صحیحی است، پدر آدم صحیحی است او هم صحیح بار می آید. مادر خوب بچه ی خوب تربیت می کند و خدای نخواسته منحرف باشد بچه از همان دامن مادر منحرف بیرون می آید)(2).
نتیجه اینکه خانواده مصدر و منشأ تربیت و سازندگی و نهادینه نمودن ارزشهای اسلامی و قرآنی از جمله فریضه حجاب وعفاف می باشد. اگر مادر و پدر و اعضا خانواده، انسان های عفیف، ‌پاکدامن،‌ محبوب، و مقید به رعایت و انجام فرائض و ارزش های الهی باشند فرزندان آنها هم اینچنین خواهند بود. البته از جمله وظائف والدین سالم سازی محیط و مراقبت در محیط تحصیل و دوستان فرزندانشان می باشد. والدین وظائفی به عنوان حلقه ی تکمیلی نهادینه نمودن ارزشهای قرآنی از جمله حجاب و عفاف دارند چه بسا فرزندان سالمی که از خانواده های خوب بخاطر عدم مراقبت تربیتی دچار لغزش و انحراف شده اند.

کودک و نوجوان:

دوران کودکی و نوجوانی به جهت نقشی مهمی که در سرنوشت آینده انسان ایفا می کند،‌ فرصت بی نظیری است که نباید آن را از دست داد. این دوران بهترین زمان برای تربیت و پایه گذاری زندگی سالم و سعادتمندانه کودکان و نوجوانان است. چرا که شالوده شخصیت انسان در همین دوران شکل می گیرد. تربیت دینی کودکان و نوجوانان از جمله نهادینه نمودن فریضه حجاب و عفاف بایستی در دوران قبل از دبستان و از طریق ایجاد انس نسبت به مسائل و ارزشهای دینی و قرآنی تحقق یابد. از عوامل مؤثر در تربیت و پرورش کودکان و نوجوانان شناخت فطریات آنها می باشد. اگر این شناخت حاصل شد تربیت و پرورش و رشد کودکان و نوجوانان بهتر، راحت تر و صحیح تر انجام می گیرد.
کودکان و نوجوانان بدلیل جدید العهد بودن و پاک بودن فطرتشان قابلیت تربیتشان بیشتر است و لذا تربیت باید از اول کودکی باشد و مربی (خانواده) با برنامه به تربیت این امانات الهی بپردازد. اگر این کار صورت گیرد آنها به مراتب عالیه خواهند رسید. امام خمینی (ره) فرموده اند: (کودکان خودتان را تهذیب کنید، کودکان خودتان را اسلامی بار بیاورید)(3).

نهادینه کردن:

نفوس کودکان و نوجوانان یک نفوس سالم، ساده و بی آلایش و قابل قبول هرتربیتی است و هر چیزی که به آنها القا شود می پذیرند، ‌کودکان و نوجوانان یک آئینه صیقلی هستند که هر چه با برنامه و جذابیت های خاص خود به آنها القا شود آن را می پذیرند و بر ذهن و فکر آنها نقش می بندد، انس دهی کودکان و نوجوانان با ارزشهای اخلاقی از جمله: فریضه حجاب و عفاف، تکرار با برنامه،‌ نمایش الگویی و عملی والدین و اعضاء خانواده،‌ تشویق و ترغیب و عادت دهی مطلوب کودکان و نوجوانان به انجام ارزشها و فرایض موجب نهادینه شدن ارزشها و فرائض الهی در نفوس و وجود آنها می گردد و به عبارتی دیگر ارزشها آگاهانه و عالمانه درونی می گردد و عمق می یابد و سطحی و زودگذر نخواهد بود.

روش شناسی:

شناسائی و پیدا کردن راهکارها،‌ شیوه ها و مهارت های مؤثر در آموزش،‌ تبیین،‌ الگو سازی و نهادینه نمودن ارزش ها و فرائض دینی در قرآن کریم، ‌روایات حضرات معصومین (علیهم السلام) موجب می گردد تا با بهره گیری صحیح و با برنامه بتوانیم از آن شیوه ها و روشها بهره جسته و با زمینه سازی، فضا سازی، جهت بخشی و الگو دهی و با استمداد از عناصری همچون محبت،‌ تشویق و تذکر به نهادینه نمودن یا درونی نمودن و عمق بخشی به ارزشها و فرائض دینی اقدام نمود. تربیت دینی بدون بهره گیری از شیوه ها و روشها و مهارت ها و بدون برنامه و صبر راه به جائی نخواهد برد و نتیجه مطلوبی عائد نخواد شد.

تربیت دینی:

تربیت در لغت از ریشه (ربو) اشتقاق یافته است. تربیت از نظر دانشمندان تربیتی، فعالیتی منظم و تدریجی برای کشف استعدادها و از قوه به فعلیت رساندن آنهاست. بنابراین تربیت دینی به معنای چگونگی به کارگیری و پرورش استعداد های درونی انسان در پذیرش، ‌اُنس، ‌تقید و تحقق ارزشها و فرائض دینی است تا با آنها به رشد و کمال مطلوب دست یابد و هدف نهائی از این تربیت رشد انسان به مقام عبد الهی و عبودیت الهی است. چرا که دین از جانب خداست و ارزشها و فرامین
دینی همگی در جهت رشد و پویائی و بالندگی انسان برای تحصیل قرب حضرت حق تبارک و تعالی می باشد. در تربیت دینی عواملی نقش گذار هستند که عبارتند از وراثت، محیط و معاشران و دوستان که اگر این سه عامل از روحیه ی دینداری و تقید به ارزشها و فرائض الهی برخوردار باشند، تربیت دینی کودکان و نوجوانان از جمله در فریضه حجاب و عفاف نتیجه خواهد داد و اگر این سه عامل نامطلوب باشند تربیت دینی به معنای واقعی محقق نخواهد شد.

حجاب و عفاف:

در قرآن مجید بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد. یکی از این آیات، آیه 59 سوره احزاب است. (یا ایها النبی قل لازوجک و بناتک ونساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما)
(ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مؤمنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند و خداوند بخشنده مهربان است)(4). جلباب به معنای یک پوشش سراسری است،‌ یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد. در سوره نور آیه 31 نیز به تفصیل در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است.

مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن:

حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده،‌ وسیله پوشش است، ‌ولی هر پوششی حجاب نیست، بلکه آن پوششی حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. حجاب به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بعد ایجابی و سلبی است. بعد ایجابی آن، ‌وجوب پوشش بدن و بعد سلبی آن، ‌حرام بودن خودنمائی به نامحرم است،‌ و این دو بعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود، گاهی ممکن است بعد اول باشد، ولی بعد دوم نباشد، در این صورت نمی توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است. اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم حجاب می تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یکنوع آن حجاب ذهنی،‌ فکری و روحی است؛‌ مثلاً‌ اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت،‌ از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که می تواند از لغزش ها و گناه های روحی و فکری مثل کفر و شرک جلوگیری نماید. علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی می کند،‌ نام برده شده است، حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شده اند.

هدف و فلسفه حجاب:

هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، ‌قرب به خداوندی است که به وسیله ی تزکیه ی نفس و تقوا به دست می آید:
(ان اکرمکم عندالله اتقاکم) (بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست). (حجرات، 13)
(هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانو من قبل لفی ضلال مبین)
(اوست خدایی که میان عرب امی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمی دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، ‌تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد، با آن که پیش از این، ‌همه در ورطه ی جهالت و گمراهی بودند)(5).
از قرآن کریم استفاده می شود که هدف از تشریع حکمت الهی،‌ وجوب حجاب اسلامی،‌ دست یابی به تزکیه ی نفس،‌ طهارت، عفت و پاکدامنی است.
آیاتی همچون:
(قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم) (ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشم ها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.(6)

حجاب چشم:

(قل للمومنین یغضوا من ابصارهم) (ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند.(نور، 30)
(قل للمومنات یغضض من ابصارهن) (ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند)

حجاب در گفتار:

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی،‌ حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است: (فلا تحضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض)
(پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید،‌ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.

حجاب رفتاری:

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه ای راه نروند که با نشان دادن زینت های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند (و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن) (و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.) بدین ترتیب روشن می شود که مراد از حجاب اسلامی، ‌پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه ی پوشش، نگاه،‌ حرف زدن و راه رفتن است. بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزله ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه ی لغوی عفت نیز وجود دارد.

حجاب و عفاف:

دو واژه (حجاب) و (عفاف) در اصل معنای منع و امتناع مشترک اند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است،‌ تفاوت بین ظاهر و باطن است؛‌ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ‌ولی منع و بازداری در عفت،‌ مربوط به باطن و درون است؛‌ چون عفت یک حالت درونی است، ‌ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی های عمومی انسان است، بنابراین بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثر متقابل است؛ ‌بدین ترتیب که هر چه حجاب و پوشش ظاهری بیش تر و بهتر باشد،‌ این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه ی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیش تری دارد و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیش تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم می گردد (فاضل بیارجمندی، سید احمد، اطاعات قرآنی، نشر میثم تمار، قم/89)

پی‌نوشت‌ها:

*قرآن پژوه و استاد راهنمای سطوح حوزه
1ـ جامع الاخبار، ص 124
2 ـ مجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی از ص 42 تا ص 50
3ـ صحیفه نور، ج 6، ص 283، ‌4
4ـ سوره احزاب، آیه 59.
5ـ سوره جمعه، آیه ی 2.
6 ـ سوره نور، آیه 31

منبع:فصلنامه قرآنی کوثر -ش 37

 نظر دهید »

دیدگاه زیست شناسی و جامعه شناسی در خصوص حیای زن

16 مرداد 1392 توسط باران

ديدگاه زيست‏ شناسى و روان‏شناسي درباره حياى زن
زيست‏ شناسان و روان‏ شناسان هم به فطري بودن حيا در زن (و بلكه در جنس ماده) اذعان دارند. دكتر فخري، فيزيولوژيست مصري، در اين‏باره مي‏گويد: «اصل و مبدأ احساس حيا، همان احساس حيوانى جنس ماده در مورد حياست و به همين جهت مي‏ بينيم نوعا احساس حيا در زنان از مردان قوي‏تر است».1
مودودى نيز پس از شرح مفصّلى درباره اينكه تجاذب جنسى در انسان دايمى است، مي‏نويسد: «در طبع زنان، در مقابل شهوت و جاذبيت جنسي، حيا و احتشام و امتناع نيز به وديعت نهاده شده است، كه در هر زنى كم و بيش وجود دارد. بدون شك، اين غريزه امتناع و فرار در جنس ماده حيوانات ديگر نيز ظهور دارد، ولى در جنس ماده انسان بيشتر و شديدتر است و اين شدت به وسيله وضع غريزه حشمت و حيا در روان او، افزون گشته است»2
برخى از روان‏شناسان معتقدند: حيا با آفرينش زن به هم آميخته است و تطوّرات جسمى دوران بلوغ، كه معمولا با بروز حالت روحى و روانى گوناگونى همراه است، عامل درونى حيا را به نمايش مي‏گذارد. كتاب طبايع زنان درباره وضعيت روحى و روانى پسران و دختران در دوران انتقال از كودكى به نوجوانى (دوران بلوغ) مي‏نويسد: «فرق بين اين دو جنس خيلى زياد است؛ مثلا، دختر در اين سن متانت خويش را دارد و در نهايت، رشد و وقار زندگى مي‏نمايد، در حالى كه پسر سال‏هاى دراز ديگرى لازم دارد تا عاقل گردد.»3
سپس در مورد آثار بلوغ در دختران مي‏گويد: «خجالت در او (دختر) زياد و تأمّلش در حركات و اطوار خويش فوق‏ العاده گرديده و ميلش به انفراد و تنهايى زياد خواهد شد.»4
بنابراين، وقتى حيا در زن فطرى باشد، حجاب و پوشش هم، كه از آثار و نتايج آن است، فطرى خواهد بود. منتسكيو (C.L.D.S.Montesquieu) مي‏گويد: «تمام ملل جهان در اين عقيده مشتركند كه زن‏ها بايد حجب و حيا داشته باشند تا بتوانند خوددارى كنند. علتش اين است كه قوانين طبيعت اين‏طور حكم كرده است و لازم دانسته زن‏ها محجوب باشند و بر شهوات غلبه نمايند. طبيعت مرد را طورى آفريده كه تهوّرش زيادتر باشد، ولى زن طورى آفريده شده كه خوددارى و تحمّلش زيادتر باشد. بنابراين، هرگز نبايد تصور كرد افسار گسيختگى زن‏ها بر طبق قوانين طبيعى است، بلكه افسار گسيختگى بر خلاف قوانين طبيعت مي‏باشد و بر عكس، حجب و حيا و خوددارى مطابق قوانين طبيعت است؛ زيرا طبيعت ما را طورى آفريده كه به نقص خود پي‏ببريم و به همين جهت است كه داراى حجب و حيا هستيم؛ زيرا حجب و حيا همانا خجلتى است كه شخص از نقص و عدم كمال خود دارد.»5
ديدگاه جامعه ‏شناسى درباره حياى زن
بررسى جامعه ‏شناختى و تاريخى حجاب نيز فطرى بودن حيا در زن را به اثبات مي‏رساند؛ زيرا بنابر گواهى متون تاريخي، در اكثر قريب به اتفاق ملت‏ها و آيين‏هاى جهان، حجاب در بين زنان معمول بوده است؛ هرچند در طول تاريخ، فراز و نشيب ‏هاى زيادى را طى كرده و گاهى با اعمال سليقه حاكمان، تشديد يا تخفيف يافته، ولى هيچ‏گاه به طور كامل از بين نرفته است. مورّخان به ندرت، از اقوام بدوي، كه زنانشان داراى پوشش مناسب نبوده و يا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر مي‏شدند، ياد مي‏كنند.

دانشمندان، تاريخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاريخ و عصر حجر نسبت مي‏دهند. كتاب “زن در آينه تاريخ” پس از طرح مفصّل علل و عوامل تاريخى حجاب، مي‏نويسد: «با توجه به علل ذكر شده و بررسى آثار و نقوش به دست آمده، پيدايش حجاب به دوران پيش از مذاهب مربوط مي‏شود و به اين دلايل، عقيده عده‏اى كه مي‏گويند مذهب موجد حجاب مي‏باشد صحّت ندارد، ولى بايد پذيرفت كه در دگرگونى و تكميل آن بسيار مؤثر بوده است».6

نتيجه‏ اى كه از اين مطلب مي‏توان گرفت اين است كه گرايش زنان در طول تاريخ و در خلال فرهنگ‏ها و تمدن‏هاى گوناگون، و حتي بعضا متضاد، به حجاب و پوشش، اين حقيقت را به اثبات مي‏رساند كه حيا، كه تبلور آن حجاب زن در مقابل نامحرم است، ريشه در فطرت و غرايز زن دارد و به همين دليل، يك خصيصه ‏مشترك‏ در بين‏ تمام‏ زنان‏ بوده ‏است.

منابع:
1ـ به نقل از: على محمدى آشنايي، حجاب در اديان الهي، قم، اشراق، 1373، ص26.
2 ـ ابوالاعلى المودودي، الحجاب، بيروت، مؤسسةالرساله، ص 140.
3ـ حسينى نجفى به نقل از: على محمدي آشنايي، پيشين، ص 26.
4ـ همان.
5 ـ منتسكيو، روح‏القوانين، ترجمه علي‏اكبر مهتدي، تهران، اميركبير، 1362، ص 442.
6 ـ ر.ك: علي‏اكبر علويقي، زن در آينه تاريخ، تهران، 1357.



 1 نظر

حیا و غریزه تبرج و خودنمایی

15 مرداد 1392 توسط باران

زنان به عنوان نيمى از پيكره جامعه نقش بسيار مهمى در ايجاد و گسترش عفّت، پاك‏دامنى و اخلاق در بين جوامع بشرى دارند. عفّت و حياى زن، كه يكى از مهم‏ترين عوامل حفظ و بقاى عفّت عمومى است، نه تنها در تمام اديان و مذاهب الهى مورد تأكيد قرار گرفته، بلكه عقول و افكار بشرى نيز آن را مورد تأييد قرار داده ‏اند.
از نظر اسلام، اهميت اين موضوع به حدّي است كه برخى روايات آن را «تمام دين» مي‏دانند. در روايتى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) آمده كه فرمودند: «اَلْحَياءُ هُوَ الدينُ كُلُّهُ»؛ حيا تمام دين است.1
امام علي(عليه‌السلام) نيز در مورد عفّت و پاك‏دامنى مي‏فرمايد: «عفّت و پاك‏دامنى منشأ هر خيرى است.» به همين منظور، در تمام اديان و مذاهب آسماني، «اَلعِفَّةُ رَأسُ كُلِّ خَيْر»2 قوانين گوناگونى براي حفظ و بقاى عفّت و حياى عمومى وضع شده ‏اند، كه «حجاب» و پوشش زن از جمله آن‏هاست.
«حجاب»، كه به معناى پوشيدن تمام بدن و زيبايي‏هاى ظاهرى زن در برابر مردان بيگانه است، براى پيش‏گيرى و مهار برخي گرايش‏ها و رفتارهاى خودنمايانه و وسوسه ‏انگيز مي‏باشد. اين در حالى است كه زنان به طور طبيعى دوست دارند در برابر جنس مخالف خودآرايى كنند و زيبايى زنانگي3 ، خود را به نمايش بگذارند.
حال اين سؤال پيش مي‏آيد كه اين قانون اسلامى تا چه اندازه با طبيعت زن سازگار است؟ آيا تبرّج و جلوه‏گرى از نظر اسلام و علم بكلى مردود است، يا براى آن قانونى وجود دارد؟ اگر در وجود زن غريزه‏اى تحت عنوان «تبرّج» وجود دارد، روش‏هاى رشد و پرورش اين غريزه چيست و چه كاركردى در زن و حفظ سلامتى او مي‏تواند داشته باشد؟ چگونه مي‏توان غريزه تبرّج را با حيا، كه يك ويژگى فطرى در زن است، جمع كرد؟ آيا حجاب و پوشش به معناى ناديده گرفتن اين غريزه نيست؟ آيا همان‏گونه كه عده‏اى از مخالفان حجاب مي‏گويند، اين محدوديت مانعى براي رشد عاطفى و روانى زن محسوب مي‏شود، يا به عكس، در جهت سلامت روانى اوست؟
اهميت بررسى اين موضوع واضح و روشن است؛ زيرا اولا، حجاب و پوشش زن به طور يقين، يكى از محكم‏ترين سنگرهايى است كه مسلمانان، به ويژه جوانان، را از فساد و فحشا حفظ مي ‏كند و سدى آهنين در برابر نفوذ و تهاجم فرهنگى دشمنان اسلام است. به همين دليل، همان‏گونه كه رهبر فرزانه انقلاب بارها فرموده ‏اند، بر همه ما تكليف است در مقابل اين تهاجم همه ‏جانبه هشيار باشيم و با آن مقابله كنيم.
ثانيا، ارتباطى كه مسئله حجاب و عفت از يك سو و گرايش دايمى زن به تبرّج و جلوه ‏گرى از سوى ديگر با سلامت روانى او دارد به موضوع اهميّت بيشترى مي‏دهد؛ زيرا پر واضح است كه به لحاظ نقش مهم و حساسى كه زن در حيات جسمى و روانى انسان‏ها دارد، بحث و بررسى در مورد مؤلّفه‏ هاى سلامت روانى او لازم و ضرورى به نظر مي‏رسد.
اما به دليل آنكه دين اسلام به بهداشت و سلامت روانى افراد اهميت زيادى داده است و حتى نتيجه نهايى عبادت و بندگى را رسيدن به «نفس مطمئنه» مي‏داند و فقط كسانى را كه داراى قلب و روانى سالمند، اهل نجات و خوش عاقبت مي‏داند،4 ) مطمئنا در تمام احكام و قوانين خود و از جمله، لزوم پوشش و حفظ عفّت فردى و عمومي، به نقش آن‏ها در روح و روان افراد توجه كرده و بهترين نسخه را براى سلامتى و سعادت جوامع بشرى ارائه داده است.5
غريزه تبرّج و خودنمايى
منظور از غريزه «خودنمايي» و «تبرّج»، جلوه ‏گرى و دلبرى كردن براى تصاحب قلب ديگرى است. كلمه «تبرّج» كه در قرآن آمده، از كلمه «برج» گرفته شده و به معناى ظاهر شدن در برابر مردم است؛ همان‏گونه كه برج قلعه، براى همه هويداست. در مورد اين موضوع، بايد به سه نكته توجه كرد:
1. اختصاص غريزه تبرّج به زنان
يكى از ويژگي‏هاى مهم زنان، خصيصه تبرّج و خودنمايى است كه به صورت غريزى و طبيعى در آنان وجود دارد. قرآن در دو آيه از آيات حجاب، از تبرّج و خودنمايى زنان صحبت كرده و آن را محدود به محيط خانواده كرده است. در يك جا مي‏فرمايد: (وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَي) (احزاب: 33) اى زنان (در برابر نامحرم) ظاهر نشويد و خودنمايى نكنيد؛ مانند خودنمايى دوران جاهليت نخستين؛ در آيه ديگر مي‏فرمايد: (غَيْرَ مُتَبَرِجاتٍ بِزينَهٍ) (نور:60) زنان، (در برابر نامحرمان) با زينت‏ها و آرايش ‏هايشان‏ خودنمايي‏ نكنند.
قرآن در اين آيات فقط زنان را از تبرّج و خودنمايى و به نمايش گذاشتن جاذبه‏ هاى جنسى خود در برابر نامحرم نهى كرده و از تبرّج مردان سخنى نگفته است. از ظاهر اين مطلب فهميده مي‏شود كه غريزه خودنمايى و تبرّج از ويژگي‏هاى خاص زنان است و در مردان وجود ندارد. به همين دليل پوشش و حجاب تنها براى زنان واجب شده است.
شهيد مطهّرى درباره آثار اين غريزه و نيز اختصاص آن به زنان مي‏گويد: «اما علت اينكه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان يافته است، اين است كه ميل به خودنمايى و خودآرايى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها، مرد شكار است و زن شكارچي؛ همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچى. ميل زن به خودآرايى از اين نوع حس شكارچي‏گرى او ناشى مي‏شود. در هيچ جاى دنيا سابقه ندارد كه مردان لباس‏هاى بدن‏ نما و آرايش‏هاي تحريك ‏كننده به كار برند. اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود، مي‏خواهد دلبرى كند و مرد را دلباخته و در دام علاقه خود اسير كند، انحراف تبرّج و برهنگى از انحراف‏هاي مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گرديده است.»6
در روايات نيز از وجود غريزه خودنمايي يا تبرّج در زن سخن گفته شده است. براى مثال امام علي(عليه‌السلام) مي‏فرمايد: «خداوند زنان را از سرشت مردان آفريده، از اين‏ رو، تمام همّت خود را در جذب مردان و نزديك شدن به آن‏ها صرف مي‏كند».7
بنابراين، اصل وجود غريزه خودنمايى در زن مورد تأييد منابع اسلامى است. اما در مورد كاركرد اين غريزه در زنان، مي‏توان گفت: وجود اين غريزه براى متمايل كردن مرد ـ جنس مذكر ـ به زن ـ جنس مؤنث ـ است تا بدين‏وسيله، مقدّمات ازدواج و زندگى مشترك را بين آنان فراهم كند؛ چنانكه در ساير جانداران نيز اين ويژگى در جنس ماده وجود دارد.
درباره غريزه خودنمايى و تبرّج، غير از منابع اسلامي، برخى از دانشمندان نيز مطالب جالبى دارند. خانم جينا لمبروزو (G,Lombroso) روان‏شناس معروف ايتاليايي، در اين‏ باره مي‏گويد: «در زن علاقه به دلبر بودن و دل‏باختن، مورد پسند بودن و مايه خرسند شدن بسيار شديد است.»8 در جاى ديگري مي‏گويد: «يكى از تمايلات عميق و آرزوهاى اساسى زن آن است كه در چشم ديگران اثري مطلوب بخشيده و به وسيله حسن قيافه، زيبايى اندام، موزون بودن حركات، خوش آهنگي صدا، طرز تكلّم و بالاخره شيوه خرام خود، مطبوع طباع واقع گشته، احساسات آن‏ها را تحريك نموده و روحشان را مجذوب سازد.»9 همچنين درباره تأثير غريزه خودآرايى و تبرّج در زندگى زنان مي‏گويد: «ميل به جلب ديگران، بزرگ‏ترين و مهم‏ترين محرّك زندگانى زن محسوب مي‏شود.»10
ويل دورانت نيز درباره آثار غريزه تبرّج زن مي‏گويد: «زن ميل دارد بيشتر مطلوب باشد، نه طالب، و به همين جهت، در ارج ‏گذاري و تقدير آن جاذبه‏ هايى كه مايه تشديد ميل مرد است، استاد است.» بنابراين، اصل وجود اين غريزه و اختصاص آن به زن در بين دانشمندان پذيرفته شده است.11

پی نوشت:
1ـ علي‏بن حسام‏الدين المتقي، كنزالعمّال فى سنن‏الاقوال و الافعال، انتشارات مؤسسة الرساله، ج 3، ص121.
2 ـ عبدالواحد آمدي، غررالحكم و دررالكلم، بيروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، حديث 1168.
3 ـ Exhibitionism.
4 ـ يا اَيَّتها النفسُ المُطمَئِنَه اِرجَعى اِلى رَبِّكَ راضيةً مرضيةً» (فجر: 27و 28) تو اى روح آرام يافته! به سوي پروردگار بازگرد، در حالى كه هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است.
5 ـ يَومَ لايَنفَع مال و لابنون الاّ من اتَى اللّه بقلب سليم (شعراء: 88و 89.
6 ـ مرتضى مطهري، نظام حقوقى زن در اسلام، تهران، صدرا، 1379، ج 19، ص436.
7 ـ «خُلِقَتِ الْمَرْأَهُ مِنَ الرِّجالِ وَ اِنَّما هَمُّها فِى الرِّجالِ»؛ شيخ حرّ عاملي، وسائل‏الشيعه، قم، موسسة آل‏البيت لاحياء التراث، 1409ق، ج 20، ص64.
8 ـ جينا لمبروزو، روح زن، ترجمه پري حسام شه رئيس، تهران، دانش، 1369، ص 15.
9 ـ همان، ص 42.
10 ـ همان، ص 44.
11 ـ ويل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عباس زرياب، تهران، انتشارات سازمان آموزش انقلاب اسلامي، 1369، ص223.


 نظر دهید »

نقش خانواده در توسعه فرهنگ حجاب

10 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

لزوم پوشيدگي زن در برابر نامحرم يكي از مسايل مهم اسلامي است و در قرآن كريم در اين خصوص تصريح شده است. به همين دليل در اصل مطلب از جنبه اسلامي نمي توان ترديد كرد. ولي اين كه بعضي از دختران جوان پوشش خود را به طور كامل رعايت نمي كنند، بيشتر به علت ناآگاهي آنان نسبت به فلسفه حجاب برمي گردد. اين گروه غالباً گمان مي كنند حجاب موجب سلب آزادي زنان مي شود و مي پرسند با توجه به اينكه خداوند زن و مرد را آزاد آفريده است، چرا بايد فقط زنان حجاب داشته باشند؟ شهيد مطهري در پاسخ به اين سؤال در كتاب «مسأله حجاب» آورده است: «فرق است بين زنداني كردن زن در خانه و موظف داشتن به اين كه وقتي مي خواهد با مرد نامحرم روبه رو شود پوشيده باشد. در اسلام محبوس ساختن و اسير كردن وجود ندارد. حجاب در اسلام وظيفه اي است كه بر عهده زن نهاده شده تا در معاشرت و برخورد با مرد كيفيت خاصي را در لباس پوشيدن مراعات كند. اين وظيفه نه از ناحيه مرد بر زن تحميل شده و نه چيزي است كه با حيثيت و كرامت او منافات داشته باشد و يا تجاوز به حقوق طبيعي او كه خداوند برايش تعيين فرموده، محسوب شود.
همچنين گفته است: «شرافت زن اقتضا مي كند هنگامي كه از خانه بيرون مي رود سنگين، متين و باوقار باشد و در طرز لباس پوشيدنش هيچ گونه عمدي كه باعث تحريك و تهييج شود به كار نبرد.»

توسعه فرهنگ حجاب در جامعه

زهرا سيدزاده، كارشناس ارشد روانشناسي باليني، مسأله حجاب را از ديدگاه روان شناختي مورد بررسي قرار داده، در اين مورد مي گويد: «براي دستيابي به اهداف تربيت ديني، توسعه فرهنگ تعالي بخش حجاب و عفاف اهميت ويژه اي دارد. در حقيقت پويايي تربيت ديني در شرايط كنوني به پويايي روشها، نگرشها و برنامه هايي وابسته است كه در سطح خانواده، نظامهاي آموزشي و سياستهاي حاكم بر جامعه مطرح مي شود و بايد از حالت كليشه اي و تحميلي خارج شده و با روشهاي علمي و صحيح ارايه شود.»
وي با بيان اين كه يكي از جلوه هاي رفتاري زن يا مرد مسلمان كه نشانه دينداري و عامل صيانت جامعه از فساد و آسيبهاي رواني- اجتماعي است، حجاب است، تأكيد مي كند؛ داشتن پوشش مناسب نه تنها سبب امنيت خود فرد از آسيبهاي مختلف است، بلكه سبب تحكيم خانواده، آرامش رواني افراد جامعه و افزايش امنيت در جامعه است.
وي مي افزايد: «براي توسعه فرهنگ حجاب در جامعه و اثربخشي شيوه هاي تربيتي مربوط به حجاب در دل و جان افراد، از يك سو بايد رغبت و نياز دروني نسبت به اين مسأله در آنان ايجاد شود تا انگيزه كافي براي بروز رفتار سالم را داشته باشند و از سوي ديگر بايد روشها و شيوه هاي تربيتي فعال و مناسب جانشين شيوه هاي غلط و منفعل تربيتي گردد.» اين روان شناس در ادامه مي گويد:
«در حال حاضر بعضي از خانواده ها از وضع پوشش ظاهري نوجوانان و جوانان خود رضايت ندارند و ظهور پديده ها و رفتارهاي نامناسبي در جامعه مانند بدحجابي و نداشتن پوشش مناسب زنان و مردان و يا رفتارهايي كه به دور از حيا و وقار هستند سبب آزردگي خاطر بسياري از افراد جامعه شده و به ثبات و استحكام خانواده ها لطمه وارد كرده است، بنابراين لازم است براي رفع اين معضل تمهيداتي انديشيده شود و از ديدگاههاي گوناگون و توسط نهادهاي مختلف جامعه كه عهده دار اين امر هستند برنامه ها و طرحهاي مؤثري اجرا شود.»
سيدزاده يادآور مي شود: « از ديدگاه روان شناختي شكل گيري هويت جنسي در كودكان از همان سالهاي اوليه كودكي آغاز مي شود. به همين دليل كودك حتي از دو سالگي بايد لباسهاي مناسب جنس خودش را بپوشد. اگر دختر است لباس و ظاهر دخترانه او حفظ شود و اگر پسر است پوشش و ظاهر پسرانه داشته باشد تا دچار اختلال در هويت جنسي نشود. در مورد مسأله حجاب و ايجاد روحيه عفت و حيا نيز از همان سالهاي اوليه كودكي بايد اين رفتارها با شيوه هاي مناسب آموزش داده شود تا در شخصيت كودك نهادينه شود و عادتهاي مناسب نسبت به حجاب بتدريج در شخصيت او شكل گيرد، در اين صورت در نوجواني و جواني تابع همان ارزشها عمل مي كند و از هنجارها و ارزشهاي سالم جامعه منحرف نخواهد شد.»

نقش الگوي خانواده

همین مشاور خانواده با اشاره به اين كه در شكل گيري هر عادت و رفتار مناسب نقش الگوي خانوادگي را نبايد از نظر دور داشت، مي افزايد: «كودكان آينه وار رفتارهاي والدين را تقليد مي كنند و الگوي عملي كه خانواده ارائه مي دهد مانند نحوه پوشش و حجاب مادر يا پدر، تأثير عميقي بر رفتار كودك دارد و در واقع پدر و مادر با ارائه اعمال و رفتار مناسب و به شكل غيركلامي ارزشها و هنجارهاي سالم را از همان ابتدا در شخصيت كودك ايجاد مي كنند.» به عنوان نمونه فريده مصطفوي فرزند حضرت امام خميني(ره) در خاطرات خود مي گويد: «امام(ره) ما را مقيد مي كردند معصيت نكنيم و مؤدب به آداب اسلامي باشيم. بخصوص مقيد بودند ما حجاب شرعي را حفظ كنيم و در منزل حق هيچ گونه گناهي از جمله غيبت، دروغ، بي احترامي به بزرگترها و توهين به مسلمانان را نداشتيم. ما عملاً اين درسها را از امام(ره) آموخته بوديم با اين شيوه و روش بود كه ما ارزشهاي اسلامي را فرا گرفتيم و از نظر تربيتي خود ايشان براي ما الگو بودند، چون وقتي كاري را به ما مي گفتند انجام ندهيد و ما مي ديديم كه خودشان آن كار را انجام نمي دهند، براي خانواده الگوي بسيار خوبي بودند.»
سيدزاده در پايان خاطرنشان مي كند: «از اصول مهمي كه در تربيت ديني كودكان و نوجوانان بايد مد نظر قرار گيرد، استفاده از شيوه هاي مناسب تغيير رفتار است كه در تشويق يا تنبيه فرزندان بخصوص در مورد حجاب افراط نشود. زيرا گاهي با يك نگاه يا كاهش مقداري از محبت و امتيازاتي كه قبلاً به آنان داده بودند، مي توان رفتار نوجوان را اصلاح كرد و به تذكرات و اصرارهاي مداوم نيازي نيست، زيرا ممكن است ملامت و سرزنش و تذكرات افراطي، لجبازي فرزندان را تحريك كند و در نتيجه رفتارهاي مناسب در آنان شكل نگيرد.

نويسنده:خجسته ناطق

 نظر دهید »

چرا زنان باید حجاب داشته باشند؟

10 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

برای روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذیل لازم است:
1- توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دینی.
بر اساس فرهنگ اسلامی، انسان موجودی است که برای رسیدن به کمال و معنویّت خلق گردیده است. اسلام با تنظیم و تعدیل غرایز به ویژه غریزه جنسی و توجه به هر یک از آن‏ها در حدّ نیاز طبیعی، سبب شکوفایی همه استعدادهای انسان شده و او را به سوی کمال سوق داده است. پوشش مناسب برای زن و مرد عامل مهمی در تعدیل و تنظیم این غریزه است.
2- توجه به ساختار فیزیولوژی انسان.‏
نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطه‏ای مستقیم با تفاوت‏های جسمی و روحی زن و مرد دارد.در تحقیقات علمی در مورد فیزیولوژی و نیز روان‏شناسی زن و مرد ثابت شده که مردان نسبت به محرّک‏های چشمیِ شهوت‏انگیز حساس ترند و چون تأثیر حس بینایی زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعی قادر به دیدن است، از سوی دیگر ترشّح هورمون‏ها در مرد صورتی یکنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتی گسترده تحت تأثیر محرّک‏های شهوانی قرار میگیرند اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس ترند و به محرّک‏های حسی پاسخ میدهند. حس لامسه بروز زیادی ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیک است.از این گذشته چون هورمون‏های جنسی زن به صورت دوره‏ای ترشخ میشوند و به طور متفاوت عمل میکنند، تأثیر محرّک‏های شهوانی بر زن صورتی بسیار محدود دارد و نسبت به مردان بسیار کمتر است.
با توجه به مطالب فوق میتوان گفت: حجاب در اسلام از یک مسئله کلّی و اساسی ریشه گرفته است. اسلام میخواهدد انواع التذاذهای جنسی (چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر) به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها برای کار و فعالیت باشد، بر خلاف سیستم غربی که حضور در جامعه را با لذت جویی جنسی به هم میآمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسی را به هم میریزد.اسلام قائل به تفکیک میان این دو محیط است و برای تأمین این هدف، پوشش و حجاب را توصیه نموده است، زیرا بی بند و باری در پوشش به معنای عدم ظابطه در تحریک غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسی است که آثار شوم آن بر کسی پوشیده نیست.
3- آثار و فواید رعایت حجاب و پوشش دینی.
1- بهداشت روانی اجتماع و کاهش هیجان‏ها و التهاب جنسی که سبب کاهش عطش سیری ناپذیری شهوت است.
2- تحکیم روابط خانوادگی و برقراری صمیمیت کامل زوجین.
با رواج بی حجابی و جلوه گری زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعی محدودیت و پایان آزادیهای جنسی خود تلقّی میکنند وافراد متأهل هر روز در مقایسه‏ای خطرناک میان آن چه دارند و ندارند، قرار میگیرند. این مقایسه‏ها، هوس را دامن زده و ریشه زندگی را میسوزاند.
3- استواری اجتماعی و استیفای نیروی کار و فعالیّت‏
دختر و پسری که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانی شوند، از تمرکز و کارآیی آن‏ها کاسته میشود و حکومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروی فکری و کاری است.
4- بالارفتن ارزش واقعیت زن و جبران ضعف جسمانی او
حیا، عفاف و حجاب زن میتواند در نقش عاطفی او و تأثیرگذاری بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیّل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یکی از وسائل مرموز برای حفظ مقام و موقعیّت زن در برابر مرد است.
اسلام حجاب را برای محدودیّت و حبس زن نیاورده، بلکه برای مصونیّت او توصیه کرده است، زیرا اسلام راضی به حبس، رکود و سرکوبی استعدادهای زن نیست، بلکه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را در اجتماع داده امّا از سوء استفاده شهوانی و تجاری منع کرده است.
در واقع حجاب موجب محدودیت، مردان هرزه میباشد که در صدد کام جوییهای آزاد و بی حد و حصر هستند و مصونیت زنان از دست این گروه از مردان منظور است.علاوه بر مطالب فوق استاد مطهری در بیان این که چرا حجاب به زنان اختصاص یافته می گوید: اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خود نمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها مرد شکار است و زن شکارچی، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خود آرایی از حس شکارچیگری او ناشی میشود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباس‏های بدن نما و آرایش‏های تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود میخواهد دلبری کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنابراین انحراف تبرّج و برهنگی، از انحراف‏های مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است".(1) به عبارت دیگر: جاذبه و کشش جنسی و زیبایی خاص زنانه و تحریک پذیری جنس مردانه، یکی از علت‏های این حکم است. توصیه و دستور الهی به پوشش و حجاب برای زنان، به منظور ایجاد محدودیت و محرومیت و چیزهایی از این قبیل که تنها فریب شیطانیاند نمیباشد، بلکه در واقع برای آگاهی دادن به گوهر ارزشمند در وجود زنان است که باید از آن مراقبت و شده و حفظ شود و به تاراج نرود. این کاملاً معقول است که هر چیزی ارزشمندتر باشد، مراقبت و محافظت بیشتری را میطلبد تا از دست راهزنان در امان باشد و به شکل یک ابزار برای مطامع سودپرستان در نیاید.
به یاد داشته باشیم که غریزه جنسی، نیرومند و عمیق است. هر چه بیشتر اطاعت شود، سرکش‏تر میگردد، همچون آتش که هر چه به آن بیشتر هیزم بدهند، شعله ورتر میشود، و شهوت خود را به صورت یک عطش روحی و خواست اشباع نشدنی در میآورد.(2) و وضعیت جهان معاصر و کشانده شدن عده‏ای به همجنس بازی نشانه آشکاری از این حالت است.بنابراین رعایت نکردن پوشش اسلامی توسط زنان نه تنها از بین رفتن حساسیت مردان را به دنبال ندارد، بلکه موجب طغیان غریزه جنسی آنان نیز میگردد و پس از مدتی باعث دلزدگی و بی معنایی آن خواهد شد.در مورد مردان نیز این گونه نیست که بتوانند با هر نوع لباسی از خانه بیرون آیند و نوع پوشش آنها می تواند به هر صورتی باشد بلکه مردان نیز در این جهت با محدودیت های خاص خود نسبت به پوشش مواجه هستند اما محدوده پوشش آنان به جهت حضور بیشتر در اجتماع و کارهای سخت و به جهاتی که در بالا ذکر شد با زنان متفاوت است.

پی نوشت‏ها:

1. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 19، ص 436، با تلخیص.
2. همان، ص 434.

 

 نظر دهید »

روابطی به شیرینی زهرمار

08 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

ارتباط و برخورد پسران و دختران، امری اجتناب ناپذیر است زیرا بدیهی است که در جامعه، کوچه و خیابان، هنگام خرید و هنگام معاشرت ها و… نمی شود دیوار و حائلی بین دو جنس کشید. متاسفانه در دهه اخیر روابط نامتعارف میان دختر و پسر در كشور ما همواره به صورت یك مسأله و معضل اجتماعی مطرح بوده و والدین و مسؤولان مدارس پیوسته در این چالش قرار گرفته اند كه چگونه بایستی از ایجاد و گسترش روابط نامتعارف بین دختر و پسر تا رسیدن به زمان مناسب برای ازدواج جلوگیری كنند و همچنین برای والدین آنها به خصوص اولیاء دختران این سؤال دائم در ذهن آنها تداعی می كند كه چگونه بایستی بیندیشند تا نوجوانان به شكل غیرمتعارف با افراد غیر همجنس ارتباط برقرار ننمایند.

با این مقدمه ضرورت ارائه این بحث برای سلامت جامعه و خانواده ایرانی امری ضروری و لازم است ولی باید به این واقعیت اذعان كرد كه با توجه به پیچیدگی موضوع این بحث می تواند از زوایای گوناگون مورد نقد و بررسی قرار گیرد.

ابتدا اگر تعریفی از ارتباط داشته باشیم می توان ارتباط را فرآیندی دانست كه طی آن اطلاعات، معانی و احساسات از طریق پیام های كلامی و غیر كلامی با دیگران در میان گذارده می شود. قابل ذكر است كه در تمام انواع روابط انسانی مانند رابطه اقتصادی، خانوادگی و اجتماعی و غیره وجود عقد و پیمان امر ضروری است، زیرا طرفین را در مقابل یكدیگر متعهد و مسؤولیت پذیر می كند و از طرفی عقد و پیمان حد و مرز بین ارتباطات را معین و مشخص می سازد.

در تعریف ارتباط دختر و پسر این ارتباط از نوع ارتباطات بین فردی است و از منظر دیدگاه عقل و از دیدگاه عرفی و همچنین بر مبنای نظریه های جامعه شناختی و روان شناختی، سه دیدگاه در باره رابطه دختر و پسر وجود دارد:

1. دیدگاه افراطی؛ در این نگرش، هر گونه ارتباطی با جنس مخالف، آزاد و بدون مانع است(رویکرد لیبرالیستی).

2. دیدگاه تفریطی؛ بر پایه این رویکرد، هر گونه ارتباط و پیوند با جنس مخالف، مردود و مورد نکوهش می باشد. این دیدگاه، نقطه مقابل دیدگاه افراطی است.

راسل می گوید: «پدران کلیسا از ازدواج به زشت‌ ترین صورت یاد کرده اند. هدف ریاضت این بوده که مردان را متقی سازد. بنابراین، می‌گفتند: ازدواج که عمل پستی شمرده می شد، بایستی منحدم شود».

3. دیدگاه اعتدالی؛ بر اساس این دیدگاه، نه آزادی مطلق و رها پذیرفته شده است و نه محدودیت و منع هر گونه رابطه؛ بلکه ارتباط بین دو جنس مخالف، در یک چهارچوب مشخص، تعریف شده است.

ارتباط مجاز، ارتباطی است حداقلی و به دور از هر گونه انگیزه شهوی و عاطفی و رابطه ای است که در آن، نفس رابطه مقصود نباشد و نگاه دو جنس به هم، نگاه انسانی باشد و نه جنسیتی. دیدگاه اسلام، ناظر به نگرش سوم، یعنی دیدگاه اعتدالی است.

تعالیم انسان ساز اسلام، این نوع روابط  جنسیتی را نهی می کند نه اینکه زنان و دختران را از جامعه طرد نماید و از هر نوع حضور و فعالیت های آنان و برخورد و ارتباط زنان و مردان جلوگیری کند. اسلام، حفظ حریم میان زن و مرد، عفت و حیاء را مورد تأکید قرار می دهد.

هنگامی که از روابط دختران و پسران به عنوان معضل اجتماعی و آسیب زا یاد می شود، منظور رابطه ای است غیر عادی و ناپخته ،صمیمانه و گرم و اغلب پنهانی که  به دور از هرگونه شناخت کافی بوده و به صورت هیجانی، تخیلات و رؤیاهای غیرواقعی صورت می گیرد و نگاه آن دو به هم، نگاه جنسیتی باشد؛ نه نگاه پاک انسانی و اغلب از طریق دیدارهای مخفیانه، رد و بدل کردن نامه، تلفن و … ایجاد می گردد. تجربه نشان داده است این گونه ارتباطات به سمت توسعه پیش می روند و كمتر حد و مرز شخصی را دارا هستند پس نتیجه می توان گرفت این گونه ارتباطات بندرت در یك سطح متوقف می شوند و غالباً رو به توسعه و گسترش هستند و باعث ایجاد وابستگی متقابل در افراد می شوند و بهداشت روانی جوانان بخصوص سلامت روانی و سازگاری فرد خانوادگی و اجتماعی آنان را بشدت تهدید می كند.

دختر و  پسر

دختران و پسرانی که به منظور جلب توجه جنس مخالف و با هدف دوست یابی از بین آنان، ساعت ها در خیابان ها و اماکن عمومی از گوشه ای به گوشه دیگر می روند و بدون اینکه به روشنی بدانند به دنبال چه چیزی هستند، وقت و انرژی خود را تلف می کنند. گاهی اوقات افرادی مانند خود را می یابند و روابط نامتعادلی برقرار می کنند، لکن در نهایت با احساس سرخوردگی و بیهودگی و نیز احساس بیزاری از خود به خانه باز می گردند.

برخی از ماا ایرانیان، در این باب دچار افراط،  شده ایم و راه را خطا رفته، و متعاقب آن نا امنی های اجتماعی متعددی را فراهم آورده ایم که به نوعی هریک از اعضای جامعه با آن دست وپنجه نرم می کنند و در گردابی که هر روز بیش از پیش، شدید تر و مهلک تر می گردد فرو رفته و سرگردان می گردیم.

زمینه ها و راهکارهای پیشگیرانه:

-یک عامل بسیار مهم در ایجاد چنین روابطی، وجود زمینه ای اجتماعی و گاه پنهان در میان جوانان است. اگر در جامعه جوان چنین افکاری رایج شود که داشتن دوست پسر و یا دوست دختر، نشانه قدرت و جاذبه اجتماعی است و یا این اندیشه که داشتن چنین روابط، نشانه بزرگ شدن است و یا پیدا کردن دوست برای یکدیگر را بخشی از پیمان دوستی به شمار آورند، روز به روز بر میزان این روابط افزوده خواهد شد. برای رهایی از این زمینه فساد راهکارهایی وجود دارد که عبارتند از:

الف ـ اصلاح فرهنگ جامعه: اگر چنین افکاری در جامعه رسوخ کرده باشد بر مسئولین فرهنگی جامعه واجب است که تمام امکانات و تلاش خود را در اصلاح فرهنگ جامعه به کار بگیرند زیرا تا فرهنگ سازی درست صورت نگیرد خورده کارها نتیجه مطلوب را به همراه نخواهد داشت.

ب ـ دقت در انتخاب همنشین: باید راههای صحیح دوست یابی را آموزش داد تا جوانان با دید باز و اندیشمندانه همنشین و دوست خود را انتخاب نمایند زیرا رسول خدا(ص)می فرمایند: «دین و منش هر شخصی، متناسب با دوست و همراه است.»

- تفاوت جامعه ای که روابط جنسی را به محیط خانوادگی و کادر ازدواج قانونی محدود می کند با اجتماعی که روابط آزاد در آن اجازه داده می شود این است که ازدواج در اجتماع اول، پایان انتظار و محرومیت و در اجتماع دوم، آغاز محرومیت و محدودیت است. در سیستم روابط آزاد جنسی، پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می دهد و آن ها را ملزم می سازد که به یکدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامی به محرومیت و انتظار آنان پایان می بخشد. تا زمانی که دختر و پسر جوان این نیاز فطری را از راه ازدواج تأمین نکرده و به آرامش روانی نرسیده باشند در معرض خطر هستند لذا رسول خدا(ص)فرمود: آن کس که ازدواج کند نیمی از دینش را حفظ کرده است».

-آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماعی است، آلوده کردن محیط کار به لذت جویی های شهوانی است. زیرا از طرفی شخصیت و کرامت زن را در حد یک کالا برای کام جویی مردان تنزل می دهد و امنیت روانی لازم را برای فعالیت اجتماعی او از بین می برد، و از طرف دیگر مردان، تمرکز حواس و دقت کافی را برای کارهای خود ندارند. هر چه روابط دختر و پسر ضابطه مندتر شود و جامعه از تحریکات شهوانی و جلوه گری های جنسی دور گردد، اجتماع سالم تر خواهد شد و افراد جامعه بهتر به کار خود رسیدگی کرده، جوانان در محیط کار، درس و دانشگاه راحت تر خواهند بود و به پیشرفت های بیشتری خواهند رسید.

- جوانان به محبت، برقراری صمیمیت، تنوع، تفریح و هر چیزی که شور و نشاط آنان را حفظ کند، هستند. اگر والدین و جامعه  این نیازها را تأمین نکنند، خود او دست به کار می شود و از آنجا که معمولاً جوانان شتابزده و ناپخته عمل می کنند، از هر طریقی برای رفع نیاز خود اقدام می کنند. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت، پرهیز از بیکاری است. والدین باید برای اوقات فراغت جوانان خود برنامه داشته باشند. فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و تفریحی علاوه بر اینکه آنها را از بسیاری از فسادها حفظ می کنند، در رشد ابعاد مختلف جوان مؤثر است.

-یکی دیگر از عوامل زمینه ساز روابط دختر و پسر رسانه ها اعم از صدا و سیما، نشریات، اینترنت و ماهواره است که بررسی میزان تأثیر آنها و چگونگی مقابله با آنها به تدوین مقاله ای مستقل نیاز دارد.

نسرین صفری

 نظر دهید »

آیا حجاب، نگاه را جنسی تر می‌کند؟

08 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

حجاب در اسلام برای حفظ نشاط جنسی است، چون حجاب تخیل جنسی را تحریک می‏کند و سبب می‏شود که مسئله جنسی معنادار شود و دچار بی‏معنایی نگردد (مثل برهنگی) و چون اسلام بر طبیعت جنسی سخت تاکید دارد و انسان کامل خود را نه فقط در معنویت انسان کامل، بلکه در مسائل دنیوی و جنسی او می‏داند (چون نکاح و عمل جنسی از سنت انسان کامل در اسلام می‏باشد و هر کس از این سنت روی بر می‏گرداند، از او نیست) . پس انسان کامل در اسلام الگوی جامع و کامل انسان در دنیا و آخرت و از جمله مسئله جنسی است که باید مورد تقلید قرار گیرد .

پس حجاب یک فرهنگ جنسی است که سبب گرم واقع شدن غریزه جنسی در سطح یک جامعه و هدایت ارضای آن در قالب خانواده می‏شود به همین دلیل امروزه شرق به علت محور قرار دادن ارضای جنسی و حجاب، جنسی‏تر از غرب قرار داده شده است

برهنگی در غرب، بی‏رغبتی جنسی را برای غربی به ارمغان آورد، چرا که برهنگی سبب تحریک اولیه انسان به طرف عمل جنسی در سنین اولیه بلوغ می‏شود، ولی در نهایت‏به سرد مزاجی جنسی تبدیل می‏شود، چرا که اسراف جنسی در دوران بلوغ، به بی‏رغبتی جنسی در سنین بالاتر منتهی می‏شود، مگر آنکه کالاهای رغبت افزای جنسی به میدان بیاید، مثل الکل و یا قرص‏های نشاط آور جنسی که باز در دراز مدت سبب بی‏رغبتی جنسی بیشتر خواهد بود و چون غریزه جنسی که نشاط آور زندگی است، به رکود کشانده شود، بنیاد خانواده رو به سستی می‏رود و فحشا جای آن را پر می‏کند و افسردگی فردی بر افراد حاکم می‏شود که به عنوان طاعون عصر غرب مطرح شده است; پس برهنگی بر افسردگی جنسی غرب، و رکود روحی و روانی افراد افزوده است .

حجت‌الاسلام و المسلمین زیبایی‌نژاد، دانش‌آموخته و استاد حوزه، به عنوان محقق و پژوهشگر حوزه زنان و خانواده شناخته شده و هم‌اکنون ریاست مرکز تحقیقات زن و خانواده را بر عهده دارد. در گفتگو با ایشان، این فرضیه را که «جامعه باحجاب، جامعه جنسی‌تری است.» و «حجاب، باعث بیشتر شدن نگاه جنسی به زن می‌شود.» را مورد بررسی قرار دادیم.

در حجاب فرضیه‌ای مطرح می‌شود مبنی بر اینکه هرچه جامعه باحجاب تر باشد، جنسی‌تر است؛ یعنی طبع و ذات انسان از هر آنچه که از آن منع می‌شود، نسبت به آن حریص‌تر می‌گردد، نظر شما در خصوص این گزاره چیست؟ آیا با این گزاره موافقید؟

البته این امر یک قاعده کلی نیست؛ به خصوص در بسیاری از امور که طبع انسان با آن‌ها منافرت و ناسازگاری دارد؛ مثلاً وقتی در احکام شرعی آمده است خوردن کثافات حرام است، این ممنوعیت باعث نمی‌شود فرد ترغیب شود آن کار را انجام دهد. لذا اغلب در جایی این بحث پیش می‌آید که در درون آدم زمینه و کشش طبیعی نسبت به چیزی وجود داشته باشد.

شما از طرح این پرسش چه نتیجه‌ای می‌خواهید بگیرید؟ آیا از اینکه «النّاس حریص علی ما منع» می‌خواهید نتیجه بگیرید که هیچ قانون و ممنوعیتی نباید وجود داشته باشد؟ مثلاً چراغ راهنمایی ضوابط عبور و مرور از چهارراه را برای ما تعیین می‌کند و قانون گذار گفته که همه باید پشت چراغ قرمز بایستند. بعضی رانندگان وقتی به این چراغ قرمز می‌رسند برای نشان دادن خودشان و هویت نمایی، از چراغ قرمز عبور می‌کنند، اما آیا دلیلی است بر اینکه قانون گذاری نکنیم؟ اگر این‌طور باشد که اصلاً نبایستی هیچ قانونی در اجتماع داشته باشیم.

بدحجابی

آیا معتقد هستید که وقتی قانون گذار تجاوز به عنف را ممنوع می‌کند، مردم بیشتر تحریک می‌شوند و به همین دلیل تجاوز به عنف هم باید جایز باشد؟

ببینید انسان غریزه‌ای دارد به نام غریزه جنسی. خداوند این نیاز جنسی را در وجود بشر قرار داده تا او را به سمت رابطه زناشویی و تشکیل خانواده هدایت کند. چون اگر قرار بود زندگی خانوادگی منشأ محاسباتی داشته باشد، بسیاری از افراد تشکیل خانواده نمی‌دادند؛ ولی وقتی نیاز جنسی و نیاز به آرامش روانی آدم را تسخیر می‌کند، خیلی به این پیامدهایش فکر نمی‌کند. پس کارکرد این غریزه دوام نسل بشر است.

این نیاز جنسی باید در حدی باشد که از یک طرف فرد را به زندگی زناشویی تشویق کند و از طرف دیگر آنقدر افسارگسیخته نشود که دیگر در خدمت عقل نباشد.

حال این پرسش پیش می‌آید که آیا جامعه جنسی شده خوب است؟ در جواب باید گفت جامعه جنسی شده‌ای که عقل در آن حاکم باشد خوب است، ولی نبایستی مهار از دست عقل خارج شده و رفتارهای احساسی جنسی در جامعه زیاد شود.

بحث دوم این است که در مباحث اقتصادی، امنیتی و جنسی یک خط فرضی داریم به نام آستانه رضایتمندی و آستانه امنیت؛

معادله احساس رضایتمندی از زندگی مساوی است با یک خط کسری که صورت آن امکانات و مخرجش توقعات و انتظارات است؛ اگر امکانات بیش از توقعات باشد، رضایتمندی از زندگی بالا می‌آید، ولی اگر امکانات را زیادتر کنیم و از طرفی توقعات بیشتر از امکانات رشد کرد، احساس رضایتمندی از زندگی کم می‌شود. در بحث رضایتمندی جنسی نیز به همین منوال است؛ زمانی که امکانات و انتظارات جنسی فرد به حد تعادل برسد، رضایتمندی جنسی حاصل می‌شود، اما اگر سطح توقعات جنسی را بالا آوردید و امکانات ثابت ماند یا به همان اندازه رشد نکرد، رضایتمندی جنسی کم می‌شود.

به تعبیر دیگر هر چه فضای جامعه بازتر شود، آستانه رضایتمندی جنسی بالاتر می‌آید و فرد بایستی انرژی بیشتری صرف کند تا به رضایتمندی جنسی برسد. یک زمانی شخص با رابطه عادی با همسرش احساس رضایت می‌کرد، اما الان بهانه‌گیری مرد نسبت به همسرش زیادتر می‌شود و دیگر همسرش برایش جذابیتی ندارد.

ما ادعایمان این است که بالا رفتن سطح تحریک‌پذیری در جامعه، امر مطلوبی نیست؛ چرا که در این شرایط شخص از رابطه جنسی با همسرش و در محیط خانواده احساس اقناع نمی‌کند. البته اسلام از یک سو حفظ حریم‌ها را مطرح کرده و گفته حجاب داشته باشیم و از سوی دیگر به مردها توصیه می‌کند که غیرتمند باشند و به ناموس مردم نگاه نکنند و اجازه ندهند کسی به ناموسشان توجه کند.

همچنین بحث دیگری که در اسلام مطرح می‌شود، تسهیل گردانی جنسی است؛ یعنی شخص زمانی که از خانه خارج می‌شود، نبایستی تشنگی مفرط جنسی داشته باشد؛ یعنی اسلام در کنار ایجاد این‌گونه محدودیت‌ها، راه‌های حلال را تسهیل می‌کند؛ می‌گوید در سنین پایین‌تر ازدواج کنید، آداب ارتباط زناشویی را به همسران می‌آموزد.

حالا موقعی که می‌خواهیم در سطح کلان جامعه برنامه‌ریزی اجتماعی داشته باشیم، اگر حکومت فقط بر محدودیت‌ها برنامه‌ریزی کند، یعنی مثلاً بگوید “حجاب لازم است"، “با نگاه نامشروع مقابله می‌کنیم"،  و… ولی به تسهیل گردانی جنسی حلال در جامعه توجه نکند، جامعه تعادل خود را از دست می‌دهد و مقاومت اجتماعی تولید می‌شود،ایجاد این محدودیت‌ها بدون در نظر گرفتن تسهیل گردانی ازدواج و سوپاپ‌های اطمینان، جامعه را در حالت انفجار قرار می‌دهد و این انفجار خود را به صورت روابط جنسی و مزاحمت‌های جنسی و یا فشارهای عصبی و… نشان می‌دهد.

چادر مشکی

و به نظر شما این جامعه ایده‌آلی که از نظر اسلام شما تصویر کردید کمک نمی‌کند نگاه جنسی به زن به تعبیر منفی آن زیاد شود؟

ببینید جامعه‌ای که از نظر جنسی سیراب است، یعنی عطش جنسی آن کنترل شده و جامعه‌ای که غیرت و قانون‌مداری در آن حکم‌فرماست، نگاه جنسی تعدیل شده‌ای به زن خواهد داشت، ولی هیچ‌گاه نبایستی نگاه جنسی از بین برود. برخی هم می‌گویند نگاه زن و مرد به یکدیگر باید صرفاً انسانی باشد نه جنسی، بنده می‌گویم کسی این نگاه را دارد که حواسش نباشد زن و مرد در نهاد خود کشش جنسی نسبت به یکدیگر دارند و حتی اگر سیراب جنسی هم باشند و در محیط اجتماعی کنار هم قرار بگیرند، تحریک جنسی وجود دارد؛ مگر اینکه عرض کردم قدیس باشند یا بیمار. لذا در آموزه‌های دینی گفته‌اند که تلاشتان در راستای کاستن از هم‌نشینی غیرضروری باشد؛ نگفتند حرام است، ولی گفته‌اند اگر ضرورتی ندارد، مستحب است مرد و زن نامحرم با یکدیگر حرف اضافه نزنند.

اتفاقاً اگر در جامعه جوانان به جای اینکه با بدن عریان زن تحریک شوند، با مانتو او تحریک شوند، نشانگر آن است که آستانه رضایتمندی پایین مانده است. استاد مطهری در این خصوص می‌فرمایند: «ازدواج در جامعه اسلامی آزادی از محرومیت جنسی است، ولی در کشورهای غربی تن دادن به محرومیت جنسی است.» در اسلام زمانی که فرد بالغ می‌شود، ممنوعیت‌ها و محدودیت‌های مختلفی برای او قرار داده و از طرفی او را به سمت ازدواج هدایت می‌کنند.

فراوری: کهتری

 

 نظر دهید »

حجاب، عقبگرد زنان متمدن!!!

06 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

تاریخ بشر مؤید این نکته است که عفاف و حجاب به عنوان دو ارزش در جامعه بشری به ویژه جوامع توحیدی مطرح بوده است؛ زیرا یکی از امتیازات انسان، در مقایسه با موجودات دیگر، تهیه پوشش مناسب برای اندام خویش است. براین اساس، لباس پوشیدن یکی از شئون و ویژگی های انسان به شمار می آید. برای بشر دیروز و انسان متمدن امروزی لباس، افزون بر حفظ انسان از سرما و گرما، برف و باران و یاری دادن وی در حفظ عفت و شرف، در آراستگی و زیبایی آدمی نیز نقشی مهم ایفا می کند و می توان آن را نشان دهنده گرایش اعتقادی فرد و تعلق وی به فرهنگی خاص دانست.

بشر اولیه پوشش را انتخاب کرد تا حیا را وارد حریم های خود کند و حیا که معنا گرفت تمدن به وجود آمد. اما همین مسئله که قدمتی به طول حیات بشر در کره خاکی دارد چند صباحی است که به عنوان یکی از چالش های بزرگ فرهنگی جامعه ما مطرح شده است. مسئله ای که بررسی آن می تواند به بسیاری از شبهات در این زمینه پاسخ دهد.

حجاب رعایت حرمت زن مسلمان و حق الله است

حجاب از منظر قرآن؛ یعنی احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن تا نامحرمی او را از دید جنسی نگاه نکند. قرآن این حرمت را مخصوص زنان مسلمان دانسته؛ از این رو نگاه کردن به زنان غیرمسلمان را بدون قصد تباهی به علت اینکه آنان از این حرمت بی بهره هستند؛ جایز می داند.

 

قرآن کریم در سوره احزاب آیه 59 علت و فلسفه ضرورت حجاب را چنین بیان می کند «ذلک ادنی آن یعرفن فلا یوذین» (برای اینکه شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگیرند).

زهرا سادات طباطبایی کارشناس علوم دینی و قرآنی در تعریف مفهوم حجاب اسلامی می گوید: حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش است. ولی هر پوششی حجاب نیست؛ حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بعد ایجابی و سلبی است. بعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است و این دو بعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود. گاهی ممکن است بعد اول باشد، ولی بعد دوم نباشد، در این صورت نمی توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.

وی در ادامه حجاب زن را حق الهی دانسته و می افزاید: حرمت زن اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه خانواده، اگر همه اینها به عنوان زیرساخت های جامعه به بی حجابی و هنجارشکنی اسلامی رضایت بدهند، قرآن راضی نخواهد بود!

این کارشناس علوم قرآنی در ادامه اظهار می کند: تصور افراد جامعه این است که خداوند حجاب را تنها برای زنان ضروری دانسته است، در حالی که با استناد به آیات قرآنی درمی یابیم حجاب برای مردان نیز از ضروریات به شمار می رود در سوره نور خطاب به مردان آمده است: «این حجاب موجب پاکیزه تر ماندن روح و جسم آنهاست و خدا به آنچه خود می سازد، آگاه است.»

او حجاب و پوشش را، سنگر سعادت و پیروزی و رستگاری زنان در جامعه می خواند و می افزاید: اگر این سنگر آسیب ببیند و یا فرو ریزد، عوامل سعادت، پاک زیستی و شرافت آن ها فرو می ریزد. برای داشتن جامعه ای سالم توجه به این نکته که مراد از حجاب، پوشش اسلامی است بسیار ضروری است؛ با کمال تأسف دنیای غرب و دنباله روهای آنان این مسأله بسیار مهم اسلامی و اخلاقی را نادیده گرفته، بلکه به عکس با کمال گستاخی بر ضد آن، گام برمی دارند و حجاب و حفظ حریم عفاف را نشانه عقب گرد و واپس گرایی زن مخصوصاً زن مسلمان مطرح کرده اند.

بدحجابی ثمره عدم معرفت به جایگاه زن در نظام هستی است

بدون شک لزوم پوشیدگی زن در مقابل مردان نامحرم، یکی از مسائل مهم و ضروریات دین اسلام است که دستورات اسلامی، تنها برای آن مرز تعیین کرده است. تفاوت اساسی حجاب اسلامی با حجاب ادیان گذشته در تعدیل و نظم مناسب و به دور از افراط و تفریط، سهل انگاری مضر یا سختگیری بی مورد به جامعه بشری است.

 

میترا خسروبیک پژوهشگر مسائل اجتماعی؛ معتقد است: کسی که نتواند یا نخواهد که حجاب خود را حفظ کند در واقع از درک مفاهیم بلند عفت و عزت دور است. مفاهیمی که اگرچه تا حدی اکتسابی و مشروط به شرایط جامعه مدنی است اما نوع بشر بصورت فطری بدنبال آن است.

حجاب

وی مهم ترین ثمرات حجاب را آرامش روحی و دوری از التهابات درونی، استحکام پیوند خانواده، جلوگیری از تعدی به زنان، ایجاد امنیت اخلاقی و روانی در جامعه، حفظ سنت ها و روابط اجتماعی سالم و ارزش های انسانی و معنوی، حفظ عفت جامعه، راهی برای ورود بی دغدغه و بی خطر زن در عرصه های مختلف جامعه برمی شمارد و می گوید: رعایت حجاب در پیشرفت و ترقی یک ملت چنان مؤثر است که به صدق تاریخ هر زمان بدخواهان یک ملت درصدد ایجاد تزلزل در بنیان های اصلی جامعه باشند و واپس زدگی آن باشند، عفت و حجاب بانوان آن ملت را مورد سوء قصد قرار می دهند. سوءقصدی که فی الحال در جامعه ما با آن درگیر و از آن به نام تهاجم فرهنگی؛ شبیخون فرهنگی و اکنون متأسفانه غارت فرهنگی نام می برد.

این پژوهشگر با اشاره به اینکه حجاب برای زن ایرانی یک هویت است، می گوید: متأسفانه بانوان ما در مراکز عمومی و خیابان ها با فراموش کردن پیشینه تاریخی- اسلامی خود راهی را درپیش گرفته اند و الگوهایی را برای ورود به جامعه و جلب توجه انتخاب کرده اند که تاریخ مصرفشان برای سازندگان و طراحان آن گذشته است.

حجاب، ضرورت جامعه انسانی

یکی از فواید حجاب ایجاد امنیت روانی و اخلاقی در جامعه است. امنیتی که پایه و اساس همه امنیت ها محسوب می شود. اگر مرزهای امنیت اخلاقی از بین بروند پایبندی به کرامت، شرف و وجدان از بین رفته و راه تعرضات و تجاوزات و سایر ناامنی ها در جامعه به وجود می آید. از طرفی عدم احساس امنیت یکی از مهم ترین دلایل بروز بیماری های روانی درسطح جامعه است. خوب است که بدانیم جامعه بیمار هیچ گاه مسیر ترقی و پیشرفت را طی نخواهدکرد.

 

هاشم طالقانی، کارشناس ارشد روانشناسی حجاب را از ضرورت های اجتماعی جوامع انسانی برمی شمارد که با وجود آن منافع و تأثیرات شگرفی در جامعه پدیدار شده و رعایت نکردن آن، زیان ها و آثار مخربی در فرهنگ عمومی اجتماع و حتی بهداشت روانی، اقتصاد و سیاست بر جای می گذارد.

وی با اشاره به اینکه هسته تشکیل دهنده جامعه سالم؛ خانواده سالم است و عنصر اصلی تشکیل خانواده زن و مرد هستند، می گوید: از آثار اولیه رعایت حجاب در جوامع، استحکام خانواده به عنوان کوچک ترین و مهم ترین نهاد اجتماعی است. حال اگر زنان با خودآرایی و با پوشش مناسب در محیط اجتماع، زندگی خانوادگی خود و دیگر افراد جامعه را به خطر بیندازند و با کشاندن جاذبه های جنسی خود به کوچه و بازار، مردان را به مقایسه همسر خود با دیگر زنان هدایت کنند، نخستین ریشه های اختلاف و تزلزل روابط خانوادگی را بنیان گذاری می کنند. اگر کمی دقت کنیم نخستین کسانی که دراین تراژدی متضرر می شوند زنان هستند.

 

این کارشناس ارشد روانشناسی ادامه می دهد: عدم پوشیدگی اصولی و اسلامی زنان، هیجان ها و التهابات جنسی را افزایش می دهد. اگر پاسخگویی به این نیاز میسر نشود- که قطعا درسطح عمومی جامعه چنین چیزی ممکن نیست- احساس محرومیت و عقده های روانی، تعادل روحی فرد را برهم می زند و با تکرار آن، بیماری های روحی گسترش یافته و یا می تواند در درازمدت افسارگسیختگی در روابط جنسی را به وجود آورد. این خود نوعی ناامنی برای زنان در جامعه ایجاد می کند.

آزادی شخصی یا کسب این گونه آزادی های اجتماعی یکی دیگر از دلایل بدحجابی یا بی حجابی است انسان ها همیشه به دنبال استقلال و آزادی بوده اند. و آن را در سایه امنیت کسب می کنند. اگر رعایت نکردن حجاب برای برخی از افراد نوعی اعتراض به سلب آزادی های فردی آنهاست با اینکار رکن اولیه آزادی یعنی امنیت را از دست می دهند امنیتی که در عرصه های اجتماعی، فردی، بهداشتی و… از بین رفته است پیامدهای سختی را به جامعه تحمیل می کند در واقع می توان گفت: حجاب یک مسئله شخصی نیست و کسانی که به بهانه آزادی، حجاب را زیر پا می گذارند در حقیقت امنیت خود و آزادی دیگران را سلب کرده و نه تنها خود بلکه دیگران را نیز در زیان های آن شریک می کنند.

 نظر دهید »

حياى زن از ديدگاه اسلام

05 مرداد 1392 توسط باران

قرآن در داستان حضرت آدم و حوّا، پس از اينكه مي‏فرمايد آن‏ها فريب شيطان را خوردند و از درخت ممنوعه تناول كردند، مي‏فرمايد: (فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ) (اعراف: 22)، و هنگامى كه از آن درخت چشيدند، زشتي‏ها و قسمت‏هاى پنهان اندامشان بر آن‏ها آشكار شد و (به سرعت) شروع به قراردادن برگ‏هاى درختان بهشتى بر خود كردند تا آن‏ها را بپوشانند.
از اين داستان، به روشنى مي‏توان فهميد كه آدم و حوا هنگام برهنه شدن، مضطرب و پريشان شدند؛ زيرا براى رهايى از اين حالت، به برگ‏هاى درختان پناه آوردند و خود را با آن‏ها پوشاندند و صبر نكردند تا لباس مناسبى به دست آورند. اين در حالى است كه اولا، آن‏ها همسر يكديگر بودند و جايز بود در مقابل هم برهنه شوند. ثانيا، هيچ كس در آنجا نظاره‏گر آن‏ها نبود تا شرمندگي‏شان به خاطر او باشد. ثالثا، چون اولين انسان بودند، پوشش براى آن‏ها جنبه اكتسابى هم نداشت. بنابراين، تنها دليل اضطراب ايشان از برهنگي، فطرى بودن حيا در آن‏ها بود و چون برهنگى خلاف فطرت است، اضطراب‏آور است.1
اگر كسى بپرسد، از اين آيات به دست مي‏آيد كه «كشف عورت» خلاف فطرت است، نه «كشف حجاب»، در پاسخ گفته مي‏شود: اولا، قرآن در اينجا سخن از كشف «سوءة» دارد. «سوءة» در لغت، به معناى چيزى است كه انسان از آشكار شدن آن ناراحت مي‏شود.2
بنابراين، منظور قرآن از كلمه «سوءة» در سوره اعراف، آيه‏هاي20 (سَوْءَاتِهِمَا)، 22( سَوْءَاتُهُمَا)، 26(سَوْءَاتِكُمْ) و 27(سَوْءَاتِكُمْ)، جاذبه‏هاى جنسى آدم و حواست؛ زيرا در آيه 26 همين سوره، خداوند از لباسى كه «سوءات» انسان را مي‏پوشاند، به «لباس تقوا» تعبير كرده است و مي‏فرمايد: (يَا بَنِى آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسا يُوَارِى سَوْءَاتِكُمْ وَرِيشا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ.) و امام باقر(عليه‌السلام) آن را به «لباس عفاف» تعبير مي‏كند. «وَ اَمّا لِباسُ التَّقْوى فَالْعِفافُ.» 3)
از اين روايت معلوم مي‏شود لباس عفاف يا پوشش عفيفانه به پوششى گفته مي‏شود كه جاذبه‏هاي جنسى انسان را بپوشاند، نه فقط عضو تناسلى را، و در واقع، علت اضطراب آدم و حوا، از بين رفتن عفاف و آشكار شدن جاذبه‏هاى جنسى آنان بود.
ثانيا، جاذبه‏هاى جنسى زن و مرد متفاوتند. در مرد، فقط اعضاى تناسلي، يا حداكثر بين ناف تا زانو، داراى جاذبه جنسي است (چنانكه بعضى از روايات آن را تأييد مي‏كند(4)  ولى در زنان، تمام بدن داراي جاذبه جنسى است. بنابراين، از اين دو مقدّمه مي‏توان به روشنى استدلال كرد كه هرگونه برهنگى زن، به نظر قرآن، در تضاد با فطرت اوست و موجب اضطراب او مي‏شود. به همين دليل است كه فريضه حجاب مخصوص زنان شده است و حجاب مردان در حد پوشيدن عضو تناسلى يا حداكثر بين ناف تا زانو مي‏باشد.
در تأييد مطلب مزبور، يعنى اثبات مقدّمه اول، كه منظور از «سوءة» جاذبه جنسى است، مي‏توان گفت: كلمه «عورت»(5 ) نيز مانند كلمه «سَوءَه» به معناى جاذبه جنسى مي‏باشد كه در تعابير دينى در مورد بدن زن به كار رفته است. در سوره نور آيه 31 فرمود: بر زنان لازم نيست در مقابل كودكانى كه از «عورت» زنان ـ يعنى از جاذبه‏هاى مربوط به زنان ـ آگاه نيستند، حجاب داشته باشند.(6)  همچنين در روايتي، علت وجوب پوشش زن را عورت بودن او معرفى مي‏كند. پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) مي‏فرمايد: «بدن زن عورت (داراى جاذبه جنسي) است كه خانه‏اش پوشش آن است.»(7) معلوم است كه كلمه «عورت» در اينجا نمي‏تواند به معناي خاص آن باشد، بلكه كنايه از آن است كه بدن زن داراى جاذبه جنسى است و بهترين پوشش براى آن، بودن زن در خانه و كمتر ظاهر شدن در برابر نامحرم است.
بنابراين، چه در داستان آدم و حوا و چه در موضوع حجاب، تعبير قرآن و روايت از بدن زن به «سوءة» و »عورت« دال بر اين است كه زن از برهنه كردن بدنش دچار ناراحتى و پريشانى و بلكه اضطراب مي‏شود و اين نشانه فطرى بودن حيا و در نتيجه پوشش و حجاب براى زن است.
از شواهد ديگر فطرى بودن صفت حيا در زن، داستان حضرت مريم(س) و حضرت يوسف(عليه‌السلام) است. قرآن در قصه حضرت مريم(س)، پس از اينكه مي‏فرمايد: مريم به اعجاز الهي، باردار شد و براى اينكه مردم نادان او را به فحشا و بي‏عفتى متّهم نكنند، از آنان فاصله گرفت تا دور از آن‏ها وضع حمل كند، مي‏فرمايد: (يَا لَيْتَنِى مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنتُ نَسْيا مَّنسِيّا) (مريم: 23) (مريم آن‏قدر ناراحت شد كه) گفت: اى كاش پيش از اين، مرده بودم و بكلى فراموش مي‏شدم! اين سخن حاكى از نهايت پريشانى و ناراحتى زنى است كه احساس مى كند از نظر مردم، حيا و عفتش لكه‏دار شده است، از اين‏رو، آرزوى مرگ مي‏كند. اين نشان مي‏دهد حيا تمام وجود اوست كه با رفتن آن، جانش هم در حال از بين رفتن است و اين غير از فطرى بودن حيا، دليل ديگرى ندارد. از اين بيان معلوم مي‏شود وقتى حيا در زن فطري باشد، پوشش و حجاب، كه لازمه حياست، نيز فطرى خواهد بود؛ زيرا امكان ندارد زني داراى حيا باشد و آن‏گاه اجازه دهد نامحرم از نگاه كردن به بدن او لذت ببرد. به عبارت ديگر، ظهور و تبلور حيا در زن، به پوشش مناسب است. در واقع، عامل اصلى گرايش زن به حجاب و پوشش، تأمين يك نياز درونى و فطرى به نام حيا و شرم است.
همچنين قرآن در قصه حضرت يوسف(عليه‌السلام) به حركت فطرى زن عزيز مصر اشاره مي‏كند كه وقتى خواست از يوسف كام بگيرد، درها را بست (وَ غَلَّقَتِ الاَبْوابَ) (يوسف: 23) تا كسى شاهد او نباشد. امام زين‏العابدين(عليه‌السلام) مي‏فرمايد: در اين هنگام، آن زن با پارچه‏اى روى بت خود را پوشاند. يوسف از او پرسيد: چرا اين كار را كردي؟ گفت از بت حيا مي‏كنم.(8) يوسف گفت: تو از بت حيا مي‏كني، ولى من از خدا حيا نكنم؟ از اين موضوع مشخص مي‏شود كه حيا امرى فطرى است؛ زيرا هر زنى به طور فطرى و غريزي، چنين احساسى دارد.
همچنين در بعضى روايات آمده است كه خداوند حياى زن را نُه برابر حياى مرد قرار داده؛
حضرت امير(عليه‌السلام) فرمود: «خداوند ـ عزّوجل ـ شهوت جنسى را ده قسمت آفريد. نُه قسم آن را در زنان قرار داد و يك قسم آن را در مردان؛ و اگر خداوند ـ عزّوجل در آن‏ها به اندازه شهوت جنسي‏شان حيا و شرم قرار نمي‏داد، هر آينه به هر مردى نُه زن آويزان (وابسته) مي‏شد.»(9)
در روايت ديگري، حياى زن را از اين هم بيشتر مي‏داند. ابو بصير مي‏گويد: از امام صادق(عليه‌السلام) شنيدم كه مي‏فرمود: «شهوت جنسى زن نود و نُه برابر مرد است، اما خداوند بر او حيا قرار داده است.» از اين دو روايت استفاده مي‏شود كه در طبيعت و آفرينش زن، حيا بيش از مرد قرار داده شده و اين از خصايص عَنْ ابى بصير، قالَ سَمِعْتُ اَباعَبْدِاللّه (عليه‌السلام) يَقولُ: «فُضِّلَتِ الْمَرْأَةُ عَلَى الرَّجُلِ تِسْعَةً وَ تِسْعينَ مِنَ اللذَّةِ وَ لكِنَّ اللّهَ اَلْقى عَلَيْها الْحَياءَ.»(10) فطرى اوست.
1 ـ محسن قرائتي، تفسيرنور،ج4، ص35.
2 ـ سيدمصطفى حسينى دشتي، معارف و معاريف، قم، دانش، 1376.
3 ـ سيدهاشم بحراني، تفسير البرهان، بيروت، انتشارات مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، 1999.
4 ـ شيخ حرّ عاملي، پيشين، ج 2، ص40.
5 ـ «ورت» در لغت، به معناى عضوى است كه شخص به سبب شرم، آن را مي‏پوشاند. (ر.ك: سيدمصطفى حسينى دشتي، پيشين، ج 7، ص544).
6 ـ سيد محمدحسين طباطبائي، تفسير الميزان، ترجمه محمدباقر موسوى همداني، قم، انتشارات اسلامي، 1363، ج 15، ص157.
7 ـ «اَلْمَرْاَةُ عَورَةٌ سَتْرُها بَيْتُها« (زاهد ابي‏الحسين ورّام، تنبيه‏الخواطر و نزهةالنواظر المعروف بمجموعه ورّام، تهران، 1376ق، ج 2، ص119.
8 ـ ابوالفضل رشيدالدين ميبدي، تفسير كشف‏الاسرار و عدةالابرار، تهران، اميركبير، 1409ق، ج 5، ص 51.
9 ـ «عَنْ اَصْبَغِ بْنِ نُباتَه قال، قالَ اَميرُالْمُؤمِنينَ"(عليه‌السلام): خَلَقَ اللّهُ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ الشَّهْوَةَ عَشَرَةَ اَجْزاءٍ فَجَعَلَ تِسْعَةُ اَجْزاءٍ فِى النِّساءِ وَ جُزْءً واحِدا فِى الرِّجالِ وَ لَولا ما جَعَلَ اللّهُ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ فيهِنَّ مِنَ الْحَياءِ عَلى قَدْرِ اَجْزاءِ الشَّهْوَةِ لَكانَ لِكُلِّ رَجُلٍ تِسْعُ نِسْوَةٍ مُتَعَلِّقاتٍ بِهِ.» (شيخ حرّ عاملي، پيشين، ج 20، ص 63.
10 ـ همان.   

 1 نظر

حيا و سلامت روانى

05 مرداد 1392 توسط باران

شكى نيست كه وجود حيا در زن تأثيرات بسيار مثبتى بر روح و روان وى دارد. عفاف و پوشيدگى همچون سد و حفاظى است كه زن در سايه آن از هر ذلّت و تحقيرى در امان مي‏ماند. دين اسلام با واجب كردن حجاب، نمي‏خواهد زن بازيچه دست شهوت‏ پرستان باشد و ارزش او به ميزانى تنزّل كند كه تنها وسيله ‏اى براى اطفاى شهوات به حساب آيد. اسلام خوشي ‏هاى مشروع را براى زن مي‏ پسندد و البته تأمين آن را در سايه حيا و عفت قرار مي‏دهد. عفاف، كه ثمره حجاب و پوشش است، عامل آرامش و سكون انسان و دور ماندن او از عوامل اضطراب و در نهايت، موجب رضايت وجدان است. چه بسيارند عوامل ناامنى فكرى و ذهنى كه عفاف مانع بروز آن‏هاست. عفاف موجب احساس امنيت و شرف آدمى است و باعث مي‏شود كه آدمى بتواند در طول حياتش درست فكر كند و نيكو تصميم بگيرد.
زن به دليل اينكه عواطف و احساسات قوي‏ترى نسبت به مرد دارد، از نظر روانى نفوذپذيرتر از مرد است؛ يعنى بيش از مرد از عوامل بيرونى متأثر مى شود. اين تأثّر و نفوذپذيرى وقتى از يك منبع، يعنى از سوى شوهر باشد، باعث مي‏شود وحدت و يگانگى روانى زن حفظ شود، ولى وقتى زن بدون حجاب در اجتماع مردان نامحرم حاضر مي‏شود، به آسانى تحت تأثير روانى و عاطفى آنان قرار مي‏گيرد و وحدت روانى او از بين مي‏رود و با از بين رفتن وحدت رواني، دچار اضطراب و آشفتگى مي‏شود.1
در منابع اسلامي، درباره برخى از آثار روانى حجاب و بي‏ حجابى مطالب زيادى وجود دارند؛ مثلا، در آيه 60 سوره «نور» درباره فلسفه حجاب مي‏فرمايد: (وَ اَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ)؛ و اگر «زنان» خود را بپوشانند براى آن‏ها (خير) بهتر است. كلمه «خير»، كه به معناى سود و نفع است، به دليل اطلاقش، هم شامل نفع مادى مي‏شود و هم نفع معنوى. در آيه 53 سوره احزاب، سود و نفع حجاب مشخص ‏تر بيان شده است: (ذلِكُمْ اَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ) اين كار (حفظ حريم بين زن و مرد) براى پاكى دل‏هاى شما و آن‏ها بهتر است. بنابراين، مي‏توان گفت: طبق اين دو آيه، اثر مهم حجاب براى زن، طهارت و پاكي قلبى است كه مقدّمه‏اى براى رسيدن به سلامت قلبى (قلب سليم) است و در روان‏شناسي، از آن به «سلامت رواني» تعبير مي‏شود.
همچنين در آيه 30 سوره «نور» درباره تأثير حفظ عفّت مرد به واسطه نگاه آلوده نكردن به زن مي‏فرمايد: (وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ اَزْكى لَهُمْ)؛ و عفاف خود را حفظ كنند. اين براى آنان پاكيزه ‏تر است.
در روايات نيز به تأثير روانى حجاب بر زن اشاره شده است. امام علي(عليه‌السلام) در وصيت خود به امام حسن(عليه‌السلام) مي‏فرمايد: «(زنان را) در پرده حجاب نگاه دار تا نامحرمان را ننگرند؛ زيرا سخت ‏گيرى در پوشش، عامل سلامت و استوارى آنان است.»2
همچنين آن حضرت در حديث ديگري مي‏فرمايد: «پوشش و حجاب براى حال زن بهتر است و سبب دوام زيبايى او مي‏شود.»3

منظور از حال زن در اين حديث، وضعيت روانى اوست كه رعايت حجاب سبب تعادل بهتر آن مي‏شود. و نيز پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) مي‏فرمايد: «بهترين زنان شما زنان پاك‏دامن و عفيف هستند.» اين روايت نيز همان چيزى را مي‏گويد كه در آيه 60 سوره «نور» گذشت.4

منابع:

1ـ زينب جلالي، جزوه حجاب از ديدگاه روان‏شناسي، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى (رحمه‌الله)،1382.
2 ـ «وَاكْفُفْ عَلَيْهِنَّ مِنْ اَبْصارِهِنَّ بِحِجابِكَ اِيّاهُنَّ، فَاِنَّ شِدَّهَ الْحِجابِ اَبْقي عَلَيْهِن.َّ» (نهج ‏البلاغه، ترجمه سيدرضي، نامه31)
3 ـ «صِيانَةُ الْمَرْاَةِ اَنْعَمُ لِحالِها وَ [اَدْوَم] لِجَمالِها» (ميرزا حسين‏ نوري، پيشين، ج 14، ص255.
4 ـ «خَيْرُ نِسائِكُمْ اَلْعَفيفَةُ» (محمدبن يعقوب كليني، پيشين، ج 5، ص324)

 نظر دهید »

حجاب، ارزش يا روش؟

02 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی
كساني كوشيده‏ اند از طريق فاصله انداختن ميان ارزش ها با روش تحقّق عيني آنها، ميان حجاب با عفاف، تفكيك نموده و حجاب را غير ضروري مي‏خوانند و حفظ عفّت را بدون حجاب نيز ممكن مي‏دانند. اينك ما اين تلاش را ارزيابي مي‏كنيم:

تحليل واژه:

1ـ معناي لغوي: عفاف با فتح حرف اوّل، از ريشه “عفّت” است و راغب اصفهاني در مفردات(1) خود، عفّت را معني مي‏كند:
«العفّة حصول حالةٍ للنّفس تمتنع بها عن غلبة الشّهوة».
(عفّت، پديد آمدن حالتي براي نفس است كه به وسيله آن از فزون خواهي شهوت جلوگيري شود).
طريحي نيز در مجمع البحرين(2) مي‏آورد:
«عَفَّ عن الشيِ‏ِء اي امتنع عنه فهو عفيفٌ».
(عفاف از چيزي ورزيد يعني از آن امتناع ورزيد پس او عفيف است).
و ابن منظور در لسان‏العرب(3) مي‏نويسد:
«اللفّة: الكّف عمّا لا يحلّ و لايجمل».
(عفّت: خويشتن داري از آنچه حلال و زيبا نيست).
شرتوني لبناني نيز در اقرب الموارد(4) مي‏نويسد:
«عَفِّ الرجل: كَفَّ عمّا لا يحلّ و لا يجمل قولاً او فعلأ وامتنع». (عفاف ورزيد يعني در گفتار و كردار از آنچه حلال نيست دوري جست و خويشتن‏داري نمود).
پايه عفاف، خويشتن‏داري است و ردّپايي از جنسيّت يا اختصاص به جنس خاص (زن) در معني لغوي عفاف، وجود ندارد.
2ـ معناي عرفي: در ادب پارسي، “عفاف” از نظر معنا و گويش، تفاوت يافته است.
در لغت‏نامه دهخدا(5) چنين آمده است:
«عفاف: پارسايي و پرهيزگاري، نهفتگي، پاكدامني، خويشتن داري».
دكتر معين در فرهنگ فارسي معين(6) آورده است:
«عفاف: پارسايي، پرهيزگاري، پاكدامني، در تداول غالباً به كسر اول تلفظ مي‏كنند.»
بنابراين در گويش فارسي، عفاف به كسر اول و به معني “پاكدامني” به كار مي‏رود.
3ـ معناي اصلاحي: در تفكّر اسلامي، عفاف، واژه‏اي با بار معنايي خاصّ برگرفته از آيات و روايات، و گونه‏اي منش است همراه با كُنِش رفتاري و گفتاري.
عفاف در قرآن: در قرآن چهار بار از ريشه عفاف، استفاده شده است:
1ـ سوره بقره ـ 273: «يحسبهم الجاهل اغنياء من التعفّف»؛
(نا آگاه گمان مي‏برد كه اينان توانگرند زيرا عفاف مي‏ورزند). در اين آيه، كنش بزرگ منشانه، عفاف است، خويشتن‏داري، عزّت نفس و امتناع از دست نياز دراز كردن.
2ـ سوره نساء ـ 6: درباره شناخت زمان رشد و بلوغ يتيمان، به سرپرستان سفارش مي‏كند كه از دست يازي به اموال يتيمان خودداري كنند و عفاف ورزند. اين آيه نيز خويشتن‏داري را عفاف را خوانده است.
3ـ سوره نور ـ 32: «وليتعفّف الّذين لا يجدون نكاحاً حتّي انعمهم اللّه من فضله»؛ (و كساني كه اسباب زناشويي نمي‏يابند، پاكدامني ورزند تا آنكه خداوند از بخشش خويش توانگرشان گرداند). در اين آيه خويشتن‏داري (استعفاف) را به رام كردن قوّه جنسي اطلاق فرموده است.
4ـ سوره نور ـ 60: «و القواعد من النّساء اللاّتي لا يرجون نكاحأ فليس عليهنّ جناحُ ان يضعن ثيابهنّ غير متبرّجات بزينةٍ و ان يستعْففْنَ خيرٌ لهّن واللّه سميعٌ عليمٌ.»؛ (و زنان يائسه‏اي كه اميد زناشويي ندارند، گناهي نيست كه جامه‏ها (چادرها)يشان را فروگذارند به شرط آنكه زينت نمايي نكنند و اگر پاكدامني بورزند (و چادر را فرو نگذارند) بهتر است و خداوند، شنواي داناست(7)).
در زبان پارسي، از خويشتن‏داري در امور جنسي و شره نبودن، به پاكدامني تعبير مي‏كنند كه بخشي از گستره معنايي “عفاف” است زيرا عفاف، مطلق خويشتن‏داري را گويند همان‏گونه كه در آيات ياد شده، از خويشتن‏داري در امور اقتصادي و مالي نيز با كلمه استعفاف و تعفّف، ياد شده است.
اينك آيا مي‏توان گفت: عفاف، صرفا همان حالت دروني و نفساني است و به بروز خارجي و اجتماعي آن حالت نفساني، ربطي ندارد؟! از منظر قرآن، چنين نيست بلكه به دليل اهميّت نحوه بروز عفاف، اين واژه، به «ظهور خويشتن‏داري» نظر دارد. در آيه نخست، حالت رفتاري مسلمان فقير را به نمايش مي‏گذارد كه چگونه خود را بي‏نياز جلوه مي‏دادند، با رفتاري عفيفانه و بزرگ منشانه.
در آيه دوّم، دست يازي به اموال يتيمان را غير عفيفانه، معرّفي مي‏كند. در سوّمين آيه، خويشتن‏داري و مراقبت از فرو رفتن در شهوات جنسي را استعفاف مي‏داند و آيه چهارم، زنان سالخورده را سفارش مي‏كند كه عفاف ورزند و چادر از سر فرو نگذارند، يعني عفاف را برابر با «حجاب» گرفته است. بنابراين عفاف از منظر تفكّر اسلامي، هم رويه دروني دارد كه حالتي نفساني جهت كنترل و جهت‏دهي به شهوت (كشش و اشتياق) است و هم رويه‏اي بيروني كه نشانه‏هايش در رفتار و گفتار هويدا مي‏شود تا حالت درون را به نمايش گذارد. در روايات اسلامي نيز “عفاف” به معني “خويشتن‏داري” است كه در كردار و گفتار آشكار باشد.
مرحوم شيخ عباس قمي در سفينه البحار(8)آورده است:
«و يطلق في الاخبار غالباً علي عفّة الفرج و البطن و كفّها عن مشتهياتهما المحرّمه». (در روايات، عفاف، بيشتر به معني خويشتن‏داري نسبت به شكم و شهوت به كار مي‏رود، و بازداشتن ايندو از فزون خواهي حرام).
علي(ع) مي‏فرمايند:
«العفاف زهادة»(9)؛ (عفاف زهد ورزي و خويشتن‏داري است).
و «العفّة تضعّف الشّهوة»(10)؛ (خويشتن‏داري شهوت را ناتوان مي‏سازد).
رابطه “عفت” با “شهوت": در روايات و آيات، ميان «شهوت‏پرستي» و «عفّت»، تقابل جدّي برقرار شده و به دينداران، آموزش داده مي‏شود كه شهوت‏پرستان، عفيف نيستند ولي به نظر مي‏رسد كه معمولاً تنها بخشي از گستره معنايي شهوت‏پرستي، مورد نظر برخي دينداران واقع شده است.
معناي لغوي “شهوت": راغب در مفردات(11) مي‏نويسد:
«اصل الشّهوه نزوعُ النّفس الي ما تريده و ذلك في الدّنيا ضربان، صادقة و كاذبة. فالصّادقة ما يختلّ البدن من دونه كشهوة الطّعام عند الجوع و الكاذبة ما لا يختّل من دونه». (اصل شهوت، كه كشش و اشتياق نفس است به آنچه اراده كند، در دنيا بر دو گونه است: حقيقي و غيرحقيقي؛ اشتياق حقيقي آنست كه بدن بدون تأمين آن آسيب مي‏بيند؛ همانند اشتياق به غذا هنگام گرسنگي. و اشتياق به كاذب آنست كه بدن بدون تأمين آن آسيب نمي‏بيند).
طريحي در مجمع البحرين(12) مي‏آورد:
«الشّهوات بالتّحريك جمع شهوة، و هي اشتياق النّفس الي شيي‏ء». (شهوات جمع شهوت، به معني اشتياق نفس به چيزي است).
دهخدا در لغت‏نامه(13) مي‏نويسد:
«شهوت: آرزو و ميل و رغبت و اشتياق و خواهش و شوق نفس و حصول لذت و منفعت»
و فريد وجدي(14) در دائرة المعارف تعريف مي‏كند:
«الشّهوه حركة النّفس طلبا للملائم»؛ (شهوت حركت نفس است در جستجوي آنچه موافق و سازگار است).
اين معني، جنبه عملي «شهوت» را نيز دربردارد در نتيجه، شهوت، معنايي عام دارد.
در اصطلاح قرآن(15) نيز شهوت به معني عام به كار مي‏رود:
«زيّن للنّاس حبّ الشّهوات من النّساء و البنين و القناطير المقنطرة من الذّهب و الفضّة و الخيل المسوّمة و الانعام و الحرث ذلك متاعٌ الحيوة الدّنيا…»؛
(عشق به خواستينها از جمله زنان و فرزندان و مال هنگفت اعمّ از زر و سيم و اسبان نشاندار و چارپايان و كشتزاران، در چشم مردم آراسته شده است: اينها بهره زندگاني دنياست).
معناي اصطلاحي شهوت: غالبا به خواهش و اشتياق جنسي انسان، شهوت گفته مي‏شود و شهوتراني را در بخش كوچكي از گستره اميال نفس به كار مي‏برند حال آنكه در تحليل قرآن و روايات، «شهوت به معني عام» در برابر «عفّت به معني عام» قرار دارد. خواهش نفس و تلاش براي برآوردن آن ميل، در برابر خويشتن‏داري در طاعت خواهشهاي نفساني است. انسان شهوت‏پرست از كردار و گفتارش پيداست. از كوزه، همان برون تراود كه در اوست. انسان عفيف و با اصالت نيز از سخن و كنش او هويدا است. عفاف، تنها پاكدامني جنسي نيست. شهيد مطهري در “تعليم و تربيت در اسلام” مي‏گويند:
«عفاف يعني آن حالت نفساني يعني رام بودن قوّه شهواني تحت حكومت عقل و ايمان. عفاف و پاكدامني يعني تحت تأثير قوّه شهواني نبودن، شره نداشتن. يعني جزو آن افرادي كه تا در مقابل يك شهوتي قرار مي‏گيرند بي‏اختيار مي‏شوند، و محكوم اين غريزه خود هستند، نبودن. اين معني عفاف است.»

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

دردسرهاي كشف حجاب

02 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

از جمله تقليدهايي كه رضاخان تلاش كرد از روي عملكرد آتاترك در ايران انجام دهد موضوع كشف حجاب بود.
شاه مجاب شده بود كه چنانچه زنان ايراني، حجاب ملي و ديني خود را كنار بگذارند و ملبس به لباسهايي شوند كه زنان فرنگ مي‌پوشند؛ مي‌توانند در ساير وجوه و شئون اجتماعي نيز، مانند فعاليتهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي زنان فرنگ با آنان برابري كنند!
كشف حجاب رضاخاني به نوعي تهديد «ناموس ملي» و رواج نوع جديدي از «ابتذال» بود و به همين جهت با مخالفت صريح، قاطع و مستمر روحانيت و طبقات مختلف اجتماع مواجه شد. البته رضاخان در آن اقدام فرهنگي! از انواع روش‌هاي خشن نظامي ـ پليسي استفاده كرد. چادر را از سر زنها، در ملأعام كشيد. آنان را مجبور نمود كه با برهنگي و بدون حجاب در جامعه حضور پيدا كنند ـ در اين راه از تطميع، تهديد، پول و وعده دريغ نشد و…
چه بسيار بانوان مؤمنه‌اي كه حجاب ملي و ديني‌شان را با بذل خونهاي پاكشان پاس داشتند.
اما موضوع كشف حجاب در كشوري مانند ايران كه همه جمعيتش مسلمان هستند، با دشواريهاي فراواني روبرو شد. در اين مقاله با ارائه اسنادي تلاش شده تا ضمن نشان دادن تلاش حكومتگران براي اجراي كشف حجاب، گوشه‌هايي از مقاومت مردمي نيز به تصوير كشيده شود.
روز 22 دي 1314 يعني 5 روز پس از دستور رضاخان براي كشف حجاب، ميرزا علي اكبرخان داور وزير ماليه طي بخشنامه‌اي براي ادارات ماليه سراسر كشور، مقرر كرد كه به مأمورين دولتي متناسب با حقوق‌شان وام داده شود تا با انگيزه بيشتري به مقابله با حجاب زنان بپردازند. در اين بخشنامه تأكيد شده براي مأموريني كه حقوقشان تا سقف 200 ريال است، يك وام 200 ريالي و به مأموريني كه بيش از اين رقم را دريافت مي‌دارند مطابق ميزان حقوق ماهانه‌شان وام داده شود و از پايان حقوق بهمن آنها تا مدت 6 ماه مهلت داده شود وام دريافتي را در 6 قسط بازگردانند.(1)
فتح‌الله پاكروان توليت آستان قدس رضوي نيز در نامه‌اي به رئيس‌الوزراء از توسعه پديده بي‌حجابي در مشهد اظهار خشنودي كرده و به وي مژده داد كه قصد دارد به زودي ورود خانمهاي محجبه به صحن و حرم مطهر امام رضا(ع) و بيوتات شريفه ممنوع شود و از ورود زنان چادري به حرم جلوگيري به عمل آيد. وي سپس از رئيس‌الوزرا خواست مراتب را به «خاكپاي ملوكانه» برساند.(2)
در همين رابطه به موجب نامه ديگري از محمود جم نخست‌وزير به توليت آستان قدس رضوي براي شركت زنان بي‌حجاب در مساجد و روضه و آستانه، ترتيب خاص وجود ندارد. حتي تأكيد شده كه «اگر ميسر است در مجالس روضه، زنان و مردان روي نيمكت يا صندلي بنشينند.(3)
گزارش ديگري حاكي است كه ابوالقاسم فروهر وزير كشور در 15 اسفند 1316 طي بخشنامه‌اي به كليه وزارتخانه‌ها به مخالفت بسياري از مأموران دولتي با روند كشف حجاب اشاره كرده و هشدار داده كه مأموران خاطي تحت پيگرد قرار مي‌گيرند. در اين بخشنامه تصريح شده كه مأموران دولتي از بيرون آوردن همسران خود از منزل امتناع مي‌ورزند.(4)
در 28 شهريور 1317، از «حكومت سبزوار» نامه محرمانه‌اي به وزارت داخله (وزارت كشور) نوشته شد. در اين نامه، شهروزي حاكم سبزوار با اشاره به اينكه به هنگام دعوت از مقامات محلي و همسرانشان براي حضور بدون حجاب در جشنها بسياري از آنان دعوت را نمي‌پذيرند تصريح شده بود «در مراسم جشني كه به مناسبت وصول خبر نامزدي قريب‌‌الوقوع وليعهد با فوزيه (مراسم عقد محمدرضا پهلوي و فوزيه روز 24 اسفند 1317 در قاهره برگزار شد) ترتيب يافت از 136 نفر مدعو در مجلس 106 نفر يا نيامدند و يا بدون همسر خود حاضر شدند. وقتي قضيه را با شهرباني مطرح كرديم غائبين عموماً يا خبر از بارداري همسرانشان، يا وضع حمل آنها، يا مريض بودن آنها دادند و يا مدعي شدند كه همسرشان در مسافرت بوده است. براي اينكه موضوع روشن شود كمي بعد دستور داده شد عموم آنها به مجلس روضه و وعظ و خطابه دعوت شوند تا مشخص شود كه ادعاهايي كه بابت غيبت بانوان خود مطرح كرده‌اند، درست بوده است يا خير.(5)
در نامه ديگري كه به تاريخ 16 بهمن 1320 از سوي استاندار كرمان براي وزارت كشور نوشته شده، آمده است كه در جشن فرهنگ روز 15 بهمن از مجموعه آقايان رؤساي لشكري و كشوري دعوت شده به مراسم تنها سه نفر از بانوان آنها شركت كردند و ساير آقايان تعمداً بانوان خود را نياوردند. استاندار كرمان سپس با خشم مي‌نويسد «بنده احساس مي‌‌كنم كه ارتجاع دوباره مشغول نشو و نماست و اگر جلوگيري نشود عنقريب روضه‌خواني و شيون زنان و راه انداختن كتل و چادر سياه و پيچه دوباره عرض اندام خواهد كرد.(6)
در نامه‌اي كه محمود جم رئيس‌الوزراء در آبان 1316 به دفتر مخصوص شاهنشاهي نوشته از قول استاندار خراسان متذكر شده كه در بعضي نقاط اين استان از جمله قائن و قصبه كاخك عمل كشف حجاب پيشرفت نداشته و به همين دليل به توصيه استاندار مذكور خواستار جلب موافقت دفتر مخصوص شاهنشاه براي بازداشت و تبعيد «عاملان تحريك» گرديده. طبق اسناد، دفتر مخصوص شاه نيز در نوشته خود در حاشيه نامه با اين توصيه موافقت كرده و در نتيجه محمود جم در نامه ديگري به استاندار خراسان خواستار بازداشت و تبعيد عاملان عدم پيشرفت كار كشف حجاب در منطقه شده است.(7)
روز 30 خرداد 1315 حاكم كاشمر در نامه‌اي به استاندار خراسان كه نسخه‌اي از آن براي وزارت داخله نيز ارسال شد، در بيان اقدامات خود نوشت كه به حمام‌هاي زنانه اخطار كرده كه زنان بدون كلاه و با چارقد را راه ندهند حتي مأموريني را نيز گماشته كه ميزان انجام وظيفه حمام‌داران زنانه را گزارش كنند. طبق اين نامه به گاراژداران نيز تأكيد شده كه از سوار كردن زناني كه چارقد دارند و كلاه به سر نمي‌گذارند خودداري ورزند. در پايان نامه تصريح شده كه براي گرفتن بهانه از زناني كه مدعي هستند پول لازم براي تأمين هزينه تهيه كلاه را ندارند نيز به نمددوزان دستور داده شده كه «از نمد كلاه بسازند» و آنها را ارزان عرضه كنند.(8)
در نامه ديگري نماينده معارف دامغان در 22 دي 1315 به وزارت معارف و اوقاف مركز مي‌‌نويسد در جشن كشف حجاب 17 دي امسال كه در سالن دبستان پهلوي منعقد شده بود جز حكمران، فرمانده امنيه، رئيس شهرباني و پزشك بهداري و همچنين چند عضو اداره معارف كسي حضور نداشت و علت آن همانا عدم پيشرفت صحيح «تجدد نسوان دامغان» بود.(9)
در نامه ديگري مدير دفتر پست و تلگراف گناباد در 31 خرداد 1314 به رئيس‌الوزرا مي‌نويسد: در مدت 20 روزي كه من در اين قصبه وارد شده‌ام 20 زن نديده‌ام تا ناظر بر ميزان پيشرفت كشف حجاب آنها باشم. فقط معدودي اعضاي خانواد مأمورين شهرباني كشف حجاب را رعايت مي‌كردند حتي زنان براي حمام رفتن در ساعات شب از طريق بامهاي متصل به هم خود را به حمام مي‌رسانند.(10)
اين مقاومتها و مشكلات ناشي از آن بود كه رضاشاه نتوانست اين حقيقت را بفهمد كه مبارزه با حجاب در كشوري كه دين سرمايه اصلي مردم است مبارزه‌اي بي‌حاصل است.
در بعضي نوشته‌هاي اشرف دختر رضاخان پهلوي ديده شده كه وي از اقدام پدر خود در مورد كشف حجاب با طعنه و انتقاد ياد مي‌كرد. اشرف در يك جا گفته بود:
«در شرايطي كه من هرگز احساس نكرده بودم كه وي (رضاخان) مايل است از كنترل شديدي كه درخانه نسبت به ما اعمال مي‌كرد، بكاهد، تصميم گرفت كه ملكه، خواهرم، شمس و مرا بدون چادر به مردم تهران نشان دهد! پدرم در خانه حالت مردان يك نسل قبل را داشت. خوب به خاطر دارم كه يك روز با پيراهني بي‌آستين سر ناهار حاضر شدم و او دستور داد كه فوراً بروم و پيراهنم را عوض كنم. اما به عنوان پادشاه حاضر شده بود احساس‌هاي شديد شخصي خود را كنار بگذارد. قرار شد من و مادرم و خواهرم شمس بدون چادر و بي‌حجاب در مراسم جشن فارغ‌التحصيلي دانشسراي تهران شركت كنيم. در زمستان 1314 بود كه مردم براي اولين بار روي ملكه ايران و دخترانش را ديدند.(11)

پي نوشت ها :

1. خشونت و فرهنگ، اسناد محرمانه كشف حجاب (1322ـ1313)، چاپ اول، تهران، سازمان اسناد ملي ايران (مديريت پژوهش، انتشارات و آموزش)، 1371، ص 8.
2. جعفري، مرتضي، واقعه كشف حجاب، چاپ اول، تهران، سازمان مدارك فرهنگ انقلاب اسلامي و مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگي، 1371، ص 190.
3. جعفري، همان، ص 144.
4. خشونت، همان، صص 25 و 26.
5. خشونت، همان، ص 133.
6. خشونت، همان، ص 235.
7. خشونت، همان، ص 182.
8. خشونت، همان، ص 167.
9. خشونت، همان، ص 108.
10. خشونت، همان، ص 176.
11. پهلوي، اشرف، من و برادرم، چاپ اول، نشر علم، 1375، صص 68 و 69.

منابع:
كشف حجاب از سوي رضاخان، با بيست‌ساله‌ها، مركز بررسي اسناد تاريخي

 نظر دهید »

راهکارهای برخورد با بدحجابی و فساد‌های اخلاقی به روش‌های علمی

02 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

در رابطه با راه‌های برخورد با فساد اخلاقی اگر بخواهیم ریشه‌ای تر به قضیه نظر کنیم باید گفت مجموعه‌ای از عوامل در این مهم تأثیر گذارند که به برخی از آنها اشاره می‌شود.
الف) پدر و مادر در تربیت فرزند باید بکوشند و تأثیری که رفتار والدین در تربیت فرزند یا سوء آن دارد بر کسی پوشیده نیست کما اینکه حضرت امام خمینی ( در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل می‌‌فرمایند: ” فساد عملی پدر و مادر از هرچیز بیشتر در اطفال سرایت کند، چه بسا که یک طفل که عملاً در خدمت پدر و مادر بد تربیت شود تا آخر عمر با مجاهدت و زحمت مربیان اصلاح نشود … و باید دانست که تربیت یک طفل را نباید فقط یکی محسوب داشت، چه بسا که به تربیت یک طفل، یک جمعیت کثیر بلکه یک ملت و یک مملکت اصلاح شود و به فساد یک نفر یک مملکت و ملت فاسد شود.”
ب) در مرحلة جوانی اگر بتوان باورها و اعتقادات را در جامعه تقویت کرد، مانعی بزرگ در مقابل مفاسد اخلاقی ایجادکرده‌ایم، کمااینکه حضرت امام ( در اربعین حدیث می‌فرمایند: ” کلیة مفاسد اخلاقی و اعمالی از این است که قلب بی‌خبر از ایمان است و آنچه عقل ادراک بواسطة برهان عقلی یا اخبار انبیاء کرده به قلب نرسانده و دل از او بی‌خبر است …” که در این قسمت باید سعی نمود فسادهای اخلاق به درون انسانها وارد نشود، که هرچه باورها تقویت شود و ایمان و اعتقاد قلبی در جامعه رونق بگیرد در این جهت با توفیق بیشتری مواجه هستیم.
ج) محیط جامعه اسلامی تأثیر بسزایی در اصلاح و یا فساد افراد آن دارد، نقش رسانه‌های عمومی، ارگانها و نهادها در تربیت سالم انسانها روشن است که هرکدام در حفظ تک تک افراد جامعه از فساد تأثیر دارند و همین جا باید از"امر به معروف و نهی از منکر"اگر بطور مطلوب‌‌‌و به عنوان یک‌روش همگانی مطرح شود،یاد نمود،به میزانی‌که‌ارزشهای دینی در فضای جامعه تقویت شود و گناه و انحراف به انزوا کشیده شوند می‌توان امیدوار به سلامت معنوی افراد جامعه بود.
د) نقش دولت و حکومت اسلامی؛ بی‌شک برخورد با محرمات الهی بوسیله حکومت و قانون جایگاه بسیار مهم خود را در کنار عواملی که بیش از این شمرده شد دارد و هیچگاه نباید به کار فرهنگی و ارشادی نهادها و شرکت عمومی مردم در امر به معروف و نهی از منکر اکتفا نمود و نقش اقدام قاطعانة و قدرتمندانة دولت و حکومت اسلامی را در مقابل مظاهر فساد حذف کرد متأسفانه برخی تصور می‌کنند کار فرهنگی در این زمینه تنها وظیفه‌ای است که متوجه نهادهای فرهنگی و مردم می‌باشد و نباید جنبة قانونی و اقدام تنبیهی درکار باشد از این رو برای حکومت و دولت نقش ضعیفی قائل می‌شوند امیر مؤمنان حضرت علی ( در این زمینه می‌فرمایند: در حکومت اسلامی اگر خاطیان مجازات نشوند و نیکوکاران تشویق نشوند فساد در جامعه افزایش پیدا کرده و باعث بی رونق شدن نیکوکاری در جامعه خواهد شد.
و اما در برخورد با پدیدة بدحجابی ضمن اینکه تمام مراحل قبلی نقش مهمی را در آن ایفا می‌کنند ولی افزون بر آن، نیاز به یک کار فرهنگی گسترده در جامعه است که دیدگاه افراد جامعه خصوصاً خانمها از “زن” یک دیدگاه الهی شود دیگر نه مرد و نه خود او نمی‌خواهند از آنها سوء استفاده بشود، تبیین اهداف زندگی زن و مرد ونقشی که زن در محیط خانه و جامعه دارد ومراقبت از افراط و تفریط در برخورد با زنها و از طرفی پاک کردن محیط جامعه بوسیلة تشویق جوانان به ازدواج و رفع موانع آن به همراه ابهام زدائی از احکام دین نسبت به زنها می‌تواند در این جهت راه گشا باشد.

 نظر دهید »

چرا نگاه به نامحرم(چشم چرانی)نکوهش شده است؟

02 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

وچون خداوند که سازنده و خالق جسم و روح ماست می داند که  چه چیزهایی برای جسم وروح ما سود دارد و چه چیزهایی مضر است، به همین دلیل، انسانها را در این مورد،محدود کرده است و درسوره نور، آیه ۳۰و۳۱ می فرماید:

ای پیامبربه مردان و زنان مومن بگو تا چشم ها را از نگاه بد بپوشند و فروج و اندامشان را ازکار زشت محفوظ دارند و زنان زینت و آرایش خود را برای نامحرم آشکار نسازند و بایدکه سینه و دوش خود را با مقنعه بپوشانند مگر برای محرمان خود

چه اشکالی دارد که انسان به چهره جنس مخالف، نگاه کند و لذت ببرد ؟

جواب: دیدن هر چیز به ظاهر زیبا برای ما خوشایند و سودمند نیست مثلا نگاه مستقیم به خورشید با آن همه روشنایی و زیبایی نه تنها سودی ندارد بلکه باعث کوری یا ضعف بینایی می شود. نگاه به حسن جمال جنس مخالف هم ضررهایی دارد که به طور خلاصه اشاره می کنم:

می بینی، می خواهی، به وصالش نمی رسی،دچار افسردگی میشوی…….

می بینی، شیفته می شوی، عیب ها را نمی بینی، ازدواج میکنی،طلاق می دهی.

می بینی، دلباخته می شوی، به وصالش نمی رسی،خودکشی میکنی.

می بینی، باهمسرت مقایسه می کنی، ناراحت می شوی،بداخلاقی می کنی.

می بینی، لذت می بری، به این لذت عادت می کنی، چشم چران می شوی،درنظر دیگران خوار می گردی.

می بینی، لذت می بری، حب خدا در دلت کم می شود،ایمانت ضعیف می شود.

می بینی، عاشق می شوی، از راه حلال نمی رسی،دچار گناه میشوی.

می بینی، دائم به او فکر می کنی، از یاد خدا غافل می شوی،از عبادت لذت نمی بری.

و ده ها ضرر دیگر که با تعقل، به آنها پی خواهیم برد.

وچون خداوند که سازنده و خالق جسم و روح ماست می داند که  چه چیزهایی برای جسم وروح ما سود دارد و چه چیزهایی مضر است، به همین دلیل، انسانها را در این مورد،محدود کرده است و درسوره نور، آیه ۳۰و۳۱ می فرماید: ای پیامبربه مردان و زنان مومن بگو تا چشم ها را از نگاه بد بپوشند و فروج و اندامشان را ازکار زشت محفوظ دارند و زنان زینت و آرایش خود را برای نامحرم آشکار نسازند و بایدکه سینه و دوش خود را با مقنعه بپوشانند مگر برای محرمان خود.

چه زیبا فرمود امیرمؤمنان (علیه السلام): هر کس چشمش را آزاد بگذارد حسرتش زیاد می‏شود.
و در حدیثی دیگر می فرمایند:«کسی که نظر به نــامــحرم را از خـوف خداونـد تــرک کــند،خداوند به او ایمانی عطا می کند که شیرینی آن را در قلبش می یابد. »
به فرموده استاد شهید مطهری، هنر انسان آن است که با هوس مبارزه کند . پس نباید دیده را کور کرد تا هر چیزی را نبیند . باید با توجه به حضور خداوند متعال در هرحالی و مکانی و ترس از غضب الاهی چشم‏ چرانی نکرد تا ارزش انسان آشکار شود .
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: خداوند می‏ فرماید:
« ای فرزند آدم اگر چشمت‏ بخواهد تو را به حرام وادار کند ، من پلک‏ها رادر اختیار تو قرار داده‏ام پس آن‏ها را فرو بند »
منبع: وبلاگ زینت زن
 نظر دهید »

بي حجابي و بدحجابي، زوال اخلاقي وانحطاط اجتماعي

31 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی
پايه واساس صفات عالي و رفتار انسان ، تنها ايمان ديني وتوحيدي است . بر اين اساس ،تأثير بي بند و باري هاي اجتماعي مانند خودنمايي و بدحجابي زنان جامعه که بسياري از آنها درحقيقت ، بي حجابي است، درتضعيف و سقوط عفت واخلاق نيکو، امري بديهي و روشن است؛ چرا که چشم و گوش وديگر اعضا، پل ارتباطي روح ما با جهان بيرون از ماست و اين يک حقيقت است:«که هرچه ديده بيند، دل کند ياد».
از اين رو، اگر درجامعه امور مربوط به عفاف و حيا رعايت نشود .فضاي معنوي ، جاي خود را به فضاي خودنمايي وشعله ور ساختن غرايز شهواني بدهد و بذر شهوت را در دل هاي جوانان و نوجوانان بروياند، فکر افراد جامعه به ويژه جوانان بدون همسر، از امور حياتي و ارزشي، به سمت شهوت ها کشيده مي شود.ازخداي خود که همواره حاضر و ناظر بر اعمال نيک و بد است، غافل مي مانند و زندگي موقت دنيا را برزندگاني حقيقي که آخرت است، مقدم مي دارند و به وادي وحشتناک روابط غير انساني وغير اخلاقي و شهوت هاي نامشروع کشيده مي شوند.
براين اساس، يگانه اساس ومبناي فضايل انساني- ايمان به خدا و قيامت- به دست فراموشي سپرده مي شود و در نتيجه،خطرهاي بزرگي فرد و جامعه را تهديد خواهد کرد که برخي از آنها عبارتند از:صفات پسنديده جاي خود را به صفات رذيله وناپسند مي دهند؛ اعمال ورفتار ناشايست مانند ستم، جنايت، خيانت، خشونت، فساد، بزهکاري، نا امني ومانند آن در جامعه افزايش مي يابد؛ استعداد اخلاقي و فضيلت خواهي فرزندان شکوفا نمي شود. چه بسا زنده به گور مي شوند و رفتارهاي ناسازگارانه و بزهکارانه در آنها رواج مي يابد.
درچنين شرايطي، آتش اين فتنه ها و خطرها، دامن خود زنان آسيب زا را نيز فرا خواهد گرفت و خود و خانواده آنان نيز در اين آتش خواهند سوخت، چنان که بسياري ازآنها گرفتار شدند. چه بسا دختراني که مورد تجاوز به عنف قرارگرفتند يا گرسنگان شهوت آنان را اغفال کردند و چه بسيار زنان خودنمايي که استعدادهاي عالي و اخلاقي خويش را مختل يا تباه ساختند و بر اثر تحول اخلاقي آنها يا همسرانشان يا فرزندانشان، زندگي شيرين آنها به دوزخ سوزان تبديل شد.
بر اين اساس، ديگر افراد جامعه نيز بايد منتظر باشند روزي قانون عکس العمل، دامن آنها را فرا گيرد. در آتش عقوبت رفتار خويش گرفتار شوند؛ مگر اينکه تا دير نشده، بيدار شوند و با توبه، گذشته خود را جبران کنند که خداوند، آمرزنده و با اهل ايمان، مهربان است:«والله غفور رحيم»(توبه:27)(1).

نمونه هايي از موفقيت زنان محجبه درعرصه هاي علمي، فرهنگي، ورزشي

-توانايي بانوان مسلمان و محجبه ايراني به جهانيان ثابت شد:الهه احمدي وکسب نخستين قهرماني براي تيراندازي ايران در خرداد1388.

-موفقيت بانوان ايراني در مسابقه هاي پومسه جهاني، حيرت همگان را برانگيخت . اين درحالي است که به گزار ش ايرنا، بانوان ايراني در حالي موفق به کسب پيروزي ارزشمند شدند که براي نخستين بار، در اين مسابقه ها شرکت کرده بودند(2).
-معصومه سعيدي با حمايت سازمان ورزش شهرداري تهران، قله 7546 متري در چين را به عنوان نخستين بانوي تهراني فتح کرد(3).
به گزارش مهر، نادره دروديان به عنوان داور اعزامي کشورمان به دومين مسابقات فوتبال غرب آسيا که در شهر امان پايتخت اردن برگزار شد، ديدار تيم هاي لبنان واردن را با پوشش و حجاب کامل قضاوت کرد(4).

پي نوشت:

1-محمد رضا کوهي، آسيب شناسي شخصيت و محبوبيت زن، صص66و67.
2-خبرگزاري ايراني ايرنا، 1387/9/28.
3-سايت پايگاه جامع زنان ايران،1388/6/23.
4-سايت روز، 1388/6/6.

 نظر دهید »

بي حجابي و بدحجابي، زوال اخلاقي وانحطاط اجتماعي

31 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی
پايه واساس صفات عالي و رفتار انسان ، تنها ايمان ديني وتوحيدي است . بر اين اساس ،تأثير بي بند و باري هاي اجتماعي مانند خودنمايي و بدحجابي زنان جامعه که بسياري از آنها درحقيقت ، بي حجابي است، درتضعيف و سقوط عفت واخلاق نيکو، امري بديهي و روشن است؛ چرا که چشم و گوش وديگر اعضا، پل ارتباطي روح ما با جهان بيرون از ماست و اين يک حقيقت است:«که هرچه ديده بيند، دل کند ياد».
از اين رو، اگر درجامعه امور مربوط به عفاف و حيا رعايت نشود .فضاي معنوي ، جاي خود را به فضاي خودنمايي وشعله ور ساختن غرايز شهواني بدهد و بذر شهوت را در دل هاي جوانان و نوجوانان بروياند، فکر افراد جامعه به ويژه جوانان بدون همسر، از امور حياتي و ارزشي، به سمت شهوت ها کشيده مي شود.ازخداي خود که همواره حاضر و ناظر بر اعمال نيک و بد است، غافل مي مانند و زندگي موقت دنيا را برزندگاني حقيقي که آخرت است، مقدم مي دارند و به وادي وحشتناک روابط غير انساني وغير اخلاقي و شهوت هاي نامشروع کشيده مي شوند.
براين اساس، يگانه اساس ومبناي فضايل انساني- ايمان به خدا و قيامت- به دست فراموشي سپرده مي شود و در نتيجه،خطرهاي بزرگي فرد و جامعه را تهديد خواهد کرد که برخي از آنها عبارتند از:صفات پسنديده جاي خود را به صفات رذيله وناپسند مي دهند؛ اعمال ورفتار ناشايست مانند ستم، جنايت، خيانت، خشونت، فساد، بزهکاري، نا امني ومانند آن در جامعه افزايش مي يابد؛ استعداد اخلاقي و فضيلت خواهي فرزندان شکوفا نمي شود. چه بسا زنده به گور مي شوند و رفتارهاي ناسازگارانه و بزهکارانه در آنها رواج مي يابد.
درچنين شرايطي، آتش اين فتنه ها و خطرها، دامن خود زنان آسيب زا را نيز فرا خواهد گرفت و خود و خانواده آنان نيز در اين آتش خواهند سوخت، چنان که بسياري ازآنها گرفتار شدند. چه بسا دختراني که مورد تجاوز به عنف قرارگرفتند يا گرسنگان شهوت آنان را اغفال کردند و چه بسيار زنان خودنمايي که استعدادهاي عالي و اخلاقي خويش را مختل يا تباه ساختند و بر اثر تحول اخلاقي آنها يا همسرانشان يا فرزندانشان، زندگي شيرين آنها به دوزخ سوزان تبديل شد.
بر اين اساس، ديگر افراد جامعه نيز بايد منتظر باشند روزي قانون عکس العمل، دامن آنها را فرا گيرد. در آتش عقوبت رفتار خويش گرفتار شوند؛ مگر اينکه تا دير نشده، بيدار شوند و با توبه، گذشته خود را جبران کنند که خداوند، آمرزنده و با اهل ايمان، مهربان است:«والله غفور رحيم»(توبه:27)(1).

نمونه هايي از موفقيت زنان محجبه درعرصه هاي علمي، فرهنگي، ورزشي

-توانايي بانوان مسلمان و محجبه ايراني به جهانيان ثابت شد:الهه احمدي وکسب نخستين قهرماني براي تيراندازي ايران در خرداد1388.

-موفقيت بانوان ايراني در مسابقه هاي پومسه جهاني، حيرت همگان را برانگيخت . اين درحالي است که به گزار ش ايرنا، بانوان ايراني در حالي موفق به کسب پيروزي ارزشمند شدند که براي نخستين بار، در اين مسابقه ها شرکت کرده بودند(2).
-معصومه سعيدي با حمايت سازمان ورزش شهرداري تهران، قله 7546 متري در چين را به عنوان نخستين بانوي تهراني فتح کرد(3).
به گزارش مهر، نادره دروديان به عنوان داور اعزامي کشورمان به دومين مسابقات فوتبال غرب آسيا که در شهر امان پايتخت اردن برگزار شد، ديدار تيم هاي لبنان واردن را با پوشش و حجاب کامل قضاوت کرد(4).

پي نوشت:

1-محمد رضا کوهي، آسيب شناسي شخصيت و محبوبيت زن، صص66و67.
2-خبرگزاري ايراني ايرنا، 1387/9/28.
3-سايت پايگاه جامع زنان ايران،1388/6/23.
4-سايت روز، 1388/6/6.

 نظر دهید »

جايگاه حجاب از ديگاه روانشناسي

30 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

هر انساني، با هر نظام فكري، افعال اختياري‏اش را به منظور رسيدن به اهدافي كه آن‏ها را پسنديده و خوب تشخيص داده، انجام مي‏دهد؛ به عبارت ديگر، تمام افعال ارادي آدمي، تابع حسن و قبحي است كه تشخيص مي‏دهد. «حجاب و بي‏حجابي» نيز از اين چارچوب برون نيست. عده‏اي حجاب را نيك مي‏دانند و بدان پايبندند و در مقابل، بي‏حجابي را زشت مي‏شمارند و از آن بيزاري مي‏جويند؛ چنان كه گروهي بي‏حجابي را پسنديده، به آن اهتمام مي‏ورزند و حجاب را عملي زشت دانسته، دامن خود را از آن پاك مي‏سازند. اين نوشتار، فارغ از دليل‏هاي عقلي و نقلي و مقتضيات فطري در پي بررسي آثار اين دو پديده است و خوبي و بدي و زشتي و زيبايي هر يك را مي‏نماياند تا هر كس با تدبير در آثار آن دو، راه صواب پيش گيرد.

دامنه تأثير رفتارها

بي‏ترديد زندگي اجتماعي - خواه بر استدلال عقلي و خواه برخواسته فطري و خواه بر بنيان قراردادهاي اجتماعي و… بنا شده باشد - از تأثير و تأثّر متقابل افراد و عملكرد آن‏ها تهي نيست. خوبي‏ها و زيبايي‏ها براي فرد و خانواده و جامعه مفيدند و زشتي‏ها و بدي‏ها نيز به همه زيان مي‏رسانند. و تأثير خود را بر تمام اعضا و اركان جامعه به جا خواهند گذاشت.

همنوايي آهنگ تكوين و تشريع‏

مدبّر آفرينش كه خواهان تداوم نسل بشر است، خود، به قلم تدبير و تكوين، جاذبه‏هاي عقلي، اجتماعي، فطري و زيستي - جنسي را در آدميان و حتّي حيوانات و گياهان به وديعت نهاده تا در پرتو جذب و انجذاب دروني هميشگي شعله وجودشان را بر افروخته نگهدارند. خالق هستي براي بقاي ديگر موجودات تنها همين جذب و انجذاب را كافي دانسته، ولي براي بقاي نسل بشر مسؤوليت سپاري را نيز از نظر دور نداشته است؛ زيرا بشر چون جانوران و گياهان نيست كه نسل وي تنها با جاذبه‏هاي زيستي - جنسي و عشق ورزي آزاد پايدار ماند. نوزاد انسان پس از تولّد به تغذيه، نگهداري و پرورش درست نيازمند است و بدون مراقبت‏هاي بهداشتي، زيستي و… فرصت حيات نمي‏يابد. بر اين اساس، معمار هستي كه نهاد آدمي را آن گونه سرشت، برگنبد تشريع اين گونه نوشت كه ازدواج محبوب‏ترين بنيادها براي بنا نهادن كانون تولّد و مهد پرورش و رشد نوع انسان است‏1، تاهم جذب و انجذاب به محيط خانواده محدود گردد و هم نسلي سالم و متعادل پرورش يابد. چون جذب و انجذاب لجام گسيخته هرگز به بقاي نسل تن نمي‏دهد و آن را مزاحم عشق ورزي خود مي‏بيند؛ همان‏گونه كه نسل ناسالم، پدر و مادري نمي‏شناسد تا آن نژاد را استمرار بخشد2. به اين منظور، انتظار مي‏رود معمار نظام تكوين و تشريع در راه نيل به خواست خود، به تدبير و تشريع لازم دست يازد و اسباب رسيدن به آن هدف را تشريع فرمايد. «حجاب» در شمار اين اسباب جاي دارد. اينك در اين نوشتار، با پرداختن به برخي آثار تربيتي و روان شناختي اين دو پديده، سودمندي و ضرر آفريني هر يك را هويدا مي‏سازيم تا هر كس خود آگاهانه تصميم گيرد.

حجاب و رشد شخصيت‏

شخصيت؛ مجموعه افكار، عواطف، عادت‏ها و اخلاقيات يك انسان است كه به تمايز وي از ديگران مي‏انجامد3؛ به عبارت ديگر، مجموعه صفات و ويژگي‏هاي جسمي، رواني و رفتاري كه هر انسان را از انسان‏هاي ديگر متمايز مي‏سازد، شخصيت نام دارد4. بر اين اساس، هر كس شخصيتي دارد كه خود را با آن معرفي مي‏كند. و ديگران نيز او را به همان ويژگي‏ها مي‏شناسند. در، «روان‏شناسي كمال» انسان رشد يافته كه انسان خواستارِ تحققِ خود (actualizing person - The Self) معرفي مي‏گردد، اين گونه توصيف شده است: انساني كه نيازهاي سطوح پايين (نيازهاي جسماني، ايمني، تعلق، محبت و احترام) را پشت سر نهاده، در صدد استفاده از توانايي‏ها و قابليت‏هاي خود است و به دنبال به فعليّت رساندن خويشتن و تحقق خويش است‏5. اريك فروم انسان رشد يافته را انسان بارور (Productive person) معرفي مي‏كند و در تعريف او مي‏گويد: وي انساني است كه نيازهاي رواني‏اش را از راه‏هاي بارور و زايا و خلاق ارضا مي‏كند6. به عقيده اريك فروم مؤثرترين عامل در رشد شخصيت انسان برآوردن معقول نيازهاي رواني است كه حيوانات پست اين نوع نيازها را ندارند. انسان سالم نيازهاي رواني - نه نيازهاي جسماني مانند گرسنگي، تشنگي، جنسي و…- خود را از راه‏هاي خلاّق ارضا مي‏كند و اشخاص ناسالم از راه‏هاي نامعقول‏7. اكنون بايد ديد فرصت رشد شخصيت با رعايت حجاب بيش‏تر فراهم مي‏گردد يا با عدم رعايت آن؟ انساني كه پيوسته نگران زيبايي خود است و بيش‏تر در جهت معرفي پيكر خود مي‏كوشد، بهتر مي‏تواند قابليت‏هاي خود را بشناسد و به فعليت برساند يا آن كه سر در باغ انديشه دارد؟ آيا توجّه به نيازهاي جسماني و سطحي به انسان امكان رشد مي‏دهد يا توجّه به نيازهاي عالي و مخصوص انسان‏ها؟ آيا غرق شدن در خود نمايي و جلب توجّه ديگران مسير منتهي به يافتن خويشتن است؟ انساني كه زندگي‏اش تحت فرمان و اراده‏اش نيست، در حس هويّت يابي خود (of Identity A Sense) دچار شكست شده است‏8 تا چه رسد به آن كه هويّتش را به كمال رساند. زيرا سليقه و خواست ديگران در زندگي‏اش تأثير مي‏گذارد و چنان زندگي مي‏كند كه ديگران مي‏پسندند، نه آنگونه كه خود مي‏پسندد.
بي‏حجاب در انديشه نمايش خود و زيبايي خويش است. اين امر كه عقده حقارت (inferority complex) انسان را مي‏نماياند، زمينه رشد و تعالي وي را نابود مي‏سازد؛ در حالي كه زن مانند مرد يك انسان است و بايد از نظر انساني رشد و تكامل يابد. كسي كه با نمايش زيبايي خود و گزينش پوششي ويژه در انديشه جلب نظر ديگران به سر مي‏برد، در حقيقت مي‏خواهد با تكيه بر جذابيت‏هاي ظاهري خويش و نه اصالت‏ها و ارزش‏هاي متعالي خود، جايي در جامعه بيابد. در واقع او از اين طريق اعلام مي‏دارد، آنچه برايش اصل است و اهميّت دارد، «زن بودن» او است نه انسانيت و انديشه و لياقت و كارآيي‏اش. چنين فردي قبل از همه اسير خويش است و به مغازه‏داري شبيه است كه پيوسته در انديشه تزيين ظاهر و تغيير دكور خود به سر مي‏برد و فرصت پرداختن به آرزوهاي بزرگ‏تر را نمي‏يابد9.

حجاب و حرمت خود (احساس ارزشمندي)

از نظر روان‏شناسي، قطعي‏ترين عامل رشد انسان «ميزان ارزشي» است كه هر فرد براي خود قائل است‏10؛ به عبارت بهتر، نافذترين عامل رشد رواني و شخصيتيِ انسان، سطح حرمت خود (esteem - Self) او است. درجه ارزيابي فرد از خود، حرمت خود خوانده مي‏شود و در واقع باز خوردي از مورد قبول بودن و مورد قبول نبودن به شمار مي‏آيد. اين قضاوت در قالب رفتارهاي كلامي و غير كلامي بروز مي‏كند و گستره‏اي است كه فرد خود را در آن پهنه توانا، مهم، موفق و با ارزش و يا ناموفق و بي‏ارزش مي‏داند11.
چنان كه گذشت، «سطح حرمت خود» در سازش يافتگي هيجاني، اجتماعي و عاطفي تأثير بسيار دارد و از عوامل تعيين كننده اساسي در شكل‏دهي الگوهاي رفتاري و عاطفي است؛ به گونه‏اي كه ترديد افراد در ارزشمندي‏شان به ناتواني در رسيدن به زندگي عاطفي موزون مي‏انجامد. اين افراد همواره از آشكار شدن ناتواني‏هاشان هراسناكند و صحنه را ترك مي‏كنند. از طرفي خلاقيت با «سطح حرمت خود» رابطه كاملاً مستقيم دارد12.
به راستي آيا برهنه شدن و كشاندن رفتارهاي جنسي به كوچه و خيابان به آدمي ارزش مي‏دهد و انسان را از احساس ارزشمندي بهره‏مند مي‏سازد؟ البتّه شايد احساس رضايت آني و زود گذر پديد آورد، ولي كم‏تر كسي است كه بر خورداري از اين حالت و رفتار را ارزش تلقي كند و شخص برخوردار از اين روحيه را ارزشمند بداند. افزون بر اين، تأمين هر خواسته‏اي هميشه با احساس رضايت همراه نيست. در جامعه‏اي كه برهنگي تمام شريان‏هاي آن را پر كرده و زن و مرد همواره در حال مقايسه داشته‏ها و نداشته‏هاي خويشند، انسان‏ها در تشويش مستمر و دلهره هميشگي فرو مي‏روند؛ زيرا رقابت و مقايسه در ميداني رخ مي‏نمايد كه ظرفيت رقابت ندارد و بدين سبب، آدمي به تنوع طلبي حريصانه كشيده مي‏شود. بي‏ترديد تا وقتي اين انديشه فضاي ذهن آدمي را آكنده است، فرصتي براي بروز خلاقيت و ابتكار باقي نمي‏ماند. ذهنِ مشغول به تصاحب دل ديگران و جلب نظر مردان و پسنديده شدن، هرگز انديشه علمي را بر نمي‏تابد و نمي‏تواند يافته‏اي تازه عرضه كند. او در پي آن است كه در وضعيت موجود پسنديده شود نه آن كه وضعيت را تغيير دهد و با ابتكار و خلاقيت، طرحي نو در اندازد. از سوي ديگر، از آن‏جا كه احساس بي‏ارزش بودن تمام وجود اين افراد را پر كرده است، در پي جبران اين كمبود بر مي‏آيند و چون آسان‏ترين راه رسيدن به اين احساس، مقبول ديگران واقع شدن است، از طريق سكس و عرضه پيكر خود در اين مسير گام بر مي‏دارند تا به شكلي، احساس ارزشمنديِ از كف رفته خود رإ؛ ّّ جبران كنند. در حالي كه شخص بر خوردار از حجاب هرگز چنين نيازي را احساس نمي‏كند. در نگاه او بهترين راه جبرانِ احساسِ ارزشمندي آن است كه خود را از دسترس بيگانگان دور نگهدارد و مقام و موقعيت خود را پايين نياورد13. گويا از همين رو است كه ويل دورانت مي‏گويد: زنان دريافتند كه دست و دل بازي مايه طعن و تحقير است.
بنابراين، چنين افرادي هم ارزشمندي را از كف داده‏اند و هم در جبران آن به بيراهه رفته‏اند. راه رسيدن به احساس ارزشمندي پايدار، رفتن در پي كسب صفات ارزشمند و پايدار است.
انسان بر خوردار از حجاب، با دور نگهداشتن خود از دسترس ديگران، سطح ارزشمندي خود را ارتقا مي‏بخشد تا آن‏جا كه مرد، نيازمندانه به آستان وي روي مي‏آورد. بي‏ترديد اگر زنان اين مفهوم را به طور كامل درك كنند، به پوشيده داشتن و مخفي ساختن پيكر خويش بيش‏تر گرايش نشان مي‏دهند14 و پي خواهند برد كه راه احساس ارزشمندي در دسترس و مقبول بودن لحظه به لحظه نيست. راسل مي‏گويد: از لحاظ هنري، مايه تأسف است كه بتوان به آساني به زنان دست يافت. ويل دورانت نيز مي‏گويد: آنچه مي‏جوييم و نيابيم عزيز و گرانبها مي‏گردد15.
ويليام جيمز به صراحت توصيه مي‏كند: زنان عزّت و احترامشان به اين است كه به دنبال مردان نروند، خود را مبتذل نكنند و خود را از دسترس مردان، دور نگهدارند.
پس حجاب احساس ارزشمندي است؛ كه موقعيتي بلند مرتبه براي زنان پديد مي‏آورد و مردان را در محدوديت فرو مي‏برد. اگر چه در بيان به زنان گفته مي‏شود كه پوشيده بيرون آييد؛ ولي واقعيت آن است كه به مرد گفته مي‏شود، بهره برداري جنسي در همه جا ممنوع. چون راه چشم را كه نافذترين كانال حسيِ مردان است، نمي‏توان سد كرد.

حجاب و استحكام خانواده‏

خانواده با اهميّت‏ترين نهاد اجتماعي است. خانواده كانون عشق و اميد و تحقق آرزوهاي آدمي و مركز تولّد و پرورش نسل بشر است؛ به گونه‏اي كه هيچ جامعه‏اي نمي‏تواند بدون خانواده پايدار بماند. در معارف الاهي خانواده مهم‏ترين جايگاه پرورش انسان است. قرآن كريم همسران را «لباس» يكديگر مي‏داند و بدين ترتيب نقش هر يك را معيّن مي‏كند. زن و شوهر نزديك‏ترين افراد به يكديگرند و چون لباس، يكديگر را از آفات و آسيب‏هاي عفت سوز و ايمان برانداز حفظ مي‏كنند16. افزون بر اين، آن‏ها مانند لباس، مايه وقار و آراستگي يكديگرند. بي‏ترديد اين نقش در پرتو تفاوت زن و شوهر شكل مي‏گيرد. چنانچه زن و شوهر از تعهدات خانوادگي رها باشند، نمي‏توانند براي يكديگر چون لباس به شمار آيند و عفت و وقار و شخصيت هم را پاس دارند. حجاب از لوازم سامان يافتن چنين بنيادي است و بي‏حجابي با آن تعارض آشكار دارد؛ زيرا بي‏بند و باري در پوشش، بي‏بند و باري در تحريك و احساس نياز را در پي دارد و تأمين نيازهاي شعله‏ور بنياد خانواده را نشانه مي‏رود17.
غريزه جنسي يكي از علل مهم ازدواج و به وجود آمدن خانواده است؛ امّا براي پايداري‏اش كافي نيست. بعد از ازدواج به تدريج با گذر زمان اهداف جديد شكل مي‏گيرد؛ خواسته‏هاي زيستي و جنسي اندك اندك جاي خود را به نيازهاي رواني و امنيتي و عاطفي و شناختي مي‏دهد و ديگر سرمايه عشق ورزي به تنهايي براي تأمين اهداف خانواده و خواسته‏ها كافي نيست. نخستين شرط دستيابي بدين اهداف و تأمين خواست‏هاي جديد، آن است كه زن و شوهر از هويّت و خواست‏هاي فردي دست شويند و به سوي پي ريزي هويتي جمعي گام بردارند. چنانچه هر كس فقط خواهش خويش را پي گيرد؛ زن در جهت تجمل و خودنمايي و مورد پسند واقع شدن در اجتماع و جلب توجّه مردان گام بردارد؛ در دغدغه مقبوليت خويش فرو رود و نقش مادري را به فراموشي سپارد؛ و از آن سوي مرد در انديشه رسيدن به تمكين‏هاي نوتر و پر رونق‏تر به سر برد و نقش پدري را فراموش كند، بنيان خانواده بر باد مي‏رود. بي‏ترديد كانون خانواده با اموري چون توجّه به لباس و بدن و روي و موي و انگشت نما شدن و مشخص‏تر معرفي كردن خود، پيوند تنگاتنگ دارد و پرداختن بدين امور و فراموش كردن اهداف خانواده و نيازهاي برتر، پايه‏هاي خانواده را متزلزل مي‏سازد.

حجاب و مسؤوليت پذيري‏

هر كس در برابر خود و ديگران مسؤول است. انجام موفقيت‏ آميز مسؤوليت به استعداد و برخورداري از توانمندي‏هاي متناسب و ظرفيت‏هاي روان شناختي و جسمي نياز دارد. توفيق در پاره‏اي از مسؤوليت‏ها و حتّي سپردن برخي از مسؤوليت‏ها به حجاب تكيه دارد و افرادي كه بي‏حجابي پيشه مي‏كنند، توان انجام آن را ندارند. اين گروه ناگزير بايد به خويش پردازند و - چنان كه امروزه مشاهده مي‏كنيم - چاره‏اي ندارند جز آن كه انجام آن مسؤوليت‏ها را به ديگران و حتّي مردان بسپارند18. زناني كه در پي دلربايي و جلب نظر ديگرانند و جز عرضه پيكر خود به چيزي نمي‏انديشند، هرگز نمي‏توانند غمخوار همنوع خود باشند؛ در برابر خانواده و اجتماع احساس مسؤوليت كنند و به معنويت خود و اعضاي خانواده و جامعه بينديشند. اين افراد، افزون بر آن كه خود به دليل ناتواني يا شانه خالي كردن از انجام دادن مسؤوليت‏هاي فردي باز مي‏مانند، با روحيه و وضعيت بدني خاص خويش محيط را آلوده و موقعيت را براي فعاليت مسؤوليت پذيرانه نامساعد مي‏سازند. بر اين اساس، بازدهي فعاليت‏هاي خانوادگي و اجتماعي را كاهش مي‏دهند و حتّي دقّت عمل را دچار اختلال مي‏كنند؛ به عبارت ديگر، اين افراد خود ناتوان مي‏مانند و ديگران را نيز از انجام دادن تعهدات و مسئوليت‏هاشان باز مي‏دارند. تحقيقات گسترده و به ويژه پژوهش‏هاي ميداني، حاكي از افت توليد و كاهش سطح كيفيت در مراكز آلوده به افراد بي‏حجاب، بر درستي اين سخن گواهي مي‏دهد.
اسلام كه عاطل و باطل ماندن نيروهاي عظيم انساني و غير انساني را نمي‏پسندد، براي رسيدن به موفقيت در انجام تعهدات و مسؤوليت‏هاي فردي و اجتماعي، استعداد و شرايطي را لازم مي‏داند كه رعايت پوشش خاص يكي از آن‏ها به شمار مي‏آيد. فرد بي‏حجاب با رعايت نكردن اين شرط در واقع از قبول مسؤوليت خودداري ورزيده، در پي خواسته‏هاي خود مي‏رود و حتّي ديگران را از انجام تعهدهاي پذيرفته شده باز مي‏دارد. بنابراين، حجاب هرگز به معناي محدود كردن حوزه مسؤوليت زن نيست. حجاب شرط موفقيت در انجام دادن مسؤوليت‏ها و سپردن برخي مسؤوليت‏ها است. انسان، با انتخاب بي‏حجابي از قبول مسؤوليت‏هاي حساس و سنگين شانه خالي مي‏كند؛ آزاد از هر تعهدي سر بار ديگران مي‏شود و مسؤوليت‏ها را به ديگران وا مي‏گذارد.

پی نوشت ها :

1.الميزان، محمدحسين طباطبائي، ج 3.

2.فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، غلامعلي حداد عادل.
3.مجموعه مقالات كنفرانس زن، مقاله حجاب و آزادي.
4.روان‏شناسي شخصيت، يوسف كريمي،
5.روان‏شناسي كمال، دوان شولتس، گيتي خوشدل.
6.مكتب‏ها و نظريه‏هاي روان‏شناسي، سعيد شاملو.
7.روان‏شناسي كمال.
8.فلسفه حجاب، علي محمدي.
9.روان‏شناسي حرمت خود، ناتانيل براندل، هاشمي جمال.
11.بررسي حرمت خود در نوجوانان…، سيد حسن سليمي، مجله روان‏شناسي، شماره 2.
12.مسأله حجاب، مرتضي مطهري، صدرا.
13.نظام حقوق زن در اسلام، مرتضي مطهري، صدرا.
14.مسأله حجاب، مرتضي مطهري، صدرا.
15.نظام حقوق زن در اسلام، مرتضي مطهري، صدرا.
16.الميزان، محمدحسين طباطبائي، ج 3.
17.فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، غلامعلي حداد عادل.
18.مجموعه مقالات كنفرانس زن، مقاله حجاب و آزادي.

 1 نظر

سبک زندگی و تیپولوژی حجاب

30 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

تیپ اول:
بی حجابی که بی دینی نیست. دلت پاک باشد: دختر جوان که حسابی به مد روز راه می رود و به تعبیر امروزی ها شیک پوش و آرایش کرده در خیابان ها قدم می گذارد در طول مسیر که می آید بارها و بارها با افراد مختلفی مواجه می شود که برای او مزاحمت ایجاد می کنند:
• خانوم….شــماره بدم؟
• خانومی برسونمتون؟؟
• عزیزم چند لحظه وقتتو به من میدی؟
• و …
اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
هرچند بیچــاره اصـلاً اهل این حرفها نبود و این اتفاق به شدت آزارش می داد ولی حاضر به تغییر در ظاهر خود نیست. چون به شدت دوست دارد در جامعه آزادانه لباس بپوشد و حجاب داشته باشد و به این امر اعتقاد فراوانی دارد.
حال وقتی از این دخترجوان می پرسند چرا موهایت بیرون است؟ جواب می دهد به خودم مربوط است تو چه کار داری؟
برایش توضیح بیشتری که می دهند می گوید: حجاب که مهم نیست. خدا کند آدم دلش پاک باشد!
عده ای با بیان این جمله، بی حجابی را در جامعه توجیه می کنند. حال اگر به فرض، قبول کردیم بی حجابی بی دینی نیست، اما این تناقض چگونه حل می شود؛ حجاب طبق آیات و روایات صریح از ضرورت های بارز دین است. پس چگونه می شود که قلب پاک از اجرای حکم قطعی دین سرپیچی نماید؟ این قلب از چه چیز پاک است؟ از گناه یا از اطاعت؟! «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْض‏» تعبیر این گونه رفتارهاست.
حال سوال اینجاست؛ یعنی امکان ندارد دل و ظاهر با هم پاک باشند؟ امام علی(ع) فرمودند: ایمان به قلب و زبان و عمل است.

تیپ دوم:
حجاب سازمانی: دختر محجبه به کلاس زبان می رود. در جای خود که می نشیند همکلاسی اش که آن چنان حجاب مناسبی هم ندارد از او می پرسد:
چرا چادر سر می کنی؟ چرا اینقدر محجبه ای؟ در سازمان خاصی کار می کنی؟
پاسخ می دهد: نه مگر فقط کارمندان دولتی محجبه اند؟
گفت: آخر آنهایی که با جاهای خاص در ارتباطند این جوری حجاب کامل دارند. انگار هنوز قانع نشده بود پرسید: شهرستانی هستی؟ دختر چادری جواب داد نه. حتماً درنظرش دهاتی ها و شهرستانی ها باحجابند!!
بازهم دست بردار نبود. پرسید دانشجو هستی؟ پاسخ داد بله. پایان نامه دکتری می نویسم. گفت چه رشته ای؟ جواب داد: علوم قرآنی.
انگار رمز جدول را پیداکرده باشد گفت: آهااان!! دختر محجبه که انگار قبلاً تجربه چنین برخوردی را داشته است بلافاصله و با اعتماد به نفس فراوان جواب داد:
نمی‌دانی چه لذتی دارد وقتی سیاهی چادرم، دل مردهایی که چشمشان به دنبال خوش‌رنگ‌ترین زن‌هاست می‌زند.
نمی‌دانی چقدر احساس امینت می کنم وقتی در خیابان و دانشگاه و… راه می‌روم و صد قافله دل، همراه من نیست.
نمی‌دانی چقدر لذت‌بخش است وقتی وارد مغازه‌ای می‌شوم و می‌پرسم: آقا! این‌ها قیمتش چند است؟ فروشنده جوابم را نمی‌دهد؛ دوباره می‌پرسم: آقا! این‌ها چنداست؟ فروشنده که محو صورت بزک کرده و رنگ موهای زن دیگری است، من را اصلاً نمی‌بیند. و باز هم سوالم بی‌جواب می‌ماند و من، خوشحال، از مغازه بیرون می‌آیم.
و دختر جوان محجبه همین طور ادامه می دهد…

تیپ سوم:
اسلام، حجاب و نگاهي پیشرفته: حجاب یکی از احکام وجوبی اسلام است که بر اساس آن زن باید، هنگام معاشرت با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه‎گری و خودنمایی نپردازد. از منظر اسلام حجاب بانوان، داراي ابعاد سلبی و ايجابي است. بُعد سلبي آن، حرام بودن خودنمايي به نامحرم است؛ و بُعد ايجابي آن، وجوب پوشش بدن و اين دو بُعد بايد در کنار يکديگر باشد تا حجاب اسلامي تحقق یابد؛ اگر یکی باشد و دیگری نباشد در اين حالت حجاب اسلامي محقق نشده است.
هرچند ماهواره، اینترنت و وسایل ارتباط جمعی در عصر فناوری تلاش می کنند سبک زندگی و نوع پوشش و رفتار مردم در دهکده ی جهانی را تا حد زیادی مشابه هم سازند، اما هيچ کس بدون پذيرفتن هويت واقعي خود که تحت تأثير دين و رسوم کشورش مي باشد، نمي تواند به سبک صحيحي از زندگي دست یابد. بانوی ایرانی مسلمان هم برای نوع پوشش خود نمی تواند الگوی زنی را داشته باشد که هم دین، هم وطن و هم مسلک او نیست.
لذا برای ترویج حجاب باید الگوهای سبک زندگی اصلاح و حساسیت ها افزایش یابد. بعضی وقت ها به چیزی اعتقاد فکری داریم اما تبدیل به باور قلبی نشده است. باید نسبت به حجاب اقنای ذهنی و فکری صورت پذیرد، یعنی حساسیت‌ها به سمت حجاب بیشتر شود و مردم نسبت به آن التزام عملی پیدا کنند. مردم نسبت به مسأله حجاب و اقامه آن حساس شوند، چراکه برخی افراد به حجاب اعتقاد دارند، علاقه‌مند هم هستند و التزام عملی هم دارند، اما نسبت به گسترش آن در جامعه حساس نیستند.
احكام‌ اسلام‌ بر اساس‌ جلب‌ مصالح‌ و دفع‌مفاسد مبتنی‌ بر فطرت‌ پاك‌ انسان‌ و عدم‌ ضرر است‌. خالق‌ انسان‌ بهتر از هر نهاد یا منبعی‌ می‌داندكه‌ نیاز فطری‌ انسان‌ چیست‌. خداوند پارساترین‌ افراد را باكرامت‌ترین‌ می‌داند و حجاب‌ در تعریف‌ خالق ‌انسان‌ یكی‌ از نمادهای‌ پارسایی‌ است‌. زن‌ مسلمان‌واقعی‌، پارسا و با كرامت‌ است‌ وخداوند راضی‌نیست‌ زیبایی‌ و محاسن‌ چنین‌ زنی‌ در منظر و دید افراد فاسد قرار گیرد تا در بعضی‌ موارد مورد استمتاع‌ و شهوترانی‌ آنان‌ واقع‌ شود. حرمت‌ زن‌مسلمان‌ به‌ اعتبار اسلام‌ و پارسایی‌ اقتضا دارد كه برخلاف‌ زن‌ كافر، محاسن‌ و زیبایی های‌خود را از نامحرمان‌ بپوشاند و مجاز باشد تنها برای‌ محارم‌ تا حدودی‌ و برای‌ شوهرش‌ هیچ‌ گونه ‌حجابی‌ نداشته‌ باشد.

 نظر دهید »

دخترانمان را چطور با حجاب آشنا کنیم؟

29 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی
یکی از دغدغه های مادران، آشنا کردن دختران با حجاب است، در این یادداشت چند پیشنهاد برای مادران در نظر گرفته شده است که امیدواریم سازنده باشد چرا که به نظر کارشناسان علوم دینی و روانشناسان برای عملی شدن این رفتار الهی می باید قدم های حساب شده برداشت تا شاهد اثرات زیبا و ماندگاری باشیم.
دخترانمان را چطور با حجاب آشنا کنیم؟
1- وجوب حجاب بر اساس نظر مراجع اتمام نه سال قمری است اما این سن برای شروع رعایت حجاب، بسیار دیر است. دختری که تا قبل از این سن آزادانه هر لباسی را می پوشید با رسیدن به این سن قطعا نخواهد توانست حجاب را در معنای مطلوبش رعایت کند پس آشنایی تدریجی با این امرضروری است مثلا در شش سالگی آستین حلقه ای یا دامن کوتاه نپوشد در هفت سالگی با پوششی مانند کلاه یا روسری های کوتاه و فانتزی موهایش پوشانده شود. حجابی که دست و پای او را نگیرد اما او را به پوشش نزدیک کند. مثلا خانواده ها باید به یاد داشته باشند که یکی از اشکالاتی که دختران در هنگام پوشیدن روسری دارند، احساس خفگی زیر گلو است که باید به آرامی وی را عادت داد.
عادت دادن کودک به حجاب بسیارمهم است ما نمی توانیم حجاب را به صورت فشرده اعمال کنیم ملایمت و لطافت و عادت دادن او بسیار اهمیت دارد.
2- در این سنین کودکان در برابر حوادث و رفتار دیگران تاثیر پذیرترند، حجاب شرعی مادر، خاله، عمه و خانم های نزدیک به کودک و دوستانی که با آن ها روابط نزدیک داریم می تواند زمینه را برای محجبه بودن دختران فراهم کند.
یکی دیگر ازعوامل مخرب در این جا استفاده خانواده از شبکه های ماهواره ای است که به صورت مستقیم بر روح معنوی کودک اثرگذار است و یقینا بر روند مطلوب دینی خانواده موثر خواهد بود.
3- بیان محاسن و فواید حجاب و مستور بودن زیبایی ها، رضایت خدا، سلامت فرد و اثرات زیان بار بدحجابی می تواند ما را در حصول نتیجه یاری کند.
4- استفاده از آیات معرفی زنان صالح و برتر اسلام و بیان زندگانی ایشان به عنوان الگو
5- همزمان با تکلیف دختران، بلوغ جسمانی هم اتفاق می افتد. این امر او را درگیر ظاهرش خواهد کرد. براین اساس او بیشتر از گذشته به فکر نمایاندن زیبایی ها و پوشاندن بدشکلی های موقتی اش خواهد افتاد. والدین آگاه باید با تهیه لباس های زیبا و شاد و متفاوت با رنگ های متنوع و استفاده ازخلاقیت، میل به آراسته بودن او را درک کنند به طوری که موجبات محدودیت او را فراهم نکنند و آزادی و شور و شوق کودکی او را مد نظر قرار دهند. مثلا از انواع چادرهای رنگی آذین شده با تور و روبان یا مانتو های زیبا با دکمه های رنگارنگ استفاده کنند تا دختر بداند، حجاب زیبایی های او را کم نکرده است.
می توانید برای انتخاب رنگ لباس و یا چادر، از او نظر خواهی کنید. دختر بچه ها لباس های چین دار و دنباله دار را بسیار دوست دارند. سعی کنید در حجاب و پوشش آنچه را که او دوست دارد انجام دهید و تنها شرط شما، پوشش اسلامی باشد. سلیقه خود را به هیچ عنوان بر فرزندتان تحمیل نکنید.
چادرهای آستین دار، کش دار که زیاد بلند نباشند تا جلوی دست و پای فرزندمان را بگیرد و هم چنین استفاده از انواع تل های پوششی رنگی، ساق دست های متنوع گلدار و ساده و رنگی، که طعم خوش انتخاب را به او بدهد، رضایت داشتن حجاب را در بیشتر می کند. هزینه کردن خانواده و اختصاص وقت به این امر خیلی مهم و نتیجه بخش خواهد بود
6- یکی از روش های تشویق، دادن پاداش است به طوری که روانشناسان بر این باورند که تقویت های بیرونی مانند جایزه موجب ایجاد تقویت های درونی مانند میل به داشتن حجاب خواهد شد. بر این اساس برای رعایت حجاب فرزندتان هدیه های هر چند کوچک اما مستمر تهیه کنید.
7- هر سال، روزجشن تکلیف کودکتان مراسمی کوچک به پا کنید چون آن روز تولدی دیگر است و به او یادآوری کنید درطول سالی که گذشت در چه زمینه هایی قوت یا ضعف داشته و قرار است چگونه باشد.
 نظر دهید »

دختران و مسئله حجاب

26 تیر 1392 توسط باران



 

 

 

 

 

 

 

يكى از مسايل مهمى كه هر دخترى در دوران زندگى خود بايد آن را مدّ نظر قرار دهد، مسئله «حجاب» است .
قرآن كريم كه بعنوان يكى از مهمترين سندهاى زنده الهي، در ميان مردم به امانت گذاشته شده است، مسئله حجاب و حفظ دختران از ديد نامحرمان را مورد تأكيد قرار داده و مى ‎ فرمايد :
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها . [1]
(و به زنان مؤمن بگو تا چشمهاى خود را (از نامحرم) و دامن و اندامشان (از عمل زشت) محفوظ دارند و زينت خود را جز آنچه ظاهر مى ‎ شود، بر بيگانگان آشكار نسازند . )
گروهى از زنان و دختران جوان، حجاب و پوشش اسلامى را مغاير با آزادى اجتماعى مى ‎ دانند، اما بايد متوجه باشند كه حفظ خود و دورى از نامحرم، هرگز دليل بر سلب آزادى نيست، چه اينكه با رعايت حجاب و موازين شرعي، خود را از ملعبه‌ انسانهاى فاسد و مردان پست دور نگهداشته و در كمال آسايش و راحتى به زندگى شرافتمندانه ‎ اى ادامه مى ‎ دهند .
استاد مطهرى (ره) در كتاب ارزشمند «مسئله حجاب» به طور تفصيل به فلسفه حجاب پرداخته و به نكته فوق اشاره نموده است ايشان در قسمتى از اين كتاب مى ‎ نويسد :
در اسلام زندان كردن زنها وجود ندارد حجاب در اسلام يك وظيفه است و وظيفه را نمى ‎ توان به عنوان محدوديت و بردگى و زندانى كردن ناميد
پوشيدگى زن تا حدّى كه اسلام تجويز كرده است موجب كرامت و احترام بيشتر اوست؛ زيرا او را از تعرض افراد فاسد و دور از اخلاق بر حذر مى ‎ دارد ….. [2]
دختران جوان بايد اين حقيقت را درك كنند كه، افراد جامعه يكسان نيستند، خواه نا خواه گروهى پست و بى مايه، كه هرگز طعم خوش تربيت اسلامى را نچشيده ‎ اند و در حاشيه اجتماع قرار دارند براى رسيدن به اميال حيوانى و ارضاء خواهشهاى نفسانى خود از هيچ جنايتى دريغ نمى ‎ كنند .
حال سؤال اين است كه اگر دخترى خود را با ظاهرى آراسته و بدون حجاب در معرض ديد افراد جامعه قرار داد و سرانجام در دام خفت بار بى عفتى و تجاوز سقوط كرد چه كسى را بايد ملامت كند؟
چه بسيار دخترانى كه بر اثر عدم رعايت اين اصل اصولى اسلام، در جامعه حاضر شدند و زمينه سقوط و انحطاط و بدبختى خود را فراهم نمودند، تا جايى كه رسانه ‎ هاى گروهى از قبيل روزنامه ‎ ها و مجله ‎ هاى معروف، هزاران مورد آن را متذكر مى ‎ شوند و فرياد بى صدايشان به جايى نمى ‎ رسد .
گروهى از دختران جوان فكر مى ‎ كنند كه زندانهاى موجود در جامعه ويژه پسران و مردان است؛ در حالى كه اينها سخت در اشتباهند، چه بسيار افرادى كه بر اثر بى ‎ عفتى و ترك حجاب از راه به در شدند و با وضع خفت بارى پشت ميله ‎ هاى زندان جاى گرفتند .
عواقب خطرناك بى بند و بارى و عدم رعايت پوشش اسلامى آنقدر زياد است كه از حد گفتار و مقال گذشته است. يكى از مهمترين نتيجه ‎ هاى بى عفتى و تن ندادن به فرامين الهى در مورد مسئله حجاب، ايجاد اجتماعى فاسد و هرج و مرج اخلاقى است كه دامنگير افراد صالح و جوانان پاكدامن مى ‎ شود .
چه بسيار پسران جوانى كه بر اثر محيط فاسد و مسموم از جهت اخلاقى دچار وساوس شيطانى شدند كه بى حجابى زنان و دختران جامعه بعنوان سر سلسله علل آن محسوب مى ‎ شود .
اى كاش دختران جوان جامعه ما به اين نكته توجه داشتند كه اگر بخواهند با فردايى بهتر و آينده ‎ اى روشن به زندگى سعادتمند خود ادامه داده و راههاى موفقيت را يكى پس از ديگرى بپيمايند، نبايد از حدّ و مرزهاى الهى و دستورات شرع سرپيچى كنند .
هزار و چهار صد سال قبل، دخت نبى اكرم حضرت زهرا سلام الله عليها به اين حقيقت اشاره نموده است كه: مصلحت زنان در اين است كه مردان آنان را نديده و آنان نيز مردان را نبينند . [3]
امير مؤمنان ـ عليه السّلام ـ نيز ضمن سفارشى به فرزند بزرگوارش امام حسن ـ عليه السّلام ـ مى ‎ فرمايد :
به وسيله حجاب چشمان زنانتان را بپوشانيد، زيرا حجاب و پرده نشينى هر چه بيشتر باشد، آنان از تبهكارى و فساد محفوظ مى ‎ مانند . [4]
در روايت ديگرى آمده است: مردى خدمت رسول خدا ـ صلّى الله عليه و آله ـ رسيد و عرض كرد :
مادرم از معاشرت با نامحرمان ابايى ندارد چه كنم؟
حضرت فرمود: از خارج شدن او ممانعت كن. گفت اين كار را كرده ‎ ام .
حضرت فرمود مادرت را زنجير كن؛ زيرا هيچ احسانى براى او بهتر از اين نيست كه او را از ارتكاب به حرام بازدارى . [5]
با توجه به آنچه گذشت، دختران جوان مى ‎ توانند با رعايت حجاب و اهميت دادن به آن، جامعه ‎ اى سالم و محيطى به دور از مفاسد اخلاقى را فراهم آورند و در كنار مصونيّت اجتماعى خود، زمينه ‎ هاي، شكوفايى استعدادهاى نهفته خود را ايجاد كنند .
هر عاقلى تصديق مى ‎ كند كه حفظ اموال و اشياء قيمتى از دستبرد دزدهاى پست امرى است ضرورى و تحسن برانگيز. به سخن ديگر هيچ عاقلي، شخصى را كه از اموال و اشياء‌ قيمتى خود محافظت مى ‎ كند، مورد مذمت و ملامت قرار نمى ‎ دهد. دختران جوان نيز بايد همانگونه كه در حفظ زر و زيور مادى خود مى ‎ كوشند، جمال و زيبايى خدا دادى خود را نيز از معرض دستبرد افراد فاسد و پليد حفظ نموده، و با توسل به معنويات و پيمودن راههاى صحيح اسلامى در زندگى خود، امكان موفقيت خويش را دو چندان كنند .
با مطالعه تاريخ زندگانى اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ، مى ‎ توان به اين حقيقت دست يافت كه آن بزرگواران در سيره و راه و روش زندگى خود نسبت به مسئله حجاب و دور نگه داشتن ناموس خود از ديد نامحرمان بسيار حساس بودند .
و از آنجا كه آنان بعنوان بزرگترين مربيان اخلاقى و الگوهاى تربيتى مى ‎ توانند زندگى سعادتمندى را براى تمام بشر به ارمغان آورند، بر ماست كه با پيروى و اطاعت از سيره و فرامين الهى معصومان ـ عليهم السّلام ـ خود را متخلق به اخلاق اسلامى نموده و در جمع بندگان خاص خداوند و شيفتگان آن بزرگواران قرار دهيم .
پي نوشت :
[1] سوره نور، آيه 31
.
[2] مسئله حجاب، شهيد مطهري، ص 101
.
[3] وسايل، ج 14، س 43، حديث 7
.
[4] سفينه البحار، ج 2، ص 587 .

[5]  وسايل، ج 18، ص 414، حديث 1 ، باب 48 .

منبع: الشيعه (www.al-shia.org)



 نظر دهید »

پوشش درميان اعضاي يك خانواده اسلامي

26 تیر 1392 توسط باران

مسئله پوشش از بدو خلقت آدم وحوا(ع) وجود داشته و امري فطري است. هنگامي كه شيطان آنها رابراي خوردن ميوه ممنوعه وسوسه كرد وآن دواز آن ميوه خوردند، خود را عريان يافتند واين برهنگي، موجب شرمساري وپشيماني آنان شد. درنتيجه، برگ هاي درختان را به خود پيچيدند وخويشتن را پوشاندند.
عده اي گمان مي كنند كه دربرابر افراد نامحرم بايد حجاب را رعايت كنند، درحالي كه اين مسئله دامنه گسترده تري را دربرمي گيرد وافراد خانواده ومحارم را نيز شامل مي شود.اين موضوع دربرخي از خانواده ها اهميت چنداني ندارد وبه اين امر ولوازم آن كمتر پرداخته مي شود.
هرانساني براي خود محدوده وحريمي دارد.«حرم»يا«حريم»به محدوده اي گفته مي شود كه متعلق به انسان است ودفاع وحمايت ازآن واجب واحترامش لازم باشد.وارد شدن به حريم شخصي وخصوصي افراد، به ترتيب نسبت ، دردرجه هاي مختلفي قرار مي گيرد ومقدار پوشش رابراي افراد مشخص مي كند.برخي از پوشش ها نيز به منظور احترام به شخص مقابل صورت مي گيرد. حال به مقدار پوشش، لزوم وچرايي بعضي ازحجاب وپوشش ها اشاره مي كنيم.
پوشش مرد دربرابر مرد وپوشش زن دربرابر زن
مرد نمي تواند با قصد لذت به بدن مرد ديگر نگاه كند ونگاه كردن زن به بدن زن ديگر نيز با قصد لذت حرام است.
پيامبر گرامي اسلام(ص) فرموده است:
زن با ايمان با زني كه اوصاف او را براي شوهرش، بيان مي كند، هم نشين نمي شود. هرگاه صفات واندام اورابراي شوهرش تعريف كرد، مثل اين است كه آن مرد به آن زن نگاه كرده است.
پوشش اعضاي خانواده
فرزندان بيشتر از چگونگي پوشش پدر ومادر الگو مي گيرند.پدرومادر نبايد با اين شعار كه چهار ديواري اختياري است وبه بهانه اينكه همه خانواده، محرم يكديگرند، هرگونه خواستند، بپوشند وهرچه خواستند، با هم بگويند. چگونگي معاشرت در بين تك تك افراد خانواده هم بايد تابع مقررات ويژه اي باشد. مادر ودختران خانواده بايد از پوشيدن لباس هاي كوتاه وتنگ وآرايش هاي زننده خودداري كنند.
پدر ومادر بايد درحضور فرزندانشان از بيان برخي حرف ها وحركت هاي تحريك آميز بپرهيزند كه اگر جز اين باشد،راه را براي بلوغ جنسي زودرس فرزندانشان ودرنهايت، فساد اخلاقي آنها فراهم مي آورند، به ويژه اگر دراين خانواده اينترنت وماهواره هم به آساني دردسترس باشد.بي شك، دختر وپسري كه از اين خانه، خارج و وارد اجتماع مي شوند، هرگز فرزندان يك خانواده قانون مند نيستند كه در آنجا وقار ونجابت حرف اول را مي زدوكساني كه با هم محرمند، نگاه شيطاني به يكديگر نمي كنند. با اين حال، اگر اين مطلب را بپذيريم كه شيطان همواره درحال اغوا و وسوسه كردن انسان هاست، با اين حال وقتي همين انسان هايي كه با هم محرم هستند، هرزگي درپيش گيرند وحرمت هايي كه بايد محفوظ بمانند، شكسته شود، خواه ناخواه شيطان درجان آنها هم رسوخ مي كند. اين بي بند وباري آنها را تا مرز سقوط اخلاقي پيش مي بردوكم نيستند نمونه هايي از اين دست كه در رسانه هاي غربي وصفحه حوادث روزنامه هاي كشور منتشر شده ومي شوند. اگر بي بند وباري واز طرف دو نفر كه محرم يكديگر بوده اند، صورت گيرد، بنا به دلايلي، اين عمل به مراتب، شنيع تر وزشت تر ازفساد اخلاقي دونامحرم ومجازات آن بسيار سخت تر ورسوايي آن هم بيشتر است. بنابراين، نوع پوشش زن دربرابر محارم نزديك او مانند پدر وبرادر براساس ميانه روي باشد وبا رعايت حدود اسلامي، درموقعيت هاي مختلف، با رعايت احكام درست آنها عملي شود.
منابع:
. توضيح المسائل.
. فروع كافي، ج5، ص519.
. تفسير ابن كثير، ج3، ص284.
منبع: ماهنامه طوبي شماره36

 نظر دهید »

نقش حجاب در حفظ نشاط جنسی

24 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

حجاب در اسلام براي حفظ نشاط جنسي است، چون حجاب تخيل جنسي را تحريك مي‏كند و سبب مي‏شود كه مسئله جنسي معنادار شود و دچار بي‏معنايي نگردد.

1 . غريزه جنسي، قوي‏ترين غريزه انساني است كه زندگي انساني را از نظر كمي و كيفي مورد تاثير و تاثر قرار مي‏دهد . اين غريزه در كنار غريزه گرسنگي، بسترساز فرهنگ‏هاي انساني در طول تاريخ شده و دين با ورود در اين بستر، معنا بخش فرهنگ انساني مي‏شود; به همين دليل در تاريخ اديان كمتر ديني است كه درباره مسئله جنسي سخن نگفته باشد .

2 . غريزه جنسي در يك چارچوب، مورد توجه اديان قرار مي‏گيرد و در چارچوب جهان‏بيني آن دين، جايگاه مسئله جنسي را با توجه به انسان‏شناسي خود، و جهان‏شناسي و اخلاقيات مبتني بر آن، تشريح و تفسير مي‏كند كه اغلب دائر مدار آن، انسان واسطه‏اي و متعالي ديني، مثل پيامبران و يا بنيان‏گزاران دين مثل بودا قرار مي‏گيرد .

3 . در غرب مسيحي قرون وسطي كه انسان كامل مسيحي محور معرفت‏شناسي، جهان‏شناسي، انسان‏شناسي و سپس جامعه‏شناسي واقع شده بود، درباره مسئله جنسي، چه از بعد انسان‏شناسي و چه جامعه‏شناسي، به همان ميزان قضاوت مي‏شد و چون انسان‏هاي كامل مسيحي، حضرت مسيح و حضرت مريم و حضرت يحيي (ع)، هر سه ازدواج نكرده، در مسيحيت دوري از عمل جنسي، يك شرط براي انسان كامل شمرده شد و كم كم ترك عمل جنسي به ترك كلي عمل جسمي كشانده مي‏شود و در دوران قرون وسطي، انسان‏هايي اعم از زن و مرد، دور از شهرها در نقاط دور افتاده جنگل‏ها و كوه‏ها و بيابان زندگي مي‏كردند كه به دور از لذت‏هاي جسمي يك زندگي كاملا مجردانه داشتند . پس حجاب در همين جهت قلمداد مي‏شد; يعني دوري از لذت‏هاي جسماني بطور كامل .

4 . با شروع رنسانس، تفسيري ديگر از انسان كامل ارائه شد كه بر فرهنگ جنسي غرب به شدت اثر گذاشت; اين تفسير آن بود كه چون خدا در جسم انسان (عيسي) تجلي يافته است، پس جسم انسان تقدس مي‏يابد، به همين دليل سعي در زيباشناسي جسم انسان است و با يك نوع آناتومي جسم انسان و بدست آوردن رگ، پي، ماهيچه، استخوان و … به ترسيم جسم‏هاي زيبا پرداخته شود كه اين مهم به وسيله «لئوناردو داوينچي‏» و «ميكل آنژ» و «رافائل‏» ، بر روي ديواره‏هاي كليساهاي روم و فلورانس انجام مي‏شود . به طوري كه جسم‏هاي برهنه و بسيار موزون و هماهنگ بر روي ديوارها ترسيم و يا در مجسمه‏ها تجسم مي‏يابند . شرمگاه اناث حذف و ذكور بسيار كوچك ترسيم مي‏شود تا گفته شود خود جسم مطمح نظر است، نه مسائل جنسي آن، ولي با همين ترسيم انسان برهنه، اولين قدم برهنگي در غرب، توسط نوعي تفسير از انسان كامل رخ مي‏دهد .

5 . دو تفسير حجابي و برهنگي از انسان كامل در غرب، با همان حالت تضادگونه در غرب ادامه يافت تا تفسير يهودي دين مسيحيت در قالب پروتستانيزيم اتفاق افتاد و بر تفسير برهنگي انسان كامل بصورت شديدتر تاكيد شده است و كفه به طرف برهنگي در جامعه غربي سنگيني كرد تا آنكه بر برهنگي انسان به شدت تاكيد شد و اين زماني بود كه انقلاب صنعتي رخ داد و ماشين به صحنه زندگي انسان‏ها آمد .

6 . اين تاكيد از سوي فرويد صورت گرفت كه بر فرهنگ يهودي در باب جنسيت تاكيد مي‏كرد و نمونه‏هاي آن در نامه‏هاي خصوصي او مشاهده مي‏شود . فرهنگ يهودي يكي از جنسي‏ترين فرهنگ‏هاي ديني است كه بر رابطه‏هاي جنسي محارم مثل دختر و پدر، و پسر، و مادر، و برادر و خواهر با ديده اغماض نگريسته است و آنها را بي‏اشكال دانسته است . فرويد با فرهنگ يهودي بر فرهنگ جنسي مسيحيت هجوم برد و سعي كرد كه بر برهنگي جنسي، چه از نظر بدني و چه از نظر روحي تاكيد كند و ريشه تمامي عقده‏هاي انساني را در حجاب (به معناي عام) خلاصه كند كه مانع عمل جنسي، بطور برهنه، در طول زندگي انساني مي‏شود .

7 . انقلاب صنعتي در غرب و مهاجرت جغرافيايي انسان‏ها از مكان‏هاي كوچك به مكان‏هاي بزرگ و تماس‏هاي دو جنس در سطوح مختلف‏كاري، هنجارشكني جنسي را افزايش داد . حال اگر اين را به برهنگي اجباري زنان، به علت كار با دستگاه‏هاي خطرناك و كشانده شدن زنان به درون دستگاه، توسط لباس‏هاي زنانه اضافه كنيم، به خوبي برهنگي زنان در محيط كار ترسيم مي‏كند . تاثير صنعت تا جايي رسيد كه همسران، چه زن و چه مرد، به روابط جنسي فراتر از ازدواج روي آوردند و اين روابط جنسي خارج از عرف و قانون موجب شد كه برهنگي زنان در قالب فحشا و فاحشه‏هاي برهنه افزايش يابد (رابطه صنعت و برهنگي در دائره‏المعارف غرب مثل بريتانيكا آمده است) .

8 . ورود ماشين به زندگي عمومي انسان‏ها در غرب، برهنگي را افزايش داد، چرا كه ماشين‏ها انسان‏ها را از خانه و خانواده جدا مي‏كرد و حتي ماشين به عنوان جايگزين خانه مطرح شد و خانه‏هاي متحرك در ماشين ترسيم شدند . پس ماشين رقيب خانه و انسان‏هاي ماشين دار رقيب خانواده شدند . پس روابط جنسي غير معمول و غير عادي رواج يافت و روابط جنسي غير معمول، برهنگي را بيشتر رواج داد; مثل نقاشي‏هاي برهنه جنسي و تشويق براي برهنگي (فيلم تايتانيك و شكسپير عاشق به خوبي اين مسئله را نشان مي‏دهد) .

9 . ماشين و محيط كار صنعتي و نظريه مبتني بر فرهنگ يهودي جنسي فرويد، سه عاملي بودند كه انقلاب جنسي در غرب را به وجود آوردند . و غرب را از دوران ملكه ويكتوريا به دوران برهنگي وارد كرد و بر همين اساس، گروه‏هايي به وجود آمدند كه سخت‏بر برهنگي جمعي تاكيد كرده و برهنگي را نيز معيار گروهي قرار دادند، اين گروه‏ها هيپي‏ها، پانك‏ها، رپ‏ها و … بودند و سبب رواج برهنگي شديدتر شدند كه امروزه به Nake يا برهنه‏هاي مادرزاد مشهور شده‏اند .

10 . بنابراين، در غرب اگر حجاب مطرح شده است، يعني دوري شديد از عمل جنسي و غريزه جنسي (چه زن و مرد) و اگر برهنگي مطرح شده است، يعني آزادي عمل جنسي و رفتن در آن . پس حجاب در غرب، نقطه مقابل انسان و غريزه قرار گرفته است، بطوري كه اگر كسي حجاب داشته باشد، عليه انسانيت‏خود قدم برداشته است و بي‏حجابي، يعني برگشت و بازگشت‏به خويشتن خويش .

11 . ولي اين برهنگي به‏جاي بازگشت‏به خويشتن انساني، موجب شد كه انسان‏ها از خودشان بيشتر دورتر شوند، اول آنكه برهنگي وسيله‏اي شد كه بدن انساني طعمه مطامع اقتصادي شود . بدن فروشي، به صورت فحشا و به صورت مانكن تبليغاتي كالا و به صورت بازيگران فوتبال و ورزش‏هاي ديگر و به صورت هنرمندان سينمايي و تلويزيوني و … معمول شد; يعني به جاي كرامت انساني، ذلت و رذالت انساني نصيب او گرديد .

12 . انسان‏هاي معمولي‏اي كه برهنه شدند نيز به عنوان محل مصرف مد و «ابزارهاي اقتصادگردان سرمايه داري‏» در مصرف تعيين شدند و از لباس زير تا لباس رو، همه تابع مد روز واقع شدند (لباس گشاد يا لباس تنگ و يا تركيبي از آن دو و . .). ; در نتيجه مد به عنوان تنوع‏طلبي مطرح شد، ولي در واقع سبب غفلت‏زايي مداوم از خود و هم‏نوع خود و جهان اطراف گرديد; بنابراين برهنگي عمومي، از خودبيگانگي عمومي را براي انسان غربي به ارمغان آورد .

13 . برهنگي در غرب، بي‏رغبتي جنسي را براي غربي به ارمغان آورد، چرا كه برهنگي سبب تحريك اوليه انسان به طرف عمل جنسي در سنين اوليه بلوغ مي‏شود، ولي در نهايت‏به سرد مزاجي جنسي تبديل مي‏شود، چرا كه اسراف جنسي در دوران بلوغ، به بي‏رغبتي جنسي در سنين بالاتر منتهي مي‏شود، مگر آنكه كالاهاي رغبت افزاي جنسي به ميدان بيايد، مثل الكل و يا قرص‏هاي نشاط آور جنسي كه باز در دراز مدت سبب بي‏رغبتي جنسي بيشتر خواهد بود و چون غريزه جنسي كه نشاط آور زندگي است، به ركود كشانده شود، بنياد خانواده رو به سستي مي‏رود و فحشا جاي آن را پر مي‏كند و افسردگي فردي بر افراد حاكم مي‏شود كه به عنوان طاعون عصر غرب مطرح شده است; پس برهنگي بر افسردگي جنسي غرب، و ركود روحي و رواني افراد افزوده است .

14 . حجاب در اسلام براي حفظ نشاط جنسي است، چون حجاب تخيل جنسي را تحريك مي‏كند و سبب مي‏شود كه مسئله جنسي معنادار شود و دچار بي‏معنايي نگردد (مثل برهنگي) و چون اسلام بر طبيعت جنسي سخت تاكيد دارد و انسان كامل خود را نه فقط در معنويت انسان كامل، بلكه در مسائل دنيوي و جنسي او مي‏داند (چون نكاح و عمل جنسي از سنت انسان كامل در اسلام مي‏باشد و هر كس از اين سنت روي بر مي‏گرداند، از او نيست) . پس انسان كامل در اسلام الگوي جامع و كامل انسان در دنيا و آخرت و از جمله مسئله جنسي است كه بايد مورد تقليد قرار گيرد .

پس حجاب يك فرهنگ جنسي است كه سبب گرم واقع شدن غريزه جنسي در سطح يك جامعه و هدايت ارضاي آن در قالب خانواده مي‏شود به همين دليل امروزه شرق به علت محور قرار دادن ارضاي جنسي و حجاب، جنسي‏تر از غرب قرار داده شده است و تاريخ شرق و غرب نيز مؤيد مسئله است و شايد به همين دليل است كه عرفان شرقي در هند و عالم اسلام به زبان جنسي بيان مي‏شود; مثل شعر حافظ و ابن عربي كه فص محمديه را فص نكاحيه و جنسي ناميده است; به همين دليل است كه معنويت از جنسيت جدا نيست و حجاب علاوه بر حفظ كرامت انساني، سبب رشد انگيزه جنسي در جامعه و نيز رشد نشاط جامعه اسلامي مي‏شود، بدون آنكه به سستي و لهو و لعب دچار شود .

ابراهیم فیاض

 نظر دهید »

حجاب، در مسلخ تجارت سينمايي

24 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

عفاف و حجاب، يكي از عناصر اساسي و اصولي فرهنگ جامعه اسلامي ماست كه طي سال  هاي اخير محل مناقشات و چالش هاي فراواني بوده است. بحث بر سر اين موضوع  هرساله با آغاز فصل گرما، داغ تر مي شود، اما مسئله مهم اين است كه براي  تقويت عفت و حجاب، نوعي ناهماهنگي در بين اجزاي فرهنگي كشورمان ديده مي  شود. متأسفانه اين ناهماهنگي در بخش هايي كه در عرصه فرهنگ كارآمدتر و  تأثيرگذارتر هستند، بيشتر ديده مي شود.
يكي از اين حوزه ها كه  هارموني تقويت فرهنگ حجاب را بر هم زده است، سينماست. وجه غالب هنر هفتم در ايران، نه تنها در راستا و همداستان با بازسازي الگوهاي رفتار اسلامي و  انقلابي نيست، كه مسيري متعارض را طي حدوداً ۱۵ سال اخير در پيش گرفته است.
هرچند كه بايد تأكيد كرد، سينماي ايران حتي در بدترين حالات و  موقعيت هاي خود هم در تمام حيات يكصدساله خويش از سينماي غرب عفيف تر و  انساني تر بوده است و نمي توان ترديد كرد كه هيچ يك از سينماگران ايراني  حاضر نيست مانند آنچه در مغرب زمين معمول است زنان را به تصوير كشد، اما  اگر آرمان گرايانه به واقعيت بنگريم، وضع موجود با آنچه مطلوب و در شأن  مردم كشورمان است، خيلي فاصله دارد.
پرداختن به بحث حجاب و بدحجابي در سينما، بدون در نظر گرفتن چگونگي و كيفيت حضور و نمايش زن در فيلم ها  امكان پذير نيست. بدون شك هرچقدر اين حضور و نقش آفريني مبتني بر حرمت و  هويت انساني باشد، راه به ابتذال كشيده شدن تصوير بانوان بسته مي شود، اما  اگر سينما و سينماگران زن را از موضع نقش آفريني جنسي بنگرند، به طور خود  به خود نيز زن نمادي كالاگونه و تزئيني در فيلم ها خواهد يافت. همچنان كه  با بررسي تاريخ سينماي ايران از ابتدا تا كنون مي توان به اين نتيجه رسيد  كه سينماگران متدين و ارزش مدار، تصوير محترمانه تري را از زنان در فيلم  هاي شان نشان داده اند.

مروري بر كارنامه سينما در  تصوير حجاب
پيش از انقلاب اسلامي، حضور زنان در آثار سينمايي صرفاً  رويكردي ابزاري و جنسي داشت. به بياني ديگر، بانوان در آثار موسوم به فيلم فارسي  غالباً به عنوان تابلوي تبليغاتي و جلب توجه مخاطب به كار مي رفتند. عامل چنين  نگاهي بيش از آنكه به شخص و اعتقاد سينماگران مربوط شود، به كاركرد سينما در رژيم  سابق برمي گشت. در آن دوران، سينما يكي از ابزارهاي سركوب مردم و ممانعت از رشد و  آگاهي جامعه بود. سينما در كنار فضاهايي چون مراكز فساد و فحشا، كافه ها و كاباره  ها و جشن هاي هنري و سلطنتي، ابزاري براي تخدير و سرگرم كردن مردم و به ويژه جوانان  بودند. به همين دليل نيز تحقير زن و استفاده ابزاري از آن، يك روال عادي و بلكه  اجباري در سينماي رايج در عصر ستمشاهي بود.

با پيروزي انقلاب اسلامي اين جريان  دگرگون شد؛ به تبع، حضور انساني و اخلاقي زن در فيلم هاي پس از انقلاب، پوشش و نوع  ايفاي نقش بانوان در فيلم ها نيز تغيير شكل يافت. فضاي انقلابي و مبارزاتي برآمده  از فرهنگ اسلامي در سال هاي دهه 60 اين اجازه را به سينما نمي داد كه رويكردي نازل  و غيراخلاقي داشته باشد. ورود نسل جديد مسلمان و حزب اللهي به سينما و غالب شدن  فيلم هاي دفاع مقدسي و معنويت گرا در سينماي آن دوره ايران نيز مزيد بر علت شد تا  فضايي سالم و به دور از غوغاهاي غيرانساني، سينماي كشورمان را فراگيرد.
با اين  حال، ديري نپاييد كه باز هم درهاي سينماي ايران به روي ابتذال باز شد. از يك طرف با  سياست هاي اقتصادي دوره معروف به سازندگي، مصرف گرايي و ارزش هاي معطوف به سرمايه  داري در جامعه ايران رشد كرد كه سينما نيز به عنوان يكي از برايندهاي اجتماعي كشور،  از اين جريان بي نصيب نماند. به طوري كه رفته رفته حضور زنان نيز آميخته با پوشش  هاي ناهنجار و نامتناسب با ارزش ها ميل پيدا كرد. اين شرايط، زمينه را براي نوعي  انفجار ابتذال در دوران موسوم به دوم خرداد فراهم كرد.
در اين مقطع، با غلبه  يافتن فرهنگ و سياست ليبرالي در مديريت فرهنگي كشور، مصونيت اخلاقي سينما تضعيف و  در مقابل، فضا به روي افراد و جريان هاي مخرب و فرصت طلب باز شد. عناصر باقي مانده  از سينماي شاهنشاهي بار ديگر در سينما قدرت يافتند و حتي برخي از آنها در مراكز  تصميم گيري و سياستگذاري راه يافتند. به همين دليل از اين دوره به بعد، بار ديگر  موضوع هايي چون استفاده ابزاري از زن تبديل به مسئله شد. تصويري كه سينماي 15 سال  اخير كشورمان از زن نمايش مي دهد در اغلب موارد، كاريكاتوري و به دور از واقعيت  است.
يكي از مولفه هاي اصلي فرهنگ سرمايه محور، بهره بري از زن به عنوان ابزاري  زينتي و اغواگر است. بدحجابي نيز يكي از عواقب و عوارض گرايش به سرمايه داري در سال  هاي پس از جنگ بوده است. به مفهوم دقيق تر، در شرايطي كه بيشتر سينماگران ما از  مقام بازتوليدكننده فرهنگ به جايگاه تاجر و كاسب نزول پيدا كردند، نوع نگاه آنها  نيز به زن تغيير يافت كه يكي از تبعات اين نوع نگاه را مي توان در رواج بدحجابي در  فيلم هاي توليدي ديد.

بررسي چند  نمونه

دو جريان اصلي و حاكم بر سينماي ايران، يعني جريان فيلم هاي  تجارتي و جريان آثار شبه روشنفكرانه آوانگارد (جشنواره اي) بيشترين جفا را به زن و  همچنين حجاب داشته است. كافي است به نمونه هاي برجسته اين دو جريان در سال هاي اخير  نگاهي بيندازيم.
گل سرسبد سينماي شبه روشنفكري ايران يعني «جدايي نادر از سيمين» به كارگرداني اصغر فرهادي يك مصداق بارز تخريب فرهنگ حجاب است. در اين فيلم الگوي  كليشه اي زن بدحجاب و غربزده، متشخص و زن محجبه، مفلوك و بدبخت بازتوليد شده است. الگويي كه تقريباً در بيشتر فيلم هاي سينمايي و حتي سريال هاي تلويزيوني نيز  بازنمايي مي شود.
فيلم «نارنجي پوش» به كارگرداني داريوش مهرجويي نيز به چنين  وضعيتي مبتلا است. در اين فيلم نيز زنان بدحجاب و داراي پوشش سطح پايين، افراد با  شخصيت و داراي منزلت اجتماعي بالايي نشان داده مي شوند، اما زنان داراي پوشش كامل و  محجبه، عوامي بي فرهنگ و جاهل به نمايش درآمده اند.
فيلم هاي تجارتي و كمدي هم  اغلب داراي چنين مضموني هستند كه زن محترم و با شخصيت، يعني زني كه بزك و آرايش كند  و رفتارش موجب جلب توجه ديگران شود. شاخص ترين فيلم كمدي و تجاري يك سال اخير در  سينماي ايران، «ورود آقايان ممنوع» به كارگرداني «رامبد جوان» است كه تبرج جاهلي در  آن بروز يافته است. اين فيلم درباره مدير يك مدرسه دخترانه است كه تا زمان داشتن  پوشش و حجاب اسلامي فردي دافعه انگيز و غيرقابل تحمل است، اما همين كه روي به  بدحجابي و خودآرايي مي آورد، جايگاه متفاوت و ارزنده اي در جامعه پيدا مي  كند.
يكي از فيلم هاي شاخص سينماي بدنه ايران در ماه هاي اخير، «قصه پريا» به  كارگرداني «فريدون جيراني» است. اين فيلم نيز در راستاي القاي ناتواني زنان محجبه  ساخته شده است. فيلم تصويري عقب مانده و در پاره اي موارد متوحش از دختر محجبه  نمايش مي دهد. در فيلم «قصه پريا» مي بينيم درحالي كه يك دختر فاسد و بي بندوبار،  اعتياد خود را ترك مي كند، اما دختر محجبه و متدين در بن بست مي ماند و حتي اقدام  به خودكشي مي كند!
فيلم هاي فمينيستي نيز دچار چنين وضعيتي هستند، نمونه اخير  چنين آثاري؛ «يكي از ما دو نفر» است، فيلمي كه آشكارا روابط غيراخلاقي را نمايان مي  سازد و زنان را درحد طعمه هايي براي مردهاي فاسد نمايش مي دهد. اين فيلم ساخته شده  توسط تهمينه ميلاني، برخلاف ادعايش، بيش از آنكه مدافع حقوق زنان باشد، نوعي آموزش  تصويري براي استثمار جنسي زن محسوب مي شود.
دو فيلم جنجال برانگيز اكران نوروزي  امسال استفاده ابزاري از زن را به اوج رساندند. هم فيلم «گشت ارشاد» و به ويژه فيلم «خصوصي» نمونه آثاري هستند كه در آنها زنان درحد بازيچه هاي مردان فاسد و هوس باز  به تصوير درآمده اند. زن در اين دو فيلم، عروسك و مدل لباس به تصوير كشيده شده است  و هيچ نمايي از هويت و كرامت انساني زن در آنها ديده نمي شود.
نكته قابل تأمل  اين است كه نقش آفريني زنان در فضاي واقعي جامعه ما به مراتب درخشان تر از آن چيزي  است كه در فيلم هاي مان مشاهده مي شود. هدف قرار دادن گيشه و سود اقتصادي از يك طرف  و تلاش عده اي ديگر براي فتح جوايز جشنواره هاي خارجي، موجب انحراف سينماي ايران به  پرتگاه هاي ابتذال و تحريف وقايع و سطحي نمايي شد.

چه بايد  كرد؟

تا زماني كه اركان و اجزاي فرهنگ ساز جامعه با آرمان والاي اصلاح  اخلاق و فرهنگ، آشتي نكنند، نمي توان توقع چنداني در ارتقاي سطح حجاب داشت. در  شرايطي كه فيلم هاي سينمايي در حال بازتوليد و ترويج بدحجابي هستند، طبيعي است كه  بخشي از جامعه نيز به دليل تأثير پذيرفتن از سينما دچار چنين وضعيتي شوند.
ساده  ترين اقدام براي حل اين مسئله در گام نخست اين است كه نظارت بر آثار توليدي در  سينما نيز مانند توليدات تلويزيوني شود. در صداوسيما - البته درباره برنامه هاي  داخلي- نمايش بدحجابي ممنوع است. فيلم ها و سريال هاي ايراني تنها در شرايطي مي  توانند روي آنتن شبكه هاي سيما بروند كه در آنها حداقل پوشش و حجاب اسلامي رعايت  شده باشد. كاري كه مي توان براي اصلاح روند ترويج بدحجابي در سينما كرد اين است كه  فقط به فيلم هايي مجوز نمايش داده شود كه از نمايش پوشش هاي ناهنجار و بدحجابي در  آنها پرهيز شده باشد.
اما در گام بعدي، سينما بايد به سمت روند ايجابي براي همه  ارزش هاي فرهنگي و اجتماعي و از جمله حجاب حركت كند. براي تحقق اين آرمان، زماني  طولاني و كار مستمر نياز است. براي اين منظور نيز چاره اي نيست جز تغيير هويت  سينماي امروز ايران از سرمايه محوري و سودطلبي به ارزش مداري و فرهيختگي. چگونگي  وقوع اين مسئله نيز خودش بحث مفصل و مشروحي را مي طلبد، اما ابتدايي ترين كار براي  تغيير ريل سينما و هدايت آن به مسير درست و اصولي، اصلاح شيوه آموزش در دانشكده ها  و آموزشگاه ها است. متأسفانه آموزش سينما و به طور كلي هنر در مراكز آموزشي كشور ما  دچار نوعي عقب افتادگي و واپس گرايي است. آنچه در اين مراكز و موسسه ها تدريس مي  شود، تنها تاريخ سينما و تئوري هاي تاريخ مصرف گذشته است. با تحول در آموزش سينما و  روزآمد كردن شاخصه هاي آموزشي در آن مي توان به اصلاح سينما و از جمله هم راستا شدن  آن در ترويج سلوك اخلاقي صحيح اميدوار شد.

 نظر دهید »

فحشاء سپاه موسی را از پای درآورد

24 تیر 1392 توسط امور اجرایی کوثر بلاگ

«حضرت موسی با تلاش های پیگیر خود به تدریج بر ستمگران پیروز شد و پرچم توحید و عدالت را در نقاط زمین به اهتزاز درآورد. او برای توسعه ی خداپرستی و عدالت همواره می کوشید. در آن عصر شهر انطاکیه ( که فعلاً در ترکیه است) شهر باسابقه و پرجمعیتی بود، ولی ساکنان آن همواره تحت حکومت خودکامگی ستمگران به سر می بردند و از جهات گوناگون در فشار قرار داشتند. موسی برای نجات ملت انطاکیه راهی جز سرکوبی ستمگران و فتح آن شهر و حومه نمی دید، برای اجرای این امر سپاهی به فرماندهی یوشع و کالب…

ادامه »

 نظر دهید »

فطري بودن حجاب(پوشش)

21 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

مي توان گفت حجاب در بينش قرآني صورت فطري دارد،‌ البته نه به معناي پوشيدن چادر و يا داشتن لباس ويژه، بلكه در جهت كلي و مبنائي آن، داستان آدم و حوا و بهره‌گيري از شجره ممنوعه در قرآن، خود نكته جالب توجهي را در جنبه فطري بودن آن به ما تفهيم مي كند. شيطان، آدم و حوا را به وسوسه‌اي فريب داد تا زشتي‌هاي پوشيده آنان پديدار شود و به دروغ گفت خدا شما را از اين درخت نهي نكرد جز براي اينكه مبادا در بهشت دو پادشاه باشيد يا عمري جاويدان يابيد و بر آن سوگند ياد كرد كه من خيرخواه شما هستم… چون از آن درخت تناول كردند، زشتي‌هايشان (مانند عورات و ساير زشتي‌هاي پنهان) آشكار گرديد و بر آن شدند كه از برگ درختان بهشت خود را بپوشانند (نوعي پوشش و حجاب) و اين خود،‌ فطري بودن آن را نشان مي‌دهد[1].

از طرفي زنان در طول اعصار در جوامع متمدن پوشيده بوده‌اند، هر چند حد پوشش آنان گاه كمتر و گاه بيشتر از حدود تعريف شده در شريعت اسلامي است، اما در اكثر جوامع حضور اجتماعي زنان با پوشش هايي كه تقريباً تمام حجم بدن را پوشانده باشد، متداول بوده است[2].


از جمله عوامل گرايش انسان‌ها مخصوصاً زنان به حجاب و پوشش، تأمين يك نياز فطري و دروني به نام حيا و شرم است. شرم، يكي از صفات مخصوص انسان است و انسان تنها حيواني است كه اصرار دارد دست كم، بعضي از اندام هاي خود را بپوشاند. پروفسور اسواله شوارتز، طبيب و روان شناس اتريشي، در كتاب روان‌شناسي جنسي درباره‌ي احساس شرم در انسان‌ها مي‌نويسد: «علاوه بر مردم شناسي، تجزيه و تحليل روان‌شناسي نيز ثابت مي كند كه احساس شرم، يكي از صفات عمد‌ه‌ي نوع بشر است. هيچ قبيله‌ي اوليه‌اي، هر قدر هم بدوي بوده باشد، شناخته نشده است كه از خود، شرم بروز ندهد و بچه‌هاي كوچك نيز شرم دارند. در طي دوران رشد بشر و همچنين در خلال رشد افراد، بر وسعت موضوعاتي كه مورد حمايت شرم قرار مي گيرند، افزوده مي شود. حمايت،‌ وظيفه مخصوصي است كه به عهده‌ي شرم گذارده شده است. كاملاً معلوم است كه شرم، قبل از همه چيز از اعضاي تناسلي و وظايف آنها حمايت مي كند… ادعاي پيشرفت و مدرنيزم، خرقه‌اي بر تن بي‌خبري از ارزش‌هاي اساسي است؛ و شرم نخستين قرباني اين گمراهي اخلاقي است، مثلاً نهضت اعتقاد به لختي، نمونه‌ي وحشتناكي از اين ادعاست»[3].


[1]- دكتر علي قائمي، حیات زن در اندیشه اسلامی،انتشارات امیری،چاپ اول،چاپ تهرانی،  ص357- 359

[2]- سيد جعفر حق شناس، نظام اسلامي و مسأله حجاب، ص20

[3]- غلامعلي حداد عادل، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي،انتشارات صدا و سیما،چاپخانه انتشارات سروش لیتوگرافی،چاپ دوم1386، ص68


نوشته :اعظم السادات رضوي

 نظر دهید »

پیشینه ی حجاب و بی حجابی

21 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیشینه ی حجاب و بی حجابی

 

چادر به صورتی که در میان ایرانیان معمول است،یعنی چادر بلند تا پایین پا،در میان عرب ها رایج نبوده است؛ولی آنان چیزی شبیهِ نیمه چادر داشتند.ظاهراً"جلباب"،در آیات قرآن،اشاره به همین نیمه چادر دارد که نه مثل مقنعه و روسری،کوتاه است و نه مثل چادر،خیلی بلند.

این حجاب شاید تا کمر و کمی پایین تر می رسیده است و اعراب از آن استفاده می کردند.پوشش اعراب دَرع و ملحفه و مقنعه بود:دَرع پیراهن بلندی است که تا پشت پا می رسد و آستین هایش بلند و گشاد است؛ملحفه همان چادر است که به خود می پیچند و مقنعه را نیز به سر می کنند.

از روایات،می توان فهمید که زنان و دختران ائمه علیهم السلام هر سه پوشش فوق را داشتند. در آداب نمازگزار هم آمده است که زن در هنگام نماز،اگر بخواهد حجاب کاملی داشته باشد،باید از مقنعه و دَرع و ملحفه استفاده کند.

پوشش و لباس،همواره با انسان بوده و پوشش زنان،در همه ی تمدن ها،بیشتر از مردان بوده است. در تمدن فینیقی ها که چهار هزار سال پیش از میلاد می زیسته اند،زنان حجاب داشتند و برای پوشش خویش،از پارچه های سرخ رنگ استفاده می کردند. زنان آریایی نیز حجاب داشتند و آنان که از طبقات بالای اجتماعی بودند،برای حجاب ارزش ویژه ای قائل می شدند. در بین یونانیان،رسم بود که زنان حتی صورت های خویش را با قسمتی از روپوشِ بسیار ظریف بپوسانند و مادران و دایگان وظیفه ی تعلیم و تعلم را بر عهده داشتند.

آشوریان و کلدانین نیز حجاب داشتند؛نویسنده ای می نویسد:"از میان زنان بابل و آشور ،تنها آنان که عفیف بودند و شوهر داشتند،دارای حجاب بودند."هم چنین ،زنان اسپارتی محجبه بودند و دختران اسپارتی،پس از شوهر کردن،حجاب می گرفتند.نقش ها و تصویرهایی که از زنان اسپارتی باقی مانده است،حکایت از این دارد که آنان سر را می پوشاندند و صورت را باز می گذاشتند و هنگامی که به کوچه و بازار میرفتند،حجاب داشتند.همین طور ،رومیان ،کارتاژی ها،چینی ها،هندی ها،ایرانیان باستان،ایرانیان اشکانی و ساسانی، همه حجاب داشتند.تورات و کتاب های مقدس نیز به حجاب سفارش کرده و عذاب بی حجابی را بیان کرده اند.

با این حال،موج فسادو برهنگی و بد حجابی در غرب جدید آغاز شدو اندک اندک ،به جوامع دیگر نیز سرایت کرد.ویل دورانت می گوید:"فساد اخلاقی (در جامعه ی آن روز غرب)نشانه آزادگی و خردمندی بود و هرزه گی،به صورت نوعی آداب رایج درآمده بود.در فرانسه ی قرن هجده،زنی که فقط به شوهر خود دل بسته بود،یادگار دوران های گذشته به شمار می آمد و زناشویی،فقط وسیله ای برای حفظ نام خانوادگی و انتقال ثروت بود.”

این فساد و بی بند و باری با رنسانس علمی در اروپا شروع شد و روشنفکران غرب زده،آن را به جهان سوم سوغات آوردند.این موج ،ابتدا در سرزمین عثمانی گسترش یافت و کم کم ،به کشورهای دیگر نفوذ کرد.در ایران ،شاه عباس کبیر با پذیرفتن برادران شرلی،جرقه ی بی بندو باری و بد حجابی را زد و می توان شروع جریان غرب زدگی مستمر را دوران  دانست. بعد از این دوره،رضا خان در ایران و آتاتُرک(مصطفی کمال)در ترکیه و امان الله خان در افغانستان،مامور کشف حجاب شدند.

بنابراین ،آغاز بدحجابی و بی حجابی را می توان دوران تحول و رنسانس در اروپا دانست.

 نظر دهید »

حجاب در اقوام و ملل مختلف

21 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ



مسأله پوشش و حفظ عفاف، خاص دنياي اسلام و حتي دنياي اديان نيست. بر اساس زمينه فطري، حتي جوامع اوليه و به دور از تمدن و مذهب هم آن را مورد توجه قرار مي‌دهند. نوشته‌اند كه زن‌هاي تاتار[1] از لحاظ عصمت ، وقار و وظيفه‌شناسي در برابر شوهران نظير ندارند. پاكدامني و حجب و حياي آنان قابل تحسين است. بي‌احترامي به عفت عمومي و هتك ناموس گناهي بزرگ است. در قانون نامه ياساي مغول[2]، هتك ناموس، زنا و ازاله بكارت كيفر اعدام دارد و …[3]

بررسي در قبيله ساموآ نشان مي‌دهد دختران مي‌كوشند در برخورد با پسران خويشاوند و خانواده خود ، تابوي[4] برادري و خواهري را مراعات كنند. وقتي دختر به سن 8-9 سالگي مي‌رسد مي‌داند كه نبايد به گروه پسران بزرگتر نزديك شود و مرزي بين خود و او قائل است كه تخلف از آن مجاز نيست[5].

اشكانيان به شدت بر مستور بودن زنان اصرار داشتند و پاسخ تخلف و خيانت، مرگ بود. بر اساس نقش‌هاي باقي مانده از دوران اشكانيان، لباس زنان اشكاني در آن دوره، پيراهني بلند است كه تا روي زمين مي‌رسيده و نيز پرچين و آستين‌دار و يقه راست بوده است. پيراهن ديگري داشته‌اند كه روي اولي مي‌پوشيدند. قد اين يك نسبت به اولي كوتاه و ضمناً يقه باز بوده است و روي اين دو پيراهن، چادري سر مي‌كردند.

در كتاب «پوشاك زنان ايران» نقش برجسته‌اي از پالمير در موزه‌ي لوور هست كه بانوئي از دوره اشكاني را نشان مي‌دهد. اين بانو چادري بر سر دارد و از زير آن عمامه‌اش (كه خوب جوري بافتش پيدا است) نمايان است.

مجسمه اي نيز از بانوان دوره‌ي اشكاني در موزه‌ي پالمير دمشق هست كه پوشاك بانوان اين دوره را روشن‌تر مي‌نماياند. اين بانو، نشسته و چادري او را پوشانده است. گوشه‌ي چادر، در زير يك تكه فلز بيضي شكل نقش زده (كه بوسيله زنجيري به گردنش آويخته است) بند است. به علاوه اين مجسمه‌ها، نقاشي‌هايي بر ديوارهاي معبد زوس در شهر دورا- اوروپوس كشيده شده است كه مربوط به اشكانيان است و عده‌اي را با لباس مخصوص مراسم مذهبي نشان مي‌دهد. و باز، زني ديگر را بر اين ديوار نقاشي كرده‌اند كه روي پيراهن ارغواني خود چادري سراسر سفيد پوشيده و بر روي آن يك تكه پارچه‌ي ارغواني افكنده است[6].

كشور ايران در زمان هخامنشي‌ها به 23 «ساتراپ» يا منطقه‌ي حكومتي تقسيم مي‌شد، كه هر كدام داراي پادشاه و فرمانروايي بود. بيشترين اطلاعاتي كه درباره‌ي اين تمدن بدست آمده است از سنگ نوشته‌ها و نقاشي‌هايي است كه بر سنگ‌هاي اين ساختمان‌هاي بزرگ باقي مانده است. درباره رسم پوشش زنان در ميان اين اقوام در كتاب «پوشاك باستاني ايرانيان» آمده است: «با توجه به نقش‌هاي باقي مانده از دوران هخامنشي درباره پوشاك زنان، پيراهن آنان پوشش ساده و بلند، يا داراي راسته‌چين و آستين كوتاه است و در پايين دامن از زانو به پايين، شرابه‌هايي[7] تا به مچ پا آويزان است[8]. به علاوه به زناني در اين دوره برمي‌خوريم كه از پهلو سوار

بر اسب مي‌باشند و چادري مستطيل شكل بر روي همه لباس‌هاي خود افكنده‌اند»[9].

در زمان داريوش، گوشه‌نشيني بر زنان واجب بود و رفته رفته اين روش ادامه پيدا كرد و سراسر زندگي‌شان را گرفت و اين امر خود مبناي پرده پوشي در ميان مسلمانان به شمار مي‌رود. زنان بالاي اجتماع، جرأت نداشتند كه جز در تخت روان روپوش دار از خانه بيرون بيايند، و هرگز اجازه داده نمي شد كه بصورت آشكار با مردان رفت و آمد داشته باشند. زنان شوهردار حق نداشتند هيچ مردي حتي پدر و برادر خود را ببينند. در نقش‌هايي كه از ايرانيان باستان باقي مانده است، هيچ صورت زني ديده نمي شود[10]. در عصر داريوش، زنان دربار در حرم‌سرا به سر مي‌بردند و هيچ كس حتي سران خانواده‌هاي درجه اول مملكت كه سبب سلطنت رسيدن پادشاه بودند نيز حق ورود به حرم‌سرا را نداشتند[11].

حجاب در اديان نیز سابقه‌اي بس طولاني و غيرقابل انكار دارد. در آيين يهود بوده و هم اكنون در نزد پيروان آن بصورت هايي وجود دارد. در مسيحيت هم از قبل بوده و در حال نيز نزد راهبه‌ها به چشم مي‌خورد. از پولس كه جزو حواريون مسيح بود نقل شده است كه گفته بود «نقاب، شرف زن است»[12].

زنان در دوران جاهليت، به پوشش كامل مقيد نبودند، با مردان معاشرت و همنشيني داشتند، در مجالس عمومي شركت مي‌جستند و در اماكن عمومي تردد مي نمودند، لباس هاي زنانه تمام بدن را نمي‌پوشاند و مقداري از سر و گردن و گوش و سينه و دست و پاي آنها باز بود. زمخشري در اين زمينه نوشته است: «گريبان جامه‌ي زنان، گشاد بود به گونه اي كه گودي گردن، سينه‌ها و اطراف آن آشكار مي‌شد. زنان روسري خود را به پشت سر مي‌بستند و از جلو مكشوف مي ماندند… برخي زنان گام بر زمين مي‌كوفتند تا از صداي خلخال او دريابند كه خلخال دارند، گفته اند كه گاه نيز براي آنكه معلوم شود دو خلخال دارد، پاهايشان را به هم مي‌زدند». سيوطي نيز نقل كرده است: «از سعيدبن جبير نقل است كه گفت خلخال زن، داراي منگوله‌هايي بود كه هرگاه مرد غريبي بر او مي‌گذشت پاهايش را عمداً تكان مي داد تا او صداي خلخال را بشنود».

اين نحوه پوشش در لباس زنان بعد از ظهور اسلام تا مدتي پس از هجرت نيز ادامه داشت تا آنكه قانون پوشش در سوره‌ي نور، نازل شد[13].

[1]- نام طايفه‌اي است بزرگ از تركستان و اصل آن از اولاد تاتارخان بوده‌اند و تاتارخان برادر مغول خوان و اولاد اين دو به مرور بسيار شده‌اند و تاتار را تارتاري و تتار و تتر نيز گفته اند.
[2]- رسم، قاعده، قانون، قوانين و حكم و قرارداد چنگيزخان مغول بوده است ياساي چنگيزي مجموعه قوانيني كه چنگيز وضع كرده است.
[3]- شيرين بياني، زن در ايران عصر مغول، ناشر: انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ص58- 59
[4]- به معني مقدس و ممنوع، طبق آيين پولي نزيان، شخص يا چيزي را كه داراي سجيه‌ي مقدس باشد و از تماس با ديگران ممنوع بوده تابو گويند.
[5]- دكتر مارگرت ميد، بلوغ در ساموآ، ترجمه مهين ميلاني، شركت نشر ويس، چاپ خوشه، چاپ اول، ص125
[6]- جلیل ضیاء پور ، پوشاک زنان ایرانی از کهن ترین زمان ، انتشارات وزارت فرهنگ و هنر ، ص83 - 90
[7]- رشته‌ها و منگوله هايي كه از كنار و حاشيه چيزي آويزند، لوله هايي از شيشه ي باريك كه از داخل آنها نخ بيرون كنند براي آويزه
[8]- سيد محمود مدني بجستاني، فساد سلاح تهاجم فرهنگي، دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چاپ اول، ص263
[9]- منيژه شيرخاني، پوشش زن ايراني از ايران باستان تا قاجاريه، ناشر: انتشارات بهار علم، چاپ نقش جهان، ص25
[10]- ويل دورانت، تاريخ تمدن، ترجمه احمد آرام، ع، پاشاني، اميرحسين آريان پور، انتشارات علمي فرهنگي، چاپ پنجم، 1376، ج1، ص433-434
[11]- سيد محمود مدني بجستاني، فساد سلاح تهاجم فرهنگي، همان
[12]- دكتر علي قائمي، حيات زن در انديشه اسلامي، ص359- 360
[13]- محمد مهدي شمس الدين، حدود پوشش و نگاه در اسلام، ترجمه محسن عابدي، انتشارات بين المللي الهدي، چاپ اول، ص51


نوشته :اعظم السادات رضوي

 نظر دهید »

اهمیت حجاب در اسلام

21 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ


حجاب يك مسأله اسلامي است، حكم قرآن و دستور خداوند است و در پيروي از دستورات خداوند حضرات معصومين علیهم السلام به تأييد، اجرا، توسعه و مراقبت از آن مي‌پرداختند. پس دستوري ساخته و پرداخته روحانيت اسلام نيست و يا چنان نيست كه گروهي متعصب و سود جو ، آن را پديد آورده باشند[1].


مي‌توان حجاب برتر را در آيات قرآن به خوبي پي‌جويي نمود و آن را يك بحث ديني برشمرد، زيرا اگر تنها بحث پوشش در ميان بود مي‌توانست آن را امري فطري قلمداد نمود، چه اينكه در طول تاريخ بشر، همگان به نوعي داراي پوشش بوده‌اند[2].


در تعدادي از آيات قرآن اشاره اي به مسأله حجاب شده كه از مهمترين آيات در اين زمينه اين آيه است: «وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیوبِهِنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَیمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» «و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوس‌آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسری‌های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم‌کیششان، یا بردگانشان [=کنیزانشان‌]، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگی بسوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید!»[3]



همه‌ي مفسران و علماء اتفاق نظر دارند كه طبق اين آيه، زنان بايد بدن و موي خود را از نامحرم بپوشانند. تنها بحث و گفتگو در اين است كه منظور از استثنا «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» چيست؟ كه كشف اين مقدار اجازه داده شده است. بعضي مي گويند منظور صورت و دست‌ها تا مچ است و يا صورت تنها است. بعضي           مي گويند منظور انگشتر ، النگو ، خلخال ، سرمه و رنگي كه بوسيله خضاب در دست مي‌ماند مي‌باشد[4].



بعضي هم مي‌گويند منظور لباس روئين زن، آنچه قهراً پيدا است مي‌باشد. براي هر يك از اين اقوال بحث‌هاي دامنه‌داري شده و جاي آن در فقه اسلامي است ولي آنچه در اينجا لازم به تذكر است اين است كه اصل حجاب و پوشش بدن و مو طبق آيه‌ي فوق مورد اتفاق همه است.



در مورد چهره و دو دست، بايد يا خود انسان مجتهد باشد و نظر خود را از روي اجتهاد از آيه‌ي فوق با توجه به آيات ديگر و روايات و گفتار اهل لغت استنباط كند و يا اگر مجتهد نيست نظر مرجع تقليد خود را ملاك قرار دهد.


مراجع معروف تقليد كه در اين عصر هستند، همه اصل حجاب و پوشيدن زن را از ضروريات دين مي‌دانند[5]. ضمناً توجه به اين نكته بجا است كه ابن مسعود كه از موثقين و از اصحاب بزرگ و معروف پيامبر(ص) است، جمله «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» در آيه‌ي فوق را به «ثياب ظاهر» (لباس روئي) تفسير كرده است، مانند چادر و كفش كه طبعاً نمايان است.


ابن عباس كه چهره‌ي معروف ديگر از مفسرين و صحابه است، جمله «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» را به چهره و دو دست تا مچ تفسير كرده است .


آنانكه تنها به قول ابن عباس چسبيده‌اند بايد به قول ابن مسعود هم كه او را داناترين اصحاب به قرآن مي‌دانند توجه كنند، با تعارض اين دو قول، ديگر نمي‌توان به آنها تكيه كرد و بايد سراغ ادله ديگر رفت. اين مطلب را نيز نبايد از نظر دور داشت كه مسأله حرمت نظر به وجه و كفين زن اجنبي، با مسأله لزوم پوشيدن وجه و كفين براي زن، دو مسأله است. هرگاه پوشش وجه و كفين (چهره و دو دست تا مچ) واجب باشد حتماً نظر مرد به وجه و كفين هم حرام خواهد بود، ولي از آن طرف ملازمه نيست، ممكن است نظر به وجه و كفين زن حرام باشد ولي پوشيدن آن براي زن واجب نباشد.


در مسأله نظر، همه علماي بزرگ و مراجع معروف تقليد معاصر مي‌فرمايند احتياط واجب آن است كه مردها به صورت و دست‌ها تا مچ زن اجنبي نيز نگاه نكنند (و بعضي حرمت نظر را خالي از قوت نمي‌دانند).


يكي ديگر از آياتي كه در قرآن، دلالت بر وجوب حجاب و پوشش براي زن مي‌كند، اين آيه است[6]: «یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ یعْرَفْنَ فَلَا یؤْذَینَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا»[7] «ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [= روسری‌های بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است».


در صدر اسلام، چون زنان مسلمان بر طبق عادت جاهليت، بدحجاب بيرون مي‌آمدند و خودنمايي مي‌كردند به اين جهت خداوند متعال در اين آيه به پيامبرش حضرت محمدصلی الله علیع و آله فرمان مي‌دهد كه همسران و دختران خود و زنان مؤمن را به پوشش و حجاب كامل دستور دهد و آنان را از خودنمايي باز دارد. «جلابيب» جمع جلباب است و معناي آن روپوشي است كه سر و صورت و تمام بدن زن را مي‌پوشاند و او را از بيگانه محفوظ نگاه مي‌دارد[8].


البته در معني «جلباب» مفسران و اهل لغت اختلاف نظر دارند، در تفسیر روح البیان آمده:«الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الرداء تلویه المرأه علی رأسها»«جلباب پوششی بزرگتر از خمار(چادر)و کمتر از ردا که زن سرش را با آن می پوشاند»[9]، علامه طبرسي در مجمع البيان ذيل آيه‌ي فوق مي‌گويد: «جلباب عبارت است از روسري كه هنگام بيرون رفتن زن از خانه، بوسيله آن سر و صورت خود را مي‌پوشاند»


بعضي گويند منظور از جلباب،‌ چادر يا عبا است كه همه بدن را مي‌پوشاند[10].


در تفسير ابن كثير آمده: ام سلمه روايت كرده وقتي كه آيه‌ي فوق نازل شد زنان طايفه‌ي انصار جامه‌هاي پشمي سياه به سر مي‌كردند و در سياهي مانند زاغ‌ها بودند و با همين وضع از كنار رسول خداصلی الله علیه و آله عبور مي‌كردند، رسول اكرم صلی الله علیه و آله در اين مورد به آنها اعتراضي نكرد و همين مطلب تقرير و امضاي آن حضرت است و تقرير او مانند قول او حجت مي‌باشد[11].


منظور از شناخته شدن زن در آيه، اين است كه حجاب باعث نيك نامي زن مي‌شود و زن بدين وسيله ميان مردم به پاكدامني و شايستگي شناخته مي‌شود و مورد آزار و تجاوز قرار نمي‌گيرد و از چشم‌هاي ناپاك و مزاحمت‌هاي هوس‌رانان و منحرفان محفوظ مي‌ماند، زيرا حجاب زيبايي‌هاي زن را پنهان مي‌كند و جلوي طمع بذله‌گويان را مي‌گيرد. علاوه بر اين، شخص تبهكار وقتي بداند زني خود را از انحرافات دور مي‌كند هرگز متعرض او نمي‌شود[12].



به هر حال از اين آيه هم همه‌ي مفسران و علماء اتفاق رأي بر لزوم اصل حجاب كرده‌اند، اما در مورد وجه و كفين، نظرها متفاوت است كه آيا «جلباب» شامل پوشش وجه كفين مي شود يا نه، كه قبلاً بيان گرديد كه هر كسي بايد در اين مسأله به فتواي مرجع تقليد خود مراجعه نمايد. نكته‌اي كه ذكر آن در اينجا لازم است و از اين راه مي‌توان به عنوان تأييد بر لزوم پوشش وجه و كفين استفاده كرد دو مطلب است.



1.صورت زن يكي از دلرباترين اعضاء زن است و از روايات و قرائن استفاده مي‌شود كه فلسفه‌ي حجاب و پوشش، بيشتر از اينرو است كه باعث تهييج مردان و جوانان و فساد و گسترش فحشا نگردد، بنابراين پوشش صورت بايد بيشتر رعايت گردد.



2.فرضاً اگر وجه و كفين استثناء شده باشد و پوشش آن از ديدگاه اسلام واجب نباشد، شايد اين استثناء در مواردي است كه تربيت اسلامي حكومت كند، اما در محيط‌هايي كه تربيت اسلامي نيست و اكثر جوانان با چشم‌هاي آلوده و تند عادت به نگاه كردن كرده و در مسير هرزگي و متلك گفتن گام برمي‌دارند، در چنين محيط‌هايي عدم پوشش وجه و كفين (صورت و دو دست تا مچ) هيچگونه صلاحيت ندارد، بلكه نارواست، از اينرو آنانكه قائل به جواز نپوشيدن وجه و كفين هستند در همه جا نمي‌توانند اين مطلب را بگويند.



نكته ديگر اينكه در مواردي كه نگاه اشكال ندارد، مانند نگاه كردن به بدن محرم در صورتي است كه از روي «تلذذ» و «ريبه» نباشد، و اگر تلذذ و ريبه در ميان باشد مسلماً جايز نيست، منظور از تلذذ يعني قصد لذت كردن و لذت بردن از نگاه، منظور از ريبه اين است كه در نگاه، خوف آن است كه انسان به گناه سوق داده شود و به معصيت بيفتد، حتي نگاه مرد به بدن مرد و زن به بدن زن و يا نگاه مرد و زن به بدن بچه در صورت لذت و ريبه حرام است[13].



[1]- علي قائمي، حيات زن در انديشه اسلامي ، ص360

[2]- محسن دهقاني، حجاب برتر، ص27

[3]- نور/ 31

[4]- محمد محمدي اشتهاردي، پوشش زن در اسلام، كانون انتشارات ناصر، ص38

[5]- آيت الله العظمي طباطبائي يزدي، العروه الوثقي، الطبعه الاولي، محرم 1414 هجري، ج2، كتاب نكاح، مسأله51، ص627

[6]- محمد محمدی اشتهاردی ، پوشش زن در اسلام ، ص39-40

[7]- احزاب/ 59

[8]- محمد ابراهيم الموحد القزويني، نقش حجاب در پيشرفت جامعه، ترجمه محمدرضا انصاري، مؤسسه مطبوعاتي تشيع، ص11

[9] - اسماعیل حقی البروسوی ، تفسیر روح البیان ، ناشر : مکتبه الاسلامیه ج 7 ، ص 240

[10]- محمد محمدي اشتهاردی ، همان ، ص40- 41

[11]- ابن داود سليمان بن الاشعث السجستاني، سنن ابي داود، ج2، بيروت، دار احياء السنه التبويه، ص182

[12]- محمد ابراهيم الموحد القزويني، نقش حجاب در پيشرفت جامعه، ص12

[13]- محمد محمدي اشتهاردی ، پوشش زن در اسلام ، ص42- 43



نوشته :اعظم السادات رضوي

 نظر دهید »

«حجاب و مسائل مربوط به آن»

21 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ


فائزه شامانی( طلبه  حوزه علمیه قدسیه شهرستان بهشهر)

چکیده:
پروردگار،دین را برنامه ای برای هدایت بشر قرار داد. این برنامه به نحوی تدوین یافته که متناسب باساختارفطرت انسان است.یکی اززیباترین دستورات دین برای تعادل انسان قانون حجاب است.حجاب از نظر لغوی به معنای پرده و پوشش است اما از نظر قرآن معنای وسیع تری داردویک مجموعه رفتار است که شامل حجاب ظاهری، حجاب چشم، حجاب کلام، حجاب راه رفتن و حجاب در رفتار است. رعایت ابعاد حجاب آثار بسیار ارزشمندی داردکه پاره ای ازآنها عبارتنداز:ایمنی خانواده وسلامت اجتماع،حفظ نسل ازخطرسقوط،جلوگیری از بیماری ها،مبارزه بانفس،پیشرفت علمی واقتصادی جامعه وحفظ شان انسانی زن.
واژگان کلیدی: حجاب، بی حجابی، ابعاد، تبرج، چادر، منفعت،اسارت،برهنگی،سلامت،امنیت.
مقدمه
زن درطول تاریخ همواره به شکل های گوناگون مورد ظلم وستم قرارگرفته است.دلیل اصلی وواضح این ظلم وستم نسبت به زن این است که زن ازلحاظ جسمانی ضعیف ترازمرداست وازخصوصیات خلقت مردمسلط وفعال بودن اوست.
این ظلم وستم به شیوه های مختلفی نسبت به اعمال شده است،گاهی به شکل دیدگاه های تحقیرآمیز اندیشمندان غرب مانند سقراط که زن را بزرگترین منشاء انحطاط بشر می دانست،وگاهی دیگربا نجس وخطرناک خواندن زن که نتیجه افکار شوم خرافی بود.
ولی در مواردی این ظلم وستم جلوه وحشیانه تری به خود می گرفت، مانند: محروم کردن زن از ارث،خرید وفروش او به عنوان برده، محرومیت از حق زندگی پس از وفات شوهر و حتی قربانی کردن زن در محضر خدایان و در هنگام قحطی.
امروزه باگذر زمان وتلاش های زنان وآگاهی نسبی آنها این ظلم و ستم شکل دیگری به خود گرفته ودرقالبی جدید وجذاب تحت عنوان حمایت از حقوق زن وتساوی زن ومرد وخارج کردن او از سلطه مرد،زن را به پرتگاه سقوط و انحطاط کشانده است. وزن امروز غافل از اینکه این شعارهای فریبکارانه تنها به جهت سواستفاده ازاو وفراهم شدن لذت جنسی برای عده ای مردان هوسباز است، با افتخار وبه سرعت به سمت این پرتگاه مهیب قدم برمی دارد وروح وجسم خود را که باید صرف خداوند ، همسر، خانواده وپیشرفت خود وجامعه گرداند با کمال میل به شیاطین می فروشد.
گویی فراموش کرده که اولین لایحه ی دفاع از حقوق زن  در اسلام است که خط بطلانی بر رسم جاهلی زنده به گور کردن دختران کشید.
«به یقین آنها که فرزندان خود  را از روی جهل ونادانی کشتند گرفتار خسران شدند زیرا آنچه را خدا به آنها روزی داده بود، بر خود تحریم کردند وبر خدا افترا بستند، آنها گمراه شدند وهدایت نیافته بودند»(انعام/140).
زن امروز فراموش کرده است که خداوند دختر پیامبر اسلام را کوثر(خیرکثیر) نامید و او را الگویی برای همه زنان تاریخ قرار داد و همین پیامبر زن را در جایگاه مادری آن چنان گرامی داشت که بهشت را زیر پای او دانست. این ارزش گذاری  اسلام برای زن  تا جایی است که منجر به وجوب قانون حجاب می شود.
« وبه زنان باایمان بگو چشم های خودرا فروگیرند ودامان خویش راحفظ کنند وزینت خودرا جزآن مقدارکه نمایان است آشکارننمایندوروسری های خودرا برسینه افکنند…»(نور/31)
«ای پیامبر به زنان ودختران خودوزنان مومن بگو:جلباب های خودرابرخویش فروافکنند،این کاربرای اینکه شناخته شوند وموردآزارقرارنگیرند بهتراست…».(احزاب/59)
حجاب نمادتفکرواندیشه زن است ونحوه ی رفتاردیگران رابااومعلوم می کند.
قبل ازنزول آیات حجاب مردان به زنان سخنان ناروا می گفتندوآنها راآزار میدادندولی پس ازابلاغ حکم حجاب هرچه زنی بیشتر حجابش را رعایت می کرد اورا ازخانواده ی اصیل تری می دانستندوموردآزارواذیت قرارنمی دادند.دراینجاپاره ای ازسوا لات پیرامون حجاب مطرح می شود:
-مفهوم حجاب دراسلام چه می باشد؟
-ابعادحجاب ازدیدگاه قرآن کدام است؟
-چراپوشش مردان کمتراززنان است؟
-چادرچیست وآیاچادرموجب اسارت زن است؟
-تاریخچه ی بی حجابی وبرهنگی ازچه زمانی است؟
-فواید حجاب وعواقب بی حجابی چیست؟
مفهوم حجاب
حجاب درلغت به معنای پرده،حاجب وپنهان کردن است ودراصطلاح این است که زن خودرا ازدیدمردبیگانه پنهان کند.(مسئله ی حجاب،1379ه.ش،ص21)
آن چه دین اسلام به عنوان حجاب برزنان واجب دانسته وبانام ساتروپوشاننده درکتب فقهی ازآن یادشده بسیارآسان ترازحجابی است که درمیان برخی ازاقوام گذشته همچون ایران باستان،هندوقوم یهودرایج بود.اسلام زن رادرخانه زندانی نمی کند بلکه ازاو می خواهدکه درمعاشرت بامردان خودرا بپوشاند وجلوه گری وخودنمایی نکند.
اسلام می خواهدکه مردفقط درمحیط خانوادگی ودرکادرازدواج وهمراه با یک سلسله تعهدات سنگین اززن به عنوان همسرکامجویی کندومحیط اجتماع تنها جهت کاروفعالیت وپیشرفت باشد،برخلاف سیستم غربی عصر حاضرکه کاروفعالیت رابالذت جویی های جنسی به هم می آمیزد.(مسئله ی حجاب،1379ه.ش،صص76و77).
زیرا نبودن حجاب وحریم میان زن ومرد ومعاشرت های بی بند وبار، التهابات جنسی را به صورت یک خواست اشباع نشدنی در می آورد وبا آلوده کردن محیط کار موجب فلج شدن نیروی اجتماعی میشود.از اینجا درمی یابیم که زنان با حفظ حجاب نه تنها خود بلکه دیگرمردان وکل جامعه را حفظ می کنندودر هرجامعه ای عفاف وپاکی رابطه مستقیم با عملکرد زنان دارد.
مقام معظم رهبری می فرماید:«آن جایی که حجاب رااززنان دور می کنند وزن رابه عریانی وبرهنگی نزدیک می کننددر درجه ی اول امنیت ازخود زنان ودر درجه ی بعد ازمردان وجوانان گرفته خواهد شد.برای این که محیط سالم ودارای امنیت باشد،زن بتواند کار خود را درجامعه انجام دهد،مرد هم بتواند مسئولیت های خود را انجام بدهد،اسلام حجاب را معین کرده است که این حجاب یکی از احکام برجسته ی اسلام است».(بیانات مقام معظم رهبری در ورزش گاه آزادی، جشن میلاد کوثر،30/7/1376).
ابعاد حجاب ازدیدگاه قرآن
ازنظرقرآن کریم حجاب یک مجموعه رفتار است نه فقط یک پوشش ظاهری وطبق این دیدگاه ابعاد مختلفی برای حجاب درنظر گرفته شده است:
حجاب ظاهری: قرآن پوشش ظاهری را با عباراتی متفاوت بیان کرده است. آنجا که درباره حجاب عموم صحبت می کند لفظ خمر را به کار می برد. خمر یعنی پوششی که سر وگردن را کامل بپوشاند که مصداق آن مقنعه یا روسری است، اما آنجا که از زنان پیامبر صحبت می کند جایگاه ویژه ی ایشان را تذکر می دهد ودرپی آن تقید بیشتری ازآنها می خواهد و لفظ جلباب را به کار می برد.(پرورش فرزندی دین دار،1388ه.ش،ص135)
جلباب حداعلی وخمر حد ادنی حجاب است، پس پوشش ظاهری دراسلام یعنی پوشاندن کل بدن به جز صورت ودست ها تا مچ.
حجاب چشم:حجاب چشم هم درباره ی زن وهم درباره ی مرد مطرح است، اما دراین مورد سفارش بیشتری به مردان شده است زیرا تحریک پذیری مرد ازطریق نگاه کردن بسیار بیشتر از زنان است.
قرآن می فرماید:«به مومنان بگو چشم های خود رااز نگاه به نامحرمان فروگیرند وعفاف خود راحفظ کنند،این برای آنان پاکیزه تر است،خداوند از آن چه انجام می دهند آگاه است.»(نور/30)
امیرالمومنین(علیه السلام) نیز دراین مورد می فرمایند:نابینا بودن بهتر از نگاه های نامشروع است.

…


حجاب کلام: طبق آیات قرآن حجاب حتی درکلام هم صدق می کند.به همین جهت خداوند به همسران پیامبر می فرماید: به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان درشما طمع کنند وسخن شایسته بگویید. (احزاب/32)
سخن شایسته گفتن به این معناست که درکلام فاصله وحریم میان زن ومرد حفظ شود یعنی همان طور که با محارم  زنان سخن می گویید با مرد نامحرم صحبت نکنید ومراقب باشید تا صدای شما نرم ونازک ویا بیش ازحدبلند نشود.
حجاب در راه رفتن:یکی از مصادیق حجاب در قرآن پوشاندن زینت هاست.گاهی اوقات نحوه راه رفتن ونوع کفش ها و صدای آنها موجب آشکار شدن زینت ها وجلوه گری زن است که درمقابل نگاه بیماردلان را به همراه دارد.
برای نمونه هدف از ساخت کفش هایی باپاشنه بسیار بلند این بود که زن ناچار شود برای راه رفتن ظرافت بیشتری به خرج دهد ودرنتیجه بدنش حا لت تحریک پذیری پیدا کند.
حجاب در رفتار:قرآن زنان را از تبرج نهی کرده است. تبرج یعنی خود نمایی. برای تبرج می توان مصادیق گوناگونی را بیان کرد از جمله: رنگ لباس، مدل لباس، نحوه قدم برداشتن، خندیدن وسخن گفتن وحتی به گونه ای خاص  حجاب و پوشش داشتن، به شکلی که مورد توجه مردان قرار گیرد.
پس برای داشتن حجابی کامل بایدبه همه  ابعاد و جنبه های آن توجه داشت چرا که بانادیده گرفتن یکی از این ها از دیدگاه قرآن نمی توان با حجاب بود.
محدوده ی پوشش زن و مرد
علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته این است که میل به خودنمایی وخودآرایی مخصوص زنان است. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسیر کند.(مسئله ی حجاب،1379ه.ش،صص80و81)
سرشت مرد طا لب بودن وسرشت زن مطلوب بودن است واین جاذبه ی میان زن ومرد یکی از شاهکارهای بزرگ آفرینش است که توانسته بقای نسل را تضمین کند.
زن موجودی ظریف ویکی از مظاهر جمال آفرینش است.زیبایی وظرافت اندام و حرکات از سرمایه های وجودی اوست ودرعین حال دارای غریزه ای است که قرآن از آن به تبرج تعبیر می کند.(چادر و مقنعه ازدیدگاه قرآن وحدیث،1384ه.ش،ص23)
اماباید به این نکته توجه داشت که این غریزه ومیل به تبرج فقط برای همسر وجهت حفظ ارکان خانواده به کار گرفته شود چرا که در غیر این صورت نه تنها سودمند نخواهد بود بلکه بر بنیان اجتماع آسیب وارد می سازد.به همین دلیل اسلام برای زنان پوشش بیشتری نسبت به مردان در نظر گرفته تا این غریزه زن به جا ومتعادل به کار گرفته شود.
چادر و منفعت آن
چادر از زمان پیش از اسلام وحتی در دوره ساسانیان یکی از پوشش های زنان ایران به شمار می آمده  است.(چادر ومقنعه از دیدگاه قرآن وحدیث،1384ه.ش،ص102)
این مسئله نشان می دهد که چادر علاوه بر اینکه حجابی کامل و اسلامی است ریشه در فطرت انسان دارد. خداوند در آیه ی 59 سوره ی احزاب دستور پوشیدن جلباب را برای همسران پیامبر و زنان مومنه صادر فرمود ولی در اسلام هیچ اجباری به این که زن حتما باید چادر بپوشد وجود ندارد وهرچند چادر عا لی ترین نوع حجاب است ولی هر پوششی که حجاب اسلامی را برای زن تامین کند کافی است.(حجاب من،1389ه.ش،ص97)
امااز این نکته هم نباید غافل شد که عفت حجاب درونی است وهنگامی به کمال خویش می رسد که با حجاب بیرونی وپوشش اسلامی زن مسلمان ودر راس آن چادر همراه گردد.(چادر و مقنعه از دیدگاه قرآن وحدیث،1384ه.ش،ص125)
چادر موجب اسارت زن نیست ، البته اگر منظور ازآزادی زن ،هرزگی و بی بندوباری باشد چادر او را محدود می کند ولی اگر هدف از آزادی فعالیت زن در عرصه های اجتماعی و پیشرفت علمی واقتصادی جامعه باشد، چادر نه تنها او را محدود نمی کند بلکه نوعی مصونیت برایش به همراه دارد تا در محیطی پاک وامن و به دور از هر گونه نگاه های آلوده به فعالیت بپردازد.
همچنان که پس از پیروزی انقلاب اسلامی مشاهده کردیم که زنان ایرانی بارعایت عفت وحجاب ودر بسیاری از موارد همراه با چادر در عرصه های مختلف اجتماع حضوری فعال وپویا داشته اند.
تاریخچه ی بی حجابی
همان گونه که در قرآن و در داستان حضرت آدم (ع) به ضرورت پوشش اشاره شده، تاریخچه ی پوشش همزمان با موجودیت انسان است. نقطه ی مقابل پوشش وحجاب ، برهنگی و بی حجابی است که بر خلاف مسیر طبیعی و فطری انسان بر او تحمیل شده است. با مطا لعه تاریخ درمی یابیم که بدن نمایی زن در زمان های دور به منظور اهداف شوم وجود داشته است، همان گونه که در اندلس دشمن برای شکست مسلمانان از نقشه برهنگی زنان استفاده کرد و اندلس را پس از هشت قرن از دست مسلمانان خارج کرد.
در اروپا اولین گام برای بی حجابی زنان در عصر رنسانس ودر فرانسه برداشته شد، وحاصل آن این است که در اروپای امروز زن ارزشی جز تن ندارد، همه ی وجود او این است که وی را ببینند وارزیابی کنند. لباس دیگر برای او پوشش نیست بلکه آرایش است.
اما در خاورمیانه نقطه شروع بی حجابی از جایی بود که استعمار به خوبی دریافت که برای تسلط بر مما لک ا سلامی باید اعتقاد راسخ ملت ها به دین و مذهب را از بین ببرد. یکی از کارآمدترین روش های آنها در این راه اشاعه فرهنگ برهنگی ودر پی آن گسترش فحشا و منکرات بود.
در پروتکل حکمای صهیون آمده « بر ما واجب است که در ویران ساختن مبانی اخلاق در همه جا بکوشیم تا راه تسلط ونفوذ ما هموار شود….. وسیراب ساختن غریزه جنسی به صورت مهم ترین هدف نسل جوان درآید.»
خودباختگی زمامداران کشورهای مسلمان ازدیگر عواملی بود که ارزش های اسلامی را متزلزل وبی حجابی را به کشورهای اسلامی وارد کرد که به چند مورد اشاره می کنیم:
افغانستان: نخستین کشوری که اقدام به کشف حجاب کرد افغانستان بود.امان الله خان پادشاه افغانستان پس از سفری که در سال 1306 به اروپا داشت به جای گسترش علم و فناوری به محض بازگشت دستور کشف حجاب را صادر  کرد.
ترکیه: آتاتورک در سال 1313 فرمان منع حجاب را  رسما ابلاغ کرد.
ایران: هم زمان با آتاتورک زمینه سازی کشف حجاب در ایران توسط  رضاشاه پهلوی آغاز شد ولی به سبب فشار افکار عمومی این برنامه یک سال به تعویق افتاد تا اینکه در سال 1314 به صورت جدی و خشن به اجرا در آمد. این اقدام مقاومت مردم در سراسر کشور را به دنبال داشت تا جایی که در اعتراض گسترده در مسجد گوهرشاد مشهد بیش از دو هزار نفر به خاک وخون کشیده شدند.
پس ازاین واقعه رضاشاه اقدامات خود را وسعت بخشید ولی هیچ گاه نتوانست حجاب را کاملا از فرهنگ و زندگی مردم ایران حذف نماید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی دشمنان تصمیم گرفتند ارزش های معنوی جامعه را همچنان مورد تهاجم فزاینده قرار دهندتا از این راه بار دیگر به ثروت های کلان این کشور دست پیدا کنند و بی شک مسئله ی برهنگی زن  یکی از بارزترین اقدامات استعمار در جهت این سلطه جویی است.
(برگرفته از مقاله مروری بر پدیده ی بی حجابی وگذشته ی تاریک آن، ماهنامه ی فرهنگی اجتماعی فرهنگ پاسداری، 1389ه.ش، شماره 12، صص 18-16)
فواید حجاب و اثرات بی حجابی
حجاب زن مسلمان از حق های الهی بوده وهر انسان مومنی نه تنها برای منافع رعایت پوشش اسلامی، حفظ شان ومنزلت زن مسلمان،مصالح اجتماعی و…..  بلکه از روی بندگی خداوند موظف به ادای این حق است.(چادر ومقنعه از دیدگاه قرآن وحدیث، 1384ه.ش،ص53)
آیت الله جوادی آملی می فرمایند: حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد، نه مال شوهر ونه ویژه ی برادران وفرزندانش می باشد. همه اینها اگر رضایت بدهند ، قرآن راضی نخواهد بود ، چون حرمت زن به عنوان حق الله مطرح است.(زن در آیینه جلال و جمال ،1378ه.ش،ص437)
درمقابل زن مسلمان زن در جامعه غرب مطرح است که چیزی جزجسم وظاهری زیبا نیست .زن دراین جوامع تا جایی پست وحقیر شده که بابدنی عریان به صورت وسیله ای برای تبلیغات کا لا در آمده واین عریانی و برهنگی تا جایی شدت گرفته که زن جاذبه خود را از دست داده است.
زیرا هرچیزی که در اطراف به فراوانی یافت شود در نظر انسان عادی می شود  ورفته رفته ارزش آن کم می شود.(حجاب من، 1389ه.ش،ص87)
درچنین شرایط اسفباری است که بسیاری از نخبگان غربی به ضرورت حجاب وحریم در جامعه پی برده اند. از آن جمله دکتر هنری مکو است که در کتاب خود چنین آورده:
حجاب تایید کننده ی حریم شخصی و اهمیت قلمروی خانوادگی است.
جودیت میل خبرنگار نیویورک تایمز هم در مورد حجاب نوشته است:
پوشش حجاب به زن این امکان را می دهد که در شهرهای شلوغ به راحتی فعالیت کند و از مزاحمت در امان باشد، پیام غیرقابل تردید حجاب  زن برای اطرافیان این است که ،این زن نجیب است به او کار نداشته باشید.
(ویژه نامه ی زن ، ستم تاریخی، ستم برابری،1389ه.ش،ص64)
آن چه گفته شد نشانگر نقش بزرگی است که حجاب در امنیت و آرامش زن ایفا می کند، اما حجاب فواید دیگری هم دارد که به چند مورد از آنها اشاره می کنیم:
حجاب و نقش آن در سلامت اجتماع: رعایت حجاب در سلامت وپاکی جامعه موثر است. به این شکل که حجاب انتظارات وتوقعات جنسی را در حد تعادل نگه می دارد.
با رواج بدحجابی و مقایسه هایی که در این وضعیت شخص میان محارم و موارد فساد در جامعه انجام می دهد سطح توقع جنسی اش با لا می رود و دیگر به وسیله همسر ارضا نخواهد شد که نتیجه آن سست شدن بنیان خانواده و ترویج فساد است.( حجاب، مسئولیت ها واختیارات دولت اسلامی،1387ه.ش،ج1،ص174)
وقتی کانون خانواده از هم پاشیده شود فرزندانی از آن خانواده وارد اجتماع می شوند که از تربیت حقیقی محروم بوده اند ودر آینده دچار انواع  عقده ها ومشکلات روانی خواهند شد.
با رعایت حجاب ریشه بسیاری از تفاخرها، اسراف ها وتحریک های بی موقع در اجتماع کنده خواهد شد،چرا که زنان عمر خود را به جای صرف در این گونه ضدارزش ها در جهت هدف نهایی زندگی صرف می کنند ولذا دیگر گناه به فساد کشاندن سایر افراد جامعه و اتلاف عمر آنان و ایجاد زمینه برای انواع فساد صورت نمی گیرد.(بانوی آب وآیینه، ماهنامه فرهنگی اجتماعی آشنا ، دی ماه1389ه.ش،ص16)
پوشش اسلامی وحفظ نسل از خطر سقوط: شیطان از روابط زن ومرد استفاده می کند وآنها را به گناه می اندازد.در بیشتر موارد جرقه  اولیه ی روابط نامشروع با بدحجابی زده می شود. آثار نکبت باراین روابط بر کسی پوشیده نیست؛ که یکی از آنها آلوده شدن نسل و به دنبال آن سقط جنین ویا تولد فرزندان نامشروع و غیرقانونی است.این فرزندان که اصل  خلقتشان بر اساس انحراف و قانون شکنی پایه گذاری شده است مسلما طبیعی نیستند و تا حدود زیادی  به گناه وبی قانونی تمایل دارند.
(همان،ص17)
پس اگر زن دامن خود را درپناه حجاب حفظ کند در واقع سعادت انسان های آینده را پایه ریزی کرده است.
حجاب و پیشگیری از بیماری ها: تحریکات جنسی که درحواس پنجگانه ی آدمی به وجود می آید برروی سیستم تولید نسل نقش موثری دارد .
دانشمندان معتقدند تحریکاتی که درچشم به وجود می آید برغده ی هیپوفیز که غده ی کوچکی درزیر مغزاست اثرات نامطلوب می گذارد.این غده شش هورمون تولید می کند که سه نوع آن برروی سیستم تولید نسل تاثیردارد.نگاه به زنان بدحجاب و فیلم های محرک که چنین اثری دارددرنهایت به تاثیرمنفی درفرزندان و اختلالات وراثتی منجر می شود.
علاوه برآن بی حجابی رابطه ی مستقیمی باشیوع بیماری های مقاربتی داردوازاین طریق ضررمالی هنگفتی رابه جامعه وارد می کند.
مبارزه با نفس:میل به خودنمایی که دروجودزن است بایددرمسیردرست وهدفی والا به کارگرفته شود.وقتی زن باحفظ حجاب درجهت کنترل این میل اقدام کرد در واقع درمسیررشد و تعالی قدم برداشته وروبه سوی تهذیب می رود. انسانی که مهذب می شود می تواند خودو جامعه را به درستی بسازد.
پیشرفت علمی واقتصادی جامعه: هنگامی که زن باحجاب کامل وارداجتماع می شودعلاوه براینکه خودش واردعرصه ی رقابتی ناسالم ونابرابرنمی شودبلکه ازاشتغال فکرواندیشه مردان به افکارگناه آلودوانحرافی جلوگیری می کند.درغیراین صورت مرددرمحیط کاریا تحصیل به جای اینکه تمام انرژی خودرا صرف پیشرفت وترقی نمایددائما به دنبال خیال پردازی وچشم چرانی خواهدبودوچه بسااین افکارآلوده حتی درمحیط منزل هم راه پیدا کرده و او رارها نمی کنندو اوقات ارزشمندی که می تواند صرف کارهای مفیدی شود تنها باگناه تلف خواهد شد.
حفظ شان انسانی زن: زنی که تن واندام خودرا در معرض دید همگان می گذارد و آنچه را به جنسیت او مربوط می شود به کوچه و بازار می کشاند،درحقیقت می خواهد با تکیه بر ویژگی زنانه خویش جایی برای خود درجامعه باز کند نه با تکیه بر انسانیت خویش.(فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی،1368ه.ش،ص61)
دراین هنگام مردان اورا با معیارهای زنانگی می سنجند ومانند کالا با او رفتار می کنند بدین ترتیب غرور وعزت نفس زنانه او پای مال می شود ودیگر معشوق ومحبوب نخواهد بود. اسلام هرگز چنین ذلتی را برای زن نمی پسندد پس حجاب مکمل شخصیت زن و عامل حفظ شان ومنزلت اوست
نتیجه گیری
اسلام به عنوان دینی که نگاهی وسیع وهمه جانبه دارد بادیدگاهی نو ودرعین حال عمیق به زن می نگردودرراستای ارزش گذاری زن وآرامش وامنیت اواصل حجاب راواجب می داند.
شایداز نظرعرف وعموم مردم حجاب تنها پوشش بدن زن باشداما ازنظرقرآن ابعادزیادی دارد:
_حجاب ظاهری که به معنای پوشاندن کل بدن به غیرازصورت ودستها تامچ می باشد.
_حجاب چشم که روشی بسیار موثردرسلامت روح ودوری ازگناه وبه معنای پرهیزازچشم چرانی است،این نوع ازحجاب بیشتر به مردان سفارش شده .
_حجاب درکلام ،یعنی رعایت فاصله وحریم درسخن گفتن وپرهیزازعشوه گری وصمیمیت بی موردبانامحرمان.
_حجاب درراه رفتن که شامل نحوه ی قدم برداشتن وپوشاندن زینت هاست به نوعی که موجب تحریک مردان نباشد.
_حجاب دررفتار که مصادیق زیادی دارد ودراصل به این معناست که زن از هرکاری که موجب جلب توجه است ونگاه مردان رابه دنبال دارددوری کندزیرا زن موجودی لطیف و ظریف است که بایدسرمایه های وجودی خودرا تنها درجهت اهداف ارزشمندی به کارگیرد و دقیقاً به همین دلیل اسلام کامل ترین پوشش رابرای زن درنظرگرفته و در راس آن چادراست که از همه نظر عفت او را حفظ می کند.
چادر از این جهت حجابی برتراست که کاملا زیبایی های زن را می پوشاندو موقعیتی را برای او ایجاد می کند که بدون اینکه دیده شود همه جارا می بیند،یعنی درحالی که دراجتماع حاضر است وکاملا برمحیط اطراف خوداشراف دارد درمعرض نگاه ها نیست و همواره درحریمی امن به سر می برد. حفظ حجاب علاوه برامنیت زن فواید دیگری نیز داردمانند:
حفظ خانواده وبه دنبال آن حفظ اجتماع، ایمنی نسل ازخطر سقوط، جلوگیری ازبیماری ها، مبارزه باهوی وهوس ها ،تهذیب نفس، پیشرفت علمی واقتصادی جامعه وازهمه مهمتر حفظ شأن انسانی زن .
فهرست منابع و مآخذ
1)قرآن کریم،ناصرمکارم شیرازی، ،قم،اسوه، 1384ه.ش.
2)اسلاملو، نعیمه، زمان وزیری، محمد حسن، ویژه نامه زن، ستم تاریخی، ستم برابری، [بی جا]، موسسه فرهنگی هنری خیبر، 1389ه.ش.
3)جوادی آملی،عبدالله،زن درآیینه ی جلال وجمال، ،قم،اسرا، 1375ه.ش.
4)حدادعادل،غلامعلی، فرهنگ برهنگی وبرهنگی فرهنگی، تهران، سروش،1368ه.ش.
5)دهقانی ، اکرم سادات ،چادر ومقنعه ازدیدگاه قرآن وحدیث ،مرکز پژوهش های اسلامی صدا وسیما، 1384ه.ش.
6)سجادی ،احمد، مروری برپدیده ی بی حجابی و گذشته ی تاریک آن، ماهنامه فرهنگی اجتماعی فرهنگ پاسداری، شماره 12،مهر1389ه.ش.
7)شفیعی سروستانی، ابراهیم، حجاب ، مسئولیت ها واختیارات دولت اسلامی، ،قم، پژوهشگاه علوم وفرهنگ اسلامی، 1387ه.ش.
8)طهرانیان،زهرا، بانوی آب وآیینه، ماهنامه فرهنگی اجتماعی آشنا،سال بیست ویکم، دی 1389ه.ش.
9)کشوری، امین، حجاب من، ،قم، [بی نا]، 1389ه.ش.
10)محمدزاده، راضیه، پرورش فرزندی دیندار، تهران، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، 1388ه.ش
11)مطهری، سید مرتضی، مسئله حجاب، ، تهران ، صدرا، 1379ه.ش.

 نظر دهید »

حجاب، محدوديت يا مسئوليت

21 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

مقدمه

هر انسانى، با هر نظام فكرى، افعال اختيارى اش را به منظور رسيدن به اهدافى كه آن ها را پسنديده و خوب تشخيص داده، انجام مى دهد؛ به عبارت ديگر، تمام افعال ارادى آدمى، تابع حسن و قبحى است كه تشخيص مى دهد. «حجاب و بى حجابى» نيز از اين چارچوب برون نيست.

عده اى حجاب را نيك مى دانند و بدان پايبندند و در مقابل، بى حجابى را زشت مى شمارند و از آن بيزارى مى جويند؛ چنان كه گروهى بى حجابى را پسنديده، به آن اهتمام مى ورزند و حجاب را عملى زشت دانسته، دامن خود را از آن پاك مى سازند. اين نوشتار، فارغ از دليل هاى عقلى و نقلى و مقتضيات فطرى در پى بررسى آثار اين دو پديده است و خوبى و بدى و زشتى و زيبايى هر يك را مى نماياند تا هر كس با تدبير در آثار آن دو، راه صواب پيش گيرد

…

دامنه تأثير رفتارها

بى ترديد زندگى اجتماعى - خواه بر استدلال عقلى و خواه برخواسته فطرى و خواه بر بنيان قراردادهاى اجتماعى و… بنا شده باشد - از تأثير و تأثّر متقابل افراد و عملكرد آن ها تهى نيست. خوبى ها و زيبايى ها براى فرد و خانواده و جامعه مفيدند و زشتى ها و بدى ها نيز به همه زيان مى رسانند. و تأثير خود را بر تمام اعضا و اركان جامعه به جا خواهند گذاشت.

همنوايى آهنگ تكوين و تشريع

مدبّر آفرينش كه خواهان تداوم نسل بشر است، خود، به قلم تدبير و تكوين، جاذبه هاى عقلى، اجتماعى، فطرى و زيستى - جنسى را در آدميان و حتّى حيوانات و گياهان به وديعت نهاده تا در پرتو جذب و انجذاب درونى هميشگى شعله وجودشان را بر افروخته نگهدارند. خالقه ستى براى بقاى ديگر موجودات تنها همين جذب و انجذاب را كافى دانسته، ولى براى بقاى نسل بشر مسؤوليت سپارى را نيز از نظر دور نداشته است؛ زيرا بشر چون جانوران و گياهان نيست كه نسل وى تنها با جاذبه هاى زيستى - جنسى و عشق ورزى آزاد پايدار ماند. نوزاد انسان پس از تولّد به تغذيه، نگهدارى و پرورش درست نيازمند است و بدون مراقبت هاى بهداشتى، زيستى و… فرصت حيات نمى يابد. بر اين اساس، معمار هستى كه نهاد آدمى را آن گونه سرشت، برگنبد تشريع اين گونه نوشت كه ازدواج محبوب ترين بنيادها براى بنا نهادن كانون تولّد و مهد پرورش و رشد نوع انسان است

1- تاهم جذب و انجذاب به محيط خانواده محدود گردد و هم نسلى سالم و متعادل پرورش يابد. چون جذب و انجذاب لجام گسيخته هرگز به بقاى نسل تن نمى دهد و آن را مزاحم عشق ورزى خود مى بيند؛ همان گونه كه نسل ناسالم، پدر و مادرى نمى شناسد تا آن نژاد را استمرار بخشد

2- به اين منظور، انتظار مى رود معمار نظام تكوين و تشريع در راه نيل به خواست خود، به تدبير و تشريع لازم دست يازد و اسباب رسيدن به آن هدف را تشريع فرمايد. «حجاب» در شمار اين اسباب جاى دارد.

اينك در اين نوشتار، با پرداختن به برخى آثار تربيتى و روان شناختى اين دو پديده، سودمندى و ضرر آفرينى هر يك را هويدا مى سازيم تا هر كس خود آگاهانه تصميم گيرد.


حجاب و رشد شخصيت

شخصيت؛ مجموعه افكار، عواطف، عادت ها و اخلاقيات يك انسان است كه به تمايز وى از ديگران مى انجامد3؛ به عبارت ديگر، مجموعه صفات و ويژگى هاى جسمى، روانى و رفتارى كه هر انسان را از انسان هاى ديگر متمايز مى سازد، شخصيت نام دارد4.

بر اين اساس، هر كس شخصيتى دارد كه خود را با آن معرفى مى كند. و ديگران نيز او را به همان ويژگى ها مى شناسند. در، «روان شناسى كمال» انسان رشد يافته كه انسان خواستارِ تحققِ خود (actualizing person - The Self) معرفى مى گردد، اين گونه توصيف شده است: انسانى كه نيازهاى سطوح پايين (نيازهاى جسمانى، ايمنى، تعلق، محبت و احترام) را پشت سر نهاده، در صدد استفاده از توانايى ها و قابليت هاى خود است و به دنبال به فعليّت رساندن خويشتن و تحقق خويش است 5.

اريك فروم انسان رشد يافته را انسان بارور (Productive person) معرفى مى كند و در تعريف او مى گويد: وى انسانى است كه نيازهاى روانى اش را از راه هاى بارور و زايا و خلاق ارضا مى كند6. به عقيده اريك فروم مؤثرترين عامل در رشد شخصيت انسان برآوردن معقول نيازهاى روانى است كه حيوانات پست اين نوع نيازها را ندارند.انسان سالم نيازهاى روانى - نه نيازهاى جسمانى مانند گرسنگى، تشنگى، جنسى و…- خود را از راه هاى خلاّق ارضا مى كند و اشخاص ناسالم از راه هاى نامعقول 7.

اكنون بايد ديد فرصت رشد شخصيت با رعايت حجاب بيش تر فراهم مى گردد يا با عدم رعايت آن؟ انسانى كه پيوسته نگران زيبايى خود است و بيش تر در جهت معرفى پيكر خود مى كوشد، بهتر مى تواند قابليت هاى خود را بشناسد و به فعليت برساند يا آن كه سر در باغ انديشه دارد؟ آيا توجّه به نيازهاى جسمانى و سطحى به انسان امكان رشد مى دهد يا توجّه به نيازهاى عالى و مخصوص انسان ها؟ آيا غرق شدن در خود نمايى و جلب توجّه ديگران مسير منتهى به يافتن خويشتن است؟

انسانى كه زندگى اش تحت فرمان و اراده اش نيست، در حس هويّت يابى خود (Identity A Sense of) دچار شكست شده است 8 تا چه رسد به آن كه هويّتش را به كمال رساند. زيرا سليقه و خواست ديگران در زندگى اش تأثير مى گذارد و چنان زندگى مى كند كه ديگران مى پسندند، نه آنگونه كه خود مى پسندد.

بى حجاب در انديشه نمايش خود و زيبايى خويش است. اين امر كه عقده حقارت (inferority complex) انسان را مى نماياند، زمينه رشد و تعالى وى را نابود مى سازد؛ در حالى كه زن مانند مرد يك انسان است و بايد از نظر انسانى رشد و تكامل يابد. كسى كه با نمايش زيبايى خود و گزينش پوششى ويژه در انديشه جلب نظر ديگران به سر مى برد، در حقيقت مى خواهد با تكيه بر جذابيت هاى ظاهرى خويش و نه اصالت ها و ارزش هاى متعالى خود، جايى در جامعه بيابد. در واقع او از اين طريق اعلام مى دارد، آنچه برايش اصل است و اهميّت دارد، «زن بودن» او است نه انسانيت و انديشه و لياقت و كارآيى اش. چنين فردى قبل از همه اسير خويش است و به مغازه دارى شبيه است كه پيوسته در انديشه تزيين ظاهر و تغيير دكور خود به سر مى برد و فرصت پرداختن به آرزوهاى بزرگ تر را نمى يابد9.

پي نوشت ها:
1. الميزان، محمدحسين طباطبائى، ج 3.
2. فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، غلامعلى حداد عادل.
3. مجموعه مقالات كنفرانس زن، مقاله حجاب و آزادى.
4. روان شناسى شخصيت، يوسف كريمى،
5. روان شناسى كمال، دوان شولتس، گيتى خوشدل.
6. مكتب ها و نظريه هاى روان شناسى، سعيد شاملو.
7. روان شناسى كمال.
8. فلسفه حجاب، على محمدى.
9. روان شناسى حرمت خود، ناتانيل براندل، هاشمى جمال.

 نظر دهید »

پدیده کشف حجاب

21 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

17 دی ماه 1314

زن در دومرحله مظلوم بوده است ،یکی در جاهلیت زن مظلوم بودواسلام منت گذاشت برانسان ،وزن را از آن مظلومیتی که داشت بیرون کشید ، یک موقع درایران ما زن مظلوم شد وآن دوره شاه سابق وشاه لاحق بود.

بااسم اینکه زن رامی خواهند آزادکنند ،ظلمهاکردند به زن ،زن رااز آن مقام شرافت وعزت که داشت پایین کشیدند،زن رااز آن مقام معنویت که داشت شی ءکردند وبه اسم آزاذی ،"آزاد زنان"و"آزاد مردان"آزادی را از زن ومرد سلب کردند و زنها را و جوانان ما را فاسد الاخلاق کردند بی تردید از پلیدترین ترفندهای دشمنان اسلام ،توطئه کشف حجاب است که در تاریخ معاصر میهن ما به شکل رسمی وقانونی اتفاق افتاد.

انگلستان با طرح کودتای سوم اسفند1299،و روی کارآوردن (رضاخان مرپنج)درصدد به اجرا در آوردن (تز اسلامزدایی) و جایگزینی ارزشهای غربی در جامعه بود.جهت آماده ساختن زمینه کشف حجاب ، در تاریخ ششم دیماه 1307 ، مجلس آن روز « فانون متحد الشکل نمودن البسه » را در 14 ماده به تصویب رساند . بر اساس این قانون پوشیدن کت و شلوار و کراوات و کلاه فرهنگی برای مردان الزامی شد . تلاشهای رضاخان باعث شد تا عده ای از زنان غرب زده ، بویژه زنان درباری و دولتمردان ، بصورت بی حجاب و یا بدحجاب در مجامع و معابر عمومی طاهر شوند و مردم نیز تحت تأثیر اختناق و ظلمت رضاخانی ، حساسیت لازم را از خود نشان ندادند .

کشف حجاب ارمغان سفر به ترکیه

در 12 خرداد ماه 1313 ، رضاخان عازم ترکیه شد . در آن زمان مصطفی کمال آتاتورک ، بنیانگذار رژیم لائیک بر آن کشور حکومت می کرد . ترکیه در آن زمان از نظر معیارهای غربی پیشرفتهای چشم گیری کرده بود . رضاخان پس از بازگشت ، بیدرنگ به تغییر اوضاع ایران بویژه در زمینه فرهنگی پرداخت و تلاشهایی در راستای «اسلام زدایی» و «حجاب زدایی» انجام داد .

…

در بهمن 1313 در افتتاح دانشگاه تهران به دختران دستور دادند که بدون حجاب به تحصیل مشغول شوند تا در اینده پیشتاز نهضت کشف حجاب باشند .در خرداد ماه 1314، مؤسسه پیشاهنگی دختران تأسیس گردید که با اجرای صدها برنامه ضداخلاقی و انحرافی ، گام مهم و مؤثری در شکست شأن و منزلت زنان و دختران برداشته شد .

اعلام رسمی کشف حجاب

حجاب نمادی ترین مصداق اسلامیت و عقیده مندی مردم مسلمان با آئین جاودان الهی حضرت نبی (ص) است .اقدامات رضا خان در غربی کردن کشور و تأسیس مراکز رسمی و نیمه رسمی در جهت رواج فرهنگ غرب و کشف حجاب مدتها قبل از اعلام رسمی آغاز شده بود و مخالفتهای زیادی را از سوی مردم به رهبری روحانیت آگاه در پی داشت که از آن جمله به قیام مردم در مسجد گوهر شاد می توان اشاره کرد .

شش ماه پس از واقعه مسجد گوهر شاد در 17 دیماه 1314 ، در جشن فارغ التحصیلی دانشسرای مقدماتی دختران در تهران ، قانون کشف حجاب زنان بطور آشکار و رسمی اعلام شد و خود به اتفاق همسر و دخترانش که بدون حجاب بودند در این جشن که به ابتکار علی اصغر حکمت ، وزیر معارف و فراماسونر تشکیل گردید ، حضور داشتند .

مأموران رضا خان در اجرای این قانون با تمام قوت و قدرت شب و روز در کوچه و خیابانها گشت می زدند و مردان را مجبور می کردند تا زنهایشان را سربرهنه به خیابانها و مجالس ببرند .

مخالفت امام خمینی (ره) با کشف حجاب

فضلای حوزه علمیه قم و در رأس آنها امام (ره) که آن زمان به حاج آقا روح اله خمینی معروف بود به رئیس حوزه علمیه«مرحوم آیت اله عظمی حاج شیخ عبدالکریم یزدی» گفتند چاره ای جز این نیست که طی یک تلگراف رسمی به این قضیه اعتراض شود و ایشان تلگراف مختصری با این مضمون به رضا شاه نوشتند «حجاب از مسلّمات دین اسلام است و کشف آن برای زنان نباید اجباری و الزامی باشد » که با پاسخ اهانت آمیز محمدعلی فروغی نخست وزیر وقت روبرو گردید .

امام (ره) در یکی از سخنرانیهایشان می فرمایند : من یادم است که اینها در زمان رضاخان به اسم اتحاد شکل ، به اسم کشف حجاب چه کارها کردند ، چه پرده ها دریدند از این مملکت ، چه زورگوئیها کردند و بچه ها ساقط شدند در اثر حمله هایی که اینها می کردند به زنها که چادر را از سرشان بکشند .

مقاومت زنان مسلمان

عده زیادی از زنان مسلمان با به جان خریدن همه خطرات و تحقیرها تا پایان حکومت رضاخان و پس از آن حاضر به ترک حجاب اسلامیشان نشدند بلکه مقاومت کردند و افتخار نسلهای آینده شدنمد .

برخی از زنان که چادرهایشان را اجباراً برداشته و روسری به سر کردند ، روپوشهای بلند پوشیدند تا ایمان و پاکدامنی به منزلت الهیشان محفوظ بماند .

ضرورت حجاب در اسلام

حجاب نمادی ترین مصداق اسلامیت و عقیده مندی مردم مسلمان و متعهد به آئین جاودان الهی حضرت محمد (ص) است در واقع زن مسلمان با رعایت حجاب اسلامی پایبندی خویش را به احکام اسلامی نشان می دهد .

در قرآن کریم حکم حجاب در سوره نور آیات 30 و 31 ، اینگونه مطرح می شود . «زنان و مردان نامحرم نباید به همدیگر خیره شوند و همچنین زنان ، بجز آنها که ظاهر است نباید زینت خود را آشکار نمایند و باید با روسریهای خود سینه و گردنهایشان را نیز بپوشانند … »

حجاب حکم اولش این است که نگاهها محفوظ و پاسداری شده باشد و در زنها زینت ها پنهان شود و برجستگی های بدن پوشیده شود و در مجموع زن باید تمام بدن خویش را باستثنای گردی صورت و دستها تا مچ از مردان بیگانه بپوشانند ، و چنانچه کسی در اثر نگاه کردن به آنان به گناه می افتد و به اصطلاح بازبودن صورت آنان موجب مفسده باشد ، پوشش صورت ودستها نیز واجب است.

حضرت علی (ع) می فرماید : در آخرالزمان و نزدیک قیامت که بدترین زمانها می باشد زنانی ظاهر می شوند که با بدنهای بدون حجاب وبابدن برهنه وتحریک آمیز بیرون می آیند، آنان پایبند به احکام الهی و دستورات اسلامی نمی باشند ،بلکه داخل در فتنه ها گردیده و زنانی خوش گذران وشهوت ران هستند . اینگونه زنان برای همیشه در جهنم خواهند سوخت .

برگرفته از کتاب روزها و رویدادها

 نظر دهید »

عفاف و حجاب

21 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

آثار سوء رفع حجاب و بي بندوباري زن بسيار است . همه اينها حاكي از نقش مؤثر زن در جامعه است . زن وقتي كه به فساد كشيده شد،جامعه به فساد كشيده خواهد شد و وقتي اصلاح شد، جامعه اصلاح خواهد شد. به فرموده امام خميني ،سعادت و شقاوت كشورها بسته به وجود زن است و نيز فرمودند:زن مربي جامعه است.

…

به طور كلي مي توان گفت تمام آثار سوئي كه بر بي حجابي و بد حجابي مترتب است، به وسيله ي حجاب رفع خواهد شد. حجاب نه تنها زمينه بروز ارزش هاي واقعي و والاي زن را ايجاد مي كند، بلكه از جنبه هاي اجتماعي حافظ امنيت و شخصيت و احترام وي نيز مي باشد. زني كه به عفت و پاكدامني و حيا و حجاب شناخته شد هرگز مورد بي حرمتي و آزار و طمع ديگمران قرار نخواهد گرفت.

حجاب مانع از ايجاد جاذبه هاي جنسي زن و نمايان شدن زيبايي هاي ظاهري او مي شود . اين بدان معناست كه ديگر نبايد به او به چشم يك ابزار براي مطامع گوناگون نفساني نگاه كرد. ارزش واقعي او به ظاهر او و داشتن جاذبه هاي جنسي او نيست، بلكه به كمالات روحي و توانايي ها و قابليتهاي ديگر اوست . به فرموده ي امام خميني رحمة الله عليه،“ آيه حجاب براي شخصيت دادن به زن است ، براي شخصيت انساني اوست.“

شما چرا به دور خانه هايتان ديوار مي كشيد و بر روي ديوارها سيم خاردار نصب مي كنيد ؟ اگر درب هاي خانه تان چوبي باشد، چرا آهني مي كنيد و اگر ديوارها كوتاه باشد چرا بلند مي كنيد . آيا اين همه براي راحتي شماست يا براي ناراحتي . حجاب همچون ديوار خانه و همچون سيم خار دار است، حال اگر ديوار خانه هايتان بلند بود و كوتاه كرديد. يا درب بسته بود باز كرديد، اين موجب راحتي، آرامش و آسايش شما خواهد بود يا موجب ناآرامي؟

اگر درب ها، ديوارها و…. براي راحتي خانه ها باشد حجاب هم براي راحتي و آسودگي بانوان است. پس اگر اسلام براي زن حجاب آورده، براي راحتي است نه مشقت بلكه مشقت در بي حجابي و بد حجابي است . غنچه تا غنچه است در حجاب است هيچ كس هوس چيدن آن را نمي كند. اما همين كه حجاب را كنار نهاد و باز شد آن را خواهند چيد. زنان هم تا در حجابند ، همچون غنچه اند، هيچكس دست طمع و تصرف به سمت آنها دراز نمي كند. اما همين كه اين حجاب را كنار گذارند ، مورد طمع ديگران واقع خواهد شد. تا زماني كه سر شيشه ي عطر بسته است. عطر داخل آن هم محفوظ مي ماند ولي به محض اينكه چند ساعتي سر شيشه ي  عطر برداشته شود، عطر داخل آن مي پرد، و تنها شيشه خالي بدون عطر مي ماند كه كسي بدان ميل ندارد. حجاب همانند سر شيشه عطر است كه بوي خوش و زيبايي و حلاوت و طراوت زن ها را حفظ مي كند و با برداشتن حجاب آن زيبايي ها و حلاوت از بين مي رود . رمز زيبايي زن ها مسلمان هم همين حجاب است.

اسلام بنا بر مصالح زيادي كه تا حدودي به آنها اشاره شد، مخالف هرگونه تحريك و تهييج هاي جنسي در خارج از خانواده و خارج از روابط زناشويي مي باشد. اين مصالح مربوط به خود انسان است. نه مربوط به چيز خارج از وجود او و همه مفاسدي كه از كشيده شدن تحريك ها و تهييج هاي جنسي به اجتماعي و خارج از خانواده بوجود مي آيد و دامنگير خود انسان ها مي شود.

حجاب اسلامي و كامل، حجابي است كه در آن هيچ نوع جلب توجه و تحريكي وجود ندارد درغير اينصورت حجاب ولو اينكه رعايت هم شود حجاب غير جايز است اما مراد از حجاب غير جايز چيست؟

حجاب هاي غير جايز با چادر

1- پوشيدن لباس آستين كوتاه زير چادر

2- پوشيدن چادر بدون روسري يا مقنعه اي كه موها و نيز سر و گردن را بپوشاند.

در اينجا ذكر حديثي از پيامبر(صلي الله عليه و آله) درباره ي زنهايي كه در عين پوشيدگي بي حجابند، خالي از لطف نيست. مي فرمايند: دو گروهند كه اهل آتشند كه آنها را نديده ام گروهي كه با تازيانه هايي كه در دست دارند و مانند دم گاو است، مردم را مي زنند ،ظالمان و ديگر زن هايي كه پوشيده اند ولي برهنه اند لباس نازك بر تن دارند، به شهوات متمايل هستند و مردان را به سوي خود جذب مي كنند موهاي سرشان مانند كوهان شتر برآمدگي دارند اينها وارد بهشت نمي شوند و با اين كه بوي بهشت از مسافت هاي دور به مشام مي رسد، بوي آن را استشمام نمي كنند .

كساني كه وضعيت زنان در قبل از انقلاب و نيز وضعيت آنها را در ساير كشورها را ديده اند بهتر به جنبه اعجاب برانگيز اين روايت پي مي برند.

چادر حجاب برتر

چادركامل ترين و بهترين پوشش براي خانم ها مي باشد؛ علاوه بر اينكه او را از بسياري از آفات حفظ كرده مانع از مفسده انگيزي و ايجاد تحريك و تهييج و به گناه انداختن ديگران مي شود، چادر بسياري از دغدغه هاي فكري ناشي از علاقه به خود نمايي و تكلف هاي بيجا در اين مورد را از بين مي برد ، همچنين نمي توان انكار كرد كه وقار و متانتي كه زن در چادر مي يابد، در هيچ نوع پوشش ديگري نمي توان يافت.

عذاب سخت زنان بي عفت

امام علي عليه السلام فرمود: همراه حضرت زهرا سلام الله عليها به حضور پيامبرصلي الله عليه و اله رفتيم ، ديديم گريه ي شديد مي كند، عرض كردم پدر و مادرم به فدايت ، چرا گريه مي كني؟

فرمود: اي علي! در شب معراج زناني را در عذابهاي گوناگون ديدم، از اين رو گريه مي كنم ( از جمله فرمود: ) 1- زني را ديدم كه به مويش آويزان است و مغز سرش از شدت گرما مي جوشد 2- و زني را ديدم كه به دو پايش آويزان شده است .3- و زني را ديدم كه گوشت بدن خود را مي خورد.4- و زني را ديدم كه با قيچي ها گوشت بدن خود را بريده بريده مي كرد.5- و زني را ديدم كه صورت و بدنش مي سوخت و او روده هاي خود را مي خورد. حضرت زهرا سلام الله عليها عرض كرد: اي حبيب و نور چشم ! به من بگو عمل آن زنها در دنيا چه بود كه اين گونه مجازات مي شدند؟

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: 1- زني كه مويش آويزان يود به خاطر آن بود كه در دنيا بدون اجازه ي شوهرش از خانه بيرون مي رفت.2- زني كه به مويش آويزان شده بود و مغز سرش از گرما مي جوشيد، به خاطر آن بود كه در دنيا، موي سرش را از نامحرمان نمي پوشانيد.3- زني كه گوشت بدنش را مي خورد، به خاطر آن بود كه در دنيا، اندام خود را براي نامحرمان، آرايش مي كرد.4- زني كه با قيچي ها، گوشت بدنش را مي بريد، به خاطر آن بود كه او در دنيا ، خود فروشي مي كرد وخود را براي كامجويي عياشان ، در معرض تماشاي آنها مي گذاشت. 5- و زني كه صورت و بدنش مي سوخت و روده هاي خود را مي خورد به خاط آن بود كه بين زن و مرد نامحرم ، رابطه ي نامشروعي برقرار مي نمود و در اين جهت دلالي ميكرد…و در پايان فرمود: واي برزني كه شوهرش را خشمگين كند، و خوشا به حال زني كه شوهرش از او خشنود باشد)

خداوند بارها، در پيام رحمتش كه توسط پيامبر صلي الله عليه وآله براي ما فرستاده، اعلام داشته كه من فاسقان و فاسدان و مفسدان را دوست ندارم. بنابراين كسانيكه فرمان او را درباره ي حجاب و روابط با نامحرم زير پا مي گذارند ، قطعاً مورد خشم خدا هستند در اين صورت زندگي چه لطفي دارد: چه فايده كه ما از ثروت ، قدرت، رفاه و محبوبيت بين مردم برخوردار باشيم و همه لذات براي ما فراهم باشد ولي به غضب خدا گرفتار شويم. پيروزي هاي ظاهري نبايد ما را گول بزند و عقل و شعور را از ما بگيرد و ما را دچار عذاب دردناك الهي كند.“ ِانَّ رَبَّكَ لَشَديدُ الْعِقابِ“

با تو هستم خانمي كه در حجاب مخالفت خدا را مي كني اگر در اين مخالفت كه با خدا مي كني ، با مرگ روبرو شوي چه خواهي كرد و چه خواهد شد؟ با زنان و رختران بي دين و بي ايمان كه اعتقادي به خداوند و روز جزا ندارند و شرم از بد عاقبتي و رسوايي دنيا و آخرت ندارند، حرفي ندارم؛ آنها بنده ي هوس و دام هاي شيطاني اند.

عفت و پاكدامني با آفرينش زن همراه بوده و زن از ابتداي خلقت عفت گرا و پاكدامن بوده است.پاكدامني و نجابت در هويت زن جايگاه ويژه و مهمي دارد كه خود زنان هم خواهان آن هستند وقتي در جامعه بدحجابي افزايش يابد، طبيعتاً روابط نامشروع نيز زياد مي شود و زمانيكه مردان، بخش زيادي از نياز جنسي خود را از غير روابط مشروع و قانوني (ازدواج) به آساني تأمين كنند، ميل و رغبتي به اززدواج ندارند، يكي از فلسفه هاي حجاب اين است كه جذابيت زنها براي مردها حفظ شود؛ زيرا در غير اينصورت مردان هرگز حاضر به ازدواج نخواهند شد.وقتي با بدحجابي، جاذبه هاي جنسي در اجتماع زياد شد. ديگر جوانان به نگاه يا چشم چراني اكتفا نمي كنند و تا مرحله اي پيش مي روند كه از ضوابط و شرع دست مي كشند و به روابط نامشروع گرفتار مي گردند و اين همان بحراني است كه امروزه در غرب بيداد مي كنند . زمانيكه بد حجابي در جامعه افزايش يابد آمار خشونت و جنايت عليه زنان بالا مي رود، چنانكه شاهد هستيم امروزه در غرب آزارهاي جنسي و مسأله خشونت عليه زنان روز به روز افزايش مي يابد. زمانيكه يك كارمند يا يك دانشجو با يك دختر يا يك زن بد حجاب همكار يا همدرس باشند خود به خود كششها و جاذبه هاي كاذب پيش مي آيد كه اين امز سبب عدم تمركز در كار يا درس مي شود و تحصيل را به شدت كاهش مي دهد. زنان و دختران بد حجاب نه تنها با جهل و لجاجت خود، ارزش هاي زيباي زن را ضايع مي كنند، بلكه بنياد خانواده ها را نيز سست مي گردانند و كانون گرم خانواده را از هم مي پاشند و در حقيقت جامعه اي را كه در آن زندگي مي كنند ناامن مي سازند ، جسم و جان خود خويش را نيز در معرض سوء قصد قرار مي دهند بررسيها نشان مي دهد كه با فزايش بدحجابي در جامعه علاوه بر اينكه آمار طلاق زياد مي گردد ازدواج هاي بدون شناخت و سطحي نيز كه با افزايش بدحجابي در جامعه علاوه بر اينكه آمار طلاق زياد مي گردد ازدواج هاي بدون شناخت و سطحي نيز كه بيشتر آنها بعد از مدتي به طلاق منجر مي شود، افزايش مي يابد

كس غنچه نهان شده در برگ را نچيند                    از بي حجابي است اگر عمر گل كم است

 نظر دهید »

تاثیر حجاب و عفاف بر کاهش آسیب اجتماعی

21 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ


چکيده

حجاب به معنا پوشش بیرونی و عفاف به معنا پوشش درونی ، این دو عامل باعث سلامت جامعه است و در صورت نبود این دو موجب به وجود آمدن مشکلات و اثرات مخرب زیادی درجامعه خواهد شد. حجاب به عنوان يک خواسته فطري است که  محدود به اسلام نیست. خالق بشر که بر تماي اسرار و رموز آفرينش، عالم خبير است، زيبايي، امنيت، رشد و تعالي انسان ها به خصوص زن را در عفاف و حجاب دانسته است، آيات نوراني قرآن کريم ضرورت  اين حکم الهي را به نحو مطلوب تبيين کرده است، مسأله حجاب که یک دستور دینی است از مسائل مهم جامعه ماست و با بسیاری از مسائل پیوند خورده و دارای ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. این مسأله ازآن جهت که خطابش با زنان است، به نیمی از جمعیت جامعه مربوط است و از آن جهت که در تنظیم روابط زن و مرد نقش دارد، به همه افراد جامعه مربوط می شود رعایت حجاب نه تنها برای خود زن ارزش آفرین است، بلكه باعث حفظ ارزش هاي انساني، جامعه، مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب، کاهش چشمگير مفاسد فردي و اجتماعي، آرامش و پايداري نهاد مقدس خانواده و استيفاي نيروي کار در سطح جامعه… است. از آن جا که اين موضوع نقش بارزي درکاهش آسیب اجتماعی دارد سعي شده با رويکرد به جايگاه نهاد خانواده نقش آن در پايداري اجتماع ارائه گردد.


واژگان کليدي: حجاب، عفاف، آرامش، آسیب اجتماعی،سلامت، خانواده.


مقدمه

مقوله بي حجابي امروز به يك معضل كاملاً مشهود در جامعه درآمده است معضلي كه فقط براي افراد بي‌حجاب مشكل ايجاد نمي كند؛ در واقع آسيب‌هايي كه از بي‌حجابي ناشي مي‌شود، تمام اعضاي جامعه در بر مي‌گيرد.حجاب و عفاف که یک دستور دینی است از مسائل مهم و کلیدی جامعه ماست و با بسیاری از مسائل پیوند خورده و دارای ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شده است. این مسأله ازآن جهت که خطابش با زنان است، به نیمی از جمعیت جامعه مربوط است و از آن جهت که در تنظیم روابط زن و مرد نقش دارد، به همه افراد جامعه مربوط می شود این حکم از آثار، برکات و نقش آفريني هاي خاصي برخوردار است و اگر حقيقت اين حکم براي انسان ها روشن و آشکار گردد بعيد است که فطرت هاي سالم و خداخواه تسليم آن نشوند و آن را اطاعت ننمايند. بر همين اساس حجاب و پوشش اسلامي که يکي از اوامر انسان ساز الهي و يکي از احکام حيات بخش اسلام در زندگي طيبه است و منطبق بر فطرت بشر و مبتني بر نيازها و شرايط رواني او و زمينه ساز پويائي و کمال انساني فرد و جامعه  است.رعایت حجاب نه تنها برای خود زن ارزش می‌ آفریند ، بلكه می تواند خانواده ، اجتماع و … را نیز تحت تاثیر قرار دهد . همان طور كه رعایت آن به عنوان یك امر ضروری می تواند مفید باشد،‌ عدم رعایت آن نیز پیامدهایی منفی را به همراه دارد. فواید و اثرات رعایت حجاب و پیامدهای آن پاسخی مناسب به این سوال است كه چرا حجاب برای زنان ضروری است ؟ نقش آن در کاهش آسیب اجتماعی و استحکام  نهاد خانواده چيست؟

آنچه می تواند جامعه ای را از این آسیب ها ی شوم مصون داشته وحفظ کند، ترویج فرهنگ دقیق عفاف و تبیین ابعاد مختلف آن درجامعه است. این نوشتار به همین منظور انتخاب و تنظیم یافته است. از ارتباط نزدیک حجاب و عفاف، با  کاهش آسیب اجتماعی می توان  بهره ‌برد. با رعايت حجاب و عفاف از فروپاشي خانواده‌ها جلوگيري مي‌شود.

شناخت تاثیر حجاب ونقش آن در کاهش آسیب اجتماعی می‌تواند مسیر حرکت جامعه را به سوی ترقی و تعامل هموار سازد، به طوری که علاوه بر درک عمل آنها و جلوگیری از تداوم آن عمل با ارائه راه حل‌هایی به سلامت جامعه کمک نماید.



ضرورت طرح حجاب از جانب مکتب اسلام

طرح حجاب از طرف مکتب مترقي اسلام، بیانگر آن است که حضو زن را پذيرفته و براي سلامت حضور ، حجاب را مطرح مي نمايد پس مغز حجاب ، حضور مثبت و سازنده زن است و آنقدر اين حضورِ شايسته نزد خداي متعال پسنديده است که فريضه بي بدلیل نماز را براي زنان ، با لباس حضور اجتماعي قرين و ھمراه خوا سته است. در چند سوره از قران کریم مسئله حجاب تصریح شده است که نشان از اهمیت موضوع دارد .در آیاتی از سوره نور ،احزاب و انفال به حجاب و عفت زنان اشاره شده است.لفظ حجاب در آیه ۵۴سوره احزاب آورده شده ."حجاب مخصوص که در قران کریم برای زنان است :یکی خمر(مفرد آن خمار= به کسر “خ” و فتح “م” به معنای روسری است ) در آیه ۳۱ سوره نور است و دیگرجلابیب(مفرد آن جلباب=لباس بلند زنانه)است که در آیه ۵۹سوره احزاب به ان اشاره شده است “[1]  

در سوره احزاب آیه ۵۹ میخوانیم : ای پیامبر به زنان خود و دختران و زنان مومن بگو روسریها و مقنعه های خود را بپیچانند این جور به عفیفه بودن و شریف بودن شناخته می شوند ،تا کسی معترض ایشان نشود وایشان را ازار ندهد و خداوند امرزنده و مهربان است.

قرائتی در کتاب گناه شناسی آورده است :در قران با تعبیرات گوناگون از حیا سخن به میان امده است : حیا در زبان ، [2]   حیا در طرز سخن گفتن، [3]   حیا در راه رفتن، [4]    حیا در شرکت در مجالس میهمانی،[5]  حیا در نگاه کردن [6]    حیا در امور اقتصادی، [7]    حیا در ورود به منازل، [8]  



حجاب و عفاف ، ریشه در فطرت

فطرت امری است که خدای متعال آن را در وجود هر فرد قرار داده وانسان بدون اکتساب، به آن میل ورغبت دارد . دستورات اسلامي منطبق بر مسير شکوفائي فطرت بشري است و با کمي دقت بر اين دستورات و احکام فطري، اهداف، آثار و نتايج عقلاني و حکميانه آن ها نيز آشکار مي گردد. بر همين اساس حجاب و پوشش اسلامي که يکي از اوامر انسان ساز الهي و يکي از احکام حيات بخش اسلام در زندگي طيبه است و منطبق بر فطرت بشر و مبتني بر نيازها و شرايط رواني او و زمينه ساز پويائي و کمال انساني خواهد بود و اصولاً عمل به قوانين اسلام يک عمل اعتباري و قراردادي نيست بلکه عمل به قوانين اسلام يعني پاسخ گوئي به نياز فطرت است.

عفاف نیز یکی ازاین باورهاست. روح عفت وپروا پیشگی از بدو خلقت آدمی تاکنون برانسان حاکم بوده است. البته ممکن است شکل، اندازه وکیفیت بروز آن دردوره های مختلف متفاوت باشد، اما این خصلت همیشه بروز وظهور داشته است. قران کریم درداستان آفرینش آدم وحوا ازاین خصلت فطری چنین یاد می کند : « فدلهما بغرور فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوء تهما وطفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة »  [9]  (شیطان) آن دورا فریفت وبه پستی افکند . چون ازآن درخت خوردند، شرمگاههایشان آشکار شد وبه پوشیدن خویش از برگهای بهشت پرداختند.

حیا وعفت، خصلتی انسانی است وآدمیان به حکم نهاد وآفرینش خویش بدان رغبت دارند. هنوز قوانین جهانی برلزوم جلوگیری از کارهای خلاف عفت تاکید دارند، اگر چه رعایت آن درهمه جا یکسان نیست ومیزان به فعلیت رسیدن آن درافراد مختلف است.

تاریخچه حجاب وعفاف



تاريخ حجاب به آفرينش اولين موجودات روي زمين يعني آدم و حوا بازگشت مي‌ کند و فراز و نشيب ‌هاي بي شمار تاريخ، قدرت محو آن را نداشته است.

«يا بني آدم قد انزلنا عليکم لباساً …» سوره اعراف آيه 26 اي فرزندان آدم براي شما لباس فرو فرستاديم که اندام شما را مي ‌پوشاند و مايه زيست شماست و لباس تقوي بهتر است اين از آيات خدا است باشد که متذکر شده پند گيريد. اين آيه بيانگر اهميت لباس، پوشش، ستر و ساتر از نظر قرآن است. « جمله یواری سواتکم» وصف لباس است ودلالت دارد براینکه لباس پوشش واجب ولازمی است که کسی از آن بی نیاز نیست وآن پوشش عضوی است که برهنه بودنش، زشت ومایه رسوایی آدمی است.» [10]  

مسئله پوشش وحفظ عفاف خاص دنیای اسلام وحتی دنیای ادیان نیست. براساس زمینه فطری، حتی جوامع اولیه وبه دور ازتمدن ومذهب هم آن را مورد توجه خود قرار داده اند.ویل دورانت می نویسد: « دربریتانیای قدیم والدین ثروتمند درمدت پنج سال بحران جوانی، دختران خودرا درکلبه ها زندانی می نمودند. زنان سالمند پاکدامنی را به زندانبانی می گماردند، دختران حق خروج ازاین کلبه ها را نداشتندوتنها اقارب ونزدیکان می توانستند آنان را ببینند. بعضی ازقبا یل جزیره برنئو نیزعمل مشابهی داشته اند.». داستان آدم وحوا وبهره گیری آنها از شجره ممنوعه که قبلا ذکر شد نیزدلیل همین مدعاست. بنابراین، مسئله پوشش وعفاف درهمه جوامع وملل به صورتهای گوناگون وجود داشته است، اما با آمدن اسلام این مسئله به عنوان یک حکم تکلیفی وضروری برای زنان تعیین گردید.



ویا آنهارا به جواهرات اصلی مانند یاقوت ومرجان تشبیه می کند که جواهر فروشان، آنها را در پوشش مخصوص قرار می دهند تا همچون جواهرات بدلی به آسانی دردسترس این وآن قرار نگیرند واز قدر وارزش آنها کاسته نشود. این جوهر لطیف را از سهل الوصول بودن مصون داشته ومحدوده مطمئن تری پیرامون او قرار داده است.

از آموزه های قرآنی این معنا به دست می آید که عفت و پاکدامنی، به معنای چیرگی عقل و مدیریت مهار قوای شهوانی به دست آن است. این حالت اگر به شکل ملکه ای در نفس انسانی در آید، شخص در حالتی قرارمی گیرد که به سادگی تهییج نمی شود و قوای شهوانی نمی تواند سرکشی کند و او را به سوی گناه سوق دهد.

به سخن دیگر، هدف آن است که آدمی در یک فرآیندی به جایی برسد که قوای نفسانی بر او حکومت نکند، بلکه عقل و آموزه های عقلانی و وحیانی بر جان او مسلط شود که همان معنای تقوا و پرهیزگاری واقعی است.

در برخی از روایات آمده است برای هر چیزی مستی و سکری است. انسان ها همان گونه که با شراب دچار مستی می شوند، یا به سبب ترس از مرگ دچار این حالت می گردند. [11]  یا دنیازدگی، ایشان را مست می کند [12]    همچنین برخی از اوقات چشمان آدمی مست می شود و همانند آدم هایی افسون شده می گردد. [13]    این مستی چشمان، شاید به سبب چشمان مست آفرین جنس مخالفی باشد و شاید به تار مو و زلف زنی و شانه ستبر مردی اتفاق بیفتد. از این رو باید انسان چشم، فروهشته دارد تا در دام مست آفرینان گرفتار نیاید. حجاب، مانع بازدارنده ای است که آدمی را از مست آفرینان در امان نگه می دارد. لذا به عنوان یک حکم اجتماعی اسلامی مطرح شده است.

ازنظراسلام، همان اندازه که انسان نسبت به ایمان و عمل صالح خود مکلف و موظف است همچنین نسبت به ایمان و اعمال دیگران نیز مسئولیت دارد؛ زیرا اسلام دینی اجتماعی است و حوزه های فردی آن تا حوزه های اجتماعی کشیده شده است و ایمان واقعی جز به رهایی از خود و دیگران معنا نخواهدیافت. از این رو بر هر فردی این مسئولیت نهاده شده تا با ایجاد حجاب، مانع از برانگیخته شدن شهوات جنسی دیگران شود. بنابراین حجاب برای مرد و زن یک مسئولیت است.

ضرورت عفاف

واژه عفاف در منابع لغوی به خودداری از چیزی که حلال نیست.  [14]   یا خودداری از گفتار یا کرداری که جایز و شایسته نیست.  [15] تعریف شده است. راغب اصفهانی آن را حالت نفسانی می داند که به واسطه آن غلبه شهوت جلوگیری می کند. [16]   . در قران کریم «حالت نفسانی که از غلبه شهوت باز دارد » آمده است . به بیان قران کریم عفیف به شخصی اطلاق می شود که خود نگهدار وبا مناعت باشد . [17]  

مطابق این معنا، عفاف در مفهوم عام خود عبارت از خویشتن داری در مقابل هر نوع تمایل افراطی نفسانی است. [18]  

بر این اساس، عفاف به صنف خاصی اختصاص ندارد و برای زن و مرد یک فضیلت اخلاقی به شمار می آید. ادیان الهی نیز بر این ملکه نفسانی تأکید داشته و از پیروان خود پای بندی به آن را درخواست می کنند.

با توجه به اهميت عفاف به عنوان روح پوشش که بسترساز سلامت و پاکي جامعه است،‌ ابتدا به بررسي جايگاه آن در اسلام مي‌پردازيم:

در فرهنگ اسلام نیز با دقت تمام و نیز جامع نگری، مسئله عفاف مورد توجه قرار گرفته و با دستورالعمل هایی زن و مرد را به سوی این فضیلت اخلاقی فرا خوانده است.

مسئله کنترل نگاه و حفظ آن یکی از این دستورات قرآنی است قرآن کریم به مردان و زنان مؤمن دستور می دهد:

قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ … وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ… [19]  

به مردان مومن بگو چشمان خويش فرو گيرند… و به زنان مومن بگو که چشمان خويش فرگيرند

غض بصر در لغت به معنای کاهش دادن نگاه و خیره نشدن است. [20]    به عقیده برخی از مفسران خطاب قل للمؤمنین… برای زن و مرد کفایت می کرد اما به دلیل اهمیت مسئله خطاب به زنان را به طور مستقل آورد «قل للمؤمنات» تا فرمان کنترل نگاه را با تأکید بیش تری بیان کرده باشد. [21]

براساس آیات یاد شده مرد و زن وظیفه دارند از نگاه خیره پرهیز نمایند و با دوری از نگاه های خیره و آلوده، راه گسترش عفت را هموار سازند.

رعایت عفاف در راه رفتن جنبه دیگری است که در آیات قرآن پس از آن که مرد و زن مؤمن را از نگاه های شهوت آلود نهی می کند، می فرماید:

…وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَي اللَّهِ جَميعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ [22]  

و نيز چنان پاي بر زمين نزنند تا آن زينت که پنهان کرده‌اند دانسته شود،‌اي مومنان، همگان به درگاه خدا توبه کنيد، باشد که رستگار گرديد.

فرهنگ حاکم بر آن روزگار که منش زن جاهلی را به هنگام حضور در اجتماع ترسیم می کند، زمینه نزول آیه است. زیرا برخی از زنان عرب، خلخال به پا می کردند و برای اینکه بفهمانند خلخال به پا دارند پای خود را محکم به زمین می کوبیدند، ایه آنان را از این عمل نهی می کند. [23]

بر این اساس و با توجه به سیاق آیه، برخی از مفسران از این آیه یک قاعده کلی استنباط کرده اند و آن این که: نهی از پا به زمین کوبیدن، بیانگر نهی از هر چیزی است که توجه نامحرم را جلب کند و نگاه ها را برانگیزد و زمینه فساد درست کند. [24]  

و نیز قرآن با تأکید تمام از اینکه آهنگ و محتوای سخن زن هیجان انگیز باشد، جلو گرفته است در قرآن آمده است:

يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في‏ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً  [25]  

اي زنان پيامبر، شما همانند ديگر زنان نيستيد، اگر از خدا بترسيد. پس به نرمي سخن مگوييد تا آن مردي که در قلب او مرضي هست به طمع افتد. و سخن پسنديده بگوييد.

این آیه گرچه خطاب به همسران پیامبر است اما دستور عامی به تمام زنان است. که گفتارشان هم به لحاظ شیوه بیان و هم به لحاظ محتوا عفیفانه باشد.

محتوای سخن باید قول معروف باشد یعنی سخنی که شرع و عرف اسلامی آن را بپسندد و آن سخنی است که تنها مدلول خود را برساند. [26]  

بنابراین در فرهنگ اسلام هر گفتاری که با ناز و عشوه همراه باشد، نمادی از بی عفتی است. محتوای کلام نیز هر گاه شهوت را برانگیزد، به دور از عفت است.

گفتنی است عفاف در آموزه های اسلامی از ابعاد گسترده تری برخوردار است و ما به دلیل ضیق مجال از سایر جنبه های آن صرف نظر می کنیم.

ضرورت حجاب

واژه حجاب به معنای حائل، پرده، پنهان کردن و منع از تلاقی است. [27]    بنا به گفته استاد مطهری کاربرد کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتاً جدید است زیرا این واژه بیش تر در معنای پرده استعمال شده است [28]    یکی از مسائل مهم در اسلام پوشیدگی زن در برابر بیگانگان است که با عنوان حجاب مطرح می شود.

در معنی واژه حجاب در دانشنامه جهان اسلام امده است :معنی مصدر آن پنهان کردن و منع از وارد شدن است و معنی اسمی آن پرده می باشد.


از دیدگاه اسلام حجاب به مفهوم محدود کردن فعالیت های اجتماعی زن نیست، بلکه زن می تواند با رعایت پوشش و حفظ حدود آن در جامعه حضوری فعال داشته باشد.

قرآن کریم حدود و چگونگی پوشش را در آیه 31 سوره نور تبیین نموده و می فرماید:

وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي‏ جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ …. [29]  

و به زنان مؤمن بگو چشمان خويش فروگيرند و شرمگاه خود نگه دارند و زينت‌هاي خود را جز آن مقدار که پيداست آشکار نکنند و مقنعه‌هاي خود را تا گريبان فرو گذارند و زينت‌هاي خود را آشکار نکنند، جز براي شوهر خود و…

ابتدا به معنای واژگان کلیدی آیه مذکور به اختصار می پردازیم:

زینت: به معنای زیور که شامل زینت طبیعی (یعنی زینتی که در آفرینش فرد به کار رفته که اساس آن صورت و چهره است) و زینت اکتسابی (یعنی زیبایی که به واسطه لباس، زیورآلات و لوازم آرایشی به دست می آید) می شود. مفسران نیز واژه زینت را به معنای عام دانسته اند که شامل زینت های طبیعی و اکتسابی هر دو می شود. [30]    (رک فخر رازی، بي‌تا، 23، 205؛ قرطبی، 1967، 12، 226؛ طباطبایی، 1417 ، 15، 111)

خمر: جمع خمار به معنای روسری و سرپوشی که زن بوسیله آن سرش را می پوشاند. [31]  

جیوب: جمع جیب به معنای گریبان و دور گردن است. [32]    یکی از صحابه در بیان معنای این واژه در آیه می گوید: زن سر و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند. [33]

دستور کلی « لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ » زن را مأمور می کند که زینت هایش را بپوشاند و اندام و زیبایی های طبیعی و اکتسابی خود را در مقابل چشمان نامحرم قرار ندهد.

چگونگی پوشش در آیه «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي‏ جُيُوبِهِنَّ » را مفسران با توجه به فضای فرهنگی عصر نزول تفسیر کرده اند. چون در دوره جاهلی زنان روسری خود را به پشت سر می افکندند به طوری که گردن و بخشی از سینه آنها نمایان می شد، قرآن دستور می دهد که روسری را طوری به گریبان قرار دهند که گردن و سینه آنها را بپوشاند. [34]  

در سوره احزاب آیه 59 می فرماید:

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِکَ أَدْني‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً

اي پيامبر، به زنان و دختران خود و زنان مؤمن بگو که چادر خود را بر خود فرو پوشند. اين مناسب‌تر است تا شناخته شوند و مورد آزار واقع نگردند. و خدا آمرزنده مهربان است.

جلابیب: جمع جلباب به معنی جامه ای است از چادر بزرگ تر و از عبا کوچک تر که زن به وسیله آن سر و سینه خود را می پوشاند. [35]

گرچه مفسران در بیان معنای جلباب اختلاف نظر دارند اما جلباب، لباس بلند و گشادی است که زیبایی های اندام و زینت ها را بپوشاند و زن را از تعرض افراد بیمار دل مصون نگه دارد. [36]  

بر طبق اين آيه، قرآن کريم فلسفه پوشش را نوعي حرمت بخشي و احترام گذاردن به زن مي‌داند زيرا او را از نگاه‌هاي آلوده و شهواني حفظ مي‌کند. چون اگر زن، حدود را رعايت نکند هر بيماردلي به او طمع نموده و با نگاه آلوده اش حريم وي را مي‌شکند و هويت واقعي‌اش را به فراموشي مي‌سپارد. [37]    از اين رو قرآن مي‌فرمايد: ذلک أدني أن يعرفن فلايوذين اين پوشش، نزديک‌تر است که زنان به حياء و عفاف شناخته شوند و مورد اذيت نااهلان واقع نشوند.

بدين ترتيب، اسلام حکم تشريعي به جامانده از اديان گذشته را ضابطه‌مند کرده و در قالبي متعادل و به دور از افراط و تفريط و متناسب با اقتضائات دروني زن و مرد مسئله پوشش را طراحي کرده است  که نقش در کاهش آسيب اجتماعى دارد.دراین جا ابتدا مختصری درباره این موضوع بحث می کنیم.


آسیب های اجتماعی

آسيب اجتماعى به نوعى عمل فردى يا جمعى گفته مى‌شود که در چهارچوب اصول اخلاقى و قواعد جمعى به صورت رسمى يا غير رسمى مورد رعايت قرار نگيرد و در نتيجه با منع قانونى يا قبح اخلاقى جامعه روبرو مى‌گردد

بنا به اين تعريف، چون حجاب اسلامى در چهارچوب اخلاق دينى قرار مى‌گيرد. عدم رعايت آن نوعى آسيب اجتماعى ساده تلقى مى‌گردد. اين آسيب خود داراى مراتب و دسته‌بندى‌هاى خاصى است..

با کمال تأسف، همزمان با گام نهادن بشر به سکوی فن آوری بر مغز واراده بشر،آسیب های اجتماعی نیز شکل تازه به خود گرفت  زن که مظهر عفاف، حیا وعشق ورزی به قداست وپاکی، مام بشریت محسوب می شد وتداعی صفات فرشتگان درروی زمین وکانون گرم خانواده می نمود، به عنوان ابزاری بی مقدار در سراشیبی سقوط  قرار گرفت وکرامت ذاتی اش زیر غباری از غفلت وفراموشی مدفون شد.

ازآن پس، اساس ازدواجها درهم ریخت ونظام های دقیقی که در طول قرنها زندگی آدمیان برای اداره وبقای خانواده ونیز روابط انسانی میان زن ومرد، وضع شده بود یکباره فروریخت واز ارزش واعتبار زن، درنظر مردانی که برای وصول به کعبه وجود زن، حریمی ملکوتی ساخته بودند، کاسته شد تا آنجا که آنچه ازبدی، گناه، عصیان، خیانت، کم ارادتی وتجاوز به زن ومقام شامخ او بود، درحق او روا داشتند.

اختلالات عصبی روانی، طلاق ،شیوع انحراف جنسی، سلب امنیت زنان،  بیشترین آسیب‌های اجتماعی زنان است   این دسته از آسیب‌ها اغلب با سایر آسیب‌ها در ارتباط نزدیک هستند و گاهی حتی موجب بروز مشکلات جدی می‌شوند. مثل بیماری ایدز که با انحرافات جنسی ارتباط نزدیک دارد.

مبارزه با این دسته از آسیب‌ها در برخی موارد نیازمند تغییرات اساسی اجتماعی است و لازم است تحولاتی کلی و برنامه‌ریزی‌های دقیقی جهت رفع آنها صورت گیرد و این تغییرات با ارائه آموزش‌های وسیع اجتماعی برای افراد و خانواده‌ها و رفع عوامل بنیادی امکانپذیر خواهد بود. يکي از برنامه‌ ها مسأله حجاب و عفاف بوده است و خالق بشر که بر تماي اسرار و رموز آفرينش، عالم خبير است، زيبايي، امنيت، رشد و تعالي انسان ها به خصوص زن را در عفاف و حجاب دانسته است،زیرا عفاف وحجاب تاثیر فراوانی بر کاهش  آسیب‌های اجتماعی  دارد آيات نوراني قرآن کريم ضرورت  اين حکم الهي را به نحو مطلوب تبيين کرده است،



رابطه بد حجابى با آسيب اجتماعى

ابتدا بايد آسيب اجتماعى را معنا کرد. بنا به تعريف، آسيب اجتماعى به نوعى عمل فردى يا جمعى گفته مى‌شود که در چهارچوب اصول اخلاقى و قواعد جمعى به صورت رسمى يا غير رسمى مورد رعايت قرار نگيرد و در نتيجه با منع قانونى يا قبح اخلاقى جامعه روبرو مى‌گردد
بنا به اين تعريف، چون حجاب اسلامى در چهارچوب اخلاق دينى قرار مى‌گيرد. عدم رعايت آن نوعى آسيب اجتماعى ساده تلقى مى‌گردد. حال اين آسيب خود داراى مراتب و دسته‌بندى‌هاى خاصى است.

پیامدهای ناگوار بدحجابی بر اجتماع

طلاق و تهدید خانواده

از پی آمدها ی زیان بار رعایت نکردن عفاف و حجاب، طلاق و جدایی زن و شوهر و از هم پاشیدن نظام خانواده است؛ طلاق در نظر اسلام مبغوض ترین حلال می باشد که تنها در صورت اختلافات حل ناشدنی ضرورت می یابد. معیارهایی از قبیل ایمان، آراستگی به فضایل اخلاقی و انسانی، اصالت خانوادگی و امثال اینها را برای انتخاب همسر شایسته، مقرر فرموده و حقوق و وظایفی را برای زوجین مشخص کرده است. برای طلاق نیز شرایطی معین کرده که شامل بعد از آن، هم چون رجوع و بازگشت دوباره شوهر به زندگی مشترک می شود، همه اینها مربوط به خانواده است.اما آنچه به اجتماع باز می گردد، سلامت و امنیت جامعه از هر گونه اقدامات منافی عفت و حیا است.

هوس مداری در خانواده

اساسا طلاق در اثر اختلافات عمیق زن و شوهر تحقق می یابد که عمدتا از خودخواهی و هوس ناشی می شود.

عامل بسیار موثر و سازنده در شخصیت الهی انسان، عفت عمومی، سلامت و پاکی جامعه از عوامل غفلت آفرین و هوس آلود و ناپاکی ها است که عمده آنها هتک حریم حجاب و پوشش عفیفانه و ضعف غیرت و عفت دختران احساس مسئولیت پدران و مادران و شوهران آنها می باشد که افراد جامعه را به سمت هوس های نفسانی سوق داده و باعث تباهی اخلاق آنان می گردند؛ در نتیجه حق محوری جای خود را به هوس بازی و خودخواهی می دهد که عامل اصلی بروز اختلافات و در نهایت طلاق است.

چشم چرانی و مقایسه با همسر

هرگاه زنان با ظاهری آراسته و بدن نما در جامعه حاضر شوند، مردان عادی با چشم چرانی و مشاهده زیبایی های ظاهری و مقایسه همسران خویش با این زنان …که طبیعتا میوه تلخ آن بی رغبتی یا کاهش محبت به همسران خود می باشد- زمینه بهانه جویی مردان و عیب جویی وتحقیر و بی احترامی به زنان خویش و درنتیجه بروز اختلافات، ایجاد شده و در نهایت به طلاق و جدایی کشیده می شود.

شهوت طلبی و لذت گرایی

ازدواج، پیوند واتحاد و مصاحبت جسمی زوجین است و این اتحاد در صورتی محقق می شود که دو روح در ابعاد والای انسانی از سنخیت و شباهت برخوردار باشند. آزادی غیر معقول زنان- که آزادی در اسارت هوا و هوس است- شعله های هوس و شهوت را در مردان بر می فروزد و لذت گرایی را در آنان رشد می دهد.لذا عده ای برای تأمین خواسته های شهوانی بی حد و مرز خود با ترفندهای گوناگون، همسران خویش را طلاق می دهند تا به خودخواهی و شهوت حیوانیشان پاسخ مثبت بدهند!

دوستی های نامشروع

حضور تحریک آمیز زنان درصحنه اجتماع، از یک سو باعث ایجاد روحیه شهوانی در مردان، در نتیجه رواج دوستی با صنف مخالف و روابط نامشروع می شود؛ به گونه ای که علاقه آنها به همسران خود کاهش می یابد و در نتیجه پایه و رکن زندگی شیرین متزلزل می گردد.

غفلت از معیارهای اصولی در گزینش همسر

خودنمایی دختران سبب انتخاب و گزینش غلط و نادرست آنان در ازدواج می گردد، و غفلت از معیارهای اصولی و سازنده درانتخاب همسر، مانع واقع بینی شده و در نتیجه پس از ازدواج و گذشت مدت زمانی متوجه شکست در ازدواج شده و به تدریج میان آنان و شوهران شان فاصله می افتد و سرانجام کارشان به طلاق کشیده می شود

فریب ظواهرآراسته

و انتقام جویی خودآرایی و نمایش جاذبه های زنانه موجب می شود جوانان مجرد، از ظواهر آراسته و آرایش شده آنها فریب خورده و شیفته آنها گردند وپس از ازدواج و چند روز و سال دریابندکه همسرشان شایسته محبوبیت نبوده و در این پیوند زناشویی ناموفق بوده و دچار زیان شده اند. دراین صورت عشق تبدیل به نفرت  دشمنی می شود و درصدد انتقام بر می آیند و ضمن تحقیر سرزنش و عیب جویی و سوءظن به همسران خود، درنهایت آنان را طلاق می دهند.

گرایش مردان به چندهمسری

از ویژگی های زنان، انحصارطلبی درمعشوق و محبوب بودن است؛ اقتضای یگانه معشوقه بودن زن آن است که قلب همسرش کسی جزاو را نخواهد و قلبش تنها در گرو محبت و عشق او و فرزندانش باشد و هرگز سراغ زن دیگر –هوو- نرود ؛ اگر چه این میل طبیعی باید تعدیل شود.زندگی تک همسری بهتر وبا صفا تر است، مگر در مواقع ضروری و با رعایت شرایط خاصی بویژه شرایط عدالت که در قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام برآنها تاکید شده است.اما بحث در ازدواج های غیرمنطقی وغیرضروری است که بدون تردید علت آن هوس بازی و شهوت رانی است اما نباید فراموش کرد که غالبا منشأ چنین ازدواج هایی جلوه گری و پوشش های تحریک آمیز زنان است؛ به عبارتی بد حجابی و خودنمایی زنان با تحریک پذیری و ایجاد شهوت و هوس در مردان ارتباط مستقیم و تنگاتنگی دارد؛ امکان ندارد تحریک جنسی درجامعه باشد اما در مردان عادی جامعه که از کنترل چشم و تقوای لازم برخوردار نیستند، هوس و میل به کام جویی ایجاد نکند و همین هوس و میل هاست که درمردان تک همسر گرایش به ازدواج مجدد را پدید می آورد، زیرا چنین مردانی با دلدادگی و مجذوب شدن به جاذبه های آشکار زنان، اندک اندک به ازدواج با آنها تمایل نشان می دهند که با کاهش محبوبیت همسر قبلی ملازم و همراه است و یا چه بسا محبت او را از دل خارج نموده وتنها به همسر جدید خود می اندیشند و دل می بندند.بدیهی است کاهش محبوبیت فشارهای روحی و اختلال های روانی و جسمی را برای زن اول وفرزندان او ایجاد می کند.



ایجاد اختلال روانی و عصبی

بیماری های روحی و اختلال های روانی و عصبی ناشی از چند عامل است که ریشه عمده آن ها را باید در جامعه هوس آلود وخودنمایی زنان جست و جوکرد دراین جا آنها را برمی شماریم:

الف- محرومیت از نیازهای ضروری جسمی و مادی

ب- عدم تأمین نیازهای عالی روحی

ج- انحراف از فطرت انسانی و مسیر طبیعی غریزه جنسی

د- شهوت طلبی افراطی و غیرقابل کنترل

محرومیت از نیازهای ضروری جسمی و مادی(اختلالات روانی)

عواطف انسانی دراثر گرایش به سمت بی بندو باری ها و شهوات ودنیا زدگی تضعیف گشته و در نهایت از امور انسانی والهی همانند کمک به محرومان و نیازمندان جامعه غفلت خواهد شد.اصولا منشأ فقرها و محرومیت ها همانا نظم و بی عدالتی و نرسیدن طبقه محروم و کم درآمد به حقوق مسلم خود است که محصول عواملی از جمله غفلت طبقه  مرفه از مبدأ و معاد فریب خوردن از جاذبه های دنیایی و تحریکات جنسی می باشد، لذا در زمان حکومت حضرت مهدی (ع) این نوع فقر اقتصادی رخت برمی بندد.

عدم تأمین نیازهای عالی روحی (اختلالات روانی)

همان گونه که کم توجهی به نیازهای جسمی و بدنی، سلامت بدن و چه بسا حیات طبیعی انسان را در معرض خطر قرار می دهد،بی اعتنایی به نیازها و خواسته های روحی و قوانین مربوط به روان هم سلامت روح و شخصیت را مختل کرده ، حیات معنوی آن را در معرض خطر قرار می دهد ،کشاندن افراد به سمت شهوات و تمایلات غیر معقول نفسانی از طریق تحریکات جنسی زنان وامثال آن ، موجب بی اعتنایی و یا کم توجهی به نیازهای باطنی و روحی می شود؛ به همین دلیل بیماری خود فراموشی و ازخود بیگانگی از شایع ترین بیماری های روحی است که اکثر افراد بشر دچارآن هستند و عمده اختلال ها و بیماری های روانی و مشکلات جوامع بشری ناشی از آن است.

انحراف از فطرت انسانی و مسیر طبیعی غریزه جنسی (اختلالات روانی)

به طور کلی هر حرکتی که برخلاف ساختار فطرت و طبیعت آدمی باشد،ضربه و زیان بزرگی بر گوهرشریف روح و جسم است انحرافات جنسی نیزکه عمده ترین عامل آن لاقیدی و بدحجابی است، هرکدام منشأ اختلال ها و بیماری های روانی و عوارض نامطلوب جسمی خواهد بود.

شهوت طلبی افراطی و غیرقابل کنترل (اختلالات روانی)

غریزه جنسی از نظر حرارت جسمی ظرفیت محدودی دارد،به همین دلیل غریزه جنسی با یک همسر ارضا می گردد ، اما از نظر روحی ممکن است به صورت عطش نفسانی درآید و گنجایش نامحدود و ارضا نشدنی پیدا کند.این حالت غالبا به خاطر کنار زدن حریم ارزشی حجاب و معاشرت های آزاد و سهولت اطفا و ارضای شهوت از راه نامشروع به وجود می آید. و از آن جا که آرزوها وخواسته های نفسانی نامحدود دردنیای محدود محقق نمی شود لذا در اثر احساس محرومیت تعادل روحی و روانی خویش را ازدست داده و گرفتار انواع بیماری ها و اختلال های روانی خواهد شد!

سلب امنیت زنان(پیامدهای ناگوار بدحجابی بر اجتماع)

امنیت جنسی، جانی  و آبرویی زنان در جامعه از مهمترین نیازهای اجتماعی آنان است. این امنیت با توجه به ویژگی های خاص آنان چه از بعد جاذبه های جنسی، جسمی و رفتاری که خداوند برای تحقق و تداوم مقام معشوقه بودن در خانواده به آنان ارزانی داشته و چه از جهت ضعف جسمانی در مقایسه با مردان که آن هم ناشی از لطافت، ظرافت و جمال آنهاست از اهمیت بسیاری برخوردار است.عفاف باطنی و فطری زن، زینت گوهر روح و دژ محکم امنیتی اوست و عامل حجاب کامل و عدم اختلاط با مردان ضامن کنترل غریزه ها و میل های او و حافظ بهداشت و سلامت روانی، اخلاقی و غریزی افراد جامعه و بالاخره باعث تأمین امنیت اجتماعی زن است

شیوع انحراف جنسی (پیامدهای ناگوار بدحجابی بر اجتماع)

انسان ها- اعم از مرد و زن – دربرابر غریزه جنسی به سه گروه تقسیم می شوند:

1-     کنترل و تعدیل درسایه تقوای الهی واشباع آن از راه ازدواج؛

2-     افراط و زیاده روی و انحراف؛

3-     تفریط و بی توجهی به این میل نفسانی؛

در حقیقت این افراد به فلسفه حقیقی پوشش پی نبرده اند و دلیل حکیمانه این  حکم الهی را ندانسته اند و با جهل خود مانع تحقق فلسفه حکیمانه آن در جامعه شده اند، در واقع این افراد مسئول بسیاری از اثرات بد عمل نکرد به این تدبیر حکیمانه الهی اند چراکه با ترویج بدحجابی و تمسخر و استهزاء افراد با حجاب؛ اولین نطفه های مشکلات و ناهنجاری های اجتماع را ایجاد کرده اند و در گناه افرادی که این مشکلات را با بدحجابی و بی حجابیشان بر جامعه تحمیل می کنند سهیم و شریکند.

تاثیرحجاب و عفاف



حجاب و پوشش، در ابعاد مختلف، داراي آثار و فوايد زيادي است که بعضي از مهم‌ترين فوايد آن عبارت‌اند از:

1- مبارزه با نفس:

ميل به خودنمايي و جلوه ‌گري به مصالحي در سرشت زن، نهفته است که بايد در مسير درست و هدفي والا بکار گرفته شود. چرا که هيچ گرايشي بدون جهت در جان انسان به وديعت نهاده نشده است. اما اگر اين گرايش، مرزي نداشته باشد و همه جا نمود داشته باشد فساد آفرين است.اگر مردی احساس کند و یا احتمال دهد که پوشیدن مقدار واجب و لازم نمی تواند نقش بازدارندگی را ایفا کند، باید بیش از حد واجب اندام خود را بپوشاند و این یک مسئولیت اجتماعی است که به عنوان آداب پوشش مطرح می باشد. چنان که اگر زنی دید که دستان ظریف و لطیف وی نگاه ها را مجذوب می کند و یا چشمان مخمورش دل ها را به بند می کشد و مسحور می سازد، باید به آداب اسلامی پوشش، دستان خویش بپوشاند و یا چشمان را با عینک دودی و یا هر ابزار دیگری مخفی نگه دارد و این گونه حجاب را مراعات نمایدو به این ترتیب برعلیه نفس مبارزه کند.

2- حجاب و سلامت زنان درجامعه

اگر زنان محجّبه باشند، امتیازات ظاهری محو گشته و اذهان متوجّه علم و ادب و هنر و اخلاق ایشان می شود و دیگر تمام توان زن صرف ظاهر و زیبایی نمی گردد، بلکه وقت و توانش به چیزهایی صرف می شود که بسیار ارزشمند تر است. میوه با پوست، عمر طولانی تر دارد ولی وقتی پوست آن گرفته شد، بیش از دقایقی دوام نخواهد داشت.

حجاب، هم مانند پوست میوه که محافظ سلامت و تازگی میوه است، برای زنان نیز امنیت، طراوت، زیبایی و تازگی می آورد.

ـ امام صادق (علیه السّلام) می فرمایند:

حجاب زن،برای طراوت و زیبایی اش مفیدتر است.

3- ارزش و احترام زن

اسلام تأکید کرده است که زن هر اندازه متین ترو با وقارتر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد بر احترامش افزوده می شود.از ایرادهایی که به پوشش زن می گیرند این است که دلیل معقول و منطقی ندارد در صورتی که جنبه هایی که در بالا ذکر شد بیانگر این مطلب است که حجاب منطق و معقول دارد.

4-  جلوگیری ازچشم چرانی درجامعه

یکی از راه های علاج چشم چرانی، عامل حجاب و پوشش و آثار مثبت حجاب و مضرات بی حجابی است که به آن می پردازیم:

یکی از مهم ترین عوامل پیشگیری از چشم چرانی و نگاه هوس انگیز حجاب زنان است.

به راستی آیا اگر زنان خود را در معرض دیدگاه مردان قرار دهند کار به همین نگاه ختم می شود و هیچ فسادی مترتّب بر این نوع پوشش و نگاه نمی شود؟

این همه روابط نامشروع دختران و زنان شوهردار در تمام جهان بر چه اساسی انجام می پذیرد؟

بعضی از عشق های نامقدّسی که کانون خانواده ها را از هم می پاشد و حتّی گاهی موجب کشتار چندین نفر بر سر یک زن شده، ازکجاست؟

آیا کودکان بی صاحب، نتیجه ی خوش گذرانی های موقّت زنان و مردان اغفال شده نیست؟

آیا نخستین جرقه ی این همه آتش خانمان سوز از یک نگاه ساده نبوده است؟

آیا همین نگاه ساده، هزاران زن فاحشه و هزاران کودک بی سرپرست را انگل جامعه نکرده است؟

اگر زنان اندام زیبای خود را از نگاه های مسموم می پوشاندند و با قیافه تحریک کننده در جامعه ظاهر نمی شدند و خود را آلت شهوت و هوس بازی مردان نمی کردند و برای خود شخصیّتی قایل بودند و از راه ازدواج مشـروع بـه خـواسته های خـود جـامه ی عمـل می پوشاندند، این اتفاقات ناگوار به بار می آمد؟![48]



5- آرامش روانی

علت بیماری های روانی که دردنیای غرب زیادشده ، آزادی اخلاقی جنسی و تحریکات فراوان است. نبود حریم میان زن و مرد ، بی بند وباری و هیجانها را فزونی می بخشد و پیامد آن بیماری روانی است. به علت اثری که دیدن یک زن زیبارو در یک مرد می تواند داشته باشد به خصوص پسرهای نوجوان(حتی پیش از بلوغ) که دچار طوفان های شخصیتی و شهوانی می شوند و از آنجا که امکان ارضای این میل برایشان وجود ندارد ممکن است دچار صدمات روحی و یا خودارضایی شوند. در اینجا وجود حجاب باعث میشود که چنین طوفانهایی با تأخیر صورت گیرند و موکول به زمانی میشوند که پسرها به بلوغ فکری و جنسی رسیده اند.

يکي از فوايد و آثار مهم حجاب در بُعد فردي، ايجاد آرامش رواني بين افراد جامعه است که يکي از عوامل ايجاد آن عدم تهييج و تحريک جنسي است؛ در مقابل، فقدان حجاب و آزادي معاشرت‎هاي بي‎بندوبار ميان زن و مرد، هيجان‎ها و التهاب‎هاي جنسي را فزوني مي‎بخشد و تقاضاي سکس را به صورت عطش روحي و يک خواست اشباع نشدني درمي‎آورد. غريزه‌ي جنسي، غريزه‎اي نيرومند، عميق و دريا صفت است که هرچه بيش‌تر اطاعت شود بيش‌تر سرکش مي‎گردد؛ هم‌چون آتشي که هرچه هيزم آن زيادتر شود شعله‎ورتر مي‎گردد. بهترين شاهد بر اين مطلب اين است که در جهان غرب که با رواج بي‎حيايي و برهنگي، اطاعت از غريزه‌ي جنسي بيش‌تر شده است، هجوم مردم به مسئله‌ي سکس نيز زيادتر شده و تيراژ مجلات و کتب سکسي بالاتر رفته است. اين مطلب پاسخ روشن و قاطع به افرادي است که قايل‎اند همه‌ي گرفتاري‌هايي که در کشورهاي اسلامي و شرقي بر سر غريزه‌ي جنسي وجود دارد، ناشي از محدوديت‎هاست؛ و اگر به کلي هرگونه محدوديتي برداشته شود و روابط جنسي آزاد شود، اين حرص و ولعي که وجود دارد، از بين مي‎رود.البته از اين افراد بايد پرسيد؛ آيا غرب که محدوديت روابط زن و مرد و دختر و پسر را برداشته است، حرص و ولع جنسي در بين آنان فروکش کرده است يا افزايش يافته است؟!


پاسخ هر انسان واقع‎بين و منصفي به اين سؤال اين است که نه تنها حرص و ولع جنسي در غرب افزايش يافته است، بلکه هر روز شکل‎هاي جديدتري از تمتّعات و بهره‎برداري‎هاي جنسي در آنها رواج و رسميت مي‎يابد.يکي از زنان غربي منصف، وضعيت جامعه‎ي غرب را در مواجهه با غريزه‎ي جنسي اين‎گونه توصيف کرده است:

«کساني مي‌گويند مسئله‌ي غريزه‌ي جنسي و مشکل زن و حجاب در جوامع غربي حل شده است؛ آري، اگر از زن روي‌گرداندن و به بچه و سگ و يا هم‌جنس روي آوردن حل مسئله است، البته مدتي است اين راه حل صورت گرفته است!!» [38]

6- تمایل جوانان به ازدواج

اگر حجاب در جامعه رعایت شود و روابط جنسی به محیط خانواده محدود گردد، جوانان نیز تمایل بیشتری به ازدواج پیدا می کنند و خانواده های تشکیل شده نیز ثبات بیشتری خواهند گرفت و در نتیجه منفعت بیشتری عاید زنان خواهد شد، زیرا از محبّت و حمایت مالی مردان برخوردار خواهند بود.

ولی اگر روابط جنسی در غیر محیط خانواده میسّر گردد، جوانان مشکلات ازدواج را نخواهند پذیرفت و خانواده های تشکیل یافته هم متزلزل می شود. زیرا مردان با دیدن زنان بی حجاب تحریک شده و آسیب پذیرمی شوند و درنتیجه کانَون گرم خانوادگی به سـردی می گراید، محبّت در خانواده جای خود را به تنفّر خواهد داد؛ زیرا همسر قانونی مانع روابط جنسی جدید به حساب می آید.

جورج کامینکسی، جامعه شناس معروف، عامـل اصلی اختلاف (زن و شـوهـرهـا در طـلاق) را روابـط نـامشـروع می داند. با افـزایش طلاق و فروپاشی خانواده، اعتیاد، استفاده از مشروبات، بزهکاری و فساد اخلاقی هم افزایش می یابد. [40]  

7- نتايج حجاب در سلامت بخشي خانواده:

بدون شک جامعه اي از سلامت کامل برخوردار است که خانواده به عنوان جزء کوچک آن جامعه از سلامت و استحکام کامل و کافي برخوردار باشد، از اين رو، اگر خواهان سلامت و تقويت بنيان جامعه هستيم، بايد همه نيروهاي خود را در جهت استحکام و تقويت پيوندهاي خانوادگي بسيج کنيم. در جامعه اي که برهنگي بر آن حاکم است هر زن و مردي، همواره در حال مقايسه است مقايسه ي آنچه دارد با آنچه ندارد؛ و آنچه ريشه ي خانواده را مي سوزاند اين است که اين مقايسه آتش هوي و هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن مي زند. زني که با بيست يا سي سال در کنار شوهر خود زندگي کرده و با مشکلات زندگي جنگيده و درغم و شادي او شريک بوده است، پيداست که اندک اندک بهار چهره اش شگفتي خود را از دست مي دهد و روي در خزان مي گذارد.

در چنين حالي که سخت محتاج عشق و مهرباني و وفاداري همسر خويش است، ناگهان زن جوان تري از راه مي رسد و در کوچه و بازار، اداره و مدرسه، با پوشش نامناسب خود، به همسر او فرصت مقايسه اي مي دهد؛ و اين مقدمه اي مي شود براي ويراني اساس خانواده و بر باد رفتن اميد زني که جواني خود را نيز بر باد داده است.

آري با بي حجابي روابط آزاد و نامشروع جنسي جامعه را فرا مي گيرد و به همان نسبت کانون خانواده ها سست شده و آمار ازدواج کاهش مي يابد و ازدواج هاي گذشته هم به کاهش مي يابد و ازدواج هاي گذشته هم به جدايي و طلاق منجر مي شود. بنابراين وجود خانواده سالم و مستحکم در گرو گسترش فرهنگ حجاب خواهد بود.



8- نتايج حجاب در استحکام پیوند خانوادگی:



وجود عارضۀ خیانت به همسر(رابطۀ شوهر با زنانی غیر از هسرش) ، در همه جای دنیا از عوامل از هم پاشیدگی خانواده است. جالب است که در این موارد فقط مرد محکوم می شود در حالی که در هر خیانتی زنی دیگر هم بوده که از این مرد متأهل دلبری کرده است. از آنجا که بخش عظیمی از میل جنسی مرد با چشمانش پاسخ داده می شود حکم حجاب برای زن در برابر مرد غریبه و حفظ چشم برای مرد در برابر زن غریبه خود یکی از بهترین عوامل ممانعت از اینگونه خیانت هاست.

يكى از فوايد مهم حجاب در بُعد خانوادگى، اختصاص يافتن التذاذهاى جنسى به محيط خانواده و در كادر ازدواج مشروع است. اختصاص مذكور، باعث پيوند و اتصال قوى تر زن و شوهر و در نتيجه، استحكام بيش تر كانون خانواده و، برعكس، فقدان حجاب باعث انهدام نهاد خانواده مى گردد. يكى از نويسندگان، تأثير برهنگى را در اضمحلال و خشكيدن درخت تنومند خانواده، اين گونه بيان كرده است:

در جامعه اى كه برهنگى بر آن حاكم است، هر زن و مردى، همواره در حال مقايسه است; مقايسه ى آنچه دارد با آنچه ندارد; و آنچه ريشه ى خانوده را مى سوزاند اين است كه اين مقايسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن مى زند. زنى كه بيست يا سى سال در كنار شوهر خود زندگى كرده و با مشكلات زندگى جنگيده و در غم و شادى او شريك بوده است، پيداست كه اندك اندك بهار چهره اش شكفتگى خود را از دست مى دهد و روى در خزان مى گذارد. در چنين حالى كه سخت محتاج عشق و مهربانى و وفادارى همسر خويش است، ناگهان زن جوان ترى از راه مى رسد و در كوچه و بازار، اداره و مدرسه، با پوشش نامناسب خود، به همسر او فرصت مقايسه اى مى دهد; و اين مقدمه اى مى شود براى ويرانى اساس خانواده و بر باد رفتن اميدِ زنى كه جوانى خود را نيز بر باد داده است; و همه ى خواهران جوان لابد مى دانند كه هيچ جوانى نيست كه به ميان سالى و پيرى نرسد و لابد مى دانند كه اگر امروز آنان جوان و با طراوت اند در فرداى بى طراوتى آنان، باز هم جوانانى هستند كه بتوانند براى خانواده ى فرداى آنها، همان خطرى را ايجاد كنند كه خود آنان امروز براى خانواده ها ايجاد مى كنند. [39]  

بنابراين بايد گفت زنى كه چادر بر سر مى گذارد، نه تنها اولين قدم را در حفظ كانون گرم خانواده برداشته، بلكه آبرو و شرافت مادرى را بدين وسيله فراهم ساخته است و خود را از آزار و اذيت ها و نگاه هايى كه همچون تير به قلب خانواده اصابت مى كند و آن را از هم مى پاشد محفوظ داشته است. شک نیست که هر چیزی که موجب تحکیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیت رابطه زوجین گردد، برای  کانون خانواده مفید است و بالعکس.

آثار و فوايد حجاب اسلامي بر گسترش امنيّت اجتماعي، بسيار است که برخي از آنها عبارتند از:

9- حجاب و نقش آن در سلامت اجتماع

رعايت حجاب در سلامت و پاکي اجتماع مؤثر است، به علت تأثير زياد آن در استحکام خانواده بعنوان پايه و اساس اجتماع و نيز تأثير آن در ساختن فرزندان با تربيت صحيح و پاک نگه داشتن محيط اجتماع از عوامل تحريک آميز حيواني.


10- ايجاد آرامش رواني در افراد جامعه

نفس آدمي دريايي از خواستني ها و تمايلات است. زماني که به چيزي رغبت پيدا کند همانند دريا، توفاني مي شود و تنها راه آرام شدن جزر و مد اين دريا، رسيدن او به خواسته خويش است. لذا براي جلوگيري از چنين موقعيت مهلک و درد طاقت فرسايي، حجاب؛ داروي درمان کننده و موجد امنيّت و صفاي روحي است. همانطور که يک بانوي تازه مسلمان آمريکايي مي گويد: «سلامت روح مرد و جامعه با نوع و کيفيت پوشش زنان، رابطه مستقيم و غيرقابل انکار دارد. » [42]  

8- حجاب و نقش آن در مسئوليت ‌هاي اجتماعي

امام خميني(ره)، در مورد نقش زنان در انقلاب اسلامي مطالب مهمي بيان کرده‌اند که از آن جمله خطاب به آنان چنين مي ‌فرمايند: «نقش شما زنان در اين نهضت از مردها بيشتر بوده» نيز مي ‌فرمايند: «همان طور که مردها وارد ميدان بودند، بانوان محترم هم وارد بودند، بلکه زحمات اين ها بيشتر از مردها بود.»

3- خروج از لشکريان دشمن و ايمني از عذاب الهي و کسب ثواب اخروي:

شيطان از روابط زن و مرد براي به گناه انداختن، استفاده مي‌ کند لذا بدحجابي و بي‌حجابي و نيز عدم رعايت اصول شرعي در روابط با نامحرم، شخص را در معرض خشم خدا قرار مي‌ دهد.

11- پوشش اسلامي و حفظ نسل از خطر سقوط

يکي از آثار بي ‌حجابي، بي ‌بند و باري و روابط نامشروع در ابعاد وسيع است چنان که در دنياي غرب، به خوبي ديده مي ‌شود و آثار نکبت‌ بار روابط نامشروع برکسي پوشيده نيست.

يکي از آثار، آلوده شدن نسل و به دنبال آن سقط جنين و تولد فرزندان نامشروع و غيرقانوني است که متأسفانه بر اثر عدم رعايت عفت و پوشش اسلامي، اين آثار روز به روز بيشتر مي‌ شود و آمار نشان مي ‌دهد که اين موضوع در کشور‌هايي که پوشش اسلامي رعايت نمي ‌شود به مراتب بيشتر از جاهايي است که پوشش اسلامي رعايت مي ‌شود.

12- حفظ و استيفاى نيروى كار در جامعه

يكى از فوايد مهم حجاب در بُعد اجتماعى، حفظ و استيفاى نيروى كار در سطح جامعه است. در مقابل، بى حجابى و بدحجابى باعث كشاندن لذت هاى جنسى از محيط و كادر خانواده به اجتماع و در نتيجه، تضعيف نيروى كار افراد جامعه مى گردد. بدون ترديد، مردى كه در خيابان، بازار، اداره، كارخانه و … همواره با قيافه هاى محرّك و مهيّج زنان بدحجاب و آرايش كرده مواجه باشد، تمركز نيروى كارش كاهش مى يابد. برخلاف نظام ها و كشورهاى غربى، كه ميدان كار و فعاليت هاى اجتماعى را با لذت جويى هاى جنسى درهم مى آميزند،[43] .

اسلام مى خواهد با رعايت حجاب و پوشش، محيط اجتماع از اين گونه لذت ها پاك گردد و لذت هاى جنسى، فقط در كادر خانواده و با ازدواج مشروع انجام شود. [44]


پژوهش ها نشان مى دهد كه زنان ايران زمين از زمان مادها داراى حجاب كاملى شامل: پيراهن بلند چين دار، شلوار تا مچ پا و چادر بر روى لباس ها بودند. برابر متون تاريخى، در همه ى آن زمان ها پوشاندن موى سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رايج بوده است و زنان با آن كه آزادانه در محيط بيرون از خانه رفت و آمد مى كردند و همپاى مردان به كار مى پرداختند، داراى حجاب كامل بودند و از اختلاط هاى فسادانگيز شديداً پرهيز مى كردند.

13-  مبارزه با تهاجم فرهنگي غرب :


مبارزه با تهاجم فرهنگي، پديده جديدي نيست. در طول تاريخ بشر، جنگ فرهنگي، هميشه وجود داشته است. به عنوان نمونه، فرعون در برابر موسي عليه السلام به جنگ فرهنگي متوسل شده گفت:
«انّي أَخافُ أنْ يُبَدِّلَ دِينَکُم أو أن يُظْهِر في الارض الفساد»[45]« ميترسم آيين شما رادگرگون سازدويادراين سرزمين فسادبرپانمايد!»

يکي ازجنبه هاي مهم تهاجم فرهنگي غربي ها مبارزه با حجاب و از بين بردن امنيّت اجتماعي بوده و هست واين امرمشخصا از زمان رضاخان شروع شد. به اين صورت که تحت عنوان متحدالشکل شدن، با حجاب به مبارزه برخاستند و پوشيدن لباس روحانيّت را قدغن، و مجالس عزاداري امام حسين عليه السلام را نيز ممنوع کردند[46].

آنها همچنين به عنوان آزادي و هنر، انواع فساد و فحشا و ابتذال را ترويج دادند و حجاب را مانع اصلي اين آزادي حقيقي معرفي کردند و امنيّت اجتماعي افراد جامعه را به خطر انداختند.حفظ حجاب و امنيّت اجتماعي و درک رابطه مستقيم و عميق اين دو مقوله، راهکارها و فوايد بسيار ارزشمندي را جهت مبارزه با تهاجم فرهنگي غرب ارائه مي دهند:


- باعث تبليغ فرهنگ ناب اسلامي و تشويق جوانان به ازدواجِ موفقِ اسلامي مي گردند.


-جوانان را جهت تقويت روحيه و حفظ آرامش دروني به جاي سوق دادن به محيط فحشا و اعمال مبتذل، به شرکت در فعاليت هاي هنري، ورزشي، فرهنگي و مذهبي رهنمون مي شوند.


-حفظ حجاب نه تنها باعث ايجادامنيّت اجتماعي فراگير مي شود، بلکه جهت مبارزه باتهاجم فرهنگي، مسؤولان راازواردات کالاي تجملاتي، لوازم بهداشتي وآرايشي مبتذل نهي مي نمايد.[47]

14- فايده ى اقتصادى حجاب

رعايت حجاب و پوشش اسلامي، نه تنها مانع حضور زنان در صحنه هاي سياسي و اجتماعي نمي باشد بلکه بر عکس، تشريع حکم حجاب از سوي شارع مقدس، در حقيقت مجوز حضور زنان در صحنه هاي اجتماعي به حساب مي آيد، والا نشستن در منزل و ماندن در کنار اعضاي خانواده، رعايت نوع حجاب مورد نظر را نمي خواهد تا درباره آن حکمي صادر شود لذا صدور حکم پوشش اسلامي از سوي شرع مقدس بهترين دليل بر اين مطلب است که دين مبين اسلام نه تنها با فعاليت هاي اجتماعي و فرهنگي زنان مخالف نيست بلکه خود زمينه حضور آنان را در فعاليت هاي اجتماعي فراهم کرده است.

منتهي شرط حضور در اجتماع و فعاليت هاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي به خصوص براي قشر خانم ها، ايجاد امنيت لازم در جامعه خواهد بود و از جمله عوامل بسيار مهم و اساسي که در جهت آرامش و آسايش فرد و خانواده و امنيت در اجتماع، نقش ايفاد مي کند، داشتن حجب و حيا، رعايت اصول و ارزش هاي ديني و مذهبي از جمله رعايت حجاب و پوشش اسلامي توسط زنان و مردان مؤمن و متدين خواهد بود. اگر به آيات شريفه قرآن کريم و احاديث معصومين در ارتباط با پوشش اسلامي دقت کرده و اشارت ظريف و لطيف آن، مورد ارزيابي قرارگيرد. اين اصل و استنباط به دست خواهد آمد که حجاب، محدوديت نيست بلکه مصونيت است. مصونيتي که فرآيند و محصول مبارک آن، سلامت، بهداشت و آرامش افراد خانواده ها و امنيت در جامعه خواهد بود.

قرآن کريم، زنان و مردان مؤمن را مورد خطاب قرار داده و به آنان دستور مي دهد: «چشم چراني نکنيد، دامن هاي خود را آلوه نساخته و حفظش کنيد». [49] به زنان تأکيد بيشتري نموده مي گويد: «حجاب و پوشش اسلامي را رعايت کرده، زينت هاي خود را آشکار نسازيد… و در نشست و برخاست هم به گونه اي عمل نمائيد که متوجه زيورآلات شما نشوند.» . [50] و در صحبت ها و مکالمات روزمره نيز با ناز و کرشمه، صحبت نکرده، ادا و اطوار زنانه که آتش شهوت را شعله ور سازد، از خود نشان ندهند.» [51] «و مانند زنان نيمه عريان دوران جاهليت، تبرج نکرده و با خودنمايي و خودآرايي و لباس هاي نازک و بدن نما[52]  از خانه خارج نشويد»[53]

همه اين دستورات براي آن است که رعايت آن، علاوه بر اسقاط تکليف و امتثال اوامر الهي، سلامت و بهداشت روحي و رواني و آرامش و امنيت فردي و اجتماعي را به دنبال دارد و تخلف و سرپيچي از آن، يعني چشم چراني، آلوده کردن دامن، آشکار ساختن زينت و زيورآلات، صحبت کردن با ناز و کرشمه و لهجه هاي مخصوص و مهيج و پوشيدن لباس هاي نازک و بدن نما، هر کدام به نوبه خود، باعث فساد، عياشي، تجاوزگري و اضطراب و ناامني مي شود و جامعه را به هرج و مرج مي کشاند. در احاديث نوراني که از معصومين نقل شده است، نگاه کردن به نامحرم و چشم چراني، به عنوان تير زهرآلود شيطاني، معرفي شده است، لذا امام صادق(ع) مي فرمايد: «نگاه (و چشم چراني) تيري از تيرهاي مسموم شيطان است.» [54]  در حديث ديگري بازهم از امام صادق(ع) مي خوانيم «نگاه کردن تير زهرآلودي از ناحيه شيطان است چه بسيار نگاه هايي که بعدها، حسرت و تأسف طولاني را به دنبال خواهد داشت.» [55]

امام علي(ع) نيز مي فرمايد:«کسي که نگاهي را رها سازد، حسرت و تأسف او زياد مي شود»[56]  در جاي ديگري مي فرمايد: «چه بسيار نگاه هايي که آه و حسرت به دنبال دارد.» [57]  و در جملات ديگري آن امام همام مي فرمايد: «نگاه و چشم چراني، پيشاهنگ تمام فتنه هاست» [58]   «چشم ها دام هاي شيطان هستند.» [59]  و «چشم راهبر دل است»[60] 

نتیجه

با رعایت حجاب و عفاف از طرف مردان و زنان(بویژه بانوان درزمینه حفظ حجاب) جامعه از بسیاری از خطرات حفظ خواهد شد و مهمتر از همه این که با حفظ حجاب کیان خانواده که اصلی ترین نهاد اجتماع است در معرض خطر قرار نمی گیرد.

برای رسیدن به این منظور باید فرهنگ حجاب در جامعه گسترش پیدا کند، و دراین امر دولت، خود مردم، رسانه های گروهی می توانند نقش مؤثری بر ترویج حجاب داشته باشند، که درصورت تحقق این موضوع جامعه از خطرات حفظ وآسیب های اجتماعی کاهش  می یابد.

پیشنهادات

براي بهبود آسیب اجتماعی توصیه می شود :

- توسعه فرهنگ عفاف در اقشار گوناگون جامعه و تربيت و تأمين نيروي انساني مورد نياز دستگاه هاي دولتي و مراكز آموزشي و تجاري؛

- توجه به حفظ حدود و شعائر، اهتمام به ارزش ها در ادارات و ارگان ها به ويژه در حوزه مديران؛

- نظارت موثر بر فيلم هاي سينمايي و تلويزيوني به منظور پرهيز از تبليغ و ترويج روابط ناصحيح اجتماعي و از طرفي توسعه فرهنگ عفاف؛

- اعمال شيوه‏ هاي تربيتي موثر مبتني بر شناخت صحيح از افراد و محيط در محيط هاي آموزشي وابسته به آموزش و پرورش و آموزش عالي؛

- انجام وظايف ضابطان و نهادهاي نظارتي به شكل صحيح در رويارويي با مفاسد و ناهنجاريهاي اجتماعي؛

- تأكيد بر حفظ حدود ظاهري حجاب و استفاده نكردن از مدل ها و رنگ هاي نامناسب در اماكن عمومي؛

- پرهيز از ترويج لباسهاي نامناسب، استفاده از مدل هاي مبتذل و نمايش مظاهر غربزدگي در فيلم هاي سينمايي و برنامه هاي تلويزيوني.

پی نوشت

[1]    دانشنامه جهان اسلام.

[2]   سوره انعام آيه  ۱۰۸)،

[3]    سوره احزاب آيه  ۳۲.

[4]    سوره قصص آيه ۲۵.

[5]   سوره احزاب آيه  ۵۳.

[6]   سوره نور۳۰ و ۳۱ .

[7]    سوره بقره آيه۲۷۳)،

[8]    سوره نور ۵۸و ۵۹ .

[9]   مصطفوی ، حسن، التحقیق فی کلمات القران الکریم ، ص181-180.

[10]   سوره اعراف آيه 26.

[11]   سوره ق، آیه ۱۹ .

[12]   سوره حجر، آیه۷۲.

[13]   سوره حجر، آیه۱۵ .

[14]    (فراهیدی، 1405، 1، 93).

[15]    (ابن منظور، 1414، 9، 253).

[16]    (راغب، 1412، 573).

[17]    لسان العرب- ج9-ص290- اقرب الموارد- ج2- ص 803- معجم الوسیط- ص 611-

[18]    (رک قاضی زاده، 1386، ش36، 92).

[19]                سوره نورآیه30  ـ31.

[20]                (مصطفوی، 1360، 7، 235).

[21]                (قرطبی، 1967، 12، 226؛ زحیلی، بي‌تا ،18، 215).

[22]    سوره نور، آيه31 .

[23]   (قاسمی، 1398، 12،199).

[24]    (جواد، فاضل، بي‌تا، 3، 288).

[25]  سوره احزاب آيه :32.

[26]    (طباطبایی، 1417، 16، 309).

[27]    (فراهیدی، 1405، 3، 86؛ طریحی، 1395، 2، 34؛ ابن منظور، 1414، 1، 298؛ مصطفوی، 1360، 2، 167).

[28]    (رک مطهری، 1376، 74 و 78).

[29]   سوره نور آيه:31.

[30]    (رک فخر رازی، بي‌تا، 23، 205؛ قرطبی، 1967، 12، 226؛ طباطبایی، 1417 ، 15، 111).

[31]    (رک طریحی، 1381، 3، 292؛ فیومی،1928، 1، 215؛ مصطفوی، 1360، 3، 129).

[32]    (زبیدی، 1386، 2، 210، فیومی، 1928، 1، 115).

[33]    (طبرسی، 1415، 7، 242).

[34]    (رک صابونی، 1407، 2، 147؛ زمخشری، 1407، 3، 231؛ قرطبی، 1967، 12، 230).

[35]    (فراهیدی، 1405، 6، 132؛ طریحی، 1395، 2، 23).

[36]    (زحیلی ، بي‌تا ،22، 108؛ طیب، بي‌تا ،10، 527).
[37]       (رک فتاحي زاده،‌1388، 79ـ80).

[38]    (صبوري اردوباري،1366، ص 302).

[39]    ( حداد عادل، 1368 ، ص 69ـ70).

[40]   فلسفه ی حجاب،استاد مطهری، ص42 حجاب .

[42]    (صبوراردوباري٬ 1366 ٬ ص 219).

[43]    (مطهري،1375 ، ص 94 - 84).

[44]- قره العين «درآمدي بر تاريخ بي حجابي در ايران»، ص40، سينا واحد، مؤسسه انتشاراتي نور.

[45]    ( سوره مؤمن، آيه 26).

[46]    (هاشمي رفسنجاني، انقلاب يا بعثت جديد ، ص17).

[47]    (دهقان، ص 182 - 180).

[48]    ( اردوباري، 1366، ص 222).

[49]  - برداشت آزاد، از آيه 30 و 31 سوره نور ترجمه آزاد.

[50]  - سوره نور آيه .31

[51]  - سوره احزاب آيه ، 32 ترجمه آزاد.

[52]  - محاسن التأويل، ج 13، ص 349، محمد جمال الدين قاسمي، يکي از معاني تبرج را لباس نازک، ذکر کرده است.

[53]  - سوره ، احزاب آيه 33 ترجمه آزاد.

[54]  - دعائم الاسلام، ج 2، ص 202.

[55]  - وسائل الشيعه، ج 14، ص 138.

[56]  - غررالحکم و دررالکلم، ج 5، ص 195.

[57]  - همان، ج 4، ص 549.

[57]  - همان، ج 1، ص 262 «الحظ رايد الفتن».

[58]  - همان، ج 1، ص 335 «العيون مصائد الشيطان».

[59]  - همان، ج 1، ص 100 «العين بريد القلب».

[60]  - غررالحکم و درر الکلم، ج5، ص 449.

منابع و مآخذ

قرآن کريم،‌ ترجمه عبدالمحمد آيتي، تهران،‌ انتشارات سروش،‌1371.

1.  عهد عتيق، انجمن پخش کتب مقدس،‌ لندن، 1992.

2. عهد جديد، انجمن پخش کتب مقدس، نيويورک، 1994.

3.ابن منظور،‌ محمد،‌ لسان العرب،‌ بيروت،‌ دار احياء‌التراث العربي، 1414ق.

4. جواد،‌ فاضل، مسالک الافهام الي آيات الاحکام،‌ تهران،‌ المکتبه المرتضويه،‌ بي تا.

5. حداد عادل،‌ غلامعلي،‌ فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي،‌ تهران،‌ نشر سروش، 1374.

6. حکيم الهي، زن و آزادي و ضرب المثل‌هاي ملل راجع به زنان، تهران، چاپخانه فردوسي، 1342.

7.حويزي، عبدعلي، نورالثقلين، قم،‌دارالکتب العلميه،‌ بي تا.

8.دورانت، ويل، تاريخ تمدن، مترجم اميرحسين آريانپور و …، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1380.

9. رازي،‌ احمد،‌ مقاييس اللغه،‌ مصر، مطبعه مصطفي البابي الحلبي، 1389ق.

10.   رازي،‌ امام فخر، التفسير الکبير، قم،‌نشر دانش اسلامي،‌بي تا.

11.   راغب اصفهاني، مفردات الفاظ القرآن، تحقيق صفوان عدنان داوودي، دمشق، دارالقلم، 1412.

12.  زبيدي،‌ محمدمرتضي، تاج العروس من جواهر القاموس،‌ بيروت،‌ دارالهدايه،‌1386ق.

13. زحيلي، وهبه،‌ التفسير المنير، دمشق،‌ دارالفکر،‌ بي تا.

14. زمخشري، محمود،‌ الکشاف في حقائق غوامض التنزيل،‌ بيروت،‌ دارالعلم العربي،‌ 1407ق.

15. صابوني،‌ محمدعلي،‌ روائع البيان،‌ بيروت،‌ مؤسسه مناهل العرفان، 1407ق.

16.  طباطبايي،‌ محمدحسين،‌ الميزان في تفسير القرآن،‌ بيروت،‌ موسسه الاعلمي، 1417ق.

17. طبرسي،‌ فضل بن حسن،‌مجمع البيان في تفسير القرآن،‌ تهران،‌ مکتبه العلميه الاسلاميه، ‌1415.

18. طريحي، فخرالدين،‌ مجمع البحرين،‌ تهران،‌المکتبه المرتضويه،‌1395ق.

19.  طيب، سيدعبدالحسين، اطيب البيان في تفسير القرآن، تهران،‌بنياد فرهنگ اسلامي، بي تا.

20.  فتاحي زاده،‌ فتحيه،‌ حجاب از ديدگاه قرآن و سنت، قم،‌ بوستان کتاب،‌ 1388.

21.  فراهيدي، خليل بن احمد، العين، قم،‌ دارالهجره، 1405ق.

22. فيومي، احمد،‌ مصباح المنير،‌ قاهره، مطبعه الاميديه،‌ 1928م.

23.            قاسمي، جمال الدين، محاسن التأويل، بيروت،‌ دارالفکر، 1398ق.

24.قاضي زاده، کاظم، عفاف در آيات قرآن و نگاهي به روايات،‌فصلنامه کتاب زنان، شماره 36، 1386.

25.قرطبي،‌ محمد، الجامع لاحکام القرآن،‌ بيروت،‌ داراحياء التراث العربي،‌ 1967م.

26. قمي،‌ شيخ عباس،‌ سفينه البحار،‌بيروت، دارالمرتضي، بي تا.

27.            کهن، ابراهام، گنجينه‌اي از تلمود،‌ مترجم امير فريدون گرگاني، تهران، انتشارات اساطير،‌1382.

28.            ماضي، محمد، سياست و ديانت در اسرائيل، مترجم غلامرضا تهامي، تهران، انتشارات سنا،‌1381.

29. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت،‌ موسسه الوفاء،‌1404ق.

30. مصطفوي،‌ حسن،‌ التحقيق في کلمات القرآن الکريم، تهران‌، ترجمه و نشر کتاب‌، 1360.

31. مطهري،‌ مرتضي،‌ مسئله حجاب،‌ تهران،‌ انتشارات صدرا،‌ 1376.

32.            موسوي،‌ زهره‌سادات، عفاف و حجاب در اديان الهي، فصلنامه کتاب زنان، شماره 36، 1386.

ü سایت حوزه علمیه قم

ü خبر گزاری مهر

ü مقاله ای از حوزه علمیه عبدالعظیم

————

http://www.askquran.ir/showthread.php?t=15032

http://naghdnews.ir/news-analytics/social/9020-news.html

http://www.hatampoori.com/fa/index.php?option=com_content&view=article&id=546:1389-10-16-10-24-58&catid=118:1389-10-15-14-53-07&Itemid=37



http://www.hatampoori.com/fa/index.php?option=com_content&view=article&id=584:1389-10-27-15-53-10&catid=118:1389-10-15-14-53-07&Itemid=37

http://bashgah.net/pages-6216.html

http://amozesh-khanevadeh.blogfa.com/post-447.aspx



http://www.hatampoori.com/fa/index.php?option=com_content&view=article&id=584:1389-10-27-15-53-10&catid=118:1389-10-15-14-53-07&Itemid=37



 نظر دهید »

حجاب و دلیل حجاب

21 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

«و زينت خود را جز آن مقدار كه نمايان است، آشكار نكنند و [اطراف‏] روسرى‏هاى خود را بر سينه خود افكنند [تا گردن و سينه با آن پوشانده شود]».

«حجاب»، در لغت به معناى پرده، حاجب و پنهان كردن است و در اصطلاح «پنهان كردن زن خود را از ديد مرد بيگانه است». آنچه دين اسلام بر زنان لازم دانسته، همان پوشش است كه در متون دينى و در كلام فقيهان، از آن به ستر، پوشش، ساتر و پوشاننده تعبير شده است.

حجاب و پوشش پيش از اسلام، در ميان برخى از ملّت‏ها- از جمله ايران باستان و قوم يهود و شايد در هند- مطرح و از آنچه كه در قانون اسلام آمده، سخت‏تر بوده است.(2) اين دستور در دين اسلام، حدود سال‏هاى چهارم و پنجم تشريع گرديده است.(3)(4)

حجاب، يكى از احكام ضرورى اسلام به شمار مى‏آيد و شيعه و سنى بر آن، اتفاق نظر دارند.

خداوند متعال در اين باره سه آيه(5) در شهر

مدينه، نازل كرده و در دو مورد آن، به مسأله پوشش بانوان اشاره كرده است.(6) علاوه بر اين، احاديث بسيارى درباره اهميت و چگونگى حجاب نقل

شده است. حضرت على‏عليه السلام مى‏فرمايد: «پوشيدگى زن به حالش، بهتر است و زيبايى‏اش

را پايدارتر مى‏سازد».(7)

پوشش براى زن دو هدف و فلسفه اساسى دارد:

1. مصونيت زن، در برابر طمع ورزى‏هاى هوس بازان.

2. پيشگيرى از تحريكات شهوانى و تأمين سلامت و بهداشت جامعه.(8)

در زمينه حجاب و پوشش، توجه به چند نكته بايسته است:

يكم. زن بايد بدن و زيور آلات و آرايش خود و هر آنچه را كه نزد عرف زينت محسوب

مى‏شود، در برابر مرد نامحرم بپوشاند و تنها دست و صورت از آن استثنا شده است.

دوم. هر چند دين اسلام نسبت به نوع و رنگ و حتى دوخت لباس، تأكيد چندانى ندارد و

تنها به اصل پوشش اعم از چادر، مانتو و مانند آن- تكيه كرده است ولى روشن است كه

لباس نبايد تنگ، محرّك، نازك، بدن‏نما و باعث جلب توجّه گردد. از اين رو چادر برترين پوشش

به شمار مى‏آيد. از مواردى كه مشكى بودن آن مكروه نيست بلكه نشانه وقار و متانت است،

چادر و عبا مى‏باشد كه در روايات به آن اشاره شده است.

سوم. پرهيز از نرمش در سخن كه باعث طمع نامحرم شود و متانت در راه رفتن و

استفاده نكردن از كفش‏هايى كه باعث توجه نامحرم مى‏گردد، بخشى از حجاب زن را تشكيل

مى‏ دهد.

چهارم. گرچه پوشش كامل براى مرد واجب نيست ولى نگاه زن به بدن او حرام است.

همان گونه كه پوشش صورت و دست‏ها تا مچ بر زن، واجب نيست ولى نگاه مرد به آن از روى

شهوت حرام است.

پى ‏نوشت‏

(1) نور (24)، آيه 13.

(2) مطهرى، مرتضى، مسأله حجاب، ص 12.

(3) بايد توجه داشت كه هر چند سال نزول آيات حجاب و پوشش، در كتب تفسير و تاريخ ثبت نشده است ولى با توجه به اينكه از يك سو اين آيات در سورهاى احزاب و نور آمده و سوره احزاب از نظر ترتيب نزول پيش از سوره نور و بعد از سوره آل عمران قرار دارد و از سوى ديگر طبق نقل تفسير نمونه سوره آل عمران در بين سالهاى دوم و سوم نازل گرديده است، مى‏توان به خوبى حدس زد كه سوره احزاب در سال‏هاى چهارم و پنجم نازل گرديده است.

(4) بنابر اين آيه حجاب در اين سال‏ها تشريع گرديده است.) محتواى اين سوره نيز مؤيد اين مسأله مى‏باشد (.

(5) نور (24)، آيه 31 و احزاب (33)، آيه 59 و 33.

(6) نور (24)، آيه 31 و احزاب (33)، آيه 95.

(7)» صيانة المرأة انعم لحالها و ادوم لجمالها «: مستدرك الوسائل، ج 14، باب 07.

(8) احزاب (33)، آيه 95.

 نظر دهید »

نقش حجاب در استحکام خانواده

21 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

چكيــده :

حجاب از مبدعات و مخترعات شريعت اسلام نيست ،‌به گواهي تاريخ اقوام مختلف در اديان و ملت متمدن قديم چون: مصر ،‌ يونان ، روم ،‌ايران
ضرورت حجاب احساس شده و مورد عمل بوده و حجاب در ميان همه ملل و اقوام سابقه داشته و حتي در روسيه تا زمان سلطنت (پطر كبير ) حجاب معمول آن بوده پس از اين مقدمه كوتاه بايد گفت حجاب يكي از عوامل موثر حفظ خانواده كه هسته مركزي اجتماع است مي باشد .
حجاب از آزادي مطلق زن در نماياندن بدن عريان خود و تحريك مردان بيگانه مي كاهد و آن را در (عائله وخانواده ) و مصالح اجتماع محدود مي كند .
در اين مقاله به موضوع فطري بودن پوشش و هدف و فلسفه روانشناختي حجاب در سلامت رواني زن و آثار خانوادگي رعايت عفاف و حجاب شرعي پرداخته شده است .


كليد واژه :
حجاب ، فطري ،‌زن ،‌پوشش ، خانواده


حجاب
حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است.1 استعمال این کلمه، بیش‌تر به معنی پرده است.2 این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‌دهد که پرده، وسیله‌ی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده می‌شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.3
حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بعد ایجابی و سلبی است. بعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بعد سلبی آن، جرم بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بعد اول باشد، ولی بعد دوم نباشد، در این صورت نمی‌توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
در قرآن بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرکت نگاه به نامحرم وجود دارد. یکی از این آیات، آیه 59 سوره اجزاب است:
«یا ایها النبی قل لازواجک و نباتک و نساءالمومنین یدنین علیهمن من جلا بیبهن ذلکم ادنی ان یعرفن فلایوذین و کان الله غفوراً رحمیاً» ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند و خداوند بخشنده مهربان است. جلاب به معنای یک پوشش سراسری است؛ یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد.
فطری بودن پوشش
حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب، دارای جایکاه خاصی است و یکی از دلایل اساسی آن این است که حجاب و عفاف، یک امر خطری است. داستان حضرت آدم و حوا نیز فطری بودن پوشش را اثبات می‌کند. در تورات (کتاب مقدس یهودیان که برای مسیحیان نیز مقدس است) می‌خوانیم: «و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر، خوش نما و درختی دلپذیر و دانش‌افزا پس، از میوه‌اش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد. آن گاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریان‌اند، پس برگ‌های انجیر به هم دوخته، سترها برای خویش ساختند…» ادامه می‌دهد: «و آدم، زن خود را حوا نام نهاد، زیرا که او مادر جمیع زندگان است و خداوند رخت‌ها برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید».4
بر طبق این متن، آدم و حوا لباس نداشتند و بعد از خوردن شجره ممنوعه چشمشان باز شد و فهمیدند که عریان‌اند که بلافاصله با برگ درختان خود را پوشاندند و بعداً خداوند لباس از پوست به ایشان ارزانی داشت. در قرآن کریم در مورد داستان حضرت آدم علیه السلام و حوا چنین آمده است.
فلماذا فا الشجرة بدت لهما سواتهما و طفقا یخصفان علیها من ورق الجنة؛ آن گاه که آدم و حوا از درخت ممنوعه چشیدند، پوشش خود را از دست داده (عورتشان آشکار گردید) و به سرعت، با برگ درختان بهشتی خود را پوشاندند5».
تمام ادیان آسمانی، حجاب و پوشش زن را واجب و لازم شمرده‌اند و جامعه بشری را به سوی آن دعوت کرده‌اند؛ زیرا لزوم پوشش و حجاب به طور طبیعی در فطرت زنان به ودیعت نهاده شده است و احکام و دستورهای ادایان الهی هماهنگ و همسو با خطرات انسانی تشریع شده است، پس در همه ادیان الهی پوشش و حجاب زنان واجب گشته است. در ادیان زرتشت، یهودیت، مسیحیت و اسلام، حجاب زنان امری لازم بوده است. کتاب‌های مقدس مذهبی، دستورها و احکام دینی، آداب و مراسم و سیره عملی پیروان این ادیان الهی، بهترین شاهد و گواه اثبات این مدعاست.6
هدف و فلسفه حجاب
هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیله تزکیه‌ی نفس و تقوا به دست می‌آید:
ان اکرمکم عندالله اتقاکم. حجرات/ 13 بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا باتقواترین شماست.
هو الذی بعث فی الامیین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین
اوست خدایی که میان عرب امی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمی‌دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آن‌ها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورطه‌ی جهالت و گمراهی بودند.
و از نگاه حقوقی، بی‌حجابی با طبیعت زن و ساختار فطری مخالف است. پیامبر گرامی اسلام (ص) می‌فرماید: (الاحیاء عشرا اجزاء فتسعه‌ فی النساء و واحد فی الرجال) شرم و حیا دارای ده جزء بودند که نه جزء آن در زنان و یک جزء آن در مردان است.
فلسفه روان شناختی حجاب و عفاف
به نظر می‌رسد که حکمت و دلیل تأکید ادیان الهی بر حجاب و عفاف بیشتر در زنان به چهار جنبه باز می‌گردد:
1- حفظ سلامت جسمانی زن 2- حفظ سلامت روانی زن 3- شکوفایی همه استعدادهای زن 4- رشد اخلاقی و معنوی زن
یکی از فلسفه‌های حجاب در قرآن مورد آزار قرار نگرفتن زنان اعلام شده است. همین امر موجب تدی و آزار نسبت به زنان می‌شود. بحث آزار جنسی زنان در عصر حاضر توجه بسیاری از روان شناسان اجتماعی را به خود جلب کرده است. این آزار در رفتار کلامی و غیرکلامی بروز می‌کند و عبارت است از هر نوع رفتاری که ماهیت جنسی داشته باشد و برای زنان شرایط آزارنده‌ای را پدید آورد.5
خیره شدن به ظاهر زن، بیان عباراتی درباره چهره و ظاهر زن و تعدی جنسی از این موارد است.
براساس متون اسلامی هرچه زنان در رعایت عفاف و حجاب، تلاش بیشتری مبذول نمایند، احتمال مورد آزار قرار گرفتن آن‌ها کمتر می‌شود و همین امر در حفظ سلامت جسمی و روانی آن تأثیر مستقیم دارد.6 واکفف علیهمن من ابصارهن بحجاب ایاهن فان شدة الحجاب ابقی علیهّن) قرآن در مورد رعایت عفاف تعبیرهایی مانند «ان یستعففن خیرلهن7» «اطهرلقلوبکم و قبولهن8» و «ازکی لهم9» دارد، که تأثیر عفاف را بر سلامت روانی نشان می‌دهد، البته سلامت روانی از نظر اسلام معنای وسیع‌تری دارد. تأثیر بر سلامت روانی در اموری مانند احساس ایمنی زنان متجلی می‌شود.
پژوهشی نشان داد که دختران دارای نگرش مثبت و بالا به حجاب، دچار اضطراب کمتری هستند.10
زنان دارای استعدادهای متعددی در امور علمی، تربیتی، هنری، اجتماعی و امثال آن هستند.
رعایت عفاف و حجاب موجب می‌شود رابطه اجتماعی زنان با سایرین، در همه ابعاد انسانی آن‌ها تجلی یابد. این امر به فعلیت یافتن استعدادهای مختلف زنان منجر می‌شود. بی‌تردید شکوفایی استعدادها ویژه زنانه، نیازمند رابطه‌های اجتماعی آن‌ها در ابعاد مختلف علمی و اجتماعی است. رشد اخلاقی و معنوی زنان نیز در پرتو رعایت حریم‌های شخصیتی آن‌هاست. نیل به خصایل اخلاقی و معنوی و دینی زنان فقط در ضمن برقراری روابط انسانی و سالم آن‌ها با یکدیگر ممکن است.
عفاف و حجاب به زنان کمک می‌کند تا در رابطه با دیگران به جای توجه به ابعاد جسمانی آنها، حریم شخصیتی آن‌ها ارج نهاده شده و زمینه‌ای برای آزار و بدرفتاری با آن‌ها فراهم شود. از آیه 59 سوره احزاب «این کار برای آن که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند» می‌توان این برداشت را تلقی کرد. به عبارت دیگر، ثمره حجاب و عفاف، شناخته شدن جایگاه واقعی زن به عنوان انسانی با ویژگی‌های خاص خود است. بی‌عفتی و برهنگی به زن جنبه جنسی می‌دهد و انسان بودن او را به فراموشی می‌سپارد.11
آثار بی‌توجهی به حریم شخصیتی زنان
بی‌توجهی به عفاف در سطح فرهنگ عمومی و بین زنان و مردان عواقب ناخوشایندی برای خود زنان دارد و مهم‌ترین اثر نامطلوب قرار گرفتن زنان در معرض آسیب‌های جسمانی و روانی است. رعایت نکردن حدود کلامی و غیرکلامی نزدیک شدن به حریم شخصتی زنان و تعدی به آن‌ها را تسهیل می‌کند. دومین اثر منحصر شدن همه ابعاد شخصیتی زنان در بعد جنسی و جسمی است. وقتی زنان پوشش شرعی و سایر حدود عفاف را رعایت نمی‌کنند، به دلیل جذابیت جنسی و جسمی آن‌ها برخی مردان متمرکز بر همین بعد شده و رابطه خود را با زنان در قالب و چهارچوب جنسی و جسمی محدودی می‌بینند. عکس‌العمل‌ها و واکنش متقابل زنان نیز به دلیل نیاز هر انسان به توجه و تشویق به طور طبیعی این خواهد بود که برابعاد جسمی خود تمرکز بیشتری پیدا کنند و به عبارت دیگر برای ظاهر و زیبایی‌های جسمی خود سرمایه‌گذاری روانی بیشتر مبذول نمایند. در نهایت با فرآیند جنسی و جسمی شدن زنان توسط خود و دیگران مواجه می‌شویم. به نظر می‌رسد یکی از معضلات اجتماعی و فرهنگی در جوامع بی‌توجه به حجاب و عفاف، همین پدیده است. سومین پیامد نامطلوب که با اثر دوم درهم تنیده است، بی‌توجهی به سایر استعدادهای زنان و رکود آن‌هاست. بی‌تردید زنان از استعدادهای فردی و اجتماعی متعددی برخوردارند. عدم رعایت عفاف و حجاب موجب برجسته و افراطی شدن بعد جنسی و جسمی زنان می‌گردد. در کنار این پدیده به استعدادهای نهان زن اعتنا نمی‌شود و به طور عادی این استعدادها به رکود و توقف کشیده می‌شود.12
بی‌گمان زحمت حجاب، حق بیمه‌ای است که زن برای تأمین سلامت خود، می‌پردازد زنان به خوبی می‌دانند که رفتار مردان با کسانی که پوشش مناسبی ندارد، آزار دهنده، ابزاری و هوس آلود است.
قرآن کریم با اشاره به این واقعیت می‌فرماید: احزاب / 59
تعبیر «فلایوذین» که با «فاء» تفریعه (نتیجه) آمده است، نشانگر آن است که نحوه پوشش در تأمین امنیت زن، نقش اساسی دارد به گفته ویل دورانت: «شرم و عفت برای دختران، همچون یک وسیله دفاعی است».13
گفته‌های زن انگلیسی تازه مسلمان در این باره شنیدنی است:
حجاب یکی از چیزهای با ارزشی است که با تشرف به دین مقدس اسلام، به دست آورده‌ام… من به ارزش امنیت درونی‌ای که حجاب در من ایجاد کرده است، کاملاً واقفم با آن که پس از انتخاب حجاب، از تحرک و راحتی‌ام اندکی کاسته شد، ولی این مشکل در مقایسه با مشکلات پیش از حجاب، اهمیتی ندارد.
قرآن کریم، فرهنگ «پوشیدگی» را تا محتوای سخن و حالت گفتار نیز گسترده است و به زنان پیامبر می‌فرماید: احزاب/ 32
یا نساء النبی الستّن کاالحد من النساء ان اتقیتن فلا تحضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولا معروفا
(ای زنان پیغمبر شما مانند یکی دیگر از زنان نیستند. اگر خدا ترس و پرهیزکار باشید پس زنهار نازک و نرم (با مردان) سخن نگوئید مبادا آن که دلش بیمار است به طمع افتد (بلکه متین) و درست سخن بگویید.)
از این آیه به خوبی فهمیده می‌شود که زنان عشوه‌گر، که در معرض تهدید و طمع مردان‌اند و جریمه عشوه‌گری‌های خویش را با تحمل آزار مردان بیمار دل می‌پردازند. امام باقر (علیه السلام) از قول پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل می‌فرمایند: «انما مثل المراة الصالحه مثل الغراب لاعصم لایکاد یغد علیه»15
مثل زن صالحه (با عفت) مانند پرنده غراب اعصم است که هرگز کسی را قدرت تسلط بر وی نیست.
نقش حجاب در سلامت روانی زن
بی‌تردید سلامت روانی از بزرگ‌ترین نعمت‌های الهی است که در زندگی انسان وجود دارد، به طوری که هیچ نعمتی به پایه و ارزش آن نمی‌رسد. اهمیت این نعمت که در سخنان اولیای دین هم به آن اشاره شده است.
به این خاطر است که تمام کارکردهای روانی و جسمانی، دنیایی و آخرتی انسان مبتنی بر سلامت روان است. در این میان، زنان به این دلیل که مسئولیت خانوادگی بیشتری دارند و در دو صحنه مهم زندگی یعنی همسرداری و فرزندپروری نقش برجسته‌تری دارند، بیشتر مورد توجه اسلام قرار گرفته‌اند.
از مجموعه دستورات خانوادگی اسلام می‌توان فهمید که زنان باید به میزان زیادی در زندگی رضایتمندی و نشاط داشته باشند.
دین اسلام برای محفوظ نگه داشتن روان زن از عوامل آسیب‌زا، حجاب و عفاف را بر او واجب کرده است و به این ترتیب خوشی‌های مشروع را برای زن می‌پسندد و تأمین آن را در سایه عفاف مجاز می‌داند. در واقع حجاب و پوشش که ثمره عفاف است، عاملی برای آرامش زن و دور ماندن او از عوامل اضطراب‌زا و در نهایت ایجاد رضایت وجدان است؛ چرا که حجاب از بسیاری از عوامل ناامنی که در فکر و ذهن است، جلوگیری می‌نماید، بنابراین حجاب موجب احساس امنیت و شرف زن است و توانایی درست فکر کردن و تصمیم گیری نیکو را به او می‌دهد.
حجاب تأمین کننده وحدت روانی زنان است و برای سلامت روانی آنها ضروری است؛ چرا که زن عواطف و احساسات قوی‌تری نسبت به مرد دارد. و از نظر روانی نفوذپذیرتر از مرد است؛ یعنی بیشتر از مرد از عوامل محیطی متأثر می‌شود.
این تأثیر و نفوذپذیری وقتی از یک منبع، یعنی از سوی شوهر باشد، باعث حفظ وحدت و یگانگی روانی زن می‌شود، ولی وقتی از چند منبع باشد- و آن زمان است که زن بدون حجاب در اجتماع مردان نامحرم حاضر می‌شود و به آسانی تحت تأثیر روانی و عاطفی آنان قرار می‌گیرد- و وحدت روانی او از بین می‌رود و با از بین رفتن وحدت روانی، دچار اضطراب و آشفتگی می‌شود.17
در منابع اسلامی درباره آثار روانی حجاب و بی‌حجابی فراوان بحث شده است. برای نمونه قرآن کریم درباره فلسفه حجاب می‌فرماید: «و اَنْ یَسْتَعْفِعْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ 60/نور: و اگر «زنان» خود را بپوشانند برای آن‌ها (خیر) بهتر است.»
کلمه «خیر» که به معنای سود و نفع است، به دلیل اطلاقش، هم شامل نفع مادی می‌شود و هم نفع معنوی، در آیه 53 سوره احزاب، سود و نفع حجاب آشکارتر بیان شده است: «ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهن» این کار (حفظ حریم بین زن و مرد) برای پاکی دل‌های شما و آن‌ها بهتر است.»
بنابراین می‌توان گفت طبق این دو آیه، اثر مهم حجاب برای زن، طهارت و پاکی قلبی است که مقدمه‌ای برای رسیدن به سلامت قلبی (قلب سلیم) است و در روان شناسی از آن به «سلامت روانی» تعبیر می‌شود.
در روایات نیز به تأثیر روانی حجاب بر زن اشاره شده است. امام علی (علیه السلام) در وصیت خود به امام حسن (علیه السلام) می‌فرماید: «واکنف علیهن من ابصارهن بحجابک ایاهن فان شدة الحجاب ابقی علیهن»18
(زنان را در پرده حجاب نگاه دار تا نامحرم را ننگرند، زیرا که سخت‌گیری در پوشش، عامل سلامت و استواری آنان است).
همچنین آن حضرت در حدیث دیگری می‌فرماید: «صیانة المراة الغم لحالها و ادوم لجمالها» (پوشش و حجاب برای حال زن بهتر است و سبب دوام زیبایی او می‌شود)
منظور از حال زن در این حدیث، وضعیت روانی اوست که رعایت حجاب سبب تعادل بهتر آن می‌شود. در اینجا برخی آثار حجاب بر سلامتی و آرامش روانی زنان بررسی می‌شود که این آثار عبارتنداز: حجاب و حفظ استواری خانواده.
آثار خانوادگی رعایت عفاف و حجاب شرعی
یکی از اهداف مهم توصیه‌ها و قوانین عفاف در ادیان به سازمان خانواده بازمی‌گردد خانواده به عنوان اساس و پایه نظام جامعه، حتی در حال حاضر مهمترین سازمان اجتماعی محسوب می‌گردد. سلامت هر جامعه و افراد آن منوط به سلامت و کارآیی خانواده‌های آن است. در این بخش به دو تأثیر عمده عفاف بر سلامت و کارآیی خانواده اشاره می‌کنیم. اولین تأثیر، تقویت محبت و صمیمیت بین زن و شوهر است که بسیاری از مولفان به آن اشاره کرده‌اند.19
و تأثیر دوم رعایت عفاف عبارت است از تولید و پرورش نسل سالم. رعایت عفاف و حجاب موجب می‌شود که هرگونه بهره‌برداری حسنی به محیط خانواده در محدوده ازدواج منحصر گردد. حجاب و پوشش سبب می‌شود زن از نگاه‌های آلوده مردان هوس باز و گرفتار شدن به دام عشق‌های آزار محفوظ بماند و به زندگی و خانواده خود وفادار باشد، اما شیوع بی‌حجابی و بی‌بند و باری، سبب می‌شود که مردان به جای توجه و محبت به همسران شان، به دنبال لذت از زنان آرایش کرده کوچه و بازار باشند و زنان نیز از جلوه‌گری و طنازی برای به دام انداختن مردان بیگانه، ابایی نداشته باشند و در نتیجه عشق و علاقه بین همسران از بین رفته و باعث فروپاشی خانواده شود. بنابراین، اهمیت حجاب و پوشش در اسلام به این دلیل است که نظام خانواده از گسستگی حفظ شود و اعضای آن از خطرات و آسیب‌های روانی بی‌بندوباری مصون بماند.
در حالی که آزادی زن در جلوه‌گری و نمایش زیبایی‌های زنانگی، آثار مخربی بر سلامت روانی خانواده و به ویه خودش، دارد؛ زیرا مفهوم بی‌حجابی این است که زن مجاز باشد برای هر مردی، خودآرایی کند که ادامه این رفتار سبب خروج زن از خانه و آوارگی در کوچه و خیابان خواهد شد. این در حالی است که نشو و نمای نیروی فعال زن در خانه و خانواده است و تمام استعدادها و قدرت تأثیر فوق العاده‌ای که زن می‌تواند در رشد و تعالی جامعه انسان داشته باشد، در سایه خانه و خانواده، شکوفا می‌شود به گفته «لمبروز»: برای زن نیکوترین دوره زندگانی، همان دوره‌ای است که همه نیروهای روحی و جسمی او صرف پرداختن به خانواده در جامعه می‌شود.20
آزاد شدن از قید خانه، خانواده، به معنای از دست دادن آرامش، و امنیت روانی است. خانه را مسکن گویند؛ زیرا محل سکونت و آرامش روحی برای انسان‌ است. اگر زن این مکان امن و سکون و محل شکوفایی استعدادها و نیروهای درونیش را از دست بدهد، آرامش و سلامت روانی خود را نیز از دست خواهد داد. استرس‌ها و فشارهای روانی که امروز دامن‌گیر زنان غربی شده، به این دلیل است که بی‌بند و باری و داشتن روابط جنسی، سبب شده آن‌ها از زندگی در خانه بی‌زار شوند، وظیفه مادری خود را فراموش کنند؛ به جای آن در قید و بند رقابت‌های زندگی مدرن امروزی بیفتند و تمام ارزش‌های معنوی را فدای آن کنند.
نتایج عشق آزاد و تأثیر آن در به خطر انداختن سلامت روانی زنان در جوامع مشهود است. برای مثال در شوروی (سابق) در نخستین سال‌های پس از انقلاب اکتبر، گرایش رسمی به عشق آزاد رواج یافت… انگلز، فیلسوف و اقتصادادن آلمان 1895-1825، زناشویی را یکی از شکل‌های تاریخی باقی مانده از سرمایه داری می‌پنداشت. بنابراین، در شوروی پیوند آزاد همچون زناشویی، مورد موافقت و شناخته شده بود و به نسبت گسترش شعور کمونیستی در توده‌ها، زناشویی بایستی به طور کامل از بین می‌رفت و عشق آزاد جانشین آن می‌شود. نتیجه این تجربه آشکار است؛ خودکشی زنانی که ترک شده بودند، نسبت به قبل شیوع بیشتری یافت؛ افزایش آهنگ سقط جنین به طور جدی در جمعیت این کشور اثر گذاشت و سلامتی (جسمی و روانی) تعدادی از زنان را به مخاطره انداخت. به طور غم‌انگیزی تعداد زیادی از کودکان ترک شده و آدم‌های خانه بدوش و آواره و جانی، کسانی بودند که از پیوند عشق آزاد به دنیا آمده بودند، خلاصه این که شوروی از دیدگاه اجتماعی، شکست تجربه عشق آزاد را پذیرفت.21
امروزه ما شاهد تکرار این تجربه تلخ در جوامع غربی هستیم و پیش‌بینی ویل دورانت از روند بی‌بندو باری در غرب به طور عملی تحقق پیدا کرده است. وی در این باره می‌گوید: «به زودی زمانی خواهد رسید که هیچ مردی نخواهد خواست بازنی که با هم از تپه زندگی بالا رفته بودند، پایین برود و ازدواج بی‌طلاق چنان نادر خواهد شد که باکره در شب زفاف.
تأثیر دوم رعایت عفاف عبارت است از تولید و پرورش نسل سالم. هرچه عفاف بیشتر رعایت شود رفتارهای جسنی نامشروع کاهش می‌یابد. با کاهش انحرافات جنسی، رفتارهای جنسی زن و شوهر که زمینه تولید فرزند است جنبه مشروع، اخلاقی و حتی مقدس پیدا می‌کند. در مقابل رفتارهای جنسی نامشروع نه فقط به پدید آمدن فرزندان نامشروع منجر می‌شود بلکه این رفتار نامطلوب پدر یا مادر به پرورش انحرافات جنسی در فرزندان می‌انجامد. نکته دیگر به تأثیر غیرمستقیم عدم رعایت عفاف در فرزندان باز می‌گردد. زن و شوهرهایی که انحراف جنسی دارند به وظایف والدینی خود به طور مناسب عمل نمی‌کنند و فرزندان آن‌ها در فضای بی‌اعتمادی، آشفتگی و دور از عواطف گرم پرورش می‌یابند. این فرزندان با احساس عزت نفس پایین رشد می‌کنند و زمینه بسیاری از انحرافات و بزهکاری‌ها در آن‌ها به وجود می‌آید.

پي نوشت ها :
1. جوهری، صحاح اللغه، الحجاب: الستر؛ قیومی، المصباح المنیر، حجبه حجباً من باب قتل: منعه و منه قیل للستر الحجاب لانه یمنع المشاهده.
2. در قرآن این کلمه در هشت مورد به کار رفته که بیش‌تر به معنای حاجز، مانع، حایل و پرده است.
3. استاد مطهری، مسئله حجاب، ص78.
4. تورات، سفر پیدایش، باب 3، آیات 8-6 و 21-20
5. سوره اعراف/ 23.
4. ———، مسئله حجاب، ص 25-21.
5. حجاب در اسلام، ابوالقاسم اشتهاردی، ص5.
6. نهج البلاغه، نامه 31.
7. نور/ 60.
8. احزاب/ 53.
9. نور/ 30.
10. مجله حدیث زندگی/ شماره 6 به نقل از کتاب حجاب از ادیان الهی، علی محمدی.
11. حجاب در اسلام، ابوالقاسم اشتهاردی، ص107.
12. فصلنامه تخصصی مدرسه‌ی عالی شهید بنت الهدی (رض)،سال اول، شماره دوم، پاییز و زمستان 1387.
13. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج5، ترجمه مهرداد مهرین، تهران، 1343ش، ص74.
14. در حریم حجاب، محمد مقدسی، قم، نصایح، 1375، ص32.
15. محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج5، دارالکتب، قم، 1388، ص515.
16. میرزاحسین نوری، مدرک الوسایل، ج2، بیروت، موسسه آل بیت، ص143.
17. زینب جلالی، جزوه حجاب از دیدگاه روان شناسی، قم، انتشارات مؤسسه امام خمینی (ره)، 1382.
18. نهج البلاغه/ نامه 31.
19. مسئله حجاب، مرتضی مطهری، ص89-83.
20. جینالمبروزو، روح زن، ترجمه حسام شهرئیس، تهران، انتشارات دانش، 1369، ص9.
21. لپ اینیاس، روانشناسی عشق ورزیدن، ترجمه کاظم سامی و محمود ریاضی، تهران، انتشارات چاپبخش، 1369، ص189.

 نظر دهید »

حجاب و عفاف در قرآن کريم

21 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

 

نويسنده:نفيسه زروندي

«يا ايها النبي، قل لازواجک و بنائک و نساء المؤمنين يدنين عليهنّّ من جلابيبهنّ ذلک ادني ان يعرفن فلا يؤذين و کان الله غفوراً رحيماً؛ اي پيامبر به زنان و دختران خود و به زنان مؤمن بگو روسري هاي بلند بر خود بيفکنند، اين عمل مناسب تر است، تا (به عفت و پاکدامني) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند و خداوند آمرزنده ي مهربان است» . (1) (سوره احزاب، آيه ي 59)
در اين نوشته، بر آنيم که آيه ي مورد نظر را مورد بررسي قرار داده و برخي از نکات پيرامون آن را که نتيجه ي مطالعه ي کتب تفسير ي مي باشد، به رشته ي تحرير درآوريم. شايسته ي يادآوري است که اين نوشته، قصد تفسير آيه را ندارد و تنها به بيان نکات اجمالي آن بسنده مي کند، اما پيش از طرح نکات، لازم است مفهوم حجاب بررسي گردد.

مفهوم حجاب

حجاب ، در لغت به معناي مانع و پرده و پوشش آمده است. حجاب، به معناي پوشش اسلامي بانوان، داراي دو بعد ايجابي و سلبي است. بعد ايجابي آن، وجوب پوشش بدن و بعد سلبي آن، حرام بودن خودنمايي به نامحرم است و اين دو بعد بايد در کنار يکديگر باشند؛ تا حجاب اسلامي محقق شود. گاهي، ممکن است يک بعد باشد ولي ديگري نباشد که در اين صورت، نمي توان گفت که حجاب اسلامي محقق شده است.
اگر به معناي عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بناميم، حجاب مي تواند اقسام متفاوتي داشته باشد، از جمله حجاب ذهني، فکري و روحي، علاوه بر اين، در قرآن از انواع ديگر حجاب که در رفتار خارجي انسان تجلي مي کند، نام برده شده است، مثل حجاب و پوشش در نگاه که به مردان و زنان، در مواجهه با نامحرم توصيه شده است.
«جلابيب» جمع جلباب، به معناي مقنعه اي است که سر و گردن را مي پوشاند. (2) و يا پارچه ي بلندي است که تمام بدن و سر و گردن را مي پوشاند. (3) مرحوم امين الاسلام طبرسي، در «مجمع البيان» ، در ذيل آيه مي نويسد، «جلباب» عبارت از روسري بلند است که هنگام خروج از خانه، زنان به وسيله ي آن، سر و صورت خود را مي پوشانند … مقصود اين است که با روپوشي که زن بر تن مي کند، محل گريبان و گردن را بپوشاند. با توجه به معاني جلباب و از جمله، اين معني که پارچه ي بلندي براي پوشيدن تمام بدن و سر و گردن است، در معناي امروزي، مي توان پوشش «چادر» را با «جلباب» همانند و مشابه در نظر گرفت و از آن جا که در اين آيه، به طور مشخص به استفاده ي زنان و دختران از جلباب اشاره شده است، مي توان نتيجه گرفت که طبق فرموده ي رهبر معظم انقلاب اسلامي، چادر به عنوان يک حجاب برتر مطرح شده است.
پوشش، معرف شخصيت و عفت زن مؤمن است و موجب مي گردد که افراد لاابالي جرأت نکنند به او جسارت کرده و به ديد شهوت و هوسراني به او بنگرند. اين آيه، بيان مي دارد: زنان مؤمن براي اين که مورد آزار افراد هرزه قرار نگيرند، به گونه اي خود را بپوشانند که زمينه اي براي بي حرمتي به آنها فراهم نگردد.
خداوند در اين فرموده اش، ابتدا فلسفه ي حجاب را تبيين مي کند و با تهديد و زور، دستور حجاب را مطرح نمي کند و سپس، به بيان الگوي عملي پوشش، يعني جلباب که پوشش خاص آن زمان بوده است، اشاره مي کند. در اينجا، مي توان نتيجه گرفت که براي ايجاد فرهنگ حجاب و پوشش مناسب در جامعه، بايد ابتدا پايه هاي اعتقادي و بينش افراد را نسبت به اين موضوع، محکم کنيم و اين، يعني نهادينه سازي باورهاي درست و فرهنگ سازي دقيق. بنابراين، تهديد و اجبار، هيچ گاه به عنوان اولين راهکار، اثر بخش نخواهد بود.
اين آيه، به پيامبر فرموده است که ابتدا، به زنان و دختران خود و بعد، به زنان مؤمن بگو که حجاب را رعايت کنند. يعني، در امر به معروف، اول از خودي ها و نزديکان شروع کنيم، سپس به سراغ ديگران برويم. همچنين در احکام الهي ، تفاوتي ميان همسران و دختران پيامبر، با ديگر زنان وجود ندارد . احکام ديني، بايد مورد توجه و استفاده ي همه قرار گيرد. (4)
هر پديده اي، آثار و پيامدهايي را به دنبال خواهد داشت. حجاب نيز، به عنوان يک راهکار عملي، آثار فردي و اجتماعي مختلفي را به دنبال خواهد داشت.

آثار و پيامدهاي رعايت حجاب

الف- آثار فردي
در خصوص آثار فردي رعايت حجاب، مي توان به موارد ذيل اشاره کرد:
1. احترام به شخصيت زن، به واسطه ي رعايت حجاب، 2. مصونيت ارتباطات زن با مردان غريبه، 3. حفظ اعتقادات مذهبي براي افراد، 4. حفظ عفت زن و جلوگيري از فساد و ناهنجاري.
ب - آثار اجتماعي
آثار اجتماعي رعايت حجاب فراوانند که برخي از آنها عبارتند از:
1. سلامت نسل جديد جامعه، 2. پيشگيري از فساد اخلاقي، 3. مبارزه با مظاهر بي ديني، 4. حفظ کيان خانواده.
در اين نوشتار، آيه ي 59 سوره ي احزاب و نکات پيرامون آن را بررسي کرديم، اما در مورد انواع حجاب، با مطالعه ي کتب تفسيري و آيات قرآني ديگر، مشخص مي شود که انواع حجاب در قرآن، به سه بخش تقسيم شده است.

انواع حجاب قرآني

1. حجاب چشم
«قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم؛ اي رسول، به مردان مؤمن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند» . (سوره ي نور، آيه ي 30)
«قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهنّ؛ اي رسول، به زنان بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند» . (سوره ي نور، آيه ي 31)
2. حجاب در گفتار
نوع ديگر حجاب و پوشش قرآني، حجاب گفتاري زنان در مقابل نامحرم است.
«فلا تخضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض؛ زنها که نازک و نرم با مردان سخن نگوييد، مبادا آن که دلش بيمار (هوا و هوس) است، به طمع افتد» . (سوره ي احزاب، آيه ي 32)
3. حجاب رفتاري
نوع ديگر حجاب و پوشش قرآني، حجاب رفتاري زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه اي راه نروند که با نشان دادن زينت هاي خود باعث جلب توجه نامحرم شوند.
«و لا يضربن بارجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ؛ و آن طور پاي به زمين نزنند که خلخال و زيور پنهان پاهايشان معلوم شود» . (5) (سوره ي نور، آيه ي 31)
از مجموع اين مباحث، به روشني استفاده مي شود که مراد از حجاب اسلامي، پوشش و حريم قايل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم، در خلال رفتارهاي مختلف آنها، مثل نحوه ي پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است.
بنابراين، حجاب و پوشش زن، به منزله ي يک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرمي است که قصد نفوذ و تصرف در حريم ناموس ديگران را دارند.
در انتها، اين نوشتار را با بيان سخناني از استاد شهيد «مرتضي مطهري» که در تبيين فلسفه ي حجاب در اسلام، تلاش علمي فراواني داشت، به پايان مي رسانيم: «عده اي مي گويند: چون حجاب، به معني پرده است، اسلام خواسته است زن باحجاب باشد، يعني همواره پشت پرده بوده و در عزلت و گوشه نشيني باشد، اما بايد بدانيم آنچه درباره ي پوشش زن است کلمه «ستر» به کار مي رود. پوشش زن، در اسلام آن است که در معاشرت با مردان، بدن خود را پوشانده و از جلوه گري، پرهيز کند» . (6)

پي نوشتها:

1. تفسير نور، ج 8.
2. مجمع البيان، ذيل آيه.
3. تفسير الميزان.
4. تفسير نور،ج 8.
5. الميزان، 19.
6. شهيد مطهري، مسأله حجاب، انتشارات صدرا.

 نظر دهید »

پيامهاي فرهنگي پوشش زنان

18 تیر 1392 توسط admin

پيامهاي فرهنگي پوشش زنان
زن در مسير تاريخ

تاريخ، مطالب فراواني از زن و مسائل مربوط به او در سينه ي خود ثبت کرده است. مروري کوتاه بر صفحات تاريخ اين نکته را روشن مي کند که بخش قابل توجهي از فرازهاي برجسته و جنجالي تاريخ بشر، بر محور آفرينش، شخصيت، انسانيت و مسئوليت زن شکل گرفته است.
به تعبير ديگر، وجود زن هميشه، بحث انگيز بوده است به طوري که اقوام و ملت ها، هر کدام متناسب با ايمان و اعتقادشان رفتار ويژه اي با اين موجود داشته اند که اين نوع برخوردها، نمايان گر ميزان اعتقاد و اعتماد آنان به شخصيت و منزلت زن مي باشد.
ديدگاه ها درباره ي زن و جايگاه او در نظام انساني آن اندازه متفاوت است که جمع بندي آنها کاري بس دشوار است.
يکي زن را موجودي سر تا پا ظلمت و شرارت مي داند و ديگري او را لمعه اي از نور و معنويت.
گروهي معتقدند زن براي خدمت به مرد آفريده شده و دسته ديگر گفته اند مرد بايد در خدمت زن باشد. جمعي بر اين اعتقاد بودند که او مايه ي ننگ است و بايد وي را از حوزه ي زندگي خانوادگي حذف کرد که اين تفکر مربوط به دوران جاهليت است؛ همان مردمي که زن را «حشرات الارض» لقب مي دادند و کشتن و از ميان برداشتن او را افتخار مي پنداشتند.
روزي براي اين که از خانه به داخل کوچه نيايد پايش را مي شکستند و به او عنوان پاشکسته مي دادند و زماني هم براي اثبات پاداشتن نه تنها کوچه و خيابان و محله و شهر را در نورديد بلکه ميدان دار عرصه هاي نمايش و نمايش گاه ها و ستاره ي درخشان فيلم ها و سينماها شد.
زماني او را در لباسي محکم و نفوذناپذير پيچيده مادام العمر در پستوي خانه ها زنداني مي شد و هنگامي هم اين لباس ها را با تيغ تجدد دريد و حصارها را با تيشه ي تمدن بريد و با بدني برهنه و عريان در مجامع عمومي ظاهر شد به تخريب ديوار خانه و خانواده اکتفا نکرده، ديوار عفت و حياء را نيز خراب کرد.
گاهي وجودش مايه ي شرمساري محسوب مي شد و هنگامي هم حضورش موجب لطافت و کاستن از سختي ها.
در ميراث ادبي و فرهنگي ما نيز کم و بيش همين نظرها وجود دارد: گروهي راه افراطي را پيموده اند و جمعي راه تفريط را. عده اي از موضع روشن فکري و دفاع از زن به همه ي آداب و اخلاق و سنن و اعتقادات پشت پا زده اند و گروهي همه ي استعدادهاي خدايي و توانايي هاي بشري را در مسلخ تحجر سر بريده اند.
يکي معتقد است که زن بهترين نعمت دنياست و جهان بي زن چيزي جز «بيت الحزن» نيست و مي گويد:
جهان را نعمتي بهتر ز زن نيست
ز زن مطبوع تر گل در چمن نيست…
نباشد عيش مردي را که زن نيست
جهان بي زن کم از بيت الحزن نيست
ديگري زن را گرگي در لباس چوپانان مي داند و مي گويد:
زن و اژدها هر دو در خاک به
جهان پاک از اين هر دو ناپاک به
ولي شاعره اي ديگر مي گويد:
اگر فلاطن و سقراط بوده اند بزرگ
بزرگ بوده پرستار خردي ايشان
بيان اين نمونه هاي متناقض و متنافر از يک ديگر، خود دليلي است بر اين که زن در مسير تاريخ زندگي، فرازها و نشيب هاي فراواني را پيمود و در شرايط مختلف زماني و مکاني، موقعيت متفاوتي داشته است و همين موضوع نيز موجب گشته تا ديدگاه هاي متفاوتي، درباره ي او به وجود آيد.
اينک براي دستيابي به ديدي منصفانه و نظري عادلانه، به سراغ مکتب و انديشه اي بايد برويم که زن و شخصيت او را با معيارهاي حقيقت و عدالت تفسير کرده باشد.

انسان شناسي زن

شناخت موقعيت و جايگاه فطري زن، تا حدود زيادي به موضوع انسان شناسي زن باز مي گردد، زيرا هر مکتب و صاحب انديشه اي که دعوي هدايت انسان را دارد بايد پيش از بيان هر موضوعي، موضع اش را نسبت به انسان مشخص کند، يعني آن مکتب و ارائه کننده آن، بايد در آغاز کار به اين پرسش پاسخ دهند که انسان چيست؟ از كجا آمده؟ و در كجا قرار گرفته؟ و فرجامش به کجا خواهد انجاميد؟
امير مؤمنان حضرت علي عليه السلام در کلامي کوتاه مي فرمايند:
رحم الله امرائ علم من اين و في اين والي اين؛
خداوند رحمت کند کسي را که بداند از کجا آمده و در کجا هست و به کجا خواهد رفت.
با يک نگاه کلي مي توان چنين نتيجه گرفت که مجموعه ي معارف الهي و بشري در همين سه بخش خلاصه شده است و پيامبران خدا، جز در اين سه حوزه سخني نداشته اند: (1)
1- منشأ خلقت و مبدأ آفرينش (اصل اعتقاد به توحيد)؛
2- شناخت جهان و تنظيم روابط انسان با پديده هاي مختلف (فقه و احکام)؛
3- شناخت آينده (اصل اعتقاد به معاد).
مکتب هاي مختلف بشري و الهي هر کدام درباره ي فرازهاي ياد شده مطالبي ارائه داده اند که اين مطالب، نمونه هاي خوبي براي ارزيابي انديشه ها و ميزان مناسبي براي نزديکي و يا دوري آنها از حقيقت است.
اصولا مکاتب مادي از جهان و انسان و آينده او، تفسيري مادي دارند جهانبيني، انسان شناسي و آينده نگريشان بر پايه ماده و ماديت استوار است و اگر بخواهيم بحث را به حوزه قرآن بکشانيم و بر اساس تقسيم بندي قرآن کريم صحبت کنيم بايد بگوييم قرآن، عالم را به دو بخش تقسيم مي کند: «عالم غيب» و «عالم شهود»: (عالم الغيب و الشهاده هو الرحمن الرحيم) (2)
مکاتب مادي و پيروان آنها، فقط به «عالم شهود» و جهان ماده معتقدند به ماوراي ماده و ماديت که «عالم غيب» باشد اعتقادي ندارند، طبيعي است که انسان هم در چنين تفکري، در رديف موجودات ديگر مثل قله، صخره، خورشيد، جنگل، دشت، شير و شتر قرار بگيرد و بر همين اساس هم ميزان ارزش او تعيين گردد.
در برابر مکاتب مادي، مکتب الهي وجود دارد که از وحي سرچشمه گرفته و به دست پيامبران خدا در شرايط و ادوار مختلف، به جامعه ي بشري عرضه شده است.
انبياي الهي، حوزه ي تفکر انسان را توسعه مي بخشند، مرزهاي ماده و ماديت را شکسته و بينش او را به جهاني وراي جهان ماده مي کشانند و به عبارتي از عالم شهود به عالم غيب پيوند مي زنند. در اين تفکر، ايمان به «عالم غيب» يکي از ارکان اعتقادي به حساب مي آيد؛ چنان که قرآن کريم در توصيف شاگردان کلاس قرآن و پرهيزگاران مي فرمايد:
(يؤمنون بالغيب و يقيمون الصلاه و مما رزقناهم ينفقون) (3)؛
ايمان به غيب مي آورند و نماز را به پا مي دارند و از آن چه روزيشان داده ايم انفاق مي کنند.
اين مکتب، جايگاه انسان را، در نظام آفرينش بسي برتر از ماده و ماديت مي داند و بر اساس همان تقسيم بندي قرآني، انسان نيز موجودي دو بعدي است: غيبي دارد و شهودي. او مرکب از جسم و روح و يا ماده و معناست که يکي از ابعاد او عرشي و ديگري فرشي مي باشد.
انسان در اين نظام فکري نه تنها در حد کوه و جنگل، گاو و گوسفند، آهن و آجر نيست بلکه ابر و باد و مه و خورشيد و فلک همه در خدمت او، و براي رشد و کمال او آفريده شده اند، چرا که پرگار هستي در نظام آفرينش بر نقطه اي مي گردد که در آن جا انسان نشسته است؛ البته «انسان کامل»، که به اعتقاد ما آن موجود اکمل و اتم که پرگار هستي با اراده ي ذات باري تعالي بر محور شخصيت او مي چرخد وجود حضرت ختمي مرتبت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم است که درباره اش گفته اند: اگر تو نبودي جهان خلقت را نمي آفريدم: «لولاک لما خلقت الافلاک (4)».
اين که ما در بينش اعتقادي، امامت و ولايت را اساس خويش مي دانيم و سخن نوراني امام صادق عليه السلام را که فرمود: «اگر امام و حجت خدا -که همان وجود انسان کامل است- نباشد زمين نابود مي شود» (5)، از همين انديشه نشأت مي گيرد.
آن روزي که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم مولاي متقيان علي عليه السلام را در غدير خم به عنوان امام و جانشين خويش به مردم معرفي کرد در واقع بامعرفي آيت عظماي حق، و حجت کبراي مطلق «اکمال دين» و «اتمام نعمت» (6) فرمود تا مرکزيت هستي، يعني وجود انسان کامل را به جهانيان بشناساند.
ديدگاه اسلام به انسان، در نظام آفرينش اين است که در وجود او روح خدايي دميده و جام جانش را به «اسماء الله» زينت داده و او را تا قله ي بلند «کرمنا» ارتقا بخشيده است.
در اين ديدگاه فقط سخن از «انسان» است نه از جنسيت او که مثلا مذکر است يا مؤنث، هيچ تفاوتي بين زن و مرد وجود ندارد چنين تفسيري در حوزه هاي علوم اسلامي به زبان هاي مختلف بيان شده است؛ چنان که لسان الغيب، خواجه شمس الدين محمد، حافظ شيرازي مي گويد:
فاش مي گويم و از گفته ي خود دل شادم
بنده ي عشقم و از هر دو جهان آزادم
نيست بر لوح دلم جز الف قامت يار
چکنم حرف دگر ياد نداد استادم
تا شدم حلقه به گوش در ميخانه ي عشق
هر دم آيد غمي از نو به مبارک بادم
مي خورد خون دلم مردمک ديده، سزاست
که چرا دل به جگر گوشه ي مردم دادم
طاير گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
که در اين دامگه حادثه چون افتادم
من ملک بودم و فردوس برين جايم بود
آدم آورد درين دير خراب آبادم
کوکب بخت مرا هيچ منجم نشناخت
يارب از مادر گيتي به چه طالع زادم
سايه ي طوبي و دل جويي حور و لب حوض
به هواي سر کوي تو برفت از يادم
پاک کن چهره ي حافظ به سر زلف ز اشک
ورنه اين سيل دمادم ببرد بنيادم

اختلاف ما با غرب

يکي از بحث هاي ريشه اي و اختلاف هاي اصولي ما با غرب، در تفسير از انسان است. تفکر مادي غرب براي انسان اصالت الهي و خدايي قائل نيست و لذا نوعي برخورد و روش بهره گيري از استعدادها و زيبايي هاي اين موجود، بر مبناي نوع تفسيري است که از انسان دارد.
بر اساس تفسيري که غرب از انسان ارائه مي دهد، هر کس با اندک تأملي مي تواند جايگاه و موقعيت زن را در فکر و فرهنگ غربي به سادگي مشخص نمايد اگر غربي ها خواستار عريان بودن زن در جامعه، تحت لواي آزادي هستند، اگر سرمايه داران غربي براي فروش هر چه بيشتر فرآورده هاي صنعتي خود و به منظور جذب و جلب مشتري هاي بهتر، از زن استفاده مي کنند، اگر لطافت و ظرافت هاي زن را در فيلم ها و تئاترها و نمايش گاه ها به حراج مي گذارند اگر در نتيجه ي بي بند و باري ها، بنيان خانواده را در هم شکسته اند و اگر… همه و همه ريشه در تفکر دارد که آنها انسان را به غلط تفسير کرده اند.
بر خلاف اسلام که براي زن همانند مرد فطرت الهي قائل است: (فطره الله التي فطر الناس عليها) (7)؛ خداوند مردم را بر اساس فطرت آفريد.
بنابراين برنامه هاي زندگي او اعم از فردي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي بايد هم آهنگ با فطرت تدوين و تنظيم گردد تا در سايه ي آن رشد مطلوب فراهم آيد.
غرب به سبب برداشت غلط، از آفرينش و به ويژه از انسان، زن را به انحراف از فطرت کشانده و خسارتي که از اين جهت بر بشر وارد گرديده جبران ناپذير است.

حجاب زن

هر موضوعي از مسائل فرهنگي و اجتماعي مربوط به زن، بايد با توجه به فطرت و جايگاه او در نظام خلقت، بررسي شود. غفلت از اين نکته ي اساسي، هميشه برنامه ريزان و کارگزاران مسائل مربوط به اداره ي امور جوامع را، از صراط مستقيم تعادل، به وادي افراط و تفريط منحرف نموده است.
از بحث هايي که در ارتباط با زن در طول تاريخ، مورد توجه محققان و پژوهش گران رشته هاي مختلف علوم انساني بوده، موضوع حجاب و پوشش است.
درباره ي پوشش، اعم از بحث هاي تاريخي، سابقه ي سياسي و اجتماعي آن، زمينه هاي سنتي، اقتصادي، هنري و ادبي لباس، به طور مستقيم يا غير مستقيم بيانگر يک سلسله ارزش ها بوده است.
تحول و تطوري که انسان ها در مورد لباس و سبک پوشش داشته اند دلايل مختلفي دارد مانند حس زيبايي دوستي، وضع آب و هوا، مسئله اشتغال در انتخاب و شکل و نوع پوشش تأثير عمده داشته است.
از لحاظ تاريخي، وضعيت لباس و پوشش زنان معاصر جامعه ي ما را، از سده سيزده تا به امروز به پنج دوره تقسيم مي کنند:
1- از عهد زنديه تا سلطنت فتحعلي شاه قاجار؛
2- از سلطنت فتحعلي شاه تا اولين مسافرت ناصرالدين شاه به اروپا؛
3- از بازگشت ناصرالدين شاه از اروپا تا مشروطيت؛
4- از مشروطيت تا 17 ديماه 1314؛
5- از 17 ديماه 1314 تا امروز.
بحث و مسئله بررسي حجاب و تحول و تطور آن، از لحاظ تاريخي بحث ارزنده اي مي باشد، زيرا آشنايي با تاريخ و فراز و نشيب هاي آن حقايق بسياري را براي ما روشن مي کند، چرا که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود: «من ورخ مؤمنا فکانما احياه» (8)؛ هر کس به انسان با ايمان، تاريخ بياموزد گويا او را زنده کرده است.
بنابراين طبق سخن پيامبر گرامي اسلام، در تاريخ، ماده ي حيات و زندگي وجود دارد و صد البته که منظور از توجه به تاريخ، بهره گيري از تجربه هاي گذشتگان و دست آوردهاي پيشينيان است و اين موضوع با تحليل و سپس تعليل تاريخ انجام مي گيرد.
به عبارت ديگر، مراد از تاريخ آموزي، تحليل تاريخ است نه تقويم تاريخ. و تحليل تاريخ را کسي بايد بر عهده بگيرد که قدرت اجتهاد در مسائل تاريخي را داشته باشد. همانطور که در فقه، فروع فقهي را بر اصول فقهي عرضه مي داريم و با تکيه بر منابع چهارگانه استنباط «حکم الله» را استنباط مي کنيم در تاريخ هم به همين سبک بايد به استنتاج و استنباط پرداخت.
بيان نکته هاي ارزشمند تاريخي، به ويژه تاريخ قرن اخير، در مورد تلاش بيش از حد استعمار غرب به سرکردگي انگليس، نسبت به فاجعه ي کشف حجاب ما را به نتايج هشدار دهنده اي مي رساند که غرب به وسيله ي عوامل بي هويت داخلي براي غارت سرمايه هاي فرهنگي و ملي، سرمايه گذاري عظيمي کرد که تنها به چند نمونه از فعاليت هاي آنها اشاره مي کنيم:
1- برنامه ريزي براي رواج تجددگرايي غربي از طريق ترويج سکولاريسم و لاقيدي و بي اعتنايي به سنن ديني و ملي.
2- تقويت و ترويج سياست مذهب زدايي و حذف برنامه هاي مذهبي از زندگي مردم؛
3- تأسيس مدارس خارجي و اعزام ميسيون هاي مذهبي؛
4- بر روي کار آوردن عوامل نوکر صفت خويش به منظور اجراي سياست هاي استعماري.
با توجه به سياست هاي ياد شده به تاريخ برمي گرديم و فرازهايي را در مورد توطئه کشف حجاب بويژه از دوران به قدرت رسيدن رضا خان مرور مي کنيم.
«رضا شاه بعد از مسافرت ترکيه (سال) در اغلب اوقات ضمن اشاره به پيشرفت سريع کشور ترکيه از رفع حجاب زن ها و آزادي آنها صحبت و تشويق مي کرد. تا اوايل خرداد 1314 يک روز هيئت دولت را احضار کرد و گفت ما بايد صورتا و سنتا غربي بشويم و بايد در قدم اول کلاه ها تبديل به شاپو شود… و نيز بايد شروع به رفع حجاب زن ها نمود و چون براي عامه مردم دفعتا مشکل است اقدام کنند، شما وزراء و معاونين بايد پيش قدم بشويد و هفته اي يک شب با خانم هاي خود در کلوپ ايران مجتمع شويد. و به حکمت وزير فرهنگ دستور داد که در مدارس زنانه معلمان و دخترها بايد بدون حجاب باشند و اگر زن و يا دختري امتناع کرد او را در مدارس راه ندهند.»
خود «حکمت» از اين گفتگو چنين ياد مي کند:
رضا شاه رو به وزير معارف کرده فرمودند: سابقا به کفيل معارف دستور دادم براي رفع رو پوشيدن زنان اقدام نمايد. اما او نخواست يا نتوانست و کاري نکرد. حالا بايد شما در اين کار با کمال متانت و حسن تدبير اقدام کنيد که اين رسم ديرين، که بر خلاف تمدن است از ميان برداشته شود.»
وزير معارف پاسخ مي دهد:
«امر مبارک را اطاعت مي کنم، اين رسم نه تنها بر خلاف تمدن است بلکه بر خلاف قانون طبيعت است، زيرا که در دنيا هيچ دو جنس ذکور و اناث در نباتات و حيوانات خلق نشده که جنس ماده از جنس نر روي خود را پنهان کند…. به علاوه يکي از علل بزرگ عقب افتادن مملکت ما از قافله ي تمدن دنيا، همين است که نيمي از بدن ملت ما به کلي فلج مانده است».
مخير السلطنه هدايت، که خود بيش از شش سال و سه ماه به عنوان رئيس الوزراء در خدمت رضاشاه بود در خاطرات خود سه اصل ياد شده را اين گونه تحليل مي کند:
«در اين اوقات ( سال هاي بعد از تصويب تغيير لباس به تاريخ 6 دي 1307) روزي به شاه عرض کردم تمدني که آوازه اش عالم گير است دو تمدن است: يکي از تظاهرات در بولوارها، يکي تمدن ناشي از لابراتوارها. تمدني که مفيد است و قابل تقليد، تمدن ناشي از لابراتوارها و کتاب خانه هاست. گمان کردم به اين عرض من توجهي فرموده اند. آثاري که بيشتر ظاهر شد تمدن بولوارها بود که به کار لاله زار مي خورد و مردم بي بند و بار خواستار بودند» (9)
«روز هفدم ديماه 1314 در عمارت دانش سراي عالي تهران، با حضور شاه مراسمي براي اعطاي ديپلم به فارغ التحصيلان برگزار گرديد و در اين مراسم رؤساي مدارس، همسران صاحب منصبان عالي رتبه و همسر و دختران شاه رسما بدون حجاب ظاهر شدند و اين روز به نام روز آزادي زن و کشف حجاب، نام گذاري شد. در اين مراسم رضا شاه طي سخناني اظهار داشت که: « بسيار مسرور است از اين که مي بيند زنان به حقوق و مزاياي خود نايل شده اند.» (10)
دستگاه حاکمه به مدد شيفتگان غرب و غرب زدگان مرعوب براي مبارزه ي با حجاب و ترويج پديده ي بي حجابي و در نتيجه اقناع مردم، تبليغات و سخنان خود را با استدلال ارائه نموده؛ اگر چه استدلال ها قابل خدشه و نارسا بودند ولي صاحبان قلم و روشن فکران شان مطالب خود را در اين مورد به اصطلاح فلسفه مند مي کردند تا مبارزه ي با حجاب را منطقي معرفي کنند.
1- بي حجابي مترادف با عنوان مقدس آزادي قرار مي گرفت.
2- حجاب در تضاد با قانون طبيعت معرفي مي شد.
3- بي حجابي يکي از ارکان تمدن محسوب مي گرديد و حجاب در تضاد با آن.
4- حجاب به عنوان بزرگ ترين مانع حضور زن در صحنه هاي اجتماعي و سياسي معرفي مي گرديد.
5- حجاب، مانع حضور زن در عرصه هاي کار و اقتصاد و توليد معرفي مي شد.
تبليغ و ترويج از بي حجابي با شدت و خشونت هر چه بيشتر ادامه پيدا کرد تا آن جا که زنان با حجاب را سوار اتومبيل نمي کردند و به مأموران شهرباني دستور داده شد که زنان با حجاب را در خيابان ها و کوچه ها مورد تعرض قرار داده چادر و روسري را از سر آنها بکشند و گروهي هم از زنان سست ايمان و غرب زده به کافه ها و رقاص خانه ها،در معرض و منظر چشم بوالهوسان به خودنمايي پرداختند.
شهيد بزرگوار و روحاني شجاع و غيرت مند، آيه الله مدرس فاجعه ي کشف حجاب و برنامه ريزي هاي غرب گرايانه را تبيين و تحليل نموده و آينده ي ايران را در حکومت پهلوي اين طور ترسيم مي کند.
«قريبا چوپان هاي قريه هاي قراعيني و کنگاور، با فکل سفيد و کروات خودنمايي مي کنند، اما در زيباترين شهرهاي ايران هرگز آب لوله و آب تميز براي نوشيدن مردم پيدا نخواهد شد. ممکن است شماره هاي کارخانه هاي نوشابه سازي روز افزون گردد، اما کوره ي آهن گدازي و کارخانه ي کاغذ سازي پا نخواهد گرفت. درهاي مساجد و تکايا به عنوان منع خرافات و اوهام بسته خواهد شد، اما سيل ها از رمان ها و افسانه هاي خارجي که در واقع «حسين کرد» فرنگي و رموز حمزه فرنگي چيزي نيستند، به وسيله ي مطبوعات و پرده هاي سينما به اين کشور جاري خواهد گشت، به طوري که پايه ي افکار و عقايد و انديشه هاي نسل جوان ما از دختر و پسر تدريجا بر بنياد همان افسانه هاي پوچ قرار خواهد گرفت و مدنيت مغرب و معيشت ملل شرقي را در رقص و آواز و دزدي هاي عجيب آرس لوپن و بي عفتي ها و مفاسد اخلاقي ديگر خواهند شناخت، مثل اين که چيزها لازمه ي متمدن بودن است.» (11)
رهبر کبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني قدس سره با بياني ديگر مي فرمايند:
آن روز که کلاه پهلوي سر آنها گذاشتند همه مي گفتند مملکت بايد شعار ملي داشته باشد، استقلال در پوشش، دليل استقلال مملکت و حافظ آن است. چند روز بعد کلاه لگني گذاشتند سر آنها و يک دفعه حرف ها عوض شد، گفتند ما با اجانب مراوده داريم، بايد همه هم شکل باشيم تا در جهان با عظمت باشيم.
«مملکتي که با کلاه، عظمت براي خود درست مي کند يا برايش درست مي کنند هر روز کلاهش را ربودند عظمتش را هم مي برند.»

پيام حجاب

پيش از اين که به تبيين پيام حجاب اسلامي بپردازيم دو نکته ي کوتاه را درباره ي حجاب، ذکر مي کنيم:
1- جهت بخشيدن به عمل: آن چه که عمل انسان را در ترازوي سنجش قرار مي دهد تا به ارزش يابي آن بپردازيم و پايه و مايه ي آن را مشخص کنيم جهت گيري عمل است، به عبارت ديگر، انسان نبايد همه جا و همه وقت مطالب و آرمان هاي خود را بر نوک زبان گذاشته و از طريق گفتار، ديگران را با محتواي کلام آشنا گرداند بلکه در بسياري از موارد بايد همه ي گفتارهاي خويش را در قالب عمل ريخته و منظور و محتوا را در شکل و شمايل عمل ارائه دهد، چرا که گاهي زبان کردار به مراتب از گفتار مؤثرتر است.
هر گاه با چنين نگرشي اعمال و رفتار خويش را تنظيم کنيم کاربرد عمل افزايش چشم گيري پيدا خواهد کرد؛ يعني آن جا سکوت چون جهت دار است، معناي فرياد مي دهد و جلوس معناي قيام، شايد سخن بلند امام صادق عليه السلام که فرمود: «مردم را با اعمال خوب خود به خير و نيکي دعوت کنيد» (12) ناظر به همين معنا باشد.
2- تأثير ظاهر بر باطن: اين نکته در جاي خود ثابت شده است که تکرار و اصرار بر رفتاري خاص موجب مي گردد تا رفته رفته مشي در انسان به وجود آيد و باطن فرد به سبب رفتار ظاهري شکلي متناسب با ظاهر پيدا کند و از طرفي هم بايد توجه داشت که ظاهر انسان تا حدودي نمايان گر باطن و شخصيت اوست.
استاد شهيد علامه مطهري در مورد تأثير رفتار بر افکار مي فرمايد:
«اگر انسان در عمل شهوتران و ماده پرست و اسير شهوت گردد تدريجا افکار و انديشه هايش هم به حکم اصل انطباق با محيط، خود را با محيط روحي و اخلاقي او سازگار مي کند… چقدر زيبا و عالي در آثار ديني گفته شده است که: «لا يدخل الملائکه بيتا فيه کلب او صوره کلب» فرشتگان به خانه اي که در آن خانه سگ يا تصوير سگ وجود داشته باشد وارد نمي گردند. بين فکر و عمل انسان ارتباط زيادي است. در آثار اسلامي اين مطلب بدين صورت طرح شده که گناه، سياه دلي مي آورد و سيه دلي بي ايماني.» (13)
اسلام در حديثي کوتاه به اصل تأثير ظاهر بر باطن پرداخته و مي فرمايد: «من تشبه بقوم فهو منهم»؛ يعني هر کس خود را همانند مردمي بکند، از آنها به شمار مي آيد. آيين مقدس اسلام تقليد و پيروي از ظواهر ديگران را، نوعي وابستگي فکري عملي به آنها مي داند.
با توجه به دو مقدمه ي ياد شده مي توان گفت که انسان هميشه بخش قابل توجهي از ذوق و سليقه ي خود را در شکل، جنس و رنگ لباس به نمايش گذاشته است. او علاوه بر سليقه و ذوق شخصي، سليقه ي ملي را که جنبه ي فرهنگي به خود مي گيرد در آن دخالت داده است و گاه از طريق انتخاب نوع لباس، سخن خويش را به خوبي بيان و فرهنگي را ترويج نموده است و لذا گفته اند: تغيير و تبديل لباس، نشاني از تغيير فرهنگ است.
لباس هر انسان پرچم کشور وجود اوست، پرچمي است که او بر سر در خانه ي وجود خود نصب کرده است و با آن اعلام مي کند که از کدام فرهنگ تبعيت مي کند. هم چنان که هر ملتي با وفاداري و احترام به پرچم خود، اعتقاد خود را به هويت ملي و سياسي خود ابراز مي کند، هر انسان نيز مادام که به يک سلسله ارزش ها و بينش ها، معتقد و دلبسته باشد لباس متناسب با آن ارزش ها را از تن به در نخواهد کرد. (14)
وجود گروه هايي در جوامع امروزي، با عنوان «رپ»، «پانک»، «هيپي» و امثال آن دليل ورود فرهنگ بيگانه غربي است که از طريق نوع پوشش و آرايش، حضور فرهنگي خود را اعلام مي دارند.
در چنين شرايطي حجاب زن مسلمان داري پيام هاي گوناگوني است که هر کدام از آنها بحث هاي مفصلي مي طلبد، زيرا پيام ها گاهي محتواي اخلاقي دارند و زماني محتواي انساني و در برخي موارد با بار سياسي ظهور و بروز پيدا مي کنند.
لباس علاوه بر اين که حافظ و ساتر بدن است، سلامتي تن را تضمين و پيام سلامتي را ابلاغ مي کند و شايد اين پيام، طبيعي ترين و قديمي ترين پيامي است که پوشش در طول تاريخ داشته است. به برخي ديگر از پيام هاي حجاب، به طور فشرده اشاره مي کنيم:

1- دفاع از ارزش حجاب

به نظر من نخستين پيامي که حجاب، به ويژه در دوران ما دارد دفاع از ارزش پايمال شده و ستم ديده ي حجاب است؛ زيرا دنياي بي اعتقاد به مباني ديني و الهي و نيز تمدن مادي غرب و برنامه ريزان استعمارگر آن که به دنبال افزون خواهي هر چه بيشتر و تدارک امکاناتي زيادتر، به خاطر تغذيه ي ماشين تمدن بودند به پايمال کردن ارزش هاي ديني، اخلاقي و ملي اقوام و ملت هاي گوناگون همت گماشتند و تحت عنوان «آزادي زن»، حجاب را مورد هجمه ي بي رحمانه قرار دادند.
دستگاه تبليغاتي استعمارگران غرب، با روش هاي پر جاذبه ي تبليغاتي، عقب ماندگي زنان را از کاروان دانش و هنر به حجاب ارتباط داده و پيشرفت و ترقي را در برهنگي و بي حجابي قلمداد کردند، لذا حجاب ها را دريدند و زن ها را با بدن نيمه عريان به صحنه هاي مختلف ابتذال کشيدند تا چشم ها را آلوده و دل ها را تيره و بنيان خانواده را در هم بشکنند. اين کردار گناه آلود، پي آمدهاي تلخ و ناگواري به دنبال داشت.
حجاب امروز زنان جامعه ي ما، پيام دفاع از مظلوميت حجاب را با خود دارد و زن محجبه با پوشش اسلامي خود مي گويد که حجاب مانع حضور زن در صحنه هاي اجتماعي، سياسي، علمي… نيست.
حجاب مزاحم زن براي شرکت در عرصه ي دفاع از حقوق انساني خويش نمي باشد. با حجاب مي توان بر مسند علم، سياست، صنعت و هنر تکيه زد و دوشادوش مردان، در صحنه هاي مختلف زندگي حضور داشت. ما اين معنا را در انقلاب شکوه مند اسلامي به خوبي ديديم که زنان جامعه، با حفظ حجاب نه تنها چيزي را از دست ندادند بلکه با گرم نگه داشتن کانون خانواده و حرمت به جايگاه بلند مادري و همسري، در ميدان هاي سازندگي و بالندگي، مبارزه با طاغوت و حتي جنگ و جبهه حضور خويش را حفظ نموده با حجاب خودشان ياوه گويي هاي ياوه گويان را بر ملا ساختند. بنابراين پيام حجاب، پيش از هر چيز دفاع از ارزش والا و احيا شده حجاب است.

2- سلامت اخلاق اجتماع

سلامت اخلاق جامعه از مسائل مهمي است که هر کس بايد به سهم خود در پاسداري از آن بکوشد. علاوه بر مسئوليتي که تک تک افراد، در نگهباني از مرزهاي اخلاقي جامعه دارند نظام حکومتي هر جامعه، و زمامداران آن نيز مسئوليتي مضاعف دارند.
بايد به اين نکته توجه داشت که پيروزي و شکست، ترقي و انحطاط ملت ها تنها به دانش و امکانات پيشرفته ي مادي وابسته نيست بلکه نقش موازين اخلاقي و ملکات نفساني نيز از عوامل مهم ترقي و انحطاط ملت ها و اقوام بشري به شمار مي آيد.
گاه عدم رعايت يکي از موازين اخلاقي حادثه ي هولناکي، چون جنگ جهاني دوم به وجود مي آورد که آثار و تبعات منفي آن، جامعه ي بشري را تا قرن ها، دچار خسران مي کند چنان که مي گويند: «ناپلئون در کنفرانس چند جانبه، که در پاريس منعقد شده بود، زودتر وارد کنفرانس شد تا ديگران بر او سلام کنند. پادشاه روس وارد شد و سلام نکرد. همان باعث به خاک و خون و آتش کشيدن شوروي شد و لشکر فرانسه هم در حمله ي به شوروي از سرما تلف گرديد، در نتيجه ناپلئون هم به جزيره ي «سنت هلن» تبعيد گرديد و شش سال در آن جا ماند و بر اثر زخم معده و غصه ي مفارقت زن و فرزند، در همان جا مرد.» (15)
اخلاق، همان گوهر گران بهايي است که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله فلسفه بعثت خويش را ترويج و تتميم آن مي داند: «بعثت بمکارم الاخلاق و محاسنها» (16)
پس از بيان اين مقدمه ي کوتاه، در قالب چند سؤال به اين نکته مي پردازيم که آيا حجاب يکي از عوامل مهم سلامت اخلاق اجتماعي به شمار نمي آيد؟ آيا حجاب به عفت اجتماعي کمک نمي کند؟ آيا پاسداري از عفاف اجتماعي، يکي از وظايف اجتماعي افراد نيست؟ آيا حجاب جلو بي بند و باري ها و هوس بازي ها را نمي گيرد؟ آيا حجاب ارضاي غرايز جنسي را در چهار چوب هاي مشروع و قانوني حمايت و هدايت نمي کند؟ و آيا… ؟
پاسخ همه ي اين پرسش ها مثبت است، زيرا هيچ عقل سليمي منکر اين حقيقت نيست که حجاب، عفاف اجتماعي را تقويت مي کند و عفاف اجتماعي نيز در تنظيم و سلامت اخلاق اجتماعي نقش مؤثري دارد و بر عکس، بي حجابي از عوامل مؤثر در گسترش هوس بازي و بي بند و باري، و در نتيجه ي همه ي اينها مقدمه اي براي در هم شکستن مرزهاي اخلاقي جامعه است.
حجاب همراه اعتقاد و با انگيزه ي طهارت و ديانت، زن را از شهوت پرستي به خدا پرستي و از حيوانيت به مقام والاي انسانيت مي رساند.
قرآن کريم تمتع جنسي را به آميزش جنسي محدود نکرده است بلکه نگاه هاي شهواني و هوس بازانه را نيز نوعي از تمتع جنسي مي داند و آنها را زمينه ساز بسياري از مفاسد اخلاقي و جنسي به شمار مي آورد، لذا از زنان و مردان با ايمان خواسته است تا نگاه ها را محدود به مناظر مشروع نمايند و در نتيجه به سلامت اخلاقي جامعه کمک کنند:
(قل للمؤمنين يغضوا من أبصارهم و يحفظوا فروجهم) (17)؛
اي پيامبر! به مردان مؤمن بگو که چشمان خود را (از نامحرم) فرو پوشند و فروج خود را (از زنا) حفظ نمايند.
و به زنان نيز مي فرمايد: (و قل للمؤمنات يغضضن من أبصارهن و يحفظن فروجهن) (18)
و اي پيامبر! به زنان مؤمن بگو که چشمان خود را (از نگاه به نامحرم) فروپوشند و فروج خود را (از زنا) حفظ کنند.
بنابراين پيام ديگر حجاب، سلامت اخلاق جامعه است.

3- استحکام بنيان خانواده

سلامت خانواده، نقش مؤثر و مستقيمي در سلامت جامعه دارد، زيرا گفته اند: خشت نخست بناي جامعه، خانواده است و هر گاه اين خشت محکم و استوار و مستقيم باشد ساختمان جامعه نيز محکم و مستقيم بر پاي خواهد ماند.
اگر چه در خانواده، زن و مرد به عنوان دو رکن اصلي، نيازهاي جنسي خود را تأمين نموده و بر پايه ي آميزش جنسي فرزنداني به وجود مي آورند تا ادامه ي حيات خود را بيشتر گردانند و يا وجود خودشان را در آيينه ي وجود فرزندانشان مشاهده مي کنند ولي محيط خانواده علاوه بر جذب و انجذاب جنسي و فيزيکي، محيط آميزش و روح ها و پر شدن خلأ روحي هر کدام از اعضا و محو شدن هر يک از آنها در ديگري مي باشد و بدون جهت نيست که قرآن کريم انتخاب همسر را به خاطر تشکيل خانواده و نتيجه ي آن را که «سکون و آرامش» و «مودت» و «رحمت» است از نشانه هاي قدرت لايزال خويش مي داند. (و من آياته أن خلق لکم من أنفسکم أزواجا لستکنوا اليها و جعل بينکم موده و رحمه) (19).
اسلام، خانواده را کانون عشق و محبت و فضاي بسيار مناسبي براي رشد استعدادها و خلاقيت ها، مي داند، لذا در تحکيم بنيان هاي اين مجموعه ي مقدس، تلاش چشم گيري از خود نشان داده است.
مکتب تربيتي اسلام، هر عاملي را که در جهت تقويت و تحکيم بنيان خانواده باشد و موجب صميميت بيشتر و محبت افزون تر، بين زن و مرد گردد را مفيد مي داند و بر عکس هر آن چه را که باعث دل سردي و سستي روابط خانوادگي گردد را زيان آور دانسته و با آن به مبارزه بر مي خيزد.
اينک بايد ببينم که چه ارتباطي بين حجاب زن و استحکام بنيان خانواده وجود دارد؟ ما معتقديم بين حجاب زن و تحکيم روابط خانواده، رابطه ي مستقيم وجود دارد چرا که:
حجاب کام جوئي هاي جنسي را در ازدواج، که آغاز تشکيل خانواده است، محدود مي کنند.
حجاب، نوعي ابراز عشق است از طرف زن به همسر قانوني خود که مي خواهد با حجابش بگويد هر گونه تمتع و بهره گيري جنسي، از آن شوهرم مي باشد. حجاب، نشاني از طهارت و پاکي است.
حجاب در حقيقت نوعي انصراف از ظاهر و خودنمايي هاي ظاهري و انعطاف به باطن و شخصيت است.
مسائل ياد شده هر کدام در تحکيم بنيان خانواده، نقش مؤثري دارند، لذا مي توان مدعي شد که يکي از پيام هاي حجاب استحکام بنيان خانواده است.

4- پاسداري از عشق و زيبايي

پاره اي سطحي نگران پنداشته اند که اسلام به زيبايي ها بي اعتقاد است، حال آن که چنين نيست بلکه همه ي زيبايي ها نشاني از زيبايي خداوند و آيتي از آيات بي شمار اوست.
اسلام خود چيزي جز زيبايي نيست، لذا چنين آييني نمي تواند به زيبايي ها، که هر کدام دفتري براي معرفت و شناخت پروردگار هستند بي اعتنا باشد. پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود: «ان الله جميل يحب الجمال؛ (20) خداوند جميل است و جمال را دوست مي دارد.
امام صادق عليه السلام فرمود:
البس و تجمل فان الله جميل يحب الجمال و ليکن من حلال؛ (21)
خودت را با لباس فاخر و وسايل زينتي، آراسته و زيبا گردان که خداوند زيباست و زيبايي را دوست مي دارد ولي بايد توجه داشته باشد که از حلال باشد.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله زيبايي را در مورد زنان امتياز مي داند و مي فرمايد:
افضل نساء امتي اصحبهن وجها و اقلهن مهرا؛ (22)
برترين زنان امت من، چهره اي زيباتر و مهريه اي کمتر دارند.
با توجه به مطالب ياد شده آيا مي توان حجاب را، چنان که بعضي
پنداشته اند مانع نمايش زيبايي هاي خدادادي زن دانست؟
در پاسخ مي گوييم حجاب مانع زيبايي ها نيست بلکه حافظ زيبايي هاست، حجاب زيبايي ها را از کساني منع مي کند که هيچ حقي براي استفاده از آنها ندارند.
زن محجبه زيبايي ها و لطافت هاي خدادادي را، به صورت رايگان و بدون هر ضابطه، در معرض ديد همگان قرار نمي دهد، چرا که معتقد است براي نثار و ايثار آنها ضابطه و قانوني وجود دارد و او بايد از آن پيروي کند.
در اين جا فرازهايي از کتاب ارزشمند مسئله ي حجاب را به قلم علامه ي شهيد استاد مطهري مي آوريم:
وقتي که زن مقام و موقع خود را در برابر مرد يافت و نقطه ي ضعف مرد را در برابر خود دانست همان طور که متوسل به زيور و خود آرايي و تجمل شد که از آن راه قلب مرد را تصاحب کند، متوسل به دور نگه داشتن خود از دسترس مرد نيز شد، دانست که نبايد خود را رايگان کند بلکه بايد آتش عشق و طلب او را تيزتر کند و در نتيجه مقام و موقع خود را بالا برد.
ويل دورانت مي گويد:
«حيا امر غريزي نيست، بلکه اکتسابي است، زنان دريافتند که دست و دل بازي مايه ي طعن و تحقير است و اين امر را به دختران خود ياد دادند.»
به طور کلي رابطه اي است ميان دست نارسي و فراق از يک طرف و عشق و سوز و گران بهايي از طرف ديگر. هم چنان که رابطه اي است ميان عشق و سوز از يک سو و ميان هنر و زيبايي از سوي ديگر؛ يعني عشق در زمينه ي فراق ها و دست نارسي ها مي شکفد و هنر و زيبايي در زمينه ي عشق رشد و نمو مي يابد.
برتر اندراسل مي گويد: «از لحاظ هنر مايه ي تأسف است که به آساني به زنان بتوان دست يافت و خيلي بهتر است که وصال زنان دشوار باشد بدون آن که غير ممکن گردد.»
از همه عجيب تر سخني است که يکي از مجلات زنانه از «الفرد هيچکاک» که به قول آن مجله به حسب فن و شغل فيلم سازي خود، درباره ي زنان تجربه هاي فراوان دارد- نقل مي کند، او مي گويد:
«من معتقدم که زن هم بايد مثل فيلمي پر هيجان و پرآنتريک باشد؛ بدين معنا که ماهيت خود را کمتر نشان دهد و براي کشف خود، مرد را به نيروي تخيل و تصور زيادتري وادارد، بايد زنان پيوسته بر همين شيوه رفتار کنند؛ يعني کمتر ماهيت خود را نشان دهند و بگذارند مرد براي کشف آنها بيشتر به خود زحمت دهد.»
ايضا همان مجله در شماره ي ديگري از همين شخص چنين نقل مي کند:
«زنان شرقي تا چند سال پيش به خاطر حجاب و نقاب و روبندي که به کار مي بردند خود به خود جذاب مي نمودند و همين مسئله جاذبه ي نيرومندي بدان ها مي داد، اما به تدريج با تلاشي که زنان اين کشورها براي برابري با زنان غربي از خود نشان مي دهند حجاب و پوششي که ديروز بر زن شرقي کشيده شده بود از ميان مي رود و همراه آن از جاذبه ي جنسي او هم کاسته مي شود.»
امروز يکي از خلأهائي که در دنياي اروپا و امريکا وجود دارد خلأ عشق است. در کلمات دانشمندان اروپايي اين نکته، زياد به چشم مي خورد که اولين قرباني آزادي و بي بند و باري امروز زنان و مردان، عشق و شور و احساسات بسيار شديد و عالي است. در جهان امروز هرگز عشق هايي از نوع عشق هاي شرقي از قبيل عشق هاي مجنون و ليلي، خسرو و شيرين رشد و نمو نمي کند.
از اين داستان ها مي توان فهميد که زن بر اثر دور نگه داشتن خود از دست رسي مرد تا کجا پايه ي خود را بالا برده است و تا چه حد سر نياز مرد را به آستان خود فرود آورده است؟
قطعا درک زن اين حقيقت را در تمايل او به پوشش بدن خود و مخفي کردن خود به صورت يک راز تأثير فراوان داشته است.» (23)
در حقيقت از همه ي اين مطالب به دست مي آيد که يکي از پيام ها حجاب، پاسداري از عشق و زيبايي است.

مبارزه ي سياسي

در برخي از شرايط زماني و مکاني، حجاب و نوع پوشش، جهت سياسي و مبارزاتي به خود گرفته است و زنان، حجاب خويش را زبان خويش قرار داده و با اين تيغ تيز، در ميدان مبارزه ي با طاغوت و فرهنگ طاغوتي حضور پيدا کرده اند.
زماني حجاب در کشورهاي به اصطلاح اسلامي و غير اسلامي، نه تنها وسيله و ابزار مبارزه بلکه پرچم مبارزه هم بود؛ به طوري که طرفداران ترويج فرهنگ بي بند و باري و عرياني، از زنان محجبه به اندازه ي مخالفان مسلح خويش وحشت داشتند.
نمونه اين وحشت را در کشور فرانسه، در همين روزها مي توان بخوبي مشاهده کرد. کشوري که مهد آزادي و دموکراسي لقب گرفته و خود را محل رويش و جوشش انقلاب کبير فرانسه مي داند تحمل روسري چند دختر دانش آموز مسلمان را در فضاي مدرسه ندارد و با جار و جنجال، هر چه بيشتر آنها را از مدرسه اخراج مي نمايد.
امروزه در کشورهايي که تنور مبارزه عليه فرهنگ غرب داغ است حجاب زنان و دختران مسلمان، براي غرب زدگان و نوکران فرهنگ غرب، به همان اندازه شکننده و رنج آور است که گلوله هاي داغ مبارزه مسلح. اين حالت هراس را مي توان در کشورهايي چون ترکيه، مصر، و الجزاير و فلسطين اشغالي مشاهده کرد.
بد نيست در اين جا اشاره اي به سخنان «فرانتس فانون» در مورد نقش مبارزاتي حجاب اسلامي در انقلاب عظيم الجزاير داشته باشيم او مي گويد:
استعمار فرانسه در الجزاير به نابود کردن فرهنگ و سنن اسلامي و بومي آن ديار پرداخت و بزرگ ترين حربه ي ضد استقلال را به کار گرفت.
فرنگ زدگي مردم الجزاير به خصوص نسل جديد و به اصطلاح روشنفکر الجزاير به سرعت ارزش هاي اجتماعي را دگرگون کرد و چادر را از سر زنان گرفت و اشاعه ي فساد استعمار خواسته، زمينه هاي تسلط اجنبي را فراهم ساخت.
به هر حال پيداست که همه ي علت ها همين مسئله نبوده، اما هنگامي که زنان مسلمان به مبارزه ي با استعمار بر مي خيزند، تشخيص مي دهند که براي مبارزه با استعمارگران لازم است به هويت فرهنگي خود برگردند و همان عاملي را که استعمار موجب تهي کردن آن قرار داده و از بازگشتش رنج مي برند دوباره زنده کنند، زيرا حجاب هميشه شعار ضد امپرياليزم و تسلط هاي شوم قدرت هاي سلطه گر بوده است. بنابراين از شرايط صد در صد و قطعي انقلابي برخوردار است.
همين حجابي که عنصري از عناصر کلي سنت لباس پوشيدن زن الجزايري محسوب مي شود چگونه به صورت وسيله ي مبارزه اي آن چنان عظيم درآمد، که نيروهاي اشغال گر براي مقابله با استعمار زده، قدرت بي حالي شگفت آوري از خود بروز داد.
هر گاه جامعه ي استعماري را در جميع جهات آن، با ارزش ها و جنبه هاي قوي و فلسفه آن در نظر بگيريم مي بينيم که در برابر حجاب عکس العملي کاملا يکسان و يک نواخت نشان داده است.
مبارزه ي مؤثر (جامعه ي استعماري عليه حجاب) قبل از سال 1945 و دقيق تر بگوييم پس از سال هاي 1930- 1935 آغاز شد.
مسئولان اداري فرانسه در الجزاير که مأمور ويران ساختن اصالت مردم الجزاير بودند و دولت فرانسه نيز به آنها اختيار داده بود به هر قيمتي که باشد صور وجوه مختلفي را که احتمال دارد از دور و نزديک ياد آورنده ي واقعيت ملي الجزاير باشد، در هم بشکنند.
باري اين مأموران حداکثر کوشش خويش را صرف مبارزه ي با حجاب کردند؛ حجابي که به نظرشان وضع و موقع زن الجزايري محسوب مي شد.
اين امر نتيجه ي ابتکاري فوري نبود، زيرا متخصصان امور به اصطلاح (بومي) و مسئولان دفاتر غرب، کار خود را با توجه به تجزيه و تحليل هاي جامعه شناختي و مردم شناختي هم آهنگ مي کردند و شعار آنان در وهله ي اول اين بود که:
«بر زن ها پيروز شويم، باقي چيزها به دنبال آن درست خواهد شد.» (24)
در پايان به سخن روشنگر رهبر فرزانه انقلاب اسلامي حضرت آيت الله خامنه اي استناد مي کنيم تا نقش زنان محجبه در پيروزي انقلاب اسلامي ايران روشن تر گردد:
ما ديديم که خانم ها در انقلاب، به معناي واقعي کلمه، سربازان خط مقدم انقلاب بودند. اين چيزي است که من به عنوان مبالغه نمي گويم، بلکه در جريان انقلاب، شاهد بوديم که زن در کشورمان سرباز خط مقدم انقلاب شد.
اگر زن ها با انقلاب سازگار نبودند و اين انقلاب را نمي پذيرفتند و به آن باور نداشتند، مطمئنا اين انقلاب واقع نمي شد، اعتقاد من اين است که اگر آنها نبودند اولا نيمي از گروه انقلابيون مستقيم در ميدان نمي آمدند و ثانيا به طور غير مستقيم روي فرزندان و شوهران و برادران و کلا روي محيط خانه هاشان اثر مي گذاشتند و به کلي اين کار انجام نمي گرفت، زيرا زن در محيط خانه داراي تأثير فرهنگي زيادي است.
اين حضور آنها بود که توانست ستون فقرات دشمن را بشکند و مبارزه را به معناي واقعي کلمه پيش برد. بعد در ميدان هاي سياسي ما ديديم و مي بينيم خانم هايي را که داراي قدرت تحليل و قدرت سخنوري و آماده براي پذيرش مسئوليت در نظام اسلامي هستند، اين کار البته رو به گسترش است. (25)
در فرازي ديگر مي فرمايند:
اسلام آمد، انقلاب آمد، امام آمد و زن را در مرکز فعاليت هاي سياسي اين کشور قرار داد و پرچم انقلاب را به دست زنان سپرد، در حالي که زن توانست حجاب خود و وقار خود و متانت اسلامي خود و عفاف خود و دين خود و تقواي خود را حفظ کند و لذا حقي از اين بزرگتر، كسي بر گردن زن ايراني و زن مسلمان ندارد. (26)

پي نوشت :

1- در عرفان اسلامي، از عالم غيب و شهود تفاسير ديگري شده است که اين جا در صدد بيان آنها نيستيم.
2- حشر آيه 22.
3- بقره (2) آيه 3.
4- حديث قدسي.
5- کتاب الغيبه، ص 138: «لو بقيت الارض بغير امام لساخت».
6- مائده (5) آيه: (اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي)
7- روم آيه 30. فطرت يعني اين که خداوند متعال مردم را به گونه اي آفريده که طبعا و به ارتکاز خويش، خدا را بشناسد.
8- سفينه البحار/ ماده ورخ
9- واقعه کشف حجاب، 21- 24
10- همان.
11-کاوه دهگان، اسرار سقوط احمد شاه، ص 85 به نقل از: واقعه ي کشف حجاب، ص 27.
12- اصول کافي، کتاب ايمان و کفر، باب الصدق و اداء الامانه: «کونوا دعاه للناس بالخير بغير الستکم»
13- علل گرايش به ما ديگري، ص 19.
14- غلامعلي حداد عادل، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، ص 25.
15- قبله ي اسلام به نقل از: نخستين رساله ي اخلاق و تعليم و تربيت اسلامي، ص 15.
16- بحارالانوار، ج 66، ص 405.
17- نور (24) آيه 30.
18- همان، آيه 31.
19- روم (30) آيه 30.
20- کنزالعمال، خ 17166.
21- وسائل الشيعه، ج 3، ص 340.
22- وسائل الشيعه، ج 15.
23- مسئله حجاب، ص 52- 57.
24- استعمار ميرا، ص 38.
25- فرهنگ و تهاجم فرهنگي، ص 255.
26- همان، ص 255.

منبع: کتاب تأملات فرهنگي نوشته سيد رضا تقوي

 نظر دهید »

حجاب و رسانه

18 تیر 1392 توسط admin

حجاب و رسانه


اشاره

در دو دهه اخير، مسئله حجاب و عفاف همواره يكي از دغدغه هاي مهم دينى، فرهنگي و اجتماعي بوده كه گاه مورد توجه دستگاهها و نهادهاي دولتي و عمومي قرار گرفته است.
به همين دليل، صاحب نظران، كارشناسان و پژوهشگران سعي كرده اند درباره اين موضوع از ابعاد مختلف فقهى، كلامى، جامعه شناسى، روانشناسى، حقوقى، سياسي و حتي اقتصادي به تحقيق و اظهار نظر بپردازند. در اين ميان، رسانه هاي جمعي اعم از ديدارى، شنيداري و مكتوب، نقش انكارناپذيري در ترويج يا تضعيف فرهنگ حجاب و عفاف در سطح عموم داشته اند.
به جرات ميتوان گفت مسئله حجاب و عفاف زنان از معدود مسائلي است كه رسانه هاي داخلي بدون هيچگونه طرح مدوّني به آن پرداختهاند و بيشتر دچار سردرگمي گرديدهاند. بعضي اوقات دفاع و پرداخت به شيوه نادرست، آثار منفي برجاي گذاشته و موجب سوء استفاده بيشتر شده است. نمونه آشكار و بزرگ آن رسانه ملي است كه كاملاً مشهود است؛ در اين موضوع برنامه مدوني ندارد و گاهي دچار تناقض ميشود.
در اين مقاله كوتاه در پي پاسخ به سه پرسش اساسي هستيم:
1. جايگاه حجاب و عفاف در فرهنگ اسلامي چيست؟
2. آسيبها و مشكلات رسانهها در اين خصوص، چگونه است؟
3. سياستها و راهكارهاي ترويج آن كدام است؟

1. جايگاه حجاب و عفاف در فرهنگ اسلامى

عفاف و پاكدامني از آشكارترين نشانههاي زندگي و سلامت جامعه اسلامى، و حجاب اسلامي يكي از مهمترين نمادهاي تمايز آشكار ميان جوامع اسلامي و غير اسلامي به شمار ميرود. در پرتو رعايت حجاب و التزام به عفاف است كه شخصيت انساني زن حفظ و زمينههاي رشد و تكامل زن و مرد در ابعاد مختلف فراهم ميشود. در پرتو حجاب، پيوندها و علايق خانوادگي استحكام و دوام مييابد، امنيت و آرامش روحي و رواني به وجود ميآيد و حضور سالم و كارآمد زنان كه نيمي از پيكره جامعه را تشكيل ميدهند، در ابعاد گوناگون سياسى، اجتماعى، فرهنگى، اقتصادي و … تضمين ميشود. شايد به همين سبب باشد كه “حجاب ” از ضروريات دين اسلام به شمار آمده است.
بسياري از پژوهشگران و انديشمندان حوزه دين و اجتماع، يكي از ريشههاي مهم مشكلات و نابسامانيهاي جوامع را، فقدان يا ضعف حيا و عفاف ميدانند و در نگاه كلى، ميتوان اساسيترين علل فساد و نابودي جوامع و انحراف از مسير اصيل و ناب پيامبران الهي را، يكي فراموش كردن عبادت و عبوديت و ديگري پيروي از شهوات نام برد، كه هر دو با بيبند و باري جنسي و كنار گذاردن حيا و عفاف و نماد روشن آن؛ يعني حجاب، ارتباط مستقيم دارد. قرآن كريم ميفرمايد:
( فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصّلاةَ وَ اتّبَعُوا الشّهَواتِ فَسَوْفَ يلْقَوْنَ غَيا) [1]؛
“آنگاه پس از آنان جانشيناني به جاي ماندند كه نماز را تباه ساختند و از هوسها پيروي كردند و به زودي سزاي گمراهي خود را خواهند ديد “.
بدين سان، اقوامي كه از دين خدا و آموزههاي وحياني پيامبران خود اطاعت نكردند و به جاي آن، پيروي از شهوات را كه در رأس همه آنها شهوات جنسي و فساد اخلاقي است، برگزيدند، همواره محكوم به هلاكت و نابودي بودهاند.
در دوره اسلامي نيز به گواهي تاريخ، يكي از عوامل مؤثر در افول حكومت مسلمانان در اندلس، رواج ميگسارى، زنبارگي و خريداري كنيزكان آوازهخوان و در يك كلام، رواج بيبندوباري جنسي و به فراموشي سپرده شدن ارزشهاي اسلامي همچون: حجاب، عفاف، حيا و … از سوي فاتحان اين سرزمين بود.[2]

تاريخچه ورود سكس و برهنگي به زندگي بشر

پيشينه رواج برهنگي و سكس، عمدتاً به دوره شكلگيري رنسانس در اروپا و فراگيرشدن آن در نقاط مختلف و صنعتي شدن اروپا و به وجود آمدن وسايل ارتباطي پيشرفته باز ميگردد كه حيا، عفت، پوشش، پاكدامني و در نهايت پارسايى، اندك اندك از جامعه انساني فاصله گرفت. اين تحول نه تنها سبب جدايي انسان غربي از ارزشهاي الهي و معنوي شد، بلكه به دليل تفوق و تسلط غرب، رفته رفته فرهنگ برهنگي به ويژه از طريق هنر و ادبيات در فرهنگ ديگر ملل، رسوخ كرد كه ميتوان از سينما به عنوان يكي از مهمترين ابزارهاي ترويج برهنگي در غرب و كشورهاي ديگر نام برد.
بدين ترتيب، كم كم عشق، جاي خود را به سكس داد و هنر كه ترجمان عالم معنا بود، تبديل به آينه دنياي صورت شد و در اين ميان سينما كه “هنر هفتم ” نام گرفته بود، آينه تمام نماي ابتذال گرديد. سرمايهداران نيز سينما را با سكس پيوند دادند و تلويزيون هم سينما را هر شب، به همه خانهها به ارمغان برد. متأسفانه در كشور اسلامي ما نيز تلويزيون مهمترين رسانه ملى، پيش از انقلاب در فضاي فرهنگى كاملاً الهام گرفته از فرهنگ غرب، ظهور كرد و همان نگاه ابزاري سينماي غرب به زن، به تلويزيون ايران نيز انتقال يافت.
با پيروزي انقلاب اسلامي و تحولات عميقي كه در سياست كلان كشور و فرهنگ عمومي مردم پديد آمد، رسانه ملي نيز دستخوش تغيير شد و عمده مظاهر فساد و برهنگي از صفحه تلويزيون كنار رفت و فعاليتهاي هنري و نمايشي به دور از ابتذال آغاز شد و گسترش يافت. ولي نكته مهمي كه از آن غفلت شد، روشها و ابزارهاي رسانه در زمينه چگونگي جذب مخاطب و اثر گذاري بيشتر بر او بود كه دچار تغيير چنداني نشد و كار اساسي صورت نگرفت. از اين رو، به تدريج در تلويزيون شاهد ورود سكس پنهان بوديم، به اين معنا كه برخي فيلمسازان كه با ممنوعيت استفاده از ظاهر و جذابيتهاي زنانه روبه رو شدند، براي جبران اين خلأ و به جهت جذب مخاطب و فروش و سود بيشتر، به فاكتورهايي همچون: محوريت زيبايي چهره در انتخاب بازيگر، به ويژه بازيگران جوان، پوششهاي تنگ و نامناسب در عين حفظ حدود شرعي حجاب گر چه به تدريج به بهانهها و به شيوههاي مختلف حدود الزامي حجاب نيز ناديده گرفته شده است[3] ، به تصوير كشيدن روابط آزاد و صميمانه زن و مرد در قالب همكار، دوست، همسايه و …، طرح عشقهاي آتشين به دنبال يك نگاه، آرايشهاي غليظ و محرك به بهانه گريم، استفاده از چهرههاي جذاب و بدون حجاب بازيگران خارجي در سريالهاي ايراني و ضبط بخشهايي از فيلمها در فضاي عمومي كشورهاي غربزده كه اخيراً مرسوم شده است روي آوردند و بدين ترتيب تلويزيون به عنوان رسانه تصويري عمومي و اثرگذار، در برخي موارد به يكي از عوامل ايجاد ناهنجاري در حجاب بانوان و عفاف در سطح عموم تبديل شد و همين امر بهانهاي گرديده است تا مخالفان حجاب، عملكرد تلويزيون را به عنوان شاهد استدلالهاي خود به رخ بكشند.

2. آسيبها و مشكلات[4]

ضمن سپاس از تلاشهايي كه تا كنون از سوي رسانهها در خصوص حجاب و عفاف انجام پذيرفته است، اما به نظر ميرسد براي ترويج آن بايد گامهاي بيشتري برداشته ميشد كه به عللي از انجام آن بازماندهاند و اين، خود نيازمند آسيبشناسي جدي و دقيق است.
1. يكي از مهمترين آسيبها و مشكلات اين است كه در ساختار مديريتي رسانهها، همه چيز بخشبندي شده و بخش معارف ديني يا مناسبتهاي ديني در عرض و كنار بخشها و گروههاي ديگر قرار دارد، به ويژه در رسانه ملى؛ در حالي كه ديدگاه ديني بايد بر تمام بخشهاي رسانه ديدارى، شنيداري و نوشتارى، حاكم باشد. رسانه نخست بايد تلقي درستي از دين و مفاهيم ديني داشته باشد تا بتواند مثلاً حجاب را كه بخشي از دين است، به شيوههاي مختلف و به شكل شايسته براي مردم تبيين كند.
بنابراين جداسازي برنامههاي ديني و معارفي از ساير برنامههاي جذاب و سرگرمكننده، آسيب جدّي در رسانه است. به عنوان مثال، رسانه ملي با تأسيس شبكه قرآن يا راديو معارف، گويا به تعهد ديني خود عمل كرده است.گر چه اين امر در جاي خود ارزشمند و قابل تقدير است، ولي باعث شده است كه در شبكههاي ديگر به مباحث معرفتي كمتر توجه شود.
2. سطحينگري و بسنده كردن به مطالب صرف علمي و خشك و سهم ناچيز هنر و ادبيات، باعث ميشود كه القاي معارف بدون جذابيت لازم صورت گيرد. از اين رو، بخش عمدهاي از برنامههاي رسانهها براي سطح تحصيل كرده جامعه قابل استفاده است؛ در حالي كه عمده كساني كه حجاب را رعايت نميكنند، حاضر به تحقيق و تعقل درباره اين موضوع نيستند و بيشتر بايد غيرمستقيم مورد خطاب قرار گيرند. و يا در برنامهها، نوعي سطحنگري و سادهانگاري وجود دارد.
3. يكي ديگر از اشكالات مهم و عمده رسانهها در زمينه حجاب، ضعف برنامهريزي دقيق و هماهنگ و عدم اهتمام جدي به ترويج فرهنگ عفاف و پوشش اسلامي است. در يك كلام انسان نميتواند مسئله حجاب را به عنوان جريان فرهنگى در رسانهها پيگيري كند. هر چه هست، كار مقطعي است كه به مناسبتهايي مثل ماه رمضان، تابستان و …. آن هم بسيار سطحي مطرح ميشود. بديهي است فرهنگ سازي يك ارزش و هنجار ديني يا اجتماعى، نياز به برنامه مدوّن و جريانسازي مناسب دارد، والاّ ممكن است نه تنها تأثيرگذار نباشد، بلكه موجب دلسردي و دلزدگي شود.
4. اگر برنامه نسبتاً مدوّن و سياست اصولي نيز در دستگاهها و رسانهها وجود داشته، تا كنون اين سياستها كمتر ضمانت اجرايي داشتهاند؛ به خصوص محصولات رسانه ملي كه عملاًٌ جذابترين و پرمخاطبترين رسانهاست، عمدتاً بر اساس طرحها و ايدههاي سليقهاي و شخصي برنامهسازان تهيه شدهاند.
در رسانه ملى، حرف آخر را نويسندگان و سازندگان برنامهها ميزنند و تشكيلاتي هم براي هدايت و ارزيابي مسئوليت آنان وجود ندارد. شايد بتوان گفت سياستهاي سيما در زمينه عفاف و حجاب مشخص است، ولي اين سياستها به بخش توليد برنامهها راه نيافتهاند؛ در نتيجه انتقادها و پيشنهادها در اين زمينه بيپاسخ ماندهاند.
5. تهران محور بودن رسانهها در اين زمينه و بسياري از مقولات فرهنگى اجتماعى، از ديگر آسيبهاست. رسانهها از جمله صدا و سيما، معمولاً تهران را محور برنامهسازي خود قرار ميدهند. در بسياري موارد اين مسئله باعث ميشود كه روند تغيير برخي از هنجارها به ناهنجارها و ارزشها به ضد ارزشها در كل كشور تسريع شود. در واقع تهران به دليل شرايط خاص، بسيار سريعتر در معرض ناهنجاريها از جمله “بدحجابي ” قرار ميگيرد و چون محور برنامههاي رسانهها تهران است، فضاي حاكم بر شهر تهران به ديگر شهرها منتقل ميشود.
6. جداسازي حجاب از عفاف و حيا، يكي از آسيبهاي ديگر است. وقتي صرفاً محور مباحث حجاب باشد و نه عفاف، آنچه از آموزشها و برنامههاي تبليغي رسانه حاصل ميشود، آن چيزي نيست كه قلب و ذهن را تحت تأثير قرار دهد. “عفت ” حالتي نفساني و دروني است كه با فطرت انساني سازگار است و يكي از نمادهاي آن، حجاب است كه به عفاف و حيا صورت و شكل ميدهد و حتي گاهي در عمل، عفت كه حالت نفساني و دروني است، با حجاب به تعارض ميرسند.
به عنوان مثال، چادر يك نَه بزرگ به نامحرمان است. لذا عقلاً نميتوان پذيرفت كه خانمي چادر به سر كند، ولي در عين حال رفتارهاي باز، مراودات مستمر و طولاني مدت و ارتباطات سهل الوصول با نامحرمان را داشته باشد. چگونه است كه مجريان يا بازيگراني كه چادر دارند، در عين داشتن حجاب، روابط غيرمتعارف و غير شرعي با نامحرمان را دارند؛ مانند گپ زدن با ميهمانان مرد برنامهها و همكاران تلويزيونى، همصحبتشدن طولاني با مردان نامحرم در نقشهاي مقابل، يكي به دو كردنها، شوخيها و گفتن حرفهاي شبه عاشقانه و حتي عاشقانه و عاطفى؟ معلوم نيست خانمي كه در ارتباطات كلامى و غيركلامي خود، به حداقل هنجارها و عفاف قناعت ميكند، چگونه در گزينش نحوه پوشش، حجاب حداكثري را برميگزيند؟[5]
7. امروزه اكثر نشريات عمومي در طرحهاي روي جلد يا صفحات حساس و پرخواننده و نيز در كتابها و از همه مهمتر برخي برنامههاي نمايشي تلويزيون، سينما و تئاتر به روال نشريات و فيلمسازان خارجى، براي جذب مخاطبان از تصاوير زنان زيبا با آرايشهاي تند و غليظ بهره ميگيرند و آن دسته از نشرياتي كه تا حدودي ميخواهند حرمت نگه دارند، از تصاوير دختران خردسال و غيربالغ ولي با آرايشهاي زنانه استفاده ميكنند.
اين نوع نگاه ابزاري به زن، كه حقيقتاً با روح حجاب و عفاف كاملاً مغاير است، در واقع بازگشت خزنده و پنهان و كمرنگ همان رسانههاي قبل از انقلاب و خارجي است.
8. غالباً در داستانها، رمانها، تصاوير، فيلمها و سريالها، نقشهاي منفي و مشاغل سطح پايين جامعه مانند مستخدمه و … براي زنان چادري اختصاص مييابد، ولي زناني كه حجاب كاملي ندارند، به عنوان زنان تحصيل كرده، موفق، مؤثر و اجتماعى قلمداد ميشوند. طبق ارزيابي به عمل آمده از ابتداي سال 1380 تا پايان سال 1383 در سريالهاي تلويزيوني در 56 سريال، پوشش چادر، تحقير يا تضعيف شده است؛ بدين شكل كه پوشش چادر اختصاص به زنان فقير، بيسواد، مستخدمه، سالخورده و زنان درمانده مانند زنان بيوه و همسر مردان معتاد نشان داده شده يا از آن به عنوان پوششي براي حضور در قبرستان، مجالس عزا، زندان و غيره استفاده شده است!

3. سياستها و راهكارها

در بعضي از مباحثي كه ذكر كرديم، به سياستها و راهكارها نيز اشاره شد. در اينجا موارد ديگري را يادآور ميشويم:

الف) سياستها

تبيين سياستها و برنامههاي شوم دشمنان در ارتباط با شكستن حريم عفاف و حجاب؛
تبيين و تشريح آثار مثبت عفاف و حجاب و حيا و آثار زيانبار ناديده گرفتن آنها؛
ترغيب نهادهاي دولتي و مردمي به رعايت عفاف و حجاب از درون خود؛
تبيين صحيح الگوي ارتباط با زنان و مردان در اجتماع، به ويژه دوستيهاي دختران و پسران و پيامدهاي نامطلوب ارتباط ناصحيح؛
ارائه و ترويج الگوهاي مطلوب و جذاب حجاب و عفاف؛
ارائه آمارها و مستندات از كشورها و جوامع بيبند و بار و آثار سوئي كه گريبانگير آنان شده است، به ويژه جوامع غربى؛
تهيه گزارشهاي مستند و مناسب از وضعيت بيحجابي و آثار سوء اجتماعى، فردي و خانوادگي كه بر بعضي از افراد بدحجاب گذاشته است.

ب) راهكارها

تعريف و تبيين محدوده حجاب و عفاف براي مديران و دستاندركاران رسانهها، به ويژه صدا و سيما و نشريات مختص زنان، خانواده و جوانان؛
تربيت نيروهاي كارشناس در بحث حجاب و عفاف و امور بانوان از ميان كارآمدترين نيروهاي رسانهها؛
تشويق و ترغيب مديران كلان و مياني رسانهها به حساسيت در برابر بدحجابى، هم در ميان كاركنان و هم محتواي مطالب رسانهاي خود؛
برگزاري نشستها و همايشها براي دستاندركاران رسانهها؛
تشكيل ستاد برنامهريزي و اجرايي براي نهادينه كردن موضوع حجاب و عفاف در رسانهها و رصد كردن اين موضوع در جامعه؛
تهيه گزارشهاي مستند و منتقدانه از عملكرد دستگاههاي مربوط؛
عدم استفاده از تصوير زنان بدحجاب و دختران زيباروي با آرايش غليظ در مطبوعات و صدا و سيما؛
عدم پخش فيلمهاي محرك و مهيج كه زنان بدحجاب نقشهاي اصلي را دارا هستند؛
عدم شخصيتپردازي و الگوسازي از زنان هنرپيشه ايراني كه معمولاً فسادهاي ديگر در گذشته و حال خود دارند.
استفاده از پوششهاي سنتي و غير محرك در تصاوير و فيلمها؛
تبيين استدلالي احكام شرعي حجاب و عفاف (مستند به قرآن و روايات و سيره معصومان:)؛
تبيين علل و ريشههاي شيوع بدحجابي در جامعه و نقش عوامل مختلف خصوصاً رسانههايي چون: اينترنت، ماهواره و … در تضعيف حجاب و فرهنگ عفاف؛
تبيين مقام، كرامت و منزلت زن؛
پوشش خبري مناسب از برنامههاي جشن تكليف دختران در سراسر كشور؛
تهيه و انتشار ويژهنامههاي جذاب براي اشاعه فرهنگ حجاب.

پي نوشت ها :

1 . مريم/59.
2 . فرهنگ و تمدن اسلامى، علي اكبر ولايتى، قم، دفتر نشر معارف، 1384ش، ص146
3 . يكي از علل عمده در خطاي دستاندركاران و متوليان رسانههاي تصويري و شنيدارى، برداشت سطحي از مفهوم حجاب و مفاهيم مرتبط با آن از جمله: عفاف، حيا، خلوت، تبرّج، اختلاط و .. ميباشد كه به عمق اين مفاهيم و مصاديق و نمادهاي آن شناخت ندارند.
4 . ر.ك: فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگى، غلامعلي حداد عادل، تهران، سروش، 1374ش.
5 . مقاله “خانمهاي چادري سيما “، علي جعفرى، ماهنامه تخصصي خانه هنر و انديشه، رواق انديشه، س6، ش62، ص 34.

نويسنده: عبدالعلى براتى

 نظر دهید »

مسئله حجاب آن‌طور که هست

18 تیر 1392 توسط admin

اشاره
ده سال پس از شهادت استاد مطهری، انتشارات صدرا کتابی منتشر کرد که حاوی حاشیه‌هایی بر کتاب «مسئله حجاب» بود و پاسخهایی که به آنها داده شده بود؛ به نام «پاسخهای استاد به نقدهایی بر کتاب مسئله حجاب». اهمیت کتاب دوم از آن جهت بود که نشان‌دهنده‌ی حواشی و واکنشهای قشر خاصی از مذهبیون جامعه و بیانگر فضایی که کتاب او‌ّل یعنی «مسئله حجاب» در آن شکل گرفته بود، است. متن حاضر اشاراتی به این دو کتاب دارد. پراکندگی و عدم تمرکز اشارات متن نیز ناشی از پراکندگی نقدها یا به قول استاد «بهانه‌ها»یی است که طرح شده است.
اسلام آن‌طور که هست
انتشار کتاب مسئله حجاب در میان دو قشر متجدد و سنتی بازتاب داشت. تأثیر زیادی روی قشر متجدد گذاشت به‌طوری که تعداد قابل‌ توجهی از بانوان به اصطلاح متجدد که خیال می‌کردند پوشش اسلامی با تحصیل و پیشرفت قابل جمع نیست و از سوی دیگر در وجدان خود، به خاطر بی‌حجابی ناراحت بودند، به حجاب اسلامی رو آوردند و آثار این کتاب در جامعه، خصوصاً دانشگاهها به سرعت ظاهر شد. این کتاب در میان برخی افراد سنتی هم بازتاب داشت. برخی از آنها معتقد بودند که این کتاب چون حجاب را منحصر به چادر ندانسته است؛ بنابراین موجب بی‌حجابی خواهد شد. می‌گفتند حرفهای استاد مطهری همه درست و مطابق با فقه اسلامی است، ولی نباید گفته شود که وجه و کفی‍ّن مستثنی است و حجاب به شکلی غیر چادر نیز ممکن است، زیرا موجب سوءاستفاده خواهد شد. ولی استاد مطهری معتقد بودند که باید اسلام را آن‌طور که هست به مردم معرفی کنیم، نه چیزی به آن اضافه کنیم و نه چیزی از آن کم کنیم، به تعبیر دیگر اسلام را بدون آرایش و پیرایش عرضه کنیم، آن‌گاه فطرت حقیقت‌جوی انسانها به سوی آن جذب خواهد شد.
تعریف می‌کردند که وقتی استاد مطهری در یکی از مساجد منبر می‌رفت، فردی اعتراض کرده بود که چرا این فرد را به این مسجد دعوت کرده‌اید؟ با آمدن او نور این مسجد می‌رود! این کسی است که کتاب مسئله حجاب را نوشته است!
این کتاب در فضایی منتشر شد که از طرفی سیاست رژیم شاه مبتنی بر ترویج فحشاء و بی‌بند و باری و اسلام‌زدایی از ایران بود، چنان‌که بر ناسیونالیسم ایرانی نیز تکیه می‌کردند، و از طرف دیگر کمونیستها و مجاهدین خلق بر بی‌پایگی حجاب و بر اختلاط مرد و زن و دختر و پسر تأکید داشتند. رژیم شاه تبلیغ می‌کرد که تحصیل با تدی‍ّن قابل جمع نیست خصوصاً برای بانوان، ولی این کتاب راهی را با برهان و استدلال پیش پای بانوان قرار داد که این دو را قابل جمع معرفی می‌کرد و از سوی دیگر می‌گفت حتی اگر ملاک، ناسیونالیسم ایرانی و ایران باستان باشد، در ایران باستان نسبت به اسلام، حجاب سخت‌تری برای بانوان قرار داده بودند.
کتاب که منتشر شد، یک نسخه‌اش را دست گرفته بودند و رفته بودند پیش آقا (امام خمینی قدس) که این شاگردتان نصف تهران را با این کتابش بی‌حجاب کرد. آقا هم در جوابشان فقط یک جمله گفته بود، همان جمله خودشان با یک تفاوت کوچک، به جای بی‌حجاب گفته بود باحجاب.
شما فریب خورده‌اید
ذیل عنوان «چهره و دو دست (وجه و کفی‍ّن)» نوشته بود: «… لزومی ندارد زن الزاماً به درون خانه رانده شود و پرده‌نشین باشد؛ بلکه صرفاً باید هر نوع لذت جنسی اختصاص داشته باشد به محیط خانواده و کانون اجتماع باید پاک و منزّه باشد… بنابراین زن می‌تواند هر نوع کار از کارهای اجتماعی را عهده‌دار شود.»
یکی از شاگردان استاد در حاشیه نوشته بود: «رعایت این فلسفه، وقتی امکان دارد که زن محصور در خانه باشد و الّا هر چه پای زن به اجتماع بیشتر باز شود؛ زمینه برای تمتّعات عمومی و زنا فراهم‌تر می‌گردد… هیچ‌گاه طبقه عفیف و متدین مردم به حجاب ایراد نمی‌گیرند؛ همیشه ایرادگیری‌ها از ناحیه مردم نانجیب یا فریب‌خورده‌های آنان است. دکتر […] در مطبش یک مینی‌ژوپ‌پوش درجه‌ی یک را به‌عنوان سکرتر استخدام می‌کند و در جلسات آقای مطهری شرکت می‌کند و منافقانه اظهار می‌کند که به اسلام پایبند است و آقای مطهری هم فریب او و امثال او را می‌خورد.»
استاد جواب داده بود:
«در پایین صفحه نوشته‌اید دکتر […] (که شما را معالجه کرده است) مافوق است. آری این است پاداش کسی که بیش از ده سال، صمیمانه به فکر و روح شما خدمت کرده است و آن است پاداش کسی دیگر که به تن شما (و ظاهراً بدون ویزیت) خدمت کرده است. شما چگونه به شخصی به صرف اینکه یک گناه مرتکب شده و زنی مینی‌ژوپ‌پوش استخدام کرده، تهمت نفاق می‌زنید و چه مجوزی دارید؟! این نسبتها حرام است و موجب فسق. آنچه من در این حواشی می‌بینم؛ آن‌قدر خالی از موازین اخلاقی است که گاهی تردید می‌کنم، جواب بگویم….»
توصیه‌ی اخلاقی با حکم دین فرق دارد
از «تاریخ تمدن» ویل دورانت و «نگاهی به تاریح جهان» جواهر لعل نهرو نقل کرده بود که گفته بودند اصلاً حجاب به‌خاطر تأثیرپذیری اعراب از ایرانی‌ها و دیگر اقوام وارد اسلام شده است:
«سخن درستی نیست. فقط بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غیر عرب، حجاب از آنچه در زمان رسول اکرم وجود داشت؛ شدیدتر شد؛ نه اینکه اسلام اساساً به پوشش زن هیچ عنایتی نداشته است.»
استاد در ادامه آورده‌بود:«آنچه بعدها حتی در میان متشرعین‌، تحت تأثیر عادات و عرفها پیدا شد، مافوق توصیه‌های اخلاقی اسلامی مسل‍ّم است. در عرفهای متأخر حتی ذکر نام همسر نوعی کشف عورت تلقی می‌شود. پیغمبر اکرم و امیر‌المؤمنین و سایر ائمه اطهار در محاورات خود نام همسرشان را می‌بردند که خدیجه یا فاطمه یا ام‌‌ّ حمیده چنین و چنان کرد، ولی امروز اگر یک مرجع تقلید، نام همسر خود را بدون تعبیراتی از قبیل «اهل بیت» یا «والده فلانی» یا «خانواده» و امثال اینها ببرد؛ کاری زشت تلقی می‌شود؛ در‌صورتی‌که رسول اکرم از همسرش با کلمه «حمیرا» تعبیر می‌کند که نشان‌دهنده‌ی زیبایی و رنگ پوست اوست. امروز یک مل‍ّای معروف و مورد توجه عوام اگر همسرش سر تا پا پوشیده نباشد و بخواهد از جلوی جمعی عبور کند؛ امری مستنکر تلقی می‌شود.»
نقد اباطیل و آدمهای مصلحت‌نشناس
«هنگامی که قانون مدنی ایران تدوین شد، هنوز از برده‌فروشی در بعضی از نقاط دنیا اثری به جا بود و در ایران نیز با اینکه این کار علی‌الظاهر از میان رفته بود، ولی باز در مغز قانون‌گزاران آثاری از برده‌فروشی و آزار به زیردستان وجود داشت. زن را در آن دوره چون «مستأجره» می‌پنداشتند… حتی اگر کسی صدای زن را نامحرم می‌شنید؛ آن زن بر شوی خود حرام می‌شد. خلاصه مردان آن دوره زن را چون ابزاری می‌دانستند که کار او منحصرا‌ً رسیدگی به امور خانه و پروردن فرزند بود…» قبل از این پاراگراف نوشته بود: کتاب «انتقاد بر قوانین اساسی و مدنی ایران صفحه27»
مسئله حجاب پر بود از این ارجاعات، از راسل گرفته تا ویل دورانت، همه آنهایی را که فکر می‌کرد حرفهایی زده‌‌اند که ممکن است، تأثیرگذار باشد؛ پاسخ می‌داد.
دیگرانی هم بودند که اعتقاد داشتند، لزومی ندارد به این حرفها پرداخت، برایش نوشته بودند «نقل این اباطیل در کتابتان زائد است» به آنها هم این‌طور پاسخ داده بود: «این اباطیل همانهاست که همه روزه در صدها هزار نسخه در جراید و مجلات، نوشته می‌شود و در مغزهای جوانان مسلمان فرو می‌رود و بالاخره یک بدبخت مصلحت‌نشناسی مثل من لازم است که علی‌رغم منافعی که در میان عوام دارد، با این اباطیل درگیر و روبه‌رو شود تا لااقل یک عده بفهمند که هستند اشخاصی که می‌توانند به اینها پاسخ گویند.»
وقتی قرار می‌شد در یک مورد خاص تحقیق کند حرفی را که مطمئن می‌شد که موثق و صحیح و مناسب است، از هر کسی که بود نقل می‌کرد. فرقی نمی‌کرد از یک روشنفکر اروپایی باشد و یا از یکی از کتب حدیث اهل سنت.
به پیش‌نمازها بدبین می‌شوند، نه فقها
در صفحه 151 مسئله حجاب نوشته است: «غرض ما از این بحث این است که شما با متون اسلام از نزدیک آشنا شوید و به منطق متین و محکم اسلام مجهز گردید.»
در حاشیه‌ی این مطلب هم اعتراض کرده بودند که: «این جمله ایهام می‌کند که دیگران شما را از آشنا شدن با متون اسلام مانع می‌شوند. این‌گونه جملات بسیار زننده است و مردم را نسبت به فقهاء بدبین می‌سازد.»
استاد تعریض را که دیده بود، جواب داده بود: «سبحان‌الله، سکوت دیگران و توضیح و تفسیر مقنع نکردن آنها، سبب بدبینی نمی‌شود؛ اما اینکه بیچاره‌ای جان بکند و بعد بگوید می‌خواهم شما از نزدیک با اسلام آشنا شوید، موجب بدبینی می‌شود؟… فرضا‌ً بدبین کند به پیش‌نمازها بدبین می‌کند نه به فقهاء. … همه‌ی کتب فقه مشتمل بر حمله علمی به فقهاست و تازه آنچه در اینجا هست، حتی حمله هم نیست. این چیزهاست که نشان می‌دهد غرض از انتقادها بهانه‌گیری است و حسن نیتی در کار نیست.»
یادی از هیچکاک و مسئله حجاب
استاد در این کتاب نشان داده است که هم نقد فیلم می‌نویسد، هم مجله می‌خواند، هم کتابهای فلسفی غربی تحلیل می‌کند. حتی وقتی قرار است در مورد حجاب نقل قول کند بی هیچ ترسی از متحجرین، سراغ فیلم‌سازانی چون هیچکاک هم می‌رود:
«از همه عجیب‌تر سخنی است که یکی از مجلات زنانه از آلفرد هیچکاک نقل می‌کند. هیچکاک می‌گوید: من معتقدم که زن هم باید مثل فیلمی پرهیجان باشد، بدین معنی که ماهیت خود را کمتر نشان دهد و برای کشف خود، مرد را به نیروی تخیل و تصور زیادتری وادارد. باید زنان پیوسته بر همین شیوه رفتار کنند و بگذارند مرد برای کشف آنها بیشتر به خود زحمت دهد».
موافق حجاب، موافق غرب است!
در صفحه 257 کتاب مسئله حجاب آمده بود:
«آنچه مصلحت ایجاب می‌کند، جز این نیست که باید این خیال را از سر زنان امروز خارج کنیم که می‌گویند حجاب در عصر حاضر غیرعملی است؟ ثابت کنیم که حجاب اسلامی، کاملاً منطقی و عملی است.» 
بر این جمله اعتراض نوشته بودند که: «منظور کسانی که می‌گویند حجاب در عصر حاضر، غیرعملی است این است که با تقلید از نظام اجتماعی اروپا نمی‌سازد. و منظور مؤل‍ّف این است که می‌سازد. یعنی می‌توان نظام اجتماعی اروپا را پیروی کرد و در عین حال حجاب اسلامی را حفظ کرد. خلاصه آنکه مخالفان حجاب پیروی از نظام جدید را لازم می‌دانند و مؤلف هم تجویر می‌کند. و این خیال خام است، حق این است که این دو نظام با یکدیگر سازگار نیست و کوشش مؤلف، اثرش این است که مردمی را که در پرتگاه سقوطند یک‌باره ساقط می‌سازد.»
و استاد پاسخ داده بود:
«خدا لعنت کند کسی را که بخواهد نظام اروپا در ایران عملی شود و خدا لعنت کند مفتری را. از چیزهایی که من هرگز، نزد خداوند متعال از آنها نخواهم گذشت؛ این افتراهاست. والله خیر الحاکمین. آیا با این ‌همه نقدها و تصریحات از نظامهای فرنگی باز هم این‌طور تهمت می‌زنید؟! ای کاش یک‌نفر از کسانی که کارشان استهلاک سهم امام است و بس، یک دهم این انتقادها را می‌کردند و به فحش قناعت نمی‌کردند و وظیفه مرا سبک می‌کردند.»

منبع: سایت راه بهشت

 نظر دهید »

ضرورت حجاب در اسلام

18 تیر 1392 توسط admin

حجاب هم به معناي پوشيدن است و هم به معناي پرده و حاجب ، اما بيش تر استعمالش به معناي پرده است . كلمه حجاب به اين دليل مفهوم پوشش مي دهد كه پرده وسيلة پوشش است و شايد بتوان گفت كه به حسب اصل لغت ، هر پوششي حجاب نيست ؛ آن پوششي حجاب ناميده مي شود كه از طريق پشت پرده واقع شدن صورت گيرد… . استعمال كلمة حجاب در پوشش زن ، اصطلاحي جديد است . در قديم و مخصوصاً در اصطلاح فقها كلمة « ستر»‌كه به معناي پوشش است ، به كار رفته است .
فقها- چه در كتاب الصلوه و چه در كتاب النكاح- كلمة ستر را به كار برده اند نه كلمة حجاب را . بهتر اين بود كه اين كلمه عوض نمي شد و ما هميشه همان كلمه «پوشش» را به كار مي برديم ، زيرا چنان كه گفتيم معناي شايع لغت حجاب ، پرده است و اگر در مورد پوشش به كار برده مي شود ، به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همين امر موجب شده كه عدة زيادي گمان كنند اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود . پوشش زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گري و خود نمايي نپردازد .
آيات مربوط به حجاب همين معنا را ذكر مي كند و فتواي فقها هم مؤيّد همين مطلب است.1 قرآن كريم در سورة نور آية 31 مي فرمايد: و نبايد زنان پاي خود را چنان به زمين بكوبند كه صداي زينت آلاتشان شنيده شود . دكتر احمد صبوري اردوبادي در اين باره مي گويد: «ممكن است حتي صداي به هم خوردن چند قطعه فلز كه زن به عنوان زينت آن را به خود بسته است ، سبب تحريك حالات جنسي در مرد شود . داشتن زينت ، حق زن است؛ اما حدود دارد . رعايت حجاب در همة حالات بر زن واجب شده است ؛در پوشش، در حرف زدن ، در راه رفتن و قرار گرفتن كنار مردان و در هر موردي كه موجب انحراف براي مردان است و در صورت انحراف مردان ، جامعه نيز به فساد و تباهي كشيده مي شود . »2
شايد بسياري از زنان اطلاعي از اين موارد نداشته باشند و اين گرسنگي نگاه به زن را از جانب مردان درك ننمايند و هم چون ماهي اي باشند كه تا از آب خارج نشوند ، قدر تشنگي را نمي دانند . علويّه ام الفخر مي گويد: بسياري از زنان نمي توانند احساسات واقعي مردان و گرسنگي آنان به زن را درك نمايند؛ به همين دليل نمي توانند فلسفة وجود پوشش ، علت وجوب وقار و طمأنينه براي زن در مجامع و محافل و سبب كراهت صميميت ورزيدن زن براي مردان اجنبي و… را در يابند.3 در جامعه و محيط متمدن زندگي ما چيزهاي با ارزش هميشه حفاظت شده و صاحبان اموال ارزش مند ، با انواع پوشش ايمني و حفاظتي آن را از دست هاي ناپاك و آلوده و از شر دشمنان حفظ مي كنند؛ به طور مثال: ‌شما در هيچ جاي جهان سراغ نداريد كه يك طلا فروش مغازه اش را بي حفاظ و بي كنترل گذاشته و به منزل برود .
بعضي از مالكان و صاحبان طلا به خاطر احتياط بيش تر ، اموال با ارزش خود را در صندوق هاي نسوز با جداره هاي فلزي وبسيار قوي نگه داري مي كنند تا از دست برد سارقين محفوظ بماند و حتي در مغازه هاي خود دوربين هاي مخفي و زنگ و سيستم هاي هشدار دهنده نصب مي كنند تا از خطرات احتمالي پيش گيري كنند ؛ با اين وصف اگر چنان چه كالاي وجود انسان را كه شريف و قيمتي است بخواهيم با پوشش مناسب حفظ نماييم ، آيا كاري عبث و بيهوده كرده ايم؟ جان وشرف وعفت و عزت انسان از هر قطعه طلا و مسكوك و لوازم مادي باارزش تر است ، سپس بحث حفظ آن نيز جدي تر مي باشد. اگر يك طلا فروش كالاي با ارزش خود را به دليل مسامحه و سهل انگاري محافظت نكرد و زمينة سرقت و از بين رفتن اموالش را فراهم كرد ، نبايد ديگران را ملامت كند . انسان نيز اگر از انسانيت و عزت و جان خود با بهترين وجه محافظت نكند و باعث صدمه به خود گردد، خويشتن را بايد تخطئه و ملامت كند نه ديگران را. 4
هيچ طلا فروشي طلاهايش را بر سر كوي و برزن فرياد نمي كند و هيچ دست فروشي بر سر چهار راه ، گوهر نمي فروشد. اين سيب و پياز و هندوانه است كه بر سر كوي و برزن فرياد مي شود و اين سيگار و آدامس و شكلات است كه برسر چهار راه ها و كنار خيابان ها عرضه مي شود . آي زنان و دختران جهان: در همة شما رگه هايي از طلاي معنويت هست ، جنس وجود شما از لبو و شلغم و شكلات نيست ، بگرديد گوهرهاي وجودتان را پيدا كنيد . هست ، حتماً هست ، گوهر فطرت ، بي ترديد در همة شما هست ؛ نه فقط گوهر فطرت ، كه جواهر نجابت ، حيا ، عفت ، صفا و مهر و صداقت ، همه وهمه در وجود شما هست و اندام شما ظرف اين جواهرات مي باشد. 5
حجاب ، اوج قدرت و كرامت است نه حضيض ذلت و كسر منزلت . پيام آور شهامت و شرافت است نه سقوط شوكت و شخصيت . حجاب مبيّن ارزش و حيثيت است نه هتك عظمت و هبوط حرمت و حميّت . حجاب جايگاه پاكي و تقوا و متانت است نه پرتگاهي براي عصمت و طهارت و سعادت . ملاك زيبايي ، انديشه و فكر و درايت رأي است و مميّز بندگي از آزادگي و حد فاصل عبوديّت و سبعيّت . حجاب ، نهايت تعالي و مأمن مناعت طبع بشر است نه جسارت و رذالت طبع و محبس زن .
پس آن گاه كه دل در پردة حجاب افتد ، جسم نيز بي پرده و عريان مي گردد. ليك چون جان به باور حكم جانان در آمد ، وجود نيز مطيع و منقاد و خاشع در امر مولا مي گردد. زن در پشت اين سنگر ، از بسياري خطرات جسمي و روحي در امان است . هم امنيت اجتماعي بيش تر و بهتر پيدا مي كند و هم عفت و شرفش از دست برد دزدان شرف محفوظ است . زن با حجاب ، عملاً دست رد بر سينة ناپاكان مي زند ، به همه اعلام مي كند كه براي پاكي و عفت خود ، حرمت قائل است و به هيچ كس اجازه نمي دهد كه به حريم عفاف او تعدّي كند . 6
زن با رعايت حجاب و وقار و متانت و حياي خود پاس دار حرم عزت ، شرف و انسانيت خانواده و اجتماع خويش است و با تربيتي كه در ساية آن كسب كرده مسئوليت علمي و تربيتي خود را به انجام مي رساند و خود مبلغ حيا و عفت مي گردد ، چرا كه مي داند حيا رمز موفقيت و پيروزي او است . امير مؤمنان( علیه السلام) مي فرمايد: « الحياء مفتاح كل خير… 7 حيا كليد هر خوبي است » . آن حضرت در بيان اهميت عفت مي فرمايد : «العفه رأس كل خير ؛ 8 عفت سرچشمة هر خيري است » .‌حيا و عفت نيز در پرتو نور الهي حجاب كه ثمره و ميوة آن است ، به دست مي آيد . فردي كه حجاب را براي خود يك اصل بالذت مي داند و آن را جزيي از وجود خود درك مي كند و با آن نه تنها بيگانه نيست بلكه رابطه اي مستحكم دارد و در كنار آن حيا مي كند ، ثمرة عفت را درو مي كند .
امير مؤمنان (علیه السلام) در روايتي به اين نكته اشاره فرموده است : «ثمره الحيا العفه ؛ 9 ميوة حيا عفت است . » زني كه با حيا و عفت زندگي مي كند ، شرط لازم تربيت اخلاق ديني را در خود ايجاد كرده و به پيام هاي باطني و اخلاق باطني گوش فرا داده و نفس خويش را از هوس هاي شيطاني دور ساخته و از افعال زشت مصون داشته و اين ها همه ثمره و نتيجة عفاف و عفت و حياي او است ، كه حضرت علي(علیه السلام) مي فرمايد : « ثمره العفه الصيانه؛ 10 ثمرة عفت ، صيانت است » . و اين صيانت چيزي نيست مگر نگه داري نفس از رذايل و پستي ها . آن حضرت در جايي ديگر مي فرمايد : « الحياء يصد عن فعل القبيح؛ 11 حيا شخص را از انجام كار زشت باز مي دارد و از تباهي ها كناره مي جويد » .‌اين ها همه نتيجه و ثمرة حيا است .
اساس كشف حجاب در ايران و در اروپا ، اين نبود كه فلاسفه و انديشه مندان بنشينند و بعد از بحث و گفت و گوهاي طولاني به اين نتيجه برسند ، بلكه بايد اذعان كرد كه اين مسئله رنگ سياسي ، اقتصادي و شهواني داشته است . يك عده افراد آلوده به شهوت كه براي آن ها حجاب ، به عنوان يك سد بسيار قدرت مند ، مانع شهواتشان بود و بي حجابي زمينه را براي شهواتشان به نحو احسن فراهم مي ساخت … ، آغاز گر اين پديدة شوم بودند . البته يك عده هم سرمايه داراني بودند كه بهترين وسيله براي به جريان انداختن سرمايه هايشان ، زن هايي بودند كه هر چه حجاب كمتري داشتند بهتر مي توانستند وسيله اي براي توليدات ، يا فروش فرآورده هاي آن ها و يا براي تبليغ اجناسشان باشند. 12
در داستان هاي موسي بن عمران علیهما السلام آمده است: او با تلاش هاي پي گير خود به تدريج بر ستم گران پيروز شد و پرچم توحيد و عدالت را در نقاط زمين به اهتزاز در آورد . حضرت موسي(علیه السلام) براي نجات ملت «انطاكيه» راهي جز سركوبي ستم گران وفتح آن شهر و حومه نمي ديد . براي اجراي اين امر ، سپاهي به فرماندهي «يوشع و كالب» تشكيل داد و آن سپاه را به انطاكيه رهسپار كرد. عده اي از مردم نادان و اغفال شدة انطاكيه به گرد دانشمند خود «بلعم باعورا» كه اسم اعظم را مي دانست ، جمع شده از او خواستند تا دربارة حضرت موسي(علیه السلام) و سپاهش نفرين كند. بلعم باعورا ابتدا اين پيش نهاد را رد كرد ولي بعد بر اثر هواپرستي و جاه طلبي جواب مثبت داد . سوار بر الاغ خود شد تا بر سر كوهي رود كه سپاه حضرت موسي(علیه السلام) از بالاي آن پيدا بودند و در آن جا نفرين كند .
در راه الاغش از حركت ايستاد ، هر چه تلاش كرد الاغ به پيش نرفت . آن قدر با ضربات تازيانه به اين حيوان زد تا كشته شد. سپس آن را رها كرد و پياده به بالاي كوه رفت . در آن جا هر چه فكر كرد اسم اعظم را به زبان آورد و نفرين كند ، به يادش نيامد . با كمال سر افكندگي برگشت و چون تيرش به هدف نخورده بود ، سخت مغلوب هوس هاي نفساني گشت ؛ براي سركوبي سپاه حضرت موسي (علیه السلام) راه عجيبي را به مردم انطاكيه پيش نهاد كرد كه همواره استعمارگران براي شكست ملت ها از آن استفاده مي كنند ؛ به اين طريق كه مردم انطاكيه را به اشاعة فحشا و انحراف جنسي و گرفتن پوشش از بدن لطيف زنان و دختران ترغيب كرد ؛ به اين معنا كه دختران و زنان زيبا چهره و خوش اندام را گفتند كه خود را با وسايل آرايش بيارايند و آن ها را همراه اجناس مورد نياز به عنوان خريد و فروش وارد سپاه حضرت موسي(علیه السلام) كنند. و سفارش كرد كه هرگاه كسي از سربازان سپاه موسي(علیه السلام) خواست قصد شهوتراني با آن دختران و زن ها را كند ، مانع او نشوند . آن ها همين كار را انجام دادند و طولي نكشيد كه سپاه موسي(علیه السلام) با نگاه هاي هوس آلود خود به پيكر نيمه عريان زنان آرايش كرده، رفته رفته در پرتگاه انحراف جنسي قرار گرفتند .
اين رسوايي تا بدان جا كشيد كه رئيس يك قسمت از سپاه حضرت موسي(علیه السلام) زني را به حضور آن حضرت(علیه السلام) آورد و گفت: خيال مي كنم نظر شما اين است كه هم بستر شدن با اين زن حرام است ؛ به خدا سوگند ، هرگز دستور تو را اجرا نخواهم كرد ؛ آن زن را به خيمه برد و با او آميزش كرد . كم كم بر اثر شهوت پرستي ، اراده ها سست شد ، بيماري مقاربتي و طاعون زياد گرديد ، لشكر موسي(علیه السلام) از هم پاشيد تا آن جا كه نوشته اند: بيست هزار نفراز سپاه موسي(علیه السلام) به خاك سياه افتادند و با وضع ننگيني سقوط كردند.13 «مستر همفر» در كتاب خاطراتش مي گويد: در مسئلة بي حجابي زنان بايد كوشش كرد تا زنان مسلمان به بي حجابي و رها كردن چادر مشتاق شوند … پس از آن كه حجاب زن با تبليغات و سعي ما از ميان رفت ، وظيفة مأموران ما آن است كه جوانان را به عشق بازي و روابط نا مشروع با زنان تشويق كنند و بدين وسيله فساد را در جوامع اسلامي بسط دهند. 14
در مخزن شرف گهري جز حجاب نيست
شمشير ديده را سپري جز حجاب نيست
اي ملتي كه يكسره در خواب غفلتيد
در كاستن ز فرّ نياكان شتاب چيست؟
« وقل للمؤمنات يَغضضن مِن ابصارهن و يحفظن فروجهن و لا يُبدين زينتهن الا ما ظهر منها وليضربن بخمرهن علي جيوبهن و لا يبدين زينتهن الا لبعولتهن… ؛(15) اي پيامبر! به زنان با ايمان بگو: ديدگان خويش را (از نگاه به نا محرم) فرو خوابانند و دامن عفت خود را حفظ كنند و زينت وآرايش خود را جز آن چه قهراً آشكار مي شود ، آشكار نسازند و سينه و گردن خود را با مقنعه و چادر بپوشانند و زينت خود را آشكار نكنند جز براي شوهر خود و… »
فلسفه اهميت حجاب
يكي از مسائل مهم اسلامي، وجوب پوشش براي زن است كه در قرآن كريم بدان اشاره شده است . در فقه اسلامي ما واژة «حجاب» وجود ندارد ، بلكه«ستر» و «پوشش» است و بعدها واژة حجاب جاي گزين «ستر» گرديد . حجاب زن ،ماية مباهات او و سند شخصيت انساني وي است ، نه وسيلة عقب ماندن او در اجتماع. حجاب ، حريم مقدس و قلعة آرامش زن است. اصولاً هر چيز با ارزش را پنهان مي كنند تا از دستبرد نا اهلان مصون باشد. حجاب زن نيز به منظور حفظ ارزش وجودي او است تا حقيقت وجودي اش را تهديد نكنند و آن را به فساد و تباهي نكشانند.
«باحجابي» يعني به نمايش گذاشتن شخصيت واقعي زن و محدود كردن جسم و آزاد گذاشتن روح و عقل ، و «بي حجابي» يعني پنهان شدن حقيقت زن در پوشش جاذبه هاي جنسي . فرد بد حجاب ، ميكروب جامعه است كه بر روح و افكار افراد رسوخ و آن را مشوش مي كند. حجاب به عنوان سرمايه اي عظيم براي زن اين نقش مهم را ايفا مي كند ، پردة سياهي بر چشم هوس بازان كشيده و به او اجازه مي دهد سرمايه هاي وجود خويش را در كانون گرم خانواده متمركز كرده و با عزمي استوار و خلل نا پذير اولين هستة اجتماعي را پي ريزي كند . اگر خداوند متعال حجاب را بر زن واجب كرد ، به اين دليل است كه زن موجودي زينتي و ظريف است و بايد محترم و ارزش مند باقي بماند ، نه اين كه فقط وسيله اي باشد براي دفع شهوت مرد . اگر گلي خوش بو و زيبا در معرض ره گذران قرار گيرد آن را چيده و گل برگ هايش را پرپر كرده روي زمين مي ريزند.
اگر انسان گوهري گران بها داشته باشد و بداند خريداران زيادي دارد كه هر كدام در فكر تصاحب و بهره جويي از آن هستند ، آيا آن را زير پا مي اندازد يا اين كه تحت شرايطي از آن حفاظت مي كند؟
مرواريد اگر درون صدف نباشد ، هيچ گاه نمي تواند در زير آب از خطرات مصون باشد . دختران همانند مرواريدند كه نياز به صدف و محافظي دارند تا آنان را در امان نگه دارد و كدام صدف زيبا تر از صدف حجاب !
كدام حفاظ مطمئن تر از از صدف نجابت و حيا !
آري ، حجاب بهترين وسيله براي حفظ امنيت دختران و زنان و بهترين پوشش براي جلوگيري از مزاحمت ها و خطرات است. پس حجاب نه مانع آزادي كه خود ماية آزادي و رشد و تعالي انسان است .
معناي واژگاني حجاب
كلمة «حجاب» هم به معناي «پوشيدن» است و هم به معناي «پرده و حجاب» ، اما بيش تر ، استعمالش به معناي پرده است . اين كلمه به اين دليل مفهوم پوشش مي دهد كه پرده وسيلة پوشش است و شايد بتوان گفت: كه به حسب اصل لغت ، هر پوششي حجاب نيست ، آن پوششي حجاب ناميده مي شود كه از طريق پشت پرده واقع شدن صورت گيرد . اما اين مطلب باعث شده افرادي گمان كنند كه اسلام براي زن چنين مقرر كرده كه هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود ، در حالي كه زنداني كردن و حبس در اسلام نيست ؛ پوشش زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت خود با مردان، بدن خود را بپوشاند و به خودنمايي نپردازد . وجوب حجاب وجوب حجاب زن مربوط به چند خبر و روايت نيست كه بشود در آن خدشه اي وارد كرد . قرآن صريحاً بر لزوم حجاب براي زنان دستور مي دهد .
يكي از آياتي كه دلالت بر وجوب حجاب مي كند ، آية 59 سورة احزاب است : «يا ايها النبي قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهن من جلا بيهن ذلك ادني ان يعرفن فلا يُؤذين… ؛ « اي پيامبر ! به زنان و دختران خود و به زنان مؤمن بگوكه: خويش را به جلباب و چادر و عبا بپوشانند، كه اين كار را به خاطر آن كه به عفت شناخته شوند و كسي معترض آن ها نشود ، براي آن ها بسيار بهتر است . » در اين آيه چند نكتة مهم وجود دارد . اولين نكته معناي جلباب است كه مفسران و اهل لغت در آن اختلاف نظر دارند. در قاموس آمده: « جلباب عبارت است از پيراهن و يك جامة گشاد و بزرگ، كوچك تر از ملحفه و يا ملحفه(چادر مانند) كه زن به وسيلة آن تمام جامه هاي خويش را مي پوشد ، يا چارقد. »
در لسان العرب مي خوانيم : « جلباب ، جامه اي است از چارقد بزرگ تر و از عبا كوچك تر كه زن به وسيلة آن سر و سينة خود را مي پوشاند . » علامة طبرسي در «مجمع البيان» ذيل آية فوق مي گويد: « جلباب ، عبارت است از روسري كه زن هنگام بيرون رفتن از خانه، به وسيلة آن سر و صورت خود را مي پوشاند. » در تفسير «ابن كثير» آمده : «ام سلمه روايت كرد: وقتي كه آية فوق (آية59 سورة احزاب) در لزوم حجاب نازل شد ، زنان طايفة انصار جامه هاي پشمي سياه به سر مي كردند و در سياهي مانند زاغ ها بودند و با همين وضع از كنار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عبور مي كردند و او به آن ها اعتراض نكرد . همين دليل، تقرير و امضاي آن حضرت است و تقرير او مانند قول او «حجت» مي باشد.(16)
در اين جا مراد از نزديك ساختن «جلباب» به خود مشخص مي شود و آن اين كه وقتي مي خواهيد از خانه بيرون برويد ، روسري بزرگ خود را با خود برداريد و خود را با آن بپوشانيد ؛ نه اين كه صرفاً جنبة تشريفاتي نداشته باشد هم چنان كه در عصر حاضر بعضي بانوان چادري را مي بينيم كه «چادر داشتن» آن ها، صرفاً جنبة‌تشريفاتي دارد ، با چادر هيچ جاي بدن خود را نمي پوشانند و از اين كه مورد بهره برداري چشم هوس بازان قرار گيرند ، امتناعي ندارند .
شهيد مرتضي مطهري در اين زمينه مي فرمايد:
«وقتي زن پوشيده و سنگين از خانه بيرون رود و جانب عفاف و پاك دامني را رعايت كند ، افراد فاسد و مزاحم جرأت نمي كنند معترض آن ها شوند . » بنا براين مسلمان بايد آن چنان در ميان مردم رفت و آمد كند كه علائم عفاف و وقار و سنگيني و پاكي از او هويدا باشد و با اين صفت شناخته شود تا بيمار دلان از آن ها مأيوس گردند. داستاني از زندگي يك زن پاك دامن انوشيروان بالاي كاخ بلند خود ايستاده بود و به هر جانب نگاه مي كرد كه ناگهان چشمش به زن زيبا و خوش اندامي افتاد . شاه با يكي از مقربين خود دربارة آن زن صحبت كرد و اطلاعاتي خواست.
او به شاه عرض كرد: شوهر او يكي از كارمندان دربار سلطنتي است. سلطان براي آن كه خود را به آن زن رسانده و كام جويي كند و شوهرش هم نداند ، او را به مأموريت فرستاد و خود را به خانة آن زن رسانيد . زن چون سلطان را ديد ، به خاك افتاد ، زمين ادب بوسيد و احترام كرد . سلطان پس از احوال پرسي كوتاهي دل باختگي و خواستة خود را اظهار كرد . زن كه عفيف و پاك دامن بود ، هرگز حاضر نشد . از اين رو با يك دنيا خجلت در جواب گفت: شاها ، اگر من اين كار را براي خود بپسندم ، براي شما هرگز نپسندم ، زيرا مقام سلطنت با اين عمل تناسب ندارد . انوشيروان از اين سخن متنبه نشد و خواستة خود را تكرار كرد . زن براي دومين بار اين شعر را خواند :
«تالله ما قال قائل ابداً ***** قد ياكل الليث فضله الذئب
سوگند به خدا هرگز كسي نگويد و باور نكند كه شير پس ماندة گرگ را مي خورد.»
انوشيروان را اين حرف تكان داد، از خانه بيرون آمد . شوهر آن زن پس از باز گشت از مأموريت ،از رفتن شاه به سراغ همسرش آگاه شد و زن را به منزل پدرش فرستاد . پدر زن با ناراحتي و كوبيدگي از اين پيش آمد ناگوار با دامادش براي حل اختلاف به نزد سلطان رفتند و گفت: شاها ، اين مرد از من بوستاني خريده، پس از تصرف و استفاده از ميوه و گل و بوي آن بي جهت آن را برگردانيده است . داماد گفت: اي سلطان ، من در اين بوستان جاي پاي شير ديدم، او را برگرداندم ، ترسيدم مرا هلاك كند . انوشيروان فهميد وگفت: بلي شير داخل بوستان تو شد ، ولي مأيوس برگشت. آن مرد خوشحال شد و زن خود را به منزلش برگرداند و با محبت بيش تري زندگي خود را سر گرفتند. (17)
پيامد هاي بي حجابي
همان گونه كه حجاب ماية عزت، شخصيت ، ارزشمندي و مصونيت زن از خطرات و نگاه هاي هوس آلود شهوترانان مي شود ، بي حجابي، زن را خوار و پست مي كند و تا سر حد يك موجودي كه گويي فقط براي دفع شهوت مرد آفريده شده او را تنزل داده و از ارزشمندي و متانت و وزانت دور مي كند . در اين جا به بعضي از آثار زيان بار بي حجابي به صورت گذرا اشاره مي كنيم :
الف) دين گريزي
در هر جامعه اي لباس هم چون«پرچمي» است كه مليّت و مذهب ، سنت و فرهنگ آن جامعه را مشخص مي كند .
جوامع مختلف متناسب با بينشي كه از هستي دارند و ارزشي كه براي زندگي قائلند ، سبك خاصي براي لباس پوشيدن انتخاب مي كنند ، چرا كه لباس پوشيدن شأن انسان است و در هر ملتي رابطة مستقيمي با معنا و تعريف انسان در آن ملت دارد . در تمدن غرب كه بينش مادي دارد و معنويات از آن جا رخت بر بسته است ، انسان نيز نوعي حيوان محسوب مي شود و زندگي او در همين چند سال خلاصه مي شود و ديگر هيچ! بديهي است كه هدف اصلي در غرب ، تنها« لذت طلبي» است و لباس وسيله اي براي پوشيدن تن نيست بلكه براي آرايش آن است ؛ اما در بينش اسلامي انسان تنها در «تن» خلاصه نشده ، بلكه به مراتب والاتر از آن است . انسان يك موجود «خداگونه» است كه هدفش تنها لذت طلبي نبوده ، بلكه كمال خواهي معنوي است . زنان و دختران متجدد و غرب زده كه چندان به دين و عقيده و فرهنگ خود پاي بند نيستند و مايلند آزادانه تر زندگي كنند و خود را ملزم به حجاب نكنند، ناچارند كه در مقابل دين خود بايستند و حتي به آن كينه ورزند .
مهاجمان فرهنگي نيز دقيقاً بر اين نكتة مهم دست مي گذارند و از طريق فرهنگ برهنگي و بي حجابي ، زنان را از دين و عقايد خود فراري مي دهند و عملاً آنان را غربي بار مي آورند.«مستر همفر» جاسوس معروف انگليس در بارة بي حجابي چنين آورده : «زنان مسلمان داراي حجابي محكم هستند كه نفوذ فساد در ميانشان ممكن نيست ، كه در اين صورت بايد زنان مسلمان را فريب داده از زير چادر بيرون كشيد ؛ با اين بيان كه حجاب يك عادت است ، از خلفاي بني عباس و يك برنامة اسلامي نيست و لذا مردم ، زنان پيامبر را مي ديدند كه با زنان صدر اسلام در هر كاري با مردان مشاركت مي كردند. پس از آن كه زنان را از چادر بيرون آورديم ، بايد جوانان را تحريك كنيم كه دنبال آنان بيفتد تا در ميان مسلمانان فساد رواج يابد.(18)
ب) تقابل سنت و تجدد
عمده ترين پيامد هاي بي حجابي ، ايجاد تضادها و تنش اجتماعي بود كه باعث فاصله بين قشر جوان غرب زده با كل جامعه مي شد. زنان و دختراني كه «روسري و چادر» رانفي مي كنند، در واقع بين خود و افراد نسل پيشين ديواري ايجاد مي كنند ؛ به اين معنا كه از يك سو نسل گذشته ، اين عده را منحرف ، و بي دين و لامذهب تلقي مي كنند و از سوي ديگر اين عده بزرگان خود را عقب افتاده ، مرتجع و خرافاتي مي پندارند. اين دو ديدگاه باعث مي شود فاصله نسل ها بيش تر و تنش هاي اجتماعي ميان جامعه زياد شود . در نتيجه دختران و زنان در برابر ارزش ها و شيوة زندگي بزرگان خود موضع مي گيرند و حتي عقده اي مي شوند و در نهايت ارزش هاي اجتماعي ، خانوادگي ، آداب و رسوم ملي و فرهنگ خود را به كناري نهاده و به دامان غرب پناه مي برند .
ج) سست شدن بنيان خانواده
از ديگر آثار و پيامد هاي بي حجابي در اجتماع، سست شدن پايه هاي خانواده و افزايش ميزان طلاق از يك سو و گسترش فساد و فحشا و بيماري هاي رواني و اخلاقي از سوي ديگر مي باشد. در رژيم پهلوي يكي از علل و عوامل عمدة افزايش طلاق و نابودي خانواده ، كشانده شدن استمتاعات والتذاذهاي جنسي زن و مرد به خارج از محيط خانواده و برداشته شدن حجاب و عفاف از زنان بود .
استاد شهيد مرتضي مطهري(ره) در اين باره مي گويد:
«كشانيدن تمتعات جنسي از محيط خانه به اجتماع ، نيروي كار و فعاليت اجتماع را ضعيف مي كند . برعكس آن چه كه مخالفين حجاب خرده گيري كرده اند و گفته اند: حجاب موجب فلج كردن نيروي نيمي از افراد اجتماع است ؛ بي حجابي و ترويج روابط آزاد جنسي ، موجب فلج كردن تمامي نيروي اجتماع است . » حجاب و عفاف براي دختران و زنان جوان ، حتي غير مسلمان ، به مثابة يك مانع ظاهري و سلاح مؤثر رعايت حجاب حتي قبل از ظهور اسلام در ميان قبايل ، طوايف و اديان مختلف مورد توجه بوده است . وظايف زنان امروز اما اينك كه زنان جامعة اسلامي ايران توانستند در پرتو انقلاب اسلامي مقام و منزلت و حريم واصالت خود را به دست آورند و از چنگال فتنه ها و دسيسه هاي دشمنان اسلام و غرب گرايان نجات يابند، بايد قدر اين نعمت بزرگ الهي را بدانند و بيش تر هوشيار و زيرك باشند ، چرا كه استكبار و استعمار جهاني از پاي ننشسته و براي رسيدن به اهداف خود يعني در بندكشيدن ملل مسلمان و تضعيف ارزش هاي اسلامي و ملي هم چنان تلاش مي كند.
امروز دشمن مسلح تر و هوشيارتر از ديروز وارد صحنةپيكار شده است ، زيرا علاوه بر شكستي كه از طريق انقلاب بر او وارد شد ، از طريق تهاجم نظامي كه به دست دولت عراق صورت گرفت نيز نتوانست به اهداف شوم خود برسد ؛ از اين رو با حربة تهاجم فرهنگي وارد ميدان كارزار شده است كه صدها برابر خطرناك تر از تهاجم نظامي است.
بر زنان واجب است كه نتايج شوم بي حجابي در دوران رضا خان را همواره به ياد داشته باشند و هم چنان كه در آن زمان در صحنه بودند و فريب دسيسه هاي استعمار را نخوردند و درمقابل آن ايستادگي و مقاومت نشان دادند ، اينك نيز، بيش تر از ديروز در صحنه باشند و از خود مقاومت نشان دهند .
در پايان سخني را از زبان مهاتما گاندي نقل مي كنم:
« اگر من زن بودم ، عليه دعوي مرد ، داير بر اين كه زن به دنيا آمد تا بازيچه اي براي او باشد ، سخت عصيان مي كردم . اي زنان ! اگر آرايش كردن شما تنها به خاطر جلب شهوت مردها است ، از اين كار خودداري كنيد و زير بار چنين ننگي نرويد.»

پي نوشت ها :
1- اقتباس از : مرتضي مطهري، مسئلة حجاب.
2- آيين بهزيستي اسلام، ج3 ، ص32 .
3- ياقوت و مرجان ، ص169 .
4- جواد محدثي ، از همدلي تا همراهي ، ص113-115 .
5- سيد مهدي شجاعي ، رايحة نجابت .
6- مجلة پيام زن ، شمارة10 ، سال 71 .
7- شرح غررالحكم و دررالكلم ،‌ج1 ، ص 93 .
8- همان ، ص306 .
9- همان ، ص 326 .
10- همان ، ج3 ، ص323 .
11- همان ، ج1 ، ص336 .
12- اقتباس از : دكتر احمد بهشتي ، حجاب و آزادي، ص177 .
13- آيت الله سيد عبد الله شيرازي، پوشش زن در اسلام ، ص31-33 .
14- خاطرات مستر همفر ، ترجمة محسن مؤيدي ص 84 .
15- نور (24) آية 31 .
16- تفسير ابن كثير ، ج1 ، ص175 .
17- كيفر كردار، ج20 ،ص238 .
18- خاطرات مستر همفر ، ص54

برگرفته از : مجله معارف اسلامی شماره 47

 نظر دهید »

گل حجاب، عطر عفاف

18 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ


قرآن هم مي گويد: زنان خودآرايي و خودنمايي و عشوه گري نكنند، تا مورد آزار بيماردلان قرار نگيرند*
هيچ باغباني را سرزنش نمي كنند كه چرا دور باغ خود حصار و پرچين كشيده است، چون باغ بي ديوار، از آسيب مصون نيست و ميوه و محصولي براي باغبان نمي ماند.
هيچ كس هم با نام و بهانه «آزادي» ديوار خانه خود را بر نمي دارد و شبها در حياطش را باز نمي گذارد، چون خطر رخنه دزد، جدي است.
هيچ صاحب گنج و گوهري هم، جواهرات خود را بدون حفاظ، در معرض ديد رهگذران نمي گذارد تا بدرخشد، جلوه كند و چشم و دل بربايد، چون خود جواهر ربوده مي شود.
هر چيز كه قيمتي تر باشد، درصد مراقبت از آن بالاتر مي رود.
هر چه كه نفيس تر باشد، بيم ربودن و غارت بيشتر است و مواظبت لازمتر.
مگر نه اينكه آثار نفيس خطي را در موزه ها و ويترينها مي گذارند، تا با لمس دستهاي اين و آن، خراب نشود و از ارزش نيفتد؟!
اينها همه، فرمان عقل است و اقتضاي تجربه.
اگر در شيشه عطر را باز بگذاري، عطرش مي پرد.
اگر رشته مرواريد را در كمد و صندوق نگذاري و در آن را نبندي، گم مي شود.
اگر در مقابل پنجره خانه ات، توري نزني، از نيش پشه ها و مزاحمت مگسها در امان نخواهي بود.
وقتي راه ورود پشه ها را مي بندي، خود را «مصون» ساخته اي، نه «محدود» و زنداني.
وقتي در خانه را مي بندي، يا پشت پنجره اتاقت پرده مي آويزي، خانه خود را از ورود بيگانه و نگاههاي مزاحم در پناه قرار داده اي، نه كه خود را در قيد و بند و حصار افكنده باشي.
اين را هم عقل و تجربه ات فرمان مي دهد.
قرآن هم مي گويد: زنان خودآرايي و خودنمايي و عشوه گري نكنند، تا مورد آزار بيماردلان قرار نگيرند. (ر.ك: «فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَيَطمَعَ الّذي في قلبهِ مرضٌ» (احزاب، آيه 32 و 33 ؛ نيز نور آيه 30 و 31)
اگر براي ايمني از خطرها و آسودگي از مزاحمان، خود را بپوشانيم، نه كسي ايراد مي گيرد، و نه اگر هم ايراد بگيرد، اعتنا مي كني چرا كه سخنش را بي منطق و ناآگاهانه مي داني و مي بيني.
اينكه: «دل بايد پاك باشد»، بهانه اي براي گريز جاهلانه از همين مصونيت است و آويختن به شاخه «لاقيدي»، وگرنه از دل پاك هم نبايد جز نگاه و رفتار پاك برخيزد.
ظاهر، آيينه باطن است و … «از كوزه همان برون تراود كه در اوست».
زن، به خاطر ارزش و كرامتي كه دارد، بايد محفوظ بماند و خود را حراج نكند و در بازار سوداگران شهوت خود را به بهاي چند نامه و نگاه و لبخند، نفروشد.
زن به خاطر لطافتي كه دارد، نبايد در دست هاي خشن كامجويان ديوسيرت، كه نقاب مهرباني و عشق به چهره دارند، پژمرده شود و پس از آنكه گل عصمتش را چيدند او را دور اندازند يا زير پايش له كنند.
زن به خاطر عصمتي كه دارد و ميراث دارِ پاكي مريم است، نبايد بازيچه هوس و آلوده به ويروس گناه شود.
گوهر عفاف و پاكي، كم ارزش تر از طلا و پول و محصول باغ و وسايل خانه نيست.
دزدان ايمان و غارتگران شرف نيز فراوانند.
سادگي و خامي است كه كسي خود را در معرض ديد و تماشاي نگاه هاي مسموم و چشم هاي ناپاك قرار دهد و به دلبري و جلوه گري بپردازد و خيال كند بيماردلان و رهزنان عفاف را به وسوسه نيم اندازد و از زهر نگاه ها و نيش پشه هاي شهوت در امان مي ماند.
هر شاخه كه از باغ برون آرد سر
در ميوه آن طمع كند راهگذر
بعضي از «نگاه»ها، ويروس «گناه» منتشر مي كنند و بعضي از چهره ها حشره مزاحمت جمع مي كنند.
تاريخچه اندلس و شكست مسلمانان و سقوط تمدن اسلامي در اسپانيا، مگر جز به خاطر هجوم فساد غربي به كانون عفاف و تقوي مسلمانان بود؟!
خراب كردن همه ديوارها و برداشتن همه پرده ها و بازگذاشتن همه پنجره ها نشانه تيره انديشي است، نه روشن فكري! علامت جاهليت است، نه تمدن.
مي گويي نه؟ به طومار كساني نگاه كن كه پس از رسوايي و بي آبرويي با دو دست پشيماني بر سر غفلت خويش مي زنند و بر جهالت خود لعنت مي فرستند.
كسي كه از «جماعت رسوا» نگريزد «رسواي جماعت» مي شود!
آنكه ايمان را به لقمه اي نان مي فروشد،
آنكه يوسف زيبايي را با چند سكه قلب عوض مي كند،
آنكه «كودك عفاف» را جلوي صدها گرگ گرسنه مي برد و به تماشا مي گذارد، روزي هم «پشت ديوار ندامت»، اشك حسرت بر دامن پشيماني خواهد ريخت، در آخرت هم به آتش بي پروايي خود خواهد سوخت.
از اول كه جامه عفاف، سفيد و شفاف است، نبايد گذاشت چرك آبه گناه بر آن بپاشد.
از اول بايد مواظب بود اين كاسه چيني نشكند و اين جام بلورين تَرَك برندارد.
از اول نبايد به پاي بيگانه، اجازه ورود به مزرعه نجابت داد، كه بوته هاي نورس عصمت را لگدمال كند.
ولي … گريه بي حاصل است و بي ثمر، وقتي شاخه شكست و گل چيده شد!!


* ر.ك: «فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَيَطمَعَ الّذي في قلبهِ مرضٌ» (احزاب، آيه 32 و 33 ؛ نيز نور آيه 30 و31 )
برگرفته از : كتاب «از همدلي تا همراهي» / جواد محدثي


 

 نظر دهید »

رعايت عفت عامل سعادت خانواده

18 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

نویسنده : علي داود زاده

همان گونه که زنان با رعايت حجاب درطريق سعادت خانواده گام برمي دارند ،مردان نيز بايد با رعايت عفت درتامين سعادت خانواده سهيم باشند . عفت ،صفتي است درانسان که او را ازغلبه شهوت بازمي دارد . رعايت عفت ، مرد رانسبت به زن وفرزندانش دلبسته مي سازد واو رااز شهوت پرستي که يکي ازعوامل بي توجهي نسبت به همسر وفرزندان است ، حفظ مي کند . شهوت پرستي عامل فروپاشي زندگي است . درحالي که عفت زندگي ها را حفظ مي کند وبه آنهااستحکام مي بخشد ونيازي به گفتن ندارد که هرعاملي که دراستحکام خانواده موثرباشد ، ازموجبات سعادتمندي آن نيز به حساب خواهد آمد.

ادامه »

 نظر دهید »

زمینه های تردید در ضرورت حجاب

18 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ


نویسنده : احمد ترابی
حجاب و پوشش زنان یکی از احکام شناخته شده و تردید ناپذیر اسلامی است که اصل آن مورد وفاق همة مذاهب اسلامی می باشد و در عصر حاضر، حجاب زنان از نگاه ملتهای مختلف، یکی از مشخصه ها و نمادهای زن مسلمان شناخته می‌شود. اگر اقامة نماز و یا حرمت شراب، درشمار ضروریات دین اسلام قرار دارد، حجاب زن نیز در همان سطح و اندازه به شمار می آید.
البته موضوع حجاب و پوشش ویژة زنان، اختصاص به آیین اسلام نداشته و ندارد، بلکه پوشش خاص زنان، در همة آیین‌های آسمانی مانند مسیحیت و یهودیت نیز مطرح بوده است؛ چنانکه درآئین زرتشتیان حجاب وجود داشته وهم اکنون نیز در میان زنان سنّتی که بر آیین پیشینیان زندگی می کنند و از فرهنگ مسلط زمان رنگ نگرفته اند، همچنان پوششی نزدیک به حجاب اسلامی رعایت می شود . آثار باقی مانده از ملتها و اقوام پیشین در آیین ها و فرهنگ های مختلف، حکایت از آن دارد که زنان معمولا پوشیده تر از مردان بوده اند. تصاویر حضرت مریم در نقاشی‌های کهن‌تر مسیحیان یا پوشش زنان راهبه که به تبعیت از حضرت مریم، خود را وقف مسایل معنوی و خدمت به بندگان خدا کرده اند، دقیقاً معیارهای حجاب رایج در میان مسلمانان را دارد و از نظر معیارهای قرآنی و روایی، حجابی کامل به حساب می آید.
در آیین یهود نیز حجاب مطرح بوده و در میان خانواده های مذهبی‌تر و سنتی‌تر آنان، هنوز موضوع حجاب زنان مورد توّجه است .
این واقعیت نشان می دهد که اصل حجاب زنان، پدیده ای جغرافیایی، تاریخمند و نشأت گرفته از شرایط آب و هوایی خاستگاه اسلام، یا علاقة شخصی پیامبر(ص) و مردم یا شرایط خاص مردم جزیره العرب نبوده است. بلکه دیدگاه اسلام در تأیید آموزه‌های ادیان آسمانی قبل از خود است.
«مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ» (مائده /48)
با این همه روند زندگی اجتماعی و فرهنگ و اقتضائات و مناسبات عصر مدرنیته در دو، سه قرن اخیر ـ و به ویژه قرن حاضر ـ باعث شده تا بسیاری از زنان یهودی، مسیحی و زرتشتی نه تنها از حجاب زنانه خود بکاهند، و به دلایل مختلف، به خود آرایی و برهنگی، فراتر از آنچه مردان همان جامعه انجام می دهند رو آوردند. تا آنجا که بسیاری از زنان در این آئین ها، اکنون حجاب و پوشش خاص زنان را، ضرورتی دینی یا حکم آسمانی نمی شناسند و آن را متأثر از آداب و رسوم ملّی و محیطی پیشینیان خود تلقی می کنند! و ارزشی برای آن قائل نشده، اثرسازنده و ثمربخشی را برآن مترتب نمی بینند. بلکه به عکس، آن را نشانه عقب ماندگی اجداد خود و یا سلطه و زورگویی مردان در جوامع پدرسالار و مرد سالار تلقی می کنند.
ماهیت رو به گسترش تجدد، هماهنگی آن با تمایلات و علاقه های غریزی، همپایی برهنگی و جلوه گری زنان با عوامل متعدد، اقتصادی، صنعتی، تبلیغی و اجتماعی و سیاسی در کشورهای اروپایی، سبب شد تا بخشی از زنان در کشورهای اسلامی نیز به تبعیت و تقلید از فرهنگ مسلط جهانی، علی رغم صراحت، و قطعیت ضرورت حجاب آن را کنار نهاده و یا به تدریج از آن بکاهند و در مواردی هم گوی سبقت را در برهنگی و جلوه گری از زنان اروپایی بربایند! ولی با این همه، بسیاری از زنان مسلمان، همچنان بر اصل حجاب استوارند و بدان معتقدند و آن را یک ضرورت و ارزش می شمارند و حتی آنان که گام از دایرة حجاب بیرون نهاده اند ولی خود را مسلمان می دانند، بر این باورند که به هرحال حجاب امری دینی و معنوی است و دستکم به هنگام نماز و عبادت حجاب را لازم می دانند.
حیات درونی آیین اسلام در مقایسه با آموزه ها، احکام و آداب مسحیت ویهودیت، سبب شده است تا حجاب، همانند نماز همچنان به عنوان نمادی اسلامی در میان ملت های مختلف شناخته شود .
چه بسا دوام و پایداری حجاب در میان جوامع اسلامی در مقایسه با سایر جوامع نمودی از مهیمن بودن آموزه های قرآن بر سایر کتابهای آسمانی باشد که فرمود: « مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ » (مائده /48)
یعنی گرچه اصل حجاب، ره آورد پیامبر خاتم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیست و اسلام در این قانون، امضا کنندة آموزه های ادیان آسمانی پیشین است، امّا هم در نوع نگاه به حجاب و ارائه الگوها و ضوابط و شرایط آن، و هم در سطح پایداری و دوام، بر سایر آموزه‌ها و قوانین برتری دارد.

ادامه »

 نظر دهید »

با حجاب چه باید کرد؟

18 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ


نويسنده: خديجه - زمانيان
17 دي ماه سال 1356، مجله زن روز، مصاحبه منصوره پيرنيا با اشرف پهلوي:
پيرنيا: شما آينده زن ايراني را با توجه به اينكه امروز 17 دي ماه و سالروز كشف حجاب است چه طور پيش بيني مي كنيد؟
اشرف پهلوي: كاري خواهيم كرد تا چند سال آينده در كتابخانه هاي ايران، وقتي كتاب لغتي برداشته شد، در بخش حروف «چ»و «ح»، دو واژه «چادر»و «حجاب»حذف شده باشد.اين جمله اشرف پهلوي در روزنامه آن روز تيتر شد!
مسجد گوهرشاد، محل اجتماع و سخنراني بر ضد لباس بيگانه و اسلام زدايي شده بود. گردهمايي مردم در مسجد گوهرشاد براي شنيدن سخنان واعظان و روحانيان، بيشتر شد. علما و مجتهدان در منزل يكي از مراجع جمع شدند و تصميم گرفتند تلگرافي به شاه مخابره كنند و او را از اقدامات ضدديني اش منصرف كنند.
صبح جمعه 20 تير 1314، قزاقان رضاخان براي متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و به سوي مردم تيراندازي كردند. در اين ماجرا حدود صد نفر كشته و زخمي شدند. شعارهاي ضدسلطنت و ضد حجاب زدايي داده مي شد و سرانجام رضاخان دستور داد همه را دستگير و مجازات كنند.
محاكمه عده اي از علما و محكوم كردن جمعي در دادگاههاي نظامي، صدور مجازاتهاي سنگين و حكم اعدام براي عده اي، موجب نارضايتي مردم و ترديد آنها در خصوص ديانت رضاخان شد. همه قساوت و خونريزي در حرم مطهر امام رضا(ع) را تقبيح كردند.
قيام مسجد گوهرشاد و كشته شدن هزاران نفر از مردم و روحانيت و تبعيد و زنداني شدن بسياري، نقطه اوج مبارزات بر ضد رضاخان بود.
حالا از آن روزها سالها گذشته، دولت پهلوي برچيده شده و نظام جمهوري اسلامي به روي كار آمده است. سه دهه از پيروزي انقلاب اسلامي گذشته ، ديگر نيازي به كشته شدن و جان دادن نيست، زنان آزادانه مي توانند، چادر بر سر بگذارند و مردان با پوششي برازنده، در جامعه حاضر شوند.
اما متأسفانه با وجود همه مبارزات و گفته ها هنوز پوشش اسلامي در يك كشور اسلامي ديده نمي شود. گاه همه ما از خودمان مي پرسيم زماني مردم اين سرزمين براي حفظ حجاب، خودشان را مقابل گلوله هاي رژيم گذشته قرار مي دادند، چرا حالا كه به راحتي مي توانند حريم شخصي و فردي خود را حفظ كنند، در حفظ آن كوشا نيستند.
به هر حال براي پاسخ به اين سؤال تا به حال حرفهاي زيادي زده شده، حرفهايي كه هنوز به مرحله عمل نرسيده است!
به قول دكتر ثريا مكنون محجبه بودن هميشه به شكل موعظه و نصيحت مطرح شده، هميشه از «بايدها»و «نبايدها»صحبت شده و كمتر به «چگونگي»انجام اين بايدها پرداخته مي شود.
در صورتي كه در غرب بدون طرح اگرها و بايدها، چگونگي ها را مطرح مي كنند كه البته در جهت هنجارها و مقاصد خودشان است.
وي كه مشغول تحقيق و پژوهش طراحي مدل جامع زنان است، در مصاحبه با يكي از سايتها و پرسش خبرنگاري مبني بر اينكه چطور مي توان جوان امروز را به مسأله حفظ حجاب علاقه مند كرد، پاسخ داده بود: «ما هنوز نتوانسته ايم مدل كاربردي ارائه دهيم. همه فعلاَ به دنبال يك دستورالعمل فوري هستند كه اگر كسي حجاب خوبي ندارد به چه دليل است؟ من هم پاسخ مي دهم شايد يك علت آن، اين باشد كه گاهي با زن محجبه در جامعه خوب برخورد نمي شود و او مجبور است ظاهر خود را طوري بسازد كه او را تحويل بگيرند. اين مسأله حكايت از وضع ناهنجار و ظاهرگرايي در جامعه ما مي كند. بايد اين برخورد نادرست در جامعه اصلاح شود.
دكتر مكنون گفته بود: فرهنگ جامعه بايد دوباره به جايي بازگردد كه خود خانمها به حجاب باوري عميق پيدا كنند. اوايل انقلاب كه با چادر به سفرهاي خارجي مي رفتم، به چادر به عنوان يك پوشش سياه نگاه مي شد. يك بار يك خانم ايراني بي حجاب پرسيد كه با اين چادر چگونه در محافل علمي شركت مي كني؟ بعد از اينكه معناي حجاب را برايش شرح دادم تأكيد كرد كه من هم وقتي با روسري در خارج از ايران هستم راحتترم. به نظر مي رسد اين احساس در حال حاضر خيلي كمرنگ شده است!

ادامه »

 نظر دهید »

حجاب به زن حرمت مي بخشد

18 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

نویسنده : زهرا حسن طاولي

پوشيدگي بدن انسان ها در برابر يكديگر از مباحث بسيار مهم و اساسي است كه از ديرباز مورد توجه بوده است. پاسخ به اين پرسش كه برهنگي خلاف طبيعت و فطرت انسان است يا خير، از مسائل مهم و تعيين كننده در حوزه تنظيم روابط اجتماعي زن و مرد است. قرآن كريم در اين زمينه آن گاه كه داستان آفرينش حضرت آدم و همسرش حوا را به تصوير مي كشد، به موضوع نياز دروني آدم و حوا نسبت به پوشيدگي اشاره كرده است كه نشان مي دهد قرآن تمايل به پوشيدگي را ناشي از عمق جان انسان مي داند.

ادامه »

 نظر دهید »

حماسه ‏اى در دفاع از حجاب

18 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

نویسنده : غلامرضا گلى ‏زواره
آغاز سلطنت پهلوى در ايران فصل جديدى از تاريخ ايران است كه با شيوه‏هاى نوينى از غارت منابع فرهنگى و مادى ايران به دست بيگانگان آغاز مى‏شود، يكى از اقدامات رضاخان در راستاى تأمين اهداف استعمار نو مبارزه با ارزش‏هاى دينى و شعائر اسلامى مى‏باشد، او به نام تجدد و تمدن و مبارزه با كهنه‏پرستى كوشيد تا به متحدالشكل كردن لباس‏ها بپردازد و بدين‏گونه ضمن از بين بردن هويت‏هاى اصيل، بازار مصرفى براى كالاهاى اروپايى بوجود آورد، علاوه بر آن، او به كشف حجاب مبادرت ورزيد اما مردم مسلمان ايران و بخصوص مسلمانان شيراز به رهبرى علما در مقابل اين اقدام دست به مقاومت زدند مهم‏ترين و شكوهمندترين فراز در ستيز با اين حركت رضاخان قيام مردم مشهد در مسجد گوهرشاد مى‏باشد كه در ذيل به بررسى آن خواهيم پرداخت.

ادامه »

 نظر دهید »

نقش خانواده در توسعه فرهنگ حجاب

18 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

 نقش خانواده در توسعه فرهنگ حجاب

لزوم پوشيدگي زن در برابر نامحرم يكي از مسايل مهم اسلامي است و در قرآن كريم در اين خصوص تصريح شده است. به همين دليل در اصل مطلب از جنبه اسلامي نمي توان ترديد كرد. ولي اين كه بعضي از دختران جوان پوشش خود را به طور كامل رعايت نمي كنند، بيشتر به علت ناآگاهي آنان نسبت به فلسفه حجاب برمي گردد. اين گروه غالباً گمان مي كنند حجاب موجب سلب آزادي زنان مي شود و مي پرسند با توجه به اينكه خداوند زن و مرد را آزاد آفريده است، چرا بايد فقط زنان حجاب داشته باشند؟ شهيد مطهري در پاسخ به اين سؤال در كتاب «مسأله حجاب» آورده است: «فرق است بين زنداني كردن زن در خانه و موظف داشتن به اين كه وقتي مي خواهد با مرد نامحرم روبه رو شود پوشيده باشد. در اسلام محبوس ساختن و اسير كردن وجود ندارد. حجاب در اسلام وظيفه اي است كه بر عهده زن نهاده شده تا در معاشرت و برخورد با مرد كيفيت خاصي را در لباس پوشيدن مراعات كند. اين وظيفه نه از ناحيه مرد بر زن تحميل شده و نه چيزي است كه با حيثيت و كرامت او منافات داشته باشد و يا تجاوز به حقوق طبيعي او كه خداوند برايش تعيين فرموده، محسوب شود.
همچنين گفته است: «شرافت زن اقتضا مي كند هنگامي كه از خانه بيرون مي رود سنگين، متين و باوقار باشد و در طرز لباس پوشيدنش هيچ گونه عمدي كه باعث تحريك و تهييج شود به كار نبرد.»

ادامه »

 نظر دهید »

حجاب و استحكام خانواده

18 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

حجاب و استحكام خانواده

حجاب از زواياي متعدد و مختلفي قابل طرح و بررسي است. حجاب از احكام فرعي دين است؛ يعني جزء دستورالعمل‌ها و قوانيني است كه در دين اسلام طراحي شده است. اهداف و كاركردها و فوايدي براي حجاب يا به عبارت ديگر، مصالحي براي آن وجود دارد. در خصوص بحث ارتباط حجاب و استحكام خانواده، ضرورت دارد مقدماتي را در ابتدا توضيح دهم. نخست، بايد خانواده را تعريف كنم. تعريف خانواده از اين جهت داراي اهميت است كه علي‌رغم وجودي كه خانواده به عنوان مجموعه از نظر مفهومي و مصداقي براي ما يعني كشورهاي شرقي يا كشورهايي با بافت سنتي يا كشورهايي با بافت اسلامي دارد، امروزه در سطح مطالعات دانشگاهي و آكادميك و در سطح آن اتفاقي كه در روزمرة زندگي انسان‌ها، به خصوص در دنياي غرب، اتفاق افتاده مفهوم خانواده وضوح و روشني خود را از دست داده و مصداق خانواده دچار يك خطا شده است. مشكلاتي اتفاق افتاده كه در خانواده تأثير اساسي گذاشته است. منظور ما از اتفاق چيست؟ تعبيرهاي متعددي دربارة اين اتفاق وجود دارد. دانشمندان و جامعه‌شناسان غربي تعابير مختلفي از اين اتفاق دارند. اوين تافلر مي‌گويد: اتفاقي افتاده به نام «جبر تكنولوژي» دنيا به مرحله‌اي از صنعتي شدن رسيده كه اين صنعتي شدن خانواده را در موقعيتي قرار داده كه ما ناچاريم آن را بپذيريم. خانوادة داراي تعريف از نظر مفهومي و داراي مصداقي كه در سال‌هاي پيش از دوران صنعتي شدن داشت، ديگر نخواهد بود. منظورش از جبر تكنولوژيك اين است كه صنعتي شدن پديده‌اي است كه در سطح فرهنگ جامعه، روابط اجتماعي و برنامه‌هاي متعدد تأثيرگذار بوده است. فقط زندگي ماشيني نشده، يعني فقط سخت‌افزار به زندگي‌هاي ما انسان‌ها وارد نشده؛ بلكه اين سخت‌افزار و ماشينيزم، فرهنگي را وارد كرده است.

ادامه »

 نظر دهید »

حجاب، ارزش يا روش؟

18 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

حجاب، ارزش يا روش؟

كساني كوشيده‏ اند از طريق فاصله انداختن ميان ارزش ها با روش تحقّق عيني آنها، ميان حجاب با عفاف، تفكيك نموده و حجاب را غير ضروري مي‏خوانند و حفظ عفّت را بدون حجاب نيز ممكن مي‏دانند. اينك ما اين تلاش را ارزيابي مي‏كنيم:

ادامه »

 نظر دهید »

بي حجابي و بدحجابي، زوال اخلاقي وانحطاط اجتماعي

18 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

بي حجابي و بدحجابي، زوال اخلاقي وانحطاط اجتماعي

پايه واساس صفات عالي و رفتار انسان ، تنها ايمان ديني وتوحيدي است . بر اين اساس ،تأثير بي بند و باري هاي اجتماعي مانند خودنمايي و بدحجابي زنان جامعه که بسياري از آنها درحقيقت ، بي حجابي است، درتضعيف و سقوط عفت واخلاق نيکو، امري بديهي و روشن است؛ چرا که چشم و گوش وديگر اعضا، پل ارتباطي روح ما با جهان بيرون از ماست و اين يک حقيقت است:«که هرچه ديده بيند، دل کند ياد».
از اين رو، اگر درجامعه امور مربوط به عفاف و حيا رعايت نشود .فضاي معنوي ، جاي خود را به فضاي خودنمايي وشعله ور ساختن غرايز شهواني بدهد و بذر شهوت را در دل هاي جوانان و نوجوانان بروياند، فکر افراد جامعه به ويژه جوانان بدون همسر، از امور حياتي و ارزشي، به سمت شهوت ها کشيده مي شود.ازخداي خود که همواره حاضر و ناظر بر اعمال نيک و بد است، غافل مي مانند و زندگي موقت دنيا را برزندگاني حقيقي که آخرت است، مقدم مي دارند و به وادي وحشتناک روابط غير انساني وغير اخلاقي و شهوت هاي نامشروع کشيده مي شوند.

ادامه »

 نظر دهید »

آثار حجاب

18 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

مقدمه
موضوع این تحقیق آثار حجاب می باشد . لذا از نظرات اندیشمندان کمک گرفتم و آثار حجاب را در ابعاد فردی ، فرهنگی ، اجتماعی ، خانوادگی ، روحی وروانی اقتصادی و امنیت زنان مورد مطالعه قرار دادم . بسیاری جوانان ما امروز از آثار حجاب سوال می کنند. شاید هم یکی از علل بد حجابی در جامعه ما این باشد که زنان و دختران جامعه کاملا با فلسفه حجاب آشنا نباشند . پس جا دارد که به عنوان یک مسلمان با فلسفه و آثار حجاب بیشتر آشنا شویم.

ادامه »

 نظر دهید »

مهاری بر شعله هاي سر كش شهوت

18 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

ميشل هولباك، نويسنده اسلام ستيز فرانسوي كه اخيراً دين اسلام را «حماقت» و «خطرناك» توصيف كرده، در جديدترين اظهارات خود گفته است: «براي غلبه بر مسلمانان بايد آنها را به فساد كشيد. ما از راه زور نمي توانيم افراط گرايي ديني را متوقف سازيم؛ پس بهتر است مسلمانان را به فساد بكشانيم. چنگ بر ضد افراط گرايي اسلامي با كشتن مسلمانان فايده اي ندارد، فقط با فاسد كردن آنها مي توان به اين پيروزي دست يافت. بايد به جاي بمب دامن هاي كوتاه و گوشواره فرو بريزيم.»
اين رهنمودهاي كاملاً هوشمندانه و بسيار موثر براي دشمنان جوامع اسلامي است. واقعيت اين است كه هيچ چيز به اندازه فساد جنسي، شالوده هاي يك جامعه هدفمند را از هم نمي پاشد. فساد، نيروهاي پر شور جوانان را به بيراهه هاي ناهنجاري مي كشاند و جامعه را از نيروي كارآمد محروم مي كند. يكي از بزرگترين عوامل تعيين كننده در اين زمينه نحوه ظاهر شدن زنان در عرصه هاي اجتماعي است.
در جامعه اي كه زنان و دختران به شكل اغواگرايانه و با افراط در نمايش زيبايي هاي جسمي خود در مكان هاي عمومي ظاهر مي شوند، انگيزه هاي فساد جنسي بيش از جوامع است كه در انها چارچوبهاي تعيين شده براي نحوه حضور اجتماعي زنان وجود دارد و كنترل هاي اجتماعي مانع از اغراق در نقش جنسي زن در صحنه هاي اجتماعي مي شود. وفور اين انگيزه ها طبعاً منجر به غلتيدن جامعه به دامن ابتذال هاي جنسي مي شود.

ادامه »

 نظر دهید »

عواقب اسفبار بی حجابی وبدحجابی

18 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

1-ضایع کردن حق شوهر:

خداوند سبحان بدن واعضای آن رابه عنوان امانت به ما داده است.وصاحب اصلی،خداوند بزرگ است.زینت وزیبائی زن که از نعمت وامانت حق تعالی محسوب می شود نیز پس از ازدواج مربوط به شوهرش است، نه اینکه آن را در معرض دیدگاه عموم قرار دهد.

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:((أیما امرأة تطیبت لغیرزوجها لم تقبل منها طلاة حتی تغتسل من طیبها کغسلها من جنابتها))

هر زنی که خودرا برای غیر شوهرش خوشبووآرایش کند، خداوند نماز او راقبول نمی کند تا اینکه برای پاک ساختن خودازآن،غسل کند چنانکه خودرا از جنابت،غسل می دهد.

2-محروم از محبت:

زن هر چه عفتش بیشتر باشددر قلب مرد بیشتر جای دارد و زن بی بند وبارچون ترس از خداوند در دلش نیست وعفت ندارد، نمی تواند محبت شوهرش را بدست آورد.


3-آفت تحصیل علم:

هرچقدر زن عفت بیشتری داشته باشد، در تحصیل علم موفقتر است.زیرا تحصیل علم نیازمند تمرکزفکراست .ودختریا زنی که بدنبال خودنمائی است وهر لحظه برای جلب مردان هرزه خود را به شکلی در می آورد، دیگر تمرکزحواس ندارد.ودر تحصیل علم موفق نخواهد بود.

4-پیوسته زیان کار:

راستی او که خود را در معرض دید نامحرمان قرار می دهد، در مقابل، دل چه کسی را بدست می آورد؟؟؟ دل جوانا ومردان هرزه را؟؟؟ زیرا مرد مسلمان ومومن حقیقی از این کار ، متنفر است.

آیا دل آنگونه افراد را بدست آوردن ، ثمره دنیوی واخروی دارد؟؟؟؟!!!! حال که خداوند چنین نعمت تندرستی را بذل وبخشش نموده ، رسم امانتداری وبندگی اواین است که رضای وی را بدست آوریم ، نه دل مردان هرزه که زنان را وسیله ای برای اهداف شیطانی خود قرار می دهند.

5- تباهی شخصیت:
گویند مرد شمشیر زن است وزن شمشیر ساز است.پیوسته در طول تاریخ مرد در صحنه مبارزه علیه طاغوت از مدد زن بهره جسته است .

حضرت خدیجه در کنار رسول خدا صلی الله علیه وآله وحضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در کنار حضرت علی علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها در کنار برادرش امام حسین علیه السلام مبارزه کردند.

زنی که چنین مقام وارزشی دارد، چرا باید آنقدر سقوط  کند تا آنجا که ملعبه  مردان هرزه  و شهوتران باشد؟؟؟

کمبود تربیت وشخصیت و محبت را نمی توان با عشوه و ناز و کرشمه؛ با نگاه کردن مردم بدست آورد. جز آنکه آدمی روز بروز از نظر روحی افسرده و نا امید تر واز لحاظ جسمی زشتر ، واز نظراجتماعی مورد تنفرانسانهای مومن قرار خواهد گرفت.

زن بدحجاب بجای اینکه عفت راکه ارزش زیادی دارد ، حفظ کند تا مردم، با عزت واحترام به سراغ او بیایند با بد حجابی و نشان دادن خود به دیگران ، خویش را بی ارزش می کند.

6- موجودی مصرفی:

زن بد حجاب را باید مصرفگری شناخت که با رفتار خود جز مفسده وضرر چیزی به بار نمی آورد، زیرا با مصرف وحرکات تحریک آمیز منشاء ا نحراف وفساد در جامعه می گردد.

7-اضطراب بی پایان:
آنگاه که اصل وکمال در انسان لباس ومد پرستی باشد هر چه می بیند ، می خواهد ودایم به فکر تهیه آن است.و چون آماده کردن انها بسیار مشکل و گاهینا مقدور است ، روح او همیشه مضطرب وپریشان است ومانند کسی است که گمکرده خود را پیدا نمی کند.

منبع: حجاب تاج بندگی

 نظر دهید »

كنكاشـي كل‌نگرانه پيرامون فلسـفه حجاب

17 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

برخي از خانمهاي محجّبه، به اين دليل چادر مي‌پوشند چونكه از بچگي به پوشيدن آن عادت كرده‌اند ( يا بهتر بگويم عادت داده شده‌اند)، برخي ديگر هم معتقدند چون خدا به زنان مؤمن «دستور» داده كه حجاب داشته باشند پس ناچاراً بايد اين سختي را در كنار سختيهاي ديگر بندگي به جان خريد و به آن تن داد.

امّا مؤمنان آگاه مي‌دانند كه در رعايت حجاب «‌مصلحت حكيمانه اي» وجود دارد كه چه‌بسا عقل انسان به تمامي آن راه نداشته باشد و براي همين هم خدا آن را بر مؤمنان واجب كرده است؛ و از همين رو حجاب را با جان و دل «انتخاب» مي‌كنند.

ادامه »

 نظر دهید »

پاسخ به ایراداتی که برخی به حجاب میگیرند

17 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ
طرفداران برهنگى و كشف حجاب ، براى برداشتن حجاب اسلامى ، به اصطلاح خودشان توجيه و برهانى ارائه مى دهند، اشكالاتى را مطرح مى كنند تا با اِلقاى شبهه ، در دلها ترديد ايجاد كنند، و عمده اشكالات آنها به پنج اشكال زير باز مى گردد، كه ما آن را در اينجا به طور فشرده مطرح كرده و به پاسخ آن مى پردازيم :


1- آنها مى گويند انسان چه زن و چه مرد، آزاد آفريده شده ، و آزادى مفهوم مقدّسى است كه همگان طرفدار آن هستند، ولى حجاب و پوشش ‍ اسلامى ، دست و پاگير است و زنان را منزوى و پرده نشين كرده و از مواهب آزادى محروم مى سازد.
خداوند (و به قول بعضى طبيعت ) غرايزى را در وجود انسان ، آفريده ، كه يكى از آنها غريزه جنسى است كه ، نبايد آن را حبس و سركوب كرد، بلكه بايد آن را با كمال آزادى اشباع نمود، و گرنه موجب عقده و بيمارى روانى خواهد گرديد.



2- زنان نيمى از جامعه هستند و بايد دوش به دوش مردان به تلاش هاى مختلف فرهنگى ، سياسى و اقتصادى بپردازند، و به هيچ وجه صحيح نيست كه نيمى از نيروهاى انسانى جامعه به انزوا كشيده شوند، و از صحنه هاى تلاش دور گردند، حجاب عامل مهمّى براى اين انزوا است . زيرا دست و پاگير است و طبعا زنان را از فعاليتهاى فرهنگى واقتصادى و سياسى عقب مى راند.



3- حجاب و پوشش زن موجب فاصله انداختن بين زن و مرد شده و همين موضوع مردان را به زنان حريصتر مى كند. و آتش تمايلات جنسى آنها را شعله ور مى سازد، چرا كه از قديم گفته اند و از نظر روانى ثابت شده كه انسان نسبت به آنچه را كه از آن ممنوع شده حريص است .
4- با پوشش زن ، موارد بسيارى از مصالح و منافع از دست خواهد رفت ، و گاهى ناديده گرفتن اين مصالح ، موجب سقوط و رنجهاى ابدى خواهد شد، مثلاً جوانى كه مى خواهد با دخترى ازدواج كند، چگونه آن دختر را كه در ميان حجاب پنهان شده بشناسد، آيا ازدواج جوان با آن دختر باحجاب اقدام كور كورانه براى انتخاب شريك زندگى تا آخر عمر، نخواهد بود؟!



5- اگر حجاب براى حفظ زنان از روابط نامشروع ، و از بروز انحرافات جنسى و فساد است پس چرا زن از نظر اسلام در نماز بايد كاملاً رعايت حجاب كند، گرچه در درون اطاق در بسته باشد، آيا اين كار يك نوع به زنجير كشيدن زن نيست ؟!


پاسخ به اشكالات
1- آزادى ، كلمه مقدسى است ، ولى هر چيزى داراى حدّ است ، مثلاً آيا انسان آزاد است غذاى مسموم بخورد؟ آيا آزاد است چند برابر غذاى معمولى بخورد؟آيا آزاد است نصف شب كه همسايه ها در خواب هستند با بلندكردن صداى طبل آنها را بيدار نمايد؟ آيا…؟ آيا…؟
قطعاً آزادى داراى مرز و حدّ است ، آن آزادى مقدّس است كه موجب ضرر و زيان و باعث سلب آزادى ديگران نشود، همه انديشمندان با انصاف معتقدند كه آزادى بر دو گونه است .

1- آزادى صحيح 2- آزادى غلط، ما با دليل و منطق ثابت كرديم كه آزادى زنان به اين معنى كه بدون پوشش اسلامى و مَلا عام آشكار شوند، آزادى غلط است ، و هرگز عقل و علم چنين آزادى مفسده انگيز را نمى پذيرد.
2- درست است كه زنان نيمى از جامعه هستند، و بايد در همه صحنه هاى زندگى تلاش داشته باشند، ولى پوشش اسلامى هرگز آنها را منزوى نمى كند و هرگز دست و پاگير نيست در حدّى كه آنها را از تلاش در صحنه هاى كار و فعاليت باز دارد.
زيرا حجاب ، به معنى پرده نشينى نيست ، بلكه به معنى يك پوشش ‍ معقول است ، اگر ما در گذشته در پاسخ به اين اشكال ، نياز به استدلال داشتيم ، امروز پس از جهمورى اسلامى در ايران ، ديگر نياز به استدلال نيست ، چرا كه آشكارا مى بينيم زنان در تمام صحنه ها، از مجلس ‍ قانونگذارى گرفته تا ادارات و بيمارستانها و راديو و تلويزيون و فروشگاه ها و.. در عين حفظ حجاب اسلامى ، مشغول كار و تلاش شبانه روزى زندگى هستند.
زن مى تواند با لباسهاى بلند و پوشش كامل اسلامى به تلاش زندگى بپردازد، و در موارد ديگر با چادر كه لباس برتر و پوشش عاليتر است در صحنه ها ظاهر شود، آرى وضع موجود، پاسخ دندان شكنى به اشكال فوق است ، چنانكه فلاسفه گفته اند: بهترين دليل بر امكان چيزى وقوع آن است به زبان معمولى خودمان :


چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
وانگهى مگر خانه دارى و فرزنددارى ، كار و تلاش بسيار مهم اقتصادى و فرهنگى نيست ؟!
3- اين اشكال نيز بى اساس است زيرا پوشش در اسلام به معنى محروميت زن و مرد از اشباع غريزه جنسى از راه صحيح نيست ، تا موجب عطش بيشتر و انفجار گردد، اگر آنچه را كه اسلام درباره ازدواج و آسان گيرى در تحقق آن فرموده ، اجرا گردد، غريزه جنسى از راه صحيح اشباع شده و هيچگونه اشكالى پيش نمى آيد.
وانگهى اگر وضع فعلى جمهورى اسلامى ، را با وضع عصر رژيم گذشته مقايسه كنيم ، به روشنى مى فهميم كه امروز تا حدود زيادى حجاب اسلامى رعايت مى شود، در حالى كه آن روز رعايت نمى شد، و در امروز دهها و صدها برابر فساد و تباهى و بى بندوبارى و بى عفّتى كمتر شده است ، بنابر اين بى بندوبارى و بى حجابى عطش جنسى زن و مرد را بيشتر خواهد كرد، و حجاب و مقّيد بودن به حفظ حريم حجاب و عفاف ، تباهى و فساد را از بين مى برد. وآمارهاى قطعى نشان مى دهد كه فساد در كشورهاى بى حجاب اسلامى به مراتب بيشتر است ، از فساد در كشورهايى كه در آن رعايت حجاب مى شود، اينها شواهد عينىِ خلل ناپذيرى است كه بيانگر فوايد حجاب ، و بازدارندگى آن از بسيارى از تباهيها است ، و به عكس بى حجابى و بى بندوبارى وسيله نزديك و عامل مؤ ثر براى افزايش فساد و گسترش ‍ دامنه انحرافها خواهد بود.
4- در پاسخ چهارم بايد گفت :
اولاً: پوشش براى زنان ، داراى فوايد و مصلحتهاى بسيار مهم براى آنها و جامعه است ، كه هرگز به خاطر بعضى از مصلحتهاى فرضى و جانبى نمى توان از آن دست كشيد.
ثانيا: در آن مواردى كه مصلحت مهمترى در ميان باشد، اسلام پوشش را در آنجا لازم نمى داند، بلكه گاهى عدم پوشش را واجب مى داند، به عنوان مثال : اگر مردى در حال غرق شدن يا سوختن است ، و در آنجا مردى كه او را نجات دهد نيست ، ولى زنان نامحرم در آنجا هستند، بر آنان واجب است گرچه موجب كنار رفتن پوششان گردد آن مرد را نجات دهند.
و به عنوان مثال : جوانى كه مى خواهد با دخترى ازدواج كند، با توجه به مصلحت آينده براى او نگاه به چهره دختر مورد نظر، نگاه به مواضع زينت او جايز است تا او را بشناسد.
حتّى در اين مورد پيامبر (ص ) امر كرده كه خواستگار، دختر مورد نظرش ‍ را بنگرد.
بنابر اين با رعايت پوشش اسلامى ، و دستورهاى اسلام ، هيچگونه مصلحتى از دست نمى رود.
5- فلسفه رعايت حجاب در حال نماز ممكن است از چند جهت زير باشد:
1- حجاب براى زنان بهترين حالت است ، نماز نيز بهترين عمل عبادى است و چه بهتر كه زن نماز خود را در بهترين حالت كه حالت پوشش است انجام دهد.
2- نماز در عين آنكه يك عبادت است ، يك فرهنگ است ، يك كلاس ‍ بزرگ و پربار است كه درسهاى مختلف مى آموزد، يكى از درسهاى آن اين است كه درس حجاب را به زنان مى آموزد، و آنها را عملاً به حجاب دعوت مى كند.
با توجّه به پنح بار نماز واجب در شبانه روز، زنان مسلمان پنج مرتبه با حجاب كامل اسلامى با خدا رابطه برقرار مى كنند، و همين تكرار عمل ، چگونگى حجاب را به آنها ياد مى دهد، و اين دستور مقدّس را براى آنها به صورت يك عادت خوب ، درمى آورد، و پيوند آنها را با حجاب محكم مى سازد، قعطا چنين تكرارى آن هم در نماز، تمرين عميق و خوبى براى رعايت حفظ پوشش خواهد بود.(1)
پی نوشت ها :
1- حجاب بيانگر شخصيت زن 85.
 نظر دهید »

لشکر شیطان

17 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

مسلم است كه هيچ پادشاهى و سلطان و اميرى نمى تواند به تنهايى و بدون سپاه و لشكر، كشورش را اداره كند و احتياج به نيرو دارد؛ هر چه لشكرش ‍ بيشتر و مجهزتر باشد قدرت آن كشور هم افزايش مى يابد. عمده همت يك سلطان ، آماده كردن لشكر منظم و مرتب است . شيطان هم از اين برنامه بيرون نيست و احتياجى به نيرو و لشكر دارد. وى با آن ، كار خود را شروع مى كند. سپاه و نيروى شيطان از چند طايفه تشكيل مى شود:
1. امام صادق عليه السلام فرمود: لشكر شيطان از تبار او پديد مى آيد كه همان شياطين هستند.
2. لشكر شيطان : از پيروان او - اعم از فرزندانش و فرزندان آدم - تشكيل مى شود.
3. از معصيت كاران پيروان او - اعم از معصيت كاران جن و انس - شكل مى گيرد.
4. كسانى كه شيطان ، آنان را به بت پرستى فرا مى خواند و آنان در اين دعوت از او پيروى مى كنند.
5. عبارت اند از هم نشينان شياطين ، آنان كه قرآن از ايشان به عنوان كسانى ياد مى كند كه از گمراهى دست بر نمى دارند، مگر آن گاه كه موجبات ورود آنها را به آتش دوزخ فراهم آورند.
لشكريان مهم شيطان از دو گروه تشكيل مى شود: يكى زنان - بى ايمان و هرزه - و ديگرى غضب . در روايتى آمده :
ليس لابليس جند اشد من النساء و الغضب ؛
((حضرت رسول و امام صادق عليه السلام هر دو فرمودند: - ((لشكرى سخت تر از از زن ها و غضب ، براى شيطان نيست .))
اما زن ها، خود آن ملعون مى گويد: زن هاى (بى ايمان ) نصف لشكر من است ، و آنها از براى من تيرى هستند كه به هر جا افكنم خطا نمى رود. با اين لشكر - زنان بى ايمان و فريبنده - شيطان به جنگ مردان با ايمان و با تقوا مى رود كه به قول خودش ، آنها تيرى هستند كه خطا نمى روند.
رواياتى از زبان شيطان ، درباره تعريف از زنان بى ايمان وارد شده كه : قابل توجه است . ما به بعضى از آنها اشاره مى كنيم :
در ملاقاتى كه حضرت يحيى عليه السلام با ابليس نمود، در ضمن سخنانى كه آن حضرت با آنان ملعون داشت ، مى پرسد: اى ملعون ! چه چيز بيشتر موجب خوش حالى و روشنى چشم تو مى گردد؟
عرض كرد: زنان (بى ايمان ) كه ايشان تله ها و دام هاى من اند. وقتى لعنت و نفرين هاى صالحان بر من جمع مى شود، نزد زن ها مى روم و از ايشان دل خوش مى گردم .
در حديث ديگرى آمده است : ابليس به خدمت حضرت يحيى عليه السلام عرض كرد: اى يحيى ! هيچ چيز مثل زنان كمر مرا محكم نمى كند و چشمم را روشن نمى گرداند. ايشان تله ها و دام هاى من اند و تيرى هستند كه به وسيله آنان خطا نخواهم كرد: پدر و مادرم به فداى ايشان باد.
سپس افزود: اگر آنان نبودند، من نمى توانستم پست ترين و بى عرضه ترين مردان را گمراه كنم ! چشم من به ايشان روشن است ، به واسطه ايشان به مرادم مى رسم ، به سبب آنها مردم دنيا را به پرتگاه مى برم . مهمترين وسيله اى كه شيطان جهت اغواى آدميان به كار مى برد، در درجه اول زنان - بى دين و شرور - و پس از آن پول است . از اين جهت گفته شده : زنان (بى تقوا) زاده شيطان اند.
لذا حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم به مردم دنيا اخطار مى كند و مى فرمايد: از دنيا بترسيد و از زنان بپرهيزيد؛ زيرا شيطان مانند ديده بان لشكر در كمين است و هيچ يك از دام هاى او براى شكار مردان پرهيز كار مانند زنان ، مورد اطمينان نيست .
او كوشش مى كند كه حتى پيامبران الهى را به وسيله زنان به دست آورد و نابود كند.
حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: خدا هيچ پيغمبرى از گذشتگان را مبعوث نگردانيد مگر آن كه شيطان ، اميد داشت كه او را به دام زنان اندازد و هلاكشان سازد. و فرمود: من آن قدر كه از زنان مى ترسم از هيچ چيز هراس ندارم .
و نيز فرمود: اى مردم ! از زنان بپرهيزيد. اول فتنه در بنى اسرائيل به واسطه زنان بود.
مثل فتنه زليخا براى يوسف عليه السلام .

عزيزان را كند كيد زنان خوار

به كيد زن مبادا كس گرفتار

اين رانده شده از دستگاه خدا در تعريف زن ها مى گويد: زنان محرم اسرار من و در حاجات و مشكلات دنيا فرستاده من اند. آن بد عاقبت ، بيشتر فتنه و گناه را به وسيله زنان انجام مى دهد، مردان را به وسيله زنان در دام خود مى گيرد.
شيطان در يكى از ديدارهايى كه با حضرت موسى عليه السلام داشت و به آن حضرت پند مى داد، عرض كرد: اى موسى ! هيچ وقت با زنى كه بر تو حلال نيست در جاى خلوتى قرار نگير؛ زيرا هر مردى كه با زن بيگانه در خلوت باشد، من نفر سوم آنها خواهم شد - آن قدر وسوسه مى كنم - تا آنها را به فتنه اندازم .


به نقل از پایگاه مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن / کتابخانه معارف اسلامی

 نظر دهید »

راهکارهای پرورش و افزايش حجاب در جامعه

16 تیر 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

چکيده:

 

کلمه حجاب هم به معني پوشيدن است و هم به معني پرده و حاجب. بيشتر استعما لش به معني پرده است. اين کلمه از آن جهت مفهوم پوشش مي دهد که پرده وسيله پوشش است و شايد بتوان گفت که بر حسب اصل لغت هر پوششي حجاب نيست آن پوشش حجاب ناميده مي شود که از طريق پشت پرده واقع شدن صورت گيرد. استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن يک اصطلاح نسبتا جديد است در قديم و مخصوصا در اصطلاح فقها کلمه (ستر) که به معني پوششي است به کار رفته است فقها معترض اين مطلب شده اند کلمه (ستر) را به کار برده اند نه کلمه حجاب را. بهتر اين بود که اين کلمه عوض نمي شد و ما هميشه همان کلمه (پوشش) را به کار مي برديم. زيرا چنانکه گفتيم معني شايع لغت حجاب، پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده مي شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همين امر موجب شده که عده زيادي گمان کنند که اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده باشدو بيرون نرود وظيفه پوشش که اسلام براي زنان مقرر کرده است بدين معني نيست که از خانه بيرون نروند،، زنداني کردن و حبس زن در اسلام مطرح نيست.پوشش زن در اسلام اينست که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گري و خود نمايي نپردازد. (مطهري، 1353،124).

 

با توجه به مطالب فوق در مقاله حاضر در پي آنيم با استفاده از روش کتابخانه ايي و اسنادي به بررسي موضوع حجاب پرداخته و تا حد امکان به سوالات زير پاسخ دهيم:

 

1- فلسفه پوشش

 

 2- علت ودليل پيدا شدن حجاب

 

3- بررسي و دليل بي حجابي و بد حجابي در جامعه

 

4- روش هاي پرورش و افزايش حجاب در جامعه

 

ادامه »

 نظر دهید »

برهنگي تجربه ما نيست

21 خرداد 1392 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

چه چادر را حجاب برتر بدانيم يا ندانيم و چه رهاترين و سبك ترين، و در واقع نپذيرفتني ترين پوشش را تجويز كنيم، در هر حال حفظ عفت زنانه و سلامت اخلاقي جامعه منظور نظر است.

 اين متن، خط و ربطي دارد كه يك سر آن در باورهاي ديني و يا دست كم احساسات و عواطف ديني است و سر ديگرش در علاقه و پسند نسبت به آنچه مي توان آن را آرمان ها و دلمشغولي هاي معنوي ايراني ناميد.

 با اين ديدگاه معلوم است كه وقتي از حدود و ثغور پوشش خانم ها سخن به ميان مي آيد(عمدا كلمه «حجاب» را به كار نمي بريم تا مبادا از سوي برخي فمينيست هاي وطني به داشتن «پيش فرض هاي آگاهانه» و سرانجام به فناتيسم متهم شويم) چند مطلب از قبل معلوم است:

ادامه »

 نظر دهید »

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • بانک مقالات
  • کتاب
  • بانک احادیث و جملات بزرگان
  • سخنرانی ها
  • معرفی پایگاه ها
  • کلیپ ها صوتی و تصویری
  • دلنوشته و یادداشت های کوتاه
  • حوزه نقد و تحلیل
  • شعر و ادبیات غیر داستانی
  • مصاحبه ها و گزارش ها
  • جهت اطلاع
  • تصاویر و پوستر

آمار بازدید

  • امروز: 1188
  • دیروز: 1442
  • 7 روز قبل: 4351
  • 1 ماه قبل: 6376
  • کل بازدیدها: 177514

خبرنامه

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس